توصیه میرزا جوادآقا ملکی برای دهه اول محرم
شایسته است هر یک از دوستداران آل محمد به حکم ولایت، وفا و ایمان به خداوند و رسول(صلی الله علیه و آله) در 10 روز اول محرم، تغییر حال داده، در قلب، صورت و هیئتش، آثار اندوه برای مصیبت های امام حسین(علیه السلام) ظاهر شود.
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از عارفان و سالکان طریق الهی که یک قرن پیش به رحمت ایزدی پیوست، توصیههایی را برای درک بهتر ایام سوگواری امام حسین علیهالسلام در ماه محرم دارد.
جناب میرزا مینویسد: از امور مهم ماه محرم این است که نسبت به هر یک از دوست داران آل محمد به حکم ولایت، وفا و ایمان به خداوند و رسول(صلی الله علیه و آله) شایسته است که در ده روز اول محرم، تغییر حال داده، در قلب، صورت و هیئتش، آثار اندوه از جهت مصیبتهای بزرگ و آن ماتمهای فراوان - که به خاندان جلیل پیش آمده است - ظاهر شود و در نتیجه مقداری از لذتها و خوشیهای خود، اعم از خوردن و نوشیدن، بلکه حتی خواب و سخن گفتن را کنار بگذارد و به مانند کسی باشد که نسبت به پدرش یا فرزندش مصیبتی وارد شده است.
یکی از فرزندان کوچک خودم را مشاهده کردم که در ده روز نخست این ماه، نان خالی خورده و از تناول خورشتی دیگر با آن امتناع میورزید حال آنکه از کسانی که میشناختم، کسی چنین تکلیفی به او نکرده بودند. فهمیدم که حب درونی، او را به این کار وادار کرده است.
اگر کسی نتواند که در تمام 10 روز نخست ماه محرم این کار را انجام دهد، دست کم، روز عاشورا و تاسوعا و شب یازدهم ماه، ترک لذتها را عادت خود کند و تا جایی که مقدورش است در هر 10 روز نخست اول ماه، به خواندن زیارت معروفه عاشورا مداومت نشان دهد و در روز دهم تا عصر آن روز از خوردن و نوشیدن استنکاف کند، بلکه حتی از سخن گفتن و ملاقات برادرانش هم پرهیز کند، جز در مقام ضرورت و آن را «روز اندوه و گریه و زاری» خود قرار دهد.
برپایی مجالس عمومی و فردی عزاداری اباعبدالله برای دوری از ریا
و اگر برایش مقدور باشد، در خانهاش برای امام حسین(علیه السلام) خالصانه عزا برپا دارد و اگر نتواند در مسجدها یا خانههای دوستان و شیعیان به این کار بپردازد و آن را از دیده مردمان بپوشاند، تا از بلای «ریا» در عزاداری دور باشد و به اخلاص نزدیکتر شود و باقی را به صورت تنهایی و در خلوت به عزا مشغول شده و در گریه و اندوه، نیت و قصدش مواسات و یاری رسانی به اهلبیت علیهمالسلام باشد و آنچه از طرف دشمنان، از صدمههای ظاهری بر آن حضرات وارد شده است.
ولی، از این نکته غافل نباشد که هر چند در ظاهر به امام حسین(علیه السلام) صدمهها و مصیبتهایی رسید که نظیرش به هیچ یک از پیامبران و اوصیا، بلکه حتی به هیچ فردی از افراد عالم نرسیده است و ما نشنیدهایم که چنین چیزی به احدی رسیده باشد، خصوص عطش و تشنگی که به حضرتش وارد شد و از الفاظ و احادیث قدسی و غیر آن چنین استفاده میشود که عقلها تحمل چنین امری را ندارد و مصیبت او به جهت شهیدانی که از خاندان او به درجه شهادت نایل شدند و صدمههایی که به خاندان و حرم او وارد آمد و چنین بود که گویی با حبیب و خدای خود عهد بسته بود که در راه رضای او، به هر نوع کشتهشدنی که دیگر کشته شدگان آنگونه کشته شدهاند، اعم از بریدن سر و بریدن گردن و گلو و قتل و اسارت و گرسنگی و تشنگی و حزن و اندوهها و غیر آن تن دهد.
