عذر خواهی دیگران را بپذیریم
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْه.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود: اگر کسی در سمت راست تو از تو بدگویی کند و بالافاصله در سمت چپ تو از تو عذرخواهی کند، پوزش او را بپذیر.
مشکاة الانوار اثر علی بن حسن طبرسی، ص229
ویژه نامه هفته پدآفند غیرعامل
خانوادهی سالم، انتقال فرهنگ
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی:
انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسلهای پیدرپی، به برکت خانواده انجام میگیرد.1
اساس ازدواج و مهمترین مصلحت ازدواج، عبارتست از تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعهای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه تربیت کودکان به بهترین وجه صورت میپذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال میشود معمولاً اختلالات فرهنگی –اخلاقی به وجود میآید.2
اگر نسلها بخواهند فرآوردههای ذهنی و فکری خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار همهی هویت و شخصیت یک انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد و این پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم و بدون اینکه خود آنهاتصنعی به کار ببرند، به طور طبیعی محتوای ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و اینها را به نسل بعدی منتقل میکنند.3
پاورقی:
1. خطبهی عقد مورخهی ۲۶/۱/۱۳۷۷
2. خطبهی عقد مورخهی ۱۶/۱/۱۳۷۸
3. خطبهی عقد مورخهی ۱۵/۱۰/۱۳۷۹
نقش الگویی والدین در تشویق فرزندان به نماز
برای آموزش و جذب فرزندان به نماز، روش های گوناگونی وجود دارد که می توان به فراخور سن و وضع روحی ایشان آنها را به کار گرفت. در این میان، نقش الگویی ارشادگران اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا از روش های بسیار راه گشایی است که خدای تعالی در قرآن برای هدایت انسان ها بارها به شکل مستقیم و غیرمستقیم بهره گرفته است. حکایت های وارد شده از پیامبران در قرآن جملگی از این مقوله است. منظور از تربیت الگویی این است که: «مربی بکوشد نمونه رفتار و کردار پسندیده خود را به طور عملی (مستقیم یا غیرمستقیم) در معرض دید متربی قرار دهد و بدین گونه موقعیت اجتماعی او را دگرگون کند».
به یقین، در میان الگوها نقش پدر و مادر از همه مؤثرتر است. والدین نخستین و اثرگذارترین الگوی عملی فرزندان هستند، بیشترین زمان را با آنان می گذرانند و بیشترین نقش را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارند. به همین دلیل، فرزندان همواره در حال همانندسازی از رفتار والدین خود هستند. شیوه رفتاری امام خمینی رحمه الله در تربیت دینی فرزندان، نمونه جالبی از تربیت الگویی است. فریده مصطفوی دختر امام می گوید:
کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم که مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند. وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، به طور طبیعی ما هم انجام نمی دادیم.
به هر حال، والدین برای آنکه الگوی شایسته و نیکوی فرزندان باشند، باید عامل به نماز باشند؛ دانش و منش تربیتی داشته باشند و در آموزش احکام و معارف نماز کوشا باشند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیرحضوری
غروب خورشید فقاهت
شب پانزدهم ماه رجب سال 1317 ق، شب مبارک و فرخنده ای برای جهان اسلام بود. در آن شب، آیت اللّه حاج سید علی اکبر خویی، از علمای بزرگ و نامی شهرستان خوی، صاحب فرزندی شد که سالیان بعدْ ده ها سال بر کرسی تدریس در مهم ترین حوزه علمی آن زمان تکیه زد و با پرورش صدها عالم و مجتهد و تألیف ده ها کتاب و تأسیس مراکز علمی و فرهنگی متعدد، در رأس مرجعیت قرار گرفت. این عالم فرزانه، کسی نبود جز آیت اللّه سید ابوالقاسم خویی که یکی از پэم داران موفّق علوم اسلامی در زمان معاصر گردید.
