حدیث روز،روش جذب قلوب
ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَة المَعصُومِة، اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّه؛
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله:
إنَّكُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأموالِكُم فَسَعُوهُم بِطَلاقَةِ الوَجهِ؛
با دارايى خود نمى توانيد دل مردم را به دست آوريد ، پس دلشان را با گشاده رويى به دست آوريد.
نشانی : الکافي , جلد 2 , صفحه 103
الجزء الثاني > كتاب الإيمان و الكفر > بَابُ حُسْنِ اَلْبِشْرِ
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : يَا بَنِي عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِنَّكُمْ لَنْ تَسَعُوا اَلنَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلاَقَةِ اَلْوَجْهِ وَ حُسْنِ اَلْبِشْرِ .
وَ رَوَاهُ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ يَحْيَى عَنْ جَدِّهِ اَلْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ يَا بَنِي هَاشِمٍ .
حديث روز؛ از مرگ بد چگونه جلوگيري كنيم
ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَة المَعصُومِة، اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّه
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
الصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ
وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا و نيكوكارى و نيكى به پدر و مادر و صله رحم
بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از مرگ بد جلوگيرى مى كند.
نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1869
شفاعت حاج قاسم به روايت رهبرانقلاب-14سال پيش
در منزل شهید محمدرضا عظیم پور در سال ۱۳۸۴
داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، از رهبر انقلاب درخواست میکند: که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.
امام خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کند.
… ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل: این شهدا و امثال اینها باشیم.
بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میگویند: این آقای حاج قاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند انشاءالله….
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند.
- بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قولشان نزنند!
همه میخندند، همه به جز سردار سلیمانی که خجالتزده سر به زیر انداخته.
رهبر انقلاب ادامه می دهند : چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الان خیلی خوب است.(یعنی حالت مجاهدت او در جهاد اصغر و اکبر) اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشتهاند؛ خیلی خوب است.
این هم یک هنریست که ایشان دارند…
بعضیها خیال میکنند که در دوره پیشرفته و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض میشود، تکلیفها و نوع مجاهدت عوض میشود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم میشود مثل آدمهایی که وقتی جنگ بود، در خانههایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا میکردند.))
لحظاتی سکوت میشود و جمعیت حاضر به فکر میروند.
جواد روحاللهی [داماد خانواده]میگوید:
چند ماه بعد از آن دیدار، ماه رمضان، در مراسم افطاری هرساله حاج قاسم به بچه های جبهه و جنگ همان جلویِ در از ایشان قول شفاعت خواستم. حاجی میخواست دست به سرم کند، که گفتم: حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمانها میگویم آقا درباره تو آن روز چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اوضاع ناجور میشود؛ گفت: باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور!
منبع ؛
کتاب «کریمانه» روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای استان کرمان انتشارات صهبا نشر ۱۳۹۵
درنگى در سيره اخلاقى حضرت فاطمه(س)
روايات متعددى از حضرت فاطمه(ع) نقل شده اند كه نشان دهنده توجه عميق ايشان به مسائل اخلاقى است. گزارش هاى فراوانى نيز هستند كه نشان از تحقق آن مسائل اخلاقى در زندگى حضرت فاطمه دارند. در ادامه برخى از ابعاد اخلاقى حضرت فاطمه(ع) را بر مى شماريم.[۱]
۱. تاب آورى و شكيبايى
نگاهى اجمالى به زندگى سراسر محنت حضرت فاطمه(ع)، نشان مى دهد كه ايشان كوه صبر و استقامت بوده است. صفتى كه رأس ايمان است و در همه بزرگان تاريخ ديده مى شود و بدون آن، بزرگى تحقق نمى يابد. حضرت فاطمه(ع) در خردسالى، سه سال گرسنگى ناشى از تحريم اقتصادى را همراه پدر و مسلمانان در شعب ابى طالب تاب آورد. سپس به فاصله اندكى، مادرش را از دست داد. توهين ها و فشارهاى مكيان را به پدر بزرگوارش ديد و همه را تحمل كرد. در نوجوانى سفرى چهارصد كيلومترى را در حاشيه كوه هاى تفتيده حجاز و صحراى سوزان عربستان از مكه به مدينه به پايان برد. سفرى پر خطر و آميخته به تهديد حراميان راه و بيم بازگردانده شدن به مكه، ولى با اين حال، و يا نداشتن مادر محروم بودن از همراهى پدر هجرت كرد، آن هم با قافله اى كوچك كه تنها مردش جوانى حدود ۲۳ ساله بود كه بعدها همسرش شد. رادمرد يگانه اى كه بايد يك تنه در برابر گروه هاى مسلح اعزام شده از سوى قريش بايستد و مانع از به بند كشيده شدن آنها و بازگرداندانشان به مكه شود.
