مجلس ترحيم ابوالشهيد حضرت آيت الله شرعي رحمه الله عليه
مختصری از داستان حضرت عیسی بن مریم(ع) و مادر بزرگوارشان ارائه نمایید
حضرت عیسی(ع) یکی از بزرگترین پیامبران الهی است. او خلقتی شبیه به آفرینش حضرت آدم دارد؛ به این معنا که خداوند او را بدون اینکه پدری داشته باشد، از مادرش، مریم عذراء(س) که دختری پاکدامن بود، به دنیا آورد.[1]
تولد
پدربزرگ حضرت عیسی، عمران نام داشت. همسر او هنگامی که باردار شد، به تصوّر اینکه فرزندی که در شکم دارد، پسر خواهد بود، نذر کرد که او را به خدمت بیتالمقدس بگمارد. وقتی نوزاد متولد شد، دید که دختر است؛ لذا نامش را مریم گذاشت و با این حال، پس از اینکه مقداری بزرگ شد، او را به خدمت بیتالمقدس فرستاد. حضرت زکریا سرپرستی او را بر عهده گرفت. طی این مدت، مریم به چنان مقام والایی دست یافت که خداوند از آسمان برایش روزی میفرستاد.[2] البته افراد دیگری غیر از حضرت زکریا(ع) هم داوطلب نگهداری از حضرت مریم بودند و میخواستند این افتخار را نصیب خود کنند؛ از اینرو برای انتخاب شدن شخص نگهداریکننده، از طریق قرعه کشی و با استفاده از قلمهایشان، قرعه به نام حضرت زکریا زده شد.[3]
تا اینکه روزی حضرت مریم، از مردم کناره گرفت و به قسمت شرقی بیتالمقدس رفت و خود را از دید مردم مخفی داشت. خداوند فرشتهای را به شکل انسانی به سراغ او فرستاد تا حضرت عیسی را به او بدهد. بدین ترتیب، بدون اینکه حضرت مریم با مردی تماس داشته باشد، باردار شد.[4] در برخی از روایات آمده، حضرت مریم از طریق خوردن دو دانه خرمایی که حضرت جبرئیل(ع) برایش آورده بود، باردار شد.[5]
مدت زمانی که حضرت مریم، فرزندش را حمل میکرد، متفاوت ذکر شده؛ برخی روایات آنرا شش ماه دانستهاند[6] و برخی دیگر آنرا نُه ساعت به ازای نُه ماه گفتهاند.[7] وقتی زمان تولد حضرت عیسی فرا رسید، درد زایمان، حضرت مریم را به پای نخل خشکیدهای کشاند. حضرت مریم از اینکه به زودی آماج تهمتهای مردم قرار خواهد گرفت، بسیار نگران بود؛ به اندازهای که آرزوی مرگ کرد. اما حضرت عیسی که تازه متولد شده بود، به امر خدا به سخن آمد و مادرش را دلداری داد. او گفت: «نگران نباش که خدا برایت چشمه گوارایی در زیر پایت جوشانده است. تنه این نخل را به سمت خود تکان بده تا برایت رطب تازه بریزد. از این نعمتها تناول کن و خوشحال باش. هر کس تو را دید، به او بگو که من امروز روزه سکوت گرفتهام و با کسی حرف نخواهم زد».[8]
حضرت مریم با قلبی مطمئن، در حالیکه فرزندش را در آغوش گرفته بود، به سمت قوم و قبیلهاش برگشت.
مردم ظاهر بین، با دیدن این صحنه، نسبت به مریم بدگمان شده و به او گفتند: «تو کار خیلی بدی انجام دادی. ای خواهر هارون! پدر و مادرت افراد منحرفی نبودند. تو چرا به این فساد مبتلا شدی؟!».
حضرت مریم با اشاره به آنان فهماند که روزه سکوت گرفته و باید سؤال خود را از نوزادی که در آغوش دارد بپرسند.
