تجربه تاریخ
شهيد مرتضى مطهّرى، نخستين انديشمند شيعى است كه به نقش زنان در حادثه عاشورا پرداخته است.
وى در كتاب حماسه حسينى، نهضت عاشورا را نهضتى مذكّرـمؤنّث (مردانه ـ زنانه) مى داند و مى گويد: «تاريخ كربلا، يك تاريخ و حادثه مذكّر ـ مؤنّث است. حادثه اى است كه مرد و زن، هر دو، در آن نقش دارند؛ ولى مرد، در مدار خودش و زن، در مدار خودش».
طبق تحلیل شهید مطهری، امام حسین(ع) برای تک تک اعضای خانوادهاش رسالتی عظیم قائل بود و به همین دلیل آنها را با خود همراه میکند. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «امام(ع) همان کاری را کردند که پیامبر اکرم(ص) در روز مباهله انجام دادند و تمام خانواده را برای دفاع از حق به میدان آوردند».
در بررسی واقعهی عاشورا در مییابیم که علاوه بر خاندان پیغمبر(ص) زنان زیادی در این میان حماسه آفرینی کردهاند. یکی از این بزرگان، «دُلهَم» همسر «زهیر بن قین» است. زهیر یکی از مریدان عثمان بود. او امیرالمومنین(ع) را عامل مرگ عثمان میدانست و طبق تاریخ از خون خواهان خلیفه سوم به حساب میآمد. این عقیده سبب شده بود تا زهیر از امام حسین(ع) فاصله بگیرد و تمام سعی خود را میکرد تا در مسیر بازگشت از حج با کاروان امام حسین(ع) مواجه نشود. اما دلهم محبت اهل بیت رسول الله(ص) را در دل داشت. محبت قلبی او به امام حسین(ع) همسرش را از تاریکی نجات داد. وقتی قاصد امام به خیمهی زهیر آمد و او را به نزد اباعبدالله(ع) فراخواند، زهیر برای رفتن تعلل میکرد. دلهم همسرش را ترغیب به رفتن نمود و به او گفت: «دعوت فرزند رسول الله را چگونه رد می¬کنی؟». این سخن دلهم لایههای سفید وجود زهیر را بار دیگر نمایان کرد. وی به نزد امام حسین(ع) رفت. روایت معتبری از محتوای سخنان امام با زهیر وجود ندارد. اما وقتی زهیر نزد دلهم بازگشت تغیّر قلبیاش برای دلهم مشهود بود. برخی میگویند در همان زمان زهیر دلهم را رها کرد تا او آسیبی نبیند ولی با توجّه به کلام ابن سعد و ابن عساکر که دلهم پس از شهادت زهیر، غلامش شجره را برای تکفین وی فرستاد، میتوان گفت، دلهم همراه زهیر بوده و سرنوشتش به اسرای کربلا گره خورده است.
واکنش دلهم به دعوت امام حسین(ع)، سرنوشت زندگیشان را تغییر داد و سعادتی بزرگ نصیبشان کرد. زهیری که به خیمهی امام(ع) رفته بود، شیفتهی امام شد و به یاران امام پیوست. شب عاشورا که امام حقش را از همه برداشت و گفت میتوانید بروید، نرفت. مردانه ایستاد و خطاب به امام حسین(ع) گفت: «به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد».
زهیر فرمانده جناح راست حضرت بود. زهیر مدافع خیام بود. زهیر در هنگام نماز ظهر عاشورا، سپر تیغ و نیزههایی شد که به سمت امام پرتاب میکردند. زهیر در میدان نبرد دلیرانه در راه حق جنگید و تا ابد در تاریخ ماندگار شد. رستگاری زهیر ریشه در شیفتگی دلهم به اهل بیت پیامبر داشت و قبولی حج آنها جز با فدا شدن در راه سیدالشهدا(ع) ممکن نبو
درس اخلاق-استاد همتیان
گزیده متنی بخشی از محتوای این درس اخلاق:
امام سجاد(علیه السلام) به یکی از یارانشان به نام اباخالد فرمودند: کسانی که در زمان غیبت ولی عصر باشند و منتظر ظهور حضرت باشند از بهترین اصحاب این عالمند. از اهل هر زمان و از اصحاب هر پیغمبری بهترند.