فاطمه(ع) در همه عرصه ها، صبور و پر شكيب بود. بانويى كه در كنار فرزنددارى و در غيابِ همسرِ به كارزار رفته، ناگزير است يك تنه كارهاى داخلى خانه را بر دوش كشد. كارهاى سخت و طاقت فرساى آن روزگار كه معمولى ترين آنها آب كشيدن از چاه، آسياب كردن گندم و جو با دستاس، جارو كردن خانه خاكى و بر افروختن آتش براى پختن نان و غذا بود.[۲]اينها مى توانند جلوه اى از سختكوشى حضرت فاطمه(ع) را نيز به تصوير كشند ؛ صفتى كه در همه پويندگان راه كمال ديده مى شود و بدون آن نمى توان در هميشه زندگى و در همه عرصه ها موفق بود.
امنیت اجتماعی، نعمتی بزرگ
وَ [أَبْدِلْنِي] مِن مَرارَةِ خَوفِ الظّالِمينَ حَلاوَةَ الأَمَنَة.[۱]
در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق امام زین العابدین (علیه السّلام) از خداوند متعال چنین میخواهد: پروردگارا! تلخی ترس و بیم از ستمگران را به شیرینی امنیت مبدل فرما.
کلمه «أمنة» که در قرآن نیز در آیه﴿أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً﴾[۲]و﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْه﴾[۳]به کار رفته است به معنای «أمن» یا همان آرامش است.
فرازهای قبلی این بخش از دعا به محبوبیت نزد دیگران داشتن اشاره داشت. در آنها به طور کلی از خداوند سبحان میخواستیم که هر کس با ما معاشرت دارد خصوصاً نزدیکان و خویشاوندان، ما را حقیقتاً دوست داشته باشد و با ما خوشرفتار باشد، اما این فراز که آخرین فراز از این بخش است، از آنجا که از ستمگران انتظار نمیرود که با انسان خوب رفتار کنند، از خداوند متعال میخواهیم که از شرّ آنان در امان باشیم.
امنیتی که در این فراز از دعا به آن اشاره شده است، امنیت اجتماعی است که مهمترین نعمت اجتماعی به شمار میرود. در روایتی از امیر المؤمنین (علیه السّلام) چنین آمده است:
لا نِعمَةَ أهنَأُ مِنَ الأَمنِ.[۴]
هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست.
در روایت دیگری از آن حضرت به دلیل گوارا بودن نعمت امنیت اینگونه اشاره شده است:
كُلُّ سُرورٍ يَحتاجُ إلى أمنٍ.[۵]
هر شادمانىاى نياز به امنيّت [و آرامش] دارد.
اگر امنیت وجود نداشته باشد، انسان نمیتواند از هیچ یک از نعمتهای الهی به راحتی استفاده کند.
آن حضرت طبق نقل در جای دیگر میفرمایند:
نَم آمِناً، تَكُن في أمهَدِ الفُرُشِ.[۶]
آسوده بخواب كه [در اين صورت،] در نرمترين بستر خواهى بود.
اگر انسان آرامش نداشته باشد و بخواهد بخوابد، در این صورت حتی اگر متکای پرِ قو و در بهترین و نرمترین رختخواب هم باشد، نمیتواند با آسودگی بخوابد.
به هر حال، نعمت امنیت اجتماعی از نعمتهای بزرگی است که خدواند متعال در این سالها به کشور ما عنایت فرموده است در حالی که میبینیم کشورهای منطقه در شدیدترین ناامنیها به سر میبرند. امیدواریم خداوند این نعمت بزرگ را به برکت وجود مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان، مستدام بدارد.
گفتنی است، با وجود بزرگی و اهمیت نعمت امنیت، این نعمت کمتر مورد توجه قرار میگیرد، چنانچه در روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین نقل شده است:
نِعمَتانِ مَكفورَتانِ؛ الأَمنُ وَ العافِيَةُ.[۷]
دو نعمتاند كه قدرشان ناشناخته است: امنيّت و سلامت.
