هیات مجازی-ســـوگواره زینبیون
زمینهها و بسترهای خیزش 29 بهمن
یکی از شخصیتهایی که در هدایت، انسجام و رهبری مبارزات مردم غیور تبریز نقش بارزی بر عهده داشته است، شهید محراب، آیت الله والا مقام، محمدعلی قاضی طباطبائی (1291 ـ 1358 ش) میباشد. وی بعد از تکیه بر قلههای علم و اجتهاد در حوزه نجف اشرف و فیض بردن از محضر بزرگانی چون آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (ره) در سال 1372 ق (1332 ش) با کولهباری از دانش و فضیلت به تبریز بازگشت و به تحقیق، تدریس و ترویج فرهنگ قرآن و عترت اهتمام ورزید. در آن روزهای شوم و سیاه که دستهای پلید طاغوت میرفت تا بر تمامی ارزشهای نورانی سایه بگسترد و تشکیلات رژیم پهلوی خاک پاک ایران قهرمانپرور را به خارستانی خشک و لم یزرع مبدل نماید، این شهید بزرگوار هم آوا و هم گام با رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)، فریاد عزت، آزادگی و عدالتخواهی سر داد و در این راه دشوار در کنار سایر همرزمان از بذل جان، تبعید، زندان و شکنجه هراسی به دل راه نداد.[1]
با گذشت زمان، حضور و نقش ایشان در صحنههای مبارزاتی و سیاسی مؤثرتر و منسجمتر گردید. در شرایطی که ذکر نام امام خمینی (ره) جزء جرائم سنگین به شمار میآمد، رویداد تلخ و ناگوار شهادت آیت الله حاج سید مصطفی خمینی (ره) سیر جریانها را تغییر داد و به روند مبارزات حرکت و شتاب بیشتری بخشید. علمای پیرو خط امام محافل و مجالس شهادت ایشان را در بسیاری از شهرهای ایران، با عظمت خاصی منعقد نمودند. برگزاری این مراسم فرصت مناسبی برای افشای مفاسد و منکرات رژیم جفاگستر پهلوی و تبیین اهداف نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به وجود آورد.
در تبریز شهید طباطبائی مراسم ترحیم و سوگواری با شکوهی در مسجد آیت الله بادکوبهای (واقع در سر بازار کفاشان تبریز) بر پا نمود که حضور اقشار گوناگون، به خصوص دانشجویان، در این مراسم چشمگیر و قابل توجه بود. بعد از وقوع ضایعه اسفبار شهادت حاج مصطفی، امام خمینی (ره) ذخیره گرانقدری را از دست دادند؛ نحوه برخورد حکیمانه آن روح قدسی از سویی و ابراز انزجار و نفرت عمومی بیش از پیش امت مسلمان نسبت به رفتارهای خائنانه و ظالمانه حکومت ستمشاهی از طرف دیگر، باعث شد تا دستگاه ستم به تصوّر باطل خود برای جبران این شکست و خروج از حالتی که ناشی از حسن تدبیر امام بود، اقدام به تحقیر و تخریب شخصیت و موقعیت بیبدیل امام، مراجع عظام و روحانیت همیشه در صحنه نماید. بر این اساس، در شنبه 17 دی 1356 / 27 محرم الحرام 1398 ق مصادف با سالروز دستور کشف حجاب رضاخانی، به دستور شاه مقالهای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» در دفتر مطبوعاتی هویدا (وزیر بهائی وقت دربار شاهنشاهی) تهیه و در روزنامه اطلاعات همان روز به چاپ رسید. نویسنده مقاله مزبور با وقاحت تمام اتهاماتی را درباره شخصیتی مطرح میکرد که تمام وجود و حیثیت خود را در راه احیای اسلام و عزت مسلمانان گذاشته بود.
انتشار این نوشتار سراسر دروغ و وهنانگیز علیه امام (ره) همچون جرقهای، شعلههای خشم و نفرت مردم ایران را مشتعل ساخت. شهر قم یکپارچه آتشفشان گردید. فردای همان روز مردم برای اعلام اعتراض به این مقاله اهانت آمیز، ابتدا حوزه علمیه، سپس بازار و سراسر شهر را تعطیل کردند و دستهجات گوناگون به رهبری مراجع، علما و مدرسین حوزه، دست به تظاهراتی وسیع زدند. این خروش قهرمانانه، رژیم مستبد و به خصوص شخص شاه را چنان برآشفت که در 19 دی 1356 ش دستور تیراندازی به مردم معترض را صادر کرد و تظاهرکنندگان در معرض آماج گلولههای سرخ و آتشین قرار گرفتند و عدهای به شهادت رسیدند. تنی چند از اساتید و فضلای حوزههای علمیه قم و مشهد روانه زندان و تبعید شدند و بدین گونه قیام قم رقم خورد.