بشارت ولادت
چند ماه بود که آیت اللّه سید علی اکبر خویی در انتظار فرزند به سر می برد. روزی هنگام تدریس در حوزه عملیه خوی، ناگهان آقاسلمان، یکی از شاگردانش سراسیمه وارد کلاس درس شد و به استاد گفت: خوابی دیده ام که پیامی برای شما دارد. دیشب در عالم رؤیا حضرت علی علیه السلام را دیدم که فرمود: به سید علی اکبر بگو «حمل عیالش پسر است، اسم او را ابوالقاسم گذاشتم و برای او مقام و منزلت بلندی خواهد بود». سرانجام در 15 رجب 1317ق، نوزادی که همه منتظرش بودندْ چشم به جهان گشود و پدرش بنا بر آن رؤیا، نام او را ابوالقاسم نهاد.
عزیمت به نجف
سیدابوالقاسم دوران کودکی را در دامان پرمهر و محبت پدر و مادر، در فضایی آکنده از معنویت پشت سرنهاد. او علوم مقدماتی را تا 13 سالگی در زادگاه خویشْ و نزد پدر بزرگوارش آیت اللّه سید علی اکبر خویی فراگرفت. او در سال 1330 ق، همراه برادر بزرگ تر خویش سید عبداللّه به نجف عزیمت کرد و مشغول تحصیل در حوزه علمیه آن جا شد. سیدابوالقاسم به دلیل هوش و حافظه قوی، در مدت کوتاهی توانست ادبیات عرب، منطق و درس های مقدماتی فقه و اصول را فراگیرد و در 21 سالگی، در درس خارج آیت اللّه شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعة حضور یابد و خوشه چین علوم و معارف دینی گردد.
هوش و ذکاوت
سید ابوالقاسم از دوران کودکی و نوجوانی، در میان دوستان و خویشاوندان به ذکاوت و استعداد سرشار معروف بود و در اندک زمانی، گوی سبقت را از همگان ربود. استاد اوسید عبدالعزیز طباطبایی نقل می کند: «زمانی ایشان در حالی که 15 سال بیش تر نداشت، در صحن مقدس امیرالمؤمنین به حضور آیت اللّه سید محمد کاظم یزدی رسید و از مسأله ای پرسش نمود. مرحوم سید پاسخی داد، امّا آقای خویی قانع نشد و گفت: «شما در کتاب عُروة خلاف این را می فرمایید». مرحوم سید پس از رجوع به کتاب، صحبت آقای خویی را تصدیق نموده، به پدرشان فرمود: «قدر این بچه ات را بدان؛ او آینده درخشانی خواهد داشت».
اساتید آیت اللّه خویی
آیت اللّه خویی درباره استادان بزرگوار خود در فقه و اصول چنین می گوید: «من درس خارج را در محضر تعدادی از استادان بزرگ آن زمان آموختم، ولی در میان آنانْ از پنج نفر نام می برم که خداوند روح آن ها را قرین رحمت فرماید:
آیت اللّه شیخ فتح اللّه معروف به شیخ الشریعه، آیت اللّه شیخ مهدی مازندرانی، آیت اللّه شیخ ضیاء الدین عراقی، آیت اللّه شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی و بالاخره آیت اللّه شیخ محمد حسین نائینی». ایشان در ادامه می فرمایند: «من از دو استاد اخیر بیش تر بهره بردم و یک دوره کامل از اصول را نزد آنان فراگرفتم. مرحوم نائینی آخرین استاد بزرگوار من بود که تا آخر عمرْ ملازم محضر گهربار او بودم».
اساتید اخلاق آیت اللّه خویی
آیت اللّه خویی در کنار تحصیل علم، به تهذیب نفس و خودسازی می پرداخت. فرزانه خوی عرفان را از آقاشیخ مرتضی طالقانی، آقاسید عبدالغفار مازندرانی و عارف بی بدیلْ آیت اللّه العظمی سید علی آقا قاضی طباطبایی فراگرفت و آنانْ در سیر و سلوک معنوی و شکل گیری شخصیت های عرفانی آیت اللّه خویی نقش زیادی داشتند. ایشان درباره آن دوران می فرماید: «من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینیه بودم، بیش تر مقیّد به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم و در مجلس پر فیض مرحوم آیت اللّه علی قاضی شرکت می کردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره می بردم».
