راه دوست داشتن خدا در توصیه خداوند به داود نبی(ع)
پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
خداوند به داود علیه السلام فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلقم گردان.
داود گفت: پروردگارا! آری، من تو را دوست دارم، اما چگونه تو را محبوب خلقت گردانم؟
فرمود: نعمت هایم را برای ایشان یادآوری کن. زیرا وقتی نعمتهایم را بر آنان بازگو کردی، مرا دوست خواهند داشت.
متن حدیث:
قالَ النبیُّ صلی الله علیه و آله: قالَ اللّه ُ عزَّوجَلَّ لِداود علیه السلام: أحبِبْنی وَ حَبِّبْنی إلی خَلقی! قالَ: یا رَبِّ نَعَم، أنَا اُحِبُّکَ فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ اِلی خَلقِکَ؟ قالَ: اُذکُر أیادِیَّ عِنْدَهُم، فإنَّکَ اِذَا ذَکَرْتَ ذلِکَ لَهُم أحَبُّونی.
بهشت را به بها می دهند یا بهانه؟ + نظر علامه حسن زاده آملی
علامه عارف حسن زاده آملی مدظله العالي در ضمن درس می فرمود: «بهشت را به بها نمی دهند بلکه به بهانه می دهند»؛ این سخن نیز درست است، زیرا مراد ایشان این است که تمام اعمال و کارهای نیکی که ما انجام می دهیم تازه بهانه برای بهشت رفتن است و بهانه می شود که انسان از خداوند توقع کند او را به بهشت ببرد
- سؤال
منظور از این که “بهشت را به بها می دهند، نه به بهانه” چیست؟
- پاسخ
این سخن ریشه در روایات دارد و در جای خود سخن خوبی است و از جمله کلامی از امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ رسیده که فرمود: «لا تکن ممن یرجو الاخرة بغیر العمل»[۱] یعنی همانند کسی مباش که بی آن که کاری کرده باشد به آخرت امید می بندد.
از کلام حضرت معلوم می شود که برای تحصیل و بدست آوردن آخرت که مراد همان نعمت های بهشتی است باید کار و تلاش کرد و با انجام اعمال صالح بهشت را بدست آورد.
پس مراد از آن جمله این است که انسان نباید تنها به صِرف ادعای مسلمانی و ایمان توقع داشته باشد که بهشت نصیب او بشود بلکه برای رفتن به بهشت و به دست آوردن نعمت های گوناگون آن باید بهایش را پرداخت کند.
در این جا به عنوان نمونه به چند دستور دینی درباره بهای بهشت اشاره می شود:
۱. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسیده که فرمود: (قول لا اله الّا الله ثمن الجنة) [۲] یعنی گفتن کلمه توحید (جمله یاد شده) بهای بهشت است. مراد آن است که کسی می خواهد بهشت نصیبش شود باید بهای آن را بپردازد و اولین بهای بهشت پذیرش توحید است.
صوت/ تأثیر محبت اهل بیت در مقابله با درندگان صحرا
آیت الله مظاهری دامت بركاته:
هشت توصیه از رهبرانقلاب درباره نماز خوب خواندن
۱
نماز را در وقت فضیلت و به جماعت بخوانید.
۱۳۷۰/۰۷/۱۶
۲
مساجد را با حضور خود در نمازهای جماعت رونق ببخشید.
۱۳۷۲/۰۶/۱۶، ۱۳۷۳/۰۶/۱۰
۳
هنگام رسیدن وقت نماز هر زمین پاکیزه و مناسبی را مسجد بشمار آورید و به نماز بایستید.
۱۳۷۲/۰۶/۱۶
۴
نماز را با حضور قلب بجا آورید.
۱۳۷۴/۰۶/۱۴
۵
تا حد امکان نوافل مخصوصاً نافله نمازهای صبح و مغرب را بخوانید.
۱۳۷۴/۰۶/۱۴
۶
نزدیکان و دوستان خود را به خواندن نماز ترغیب کنید.
۱۳۷۴/۰۶/۱۴
۷
نماز را بر کارهای دیگر مقدم دارید.
۱۳۷۶/۰۷/۰۷
۸
نماز را با توجه به معانی کلمات آن بخوانید.
۱۳۷۷/۰۶/۱۸
بسم الله بگو و باور کن (شهید دستغیب)
اگر كسی باء بسمالله را از روی حقیقت و معرفت بگوید، اگر شنیدی روی آب رد میشود، باور كن كه راست و درست است، هر چه هست در باء بسمالله است، یعنی آدم خودش را در برابر جمیع امور نیازمند بداند. مثلا میخواهم حرف بزنم، بسمالله بگویم، یعنی به كمك خدا. چه اشخاصی كه شروع كردند به حرف زدن و یادشان رفت. عقیده به یاری خدا فقط، ایمان میخواهد، شوخی نیست. استعانت، حقیقت میخواهد، نه زبان بازی. به مدد خدا یعنی نه خودم، نه دیگری، فقط او. از هیچ كس كاری نمیآید، مگر خدا. این را تا آدمی خوب نفهمد ،كجا بهره میبرد. محتاج به این است كه صفاتی پیدا كند.
