مکتب گمنامان
سالروزتأسيس شجره طيبه بسيج فرصت مناسبي براي بازخواني ارزشهاي اين مكتب انقلابي است. امام خميني رحمه الله با آشنايي عميقي كه به معارف الهي داشتند، در اولين سالهاي پيروزي انقلاب اسلامي، فرمان تشكيل بسيج مستضعفين را صادر فرمودند تا مجمعي از جوانان با اخلاص و متصف به صفات مجاهدان الهي، همواره آماده رزم و گوش به فرمان ولايت فقيه بوده و از ارزشهاي الهي پاسداري كنند. اين بينش عميق با تدبير و دورانديشي براي اين هدف صورت گرفت كه جوانان متدين و مؤمن ميهن اسلامي به عنوان مهمترين سرمايههاي اين كشور، از آسيب رسيدن به انقلاب و نظام جلوگيري كنند. امام راحل در فرازي از پيامهاي خود در عباراتي كوتاه اما پرمحتوا بسيج را چنين توصيف فرمودند: «بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پر ثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق مي دهد، بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش بر گلدستههاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر دادهاند. بسيج ميقات پابرهنگان معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيتيافتگان آن، نام و نشاني در گمنامي و بينشاني گرفتهاند».
رهبرمعظم انقلاب، امام خامنهاي مدظلهالعالي نيز به تأسي از امام بزرگوار همواره بسيج و بسيجي را ارج نهاده و در موارد زيادي ويژگيهاي بسيجي مورد انتظار الهي را تبيين فرمودهاند كه: «من به بسيجيان عزيز فعّال اين كشور علوي و فاطمي، عرض ميكنم، اميرالمؤمنين(علیه السلام) را الگوي خودتان قرار دهيد كه بهترين و بزرگترين الگو براي بسيجيان مسلمان در همه عالم، عليبن ابيطالب(سلام الله علیه) است
همسران همراه
🏷نقش بیمانند و تأثیرگذار همسران طلبه ها و علماء دین در کسب موفقیت های علمی و معنوی ایشان بر کسی پوشیده نیست. آشنایی با سیره خانوادگی علمای دین و مطالعه خاطرات جذاب و ارزشمند از سیره فردی همسران ایشان یکی از بهترین روشهای تربیتی برای همسران جوان خواهد بود تا بتوانند شرایط توفیقات بیشتر را برای طالبان علم و معرفت فراهم کنند. در این راستا معاونت تهذیب حوزه های علمیه کتاب همسران همراه را تدوین و منتشر نمود.
🔖این کتاب شامل مقدمه و ۴ فصل میباشد:
۱- ازدواج با طلبه
۲- خودسازی
۳- همسر داری
۴- فرزند پروری.
📤 مشاهده و دریافت فایل کتاب
راه کار برطرف شدن گرفتاری
آیت الله بهاءالدینی ره: سه چیز برای #حل_معضلات_و_گرفتاری خیلی مؤثر است:
1⃣اولی، کشتن گوسفند؛ کسانی که تمکن مالی دارند، گوسفند ذبح کنند و به فقرا بدهند. کشتن گوسفند و خون ریختن خیلی از بلاها را رفع میکند.
2⃣دومی، حدیث کساء است. «و ادفعوا أمواج البلاء بالدّعاء»، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) چندبار قسم خوردند که اگر کسی این حدیث را بخواند، اگر غمگین باشد، غمش برداشته میشود، صاحب حاجت حاجتش برآورده میشود.
3⃣سومی هم، چهاردههزار مرتبه صلوات فرستادن است. حالا چهاردههزار مرتبه را چندنفر یا در چند جلسه بفرستند فرقی نمیکند. ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد. گاهی من برای اموات صلوات را هدیه میکنم و اثرات عجیبی هم دیدم. خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلواتها او را نجات دادهاند. کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند؛ بهترین هدیه که به من میدهی، این ذکر است.
نوۀ چنگیزخان مغول چگونه شیعه شد؟
روزی سلطان محمّد خدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست. آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست. عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟! سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟ علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست. پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید. علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد. علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. *علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.
علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
*در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند…
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند. *آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟ علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید؟ سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. *آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.
پیرامون غدیر_دکتر علی هراتیان
پله های منبر منتشر شد
به همت گروه تولید محتوا معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، کتاب «پله های منبر» منتشر شد.
با توجه به اهمیت تبلیغ و آثار و برکات این امر مهم در معرفی و گسترش دین مبین اسلام، بهرهمندی از تجربههای مبلّغان نمونه و موفق در حوزه تبلیغ دینی، بسیار ضروری و مفید است؛ از اینرو در این اثر، شیوههای تبلیغ و سخنرانی دینی بر اساس تجربه ها و توصیه های حجج اسلام، آقایان: محسن قرائتی، حسین انصاریان، ناصر رفیعی محمدی، سید حسین حسینی قمی، حسین گنجی، علی نظری منفرد و محمدحسین فلاحزاده به زبان ساده و روان تدوین گردیده و به مباحثی مانند: روش خطابه و سخنوری، اخلاق مبلغ، روش بیان احکام، محتوای تبلیغ و مخاطب شناسی پرداخته شده است.
انواع اظهار ایمان در قرآن
ومِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِنْ جَاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ ۚ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ
و از مردم کسانی هستند که میگویند: «به خدا ایمان آوردهایم!» اما هنگامی که در راه خدا شکنجه و آزار میبینند، آزار مردم را همچون عذاب الهی میشمارند (و از آن سخت وحشت میکنند)؛ ولی هنگامی که پیروزی از سوی پروردگارت (برای شما) بیاید، میگویند: «ما هم با شما بودیم (و در این پیروزی شریکیم)»!! آیا خداوند به آنچه در سینههای جهانیان است آگاهتر نیست؟!
📚آیه ۱۰ سوره مبارکه عنکبوت
💠 پیام ها👇
۱- اظهار ايمان برخى از مردم، زبانى است، نه قلبى. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا»
۲- گاهى ايمان، اذيّت و آزار مردم را بدنبال دارد كه بايد تحمّل كرد. «آمَنَّا- أُوذِيَ فِي اللَّهِ»
۳- مؤمن، مقاوم است. «وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا» «۱» ولى منافق، ناپايدار است.
فَإِذا أُوذِيَ … جَعَلَ …
ايمان واقعى در هنگام سختىها روشن مىشود. «فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ» حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «فى تقلب الاحوال علم جواهر الرجال» «۲» در فراز و نشيبها و حالات گوناگون، جوهرهى انسان آشكار مىشود.
۵- منافق، فرصتطلب است و به هنگام پيروزى خود را مؤمن مىداند، و در گرفتن مزايا، اصرار مىورزد. «لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ»
📚 تفسیر نور حجت الاسلام قرائتی