علاقه به تدریس
آیت اللّه خویی، از دوران جوانی به تدریس و بحث و گفت و گوهای علمی علاقه فراوانی داشت.
در علاقه آیت اللّه خویی به بحث و مباحثه علمی همین بس که چه بسا ساعاتی با طرف مقابل به بحث و گفت و گو می پرداخت و ذرّه ای احساس خستگی نمی کرد.
شیوه مناظره
روش آیت اللّه خویی در بحث و مناظره علمی، همان روش سقراط بود که در برابر طرفِ بحث و گفت و گوی خودْ به ظاهر تسلیم گردیده، گفتار و رأی وی را می پذیرفت و سپس مانند یک نفر شاگرد که در مقام دانش پژوهی است، اشکالات را به عنوان سؤال علمی پیش می کشید و طرف او نیز بدون توجه و از روی سادگی، به سوالات وی پاسخ می داد و حقایقی را به زبان می آورد که گفتار سابق خود را نقض می کرد و بدین روش، در تناقض گویی و بن بست قرار می گرفت و راهی جز اعتراف به اشتباه و جهل خویش نداشت.
روش تدریس
روش گفتار و بیان آیت اللّه خویی، واقعا اعجاب انگیز بود، چون ایشان به نکات و دقایق ادبی زبان عربی کاملاً احاطه داشت. درس وی فشرده ای از آرا و مبانی آقاضیاءالدین عراقی، میرزای نائینی، مرحوم کمپانی و نظرات خود ایشان بود. ایشان درس خود را با بحث و استدلال بر ردّ و قبول مبانی دیگرانْ و بیان جذّاب و تحلیلی عجین می کرد، و به حقْ در حقایق و مبانی اصولی که در طول ادوار مختلفْ بر آن ها اتفاق شده بود و خدشه ناپذیر می نمود، انقلاب و دگرگونی پدید می آورد. در لابلای درس ایشانْ نظریات جدید، ابتکار در مبانی، خروج از آرای پیشینیان، تعمق و تحقیقْ و دقت و ژرف نگری و پژوهش موج می زد. جمع همین ویژگی های علمی بود که آیت اللّه خویی را این چنین کم نظیر نمود.
شاگردان آیت اللّه خویی
حقیقتا نمی توان شاگردان و خوشه چینان حوزه درس آیت اللّه خویی، این عالم بزرگوار و این بزرگْ مدرّس حوزه علمیه نجف را به شمار آورد. در طول قریب به هفتاد سال تدریس، انبوهی از فضلا و علما از محضر درس ایشان بهره گرفته اند و همانند ستارگان درخشانی، در افق آسمان جهان اسلام پراکنده گشته اند.
از این میان، می توان از آیات عظام و مجتهدان چون مقام معظم رهبری، شهید سید محمد باقر صدر، میرزا جوادآقا تبریزی، سید علی سیستانی، محمد تقی بهجت، محمد تقی جعفری، سید موسی شبیری زنجانی، حسین وحید خراسانی و ناصر مکارم شیرازی یاد کرد.
آثار
شاید یکی از موفق ترین مراجع عصر اخیر از نظر تألیف و تصنیف و تقریر، آیت اللّه خویی باشد؛ زیرا علاوه بر کتاب های گران مایه و پرمحتوایی که خود ایشان به رشته تحریر درآورد، به همان مقدار و بلکه بیش تر، فارغ التحصیلان مکتب فقهی و اصولی و تفسیری ایشانْ کتاب هایی نگاشته اند و نشر داده اند.
آیت اللّه خویی از نگاه رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، درباره شخصیت علمی و معنوی آیت اللّه خویی می فرمایند: «ما به ایشانْ نه از دید یک مرجع، بلکه از دید یک محقق، مؤلف و مُدرّس نگاه می کنیم. اگر شما به زندگی این بزرگوار نگاه کنید، می بینید که حداقل در سه رشته علمی و درسیِ مهمْ دارای فرآورده های تحقیقی هستند که یکی فقه، دیگری اصول و سومی رجال است. این همه کتاب فقهی و اصولی که شاگردان ایشان نوشته اند، همه از کلمات ایشان است، علاوه بر آن چه از قلم خود ایشان مستقیما صادر شده است».