دلیلی که امام آوردند اینکه فرمودند: خداوند عقولی به اهل این زمان داده و فهم هایی عنایت کرده که غیبت آن حضرت برایشان به منزله ی مشاهده است. یعنی انقدر به آن حضرت باور و یقین دارند و مطمئن هستند و لو اینکه به ظاهر آن حضرت از چشمشان پنهان است ولی مثل این است که او را مشاهده می کنند.
در آخر حدیث می فرمایند اینها افراد مخلص خدا هستند حقبقتا و شیعیان ما هستند صادقانه و دعوت کننده به دین ما هستند در پنهان و آشکار.
اگر ما این باور را در خود ایجاد کنیم و آن را به طلاب عزیز منتقل کنیم، آن استادی که بر کرسی تدریس نشسته آن مدیری که مدرسه ای را مدیریت می کند آن طلبه ای که وارد اردوگاه حضرت می شود، اگر چنین باوری را داشته باشد که امام عصر ارواحنا فدا با او اینگونه حرف می زند.
امام صادق امام سجاد ائمه علیهم السلام با او اینگونه سخن می گویند. این بهترین عامل و انگیزه برای ما طلبه ها می شود. بهترین ره توشه برای دلخوشی ماست. اما اگر خدایی ناخواسته اگر این باور را نداشته باشیم یک فضای سرد و افسرده ی مرده و یک حالت پژمردگی برما غالب می شود که این بدترین حالت برای یک طلبه است.
برگزاری مراسم زیارت عاشورا با سخنرانی اقای حججی
در ایام شهادت جانسوز امام هادی علیه السلام مراسم زیارت عاشورا همراه با سخنرانی طلبه فاضل جناب آقای حججی زیدعزه در نماز خانه مرکز برگزار شد
جناب آقای حججی در این مراسم، به مقام بالای امامت اشاره نمودند که فایل صوتی سخنرانی به پیوست تقدیم می گردد
لیله الرغائب به چه معناست؟
کلمه «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش بسیار است و معنای اول «لیله الرغائب» یعنی شبی که توجه به عبادت و بندگی در آن فراوان است و انسان در این شب تمایل زیادی به رفتن به در خانه خداوند و ارتباط و انس با خالق خویش دارد.
معنای دوم، «لیله الرغائب» یعنی شبی که در آن عطاء و بخشش خداوند فراوان است و انسانها با رو آوردن به درب پر مهر خداوندی و خاکساری در برابر عظمت حق، شایسته دریافت عطا و بخشش بی کرانه حضرت حق میگردند و بر اساس روایاتی که درباره فضیلت و برکت این شب مطرح شده است هر دو معنا درست و صحیح تلقی میشود.
فضائل شب آرزوها و لیله الرغائب
در این شب فرشتگان از آسمان به زمین خاکی سرازیر میشوند و ساکن زمین میشوند و پیغامبر نیتهای پاک بندگان خداوند هستند؛ بنابراین ضمن تاکید بر اعمالی که مربوط به چنین شبی است، فرصت نیت خواستههای به حق و آرزوهای دست یافتنی را نمیتوان از دست داد، این شب اهمیت و بزرگی شب جمعه و ماه رجب را در خود جمع کرده است.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز در بیان عظمت و اهمیت ماه رجب میفرمایند: خداوند متعال در آسمان هفتم فرشتهای به نام داعی قرار داده است هرگاه ماه رجب فرا رسد آن فرشته دعوت کننده هر شب تا به صبح گوید: خوشا به حال کسانی که به ذکر الهی مشغولند خوشا به حال کسانی که با میل و رغبت تمام رو به سوی درگاه خدا آرند و خداوند میفرماید: من همنشین کسی هستم که با من همنشین باشد و مطیع کسی هستم که فرمان مرا ببرد و آمرزندهام کس را که از من طلب آمرزش کند این ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من و رحمت هم از آن من است. هر کس مرا در این ماه بخواند پاسخ مثبت دهم و هر کس از من چیزی بخواهد به او عطا کنم و هر کس از من هدایت جوید هدایتش کنم و من این ماه را وسیله ارتباط بین خود و بندگانم قرار دادهام پس هر کس به آن چنگ زند به من میرسد.
