استعمار انگلیس در کلام رهبرانقلاب+pdf
رئيس علي دلواري قهرمان مبارزه با استعمار انگليس است و ملت ايران همانند شهيد رئيس علي دلواري که در مقابل انگليس ايستادگي کرد، امروز در برابر قدرت هاي متجاوز به سرکردگي آمريکا ايستاده است و از دشمنان خود هيچ واهمه اي در دل ندارد.
بدون ترديد با تفضل خداوند بر ملت هاي مسلمان، اسلام کاخ هاي جاهليت را در تمام دنيا ويران خواهد کرد و مظلومان را نجات خواهد داد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اهالي بخش دلوار در خانه شهيد رئيس علي دلواري در تاريخ 13/10/70
آیا بعد از حجامت تطهیر لازم است؟
استفتاء از رهبرمعظم انقلاب اسلامی مدظله العالی
سؤال:
آیا بعد از حجامت باید بدن را برای نماز خواندن تطهیر کرد؟
جواب:
تا زمانی که آب برای محل حجامت ضرر دارد نماز خواندن با آن مانعی ندارد، اما اگر اطراف محل حجامت یا لباسش نجس شده است باید تطهیر نماید.
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
شاخصه های دولت انقلابی در قرآن کریم و نهج البلاغه-تواضع ونرم خویی با مردم
تواضع و نرمخویی با مردم
یکی از ویژگی های دولت انقلابی، تواضع و نرمخویی با مردم است. مسئول انقلابی نباید «ارادۀ علوّ» داشته باشد و نسبت به سایر مؤمنین در خود احساس برتری کند؛ بلکه باید نسبت به مؤمنین در گفتارها و رفتارهایش متواضع باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ»[1]؛ «و بال (تواضع) خويش را براى مؤمنان فرو گستر.»
و «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»[2]؛ «و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند، بال خود را فرو گستر.»
و در آیۀ دیگری، تندخویی کارگزاران را موجب پراکندگی و عدم حمایت مردم از آنها میداند:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[3]؛ «پس به [بركتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى، قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند.»
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز خطاب به یکی از کارگزارانشان میفرمایند: «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ، وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ، حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ، وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ؛[4]بالهاى محبت و حمايتت را براى آنها بگستران و در برابر همه متواضع باش، چهرۀ خويش را براى آنها گشاده دار، مساوات را در ميان آنها، حتى در نگاهها با گوشۀ چشم رعايت کن، تا بزرگان و زورمندان كشور در نقض عدالت به نفع آنها طمع نورزند و ضعفا از عدالت تو مأيوس نشوند.»
و در نامه به جناب مالک اشتر میفرمایند: «وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَاللُّطْفَ بِهِمْ، وَلَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَإِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ؛[5]و قلب خويش را كانون رحمت و محبت و لطف به رعيت قرار ده و در مورد آنان همچون درّندهاى مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى؛ زيرا آنها دو گروهاند: يا برادر دينى تواند و يا انسانهايى كه در آفرينش شبيه تو هستند (در هر حال، بايد حقوق آنها را محترم بشمارى).»
آیت الله جوادی آملی در توضیحی پیرامون چگونگی نرمی و تواضع با مردم، میفرماید: «نرم بودن دو قسم است: نرمي از روي ضعف و نرمي از روي بزرگواري. مجاهدان نستوه، اگر با كسي نرمرفتارند، از بالا اظهار انعطاف ميكنند: «اَذِلَّةٍ عَلَي المُؤمِنين»[6]افرادي كه آن اندازه قدرت دارند كه مجاهد في سبيل الله باشند و از سرزنش هيچ كسی نترسند، از موضع برتر و بالا، عمل ميكنند و نرمي آنها نسبت به مؤمنان، نرمش از بالاست… راز كاربرد حرف امام علي(علیه السلام) در اينجا«اَذِلَّةٍ عَلَي المُؤمِنين» نيز همين مطلب است.»[7]
____________________________________________________
پینوشتها:
[1]. حجر/ 88.
[2]. شعراء/ 215.
[3]. آل عمران/ 159.
[4]. نهج البلاغه، محمد بن حسين شريف الرضي، ترجمه صبحي صالح، تصحيح: فيض الاسلام، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 27.