تا وقتی انسان در امنیت و آرامش به سر میبرد، قدر آن را نمیداند و تا وقتی بیمار نشده است، ارزش سلامتی را نمیفهمد. زمانی آیت الله بهجت (رحمة الله علیه) کسالتی داشتند، بعد از بهبودی ایشان، خدمتشان رسیدم و احوالشان را پرسیدم. ایشان فرمودند: وقتی انسان جاییاش درد نمیکند، توجه ندارد که کجاهایش درد نمیکند، اما وقتی یک جایش درد میگیرد، آن وقت میفهمد که چقدر مشکل است.
[۱] الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۴.
[۳] انفال/سوره۸، آیه۱۱.
[۴] غرر الحكم، تمیمی آمدی، ج۶ ص۴۳۵ ح۱۰۹۱۱.
[۵] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۷۸ ص۷ ح۵۹.
[۶] المواعظ العدديّة، میرزا علی مشکینی، ص۶۱.
[۷] الخصال، شیخ صدوق، ص۳۴ ح۵.
وجوب اطاعت از رهبری
پرسش :
آیا با توجه به آیه اولو الامر اطاعت از رهبری واجب است؟
پاسخ :
آیه اولو الأمر:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَه وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الْأَمْرِ مِنکمْ.[۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و اولو الأمر خود، اطاعت نمایید.
نظام اسلامی بدون اطاعت از اولو الأمر، تحقّق نمی پذیرد؛ زیرا در زندگی اجتماعی، اختلاف و تنازع، طبیعی است. از این رو، باید محور و ملاکی موجود باشد تا در مورد احکام و مقرّرات جامعه، حرف نهایی را بزند. پیام «آیه اولی الأمر»، این است که اطاعت از ولی امر، مقدّمه پیدایش نظام است. با اطاعت از رهبری، نظام اسلامی شکل می گیرد. از پیامبر خدا(ص) نقل شده که فرمود:
اِسْمَعُوا وَ أطیعُوا لِمَنْ وَلاّهُ اللّهُ الأَمرَ، فَإِنَّهُ نِظامُ الإسلامِ.[۲]
از کسانی که صاحبان امرند، شنوایی داشته باشید و فرمانشان را اجرا کنید که نظام اسلام، در آن است.
ولی امر، امام معصوم است و در زمان حضور او، مسلمانان باید از او پیروی کنند؛ امّا در زمان غیبت امام معصوم(ع) مردم چه باید بکنند؟
امام علی(ع) تکلیف مردم را در عصر رهبری غیر معصوم، مشخّص کرده است. ایشان در قسمتی از سفارش نامه مالک اشتر به او می فرماید:
«به قاضیان شهرهای خود بنویس تا هر حکمی را که در حقّ و ناحق بودنش اختلاف دارند، به تو ارجاع دهند. سپس آن احکام را بررسی کن و هر چه را موافق کتاب خدا و سنّت پیامبر او و دستور امام توست، امضا کن و آنان را به اجرای آن، وا دار. هر چه بر تو مشتبه شد، دین شناسانی را که نزدت هستند، گِرد آور و با ایشان، مباحثه کن و آن گاه، آرای دین شناسان مسلمان حاضر بر هر چه قرار گرفت، همان را امضا کن؛ زیرا هر حکمی که مورد اختلاف شهروندان است، به امام ارجاع می شود و بر امام است که از خدا، یاری جوید و در بر پا داری حدود و وا داشتن شهروندان به فرمان خدا بکوشد».[۳]
بنا بر این، می توان گفت: این روایت، وظیفه ما در زمان غیبت را نیز مشخّص می نماید؛ بدین معنا که اگر رهبر غیر معصوم، حکم خدا را تشخیص داد، آن را بیان می کند و اگر تردید داشت، با مشورت عالمان دینی به هر نظری رسید، آن رأی را اعلام می نماید و مردم، باید از فرمان او اطاعت کنند.
[۱]النساء، آیه ۵۹
[۲]. الأمالی، مفید: ص۱۴ ح ۲.
[۳]. سیاست نامه امام علی(ع): ص۵۲۱.
منبع : کرائم قرآن در فضائل اهل بیت(ع) ، محمّد محمّدی ری شهری، ۱۳۹۴ ص ۴۲۲