مراقب درخت بامبوی خود باشید!
زندگی پر از فراز و نشیب است و مسائل و موضوعاتی که در زندگی انسان رخ میدهد، گاهی آنقدر پیش پا افتاده و کوچک هستند که تا زمان ایجاد حادثه یا بروز مشکل به چشم نمیآیند. رفتارهایی که در اولین پایگاه یادگیری ما (خانواده) آغاز میشود، عادتهایی را در ما نهادینه میکند که رها شدن از این عادتها مستلزم صرف زمان و اتلاف وقت و حتی هزینۀ زیادی است و چه بسا تأثیر مخربی روی روابط بین فردی و اجتماعی میگذارد.
بعضی عادتها مثل درخت بامبوی چینی است. بعد از کاشت، از دانۀ این درخت در مدت چهار سال به جز یک جوانۀ کوچک که از یک پیاز بیرون میزند، اثر دیگری دیده نمیشود. طی آن چهار سال، درخت در زیر زمین ریشه میدواند و عریض میشود. و ناگهان در سال پنجم درخت بامبو چنان رشدی میکند باور نکردنی! بعضی عادتهای نادرست اینگونه هستند؛ در ابتدا حتی نمیتوانیم نام عادت روی آن بگذاریم. شما زمانی متوجه یک عادت میشوید که استمرار داشته باشد.
عادت چیست؟
عادت از درهمآمیختگی چندین عامل به وجود میآید که معمولیترینشان عبارتاند از:
ـ تقلید
ـ نیاز به تسکین اضطراب
ـ تقویت مثبت از سوی دیگران
انواع عادتهای نادرست:
یک رفتار عادتشده، حتی ممکن است از دید شما ناپسند نیاید، اما در حیطۀ اجتماعی نابجاست.
- مثلا مادری که در مشاجرات خانوادگی به جای حل مشکل، قهر میکند، هم الگوی ناسالمی را به فرزندان خود آموزش میدهد و هم عادت ناپسندی را ادامه میدهد که کانون خانوادگی را در معرض مشکلات و آسیب قرار میدهد.
- یا فردی را در خانواده در نظر بگیرید که الزاما مکان و جای خاصی برای نشستن و تماشای تلویزیون انتخاب کرده و حاضر به ترک آن نیست.
- یا خانمی که حتما خودش باید ظروف آشپزخانۀ خود را بشوید و دیگران را برای این کار قبول ندارد.
نگرش ما، عادتها را به وجود میآورد و زمانی عادتها فرو میریزد که تغییر را بپذیریم و ترس خود را از ترک آنها کنار بگذاریم. عادتهای بد، خلاقیت و پیشبینی ما را کاهش میدهد، اما این نکته را باید مدنظر داشت که بعضی عادتها اگر در چرخه اضطرابهای شدید قرار بگیرند، به مشکلات جدیتری تبدیل میشوند که به دارودرمانی و مراجعه به مرکز مشاوره نیاز دارند.
عادتهایی که اکنون به آنها اشاره میکنیم، عادتهای روز و نابجایی در زندگی ما شدهاند؛ هر چند ما عادتهایی هم داریم که سالم و سازنده هستند، اما روی صحبت ما با عادتهای نادرست است؛ مانند غیبت کردن، قضاوت در مورد دیگران، تمسخر و ریشخند کردن، سرزنش نابجای اطرافیان، عیبجویی و … و حتی عادت به گردهماییهایی که بدون قاعده و از سرِ تنهایی فرد آسیبهایی را به دنبال دارد.
چه افرادی بیشتر درگیر عادت میشوند؟
روزمرگی در بعضی رفتارها، عادتها را تقویت میکند. تقلید از بعضی افراد، حتی تکیهکلامهای رایج یا حرکات بدنی آنها که فکر میکنیم جذابیت به ما میبخشد، ناشی از نبود خودباوری ماست. فشارهای روانی روی زندگی همۀ ما اثر دارد، اما مدیریت آن مهم است که متأسفانه سطح آگاهی بسیاری از ما در این زمینه اندک است و در واقع درصد فراوانی از ما درگیر عادت هستیم.
راهکارهای ترک عادتهای ناپسند:
رمز پیروزی بر عادت، تغییر است.
1. تغییر و تصمیمگیری برای ترک عادتها در گام اول، نیازمند شناسایی محرکی است که به ایجاد این عمل منجر شده است. زمانی که بدانیم چه زمانی و چه عاملی باعث تکرار میشود، به خودآگاهی میرسیم و خودآگاهی ما را در مسیر تغییر راهنمایی میکند.
2. به شکلدهی رفتار و عواملی که منجر به بروز این عادت میشود، توجه کنیم.
3. جانشین کردن یک رفتار مطلوب و پیشگیری از گرفتار شدن در چرخۀ تکرار و پاسخ تکراری.
4. مشخص کردن یک عادت خوب و بررسی و سنجش تمام نکات مثبتِ بدست آمده از این فعالیت.
یادتان باشد: برنامۀ جانشین باید ساده و اجرایی و کوتاهمدت باشد. خود تشویقی را در پایان هر برنامه فراموش نکنید. عادتهایی که ناشی از اضطراب و فشار روانی است، با تمرینات آرامبخش و کنترل فکر، درمان خواهند شد.
بررسي نظريه پردازي هاي انحرافي در خصوص حجاب
نظريه پردازي هاي انحرافي راهي براي سست كردن گرايش مردم به حجاب
آیات نورانی قرآن و روایات رسیده از اهل بیت بیان کننده این مطلب می باشد که همواره دین واحکام خداوند متعال برای گروهی از مردم سلطه جو و طغیانگر مایه گرفتاری بوده و آنها را از رسیدن به اهداف دنیایی باز میداشته و در حقیقت منافع شان را به خطر میانداخته به همین سبب برای ازبین بردن آن به هر وسیلهای دست میزدند که حجاب نیز از این قائده مستثناء نیست.
نظریه پردازیهای انحرافی با هدف سُست کردن گرایش مردم به حجاب از دیر باز رایج بوده است که متأسفانه بسیار هم کارگر افتاده است ما در در این بخش به بررسي برخي از اين ديدگاه ها مي پردازيم
نظریه نخست: حجاب برای انزوای زن و تصرف منافع مالی ويگروهي اين عقيده را دارند كه تفكر مردسالاری با نگاه اقتصادي و رواني باعث شده تا حجاب را براي زنان اجباري كنند. چرا که مردها علاقه دارند تا زنان را در تملك خود داشته باشند زيرا كه از منظر اين گروه از اين راه مي توانند به نهادينه شدن ثروت در خانوادهها بپردازند، که بالطبع محدودیت ایجاد کردن برای زن و پوشش، این راه را تسهیل می کند
نظریه دوم: انحصارطلبي و غيرت بي جاي مردان
بعضی از نظريه پردازان نیز بر این گمانند که انگيزههاي رواني مثل انحصارطلبي كه در مردها به صورت غيرت بيجا وجود داشته، باعث شده كه زنان را به اين كيفيت در حجاب و پرده كنند. اینان غیرت مردانه را بیجا و بیمورد میشمارند و اصالت را از خانواده سلب میکنند و به اصالت فردی میاندیشند.
