زندگینامه رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام
«إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ»
ضایعه ارتحال عالم ربانی و مجتهد جلیل القدر حضرت آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی موجب تاسف و تاثر گردید.
آن عالم برجسته، خلف صالح مرحوم آيت الله سيد على حسينى شاهرودى، از شاگردان برجسته مرحوم آیة الله العظمی خویی (ره) بود که بحث های اصول و فقه استاد خود را به رشته تحریر درآورد.
آن فقید فرزانه از جمله یادگاران آيت الله العظمى شهيد سيد محمد باقر صدر(اعلی الله مقامه الشریف)، امام خمينى(ره) و آیت الله العظمی خویی (ره) بود که در طول مدت زندگی پربار خود شاگردان خوبی را تربیت کرده و منشاء خیرات و برکاتی بودند.
در ادامه خلاصه ای از فعالیت های علمی و سیاسی این چهره انقلاب را می خوانید:
آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی در سال 1327 هجری شمسی در شهر نجف و در خانوادهی مذهبی و از سادات منسوب به امام حسین(ع) چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم آیت الله سید علی حسینی شاهرودی، از شاگردان برجسته مرحوم آیة الله العظمی خویی (ره) بود که بحث های اصول و فقه استاد خود را به رشته تحریر درآورد.
چهل سالگي انقلاب و کارنامه وحدت حوزه و دانشگاه
تلاش رهبران و نخبگان کشور براي سوق دادن حوزه و دانشگاه به سمت نيازها و اقتضائات حکومت ديني موجب آن شده است که در طي چهل سال گذشته بهره گيري از دانش در جهت اهداف و بنيادهاي ديني تلاش هاي دامنه داري را موجب شود. با اينکه هنوز سخن از اسلامي نشدن دانشگاهها به ميان مي آيد اما واقعيت آن است که دانشگاه در خدمت انقلاب و نظامي قرار گرفته است که اسلاميت و بنيادهاي آن که در اصل دوم قانون اساسي نيز بدان تصريح شده مباني آن را تشکيل ميدهد. از يک نظر علم در دانشگاه غربي فاقد مبدا و معاد است در حالي که علم در دانشگاه جمهوري اسلامي داراي مبدا و معاد است هرچند هنوز تا اسلامي شدن ماهيت و همه ابعاد دانشگاه فاصله وجود دارد؛ اما نمي توان بر خدمات گسترده دانشگاه به شکل گيري علم ديني چشم فروبست. از ميان تلقي هاي مختلف وحدت ميان حوزه و دانشگاه وحدت در هدف و آرمان و نيز تاسيس نهادهاي دانشگاهي با دروس حوزوي و دانشگاهي و نيز ارائه دروس ديني در همه دانشگاه ها موثرترين نمودهاي کارنامه چهل ساله وحدت حوزه و دانشگاه است.
انقلاب اسلامي در عصر حاضر بر پايه ايمان به خدا و کرامت انساني در عصري به پيروزي رسيد که دين و معنويت در غربت عجيبي به سر مي برد در ايران رژيم پهلوي با تکيه بر حمايت قدرت هاي غربي مواجهه با نمودهاي دين در صحنه زندگي و اجتماع و سياست را در صدر برنامه هاي خود قرار داده بود. نهاد دانشگاه اگرچه منشا پيشرفت هاي علمي و تربيت انسانهاي موثري براي ترقي و توسعه کشور بود اما با توجه به همزماني تاسيس آن با محدوديت هاي گسترده بر سر راه آموزش هاي ديني و حوزوي در ابتداي امر در جهت مواجهه با نهاد دين تفسير ميشد. در فضاي دانشگاه به تدريج نسلي از ايمان باوران متدين و علاقه مند به حيات ديني شکل گرفت و آرام آرام فضاي را براي شکل گيري گفتمان مشترک هدف و جهت مشترک ميان دانشگاه و حوزه پديدار شد از ميان حوزه رهبراني آگاه و روشن انديش و انقلابي و از درون دانشگاه استادان و دانشجوياني آرمانخواه و در جستجوي احيا و قد برافراشتن دين ظهور کردند که با هدايت و رهبري عالمانه و تاريخي حضرت امام خيمني(ره) اين دو نيرو با هم متحد شده و با بسيج ميليوني مردم در راهپيمايي هاي عظيم سال 57 بساط رژيم پهلوي برچيده شد. شک نيست که تنها با اتحاد حوزه و دانشگاه، پيروزي انقلاب ميسر شد اما ساختن نظامي نو و برپاداشتن سياست و اقتصاد و فرهنگ در نهاد نوپاي جمهوري اسلامي بيش از به فروپاشي کشاندن رژيم پهلوي نيازمند اتحاد و همدلي حوزه و دانشگاه بود. اين امر سبب شد رهبر روشن بين انقلاب بر ضرورت نهادينه کردن اتحاد حوزه و دانشگاه به منزله دو نهاد اساسي موثر در نخبه سازي انقلاب تاکید ورزند. شهادت دکتر مفتح از مجموع شهيداني که مانند شهيد مطهري و بهشتي خود سمبل وحدت حوزه و دانشگاه بودند براي نامگذاري روزي بدين نام مناسب مينمود. اکنون که قريب چهل سال از اين نامگذاري مي گذرد پرسش اين است که اساس وحدت حوزه و دانشگاه در ميدان عمل در چهل سال گذشته تا چه حد محقق شده است و از ميان نسبت هاي مختلف و تلقي هاي گوناگون از وحدت حوزه و دانشگاه در کدام عرصه ها و در چه ابعادي و با چه تعريفي از اتحاد در عمل رسيدن به اهداف وحدت حوزه و دانشگاه پيگيري شده است
حدیث هفته دوازدهم
تبعات اخروی ریاست
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالی رهبرمعظم انقلاب(سهشنبه ۱۳۹۷/۹/۲۷) در ابتدای درس خارج فقه با بیان حدیثی از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآله) دربارهی «اثرات و تبعات اخروی ریاست»، به شرح این حدیث و لزوم پرهیز انسان از تلاش برای دستیابی به «ریاست» مگر در مواقع تکلیف پرداختند و در ادامه، خاطرهای از علت پذیرفتن نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ بیان کردند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم این بیانات رهبر انقلاب را به شرح زیر منتشر میکند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