[5]. همان، نامه 53.
[6]. مائده/ 54.
[7]. تفسیر تسنیم، عبدالله جوادی آملی، مؤسسه اسراء، قم، چاپ چهارم، 1388ش، ج 23، ص 92.
منبع: ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 217.
شهید محمود کاوه؛ نمونه رهبان اللیل و اسد النهار
جنگ تحمیلی. میدان عجیب و صحنهی بینظیری بود. از اول تاریخ اسلام، تا روزگار ما چنین صحنهای دیگر بعد از صدر اسلام وجود نداشته است. یک بهشت عظیم برای هرکسی که بخواهد و بتواند در آن خودش را از چرکها و پلیدیها شستشو دهد. خداوند به ملّت ما این فرصت را بخشید که بعد از دوران محرومیت طولانی و اختناقی نفسگیر، بتوانند جوانهایی بپرورانند که مصداقی باشند برای، جوان مسلمان. نمونههایی از جوانان صدر اسلام.
شهید محمود کاوه، یکی از این نمونههاست. ظهرهای ماه رمضان سال ۱۳۵۳ در روزگار نوجوانی، پدرش او را به درس تفسیر آیتالله خامنهای در مسجد امام حسن علیهالسلام مشهد میبرد. شاگرد آنروزهای رهبر انقلاب ۸ سال بعد در منطقه عملیاتی کردستان «فرمانده تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا» شد. تیپی که در چهارسال فرماندهی کاوه، کابوس ضد انقلاب و بعثیها در جبههی شمالغرب بود.
خوب است من از برادر شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم؛ که من او را از بچگیاش میشناختم. پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگی مسجد امام حسن بود - که بنده آنجا نماز میخواندم و سخنرانی میکردم - دست این بچه را هم میگرفت با خودش میآورد، و من میدانستم همین یک پسر را دارد، پدرش هم میشناسید شما دیگر - قاعدتاً برادرهای مشهدی میشناسند - از همان وقتها همینجور بود. پرشور و بیمهابا در برخورد، گاهی حرفهای تندی هم میزد که در دوران اختناق آنجور حرفی کسی نمیزد. این بچه آنجور توی این محیط خانوادگی پرشور و پرهیجان تربیت شد و خوراک فکری او از دوران نوجوانیش - که شاید آن سالهایی که من دیدم ایشان مثلاً دوازده - سیزده سال چهارده سال شاید بیشتر نداشت - حالا دقیقاً البته درست یادم نیست - عبارت بود از مطالب مسجد امام حسن. که اگر از شماها برادرهایی آن وقت بودند میدانند چه صنف مطالبی بود؟ و میشود فهمید دیگر. از نوارها و آثار آن مسجد [میشد فهمید] که چه نوع مطالبی بود. در یک چنین محیط فکری این جوان تربیت شد، و جزو عناصر کمنظیری بود که من او را در صدد خودسازی یافتم؛ حقیقتاً اهل خودسازی بود - هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی، هم خودسازی رزمی - در یکی از عملیات اخیر دستش مجروح شده بود - که آمد مشهد و مدتی هم اینجا بیمارستان بود، مدت کوتاهی ظاهراً، بعد برگشت مجدداً جبهه - تهران آمد سراغ من؛ من دیدم دستش متورّم است. بنده نسبت به این کسانی که دستهایشان آسیب دیده یک حساسیتی دارم، فوری میپرسم دستت درد میکند. پرسیدم دستت درد میکند گفت که نه. بعد من اطلاع پیدا کردم، برادرهای که آنجا بودند، برادرهای مشهدیای که آنجا هستند، گفتند دستش شدید درد میکند، این همه درد را کتمان میکرد و نمیگفت - که این مستحب است، که انسان حتیالمقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید - یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت. یک فرماندهی بسیار خوب بود، از لحاظ ادارهی واحد خودش که تیپ ویژهی شهدا - تیپ ویژهی آن روز شهدا فکر میکنم حالا لشگر شده، آن وقت تیپ بود - یک واحد خوب بود جزو واحدهای کارآمد ما محسوب میشد و به این عنوان از آن نام برده میشد، خود او هم در عملیات گوناگونی شرکت داشت، و کارآزمودهی میدان جنگ شده بود؛ از لحاظ نظم ادارهی واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشگر و از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت توجه و ذکر یک انسان جوان اما برجسته بود. این هم یکی از خصوصیات دوران ماست، که برجستگان همیشه از پیرها نیستند، آدم جوانها و بچهها را میبیند که جزو چهرههای برجسته میشوند. رهبان اللیل و اسد النهار غالباً توی همین بچههایند، توی همین جوانهایند. ما نشستیم از دور داریم نگاه میکنیم حسرت میخوریم، و آرزو میکنیم کاش برویم توی محیط آنها. کمتر وقتی است که بنده همین حالاها دلم پرواز نکند به سمت محفل سنگرنشینان؛ آنجا انسان ساخته میشود و خوب هم ساخته میشود، و این جوانها خوب ساخته شدند، و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد.