نظریه سوم: حجاب ناشي از عقدههاي حقارت زنان
برخی نیز میپندارند که انتخاب حجاب ناشي از ضعف شخصيت و عقدة حقارت در خود زنها هست و میگویند براساس مكتب فرويديسم، آن نقصي كه به خاطر نقص عضو در زنها به وجود ميآيد ـ كه يك نظريه خاص است ـ باعث شده كه هميشه زنها در درون خودشان یک نوع عقده حقارت داشته باشند و اين باعث شده كه هميشه به انزوا و عزلت كشيده بشوند.
گمانهای امروزی
نظريه چهارم: آیات حجاب صرفاً برای دوران کنیزداری بوده استبرخي از نظريات كه شايد به نوعي بازسازي ايده عدم امنيت باشد و گروهی اخیراً به آن استناد ميكنند، اين است که با رفتن به سراغ تفاسير قرآن و پيدا كردن شأن نزولها و یا احياناً روايات مختلف شأن نزولها و با تأكيد بر بخشی از آن شأن نزولها و توجیهگریهای غیر صحیح، بحث حجاب را به انحراف كشاندهاند.
به عنوان مثال گفتهاند در عصری که در جامعه عرب پوشش موجود نبود، تجاوزهای به عنف مكرر صورت میگرفت و همه زنان چه مجرد و چه متأهل از تيررس اين رفتار شنیع در امان نبودند و يك عدهاي به بهانة اينكه كنيزكان حرمت ندارند، متعرض كنيزان ميشدند که البته زنان آزاده از يك حرمت و حيثيت اجتماعي خاصي برخوردار بودند و کمتر مورد تهاجم قرار میگرفتند.
ولي در اين عين حال افراد هوسران متعرض اين زنان نیز ميشدند، صاحبان این ایده با استناد به این داستان گمان میکنند كه آيات حجاب صرفاً براي تفكيك بين زنان آزاده و زنان كنيز نازل شد. چون كه كنيزها موظف به پوشاندن سر خودشان نبودند، براي اينكه تفكيك را ايجاد بكند و امنيت زنان آزاده را بالا ببرد بحث حجاب را مطرح كرده است.
این دیدگاه از جهات مختلف مخدوش است زيرا كه قطعاً بالا بردن امنيت زنان يكي از عواملي و حكمتهاي حجاب مورد نظر شريعت است ولي اين امنيت فقط براي زنان آزاده نيست و اگر كنيزان به خاطراين كه اجازه نداشتن كه سر خود را بپوشانند به معناي تجويز لااباليگري و حتي تجاوز به عنف به آنها نبوده است. در حقيقت مثل اينكه است كه ما بگوييم زنها موظف نيستند صورت خود را بپوشانند اين به معناي ان نيست كه مردها هرگونه نگاهي را مي توانند به زنان داشته باشند.
نظر اين گروه آن است كه چون دیگر امروز كنيز و حُر مطرح نيست؛ پس دليلي هم براي رعايت حجاب هم وجود ندارد.
اخلاقی بودن رفتارها
آیا تاکنون فکر کرده اید که چه کاری اخلاقی است و چه کاری اخلاقی نیست؟ وقتی این عبارت را می شنوید که: «فلانی از اخلاق خوبی برخوردار است» و یا «فلان شخص، بد اخلاق است»، چه مفهومی در ذهن شما نقش می بندد؟اگر از شما بپرسند که «خوش اخلاقی چیست؟» چه پاسخی می دهید؟ حتماً خواهید گفت کسی که همواره لبخند می زند و چهره عبوس و گرفته ندارد و از روابط عمومی خوبی برخوردار است، فرد خوش اخلاقی است. ولی همه سخن در این است که شاید این فرد برای دست یابی به منافع خودش چنین برخوردی دارد؟ اگر چنین است، در واقع، او شما را گول می زند و می خواهد از زودباوری شما سوء استفاده کند در این صورت، آدم متقلّبی است. پس چگونه می توان او را فردی «خوب» و «اخلاقی» دانست؟
احتمالاً وقتی برای خرید به بازار رفته اید، با فروشندگانی برخورد کرده اید که با لبخند و خوش رویی، مشتریان را تحت تاثیر قرار داده و توانسته اند جنس خودشان را بفروشند آیا در ذهنتان این پرسش نقش نبسته است که فروشنده، لبخند و خوش رویی را ابزاری برای فروش کالا و جذب مشتری قرار داده است؟ اگر چنین است، چگونه می توانیم بین یک خوش اخلاق واقعی و خوش اخلاقی که از این ویژگی به عنوان ابزار استفاده می کند، فرق بگذاریم؟ آیا نتیجه چنین تردید و دو دلی در برخورد با افراد خوش اخلاق، نوعی بد گمانی در ما ایجاد نمی کند؟ پس از این، به چه کسی اطمینان خواهیم داشت؟ و اگر بد گمانی و عدم اطمینان وجودمان را پر کند، چگونه می توانیم در جامعه خودمان زندگی کنیم؟
معیار خوب و بد
آیا معیاری برای تشخیص خوب و بد وجود دارد؟ می توانیم بگوییم که همه ما انسان ها، چیز هایی را خوب می دانیم، چیزهایی را بد می دانیم و در مواردی هم اختلاف سلیقه و یا برداشت داریم. بنابراین، می توانیم مواردی را که اتفاق نظر وجود دارد، ملاک خوب و بد بدانیم و بر آن پایه عمل کنیم؟
به عنوان نمونه، همه ما دروغ گفتن، دزدی کردن، مردم آزاری، بی وفایی، پیمان شکنی، نیرنگ بازی و ویژگی هایی از این دست را بد می دانیم و در مقابل، راستگویی، بی آزاری، وفاداری، صداقت و صمیمیت و امثال آن را خوب می دانیم.