خدمات اجتماعی
فقهای عالی قدر و مراجع بزرگوار، هرکدام با توجه به دامنه نفوذ و اقتدار احترام خویش، در جامعه به ایجاد آثار ماندگار خدمات مختلف اجتماعی همت گماشته اند. آیت اللّه خویی نیز در سلسله نور و رحمت فقاهتْ فرد شاخص و چهره بسیار ممتازی است که ده ها اثر ماندگار و بنای خیر و جاودان از او به یادگار مانده است. احداث کتاب خانه، مدرسه، مسجد، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام در ایران و نقاط مختلف جهان، از جمله کشورهای عراق، لبنان، هندوستان و به ویژه انگلستان و آمریکا، از خدمات آن مرجع بزرگ جهان اسلام است.
عشق به عبادت و ولایت
آیت اللّه خویی در کنار تحصیل و تدریس، هرگز از اهمیت عبادت، زیارت، دعا و ذکر غافل نبود و سال های پربرکت عمر خویش را با اُنس به همین ادعیه و زیارات گذراند. با وجود این که ایشان از برجسته ترین مُدرّسان حوزه علمیه نجف بود و بیش تر اوقات خویش را صرف مطالعه و تحصیل و تدریس می کرد، ولی عشق و علاقه به پرودرگار متعال، شب های چهارشنبه او را به مسجد سهله ـ ده کیلومتری نجف ـ می کشانید و چنان از شمیم عطر عبادت سر مست می شد که چهل شب چهارشنبه پشت سرهم در آن مسجد بیتوته کرده تا صبح با مولا و خالق خویش راز و نیاز می کرد. جذبه ولایت اباعبداللّه الحسین علیه السلام او را چنان شیدای خویش می کرد که گاه چهل شب جمعه به کربلا می رفت. آیت اللّه خویی هر روز پیش از درس به حرم مطهر حضرت علی علیه السلام مشرف می شد و همین ارتباط با پروردگار و ائمه اطهار علیهم السلام را رمز پیشرفت و موفقیت خویش می دانست.
ساده زیستی
آیت اللّه خویی این مرجع بزرگْ در زندگی، بی آلایش و ساده بود و از تجمّل و رفاه دوری می کرد و سفره هایش را غذایی ساده تشکیل می داد. او در صرف وجوهات شرعی، کاملاً احتیاط و تا حدامکانْ از استفاده وجه شرعی در مصارف شخصی، خوددای می کرد. ایشان از جوانی تا سنین بالا که مرجعیت والا و عظیمی پیدا کرد، زیّ طلبگی و زندگی ساده و بی پیرایه خود را از دست نداد.
دستگیری از ضعیفان
از ویژگی های اخلاقی آیت اللّه خویی، این بود که هر جا احساس می کرد عده ای به کمک و رسیدگی نیاز دارند، بدون درنگ به یاری آنان می شتافت و مؤیّد این مطلبْ مؤسسات خیریه ایشان در ایران و کشورهای مختلف جهان است. اهتمام ایشان به زندگی فقیران و یتیمانْ به ویژه در ماه های رمضان و ذی الحجه بیش تر می شد. آیت اللّه خویی با وجود تمام مشکلات، سсرستی بسیاری از خانواده های اُسرا، مفقودان و شهیدان جریانات عراق را به عهده گرفته بود.
وقت شناسی
آیت اللّه خویی تا نیمه شب بیدار می ماند و مطالعه می کرد. سپس کمی خوابیده و پس از آنْ یک ساعت و نیم به اذان صبح مانده بیدار می شد و به تهجّد و قرائت قرآن می پرداخت. ایشان اوقات شبانه روز خود را به تدریس، مطالعه، عبادت، جواب به استفتاءات، تألیف کتاب و نمازجماعت تقسیم کرده بود و از کم ترین زمانْ بیش ترین بهره ها را می برد.