مردم با تعجب گفتند: «ما چه طور میتوانیم با کودکی که تازه متولد شده، سخن بگوییم؟!».
اینجا بود که مردم برای اولین بار، معجزه عیسای تازه متولد شده را با چشم و گوش خود دیدند و شنیدند. به قدرت الهی، حضرت عیسی زبان به سخن گشود و با مردم صحبت کرد و گفت: من بنده خدا هستم. او مرا به پیامبری برگزیده و به من کتاب آسمانی عطا کرده است. او مرا مخلوقی مبارک و پُر خیر و برکت قرار داده و مرا به خواندن نماز تا زمانی که زنده هستم، سفارش کرده است. او دستور داده تا با مادرم مهربان باشم و مرا سرکش و بدبخت قرار نداده. درود بر من، آن روزی که متولد شدم و آن روزی که خواهم مرد و آن روزی که مبعوث خواهم شد.[9]
حضرت عیسی با این سخنان، آن تهمت بزرگ را از مادر خود دور کرد و پیامبری خود را برای مردم ثابت ساخت.
مرحله رشد
تنها رسالت حضرت عیسی(ع) در ساعات اوّلیه پس از ولادت، اثبات بیگناهی حضرت مریم و مقام پیامبری خود بود. اما هنوز مسئولیت هدایت و تبلیغ دین الهی، بر عهده او قرار داده نشده بود. در عین حال خطراتی از جانب گروهی از یهودیان، جان حضرت عیسی را تهدید میکرد. خداوند آن دو را به مکانی امن و مناسب راهنمایی کرد؛ سرزمین مرتفعى که داراى امنیّت و آب جارى بود[10] تا حضرت عیسی مراحل رشد و نمو خود را طی کند و آماده تبلیغ رسالت آسمانی خود شود. در برخی از روایات آمده که آن مکان، منطقه «نجف» بود.[11]
دوران نبوت
حضرت عیسی در دامان پاک حضرت مریم پرورش یافت تا اینکه به سن هفت یا هشتسالگی رسید. در این هنگام مأموریت یافت تا بنیاسرائیل را هدایت کند و آنان را از گمراهی نجات دهد.[12]
خداوند به حضرت عیسی کتاب تورات را تعلیم داد و انجیل را به او آموخت و حکمت و علوم مخصوص خود را به او عطا کرد.[13]
خداوند همانگونه که به پیامبران دیگر، معجزاتی عطا کرده بود، به حضرت عیسی نیز معجزات بزرگی عطا کرد تا پیامبری او را به مردم اثبات کند.
یکی از معجزات او این بود که با گِل، پرنده میساخت. سپس در آن میدمید و آن مجسمه، به اذن الهی تبدیل به پرندهای زنده میشد. خداوند به او این اجازه را داده بود تا نابینایان و کسانی که دچار بَرص هستند، شفا دهد. یکی از شگفتانگیزترین معجزه حضرت عیسی، زنده کردن مردگان بود. او به امر الهی، افراد متعددی را زنده کرد. او حتی از غذاهایی که مردم در خانه خود میخوردند و یا ذخیره میکردند به آنها اطلاع میداد.