بنابراین، می توانیم همین ها را اخلاق خوب و بد بدانیم و بر این پایه، داوری کنیم؛ اما سخن در این است که اگر در شرایطی قرار گرفتیم که چاره ای جز دروغ گفتن یا دزدی کردن و امثال این ها نداشتیم، تکلیف چیست؟ اگر کسی از گرسنگی در حال مرگ بود و یا بیماری لاعلاجی داشت و به خاطر زشتی دزدی، دست به دزدی نزد و به خاطر نداشتن غذا و دارو، جان باخت، شما کار او را تحسین می کنید یا تقبیح؟
حتما همه ما یک نظر نخواهیم داشت. پاره ای کار او را تحسین می کنیم و پاره ای دیگر تقبیح! بنابراین، به یک توافق و وحدت نظر نرسیدیم. آیا در این صورت می توانیم بگوییم که دروغ گویی یا راست گویی نمی تواند از معیار اخلاقی بودن و یا بی اخلاقی باشد؟
بستر روانی رفتارها
ما، در زندگی، تحت فشارهای بسیار قرار داریم. بخشی از این فشارها کاملاً آشکار و واضح است؛ اما بخش عمده این فشارها پنهان است که در بسیاری مواقع، خودمان هم به آن آگاهی نداریم. رفتارهای ما بازتابی از اندیشه، باور، احساس و عاطفه مان است. و عاطفه ما معمولاً رها و آزاد نیست. گاهی از چیزی خوشمان می آید و فکر می کنیم که آگاهانه آن را دوست داریم، در حالی که این خوشی، پیشینه ای دارد که اگر نبود، چنین حالتی به ما دست نمی داد، و گاه از چیزی بدمان می آید و این بد آمدن، تحت فشاری ناپیداست که بر عاطفه مان سنگینی می کند آیا در این موارد، رفتارهای ما می تواند به خوبی و یا بدی توصیف شود؟
در روان شناسی جرم، گفته می شود که پاره ای از رفتارهای مجرمان، ریشه در گذشته های دور شخصی دارد و حتی گاه در دوران کودکی و بلکه در زمان شیرخوارگی و نوع ابزار احساسات مادر و یا پدر، نهفته است. در این صورت، توصیف رفتارها به خوبی یا بدی، بسیار دشوار است. ارائه ملاک برای داوری در رفتارهای انسان ها بدون در نظر گرفتن دو عامل: محیط های موثر در رفتار شخصی و نیز فشارهای عاطفی و ذهنیت های نهفته، کاری ناسنجیده به نظر می رسد.
از سوی دیگر، فقدان ملاک داوری در رفتارهای انسان ها، موجب پذیرش هر رفتاری از هر شخص می گردد و باعث آشوب و بی سامانی در زندگی بشر می شود و زندگی را برای انسان در جامعه، دشوار و بلکه ناممکن می سازد.
دو گونه معیار: مطلق و نسبی
به نظر می رسد که باید دو گونه معیار برای خوب و بد اخلاق در نظر گرفت. رفتارهایی که قطع نظر از فشارهای عاطفی، خوب و یا بد هستند (که این قبیل رفتارها را باید معیارهای «مطلق» یا «همیشگی و همه جایی» شمرد) و رفتارهایی که تحت فشارهای عاطفی، خوب یا بد هستند (که این قبیل رفتارها را باید خوب و یا بد «نسبی» شمرد). رفتارهای خوب و بد نسبی، در شرایطی خوب و در شرایطی بد هستند؛ یعنی در شرایطی و از بعضی افراد، خوب اند و در شرایط دیگر و از افرادی دیگر، بد هستند این نسبی بودن هم، چیز غیر قابل درکی نیست و تقریباً همه افراد جامعه، از این شرایط و نسبت ها خبر دارند و بر پایه آنها داوری می کنند.
دین و معیارها
اگر این موضوع را بخواهیم در سایه مفاهیم دینی بررسی کنیم، باید چند اصطلاح دینی را مورد توجه و دقت قرار دهیم. یکی از این اصطلاح ها «تقوا» است.
الف) تقوا
اگر بخواهیم در ادبیات فارسی، واژه ای پیدا کنیم که بتواند تا حدودی بار معنایی اصطلاح «تقوا» را برساند باید از واژه «رهایی عاطفی» استفاده کنیم.
تقوا، دست یابی به موقعیتی است که انسان بتواند عاطفه و احساس خودش را از فشارهای آشکار و نهان، رها کند و آگاهانه و تهی از فشارها تصمیم بگیرد.
در این صورت، فشارهای بیرونی بر او چیره نمی گردد و تحت تاثیر خشم، ترس، طمع، ناراحتی، خوشی و دیگر عواطف تأثیر گذار، تصمیم نمی گیرد. چنین شخصی، ناتوان و اسیر «عاطفه» و به تعبیر بهتر: اسیر «عاطفه در بند» نیست و از قدرت والایی برخوردار است که می تواند رفتارهای خودش را معیاردار کند این قبیل افراد، معمولاً رفتارهای خودشان را بر پایه معیارهای مطلق قرار می دهند؛ معیارهایی که بدون سایه سنگین شرایط تأثیرگذار، خوب هستند.
شاید توصیه و تاکیدی که در اسلام بر مقوله تقوا شده است و معیار سنجش بین افراد و امتیازبندی آنان در نزد خدا قرار داده شده است، همین نکته باشد که افراد در این فضا می توانند به خوب و بد مطلق، نزدیک شوند و آن را معیار رفتار خود قرار دهند.
رفتار افراد باتقوا، معمولاً از سوی کسانی که تحت تأثیر «عاطفه در بند» داوری می کنند، قابل درک نیست. از خود گذشتگی، فداکاری ها، پایداری ها، تسلیم ها، خطر پذیری ها، فروتنی ها و ده ها ویژگی به ظاهر متضادّ تقوا پیشگان، در چارچوب سنجه های «عاطفه های در بند»، توجیه ناپذیر و نقد آلود است. به عنوان نمونه، این که چرا امام علی ـ علیه السلام ـ برای مدت کوتاهی معاویه را کارگزار خود در شام قرار نداد تا پس از تثبیت قدرت خویش، او را عزل کند و در نتیجه از پیش آمدن جنگ صفین پیشگیری نماید و یا پیشنهاد خوارج را در مورد توبه کردن خویش قبول نکرد تا از جنگ نهروان ممانعت به عمل آورد یا طلحه و زبیر را برای زمانی اندک، وارد حکومت نکرد تا حتّی برای مدّت کوتاهی، آن ها را بازداشت نکرد تا از جنگ جمل، پیشگیری نماید، در قاموس کسانی که گرفتار «عاطفه های در بند» هستند، توجیه روشنی ندارد و درستی و نادرستی این تصمیم ها را فقط کسانی که از تقوا و یا همان رهایی عاطفی برخوردارند، می فهمند.
در این سطح، معیارهای اخلاقی و غیر اخلاقی، معیارهای مطلق هستند در این جا نیرنگ و دروغ، با همه آثار و فوایدی که بر آن ها مترتّب است، اخلاقی نمی شوند و هم چنان غیر اخلاقی می مانند و بر عکس، راستی و صداقت، با همه زیان هایی که به بار می آورند، هم چنان اخلاقی و ارزشمندند. انسانی که به این مرحله می رسد، تحت تاثیر هیچ فشار درونی یا بیرونی قرار نمی گیرد و از یقین و آرامشی برخوردار است که در سایه آن، تصمیم آگاهانه و هوشیارانه و آزادانه می گیرد.