این خیزش واکنش اولیه در برابر آن وقاحت بود. خونهای به ناحق ریخته شهدای قم، اهالی دیگر نقاط ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داد. شهید آیت الله قاضی طباطبائی که در تبریز با نگاهی دقیق، نظارهگر اوضاع بود، در اعتراض به درج مقاله اهانتآمیز و نیز قیام قم، در روز بیست و پنجم دی ماه، برای اعلام انزجار، نماز جماعت خود را تعطیل کرد. او در هجدهم بهمن 1356 ش، در مسجد مقبره، منبر رفت و با اشاره به مبارزات شهید شیخ فضل الله نوری (ره) و عدم اجرای متمّم قانون اساسی کشور، با حمله به نویسنده آن مقاله وهن آمیز، گفت: «احکام شرعی را علما میدانند، نه آن روزنامه نگار مزدور که مینویسد: در اسلام و قرآن حجاب وجود ندارد! به علاوه، به موجب ماده هفدهم قانون مطبوعات (برای مدعیان ملتزم به قانون میگویم)، هر کس در روزنامهاش به مرجع تقلید اهانت کند، از یک تا سه سال حبس تأدیبی دارد؛ چرا دادگاه و دادستان به این جرم رسیدگی نمیکند؟ متأسفانه به قانون عمل نمیشود. عیناً مثل زمان جاهلیت شده است.»[2]
در پی قیام حماسه آفرینان قم، موجی از اعتراضات گسترده، دانشگاههای ایران را در بر گرفت. در 23 دی 1356 ش تظاهرات دانشجویان دانشگاه تبریز به درگیری با پلیس انجامید که در روز بعد ادامه یافت و منجر به مجروح و مضروب گردیدن عدهای از دانشجویان شد. شعار نویسی روی دیوارهای شهر تبریز وسعت پیدا کرد، به گونهای که مأموران رژیم، حتی نتوانستند نیمی از آنها را پاک کنند. چند روز قبل از فرا رسیدن اربعین شهدای قم، با وجود سانسور شدید مطبوعات، مراجع عظام تقلید از طریق سخنرانی و انشتار اعلامیه، مردم را به برگزاری هرچه باشکوهتر مراسم یادبود چهلم شهدای قم دعوت کردند.
در تبریز آیات محترم: شهید قاضی طباطبائی و مرحوم سید حسن انگجی (فرزند ارشد مرحوم آیت الله سید ابوالحسن انگجی بزرگ و از علمای وقت) با صدور اعلامیهای، مردم همیشه در صحنه این خطه قهرمان پرور را به شرکت یکپارچه در عزای عمومی چهلم شهدای تبریز فراخواند و بدین سان تبریز خود را برای روز موعود مهیا ساخت؛ اما نه برای برگزاری یک مجلس ترحیم ساده، خنثی و بیخاصیت؛ بلکه برای قیامی گسترده و فراگیر. هیئتهای مذهبی این دیار هنوز از حال و هوای عاشورایی خود بیرون نیامده بود و نوحههایی که در آن زمان ورد زبانها بود، صبغهای حماسی و انقلابی داشت و رایحه قیام و مقاومت از آنان استشمام میگردید.[3]
پینوشت:
[1]. کاروان علم و عرفان از نگاه نگارنده، نشر حضور، قم، 1380 ش، جلد دوم، ص 263؛ زندگینامه شهید آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبائی، غلامرضا گلی زواره، دفتر عقل، قم، 1388 ش، صص 16 - 17.
[2]. تنهایی و پایداری، حسین نجفی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، تبریز، چاپ اول، 1379 ش، صص 53 ـ 55؛ نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1377 ش، ج 7، صص 27 ـ 29.
[3]. تنهایی و پایداری، صص 56 ـ 57؛ مقاله رحیم نیکبخت، فصلنامه 15 خرداد، ش 28 (سال 1376 ش)، ص 173؛ دیدار با ابرار، محمد ابراهیم نژاد، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1373 ش، ج 40، صص 94 ـ 95.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 211.