«مائده آسمانی» معجزه دیگری از حضرت عیسی بود که با درخواست حواریون(شاگردان خاص عیسی مسیح) انجام شد. این سفره غذا از آسمان نازل شد و با اینکه فقط نُه قرص نان و نُه ماهی کوچک در آن بود،[14] چهار هزار و هفتصد نفر را سیر کرد.[15]
با وجود این همه معجزات، عده کمی از مردم به حضرت عیسی ایمان آوردند که در صدر آنها حواریون بودند. تعداد حواریون دوازده نفر بود و عالمترین آنها «الوقا» نام داشت.[16] اما کسانی که از بنیاسرائیل راه کفر را در پیش گرفتند، مورد لعن حضرت عیسی قرار گرفته[17] و بنابر نقلی مسخ شده و تبدیل به میمون شدند.[18]
سرانجام حضرت عیسی
برخی از یهودیان که دشمنی حضرت مسیح را در دل داشتند، کمر به کشتن او بستند. با خیانت یکی از حواریون به نام یهودای اسخریوطی که قلباً به او ایمان نیاورده بود و منافق محسوب میشد، محل اختفای حضرت عیسی افشا شد و دشمان به آنجا رفته و شخصی که در ظاهر شبیه به حضرت عیسی بود را دستگیر کردند. مسیحیان و دیگر افراد چنین اعتقاد دارند که دشمنان حضرت مسیح، او را در روز جمعه به صلیب کشیده و او را کشتند. اما پس از گذشت سه روز از مرگ حضرت عیسی، روز یکشنبه، او دوباره زنده شده و به آسمان رفته است.[19]
اما کتاب آسمانی قرآن، کشته شدن و به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح را رد میکند و میفرماید: «آنها مسیح را نکشتند و به صلیب نکشاندند بلکه شخص دیگری را اشتباهاً به جای او به صلیب کشاندند و خودشان هم یقین به این موضوع نداشتند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد».[20] آری، خداوند او را از شر دشمنانش حفظ کرده و به آسمان برد تا اینکه در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) به زمین برگرداند و او پشت سر آنحضرت نماز بخواند.[21]
[1]. آل عمران، 59: «مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: “موجود باش!” او هم فوراً موجود شد».
[2]. آل عمران، 35 – 37.
[3]. آل عمران، 44.
[4]. مریم، 16 - 22.
[5]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2، ص 537، قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1371ق.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 465، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق.
[7]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 707، قم، مؤسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش.
[8]. مریم، 23 - 26.
[9]. مریم، 27 - 33.
[10]. مؤمنون، 50.
[11]. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 23، مؤسسه بعثت، قم، چاپ اول، 1374ش.
[12]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، محقق، رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 174، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[13]. آل عمران، 48.
[14]. مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 249، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[15]. تفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری، ص 195، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، 1409ق.
[16]. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص 421، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[17]. مائده، 78.
[18]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 176، قم، دار الکتاب، چاپ چهارم، 1367ش.
[19]. انجیل یوحنا ، باب ۲۰ ، آیه ۲۵.
[20]. نساء، 157 - 158.
[21]. ابن بطریق، یحیی بن حسن، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار، ص 430، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1407ق.
ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام مبارك باد
ويژه نامه سالروز ولادت حضرت عيسي مسيح علي نبينا و آله و عليه السلام
براي مطالعه ويژه نامه به اين صفحه مراجعه فرماييد
آیا حوادث ناگوار طبیعی، عذاب الهى است و یا علل مادى دارد؟
برای بررسی مسئله حوادث ناگوار طبیعی و این که آیا عذاب الهی هستند یا نه، نکاتی را باید مورد توجه قرار داد:
الف. هدف نهایی آفرینش انسان آن نیست که در دنیا به تن آسایی مشغول باشد، بلکه غایت اصلی و نهایی او رسیدن به سعادت حقیقی است که جز در سایه عبادت خدا و قرب الهی فراهم نمی شود.
ب. حوادث طبیعی هم از جهاتی دارای آثار مفید هستند و به انسان در رسیدن به هدف نهایی اش کمک می رسانند؛ زیرا شکی نیست که بدی این حوادث ناگوار، نسبی است؛ یعنی ما این حوادث را نسبت به انسان هایی که دچار خسارت شده اند شر می دانیم، نظیر این که زهر مار برای انسان و سایر موجوداتی که از آن آسیب می بینند بد است، اما برای مار بد نیست.
مولوی می گوید:
زهر مار آن مار را باشد حیات لیک آن مر آدمی را شد ممات
پس بد مطلق نباشد در جهان بد به نسبت باشد این را هم بدان [1]
اما همین حوادث نسبت به کل نظام و زندگی مجموعه انسان ها، دارای آثار ارزش مندی هستند.