ب) امر به معروف و نهی از منکر
اصطلاح دینی دیگری که در این زمینه در دین مطرح است، «امر به معروف و نهی از منکر» است. معروف، به معنای «رفتارهای مورد تحسین جامعه» و منکر، به معنای «رفتارهای تقبیح شده در جامعه» است. معروف، چیزی است که جامعه آن ها را می شناسد و می پذیرد و منکر، چیزی است که جامعه نمی شناسد و مورد پذیرشش نیست.
به نظر می رسد بهره گیری دین از این دو واژه به جای واژه «حسن» و «قبح» (و امثال آن ها) جای تأمل جدّی دارد. اسلام برای باورها و برداشت های جامعه، هویتی قابل احترام قائل است. جامعه نه تنها خودش به عنوان «هویت» و «شخصیت جمعی» تحت فشارهای گوناگون است، بلکه عموم افراد آن هم از «عاطفه در بند» برخوردارند. خوبی ها و بدی های جامعه، خوبی و بدی مطلق نیستند و نمی توانند باشند و انسان به ناچار در چنین محیطی زندگی می کند. تکیه بر معیارهای مطلق در جامعه، جامعه را از کارایی باز می دارد و به بی سامانی و بی نظمی می کشاند. از این رو، در اسلام، در دعوت همگانی به خوبی و پرهیز از بدی، معیارهای شناخته شده جامعه نیز (که نسبی و تحت تأثیر شرایط هستند)، ملاک قرار می گیرند و افراد جامعه، به آن چه در نزد جامعه «معروف به خوبی» است فراخوانده می شوند و آن چه جامعه آن را قبول ندارد و نمی شناسد، نهی گشته اند.
بر این اساس، می توانیم چنین نتیجه بگیریم که رفتارهای افراد جامعه در دو سطح، قابل بررسی و سنجش هستند. در سطحی که افراد به مرحله «رهایی عاطفی» دست یافته و به تقوا رسیده اند (که در این سطح، خوب و بد مطلق، معیار است) و سطحی که افراد، هنوز در بند «عاطفه در بند» هستند (که عموماً چنین اند) و در نتیجه، ملاک خوب و بد در رفتار آن ها، خوب و بد نسبی است و این خوبی ها و بدی ها، چیز هایی هستند که جامعه، آن ها را خوب می داند و یا بد می شمارد.
رابطه دو معیار
گر چه این که روزی جامعه ای شکل بگیرد که بد را خوب و خوب را بد بشمارد، غیر قابل تصوّر نیست، اما تاریخ بشر نشان داده است که چنین چیزی هیچ گاه تحقق نیافته است و به احتمال بسیار، هرگز هم تحققّ نخواهد یافت و حتی اگر در جامعه ای به فرض، «دروغ گویی» عادی شده باشد، به این مفهوم نیست که دروغ گویی در ذهن جامعه، وصف «خوبی» یافته و راستگویی عنوان «بدی» پیدا کرده است؛ بلکه در چنین جامعه ای هم، باور جامعه بر نیکی و معروف بودن «راست گویی» و بدی و منکر بودن «دروغ گویی» است. از این رو، نباید به خود بیم راه دهیم که اگر اخلاقیات را در بعضی سطوح، «نسبی» دانستیم، مشکل پیش می آید و معیارها از بین می روند و مرز خوبی و بدی برداشته می شود و عنان زندگی بشر به دست هوس باز جامعه می افتد؛ زیرا افراد جامعه، و به تبع آن ها خود جامعه، با این که تحت فشار محیط بیرونی و نیز «عاطفه های در بند» هستند، اما در مجموع، از توانی خداداد (فطری) برخوردار هستند که می توانند فارغ از رفتارهای روز مرّه شان، قضاوتی اخلاقی انجام دهند. این قضاوت، معمولاً نزدیک به داوری افراد برخوردار از «رهایی عاطفی» است و از این رو، ملاک های نیکی و بدی نسبی، همواره در امتداد ملاک های نیکی و بدی مطلق و تحت تأثیر آن ها هستند.
در جهان حاضر، وسائل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی با انتقال اطلاعات و معلومات جدید و تأثیر بر افکار و عقاید عمومی، نقش بسیار مهمی بر عهده دارند. سیر تحول سریع، در عصر اطلاعات و لزوم مبادله هر چه بیشتر بین نظام های سنّتی و مدرن، رسانه های گروهی را اهمیتی خاص بخشیده است، تا جایی که بعضی از اندیشمندان معتقدند توسعه نظام های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و پیشرفت رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی، لازم و ملزوم یکدیگرند.
سبک زندگی در دنیای مجازی
فضای مجازی به افراد این امکان را میدهد که با گذاشتن ماسکهایی بر هویت اجتماعی خود، بتوانند با هویتهای کاذب وارد این دنیای بی انتها شوند.
در قرن ۲۱ رسانهها اعم از مطبوعات، رادیو و تلویزیون و در این اواخر رسانه های سایبری توانستهاند جایگاه بسیار مهمی در زندگی افراد جامعه پیدا و ایفا کنند. هر رسانه بنا به اقتضائات خاص خود توانسته تأثیرات مثبت و منفی فراوانی بر فرد و جامعه بگذارد. در کنار رشد روز افزون رسانهها نگرانیهایی در مورد اثرات سوء و منفی رسانه نیز شکل گرفته است.
در این میان رسانه های مبتنی بر اینترنت توانستهاند به سرعت از سایر رسانهها پیشی گرفته و تبدیل به رسانههایی جریان ساز شوند، شاید برای بسیاری از افراد این اتفاق افتاده باشد که با ورود به دنیای بی پایان اینترنت برای ساعتهای متمادی در آن وقت گذرانده باشند بدون آنکه از گذر زمان مطلع شده باشند. اینترنت با وجود قابلیتهای فراوان، میتواند افراد با سلایق متفاوت و گروه های سنی مختلف را مجذوب خود کند.
با ورود افراد به دنیای اینترنت کم کم علاوه بر سایتهای مختلف، شبکه های اجتماعی و اتاقهای گفتگو نیز به صورت جدی شکل گرفت، افراد با سلایق همسو و گاهی ناهمسو، با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. هویت هر شخص از منظر جامعه شناختی، تصویری است که هر فرد از خود میسازد و با تکیه بر آن خود را از دیگران متمایز یا به دیگران معرفی میکند. هویت اجتماعی بر اساس تعاریف و برداشتهای فرد شکل میگیرد و فرد با اتکا به هویت خود، جایگاه و روابط اجتماعی خود را میسازد.
