۲۵ میلیون نفر در مراسم تشییع «حاج قاسم» شرکت کردند
سخنگوی سپاه:
در پنج شهر اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان ۲۵ میلیون نفر در مراسم تشییع سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی شرکت کردند.
این پیام بسیار روشنی برای آمریکاییها است که مردم ما یکپارچه خواستار مقابله با آمریکاییها هستند.
به فضل الهی و برکت خون شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس این کار را با استحکام خواهیم کرد.
خضوع رفقای سردار آسمانی
بسم الله الرحمن الرحیم
در اندوه آسمانی شدن سردار ملی بودیم که غمی جانکاه از آسمان فرود آمد و میهن را به داغ نشاند.
نخبگان و فرهیختگانی که در مسیر دانش افزایی به جهت پیشرفت علمی کشور عزیز گام بر می داشتند، مردمانی که از ایران و پاره تن ما بودند، به دیدار معبود شتافتند.
همه عزادار شدند، اما عده ای بیشتر، آنهایی که در ۴۱ سال گذشته در عرصه های نظام مقدس اسلامی، در ۸ سال دفاع مقدس، در عرصه سازندگی، در بستر سازی اقتصاد مقاومتی، در جبهه مقاومت و محور مقاومت، در حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور، در ساخت صنعت موشک و سپر دفاعی کشور، در سیل، در زلزله، و دیگر عرصه سالهاست که سینه سپر کرده اند تا ایران و ایرانی از پای نیفتد. سردادند که سر برتن ما بماند. زمین و آسمان را امن کردند تا ما بیاساییم. ترک وطن و خانواده و زن و بچه کردند تا مملکت به آرامش برسد. فرزندان برخی هاشان امروز در بین ما یتیم شدند، دخترکان و پسر بچه های آنان بدون پدر زندگی را می گذرانند، اما امروز به خاطر یک خطای انسانی، آن بزرگمردان گریستند، همه دیدند که آرزوی مرگ کردند، پوزش طلبیدند، گفتند هرآنچه حکم است از جانب شما ملت و مقامات، ما گردن می نهیم.
گردن فروزان سال های متمادی جهاد و شهادت و مقاومت، در مقابل ملت و خانواده های معزا گردن فرود آوردند و شرافتمندانه، عزتمندانه و خاضعانه پوزش طلبیدند، در حالی که هیچ تعمدی در کار نبود.
در واقع اینان خودشان عزادارند. نیروهای ارزشی و انقلابی نوحه سرایی می کنند، مجلس عزا برپا می کنند. علما و عزیزان سوگوار در سراسر کشور مجلس تعزیت بر پا کرده اند و خواهند کرد، حق هم همین است.
باید از خانواده های جانباختگان دلجویی شود. باید از داغ و آلام آنها کاست و ان شاءالله در تشییع پیکرهای این عزیزان، امت حزب الله، باشکوه آنان را همانند خانواده ها و عزیزان خودشان با اشک و آه تا خانه ابدی بدرقه خواهند کرد. این یعنی همدردی. این یعنی عزاداری.
نه آنان که همگام سفیر استعمار و روباه پیر شبانه به کف خیابان آمده و علیه مقدسات شعار سر بزنند. نه آنانی که همصدای ترامپ جنایتکار شوند و او نیز پیامی به زبان فارسی برای آنها ارسال کند.
آیا اینان عزادار عزیزان ملت اند؟! آنهایی که به سربازان وطن و حافظان امنیت و آرامش مردم که امروز آن فرمایش نورانی حضرت امام(ره) «اگر سپاه نبود کشور هم نبود» بیشتر قابل لمس است، توهین می کنند، عزادارند؟ امروز به عنوان یک طلبه از بابت این هتاکی ها پوزش می طلبم.
من امروز از شهدای گلگون کفن این سرزمین عذر می خواهم. از حافظان امنیت و و ناموس ایران پوزش می طلبم. از دلاور مردان سپاهی عذرخواهی می کنم.
مردان عرصه جهاد و شهادت، ایران و ایرانی قدردان مجاهدت ها و جانفشانی های شماست. خم به ابرو نیاورید، چرا که دشمن در کمین است.
فرماندهان و برادران عزیز امروز خضوع شما درس دیگری به جامعه داد، درسی که همه باید اگر خطایی رخ داد، شانه خالی نکنند، عذرخواهی کنند و پوزش بطلبند و اشکال خود را بپذیرند. ان شاءالله که کید دشمنان خنثی خواهد شد.
خانواده های عزیز جانباختگان خود به نیکی می دانند که این آزمون دیگری است. آنها دل در گرو انقلاب و حافظان آن دارند، کما این که برخی از آنان در روزهای گذشته بصیرت و آگاهی خود را نشان دادند.
امید است مسئولان در قوای سه گانه در راستای کاهش آلام خانواده های جانباختگان به وظایف انقلابی خود عمل کنند.