بیانات در جمع پرسنل سپاه پاسداران خراسان ۱۳۶۶/۵/۲۷
* فضايل امام كاظم - عليه السلام – از نگاه شيخ مفيد
1 - شيخ مفيد رضوان الله عليه فرموده: ابوالحسن موسي بن جعفر - عليه السلام - عابدترين و فقيه ترين اهل زمانش بود، از همه سخيتر و از لحاظ كرامت نفس در عاليترين درجه قرار داشت… نوافل شب را مي خواند تا به وقت صبح ميرسيد، و بلافاصله نماز صبح را مي خواند، آنگاه تا طلوع آفتاب به تعقيب و ذكر الله اشتغال داشت، بعد سر به سجده ميگذاشت و مشغول دعا و حمد بود تا نزديكي ظهر.[1]
بسيار اوقات اين دعا را خواند: «اللهمّ اِنّي اسالك الرّاحةَ عند الموت و العفو عندالحساب» و آن را تكرار مي فرمود و از جلمه دعاهايش آن بود كه: «عظُم الذّنب من عبدك فليحسن العفو من عندك».
از ترس خدا گريه ميكرد تا جايي كه اشك از محاسنش جاري ميشد، از همه مردم بيشتر به خانوادهاش و ارحامش مي رسيد، به فقراء اهل مدينه شبها سر مي زد و زنبيل هاي حاوي مال و پول نقره و آرد و خرما براي آنها ميبرد، آنها نمي دانستند آورنده اينها كيست… موقع احسان دويست دينار تا سيصد دينار احسان مي كرد، كيسه هاي احسان موسيبن جعفر - عليه السلام - ، ضرب المثل بود…
مردم از او بسيار روايت نقل كردهاند و او افقه اهل زمان و كتاب خدا را از همه بهتر حافظ بود، صوتش در قراءت قرآن از همه نيكوتر بود، چون قرآن ميخواند محزون مي شد، آنها كه قراءت او را مي شنيدند گريه مي كردند.
مردم مدينه او را «زين المتهجّدين» ميناميدند،كاظم لقب يافت زيرا كه خشم خود را فرو خورد و بر ظلم ظالمان صبر كرد.[2]
- عبادت
2 - عبدالله قروي از پدرش نقل كرده گويد: محضر فضل بن ربيع رفتم، او در پشت بام نشسته بود، گفت: نزديك بيا، نزديك رفتم تا محاذي او شدم، گفت: به آن اتاق نگاه كن، نگاه كردم،گفت: چه چيز ميبيني؟ گفتم: يك لباس كه به زمين انداختهاند. گفت: دقت كن، بدقت نگاه كردم، گفتم: مردي را ميبينم كه در حال سجده است.