در مورد اتاقهای گفتگو یا اصطلاحاً چت رومها این نکته وجود دارد که افراد بدون نشان دادن چهره و هویت اجتماعی واقعی خود، وارد آن میشوند و با یکدیگر ارتباط بر قرار میکنند در حالی که خود غیر واقعیشان را که به آن تمایل داشتهاند را برای دیگران نمایش میدهند. بر اساس تحقیقات صورت گرفته در این زمینه مشخص شده است افرادی که در دنیای واقعی ارتباط میان فردی یا جایگاه اجتماعی مناسبی ندارند بیشتر تمایل به عضویت در این شبکه های مجازی دارند. کار ویژه این فضاهای مجازی تأثیر بر روی سبک زندگی افراد و جامعه است.
سبک زندگی؛ مفهوم قدیمی، واژه نوظهور
اگر پیشرفت همهجانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم، این تمدن دارای دو بخش ابزاری و نیز «حقیقی و اساسی» خواهد بود که سبک زندگی بخش حقیقی آن را تشکیل میدهد. بخش ابزاری یا سختافزاری این تمدن موضوعاتی است که در فضای امروز به عنوان نمودهای پیشرفت مطرح میشود؛ از قبیل علم، اختراع، اقتصاد، سیاست، اعتبار بینالمللی و نظایر آن. در معارف اسلامی اصطلاح عقل معاش در مفهوم جامع خود مترادف مفهوم سبک و فرهنگ زندگی است و در قرآن کریم نیز آیات فراوانی در زمینه سبک زندگی وجود دارد. (بیانات مقام معظم رهبری در خراسان شمالی، ۲۳/۰۷/۱۳۹۱)ورود مفهوم و واژه نوظهور سبک زندگی در ادبیات و فضای گفتمانی کشور و تاکید ویژه مقام معظم رهبری بر آن، جامعه نخبگان کشور را بر آن داشت تا ضرورت بیشتری برای مطرح کردن مفهوم صحیحی از سبک زندگی اسلامی- ایرانی احساس کنند. اما به راستی سبک زندگی چیست؟
«توماس وبر» سبک زندگی را اینگونه تعریف میکند: «ارزشها و رسمهای مشترکی که به گروه احساس هویت جمعی میبخشد؛ آن چیزی که مرزهای نامشخص موقعیت و قشر اجتماعی را تعیین میکند. سبک زندگی در واقع به معنای شیوه زندگی فرد، گروه یا اجتماع است و در پیوند با فرهنگ است.»
سبک زندگی که رهبری بر آن تاکید کردند و آن را منجر به تمدن اسلامی دانستند، نمیتواند الگوپذیری از سکولاریسم یا مدرنیسم غربی باشد، اما شبکه های مجازی که عمدتاً سبک زندگی و عقاید جوانان ایران را هدف گرفته است با سبک زندگی مورد نظر رهبر منافات دارد. واقعیت این است که افراد با ورود به دنیای مجازی و چت رومها از دنیای واقعی فاصله میگیرند و فضای مجازی به افراد این امکان را میدهد که با گذاشتن ماسکهایی بر هویت اجتماعی خود، بتوانند با هویتهای کاذب وارد این دنیای بی انتها شوند.
کاربران میتوانند ماهیت وجودی خود را به گونه ای دیگر نشان دهند و همین امر باعث شده بسیاری از صاحب نظران با دیده شک و تردید به شبکه های اجتماعی مجازی نگاه کنند. قابل ذکر است که برخی کاربران عضو در این شبکهها به هیچ ارزش انسانی و نظام اخلاقی پایبند نیستند و در واقع انسانیت و اخلاق محوری در پستوهای این دنیای رنگارنگ مجازی، حلقهی گم شده است.
اما برخی از مشکلاتی که با ظهور رسانه های سایبری در جامعه ما ایجاد شده است عبارتند از:
- افزایش جرائم رایانه ای
از تأثیرات مهم شبکه های اجتماعی مجازی بر سبک زندگی، به وجود آمدن جریان web۱، web ۲ و web ۳ است که پایه گذار بسیاری از شبکه های مجازی شده است. این شبکه های مجازی به افراد این امکان را میدهد تا به راحتی با ساختن یک صفحه به نام خود بتوانند تمام مشخصات و عکسهای شخصی و گاهاً خانوادگی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و این رفتارها در میان مدت باعث کاهش حساسیت افراد نسبت به ریشهها و باورهای دینی میشود و دست افراد سودجو را برای اخاذی و اغفال کاربران باز میگذارد.در واقع شهروندان به راحتی و به گونه ای داوطلبانه اطلاعاتی از خود در رسانه های مجازی به اشتراک میگذارند، که شاید اگر کسی در دنیای حقیقی این اطلاعات را از آنها بخواهد، هرگز به او ندهند. متأسفانه یکی از قربانیان فضاهای مجازی زنان و دختران هستند. بسیاری از پرونده های حاصل از جرائم اینترنتی مربوط به اغفال زنان و دختران است.
- ازدواج اینترنتی؛ فرهنگ نادرست
ورود اینترنت و به دنبال آن شبکه های مجازی به جوامع در حال توسعه مثل ایران که سبک زندگیشان متأثر از ریشه های دینی است در کنار تمام محاسنی که داشته مضرات بیشماری نیز دارا است از جمله پدیده نوظهوری بنام ازدواج اینترنتی! ازدواج اینترنتی زمانی جایگاهی در جامعه ما پیدا کرد که جوانان رو به عضویت در شبکه های مجازی و تالارهای گفتگو آوردند. در حالی که ازدواجهای با نظارت والدین، افراد با تجربه و مشاوره های پیش از ازدواج به طلاق منجر میشود چگونه میشود انتظار داشت دو نفر با اتکا به دو صفحه مجازی در دنیای بی هویت اینترنت ازدواج موفقی داشته باشند!؟-عضویت در شبکه مجازی و انزوای فردی
بسیاری از محققین بر این باورند که عضویت در این شبکهها بر بهتر شدن ارتباط گیری افراد کمک میکند و فرد احساس تنهایی نمیکند. در مقابل، بعضی از صاحب نظران بر این باورند که عضویت در این شبکهها ارتباطات اجتماعی و خانوادگی افراد را تحتالشعاع قرار میدهد و فرد به جای برقراری ارتباط مستقیم و شخصی رو به ایجاد ارتباط آنلاین میآورد و در دراز مدت با کاهش ارتباطات اجتماعی دچار انزوا میشود. در سبک زندگی اسلامی- ایرانی که توأم با باورهای دینی است تاکید بسیار بر «صله رحم» شده در حالی که شبکه های مجازی فرد را بر ارتباط گیری فردی نه خانوادگی و جمعی سوق میدهند.
وظائف و ویژگیهای مبلّغ
از جمله محورهای تعیین کننده در اثر بخشی تبلیغات دینی خود مبلّغ است، چرا که مبلّغ دینی نمیتواند به عمق جان و روح مخاطب نفوذ کند مگر اینکه خود دارای ویژگیهای خاصی از لحاظ علم و عمل نسبت به مخاطبین باشد تا علم خود را به کمک الگودهی در مخاطب به عمل تبدیل کند.
لذا ذیلا به اهم وظایف و ویژگیهای مبلّغ به اختصار اشاره میشود:
1ـ اخلاص (رکن اول تبلیغ)/ مؤثر واقعی خداوند متعال است
مبلّغ باید با اخلاص و به دور از حب و بغض برنامههای تبلیغی را انجام دهد. اخلاص در عمل رمز موفقیت مبلّغ است. زیرا مؤثر واقعی خداوند متعال است و اگر تبلیغ به خاطر خدا انجام گیرد، بر دلها اثر خواهد گذاشت. قیام برای خدا شیوه تمامی رسولان الهی همچون حضرت نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و خاتم رسولان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است.
رهبر معظم انقلاب میفرماید: «اخلاص شرط اصلی تبلیغات است، اگر از بالاترین سطوح تا پایینترین سطوح ذرهای اغراض شخصی به میان آمد و من و ما مطرح شد، تبلیغات خراب میشود. رکن اول تبلیغات سرآغاز آن به نام خدا و اتمام آن برای خداست و الا اگر بر خلاف این باشد دیگر تبلیغ نیست. تنها کلامی که از قلب خارج میشود به قلب خواهد نشست. کلامی که برای خاطر خدا نباشد به دل نیز نمینشیند».
2ـ تبلیغ عملی/ باید اعمال و رفتار دعوت کنند
تلاش تبلیغی باید به وسیله کسانی که مورد اعتماد مردم هستند انجام گیرد. برای جلب اعتماد مردم باید اعمال و رفتار دعوت کننده مطابق گفتار و پیامش باشد. چنانکه تمامی پیامبران و ائمه اطهار علیهم السلام، چنین بودند و به هر آنچه میگفتند خود عامل بودند.
رهبر معظم انقلاب میفرماید: «عمل هر فرد (مبلّغ و روحانی) در سفر حج … میتواند در معرفی و شناسائی جمهوری اسلامی و رهبران آن نقش بسزایی داشته باشد».
3ـ صیانت از آرمان و ارزشهای انقلاب اسلامی
مبلّغ باید در مسیر دفاع از اصول نظام مقدس جمهوری اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامی و شناخت توطئههای فرهنگی ـ تبلیغی بیگانگان حرکت کرده و نسبت به برانگیختن احساس مسئولیت آحاد جامعه در قبال نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حساس باشد.
4ـ ایمان به هدف
مبلّغ باید آنقدر به هدف خود ایمان قلبی داشته باشد که سخنان او در دیگران تأثیر گذارد. همچنین رسول خدا (ص) فرمودهاند: اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند دست از هدف خود بر ندارم. و همچون خضر در حالت گرسنگی و تشنگی رسالت خویش را انجام دهد. رسول خدا به خاطر ایمان به هدف، حاضر به مباهله شد. یعنی دشمنان خدا فرمودند در صورتی که سخنانش دروغ باشد حاضر است خود و عزیزترین کسانش مورد نفرین و هلاکت قرار گیرد. در نهایت این که بداند سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل مینشیند اگر به گفتههای خود ایمان قلبی داشته باشد، سخنانش تأثیرپذیر خواهد بود.
5ـ شناخت مخاطبان
شناخت و ارزیابی فرهنگ و آداب و رسوم، آرمانها، آرزوها، کمبودها، مشکلات و نیز گروه سنی، میزان تحصیلات، شغل اقشار مختلف مردم در جامعه یکی از رموز موفقیت مبلغین و روحانیون در اتخاذ شیوه تبلیغات مناسب و مطلوب، و تنفیذ و ترویج محتوای پیامشان در بین مردم میباشد.
رهبر انقلاب در این رابطه (خطاب به مسئولین سازمان تبلیغات اسلامی) میفرماید: «جامعه ما از اقشاری شکل یافتهاند که هر کدام به یک نوع زبان و بیان نیازمند هستند، و به همین لحاظ است که باید (برای تبلیغات) در همه سطوح مواد و مایههای لازم را با محتوای مناسب داشته باشید».
6ـ پیشگام بودن در هر امر خیری
مبلّغ؛ امام، رهبر و پیشوای دیگران است و کسی که خود را برای رهبری مردم گمارده است باید در همه کارها پیشگام باشد و قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد. باید قبل از اینکه مردم را به انجام کارهای خوب دستور دهد، خود آنها را انجام داده باشد و قبل از نهی دیگران از اعمال زشت و ناروای خودش آن اعمال را ترک کند که این صفت الهی بوده است. زیرا امر به معروف از عامل به آن موثر است و خلاصه این که: دو صد گفته چون نیم کردار نیست
7ـ سعه صدر و استقامت
حضرت موسی (ع) به عنوان یک مبلّغ هنگام رفتن به سوی فرعون زمان خویش، برای هدایت و آگاه کردن او از پروردگارش سعه صدر و قدرت تحمل سختیها را درخواست کرد. «قال رب اشرح لی صدری، و یسرلی امری، و احلل عقده من لسانی یفقه قولی».
مبلغ باید بداند که مخاطبان او یکسان نیستند بعضی به زبان ایمان میآورند اما در قلب ایمانی ندارند و در مسیر کفر بر یکدیگر سبقت میگیرند. بنابراین نباید اندوهگین شود که خدای متعال، رسول گرامیش را دلداری میدهد مبلغ با ایمان، از زخم زبانها و طعنههای منکران غمگین نمیشود و صبر پیشه میکند و میداند که عزت برای خدا است و او شنوا و داناست.
8ـ قاطعیت در گفتار
از صفات بسیار خوب یک مبلغ آنست که در گفتار حق در مقابل کجیها و بدیها از هیچ کسی هراسی را به دل راه ندهد. «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احداً الا الله»(سوره احزاب/39)
9ـ انتقاد پذیری
همه ما انسانها از خطا و اشتباه مصون نیستیم و احتمال خطا و اشتباه در همه افراد وجود دارد به خاطر اینکه نفس اماره انسان، او را به طرف بدی دعوت میکند و امر به بدی میکند. دیگر اینکه انتقاد پذیری یکی از صفاتی است که انسان را در راه رسیدن به کمال کمک میکند. کسی که عیوب خود را نادیده بگیرد خود را بین مردم رسوا میکند. اما کسی که نصیحت دیگران را بپذیرد در عقل مردم شریک شده است. «ما اُبرء: نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی».
10ـ مهربان و دلسوز بودن
نه تنها در سخن گفتن بلکه در برخوردها و معاشراتها نیز نرم بودن و مدارا کردن لازم است؛ چرا که با نرمی و نیکی کردن مردم به دین خدا کشیده میشوند و بنا به تجارب فراوان مبلغین، تندی و اکراه نمیتوان مردم را به راه راست هدایت کرد.
خداوند متعال در قرآن دلیل موفقیت پیامبر را، مهربانی و ملایمت او میداند که اگر پیامبر این صفت را نداشت مردم از دور او متفرق میشدند.«فبما رحمه من الله کنت لهم و لو کنت ففلا غلیظ القلب لا نفضوا من حولک» و پیامبرش را پیامبر رحمت برای عالمیان، بخصوص مومنین میداند:«و کان بالمومنین رحیما».
11ـ ساده زیستن و همدردی با محرومین
آنچه مسلم است این است که هنگام مطالعه و ارزیابی اوضاع فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی هر جامعه میبایست شیوه زندگی علماء و اندیشمندان و رهبران مذهبی و مبلغان و متولیان آن جامعه را به عنوان یکی از عوامل موثر و تعیین کننده در وضعیت فرهنگی، اجتماعی آن سامان مورد بررسی قرار دهیم.
به عنوان نمونه در کشورهای غربی، به علت برخورداری رهبران مذهبی و اربابان کلیسا از زندگی پر زرق و برق و سکونت در کاخهای مجلل و شاهانه، مراوده و حشر و نشر با یال و کوپال دارها و اشراف و در نتیجه دوری از مردم و نیز عدم درک دردها و مشکلات، آنان، نه تنها بیان و کلامشان کمترین تأثیر و نفوذ را در مخاطبان نداشته، بلکه موجبات انحطاط و انحراف فکری و اخلاقی آنان را فراهم ساخته است.
لذا رعایت ساده زیستی و همدردی با محرومان و پرهیز از دنیا طلبی و تشریفات و تجملات از سوی مبلغان و روحانیون، از موثرترین و مفیدترین عوامل نشر و تبلیغ اسلام به شمار میآید.
12ـ توکل به خدا
مبلغ باید در عمل کردن به وظیفه تبلیغی خود نگاه اصلیش را معطوف به خدا کند، چون او فقط یک ابزار است و موثر واقعی خداوند متعال است و مبلغ باید کار خودش را که تبلیغ دین است انجام دهد، خواه مردم به حرف او گوش دهند یا گوش ندهند. او نباید نه از ایمان مردم دچار عجب شود و نه از کفر آنان دچار یأس شود بلکه باید در تمام لحظات به خداوند توکل کند. «فاذا عزمت فتوکل علی الله؛ پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدای بزرگ توکل کن».
13ـ داشتن شجاعت
شجاعت و حضور مستمر در صحنههای جهاد و مبارزه با دشمنان اسلام یکی دیگر از ویژگیها و مشخصههای بارز مبلغ است. مبلغی که مخاطبان و دوستان خود را به مبارزه علیه استکبار و مظاهر طاغوت دعوت میکند، خود میبایست در رأس جبهه مبارزه با آنها حضور یابد. در غیر اینصورت اغلب پیامها و دعوتهای او نتیجه معکوس خواهندداشت.
14ـ آراستگی و نظافت
به شهادت تاریخ یکی از عوامل مهم موفقیت رسول الله (ص) در گسترش دین اسلام پاکیزگی، خوشبویی و آراستگی ظاهر ایشان بوده است. هر گاه میخواستند از خانه خارج شوند در آب نگاه میکردند. در مسجدالنبی جایگاه حضور امام زین العابدین (ع) را از بوی خوش آن تشخیص میدادند. پیامبر (ص) برای عطر بیش از هر چیز دیگری پول مصرف میکردند.
از آنجا که مبلغ بیشتر از راه سخن گفتن تبلیغ میکند علاوه بر نظافت لباس و بدن به نظافت دهان و دندانها نیز باید توجه زیادی داشته باشد. نظافت بدن و لباس و همراه داشتن بوی خوش هم احترام به عبادت مردم و مسجد است و هم دعوت عملی برای زیاد شدن جمعیت در مجالس وعظ و تبلیغ.
15ـ آشنایی با زبانهای زنده دنیا
امروز که ملل محروم و تحت ستم جهان با عطش و امید، و گوشهای باز به نتایج انقلاب ما مینگرند و آرمان و پیروزی خویش را در پیروزی انقلاب اسلامی میبینند، بجاست که مبلغین اسلام و جمهوری اسلامی (لااقل) به یکی از زبانهای زنده دنیا آشنا شوند، تا بتوانند عمق پیام این انقلاب را به سمع آنان رسانده و دامهای شیاطین شرق و غرب را نشانشان دهند.
16ـ دخالت ندادن ملاحظات شخصی
مبلغ در راه انجام وظیفه تبلیغی با مشکلات و موانعی روبرو است. بنابراین اگر آمادگی کافی جهت مقابله با این موانع را در خود ایجاد نکند این ملاحظات موجب کم اثری یا بیاثر شدن تبلیغ و پایین آمدن انگیزه مبلغ خواهد شد. مبلغ باید در بیان حق ملاحظه خویشاوندان و حتی خود را نکند. «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم و الوالدین و الاقربین» و یا ملاحظات اجتماعی و موقعیتی را کنار بگذارد، «و لا یجر منکم شأن قوم علی ان لا تعدلوا».
حال و هوای وداع با مرواریدهای پنهان در خاک
حال و هوای شب وداع:
بوی خوشایند اسپند و گلاب در محل نماز جمعه در دانشگاه تهران پیچیده است. تابوت شهدا که پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران روی آن کشیده شدهاند سه به سه کنار هم قرار گرفتند.
مادری پیر و خمیده روی ویلچری نشسته است و نوجوانی با سرعت او را حرکت میدهد. گویی مادر این چنین شتابان به دنبال گمشدهاش آمده است. شاید طاقتش طاق شده برای اینکه تابوتی را در آغوش بکشد، با او نجوا کند، اشک بریزد و سبک شود؛ شاید همین فرزندش باشد. 29 سال دوری و فراق میدانی یعنی چه؟
عکاسها و دوربینهای شبکههای مختلفی، جماعت مسئولین را دوره میکنند. سوال این است: مسئولان در قبال این شهیدان چه وظیفهای دارند؟
کنار پیکر شهدا حال و هوای خاصی است. پرچمهای قرمزرنگی که روی آن نوشته شده است: «هیهات منا الذلة»، «نه سازش نه تسلیم نبرد با آمریکا»، پرچمها کنار تابوتها و دست به دست زنان و مردان در هوا میچرخد.
قاری قرآن میخواند و آیه شریفه «وَلاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یرزَقون» در گوش میپیچد. بالای سن روی پرچمی نوشته است: «به دست بسته شهیدان قسم. ملت ما نمیپذیرد ستم»
حاج حسین یکتا و شب وداع:
یادگار جبهه ها که همیشه حرفهایش به دل می نشیند شروع می کند:
ـ هر موقع دیدی که روزی ما قطع میشود شهدا میآیند، ما را میهمان سفره خودشان میکنند. شهدا چگونه باید بگویند که ما را دوست دارند.