رسول خدا (ص) من باب فضیلت و برکت ماه رجب در روایتی دیگر فرمودهاند:
«وَ لَکِنْ لَا تَغْفُلُوا عَنْ أَوَّلِ لَیْلَةٍ جُمُعَةٍ فِیهِ [منه ] فَإِنَّهَا لَیْلَةٌ تُسَمِّیهَا الْمَلَائِکَةُ لَیْلَةَ الرَّغَائِبِ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ إِذَا مَضَی ثُلُثُ اللَّیْلِ لَمْ یَبْقَ مَلَکٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا یَجْتَمِعُونَ فِی الْکَعْبَةِ وَ حَوَالَیْهَا وَ یَطَّلِعُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ اطِّلَاعَةً (إقبال الأعمال (ط - القدیمة)،ج ۲، فصل فیما نذکره من عمل أول جمعة من شهر رجب…..، ص :۶۳۲)
از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را “لیلة الرغائب” مینامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که مقداری از شب گذشت، هیچ فرشتهای در آسمانها و زمین نمیماند مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع میشوند.»
خبرگزاری ایمنا
داشتن الگو و سرمشق مناسب
از منظر امام هادی علیه السلام، وقتی کودک متولد میشود، استعداد فطری و آمادگی ذاتی برای یادگیری و تربیت را دارد و میبایست یک الگوی تربیتی صحیح را برای او ایجاد کرد تا از مشاهده رفتار آنان، به ویژه از والدین، الگو گیرد و از آنان تبعیت کند و اگر چنین الگویی فرا روی فرزند نباشد، مسلماً تربیت او دچار انحراف خواهد شد. امام هادی علیه السلام در مرحله اول، قرآن و اهل بیت علیه السلام را به عنوان بالاترین الگوی تربیتی معرفی میکند و چنین میفرماید:
«… فَاوَّلَ خیر یعَرفُ تَحقیقه مِنَ الکِتابَ و تَصدیقه و التماسِ شَهادته علیه خبرٌ وَرَدَ عَنْ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وَ وُجِدَ بموافِقَه الکتاب و تَصدیقَهِ بَحیثُ لا تخالفه أقاویلهم حیثُ قال صلی الله علیه و آله و سلم: انّی مُخلِفُ فیکُم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لَن تضلّوا ما تمسّکتم بهما و اَنَّهُما لَنْ یفتِرقا حَتَّی یردا عَلَی الحوض؛ فلَمَا وَجْدنا شواهد هذا الحدیثَ فی کتاب الله نَصاً مِثلَ قوله جلَّ و َعَزَّ )اِنَّما ولیکُم الله وَ رَسُوله و الَّذینَ امَنوُا الذینَ یقیمون الصلاه و یؤتونَ الزکاه و هُم راکِعونَ وَ من یتَوَلَ الله و رَسوُلَه وَ الذینَ آمنوا فِاِنَّ حزب الله هُم الغالبونَ ….؛ نخستین خبری که حقانیت و صدق آن از قرآن به دست میاید و میتوان کتاب خدا را بر آن گواه گرفت، حدیثی است که بر طبق کتاب خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است و اختلاف کلمهای در آن نیست که فرمود: من در میان شما دو چیز گران بها میگذارم: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم را که هر گاه به آن تمسّک جویید، گمراه نمیشوید و این دو هیچ گاه از هم جدا نشوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، و ما چون شواهد صدق این حدیث را به صراحت در قرآن مییابیم که میفرماید: ولی و صاحب اختیار شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردند ؛ همان کسانی که نماز را به پا میدارند و زکات را در حال رکوع میپردازند و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که به او ایمان آوردند(اهل بیت علیه السلام را ولی خود بگیرد، پیروز است؛ زیرا حزب خدا پیروز و سعادتمند است».