تأثیر دعای پیش از وقت برای کفایت امور مهم و روا شدن حاجت ها
پس، هر کس که خود را از دوستداران آن امام معصوم میداند، باید که اندوهش را ظاهر نموده و ناله کند و نالهاش در مقام آرزوی یاری رساندن به سید سیدها رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) باشد و تا آنجا برسد که با این مصیبت عظیم در تناسب باشد و چنین باشد که گویا آن مصیبتهای دلخراش بر خود وی و عزیزان و فرزندانش و اهل و خانوادهاش وارد آمده است.
سپس، با زبان حال و صدق نیت چنین بگوید: ای سید و سالار من! کاش در این بلیه ها و همه این غمها و مصیبتها فدای خود میگشتم! و کاش اهل و فرزندان من به عوض اهل و فرزندان تو قربانی و اسیر میشدند. ای کاش همراه تو میبودم و در جوار تو کشته شده و همراه رستگار شدگان، رستگار میشدم، رستگاری بزرگ!
و اگر حال درونی و واقعیات، حتی به حقیقت چنین تمنا و آرزویی نیز گواه و شهادت نمیدهد، پس در مقام علاج بیماری قلبت برآ و از حب و دوستداری این دنیای پست دون و چسبیدن به این زندگی در این دنیای بیمقدار و اغترار به مواد خوش خدّ و خال این دنیای پر از دروغ و مکر بترس و کنارهگیری کن و در خصوص آنچه خداوند متعال در کتاب کریم خود، یهود را با آن مخاطب نموده است، تامل کن!
از امور مهم این ماه، دعای روز اول ما است. چون این روز، روز نخست سال قمری است، لازم است که بنده مراقب، از روی صدق تامل به خرج دهد، خصوصا برای طلب عافیت و مصون ماندن از آفتهای دینی در آن سال و از خداوند طلب صلاح حال سالانه و جلب خیرها کند، از روی رحمش! که همانا دعای پیش از وقت برای کفایت امور مهم و قضا شدن حاجتها اثری خاص دارد و دعایی که سید بن طاووس در کتاب «الاقبال» در خصوص این روز مهم روایت کرده است، برای این جهتها، دعایی است که کامل و نیکو.
خواندن نمازی که پاداش آن همانند انجام عمل خیر در تمام سال است
و افضل آن است که در همان شب نخست، از سه نمازی که وارد شده است، یکی از نمازها را به جا بیاورد و طبق آمادگی قلبی خود، به درگاه بینیازی خداوندی رو کند و دست کم دو رکعت نماز به جا بیاورد، به این ترتیب: در هر رکعت، یک حمد و یازده مرتبه سوره «توحید» بخواند و دعای روایت شده در «الاقبال» سید را که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) پس از این دو رکعت نماز می خواند، تلاوت کند و همچنین صبح آن روز را روزه بگیرد. حضرت فرموده است:
هر کس این نماز را به جای آورده و این دعا را بخواند، چنان است که گویا تمام سال به عمل خیر ادامه داده است و از این رو، تمام آن سال، تا سال بعدی محفوظ خواهد ماند و اگر مرگش پیش از اتمام آن سال فرا برسد، وارد بهشت میشود.
همچنین، روز سوم محرم را نیز روزه بگیرد. چنین وارد آمده است که حضرت یوسف(علیه السلام) در آن روز، از چاه خارج شد و هر کس که آن روز را روزه بگیرد، خداوند متعال غم و اندوهش را زائل کرده و مشکلات را برایش سهل و آسان می کند.
استحباب روزه داشتن تمام ماه نیز در روایات وارد شده است، خصوص روزه روز نهم و دهم ماه، ولی بهتر است که شخص روزه گرفتن در عاشورا را ترک کند اما تا هنگام عصر از هر نوع خوردن و آشامیدن استنکاف کند و هنگام عصر، به جهت خلاصی یافتن امام حسین علیهالسلام و نیز اصحاب آن حضرت از هم های این دنیای پست و بیارزش و سعادتشان و وصولشان به مطلوبشان که لقاءالله بوده است، افطار کند. چنین به نظر میرسد که شاید علت در سبک شدن هم ها و غم های عزاداران عاشورا در عصر عاشورا، همین مسئله سعادت شهیدان و رسیدن آن به مطلوب شان باشد.
منبع: ضیاءالصالحین
مُحرِم شدن» مقدمه ورود به ماه محرم الحرام
پدران و پدربزرگان خود شنیده ایم که در دوران قدیم آنها برای درک بهتر ماه محرم و عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام چهل روز قبل از آن مراقبت کرده و به ترک معصیت و گناه می پرداختند و با خواندن زیارت عاشورا و اعمالی خاص خود را برای این ماه پر از غم آماده می کردند …
«مُحرِم شدن» مقدمه ورود به ماه محرم الحرام است….
کسی که میخواهد در محرّم خدایی شود، باید موظب حلالهای خدا باشد.
با توجه به در پیش بودن ماه پیروزی خون بر شمشیر، شرط لازم برای درک صحیح این ماه را پرهیز از محرمات می باشد.
برای اینکه انسان مُحَرمی شود، باید مُحْرِم شود، یعنی دروغ نگوید، تهمت نزند، غیبت نکند و به طور کلی کار حرامی را مرتکب نشود.
هنگامی که حاجی در مکه مُحْرِم میشود، انجام 24 کار بر او حرام میشود که 18 مورد آن مربوط به امور حلال زندگی است، در واقع کسی که میخواهد در محرّم خدایی شود، باید موظب حلالهای خدا هم باشد.
برای مُحْرِم شدن، نیاز به قلب سلیم داریم
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند:
«اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَقَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَقَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْیا لَهُ الشِّدَّةُ وَالْبَلاءُ وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَی فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَی فَلَهُ الدُّنْیا وَالْعُقْبَی وَالْمَوْلَی».
وی ادامه داد: حضرت(صلی الله علیه وآله) فرمودند: قلبها سه نوع هستند، دسته اول قلبی که مشغول و وابسته به دنیا است، دوم، قلبی که مشغول به تنعّمات اخروی است و در نهایت قلبی که وابسته به مولا است.
قلبی که سرگرم و وابسته به دنیا است، همیشه دچار سختی و گرفتاری است، آن قلبی که وابسته به تنعّمات اخروی است به درجات و مراتب بالایی میرسد و قلبی که دلبسته به مولا (خدا) است، هم دنیا دارد، هم آخرت را دارد و هم خدا را دارد، اما دلی که به لذتهای دنیوی دلبسته شده و سرگرم آن است، این را بداند که همیشه در ناراحتی و گرفتاری است؛ یعنی حتی لذّت دنیایی را هم نمیبرد، مسایل دنیایی اینگونه است! به هرچه از دنیا برسد، باز میبیند کمبود دارد و پیوسته در سختی و گرفتاری است.
آن دلی که همیشه دلبسته به خدا است، در نتیجه سه چیز دارد: دنیا دارد، به این معنا که در دنیا هیچ ناراحتی ندارد، در آخرت هم تنعّمات اخرویاش را دارد و بالاتر از همه این است که قرب به خداوند هم پیدا میکند، چرا که دلبسته به خدا همیشه به یاد خدا است.
اعمال ویژه ی استقبال از محرم
1- خواندن زیارت عاشورا به طور مستمر ترجیحأ هر روز و دو رکعت نماز زیارت بعد از آن
2- قرائت 2 صفحه از آیات قرآن کریم و تأمل در آن و هدیه کردن ثواب آن به اصحاب امام حسین علیه السلام
3- گفتن اذکار الهی بالأخص “صلوات بر محمد و آل محمد” روزی 100 مرتبه
این اعمال سه گانه پایه و اساس استقبال از محرم است و این اعمال نیز ما را در این راه بیشتر یاری می کند …
سعی در ترک معصیت
کمتر سخن گفتن(دقت در ترک گناهان زبانی غیبت و تهمت و…)
دقت در گوش دادن (ترک گناهان شنیداری … موسیقی شنیدن .. غیبت و افترا و…)
دقت در دیدن (نگاه به نامحرم و تصاویر گناه آلود -نگاه غضب آلود و…)
دقت در خوردن(استفاده از مال حلال و کم خوری و پرهیز از اسراف … )
دقت در رفتار (خوش اخلاق و مهربان بودن با بزرگان و کودکان- فروبردن خشم - پرهیز از ناسزاگویی - احترام به پدر و مادر - توجه به دوستان و همسایگان - توجه به محرومین و نیازمندان و…)
اعمال دیگر برای مراقبه …
سعی در دائم الوضو بودن در همه ی شرایط
خواندن نمازهای واجب در اول وقت و خواندن نمازهای قضا
گرفتن روزه های قضا و یا مستحبی حداقل دو روز در هفته مانند دوشنبه و پنج شنبه
مطالعه ی کتب مفید و زیبا بلأخص کتبی در ارتباط با زندگانی امام حسین علیه السلام و واقعه ی عاشورا
کمک به آماده شدن و برگزاری هیأت های مذهبی در ایام محرم وصفر
مراسم سوگواری به صورت برخط
فارغ التحصیل مکتب امام حسین علیه السلام با رتبه الف
حادثه عاشورا همچون دانشگاهی بزرگ و بین المللی است که دانش آموختگانی بس والا مقام و شاخص را به جامعه انسانی تحویل داده است، دانش آموختگانی که در این مکتب کسب معرفت و فیض کرده اند و از دانشگاه عاشورا فارق التحصیل شده اند، بهترین الگو و اسوه برای جامعه انسانی به شمار می آیند، از اینرو سزاوار است با اقتباس و الگو برداری از زندگی آن بزرگان، شیوه و روش زندگانیشان را چراغ راه خود قرار داد.
یکی از بزرگ ترین و شاخص ترین دانشجویان مکتب امام حسین(علیه السلام)، مُسْلِم بن عَقیل بن ابی طالب (شهادت: ۶۰ق)، از آل ابوطالب، که پسرعموی امام حسین(علیه السلام) می باشد. مسلم در قیام عاشورا سفیر امام حسین(علیه السلام) بود که به دستور حضرت عازم کوفه شد. او در تاریخ درخشان زندگی خود حضور در برخی فتوحات مسلمانان و همچنین جنگ صفین را در پرونده دارد. مسلم به دستور امام حسین(علیه السلام) مأموریت یافته بود که از احوال شهر کوفه و کسانی که با امام اعلام بیعت کرده بودند باخبر شود. وی در بدو ورود به کوه متوجه شور و اشتیاق کوفیان برای بیعت با امام می شود، ازینرو نامه ای در خصوص آمادگی کوفیان به امام می نویسد ولی دریغ که این وفاداری و اعلام حضور با ورود «عبید الله بن زیاد» به کوفه، نقش بر آب می شود و ترس و هراس کوفیان زمینه شهادت این یار باوفای امام را فراهم می کند.