حجت الاسلام سعید امیدیان، موسس و تولیت مدارس علمیه خواهران و برادران نورآباد و عضو شورای حوزه علمیه لرستان
روایتی از آخرین روز حضور حاج قاسم در دمشق
درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسماً آغاز میکند.
متنی که در زیر میخوانید روایتی است از آخرین روز حضور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در دمشق.
پنجشنبه (۹۸/۱۰/۱۲) ساعت ۷ صبح دمشق با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه میشوم، هوا ابری است و نسیم سردی میوزد.
ساعت ۷:۴۵
صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروههای مقاومت در سوریه حاضرند.
ساعت ۸ صبح
همه با هم صحبت میکنند… درب باز میشود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد میشود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی میکند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری میشود تا اینکه حاجقاسم جلسه را رسماً آغاز میکند… هنوز در مقدمات بحث است که میگوید؛ همه بنویسن، هرچی میگم رو بنویسین!
همیشه نکات را مینوشتیم ولی این بار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت.. گفت و گفت… از منشور پنج سال آینده… از برنامه تکتک گروههای مقاومت در پنج سال بعد… از شیوه تعامل با یکدیگر… از… کاغذها پر میشد و کاغذ بعدی…
سابقه نداشت این حجم مطالب برای یکجلسه. آنهایی که با حاجی کار کردند میدانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع کردن صحبتهایش را نمیدهد، اما پنج شنبه اینگونه نبود… بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه….
ساعت ۱۱:۴۰ ظهر
زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد!.
ساعت ۳ عصر
حدود هفت ساعت! حاجی هر آنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم.
پایان جلسه… مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبتکنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خوردویی بیرون منتظر حاجی بود.
حاج قاسم عازم بیروت شد تا سید حسن نصرالله را ببیند….
ساعت حدود ۹ شب
حاجی از بیروت به دمشق برگشته شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سید حسن دیدار کرد و خداحافظی کردند.
حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند سکوت شد… یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلاً نرین! حاجقاسم با لبخند گفت؛ میترسین شهید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعهست! حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم …
حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمردهشمرده گفت: میوه وقتی میرسه باغبان باید بچیندش، میوه _رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد؛ اینم رسیدهست، اینم رسیدهست….
ساعت ۱۲ شب
هواپیما پرواز کرد. ساعت ۲ صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید. به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود…
منبع: خبرگزاري مهر-ستادلشكر فاطميون
اخلاص در بیان صدیقه طاهره
وجود مبارك فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در آن خطبه فدكیه و خطبه ای كه در مسجد ایراد كردند، بعد از شهادت به توحید و بعد از اینكه ذات اقدس الهی را به عظمت ذكر كردند كه خدای سبحان به وحدانیت خود شهادت می دهد، می فرماید من هم شهادت می دهم به وحدانیت ذات اقدس الهی، این كلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» را خدای سبحان معارفی برای او قرار داد «جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأَبْصَارِ رُؤْیتُهُ وَ مِنَ الْأَلْسُنِ صِفَتُهُ وَ مِنَ الْأَوْهَامِ كَیفِیتُهُ»[1] این شهادتی كه صدیقه كبری (سلام الله علیها) می دهد كه من شهادت می دهم به وحدانیت خدا، ناظر به همان است كه در اوایل سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» شهادت «أُولُوا الْعِلْم» را ذات اقدس الهی در كنار شهادت خود ذكر كرد.
این بیان نورانی از امام سجاد (سلام الله علیه) بارها به عرضتان رسید كه خدای سبحان برای بزرگداشت مقام علم و عالمان دین، نام عالمان دین را در كنار نام خود ذكر می كند، می فرماید ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ﴾،[2] در آن بیان نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) آمده است كه ذات اقدس الهی برای حرمت نهادن به عالم و عالم اسامی علما را در كنار نام فرشته ها و این دو را در كنار نام خود مطرح می كند،[3] می فرماید خدا به وحدانیت شهادت می دهد یك، ملائكه به وحدانیت خدا شهادت می دهند دو، «أُولُوا الْعِلْم» ـ عالمان دین ـ به وحدانیت شهادت میدهند سه، ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ﴾، آنگاه صدیقه كبری (سلام الله علیها) به عنوان بارزترین مصداق «اولوا العلم» شهادت به وحدانیت می دهد، همان طوری كه ملائكه شهادت می دهند و همان طوری كه ذات اقدس الهی در مقام ظهور فعل شهادت می دهد؛ بعد فرمود راه های فراوانی این كلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» دارد، اگر كسی اهل اخلاص بود به حقیقت «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» نزدیك شد، بازگشت این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» عود و رجوع این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» تأویل و ارجاع این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» به اخلاص است «جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا». اگر این معرفت را شما بخواهید به دل راه بدهید، دل با او صله و رابطه دارد، تنها مفهوم نیست كه ذهن بفهمد، بلكه واقعیت است كه ذهن خود را به او متصل می كند؛ از نظر بحث های حكمت و كلام هم اگر كسی درباره كلمه طیبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» و علائم توحید، ادله توحید و آثار توحید بحث كند، افكار نورانی و روشنی پیدا میكند؛ هم از نظر مسائل عقلی و علمی روشن می شود، هم از نظر مسائل قلبی و شهودی و یافتن به جایی وصل می شود و هم بازگشت اش اخلاص است «جُعِلَ الْإِخْلَاصُ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا».