امام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره، ائمه معصوم را به عنوان بهترین سرمشقهای انسانهای هدایتجو میداند و چنین میفرماید:
«السلام علی ائمه الهدی و مصابیح الدجی و اعلام التُّقُی و ذَوی النُّهی و اولی الحجی و کَهف الوری و وَرثَه الانبیاء و المَثَل الاعَلی و الدَعوَهَ الحسنی و حجج الله علی اهل الدنیا و الاخره و الاولی…؛سلام بر پیشوایان هدایت و چراغهای ظلمت و نشانههای پرهیزکاری و صاحبان خرد و دارندگان عقل و پناه مردم و وارثان انبیا و نمونه و سرمشق برتر و دعوت کنندگان نیکو و محبتهای خدا بر اهل دنیا و آخرت و سرای نخستین».
امام هادی علیه السلام سرپیچی از الگوهای هدایت و نداشتن سرمشق جامع را موجب هلاکت و نابودی انسان معرفی میکند و چنین میفرماید:
«من اتاکم نجی ..وَ مَن یأتِکم هَلَکَ وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُم و فاز مَنْ تَمسَّکَ بِکُم…؛ هر کس به سوی شما اهل بیت علیهم السلام بیاید، نجات مییابد، هر کس از شما دوری کند، هلاک میشود…، و هر کس از شما جدا شود به ضلالت سوق داده شود، هر کس به شیوه و راه شما تمسّک جوید، به فلاح و رستگاری میرسد».
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
متن روضه ویژه شهادت امام هادی علیه السلام-حاج محمود کریمی
پول می داد امام هادی علیه السلام می گفت برید زیارت حسین علیه السلام،حالا من روضه رو می برم کربلا و عاشورا ،اونجایی که امام هادی دوست داره،اینقده روضه از امام هادی داریم،دریای روضه اش خیلی وسیعه
اهل دردم غم هادی دارم
سامرایی است دل بی تابم
زنده ی فیض مدام یارم
مرده ی یک نفس سردابم
امشب از خویش برون می آیم
تا به چشمان پرآبش گریم
گاه برآه دل شعله ورش
گاه بر قبر خرابش گریم
کینه اهرمن تیره سرشت
بامدار طبق نور چه کرد
فتنه ی قوم پلید ابلیس
با جمال پسر حور چه کرد
دست تذویر دوباره بی رحم
آتش کینه ی خود را افروخت
در پس پرده ی تنهایی خود
مردی از نسل سلابت می سوخت
رفته رفته اثری سخت نمود
زهر در جان شریف آقا
در تب و تاب شد و سوسو زد
شمع چشمان شریف آقا
خاک بر فرق من از این جمله
همه چو بسمل به قفس پرپر زد
پسرش پاره گریبان گریان
در عزاداری او بر سر زد
جگر زهر چشیده یعنی
آب گردیدن گل در آتش
هر که از نسل علی شد مسموم
ناله زد فاطمه؛ مادر؛ آتش
تا نمانده به تن و دیده پر آب
سینه سوزان و لبش خشک ولی
زمزمه کرد و به سینه کوبید
که فدای تو حسین بن علی
روش تمرین، تکرار و عادت دادن عملی
شیوههای تربیتی امام هادی علیه السلام – روش تمرین، تکرار و عادت دادن عملی