برکات این حرکت سرنوشت ساز
قیام اهالی قهرمان تبریز نتایج مهمی در بر داشت که ذیلاً به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. این جنبش روح همدردی را در میان مردم به شکل بیسابقهای قوت بخشید و هر بار که قیام مردم در شهری توسط رژیم سفاک سرکوب میشد، مردم در شهرهای دیگر به عنوان همدردی با شهدا و مجروحان آن قیام خونین، دست به عملیات مشابه میزدند و قیامهای زنجیرهای و اربعینهای به هم پیوسته نهضت را به سوی حرکتی گسترده و فراگیر پیش برد؛[1]
2. ماجرای حماسی و شورانگیز قیام مردم تبریز، نه تنها نهضت را گسترش داد؛ بلکه همگانی ساخت. شهید قاضی (ره) در روند مبارزاتی خود، بدون توجه به ملاحظات، تهدیدات و خطرات غیر قابل پیشبینی، بیپروا و علنی ندای قیام همگانی را سر داد.[2]
روند مقابله با عوامل رژیم و ایثار جان، سپس برگزاری بزرگداشت و پیمان بر ادامه حرکت بر اساس سنتهای اسلامی، به خصوص در شکل اربعینها، روز به روز گسترده میشد. به تدریج شهرها و روستاهای بیشتری به نهضت میپیوستند و حرکتهای انقلابی ضمن وسعت یافتن و علنی گردیدن، کارسازتر میگردید و به رژیم ضربههای کاری وارد میساخت و به پیروزی و غلبه بر طاغوت نزدیکتر میشد؛[3]
3. خیزش تبریز و توالی آن با قم، در رابطه با درک انقلاب اسلامی ایران، پیامی دیگر نیز دارد. تصوّر رژیم این بود که در خطه آذربایجان نوعی آرامش حاکم است؛ اما این حرکت خلاف آن را به اثبات رساند و خود نشانهای گویا از وجود آگاهی و شناخت در میان مردم معترض بود. این واقعه ماندگار مؤید آن است که مردم، رهبری سازشناپذیر، آگاه به مسائل زمان و مبارز علیه قدرتهای استبدادی و استعماری و متنفر از محافظه کاری را برگزیدهاند. به علاوه، فریاد حماسی دلیرمردان تبریز نشان داد که قیام مزبور جنبشی صرفاً برخاسته از احساسات و عصبیتهای قومی و نژادی نمیباشد؛ بلکه از ایمان، ایثار و الهی بودن مردم حکایت دارد؛[4]
4. دلاور مردان سرزمین آذربایجان در این برنامه، به جای به سوگ نشستن و عزاداری، به صحنه نبرد با اهریمنان شتافتند و با حماسهای که رقم زدند، اراده پولادین امت مسلمان را به استبداد و استکبار نشان دادند و به ملت ستمدیده ایران، نوید پیروزی داده، دل رهبر کبیر انقلاب (ره) را شاد کردند؛[5]
5. این قیام رژیم استبدادی را به شدت غافلگیر و گرفتار ساخت؛ زیرا به زعم باطل خود توانسته بود پردهای ضخیم بر روی فاجعه قم بکشاند و حتی اقدام دبیر کل سازمان ملل را به سود خود تمام کند و افکار مردم جهان و ارباب رسانهها را از درک واقعیت فاجعه قم منحرف سازد؛ اما وقوع خیزش تبریز نظام طاغوتی را رسوا ساخت و تمام نقشههای او را نقش بر آب ساخت.[6]
[1]. انقلاب اسلامی و ریشههای آن، ص 275.
[2]. تنهایی و پایداری، ص 61.
[3]. تحلیلی از انقلاب اسلامی، صص 101 ـ 102.
[4]. همان، صص 99 ـ 100؛ انقلاب اسلامی و ریشههای آن، صص 276 ـ 277.
[5]. دیدار با ابرار، ج 40؛ قاضی طباطبائی قلهٔشجاعت و ایثار، سازمان تبلیغات اسلامی، قم، 1373 ش، صص 96 ـ 97.
[6]. نهضت روحانیون ایران، ج 7، صص 69 ـ 70.
اینگونه رازدار باشیم
امیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرزند خود امام حسن(ع) را به رازداری و حافظ اسرار دیگران توصیه کردند.
عَن أمِیرِالمُؤمِنِینَ فِی وَصِیَّتِه لِابنِهِ الحَسَنِ(ع): لَا تَخُنْ مَنِ ائْتَمَنَكَ وَ إِنْ خَانَكَ وَ لَا تُذِعْ سِرَّهُ وَ إِنْ أَذَاعَ سِرَّك.
وقتی کسی تو را امین دانست، به او خیانت نکن هرچند او به تو خیانت کند و راز او را فاش مکن هرچند او راز تو را فاش کند.
بحار الانوار، ج74، ص208
فیلم/ «مرو زهرا(س)، بمان تنها امیدِ من»
برای طلبه و روحانی وظیفهای بالاتر از تبلیغ نیست
حضرت آیتالله سبحانی امروز در همایش سوگواره یاس نبوی ویژه مبلغان اعزامی به سراسر کشور در ایام شهادت حضرت زهرا(س) که در سالن جلسات مدرسه امام کاظم(ع) برگزار شد، ضمن تشکر از سازمان اوقاف به دلیل اعزام مبلغان متخصص به سراسر کشور اظهار کردند: درباره حضرت زهرا(س) سخن فراوان است اما در سوره مبارکه «نور» میخوانیم که اراده الهی بر این تعلق گرفته بیوت الهی رفعت پیدا کنند، بیوتی که خداوند توصیف میفرمایند، بر اساس روایتی از حضرت محمد(ص)، خانههای انبیای الهی هستند و البته برخی مفسرین، مساجد را مصداق آن دانستهاند و البته باید ارتباط میان این آیه و حضرت فاطمه زهرا(س) را دریافت.