عن النّبیّ صلَّى اللَّه علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلىٰ عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم اِلّا جِیءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنهُ وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّهِ. (۱)
لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم اِلّا جِیءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه
این حدیث دربارهی بنده و امثال بنده است؛
[رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد ــ هر کسی که بر ده نفر، نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ ــ «اِلّا جیءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که اینقدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که میآورند، دست او را به گردنش بستهاند؛ یعنی دستبسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را.
در آن حوزهِی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کارهای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت ــ پُست نگهبانی ما است دیگر ــ یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزهی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا بهخاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرسوجو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا انشاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً اینجوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً (۲) میآورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. مغلولاً میآورند او را در پای محاسبهی الهی.
فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه
اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجّه او نبود، اینجا رها میکنند او را. بالاخره شارع مقدّس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عنتقصیرٍ نباشد ــ گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهلمان عنتقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کردهایم، زحمتمان را کشیدهایم، آخرش این [نتیجه] درآمده ــ این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه.
وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّه
امّا اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است ــ هرجور بدعملیای که فرض کنید ــ اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا میکند.
اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال کرسیهای ریاست [بودن] ــ چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ میبینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد ــ عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایهی یک چنین دغدغهای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].
بنده دورهی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم (۳) بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دورهی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دورهی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ (۴) بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.
۱) امالی طوسی، مجلس دهم، ص ۲۴۶؛ «پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هیچکس نیست که بر ده نفر یا بیشتر، ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی میآورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجّه او نبود، او را رها میکنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا میکند.»
۲) دستبسته
۳)کسی که ارادهی قطعی به انجام کاری کند.
۴) سورهى اعراف، بخشى از آیهى ۱۴۵؛ «… آن را به جد و جهد بگیر …»
بیانات رهبر انقلاب درباره قانون منع بهکارگیری بازنشستگان
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي رهبر انقلاب اسلامی، صبح امروز (سهشنبه ۱۳۹۷/۹/۱۳) در ابتدای درس خارج فقه با اشاره به سؤال روز گذشتهی یکی از طلاب از ایشان دربارهی قانون منع بهکارگیری بازنشستگان و انتساب بازگرداندن بعضی بازنشستگان به اجازهی رهبر انقلاب، توضیحاتی درخصوص این قانون و همچنین اجازههای صادرشده برای بهکارگیری بعضی افراد بازنشسته در مشاغل ایراد کردند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و فیلم بیانات رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج فقه را به شرح زیر منتشر میکند.
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي: دیروز یکی از آقایان بعد از درس تشریف آوردند جلو -بعد از درس که میبینید همینطور یُسرعونِ إلینا(۱)- و با اوقات تلخی تمام گفتند که این بازنشستههایی که طبق قانون باید برکنار بشوند، اینها را برمیگردانند و این را به پای شما مینویسند، یعنی به پای من. [البته] این محبت است، این نشاندهندهی این است که این برادرمان نسبت به اینکه یک چیزی را به ما نسبت میدهند که ایشان نمیپسندد، ناراحت است. منتها اشکالش این بود که سر من داد میکشید.(۲) من هم به ایشان یک قدری تند گفتم آقا! چرا داد میکشید؟! بههرحال ما خواستیم از ایشان هم معذرتخواهی کنیم.
طلبه: من معذرت میخواهم. ببخشید.
حضرت آیتالله خامنهای: خیلی خب، ما هم از شما معذرت میخواهیم.
