یک میهمانی بسیار تجملاتی
یک تالار عظیم که اگر کسی وارد آن شد و به خود فرصت داد و همت کرد که از آنچه در آن جا خدای متعال آماده کرده، به خودش بهره ای برساند، بهره فراوانی خواهد برد که آن بهره در ماه شوال و ماههای دیگرِ سال نیست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است.
هنگام خداحافظی با این ماه با عظمت رسیده و وداع کسانی که با این ماه مانوس بودند سخت است. کسانی که در این ماه روزه گرفتن، آنهایی که هر روز بعد از نماز ظهر با صلوات شعبانیه انس گرفته بودن و شیرینی عذرخواهی از خدا برای گناهان، که هنوز در کام ها مزه مزه میشود. «استغفرلله و اتوب الیه».
و حال انتظار ورود به یک میهمانی بزرگ را میکشیم.
عکس نوشته زیبا/ درهای آسمان در شب اول ماه مبارک رمضان باز می شود
بر اساس روایات این ذکر را در روزهای آخر ماه شعبان زیاد تکرار کنید
اى اباصلت ماه شعبان بیشترش گذشت… پس آنچه از اعمال خیر که در این ماه در انجام آن کوتاهى کرده اى در این چند روزى که باقى مانده تدارک کن، و بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است و ترک آنچه براى تو فایدهاى ندارد، و دعا و استغفار و تلاوت قرآن را افزون کن، و از گناهان و نافرمانیهایت به سوى خدا بازگرد و توبه نما،
حدیث
رُوِیَ عَنْ ابی الحَسن الرِّضا(علیه السلام) قال: قال رسُول الله(صلّی الله علیه و آله وسلّم): رَجَبٌ شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَبُّ وَ شَهْرُ شَعْبَانَ تَتَشَعَّبُ فِیهِ الْخَیْرَاتُ وَ فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ تُغَلُّ الْمَرَدَةُ مِنَ الشَّیَاطِینِ وَ یُغْفَرُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ لِسَبْعِینَ أَلْفاً. (وسائل الشیعة، جلد۱۰، صفحه ۳۱۵)۱
احادیث در شرافت مقام روز معلم
پيامبرصلي الله عليه وآله :
إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً
من معلّم برانگيخته شدم
كنزالعمّال ، ح ۲۸۸۷۳ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
أجوَدُكُم مِن بَعدِي رَجُلٌ عَلِمَ عِلماً فنَشَرَ عِلمَهُ
بخشنده ترين شما پس از من ، كسي است كه دانشي بياموزد ، آنگاه دانش خود را بپراكند
ميزان الحكمه ، ح ۱۳۸۲۵ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن تَعَلَّمتَ مِنهُ حَرفاً صِرتَ لَهُ عَبداً
از هر كس كه حرفي آموختي ، بنده او شدهاي
عوالي اللآلي ، ج۱ ، ص ۲۹۲ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
اللّهُمَّ اغْفِر لِلمُعَلِّمينَ و أطِل أعمارَهُم و بارِك لَهُم في كَسبِهِم
خدايا ! آموزگاران را بيامرز ؛ عمرشان را دراز و كسبشان را با بركت كن
تاريخ بغداد ، ج ۳ ، ص ۶۴ .
پيامبرصلي الله عليه وآله :
مَن طَلَبَ العِلمَ كانَ كفّارَةً لِما مَضي
كسي كه در پي تحصيل علم رود ، اين عمل كفّاره گناهان گذشته او است
ميزان الحكمه ، ح ۱۷۷۴۲ .
امام علي عليه السلام :
قُمْ عَن مَجلِسِكَ ِلأبيكَ و مُعَلِّمِكَ و إن كُنتَ أميراً
به احترام پدر و معلّمت از جاي برخيز ، گرچه فرمانروا باشي
غررالحكم و دررالكلم ، ح ۲۳۴۱ .