گفت: او را ميشناسي؟ گفتم: نه، گفت: او مولاي تواست، گفتم: مولاي من كيست؟ گفت: خود را به ناداني ميزني؟! گفتم: نه، ولي براي خود مولايي نمي شناسم. گفت: اين ابوالحسن موسي بن جعفر است، من شب و روز حال او را زير نظر دارم، او را هميشه در اين حال يافته ام، او نماز صبح را ميخواند، تا طلوع آفتاب به تعقيب مينشيند، بعد سر به سجده مي گذارد تا ظهر ميرسد، به بعضي از خدمتكاران زندان گفته است چون ظهر شود او را خبر كند. وقتي كه غلام، اعلام ظهر ميكند، برخاسته بدون وضو شروع به نماز مي كند، از آن ميدانم كه در سجده نخوابيده است.[3]
- دعا براي مؤمن
3 - علي بن ابراهيم از پدرش نقل كرده: عبدالله بن جندب را در موقف حج (ظاهراً عرفات) ديدم، بهتر از او كسي را در آن جا نديدم، دست به آسمان برداشته مرتب دعا ميكرد و اشك چشمانش بر صورتش جاري بود و به زمين ميريخت چون مردم از وقوف برگشتند، گفتم يا ابا محمد! من بهتر از موقف تو نديدم. گفت: به خدا قسم دعا نكردم مگر براي برادران مؤمن، چون ابوالحسن موسي بن جعفر - عليه السلام - به من فرمود: هر كه براي برادر مؤمنش در پشت سر دعا كند، از عرش ندا مي شود:
آگاه باش براي تو صد هزار برابر آن است، «و ذلك ان اباالحسن موسي بن جعفر - عليه السلام - أَخبرني انه من دعا لاخيه بظهر الغيب نودي من العرش:ها، و لك ماة الف ضعفٍ مثلِه» من خوش نداشتم صد هزار برابر ضمانتشده را بگذارم براي يك دعايي كه نميدانم مستجاب خواهد شد يا نه. [4]
[1] . ظاهراً سر به سجده گذاشتن در ايام حبس بوده است
[2] . ارشاد مفيد ص 277 - 279
[3] . بحار: ج 48 ص 210
[4] . كافي: ج 4 ص 465 كتاب الحج
دینی که رسالت و ولایت در آن نباشد نقصان دارد
به گزارش خبرگزاری«حوزه»، حضرت آیت الله مکارم شیرازی امروز در نخستین جلسه درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم با اشاره به تقارن آغاز سال تحصیلی حوزه های علمیه و ایام عید سعید غدیر خم با گرامیداشت این عید سعید خم، به تفسیر آیه 67 سوره مائده، «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» پرداختند و شأن نزول این آیه شریفه را واقعه غدیرخم و اعلام جانشینی حضرت علی(ع) دانستند.
ایشان گفتند: قرآن تهدید می کند اگر کسانی زیر بار ولایت حضرت علی(ع) نروند در مسیر کفر قرار می گیرند و وقتی مفسران اهل سنت به این آیه مهم می رسند از تفسیر آن عاجزند.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی با تاکید بر این که موضوعی جز ولایت حضرت علی(ع) تفسیر این آیه نمی تواند باشد، خاطر نشان ساختند: بیان گویای قرآن در این آیه شریفه تنها مساله ولایت است، هیچ تفسیری جز این نمی شود برای این آیه ذکر کرد، دیگران هر چه هم دست و پا کرده اند نتوانسته اند جز این موضوع بیاورند.
معظم له افزودند: این آیه شریفه از مهم ترین آیات مربوط به ولایت امیرالمومنین(ع) است و اگر تعصبی در آن نباشد باید آن را پذیرفت.
ایشان تاکید کردند: دینی که رسالت و ولایت در آن نباشد نقصان دارد، اگر هیچ دلیلی برای مساله ولایت جز این آیه نباشد به عقیده ما کافی است، چون هیچ جوابی در مقابل آن نمی شود داد، ویژگی های سه گانه ای دارد که تنها و تنها بر مساله ولایت منطبق است.
این مرجع تقلید تاکید کردند: این آیه شریفه که بر پیامبرگرامی اسلام(ص) نازل شده معادل و همسنگ رسالت آن حضرت است و اگر نسبت به ابلاغ آن اقدام نمی شد رسالت پیامبر(ص) انجام نشده بود، چه مطلبی این قدر اهمیت دارد که همسنگ رسالت باشد؟ باید دقت کرد در این مطلب مهم.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پایان با اشاره به فراز «واللَّـهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» در این آیه شریفه گفتند: این فراز از آیه نشان می دهد حتما خطراتی پیامبر را در ابلاغ این رسالت تهدید می کرده، این مساله یقینا دشمنانی داشته و خدا می فرماید ما تو را حفظ می کنیم و این موضوع مهم را ابلاغ کن.
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه- :۱۳۹۷/۶/۱۰