این قانون بازنشستگان، یک قانون بسیار خوبی است. این از آن قوانینی است که ما به آن احتیاج داشتیم، جایش هم خالی بود. این قانون در واقع حلقهی بستهی مدیریتی را که گاهی اوقات در بعضی از جاها سالهای سال طول میکشد، این حلقهی مدیریتی بسته را باز میکند، میشکند، راه را برای جوانها میگشاید که بتوانند خودشان را برسانند به مراکز مدیریتی. بنابراین اصل قانون، قانون خوبی است منتها اطلاق قانون، اطلاق درستی نیست یعنی اینکه هر بازنشستهای باید به کار گرفته نشود، این اطلاق درست نیست. چون بعضی از افراد هستند بله، مثلاً سی سال هم خدمت کردهاند، بازنشسته هم شدهاند، فرض کنید که بیستساله بوده، هجدهساله بوده استخدام شده، حالا هم یک مردی چهلوهشتساله، پنجاهساله است، وقت کارش است و تجربهی خوبی هم پیدا کرده، جایگزین هم ندارد؛ این است دیگر؛ قانون این را هم شامل میشود؛ اما شمول قانون نسبت به اینجور آدمهایی که کموبیش پیدا میشوند، ممکن است زیاد هم نباشند، درست نیست. خب حالا [آن] مسئول، آن مدیر چه کار کند برخلاف قانون؟ اینجا به فکر ولایت فقیه میافتند که بالاخره ولیّفقیه اجازه بدهد. میآیند از ما سؤال میکنند، ما هم مواردی را، بنده اینهایی را که [نسبت به آنها] میآیند سؤال میکنند که نمیشناسم، مگر بعضی معدودشان را؛ ممکن است دو نفر، سه نفرشان را بشناسیم؛ معدودی از آنها را میشناسیم، آنهایی را هم که نمیشناسیم، اگر به آن مدیر اعتماد داشته باشیم قبول میکنیم. مسئله این است وَالّا اصل این قانون، قانون خوبی است، باید هم اجرا بشود و بهترش هم همین است که خود نمایندگان محترم مجلس قانون را جوری ترتیب بدهند و اصلاح کنند که دیگر این اشکالات پیش نیاید، مجبور نشوند که به اجازهی رهبری متوسل بشوند.
۱) خندهِی معظمله و حضار
۲) خندهِی معظمله و حضار
پیام آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به اجلاسیه نماز
انساني که در نماز، تسبيح خداوند مي گويد و تهليل گفته و حمد و سپاس ذات کردگاري را انجام مي دهد، در اوج عروج به عالم بقا و کمال انسانيت بوده و در کاملترين مصداق عبوديت و قُرب خداوند است.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله الحکيم: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»
سلام و تحيّات خداوند بر کساني که نماز را برپا مي دارند و نداي آسماني توحيد را پاسخ مثبت داده و به سوي ذکر و ياد آفريدگار جهان مي شتابند.
درود و رحمت الهي بر کساني باد که مردم را به حيات و زندگي جاويد و سعادت هميشگي و به کمال واقعي انسان ها فرا مي خوانند
و سلام بر شما عزيزاني که در اين امر بسيار مقدّس خدمت صادقانه داريد و براي برپائي اين فريضه بزرگ اسلامي، تلاش و جدّيت مي نماييد.
قرآن کريم که برنامه زندگي سعادتمند را براي بشريت بيان نموده، مي فرمايد: «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»
این آيه شريفه، داراي معاني و مفاهيم بسيار بلند است که دقّت در آن، انسان را به حقيقت اقامه نماز و فلسفه واجب بودن آن آشنا مي نمايد.
نماز را برپا داريد که ياد خداوند در آن است. ياد خدا که «أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» اطمينان و آرامش حقيقي در ياد خداوند است که يکي از امتيازات بزرگ اديان آسماني، همين اطمينان و آرامشي است که به وسيله انجام فرائض الهي به ويژه اقامه نماز ايجاد مي شود.
فريضه اي که با ذکر مقدّس الله اکبر شروع و با سلام و درود بر انسان هاي صالح و پاکان تمام مي شود. اذکار بلندي که در نماز است، همه و همه دلالت بر اين دارد که اين انسان مادي بايد با عالم غيب و قدرتي مافوق همه قدرت ها در ارتباط باشد.
انساني که در نماز، تسبيح خداوند مي گويد و تهليل گفته و حمد و سپاس ذات کردگاري را انجام مي دهد، در اوج عروج به عالم بقا و کمال انسانيت بوده و در کاملترين مصداق عبوديت و قُرب خداوند است.
لذّتي که يک انسان با ايمان در نماز دارد، از تمام لذائذ مادي و دنيوي بالاتر و بهتر است و اصلاً قابل مقايسه با لذّت هاي مادي و زودگذر نيست.
زبان الکن است از اينکه بتوانيم درباره اين فريضه بزرگ الهي حرفي بزنيم. سال هاي سال هم اگر درباره نماز گفت و گو شود و برکات و آثار آن براي جامعه بشري بيان شود هنوز هم کم است و نتوان حقيقت آن را آن طور که هست بيان نمود.
اينجانب از همه بزرگان و عزيزان حاضر در اين جلسه باشکوه تقدير و تشکر نموده و از خداوند متعال مسئلت دارم که همه ما را از نمازگزاران واقعي قرار دهد و عنايات خاصه حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شامل حال همگان باشد. والسلام عليکم و رحمة الله