درس هایی که «مسلم» گذرانده بود
1-عبودیت و بندگی
یکی از زیباترین و با ارزش ترین صفات و ویژگی های ممتاز «مُسْلِم بن عَقیل»، عبودیت و بندگی او در برابر باری تعالی است، گزارش های تاریخی که در منابع اسلامی در خصوص او نقل شده است به خوبی گویای این شاخص زندگیش است، به طوری که مسعودی در مروج الذهب می نویسد: «وقتی ابن زیاد ملعون، از قاتل مسلم بن عقیل پرسید: هنگام قتل مسلم(علیه السلام) چه می گفت: « مسلم (علیه السلام) وقت قتل دایماً در حال تسبیح و تکبیر و تهلیل پروردگار بود و از او طلب آمرزش می کرد.»[1] سید بن طاووس نیز در کتاب لهوف نحوه ارتباط «مسلم» با خدا را در لحظه شهادتش این چنین گزارش می کند: «ابن زیاد، بکیر بن حمران را مأمور نمود که مسلم را بر بام دارالاماره ببرد و به قتل برساند. مسلم در بین راه تسبیح خدا می گفت و از خداوند طلب آمرزش می کرد و درود بر رسول خدا(صلی الله و علیه اله) می فرستاد.»[2]
2-اطاعت پذیری و پشتیبانی از ولایت
از بارزترین شاخص های زندگی «مسلم بن عقیل»، اطاعت پذیری و ولایت مداری است، مسلم مطیع محض امام بود و در فرمانبری و انجام وظایف و مسئولیت های محوله ذره ای درنگ و تردید به خود راه نمی داد؛ این ویژگی مسلم نه فقط در زمان امام حسین(علیه السلام)؛ بلکه در زمان امام علی(علیه السلام) به منصه ظهور و اثبات رسیده بود، او در زمان امام حسن(علیهالسلام) نیز از جمله یاران با وفا و بر جسته آن حضرت به شمار میرفت.[3] این محبت و ولایت مداری نسبت به خاندان عصمت و طهارت به گونه ای بود که پیشتر در منابع روایی نیز مورد توجه پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته بود، برای نمونه جناب صدوق در روایتی از رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) این چنین پرده از محبت و ولایت مداری عقیل و فرزندانش بر می دارد:
«روزي اميرالمؤمنين (عليه السلام) از پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) پرسيد: اي رسول خدا! آيا عقيل را دوست مي داري؟ پيامبر(صلي الله عليه وآله) در پاسخ فرمود: آري! به خدا قسم او را به دو جهت دوست مي دارم: يكي به خاطر خودش و ديگري به خاطر محبّت ابو طالب نسبت به او. [سپس در آينده روشنِ فرزند برومند او مسلم (عليه السلام) نگريست و فرمود:] و به تحقيق كه فرزندش در راه محبت و دوستي فرزند تو كشته مي شود پس اشك ديده مؤمنان بر او فرو مي ريزد و فرشتگان مقرب [درگاه پروردگار] بر او درود مي فرستند.»[4]
3-جلب اعتماد امام معصوم
مسلم از لحاظ درایت و تقوا به گونه ای خود را پرورش داده بود که مورد توجه و اعتماد امام معصوم قرار می گیرد از اینرو امام حسین(علیه السلام) او را مناسب مأموریت های خطیر و حساس می بیند، کما اینکه در منابع روایی نقل شده است وقتی امام حسین(علیه السلام) به مردم کوفه نامه می نویسد مسلم را این چنین معرفی می کند: «همانا من برادرم و پسر عمويم و شخص مورد اعتماد اصحابم، يعني مسلم بن عقيل را به سوي شما (مردم كوفه) مي فرستم تا حقيقت امر شما را به من اعلام كند و آنچه از اجتماع شما براي او روشن مي شود به من بنويسد.»[5]
4-شجاعت و دلیر مردی
حضور مسلم در معرکه های خطرناک و جانکاهی همچون صفین، در اين جنگ، امام علی (علیه السلام) ميمنه سپاه خود را به امام حسن (عليه السلام،) امام حسين (عليه السلام)، عبد الله جعفر و مسلم بن عقيل (عليه السلام) البته جناب مسلم سپرد.[6] مسلم در فتح سرزمین «بهنساء» نیز شرکت داشته است که این تنها گوشه ای شجات مسلم را نمایان می کند.