به بركت این ماه رمضان حجابها از پیش چشم دلش عقب برود، حجابهای ظلمانی خودبینی از بین برود، كمكم نزدیك گردد به بركت روزهایش، به بركت سحرها و افطارها و ذكرهایش. در مناجاتها خدای را نزدیك میبیند و همه هستیها را وا مینهد. تمام قدرتها محو در قدرت او، قدرت تنها مال خداست، قدرت در مخلوق عاریه است. معنی باء كه واضح شد، «بسم» یعنی به نام الله، الرحمن، الرحیم. این سه اسم مبارك، اسم اعظمند.
در روایت است بسمالله الرحمن الرحیم به اسم اعظم نزدیكتر است از سیاهی چشم به سفیدی چشم، اعظم اسماء الهی، الله است، یعنی خدائی كه تمام هستیها از اوست، تحقق هر حادثهای از اوست. هر چه كمال است از اوست، مخلوق به خودی خود هیچ چیز ندارد، چنان كه اصل وجودش از خودش نیست، كمالاتش هم از خودش نیست من كه یك مشت خاك بیش نیستم. جوان عزیز! مگر غیر از خاكی؟ باورت شود كه یك مشت خاك هستی انشاءالله. بعد از 120سال دیگر سر قبرت را بردارند در قبرت چیست؟ قبلا خاك صحرا بودی، حالا كاهو شد، عدس شد، نخود و لوبیا شد.
ای همه هستی ز تو پیدا شده خاك ضعیف از تو توانا شده
زیر نشین علمت كائنات ما به تو قائم چو تو قائم به ذات
دل از غیر خدا بریده، بگو یا الله! آدمی خدا را به هستی مطلق و خود و همه را به نیستی مطلق بشناسد، آن وقت بگوید یا الله! روایتی دارد كه از رسول خدا خواستند آقا! اسم اعظم را یاد ما دهید، فرمود: «اقطع عن غیره و قل یا الله» دل از غیر خدا ببر و بگو یا الله تا بدانی غیر از خدا همه عاجزند. باورت نمیشود، یك سری به گورستان برو. مال پانصد سال قبل، صد سال قبل. دارالسلام از هزار سال قبل و از قبرستانهای قدیم شیراز است. آن قدر كدخداها، و سرهنگها در آنجا خوابیدهاند همه نوع و همه صنف. كسانی بودندكه دعویها داشتند، قلدریها میكردند، رفتند جای اصلی. پس الان كه روی خاك هستی، گول نخور. تو هم به زودی به آنجا میروی. این همه من من نگو. تو ضعیف و ذلیل هستی،. دل ببر از همه و بگو یا الله».
نكته هاي ناب اخلاقي/دستورالعمل میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
عالم ربانی و عارف كامل مرحوم میرزا جواد آقا ملكی تبریزی می نویسد:
پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ سفارشهای مؤكد درباره طول سجود فرموده است و این امری است بسیار مهم. سجده طولانی نزدیكترین هیئت های بندگی است و به همین جهت در هر ركعت نماز دو سجده تشریع شده است. درباره ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ و شیعیانشان در مورد طول سجود مطالب مهمی نقل شده است.
در یكی از سجده های امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بشمارش رفت كه هزار مرتبه فرمود: لا اله الّا الله حقّاً حقّاً. لا اله الّا الله تعبّداً و رقّاً لا اله الّا الله ایماناً و تصدیقاً.
درباره امام كاظم ـ علیه السّلام ـ نوشته شده كه گاهی طول سجده اش از بامداد تا ظهر ادامه داشت. و از اصحاب ائمه مانند «ابن ابی عمیر» و «جمیل» و «خرّبوذ» قریب به همین مطلب نقل شده است.
در ایام تحصیل در نجف اشرف شیخ و استادی داشتم كه برای طلاب با تقوا، مرجع بود. از او سوال كردم چه عملی را شما تجربه كرده اید كه می تواند در حال سالك مؤثر باشد؟ فرمود: در هر شبانه روز یك سجده طولانی بجای آورد و در حال سجده بگوید«لا اله الّا انت. سبحانك انّی كنت من الظالمین» در حال ذكر این چنین توجه كند كه پروردگارم منزه از این است كه بر من ظلمی روا داشته باشد، بلكه خود من هستم كه بر نفسم ستم كردم و او را در این مهالك قرار دادم.
استاد من علاقه مندانش را به این سجده سفارش می كرد و هر كس كه انجام می داد تأثیرش را مشاهده می كرد، مخصوصاً كسانیكه این سجده را بیشتر طول می دادند. بعض آنها هزار مرتبه ذكر مذكور را در سجده تكرار می كردند و بعضی كمتر و بعضی بیشتر و شنیدم كه بعضی آنها این ذكر را سه هزار مرتبه در سجده تكرار می كردند-
المراقبات، ص 122
منبع:سايت رويش