ـ سالها باید بگذرد تا جایگاه شهیدان برای ما مشخص شود. هنوز باید پیکر این شهدا در بیابانها آفتاب بخورد چرا که با دل خیلیها در آینده کار دارند.
ـ این شهدا شفا میدهند، شهدایی که در هر دوره جلوهای از خود را نشان میدهند و برای ما برکت دارند، برکت آنان بدین خاطر است که نظرکرده امام زمانشان هستند.
ـ دستهای این شهیدان بسته نیست، این بعثیها بودند که اسیر شهدای ما شدند. وضعیت بعثیها و صدام را ببینید و حاکمیت امام و شهدای انقلاب اسلامی را هم ببینید. در جای جای دنیا امام و شهدا بر قلبها حکومت میکنند.
میان جماعت بازماندگان جبهه هم هستند. آنهایی که صدای هقهق گریهشان بلندتر است و سر به تابوت گذاشتند و به حال و روز این روزها میگریند. یکی میگوید امشب حال و هوای شبهای عملیات در کربلای چهار و پنج را تداعی میکند، شبهایی که بچههای خطشکن همدیگر را در آغوش میکشیدند و با هم وداع میکردند.
یک لحظه به ذهنم خطور می کنه که امشب در آسایشگاه جانبازان چه میگذره… حاج محمد داره در میون اشکهایش قرآن میخونه… سید رضا داره میخونه یوسف گمگشته بازآید به کنعان… هق هق احمد توی سالن پیچیده. علی آرام نشسته مات زده به پنجره….حاج محمد میگه یکی بیاد اصغر باز رفت اون طرف، نمیتونم آرامش کنم… مهدی از روی تخت میاد پایین سرم از دستش جدا میشه میشینه وسط سالن: زدن زدن و دستاشو میگیره دو طرف سرش…خوش بحال عباس وقتی خبرو شنیده بود براتشو از بچه ها گرفته و رفت و هنوز روی تختش گل های پرپر هس…
اذان مغرب نزدیک شده است و مناجات شعبانیه کنار تابوت شهید حال و هوای تو را خوش میکند. مناجات شعبانیه که شروع شد، صدای گریهها هم بلندتر شد. گویا در مناجاتشان، شهادت را بخواهند.
نماز به جماعت خوانده میشود و سخنران بعدی مراسم سید احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران است.
سید احمد خاتمی و شب وداع:
ـ ملت عاشورایی تحقیرشدنی نیست و فریادش هیهات منا الذلة است.
ـ لباس غواصی در شب عملیات لباس شهادت بود، شهیدان غواص در زمان حیاتشان به بهشت نزدیکتر از دیگر شهیدان بودند چون در خط مقدم جبهه راه شهادت را انتخاب میکردند.
ـ ویژگی دیگر شهدای غواص، مقاومت تا آخرین نفس بود. چون این شهیدان 15 کیلومتر از مرز گذشتند و مردانه مقاومت کردند ولی دشمن زبونانه دستانشان را بست و زنده به گورشان کرد. این شهدای غواص امشب نظارهگر ما هستند که ما با چه انگیزهای آمدهایم.
… و اما عصر دیروز، بهارستان، ساعت 4 عصر
همه آمده بودند… پیر و جوان، مرد و زن، در هر لباس و کسوتی که بودند به بهارستان آمدند تا کمی آنها را از غربت سی ساله گذشتهشان در بیاورند.
کاروان شهدا در میان استقبال پرشور مردم سوگوار به میدان وارد شد و از میدان بهارستان به سمت «معراجالشهدا»ی تهران تشییع شد.
شعار «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا» توسط تشییعکنندگان سر داده میشد و هر لحظه بر جمعیت افزوده میشد…
گرما بیداد میکرد ولی گرمای هوا حس نمیشد… انگار خنکای بیوصفی به همراه داشتند…
ساعت 19:44 کاروان پیکر پاک مطهر شهدا به تقاطع خیابان جمهوری ـ فردوسی رسیدند.
ساعت 20:44 کاروان پیکر پاک مطهر شهدا به میدان امام خمینی (ره) رسیدند.
ساعت 21:27 کاروان پیکر پاک مطهر شهدا به ستاد معراج شهدای تهران رسیدند.
شهدا مردان سلحشوری که تربیت یافتنگان مکتب رمضان و مکتب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) پیشوای متقین بودند و در سایه زلال قرآن و مکتب اهل بیت(ع) و آموزههای دین درس شجاعت و ایثار را آموختند و نه تنها از جغرافیای ایران بلکه از جغرافیای اسلام و آزادگی دفاع کردند و خونهای پاک خود را تقدیم نمودند، بعد از شناسایی به شهر خود بازمیگرددند.
تقدیر پدر شهدا از تشییعکنندگان
رسم است که در پایان، پدر از کسانی که در تشییع فرزندانش شرکت کردهاند قدردانی کند. رهبر عزیز انقلاب اسلامی، در پیامی از حضور حماسی مردم مومن و انقلابی در تجدید بیعت با آرمان های شهیدان سرافراز دفاع مقدس تجلیل کردند.
متن پیام قدردانی و سپاس پدر عزیزمان از حضور ملت در تشییع دردانههای میهن:
بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات و سلام خدا بر شهیدان عزیز که مشعل توحید را با ایثار خود بر فراز میهن اسلامی برافروختند و صلوات و تحیات خدا بر شهیدان مظلوم غواص که با ظهور و حضور خود این فروغ خاموش نشدنی را مدد رساندند و پرچم یادهای عزیز و گرانبها و ذخیرههای معنوی امت را با شکوهی هر چه تمامتر در کشور برافراشتند.
سلام بر دستهای بسته و پیکرهای ستم دیده شما و سلام بر ارواح طیبه و به رضوان الهی، بال گشودهی شما. سلام بر شما که بار دیگر فضای زندگی را معطّر و جان زندگان را سیراب کردید. و سپاس بیپایان پروردگار حکیم و مهربان را که در لحظههای نیاز این ملّت خداجوی و خداباور، بشارتهای تردیدناپذیر را بر دلهای بیدار نازل میفرماید و غبارها را میزداید. و سلام بر شما ملّت بزرگ، وفادار، آگاه و مسئولیتپذیر که خطاب لطیف الهی را به درستی میشناسید و مینیوشید و پاسخ میگویید. حضور پرمضمون امروز شما در تشییع این دردانههای به میهن بازگشته یکی از به یادماندنیترین حوادث انقلاب است. رحمت خدا بر شما.
و سپاس بی حد از خدای مالک دلها و سلام بیپایان بر حضرت بقیه الله روحی فداه که صاحب این ثروت عظیم است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
سید علی خامنهای
26 خرداد 1394