5-بصیرت، آگاهی و دشمن شناسی
به طور قطع و یقین اگر بصیرت و دشمن شناسی مسلم نبود نمی توانست در لحظه حساس زندگی بهترین انتخاب را داشته باشد و از مسئولیت های خطیر و جانکاه سرباز می زد، ولی بینش ژرف مسلم موجب شده بود که به خوبی مسئولیت خود را بشناسد و ذره ای در انجام آن شک وتردید به خود راه ندهد. شاید اگر بصیرت مسلم نبود ماننده عده ای از بنی هاشم که با امام حسین(علیه السلام) همراهی نکردند او نیز از قافله عاشورا عقب می ماند.
پی نوشت ها:
[1]. مروج الذهب ج 3 ص 73.
[2]. سید بن طاووس، لهوف، ص77.
[3]. رجال طوسی، محمد بن حسن طوسی، ج۱، ص۹۶.
[4]. الأمالي( للصدوق)، ص129.«يَا رَسُولَ اللَّهِ اِنَّكَ لَتُحِبُّ عَقِيلاً قَالَ اِي وَ اللَّهِ اِنِّي لَاُحِبُّه…»
[5]. اخبار الطوال، دينوري، ص 230. «وَ انّي باعِثٌ اليكُم بِاخي وَ ابْنِ عَمّي وَ ثِقَتي…»
[6]. مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، ج 3، ص 197.
منبع: تبیان
کل الخیر فی باب الحسین علیه السلام
نگرانی رهبرمعظم انقلاب مدظله العالی
دیدار جمعی از مبلغان و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور با رهبر انقلاب
جمعی از مبلغان و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
اخبار تکمیلی متعاقباً منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
با اطلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم. این قدر ظرفیت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که ما اگر چندین برابر آن مقداری که کار میکنیم هم کار کنیم، به نظرم این ظرفیت پر نمیشود.
هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم. امروز نگاه رائج در حوزههای علمیه این است که تبلیغ در مرتبهی دوم قرار دارد، مرتبهی اول چیزهای دیگر است مقامات علمی و امثال اینها؛ مرتبهی دوم تبلیغ است و ما از این نگاه باید عبور کنیم؛ تبلیغ مرتبهی اول است.
امروز سطح آگاهی عمومی جوان و غیرجوان با گذشته قابل مقایسه نیست. بنده همهی عمرم تقریباً، عمر تبلیغیام شصت سال، بیشتر با جوانها گذشته. آن روز هم فکر بچهها خوب بود، جوانها خوشفکر بودند، اما با امروز قابل مقایسه نبود. سطح فکر بالا رفته.
علاوه بر اینکه سطح فکر جوان ما، نوجوان ما، مخاطب ما بالا رفته یک آفتی هم وجود دارد و آن اینکه در این آشفته بازار صداهای مختلف فضای مجازی و تکثر رسانهای که وجود دارد این تکثر رسانهای در این صداهای گوناگون، یک صدا در انزوا قرار گرفته و آن صدای انتقال معارف نسلی و خانوادگی است. پدرها، مادرها خیلی چیزها را به بچههایشان یاد میدادند. در این غوغای تکثر رسانهای این صدا ضعیف شده.
تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست. این کار، لازم است. اما فقط این نیست. طرف مقابل مبانی فکری دارد باید به او حمله کرد. در تبلیغ موضع تهاجم لازم است. این لازمهاش شناخت صحنه است یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید با کی طرفید، ما با کی طرفیم حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقاله نویس یا فلان ستون نویس فلان روزنامه یا فلان مثلاً توئیتزن توی فلان شبکهی فلان یک چیزی را مطرح کرده ما با کی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشت صحنهای داشته باشد.