از شیوههای دیگر تربیتی امام هادی علیه السلام این بود که آن حضرت سعی میکرد افراد را به رفتار پسندیده، ایجاد نظم و انضباط در زندگی تسلط بر نفس عادت دهد و با اجرای برنامههای مستمر همراه با تمرین و تکرار، رفتارهای شایسته را به صورت ملکه در راه و رسم زندگی فردی و اجتماعی افراد به منصه ظهور درآورد. به تعبیر دیگر، امام هادی علیه السلام، با تکرار کارهای شایسته همچون: نماز، روزه، صدقه، امر به معروف و نهی از منکر و… ، قصد داشت چنین کردارهایی را جزء لاینفک زندگی افراد جامعه، قرار دهد؛ چنان که در مورد این شیوه تربیت آن حضرت چنین میخوانیم:
«عن علی بن ابراهیم عن یحیی بن عبدالرحمن بن خاقان قال رایتَ اباالحسن الثالث علیه السلام سَجَدَ سَجدة الشُکر، فاَفتَرَش ذِراعیه فالصَقَ جُؤجُؤه و بَطُنه بالارض فَسألَتُه عَنَ ذلک فقال علیه السلام کَذا نُحِبُّ…؛ یحیی بن عبدالرحمن میگوید: امام هادی علیه السلام را دیدم که سجده شکر انجام میداد و دو ساعد دست خود را پهن کرده و سینه و شکم خود را به زمین چسبانده بود. در این باره از او سؤال کردم، فرمود: این گونه دوست داریم».
امام هادی علیه السلام، برای تربیت صحیح، افراد را به تکرار و مداومت بر اعمال خوب تشویق میکردند؛ چنان که در روایتی چنین آمده است که:
«عن محمد بن ریان قال: کتَبتُ الی اباالحسن الثالث علیه السلام ، اسألُه اِنْ یعلِمَنی دعاءً لِلشدائِدِ والنوازلُ و المهمّات و قضاء حوائج الدُنیا و الاخرة و اَن یخُصَّنی کما خَصَّ آباءَهُ موالیهم . فَکَتَب اِلی الزم الاستغفارَ…؛ محمد بن ریان میگوید: به امام هادی علیه السلام نامه نوشتم و از او خواستم که برای سختیها و حوادث و حوایج مهم و برآوردن حاجات دنیا و آخرت، دعایی به من بیاموزد؛ همان گونه که پدران بزرگوار او به شیعیان خود میآموختند. امام در پاسخ نوشت: ملازم استغفار باش و بر آن مداومت کن».
یا در مورد تربیت عملی آن حضرت چنین آمده است که:«کافور خادم میگوید: امام هادی علیه السلام به من فرمود: فلان سطل را در فلان جا قرار بده تا با آن برای نماز وضو بگیرم و مرا از پی کاری فرستاد و فرمود: چون برگشتی این کار را انجام بده تا چون برای نماز برخاستم، آماده باشد، ولی من فراموش کردم. شب سردی بود، امام با ناراحتی مرا صدا زد، با خود گفتم: انالله، چگونه بگویم فراموش کردم… . با ترس خدمت حضرت رسیدم، فرمودند: تو مگر عادت مرا نمیدانی که من جز با آب سرد وضو نمیگیرم؟ اما تو آب را برایم گرم کردهای و در سطل ریختهای. عرض کردم: سرورم! سوگند به خدا، نه سطل را آنجا گذاشتم و نه آب را. حضرت فرمودند: الحمدلله. سوگند به خدا، ما نه آسان گرفتنی را ترک کردهایم و نه هدیهای را پس دادهایم. سپاس خدا را که ما را از بندگان مطیع خود قرار داد و برای کمک به بندگانش، توفیق عطا کرد…».