ایشان افزودند: به یقین منظور از بیت، خانه است نه مسجد چرا که مصادیق واژه بیت کاملا مشخص و معلوم است؛ از حضرت محمد(ص) سوال شد که آیا خانه امیرالمومنین علی(ع) و حضرت زهرا(س) نیز جزو بیوتالله هستند و ایشان فرمودند بله.
این مرجع تقلید با بیان اینکه یکی از بهترین مصادیق بیوت الله، خانه حضرت فاطمه زهرا(س) است گفتند: اگر بخواهیم در مورد این بانوی بزرگوار از قرآن سخن بگوییم، آیات فراوانی وجود دارد چنانکه در سوره آل عمران نیز زمانی که بحث مباهله با نصرانیان مطرح میشود، نام حضرت زهرا(س) دیده میشود و از آیات معروف دیگر نیز میتوان به «هل اتی» اشاره کرد.
ایشان ادامه دادند: اگر بخواهیم الگویی کامل و جامع به نسل جوان امروز معرفی کنیم، حضرت فاطمه(س) یکی از بهترین اسوهها به شمار میروند و در حقیقت، نشان دادن نمونه و الگو، یکی از روشهای مهم تربیتی در اسلام و روانشناسی به شمار میرود.
حضرت آیتالله سبحانی در ادامه سخنان خود به موضوع اعزام مبلغان در ایام فاطمیه و دیگر مناسبتهای مذهبی پرداخت و افزودند: محتوای منبر باید برگرفته از قرآن و حدیث ائمه اطهار(ع) باشد البته این بدان معنا نیست که از علوم دیگر بهره نگیریم بلکه میتوان از اشعار و داستانهای مفید و مناسب استفاده کرد اما همه اینها در راستای تبیین معارف قرآنی باشند.
استاد برجسته حوزه علمیه قم، خشوع و خضوع الهی را یکی دیگر از ویژگیهای لازم برای مبلغان امور دینی دانست و تصریح کرد: مبلغان واقعی، از بیان حقایق و سخنان خدا هراسی ندارند و آنچه باید را میگویند.
ایشان ادامه دادند: خداوند ناظر بر گفتار و اعمال ماست و باید این مسئله را در همه حال از جمله تبلیغ امور دینی مورد توجه قرار دهیم و تنها بر اساس رضایت الهی گام برداریم.
حضرت آیتالله سبحانی با اشاره به دوران تحصیل و تلمذ خود نزد امام خمینی(ره) عنوان کردند: زمانی قصد رفتن به تبلیغ را داشتم و خدمت امام عرض کردم این منابر ما را از تحصیل باز میدارند ولی ایشان فرمودند هیچ وظیفه و تکلیفی برای روحانیون بالاتر از تبلیغ نیست.
این مرجع تقلید با بیان اینکه بسیاری از مساجد سطح کشور فاقد امام جماعت هستند و منابر بسیاری بدون روحانی ماندهاند گفتند: با این حال روحانیون زیادی در قم حضور دارند، وظیفه شورای مدیریت و نیز سازمان اوقاف آن است که آن دسته از طلاب علوم دینی که تحصیلشان به اتمام رسیده را به شهرستانها اعزام کنند تا سنگر تبلیغ همچنان در دست حوزههای علمیه بماند و دیگران آن را از ما نگیرند.
ایشان خاطرنشان کردند: جوانان همیشه مورد طمع دشمنان قرار دارند و با توجه به اینکه شخصیت فکری آنها نیز تکمیل نشده، به سرعت تحت تاثیر قرار میگیرند بنابراین یکی از گروههای هدف تبلیغ دینی، همین قشر خواهند بود.
حضرت آیتالله سبحانی با اشاره به تاثیرگذاری بالای فضای مجازی گفت: بارها گفتهایم نباید این فضاها را بست بلکه باید برای اصلاحشان اقدام کرد و البته وعدههایی نیز دادهاند که این کار را انجام دهند.
این مرجع تقلید با تاکید بر بهرهگیری مبلغان امور دینی از کتابهای مفید و معتبر در امر تبلیغ افزودند: «سفینة البحار» از جمله کتابهای خوب در این زمینه است و البته آثاری زیادی هم در مورد حضرت زهرا(س) نگاشته شده که با توجه به ایام فاطمیه باید مورد استفاده قرار گیرند.
تاریخ مخابره :۱۳۹۶/۱۱/۲۶