[1]. الإحتجاج، الطبرسی، ج1، ص98.
[2]. سوره آل عمران، آیه18.
[3]. بحارالانوار، ج1، ص180.
ايت الله جوادي املي دامت بركاته
تجدید نیّت
مىدانیم که «نیت» روح عمل محسوب مىشود و عمل- هر چند صالح و هر چه بزرگ- تا به قصد رضاى خدا انجام نگیرد و مصداق بندگى او نگردد، در تکامل حقیقى انسان بىتأثیر است. آنچه ارزش واقعى انسان را تأمین مىکند، عبودیت است و هر عملى که نشان بندگى داشته باشد، براى آدمى ثمربخش است و براى آنکه عمل نشان بندگى داشته باشد، باید به نیت الهى انجام گیرد و رنگ خدایى داشته باشد.
روشن است که نیت بدون «توجه» امکانپذیر نیست. کارهاى فاقد «توجه» که یکسره از سر غفلت صادر مىشوند، ارزش حقیقى (خوب یا بد) ندارند؛ زیرا «توجه» یکى از مقدمات فعل اختیارى است. در مقابل هر چه «توجه» در عمل بیشتر باشد و عمل آگاهانهتر صادر شود، زمینه پیدایش «نیت» در آن بیشتر است. از این رو، اعمال کاملًا غریزى یا افعالى که از سر عادت صادر مىشوند، به جهت کمرنگ بودن حضور «توجه» در آن بسیار کم ارزش محسوب مىشوند.
به این ترتیب پردازش نیت بسیار مهمتر از پرداختن به خود عمل است. اصلاح نیت، اصلاح کیفیت عمل است و اصلاح کیفیت، بر اصلاح کمّیت مقدم است. بیش از آنکه به مقدار عمل توجه کنیم، باید به چگونگى آن بیندیشیم. امام صادق علیه السلام فرمود:
النّیّه أفضل من العمل؛
نیت برتر از عمل است».[۱] اخلاص کیمیاى عمل است و عمل ناچیز ما را گرانسنگ و پربها مىگرداند. خداى متعال به موسى فرمود: «یا موسی ما أرید به وجهی فکثیرٌ قلیله، و ما أرید به غیری فقلیلً کثیره؛ آنچه به خاطر من انجام شود، کمش زیاد است و آنچه به خاطر غیر من انجام شود، زیادش کم».[۲] پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىفرماید: «قلبت را خالص کن. عمل کم، تو را کافى است».[۳] عمل فراوان و بدون نیت، خروارى از پوشال است و عمل خالص اندک، قطعهاى جواهر. هرچه درجه خلوص عمل بالاتر باشد، عیار این جواهر بیشتر است. با دانستن این سرّ بزرگ و دستیافتن به این اکسیر ارزشمند، بر ماست که:
عصر حیرت
موضوع حیرت و سرگردانی در شناخت امام زمان علیهالسلام موضوع تازهای نیست و در زمان حیات ائمه علیهمالسلام سابقه داشته است، اما به طور ویژه، روایات، دوره غیبت امام زمان علیهالسلام را دوره حیرت نامیدهاند و شدت و میزان این حیرت در مقاطع مختلف عصر غیبت نوسان داشته است و به مراتب بیشتر از دوره حضور اهل بیت بوده است.
نویسنده ی کتاب «عصر حیرت» تلاش دارد با بیان ویژگیهای عصر حیرت و تقسیم آن به دو دوره که یکی در آغاز غیبت صغری و دیگری در آستانه ظهور حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجه به وقوع میپیوندد، راهکارهای برون رفت از حیرت به ویژه در دوره پیش از ظهور را بیان کرده و تلنگری به دوستداران و شیعیان امام زمان عج الل تعالی فرجه الشریف باشد که در این آشفته بازار دنیا مراقب دین خود باشند؛ چرا که بسیاری از شیعیان در دورههای مختلف پر فراز و نشیب این جریان از کاروان جا مانده و در حیرت خود غوطهور شده و مسیر را به سمت تباهی و گمراهی رفته اند.
البته با توجه به روایات مختلفی که در منابع شیعه وجود داشته و حیرت و سرگردانی پیش از ظهور را به مراتب سختتر و آزمایشهای این دوره را به مراتب سنگینتر بیان کرده اند، تقویت ایمان و باورداشت قلبی برای مقابله با حیرتهای روز افزون، کاری مهم و بس دشوار است.
برای مشاهده مشخصات کتاب و اطلاعات بیشتر درباره این اثر روی لینک زیر کلیک کنید.
http://mahdilib.ir/index.html?pg=bookreview&id=14596