هیات رزمندگان اسلام
در دوره امام هادی(ع) چه جریانات فکری وجود داشتند؟
۱۳ سال از دوره امامت امام هادی(ع) در مدینه بود، یعنی از ۲۲۰ تا ۲۳۳ و مابقی یعنی از ۲۳۳ تا ۲۵۴ در سامرا حضور داشتند و از نظر فکری خلفای معاصر امام(ع) دو نوع تفکر متضاد داشتند. یک نوع تفکر عقلگرا و معتزلی و دیگری تفکر سنتگرا و اهل حدیثی. معتصم که بعد از مأمون به حکومت رسید و از ۲۱۷ تا ۲۲۷ حاکم بود، تفکر عقلگرایی مأمون را ادامه داد و هفت سال از امامت امام هادی(ع) در دوره این خلیفه بود. معتصم حکومت را از بغداد به سامرا منتقل کرد و بعد از او واثق از ۲۲۷ تا ۲۳۲ به مدت ۵ سال حکومت کرد و او هم تحت تأثیر معتزله و عقلگرا بود. در دوره این دو خلیفه و نیز مأمون، معتزلیان بر دستگاه حکومتی حاکم بودند و میتوانستند افکارشان را غالب کنند.
از جمله موضوعات مطرح، مسئله خلق قرآن بود و سختگیری زیادی میکردند تا همه با اجبار به این آموزه معتقد شوند و بگویند قرآن مخلوق است؛ گویی خطر شرک و کفر در باور به قدیم بودن قرآن احساس میکردند. حتی در دوره معتصم وقتی میخواستند اسرای رومی را مبادله کنند، مأموری به لب مرز میرفت و از اسرایی که قرار بود آزاد شوند میپرسید قرآن حادث است یا قدیم و اگر او جواب میداد قدیم، باید در اسارت باقی میماند. این ایدئولوژی خودساخته را بر ارکان زندگی مردم سرایت میدادند.
البته امام هادی(ع) در بین دعوای مهم اهل سنت بر سر خلق یا قدیم بودن قرآن، شیعیان را از ورود به این دعواهای بیهوده برحذر داشتند و فرمودند قرآن کلام خداوند است. وقتی متوکل به حکومت رسید که حکومت او از ۲۳۲ تا ۲۴۸ داشت، ورق برگشت و ایشان به سمت اهل سنت و اهل حدیث گرایید و قائل به قدیمبودن قرآن شد و از افرادی که در زمان حاکمان قبلی مانند احمدبن حنبل در فشار بودند حمایت کرد. به همین دلیل سنتیهای اهل سنت او را ناصرالسنة مینامند و شخصیت مثبتی در دید ایشان است. متوکل نسبت به امام و شیعیان سختگیری زیادی داشت و از وجود شیعه احساس خطر میکرد. بریحه که زمامدار مدینه بود در نامهای خطر امام هادی(ع) را گوشزد کرد و متوکل هم به بهانه اینکه امام نزد او باشد و در حقیقت برای کنترل بیشتر امام، ایشان را به سامرا فراخواند و در حصر خانگی قرار داد.
منبع: ایکنا
«خلاف» را بردار، نه «مخالف» را
هر کس با شما اختلاف دارد؛ اختلاف را حل کن، نه مخالف را از پا در بیاور! «ادفع بالّتی هی احسن السّیئه» بدی را با نیکی درمان کن، مرض را که با مرض معالجه نمیکنند، مرض را با دارو معالجه میکنند؛ این پیام قرآن است. فرمود: شما میدانید بدی یعنی چه، بد هم یعنی چه کسی؛ مبادا بدی را رها کنی، بد را از پا در بیاوری! با هر مخالفی سعی کن که خلاف را برداری، نه مخالف را! این فکر جهانی است، مخصوص به ایران نیست. غرب هم باید بداند اگر بخواهد متمدّنانه زندگی کند، باید اختلاف خود را با دیگران حل کند، نه مخالف را تحریم کند، نه مخالف را فشار بیاورد، نه مخالف را زیر پای خود لِه کند؛ شرق هم همچنین است. [آیتالله جوادی آملی]
چه کسانی مشمول صلوات الهی میشوند
طبق آیات قرآن برخی از انسانها مشمول صلوات الهی میشوند؛ البته به گفته مفسران، صلوات الهی لفظ نيست، زيرا گفتار خدای سبحان همان فعل و نورانيت است كه انسان در درون خود احساس میكند.