اینک به برخی از آثار مفید آن اشاره می کنیم:
1. شکوفا شدن استعدادها:
سرشت انسان و وضعیت عمومی جهان طبیعت به گونه ای است که بسیاری از استعدادهای مادی و معنوی انسان، جز در سایه مواجهه با سختی ها و مبارزه با مشکلات شکوفا نمی شود. همان گونه که عضلات بدن یک ورزشکار تنها از راه تمرین ها ی سخت و طاقت فرسا ورزیده می شود. پاره ای از قابلیت های روحی و معنوی انسان نیز در برخورد با مصائب و تلاش برای چیرگی بر دشواری های زندگانی، شکوفایی و ظهور می یابند؛ مثلاً بسیاری از اکتشافات و اختراعات علمی، تحت تأثیر نیازهای اساسی آدمی برای حل مشکلات فردی و جمعی خود، رخ داده است. قرآن بر این واقعیت تأکید می ورزد که در دامان هر سختی و مصیبتی، آسانی و سهولتی نهفته است. [2]
علاوه این که از نظر قرآن یکی از سنت های الهی، ابتلا و آزمون انسان [3] در صحنه های مختلف زندگی، به منظور پرورش استعدادهای نهفته انسان است. امام علی (عليه السلام) نیز تأثیر سختی ها را در شکوفایی استعدادهای نفهته آدمی، در قالب تشبیهاتی بسیار زیبا چنین بیان می دارد:
"بدانید که درختان بیابانى چوبشان محکمتر است، اما درختان سر سبز که همواره در کنار آب قرار دارند پوستشان نازکتر (و کم دوام ترند). [4]
2. بیدارگری:
یکی از مهم ترین دستاوردهای بلایا آن است که آدمی را از خواب غفلتی که بر اثر فرو غلتیدن در نعمت های دنیوی بدان دچار شده بیدار کرده و مسئولیت های خطیر او را در برابر خدای خویش یادآور می شود و استکبارش را به فروتنی و خضوع مبدل می سازد. قرآن در اشاره به این مطلب بیان می دارد که همواره اقوام پیامبران با انواع سختی ها رو به رو بودند، تا مگر از سرکشی دست شسته، در مقابل حق تسلیم شوند.
"و در هیچ شهری، پیامبری نفرستادیم، مگر آن که مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم تا مگر به زاری در آیند". [5]
3. قدرشناسی نعمت های الاهی:
از دیگر فواید حوادث ناگوار طبیعی، آن است که انسان، اهمیت نعمت های الهی را دریابد و قدر آن را بشناسد؛ زیرا “قدر عافیت را کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید".
در حدیثی از امام صادق (عليه السلام) آمده است: “وین آفات هرچند به افراد نیکوکار و بدکار هر دو می رسد، ولی خداوند آن را مایه اصلاح هر دو گروه قرار داده است، اما آفات و بلایی که به نیکوکاران می رسد، مایه تذکر نعمت های پروردگارشان که در گذشته در اختیار آنان بود می گردد و این امر آنان را به شکر و شکیبایی رهنمون می شود". [6]
ج. بی گمان نسبت معلومات آدمی به مجهولاتش، نسبت قطره به اقیانوس بی کران است. نه تنها در قلمرو جهان بیرون که حتی در وجود خود انسان اسرار ناشناخته فراوانی هست که فهم بشر هنوز به آنها راه نیافته است. با توجه به محدودیت دانش بشری، نمی توان ادعا کرد که ما به همه اسرار و رموز پدیده هایی که آن را شر می دانیم آگاهی داریم. بسا در این امور مصالح فراوانی نهفته باشد که ما از آنها بی خبریم و پیداست که نیافتن چیزی نشانه قطعی، نبودن آن نیست. بدین ترتیب خردمندی اقتضا دارد که داوری های خود را به حزم و احتیاط بیشتری بیاراییم؛ زیرا بسیار محتمل است آنچه را که در واقع خیر است، شر بپنداریم. قرآن چه زیبا از این حقیقت پرده بر می دارد، آن جا که می فرماید: “و بسا چیز را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است". [7]