امام سجّادعليه السلام :
حَقُّ سائِسِكَ بِالعِلمِ ، التَّعظيمُ لَهُ و التَّوقيرُ لِمَجلِسِهِ و حُسنُ الاِستِماعِ إلَيهِ
حق استاد تو اين است كه بزرگش داري و محضرش را محترم شماري و با دقّت به سخنانش گوش بسپاري
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۶۲۰ .
امام باقرعليه السلام :
زَكاةُ العِلمِ أن تُعَلِّمَهُ عِبادَاللَّهِ
زكات دانش ، آموختن آن به بندگان خدا است
الكافي ، ج ۱ ، ص ۴۱ .
امام صادق عليه السلام :
تَواضَعُوا لِمَن طَلَبتُم مِنهُ العِلمَ
در پيشگاه كسي كه از او دانش ميآموزيد ، فروتن باشيد
الكافي ، ج ۱ ، ص ۳۶ .
مسابقه کتابخوانی ویژه طلاب غیرحضوری با جوایز ارزنده
· فرایندثبت نام
ورود به شبکه کوثرنت/ ورود به سامانه ها/ سامانه سیما/ دوره ها/ مسابقه کتابخوانی ویژه طلاب مرکز آموزشهای غیرحضوری
بوسه پیامبر بر گونه فرزند اسلام
از زبان همسر استاد مطهری
ساعتی ا زنیمه شب میگذشت، که زنگ ساعت مرتضی به صدا در آمد، عادت همیشهاش بود، که در تاریکی شب به دور از چشم بندههای خدا با معبودش راز و نیاز کند. اما آن شب حال دیگری داشت. صدای گریهاش را میشنیدم. دلم میخواست کمی بلندتر حرف بزند. تا من هم بشنوم که مرتضی در دل سیاه شب چگونه او را صدا میزند و یا حداقل یاد بگیرم که انسان چطور باید با خالقش صحبت کند. نجوای شبانهاش که تمام شد، سر بر بالین نهاد تا کمی آرام گیرد. اما ساعتی یعد یکباره از جا برخاست. نور مهتاب اتاق را روشن کرده بود. پرسیدم: مرتضی چه شده؟ سکوت سنگینی میان من و او فاصله انداخت. التهاب و موج هیجان در نگاهش بود، دلم طاقت نیاورد. دوباره پرسیدم: « مرتضی چه اتفاقی افتاده؟» آرام لب به سخن گشود.
خواب دیدم؛ خواب عجیبی که در باور انسان نمیگنجد. من و امام در صحن مسجد الحرام در کنار کعبه ایستاده بودیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به سمت ما آمد من به امام اشاره کردم: آقا فرزند شما هستند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امام را بوسید بعد به سمت من آمد و مرا محکم در آغوش فشرد و صورتم را بوسید. هنوز گرمی لبهای پیامبر را بر گونه هایم احساس میکنم حادثه مهمی در راه است.
پنج شب گذشت، پنج شب به یاد ماندنی، پنج شب ناب از حضور او در میان جمع خانواده، پنج شب آموختن از او که دغدغه اسلام محمدی (صلیاللهعلیهوآله) را داشت. پنج شب به اندازه یک ثانیه گذشت و مرتضی مجروح و خون آلود از تیر کینه منافقین در بیمارستان طرفه بر بستر افتاد. زمان به سرعت میگذشت وشاید در آن لحظه هیچ کس باور نداشت که او اینگونه ما را رها کند، ما که هنوز تشنه آموختن بودیم، سؤالات مکرر در ذهنم میآمد چرا در تمام این مدت نپرسیدم، چرا نخواستم که بگوید. شاید قرنها از تاریخ انسان بگذرد تا چون اویی در عالم ظاهر گردد. چرا نپرسیدم…….؟
زمان ایستاد و مرتضی پر کشید وقتی به خانه رسیدم، پاسی از شب گذشته بود. صدای زنگ ساعت مرتضی برای دعای شبانهاش تنها صدای حاکم بر فضای خانه بود. بغض تلخی بر جانم نشست و یکباره به هق هق گریه تبدیل شد. چه بزرگی را در ماه بهشتی، ماه خدا از دست دادیم.
منبع: