چه کنیم که شب قدر پر باری داشته باشیم؟
باید شخص با عالم معنا ارتباط برقرار کند و با اعتقاد استوار و پیش آگهی از ویژگی های این شب شریف و با بهره گیری از ادعیه ملکوتی معصومان (علیهم السلام) که در این شب ها وارد شده، دست نیاز به جانب خدای بی نیاز دراز کند و حاجت بطلبد. حال به گزیده ای از اعمال توصیه شده در این شب و حکمت آن نظری می افکنیم.
آمادگی قبلی برای درک شب قدر
مرحوم ملکی تبریزی درباره آمادگی قبلی برای درک شب قدر چنین می گوید: «سالک باید از قبل، خود را آماده سازد و مقدمات عبادت در چنین شبی را فراهم آورد؛ مثلاً باید در طول سال، جای مناسب، پوشاک مناسب و طاهر، عطر مناسب و دعاهای خاص این شب را آماده کند و برای سخن گفتن با مولایش کلمات پرشور و عمیقی برگزیند. او باید از قبل در پی شناسایی مستحقانی باشد تا در این شب به آنان صدقه بدهد».1
غسل
اولین اعمال این شب ها غسل است که بهتر است مقارن غروب آفتاب انجام شود. با شست و شوی بدن، مۆمن خود را برای حضور پرنشاط و سالم در مجامع عمومی و ملاقات با اهل ایمان آماده می کند. امام كاظم (علیه السلام) فرموده است: «هر كس شب قدر غسل كند و تا طلوع سپیده، شبزندهدارى كند، از گناهان خود بیرون مىرود».2
احیا و شب زنده داری
بیدار ماندن و شب های قدر را به عبادت سپری کردن، جمله اعمال سفارش شده در این شب ها است. حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) در این باره می فرمایند: «اگر نتوانستی شب های دیگر را به احیا بگذرانی، کوشش کن احیا و شب زنده داری شب بیست و سوم را از دست ندهی». پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودهاند: «هر كس از روى ایمان و براى رضاى خدا شب قدر را شب زنده دارى و عبادت كند، خداوند خطاهاى گذشتهاش را مىآمرزد»3
نکته مهمّی که درباره شب های احیا باید مورد توجه مۆمنان قرار گیرد، این است که باید شب را تا سپیده صبح به عبادت و دعا بگذرانیم؛ دیگر آن که به بیداری چشم قناعت نکنیم؛ زیرا آنچه مهم است بیداری دل و آگاهی و بصیرتی است که انسان را در محضر فرشتگان آسمانی، سزاوار فیض و رحمت می کند و پاداشِ نیک الهی را به همراه دارد.
به عشق آقا امام حسن ع بفرما نان صلواتي..
مقام معظم رهبري حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي: «یک درس رمضان، سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. انسان چقدر لذت میبرد که میبیند در شب ولادت امام مجتبی علیهالسلام بالای سر یک نانوائی تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن علیهالسلام، نان از این نانوائی صلواتی است.» ۸۶/۰۷/۲۱
راهکاری برای صیقل دل
نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در روایتی به بیان راهکاری برای صیقل دل پرداختند.
قال رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله:
إنّ هذه القلوب تصدأ كما يصدأ الحديد قيل فما جلاؤها قال ذكر الموت و تلاوة القرآن.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اين دل ها نيز همانند آهن زنگار مى بندد. عرض شد: اى رسول خدا! صيقل دهنده آن چيست؟ فرمود: یاد مرگ و تلاوت قرآن.
بحارالانوار، ج 32، صفحه 342
اخلاق کریمانه
فَعَلَيكُم بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْكَرِيمَةِ، إِنْ اَطَقْتُمُوهَا
ترجمه و شرح
«بر شما باد که به همانند این اخلاق کریمه آراسته شوید، اگر به تحصیل آن توانمندید».
در پایان این حدیث شریف، امام علیه السلام این صفات برجسته را از اخلاق کریمه میداند و به طور مستقیم از مخاطب خود میخواهد تا بکوشد این اخلاق کریمه را در خود پدید آورد و بدان متلبّس شود. با این حال آن حضرت آگاه است که تحصیل همۀ این کمالات، خارج از توان همگان است. بنابراین، با عبارت «اِن اطقتموها» دشواریِ تحصیل همۀ این کمالات را خاطرنشان میشود و درحقیقت تذکر میدهد که مجاهده و تلاش خستگیناپذیر، شرط دستیابی به این فضایل اخلاقی و رسیدن به شایستگیِ برادری با امام معصوم است و در عین حال با پذیرش احتمال ناتوانی برخی افراد در تحصیل همة آن کمالات، در حقیقت از ناامیدی آنان در تلاش برای تحصیل اخلاق کریمانه جلوگیری کرده است.
فإن لَمْ تُطِيقُوهَا كُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِيلِ خَيْرُ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ
ترجمه و شرح
«پس اگر توان تحصیل همۀ این صفات پسندیده را ندارید، تحصیل مقدار کمی از خوبیها بهتر از ترک همۀ آن است».
شاید این بیان امام حسن مجتبی علیه السلام مبنای قاعدهای اصولی است. گرچه پیشازآن، برای این قاعده مبنای عقلایی نیز میتوان قایل بود. از این قاعده با عبارت «المَیسورُ لایُسقطُ بِالمعسورِ» و نیز با عبارت «مالایُدرَک کُلُهُ لایُترَک کُلُهُ» یاد میشود. عبارت نخست یعنی «به بهانۀ سختی، مقدار ممکن ساقط نمیشود» و عبارت دوم یعنی «آنچه تمامش دستیافتنی نیست، تمامش ترک نمیشود»؛ یعنی به هر مقدار که در دسترس است، باید بدان دست یافت و به بهانۀ دستنایافتنی بودن تمام یک چیز، نباید از بعض آن، که دستیافتنی است، چشم پوشید و صرف نظر کرد.
سوال هایی خواندنی و جواب هایی خواندنی تر
روزى یك نفر از بلاد روم خدمت امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یك نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم .
حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى؛ بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آن ها را نمى دانست به من ارجاع شده است .
آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحیح فرمودى ، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم ؛ و این موضوع را كسى غیر از ما نمى دانست .
پس از آن امیرالمؤمنین علىّ علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى از این دو فرزندم سؤ ال كن كه جواب كافى دریافت خواهى داشت
آن شخص گفت : از آن كسى كه موهاى سرش تا روى گوشهایش آمده - حسن مجتبى علیه السلام - سؤال مى كنم .
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است
و چون آن شخص رومى نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمد، پیش از آن كه سخنى مطرح شود، حضرت به او فرمود: آمده اى تا سؤال كنى : فاصله بین حقّ و باطل چیست ؟
و بین زمین و آسمان چه مقدار فاصله است ؟
و بین مشرق تا مغرب چه مقدار مسافت است ؟
و قوس و قزح - رنگین كمان - چیست ؟
و خنثى به چه كسى گفته مى شود؟
و آن ده چیزى كه یكى از دیگرى محكم تر و سخت تر مى باشند كدامند؟
مرد رومى با حالت تعجّب گفت : بلى ، سؤ ال هاى من همین ها مى باشد.
امام حسن مجتبى علیه السلام در این موقع به پاسخ سؤ ال ها پرداخت و فرمود: بین حقّ و باطل چهار انگشت است ، آنچه با چشم خود دیدى حقّ و آنچه شنیدى باطل است .
فاصله بین زمین و آسمان به اندازه دعاى مظلوم بر علیه ظالم است و نیز تا جائى كه چشم ببیند.
همچنین فاصله بین مشرق تا مغرب به مقدار سرعت گردش و حركت خورشید در یك روز خواهد بود.
و امّا قوس و قزح : قوس علامتى است از طرف خداوند رحمان براى در اءمان ماندن موجودات زمین از غرق شدن و دیگر حوادث مشابه آن ؛ و قزح نام شیطان است .
و امّا خنثى به شخصى گفته مى شود كه معلوم نباشد مرد است یا زن ، كه اگر هیچ نشانه اى نداشته باشد، یا هر دو نشانه را موجود باشد به او گفته مى شود: ادرار كن ، پس اگر ادرارش به سمت جلو یا بالا بود مرد است و در غیر این صورت در حكم زن خواهد بود.
و امّا جواب آن ده چیز - به این شرح است - :
خداوند متعال سنگ را آفرید و به دنبالش آهن را به وجود آورد كه همانا آهن سنگ را قطعه قطعه مى كند.
و سپس آتش را آفرید كه آهن را گداخته و آب مى نماید.
و سخت تر از آتش آب است كه آتش را خاموش مى كند.
و از آب شدیدتر، ابر مى باشد كه آن را حمل و منتقل مى كند.
و از ابر نیرومندتر باد خواهد بود كه ابر را به این سو، آن سو مى برد.
و از باد قدرتمندتر آن نیروئى است كه باد را كنترل مى كند.
و از آن شدیدتر ملك الموت - عزرائیل - است كه جان همه چیز را مى گیرد؛ و مى میراند.
و از آن مهمّتر خود مرگ است كه جان عزرائیل را نیز مى رباید.
و از مرگ محكم تر، و نیرومندتر مشیّت و اراده الهى است كه مرگ را برطرف مى نماید - و در روز واپسین ، مردگان را زنده مى گرداند .
منبع: بحارالانوار ج 43، ص 326، ح 5؛ الخرایج و الجرایح، ج 2، ص 572، ح 2. (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى تبیان)
به شیوه حضرت یوسف(علیهالسلام) دعا کنیم!
جمال یوسف علیه السلام
در اینکه چهره یوسف علیه السلام زیبا بود حرفی نیست؛ همان چهره ای که وقتی زنان دیدند ، دست خود را به جای میوه بریدند و گفتند:
حَاشَ لِلّهِ مَا هَـذَا بَشَرًا إِنْ هَـذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِیمٌ ؛منزه است خداوند، این بشر نیست، این جز فرشتهاى بزرگوار نیست.[1] اما آنچه او را یوسف قرآن کرد صفات اخلاقی فوق العاده او بود؛ نه چهره دلربایش.
جمال یوسف علیه السلام در این است که در تمام این آمد و شدها هیچ گاه آن ظلمی را که برادران جفاکار در حقش کردند ، به رویشان نیاورد و همواره از خدا و لطف و رحمت بی انتهایش سخن گفت.
در جریان کشف جام سلطان از بار بنیامین، در حضورش به او تهمت دزدی زدند و گفتند: اگر این پسر، دزدى كرده چیز عجیبى نیست؛ چرا كه برادرش (یوسف) نیز قبلاً مرتكب چنین كارى شده بود (قَالُواْ إِن یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ).
اما یوسف علیه السلام در چنین فضای سخت و جانسوز هم ، لب به توبیخ برادران نگشود و تنها در دل، آنها را سرزنش کرد (فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا) و با خود گفت: منزلت شما بدتر است [كه ظاهرتان نشان مىدهد] و خدا به آنچه بیان مىكنید، داناتر است (أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ). (آیه 77)
آنجا هم که برادران، او را می شناسند و ابراز شرمندگی می کنند، او نه تنها حرفی که بوی طعن و سرزنش بدهد بر زبان جاری نمی کند؛ به گونه ای با آنان سخن می گوید که گویا ایشان اصلاً خطایی نکرده اند؛ به آنها می گوید: هیچ ملامتی بر شما نیست (لاَ تَثْرَیبَ عَلَیْكُمُ). (آیه 92)