انتظار فرج از نیمه خرداد کشم!
قطعه شعری عرفانی از دیوان شعر امام خمینی(ره) منتشر میشود.
به گزارش مشرق، امام خمینی(ره) از جمله علمایی بودند که با شعر و غزل انس داشتند و در این راستا دیوانی از ایشان نیز منتشر شده است. یکی از اشعار عارفانه حضرت امام روحالله( ره) که چند ماه قبل از فوتشان سرودهاند، بازخوانی میشود.
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
داد و بی داد که در محفل ما رندی نیست
که برش شکوه برم، داد ز بیداد کشم
شادیم داد، غمم داد و جفا داد و وفا
باصفا منت آن را که به من داد کشم
عاشقم، عاشق روی تو ، نه چیز دگری
بار هجران و وصالت به دل شاد ،کشم
در غمت ای گل وحشی من، ای خسرو من
جور مجنون ببرم، تیشه فرهاد کشم
مُردم از زندگی بی تو که با من هستی
طرفه سرّی است که باید برِ استاد کشم
سال ها میگذرد، حادثهها میآید
انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
(امام خمینی (ره)، 1367)
درس های ارزشمند از امام رضا (علیه السلام)
1. ابوسعید خراسانى حکایت کند:
روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا علیه السلام وارد شدند و پیرامون حکم نماز و روزه از آن حضرت سؤال کردند؟
امام علیه السلام به یکى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شکسته و روزه ات باطل است و به دیگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحیح مى باشد.
وقتى علّت آن را جویا شدند؟
حضرت فرمود: شخص اوّل چون به قصد زیارت و ملاقات با من آمده است ، سفرش مباح مى باشد؛ ولى دیگرى چون به عنوان زیارت و دیدار سلطان حرکت نموده ، سفرش معصیت است .(1)
سفره طعام:
2. در بین مسافرتى که امام رضا علیه السلام از شهر مدینه به سوى خراسان داشت ، هرگاه ، که سفره غذا پهن مى کردند و غذا چیده و آماده خوردن مى شد، حضرت دستور مى داد تا تمامى پیش خدمتان سیاه پوست و … بر سر سفره طعام حاضر شوند؛ و سپس حضرت کنار آن ها مى نشست و غذاى خود را میل مى نمود.
اطرافیان به آن حضرت اعتراض کردند که چرا براى غلامان سفره اى جدا نمى اندازى ؟!
امام علیه السلام فرمود: آرام باشید این چه حرفى است ؟! خداى ما یکى است ، پدر و مادر ما یکى است و هرکس مسئول اعمال و کردار خود مى باشد.(2)
3. محمّد بن سنان گوید :
چند روزى پس از آن که امام موسى کاظم علیه السلام رحلت نمود و امام رضا علیه السلام جاى پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به ایشان مراجعه مى کردند.
به حضرت عرض کردم : یا ابن رسول اللّه ! ممکن است از طرف هارون به شما آسیبى برسد و بهتر است محتاط باشید.
امام علیه السلام اظهار داشت : همان طور که جدّم ، رسول اللّه صلى الله علیه و آله فرمود: چنانچه ابوجهل ، مویى از سر من جدا کند، من پیغمبر نیستم ، من نیز مى گویم : اگر هارون مویى از سر من جدا کند من امام و جانشین پدرم نخواهم بود.(3)
4. یکى از اصحاب امام رضا علیه السلام به نام معمّر بن خلاد حکایت نماید :
هر موقع سفره غذا براى آن حضرت پهن مى گردید، کنار آن سفره نیز یک سینى آورده مى شد.
پس امام علیه السلام از هر نوع غذا، مقدارى بر مى داشت و داخل آن سینى قرار مى داد و به یکى از غلامان خود مى فرمود که تحویل فقرا و تهى دستان داده شود.
سپس به دنباله آن ، این آیه شریفه قرآن :
فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (سوره بلد: آیه 11)
را تلاوت مى نمود؛ و مى فرمود: خداوند جلّ و على مى داند که هر انسانى براى کسب مقامات عالیه بهشت ، توان آزاد کردن غلام و بنده را ندارد.
به همین جهت ، اطعام دادن و سیر گرداندن افراد را وسیله اى براى ورود به بهشت قرار داده است .(4)
5 - سلیمان بن جعفر - که یکى از اصحاب حضرت علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام است - حکایت کند:
یکى از نوادگان امام سجّاد علیه السلام - به نام علىّ بن عبیداللّه - مشتاق دیدار و زیارت امام رضا علیه السلام بود، به او گفتم : چه چیزى مانع از رفتن به محضر شریف آن حضرت مى باشد؟
پاسخ داد: هیبت و جلالت آن بزرگوار مانع من گردیده است .
این موضوع سپرى گشت ، تا آن که روزى مختصر کسالتى بر وجود مبارک امام علیه السلام عارض شد و مردم به عیادت و ملاقات آن حضرت مى آمدند.
پس به آن شخص گفتم : فرصت مناسبى پیش آمده است و تو نیز به همراه دیگر افراد به دیدار و ملاقات آن حضرت برو، که فرصت خوبى خواهد بود.
لذا علىّ بن عبید اللّه به عیادت و دیدار امام رضا علیه السلام رفت و با مشاهده آن حضرت بسیار مسرور و خوشحال گردید.
مدّتى از این دیدار گذشت و اتّفاقا علىّ بن عبیداللّه روزى مریض شد؛ و چون خبر به امام علیه السلام رسید، حضرت جهت عیادت از او حرکت نمود؛ و من نیز همراه آن بزرگوار به راه افتادم ، چون وارد منزل او شدیم ، حضرت مختصرى کنار بستر او نشست و از او دلجویى نمود.
و پس از گذشت لحظاتى که از منزل خارج شدیم ، یکى از بستگان آن شخص گفت : همسر علىّ بن عبیداللّه بعد از شما وارد اتاق شد و جایگاه جلوس حضرت رضا علیه السلام را مى بوسید و بدن خود را به وسیله آن محلّ تبرّک مى نمود.(5)
پی نوشت ها:
1. تهذیب شیخ طوسى : ج 4، ص 220، ح 17.
2. روضه کافى : ج 8، ص 192، ح 296.
3. روضه کافى : ج 8، ص 214، ح 371.
4. بحارالا نوار: ج 49، ص 97، ح 11، به نقل از کافى و محاسن برقى .
5. اختیار معرفة الرّجال : ص 495، ح 485، بحارالا نوار: ج 49، ص 22، ح 15.
بلاغ
معجزه امام رضا علیه السلام از زبان علامه مصباح یزدی
خاطره زیبای حاج اقای قرائتی از امام خمینی ره
آقای ناصری که امام جمعه یزد هست ، می گفت ما اعلامیه های امام را زمان شاه در مکه پخش کردیم و ما رو گرفتنتد و دو سال در زندان سعودی ها بودیم ، بعد از دوسال اومدیم نجف و به امام گفتیم ما به خاطر اعلامیه های شما دوسال زندان بودیم … حالا ما می خواهیم داماد بشیم و نیاز داریم به اینکه ده هزار تومان قرض بدید … / امام می خواست بره نماز جماعت را در مسجد بخونه وقتی که به مسجد رسید دید که …
کتاب «ایمان و آثار آن» روانه بازار نشر شد
مقوله ایمان از نسخ تجربیات ویژه انسان هاست که همه جنبه های زندگی را در بر می گیرد. این مفهوم نوعی ابهام و عدم شفافیت پدید می آورد که این ابهام گاهی به دلایل تجربه های مشابه است و گاه به علت تفاسیر مختلف از دین.
نویسنده در این نوشتار کوشیده است راهی جدید در ایمان پژوهی بگشاید که مجالی برای ژرفاندیشی فراهم شود. در این روش با پژوهش در معنای ایمان و نقد و بررسی دیدگاه های فلسفی، کلامی و قرآنی، ماهیت ایمان و کارکردهای آن تا حدودی روشن خواهد شد.
ساختار اثر
این پژوهش افزون بر مقدمه و مباحث مقدماتی، در چهار بخش ارائه شده است: در بخش نخست، طی چهار فصل مسائل و مباحث مهم و ضروری بحث و بررسی شده که در فصل نخست، واژه «ایمان» از نظر لغوی بحث و بررسی شده است. فصل دوم نیز به معرفی اجمالی فلسفه و کلام و ارتباطشان با هم اختصاص یافته و جایگاه فلسفی و کلامی بحث از ایمان نیز تبیین گردیده است.
فصل سوم و چهارم به معرفی ماهیت ایمان در اصطلاح فلسفه و کلام اختصاص یافته و اقوال و نظریه های مهم در این باره ارائه و در مورد آنها بحث شده و در این خصوص شش قول و نظریه نقد و بررسی شده اند که عبارتند از: اقرار زبانی، عمل جوارحی، علم و معرفت، تصدیق قلبی و اقرار زبانی، تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل جوارحی، و تصدیق قلبی بررسی و نقد شده و قول یا نظر برگزیده با دلایل و شواهد عقلی و نقلی متقن اثبات گردیده است.
در بخش دوم که به «روابط ایمان» اختصاص دارد، با هدف شفافسازی بیشتر معنای ایمان، رابطه آن با مقوله هایی چون دین، اسلام، کفر، شرک، ارتداد، نفاق و فسق و برخی مقوله های دیگر بیان گردیده است.
در بخش سوم، برخی مسائل مهم دیگر مرتبط با مسئله ایمان، به ویژه مسئله افزایش و کاهش پذیر بودن ایمان بررسی شده و اثبات گردیده که ایمان افزایش و کاهش پذیر است و در ادامه، برخی عوامل افزایش و کاهش ایمان نیز بیان شده است.
در بخش چهارم نیز به بیان «آثار ایمان» در سه فصل پرداخته شده که عناوین فصول آن عبارتند از: ماهیت ایمان دارای آثار، آثار این جهانی ایمان و آثار آن جهانی ایمان.
از اهم مباحث بخش مذکور می توان به ویژگی ها و نشانه های مهم ایمان پایه، برخی نکته های روشنگر و ضروری، آثار فردی و اجتماعی ایمان، برخی آثار اخروی مهم ایمان و پاداش های ویژه معنوی اشاره کرد.
برشی از اثر
ایمان، فعل ارادی نفس آدمی است و آزادی و اختیار از مبادی آن به شمار میآید؛ از این رو، تردیدی وجود ندارد که ایمان بدون انتخاب و اراده قلبی بیمعناست و محقق نخواهد شد؛ به همین دلیل، مؤلفههایی چون اکراه، اجبار، اضطرار و ترس در آن جایی ندارد.
بنابراین، اصل این مسئله که ایمان، امری اختیاری است و عنصر اراده و اختیار در آن نقش محوری دارد، به اجمال روشن است و اکثر علما و متکلمان اسلامی آن را پذیرفته اند، ولی جایگاه عنصر اختیار در مسئله ایمان، شناسایی موقعیت مؤلفه های اکراه، و اضطرار و ترس در مورد ایمان در متون دینی، ضرورت ارائه دلایل اختیاری بودن ایمان و نیز نقد و بررسی برخی دیدگاه های نادرست در مسئله، می طلبد که تبیین بیشتری صورت گیرد و بحث تحقیقی تری ارائه گردد.
علاقه مندان برای تهیه این کتاب می توانند به سایت مؤسسه بوستان کتاب به نشانی اینترنتی www.bustaneketab.ir مراجعه کنند.
۴ خصلتی که شیعه نباید داشته باشد
امام به آیه سیام شورای اشاره کرده، فرمود «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیر» یعنی «هر مصیبتی به شما رسد، به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید و بسیاری را نیز عفو مـیکنـد». بعد فرمود به خدا سوگند که من در این کار تنها به خداوند و رسول او و امیرالمؤمنین و پدران پاکم پس از او اقتدا کردم، آنان بر شما نکوهش کردند من نیز اقتدا کردم.
آنها علت را پرسیدند و حضرت در پاسـخ فرمود: براى این اعا که شما شیعه امیرالمؤمنین هستید. واى بر شما، شیعیان او حسن و حسین و سلمان و أبو ذرّ و مقداد و عمّار و محمّد بن ابى بکر بودند، همانها که ذرهاى از دستورات او سرپیچى نکردند، حال اینکه شما در بیشتر کردارتان با او مخالفید و در بیشتر فرائض خود کوتاهى میکنید و بزرگى حقوق برادران خود را درباره خدا خوار و بىمقدار مىدارید و آنجا که نباید تقیّه مىکنید و آنجا که باید، تقیّه نمىکنید.قَالَ لِدَعْوَاکُمْ أَنَّکُمْ شِیعَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَیْحَکُمْ إِنَّ شِیعَتَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بَکْرٍ الَّذِینَ لَمْ یُخَالِفُوا شَیْئاً مِنْ أَوَامِرِه وَ أَنْتُمْ فِی أَکْثَرِ أَعْمَالِکُمْ لَهُ مُخَالِفُونَ وَ تُقَصِّرُونَ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْفَرَائِضِ وَ تَتَهَاوَنُونَ بِعَظِیمِ حُقُوقِ إِخْوَانِکُمْ فِی اللَّه وَ تَتَّقُونَ حَیْثُ لَا تَجِبُ التَّقِیَّةُ وَ تَتْرُکُونَ التَّقِیَّةَ حَیْثُ لَا بُدَّ مِنَ التَّقِیَّة
بعد حضرت ادامه داد: اگر شما در همان ابتداى کار مىگفتید ما از موالى و محبّین اوییم و از دوستداران اولیاى او و دشمنان دشمنان او هستیم، من منکر این گفتار شما نشده بودم، اما این مقام و مرتبه شریفى بود که شما مدّعى آن شدهاید و اگر کردار شما گفتارتان را تصدیق نکند به هلاکت افتید، مگر اینکه رحمت پروردگارتان آن را تلافى کند.
آنان گفتند: اى زاده رسول خدا، ما همگى به درگاه خدا استغفار کرده و از این گفته خود توبه مىکنیم، بلکه مىگوییم ــ همان طور که شما بما آموختید ــ ما محبّ شما و اولیاى شماییم، و دشمنان دشمنان شما هستیم.
امام فرمود: آفرین و مرحبا به شما برادران و محبّینم؛ بیایید بالا، و آن قدر آنان را به بالا خواند تا تک تکشان را در آغوش گرفت، سپس به دربان خود فرمود: چند بار ایشان را مانع شدى؟ گفت: شصت بار. فرمود: به همان تعداد نزد ایشان رفته و ضمن سلام، سلام مرا به ایشان برسان. اکنون با این استغفار و توبه همه گناهان خود را محو و پاک کردند و به جهت محبّت و موالاتشان به ما مستحقّ کرامت شدهاند و از حال ایشان و امور ناخورانشان تفقّد کن، نفقات بسیار و احسان فراوان و هدایاى بسیارى به ایشان بده و زیانشان را جبران کن.
بر اساس این روایت، آنچه سبب شد امام رضا علیهالسلام مهمانان خویش را نپذیرند، ادعای آنها مبنی بر مقام تشیع بود. بعد حضرت در علت ردّ ادعای آنها به چند چهار عامل اشاره کرده، فرمود:
1ـ شما در بیشتر کردارتان با او (امیرالمؤمنین) مخالفید
2ـ در بیشتر فرائض خود کوتاهى میکنید
3ـ بزرگى حقوق برادران خود را درباره خدا خوار و بىمقدار مىدارید
4ـ آنجا که نباید تقیّه مىکنید و آنجا که باید، تقیّه نمىکنید.
منبع: شیعه نیوز