آنکه پر نقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
د. نکته مهم دیگری که نباید از آن غفلت ورزید، تأثیر اعمال انسان ها در ظهور پاره ای شرور است. آدمی موجودی است مختار و بر اساس قانون عمومی علیت، برخی اعمال اختیاری او که از گزینش نادرست او نتیجه می شوند، به بروز پاره ای از بلایا و مصایب دامن می زنند. [8]
قرآن می فرماید: “و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان ميگشودیم، ولى تکذیب کردند؛ پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم". [9]
حضرت علی (عليه السلام) در این زمینه چنین می فرمایند: “خداوند بندگانش را به کیفر رفتارهای ناپسند، به کاهش میوه درختان و دریغ داشتن باران و فروبستن درهای نیکی، دچار می سازد، تا آن که توبه کاری،توبه کند و گنه کاری، دست از گناه بردارد و عبرت آموزی، پند پذیرد". [10]
بررسی این که صفات اخلاقی و رفتارهای ناپسند، چگونه در بلاها ی طبیعی تاثیر می گذارند و بین آنها چه نوع ارتباطی وجود دارد، خود مقاله مفصلی را می طلبد اما این که کشورهای پیشرفته توانسته اند با استفاده از علم، جلوی بعضی از آثار مخرب حوادث طبیعی را بگیرند، باید متذکر شویم که فرار از عذاب به خاطر اعمال ناشایست، ممکن نیست و در داوری نباید یک مدت زمان کوتاه را لحاظ کرد؛ مثلا می بینیم همین کشورها در زمان جنگ جهانی دوم دچار خساراتی شدند که به مراتب بیشتر از بلایای طبیعی بوده است و منشاء این جنگ ها و بلایای طبیعی هم بلاهای اخلاقی و روحی در سردمداران قدرت بوده است. علاوه آنها هم اکنون دچار بلاهای دیگری نظیر نداشتن امنیت روحی و روانی و وجود مریضی ها و مفاسد اجتماعی هستند و در عذاب معنوی بسر می برند که توضیح آن خواهد آمد.
بند پنهان لیک از آهن بتر بند آهن را کند پاره تبر
بند آهن را توان کردن جدا بند غیبی را نداند کس دوا
از همه مهم تر این که خداوند متعال در این حوادث ناگوار طبیعی برای افراد و اقوام مختلف، اهداف متفاوتی دارد. این حوادث برای انسان های مؤمن رحمت است؛ چون یا کفاره گناهان و موجب تخفیف عذاب اخروی است، بلکه در بعضی روایات ثواب شهادت در راه خدا برای آنها نوشته می شود. [11] یا موجب بیداری از خواب غفلت و یاد آوری نعمت های خدا خواهد شد، در حالی که غیر مؤمن قابلیت چنین تفضلاتی را ندارد و در دنیا ممکن است در نعمت و لذت باشد، ولی در آخرت دچار عذاب های دردناک خواهد بود که قابل قیاس با عذاب های دنیایی نیست.
حضرت علی (ع) می فرماید: “بلا برای انسان ظالم وسیله ادب کردن، و برای مؤمن وسیله امتحان، و برای پیامبران موجب بالا رفتن درجات و برای اولیا موجب کرامت است". [12]
هـ. از این نکته نباید غفلت ورزید که مصائب وقتی نعمت هستند که انسان از آنها بهره داری کند و با صبر و استقامت و مواجهه با دشواری هایی که مصائب تولید می کنند، روح خود را کمال بخشد. اما اگر انسان در برابر سختی ها، فرار را انتخاب کند و ناله و شکوه سر دهد، در این صورت بلا از برای او واقعاً بلا است. حقیقت این است که نعمت های دنیا نیز مانند مصائب، ممکن است مایه رفاه و سعادت باشد و ممکن است موجبات بدبختی و بیچارگی او را فراهم کند.
بنابراین، نعمت بودن، بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن نعمت که شاکر باشد یا کفور؟ همچنین بلا و عذاب بودن یک حادثه بستگی دارد به نوع عکس العمل انسان در برابر آن که صابر و خویشتن دار باشد یا سست عنصر و بی اراده.
و. چیزی را باید بلا نامید که عقوبت معنوی الاهی باشد؛ یعنی آثار بد عمل انسان این امور از آن جهت بلا و مصیبت واقعی اند که اولاً معلول اراده و اختیار خود انسان هستند. ثانیاً: مقدمه هیچ خیر و هیچ کمالی نیستند؛ مثلاً قساوت قلب و سنگدلی برای انسان بلا است چنان که در روایت آمده است.
"خدا هیچ بنده ای را به هیچ عقوبتی معاقب نکرده است که بالاتر از سنگدلی باشد"؛ [13] چون عقوبت سنگدلی و دل مردگی محسوس نیست تا موجب تنبه و بیداری شود و زمینه لطف و رحمت الاهی محسوب شود. پس چون لازمه عمل است صد در صد عقوبت است. [14]
ی. نکته آخر این که پدیده های طبیعی فرآیند مجموعه ای از علت ها است که بعضی نسبت به هم در عرض و در یک ردیف قرار دارند و بعضی در طول هم و در امتداد هم هستند؛ یعنی خود این علت ها نسبت به هم یکی معلول دیگری است. علی ای حال مجموعه ای از عوامل مادی و غیر مادی (که در برخی موارد اعمال انسان نیز در بروز حوادث مؤثر است) علت تامه حوادث طبیعی را تشکیل می دهند و همگی نیز مشمول نظام کلی جهانی هستند که بر اساس اراده و مشیت خداوند تحقق یافته اند. پس بروز حوادث طبیعی و یا جلوگیری از آن هر دو بر اساس نظام تدبیر الهی است و خارج از آن نیست و خداوند متعال هر گاه اراده کند که قومی را عذاب نماید در بسیاری موارد از طریق همین علل و عوامل طبیعی که مخلوق اویند، عذاب می کند و بروز حوادث طبیعی و یا جلوگیری از آن که هر دو بر اساس نظام تدبیر الهی است و خارج از آن نیست، منافاتی با وسیله عذاب قرار گرفتن آنها ندارد.
پي نوشت ها:
[1] شهید مطهری، عدل الهی، ص 130 تا 134 با تلخیص.
[2] “فان مع العسر یسراً ان مع العسر یسراً"، انشراح، 5 و 6.
[3] انبیاء، 25 ؛ بقره، 155.
[4] نهج البلاغه، نامه 45.
[5] اعراف، 94.
[6] بحارالانوار، ج 3، ص 139.
[7] “و عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم"، بقره، 216.
[8] معارف اسلامی، ج1 ، ص 81 - 85 با تلخیص.
[9] “وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیهِم بَرَکَتٍ مِّنَ السمَاءِ وَ الأَرْضِ وَ لَکِن کَذَّبُوا َأَخَذْنَهُم بِمَا کانُوا یَکْسِبُونَ” ، الأعراف، 96. برای توضیح بیشتر مراجعه شود به: تفسیر نمونه، ج 6 ، ص 265 - 274 و ج1 ص 53 ذیل آیه 7 سوره بقره.
[10] نهج البلاغه، خطبه 143.
[11] کافی، ج 1، ص 353.
[12] مستدرک الوسائل، ج 2 ، ص 438.
[13] “ما ضرب الله عبداً بعقوبة اشد من قسوة القلب"، مستدرک الوسائل، ج 13، ص 93.
[14] عدل الهی، ص 164 و 165.