در روایات ویژگیهایی برای قرآن کریم ذکر شده است که میتوانیم آنها را کارکرد این کتاب آسمانی در زندگی بدانیم؛ از جمله آنها این سخن امیرالمؤمنین(ع) است که فرمودند: همراهی با قرآن میتواند از تاریکی انسان بکاهد و یا بر هدایت او بیفزاید. شفاء، رحمت، بهار قلب، دواء و نور از دیگر ویژگیهای این کلام است.
ایکنای خوزستان، در سلسله یادداشتهایی با عنوان «یک نکته از قرآن» با بهره گیری از سخنان اهل بیت(ع)، علما و تفاسیر تلاش میکند این ویژگیها و به عبارتی کارکردها را به اختصار تبیین کند.
آیه ۱۵۷ سوره مبارکه بقره از یک حقیقت زیبا درباره انسانهای صبور در زندگی خبر میدهد و آن این است که این گروه مشمول صلوات الهی میشوند: «أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»: (درودهای خدا و لطفش همیشه شامل حالشان میشود و همینها هدایتیافته واقعیاند). اما صلوات الهی به چه معنا است؟
کلمه «صلوه» در کتابهای لغت به توجه و انعطاف معنی شده است و در تفسیر المیزان گفته شده معنی صلوات از خدا رحمت و از ملائكه استغفار و از مردم دعا است.
به گفته آیتالله جوادی آملی، صلوات الهی لفظ نيست، زيرا گفتار خدای سبحان همان فعل اوست و فعل خداوند همان قولِ نافذ اوست. به گفته این مفسر، نورانيت، روشنی و صفايی كه انسان در درون خود احساس میكند از آثار صلوات الهی و از بركات آن است و انسان بر اثر همين نورانيت به اطاعت فرمان خداوند علاقهمند و از گناه منزجر، از جهنم هراسناك، به بهشت مشتاق، از صميم دل دوستدار مواليان الهی و اهلبيت نبوت(ع) میشود.
صلوات الهی گرايش و انعطاف و تجلی نام مباركِ حَنّان را به همراه دارد، زيرا رأفت و انعطاف در معنای صلات نهادينه شده است. به طور خلاصه وقتی کلمه «صلاة» با حرف «علی» به كار رود به معنای تحيت نيكوست و تحيت خدای منان نسبت به صابران همان احسان و لطف عملی اوست كه موجب توفيقات بيشتر و نورانيت باطن آنان میشود.
یک نکته جالب در توضیح مفسران این است که صلوات میتواند درجات مختلف داشته باشد. آیتالله جوادی آملی توضیح میدهد که رسول اكرم(ص) بر اثر صلوات ويژه الهی، به درجهای میرسند که خود منشأ صلوات شدند و از ناحيه مقدس آن حضرت صلوات بهره ديگران میشود و نقل شده است که رسول اكرم(ص) نسبت به برخی صلوات فرستادهاند.
صلوات، از ناحيه خدای سبحان كرامت و براي نورانی كردن انسان است: «هو الذي يصلّي عليكم وملَائكته ليخرجكم من الظّلَمات إلي النّور» (احزاب، ۴۳) اين صلوات، نسبت به اوليای الهی دفع و منع هجوم ظلمت به ساحت ايشان، و نسبت به ديگران رفع و زدودن تيرگی موجود است، بنابراين، صابران نيز كه خداوند صلوات و كرامتهای فراوان بر آنان نازل میكند، نورانی يا نورانیتر خواهند شد.
منابع:
ترجمه قرآن علی ملکی
المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی
تسنیم، آیتالله جوادی آملی