منبع: پايگاه اطلاع رساني اسلام كوئست
حاتم بخشي از جيب بيت المال
یک حاتم بخشی دیگر … بله دست و دلبازی مهربانانی که دلشان به حال جیب مردم نسوخته، گویا کماکان ادامه دارد … حاتم بخشی از بیت المال و مال مردم
گویا این بخشنده بودن و حاتم بخشی ها در این مملکت البته در قسمت حق خوری و بریز و به پاش های بیهوده و خرج های نامربوط، نه کمک به مستمندان و گرفتاران و زیر آوار ماندگان سیل و زلزله زدگان، نمی خواهد تمامی داشته باشد و هرچند یک بار از سوراخی از این شهر و آن شهر، از این بانک و آن بانک، از این سمینار و اون سمینار،از این جشنواره و آن جشنواره، این برنامه و آن برنامه خلاصه جایی نیست که روی این حاتم بخشی ها را ندیده باشد… از اختلاس و به هدر رفتن بیت المال 3000 میلیاردی گرفته تا چند تا صفر کمتر و بیشتر ، اهدای قاب فرش چهره و یا به یدک کشیدن نام کلام الهی و نقش بستن آن در این قاب برای پنهان کردن این عمل غیر اسلامی و اخلاقی و قرآنی زیر این آیات تا اهدای سکه های چندتایی و دادن مزایای آن چنانی … کم کم این رویه دارد تبدیل می شود به مد سال… به طوری که گویا هر سال باید منتظر رقم های اعدادی و مدل های خاصی از سوختن بیت المال باشیم ..
گویی کار دارد به جایی می رسد که اگر کسی یا ارگانی مورد این حاتم بخشی و بخشندگی این بزرگان قرار نگیرد باید خجالت بکشد که من چه خطا و گناهی کرده ام که این سعادت از من سلب شده است!
حاتم بخشان محترم! صدای من را می شنوید؟
با شما گرامیان هستیم… حواستان هست که دارید چه می کنید؟! بله صحبت از بیت المال است… بیت المالی که بی توجهی به آن آتش را به همراه دارد، اصلا تا به حال به سوختن با آتش توجه کرده اید؟!! حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله فرمودند :هر كس كارى از كارهاى كوچك و يا بزرگ اين امت را در دست بگيرد و در ميانشان عدالت را اجرا نكند خداوند او را به رو، در آتش خواهد افكند: ما مِنْ اَحَدٍ يَكونُ عَلى شَىءٍ مِنْ اُمورِ هذِهِ الاُمَّةِ قَلَّتْ اَمْ كَثُرَتْ فَلا يَعْدِلُ فيهِمْ اِلاّ كَبَّهُ اللّهُ فِى النّارِ؛(مستدرك على الصحيحين، ج ۴، ص ۹۰)
چرخاندن نوک پیکان برای مصرف چه نوع بیت المالی؟!
اما نمی دانم چرا این بزرگواران نوک پیکان موتور خرج کردن بیت المال را به سوی اشرافی گری و خودشیرینی های این چنینی و استفاده های شخصی گرفته اند و ذره ای به این فکر نمی کنند که می توان این پیکان را در جهت های دیگری هم نشانه گرفت، آنجایی که نقل شده است روزی امام علی (علیه السلام) پیرمرد از کار افتاده را که از مردم کمک می خواست دید و از اطرافیان پرسید: كه: «این چیست؟» گفتند: یا امیر المؤمنین! نصرانى است. گفت: از او چندان كار كشیدید تا پیر و ناتوان شد، حال به او چیزى نمى دهید؟ خرج او را از بیت المال بدهید!.»[ تهذیب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج6، ص293، ح18. «مَا هَذَا فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ قَالَ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) اسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا كَبِرَ…»]
خواهش می کنم، التماس می کنم دست از این خیانت های به مردم بردارید، کمی به فکر مردم باشید و حواستان بیشتر به بیت المال باشد؛ حضرت علی علیه السلام فرمود: بخشش نا بجای حکمرانان از اموال عمومی مسلمانان، ستم و خیانت است؛ جودُ الوُلاةِ بِفَيءِ المُسلِمينَ جَورٌ وخَترٌ. (غرر الحكم: ۴۷۲۵)
از کاری که باعث می شود مورد لعنت پیامبر خدا صلی الله و علیه وآله قرار بگیرید دوری کنید؛ امام باقر علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که ایشان فرمودند: پنج کس اند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوه ای، آنان را لعنت کرده است: که یکی از آن ها کسی است که اموال عمومی را، به خود منحصر سازد و [تصرف در] آن را [به نفع خود] حلال شمارد: خَمسَةٌ لَعَنتُهُم وكُلُّ نَبِيٍّ مُجابٍ: … وَالمُستَأثِرُ بِالفَيءِ (وَ) المُستَحِلُّ لَه (الكافي: ۲/ ۲۹۳/ ۱۴ عن ميسر عن أبيه عن الإمام الباقر عليه السلام، الخصال: ۳۳۸/ ۴۱ عن عبد اللّه بن ميمون عن الإمام الصادق عن أبيه عن الإمام زين العابدين عليهم السلام عنه صلى الله عليه و آله ، بحار الأنوار: ۷۲/ ۱۱۶/ ۱۴؛ المستدرك على الصحيحين: ۲/ ۵۷۲/ ۳۹۴۰ عن عبد اللّه بن موهب عن عليّ بن الحسين عن أبيه عن جدّه عليهمالسلام، المعجم الكبير: ۱۷/ ۴۳/ ۸۹ عن عمرو بن سعواء اليافعي وكلاهما نحوه، كنز العمّال: ۱۶/ ۸۷/ ۴۴۰۳۲ و ص ۹۰/ ۴۴۰۳۸.)
باور کنید که این حرف ها شعار نیست، واقعیت دارد، کمی از خدا بترسید …
منبع: برگرفته از بخش اخلاق اسلامي تبيان با اندكي ويرايش
محورهای پژوهشی و تبلیغى ماه ربیع الثانی
مناسبت ها
چهارم ربيع الثاني: ولادت حضرت عبدالعظيم حسني عليه السلام
هفتم ربیع الثانی؛ درگذشت سید مرتضی علم الهدی (صاحب الشافی 436 ه. ق) :
جایگاه علما در پویایی فقه شیعه
سرگذشت های زندگی علما و فقها
سید مرتضی علم الهدی، زندگی و آثار
هشتم ربیع الثانی
ولادت امام حسن عسكری علیه السلام (232 ه. ق)
وظایف شیعه در ولادت ها و شهادت ها
ولادت و شهادت نمونه ای از شعائر اسلامی
یاران و شاگردان امام عسكری علیه السلام
كلمات، پندها و آموزه های امام عسكری علیه السلام
قیام مردم عراق به رهبری آیت الله محمدتقی حائری شیرازی (1299 ه. ق)
قیام های شیعیان عراق (زمینه ها، عوامل، آثار)
نقش علما در قیام های شیعی در عراق
نهم ربیع الثانی؛ رحلت آیت الله حكیم (1390 ه. ق) :
خاندان حكیم (فقها و مبارزان سیاسی)
رژیم های ظالم عراق و شهادت علما
نقش علما و فقهای شیعه در حفظ دین و مسلمین
دهم ربیع الثانی؛ وفات حضرت معصومه علیها السلام:
حضرت معصومه علیها السلام مناقب و فضائل از زبان معصومین علیهم السلام
نقش حضرت معصومه علیها السلام در مبارزات سیاسی عصر امام رضا علیه السلام
شهر قم، قبل و بعد از حضرت معصومه علیها السلام
حوزه علمیه قم، بایسته ها و شایسته ها
علل نام گذاری قم به حرم اهلبیت علیهم السلام
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 18 .