تجلیل از علم
آیت اللّه خویی به علم و دانش عشق می ورزید. او از کودکی و نوجوانی، با علم و دانش خو گرفته بود و از این رو، برای علم و عالم احترام فراوانی قائل بود. گاه در مناسبت های مختلفْ از شاگردان فاصل خود مانند شهید صدر و علاّمه محمد تقی جعفری نام برده و مقام فضل و دانش آنان را می ستود. آیت اللّه خویی به استاد خود مرحوم میرزای نائینی بسیار علاقه مند بوده، احترام خاصی برای ایشان قائل می شد. هنگامی که علما به نجف می آمدند، ایشان خود به دیدار آن ها می شتافت.
مبارزات سیاسی
آیت اللّه خویی در طول سال های پُربار عمر خویش، همواره با حکومت های ظلم و ستم در حال مبارزه و پیکار بود. ایستادگی ایشان در برابر مکتب های مادّی گری و الحاد، بر هیچ یک از صاحبان خرد پوشیده نیست؛ از آن جمله، فتوای تاریخی ایشان در مبارزه با مکتب خانه سرخ کمونیستی را می توان نام برد. آیت اللّه خویی از جمله عالمان و مجتهدانی بود که در شکل گیری و آگاهی مردم در انقلاب اسلامی و دفاع از پرچم دار انقلاب، امام خمینی رحمه الله نقش عمده ای ایفا نمود. او بارها با صراحتْ مخالفت خود را با اسرائیل غاصب بیان داشته، از حق مسلّم فلسطینیانِ مظلوم دفاع می کرد.
جنگ ایران و عراق
آیت اللّه خویی در زمان جنگ تحمیلی و سختی ها و کمبودهای حاصل از این تجاوز نابرابر، به جواز صرف وجوهات شرعی در خوراک و پوشاک رزمندگان اسلام فتوا داد. البته در این راستا، رژیم بعث عراق نیز با تبعید، اسارت و به شهادت رسانیدن اطرافیان و نزدیکان ایشان، این عالمِ بزرگ را تحت فشار قرار می داد که از آن جمله، به شهادت رساندن برجسته ترین شاگردشْ سید محمدباقر صدر را می توان نام برد، ولی آیت اللّه خوییْ استوار و با تمام شجاعتْ در برابر این مصیبت ها و سختی ها ایستادگی می کرد.
استقبال از امام خمینی رحمه الله
زمانی که رژیم شاهنشاهی دیگر نتوانست وجود بابرکت و با نفوذ رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه الله را در کشور تحمل کند، ایشان را به نجف اشرف تبعید کرد. هنگام ورود سرسلسله دار قیام مردمی ایران بر ضد شاه به نجف، آیت اللّه خویی، تعدادی از فضلا و علما را به دیدار امام فرستاد و خود نیز همان روز اول و پس از اتمام درس، به دیدار امام شتافت. آیت اللّه خویی در پاسخ افرادی که از انگیزه این همه عزت و احترام به شخصیت امام خمینی رحمه الله می پرسیدند، فرمود: «ایشان با دیگران فرق می کند، لذا دیدن او هم با دیگران باید فرق داشته باشد».
نقش آیت اللّه خویی در انقلاب اسلامی ایران
مقام معظم رهبری مدظله العالی، درباره آگاهی و همراهی موثر آیت للّه خویی با انقلاب اسلامی می فرماید: «ایشان یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رحمه الله ، حوزه علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم ایران مبذول داشتند. [ایشان] در نهضت خونین عراق در رمضان 1411 ق، قطب اصلی نهضتْ و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود».
غروب خورشید فقاهت
آیت اللّه خویی، این مرد فرزانه، پس از 94 سال زندگی پربار با برجا نهادن خدمات بزرگ دینی و ده ها اثر جاویدان، با تحمل فشارها و دردها، در هشتم صفر 1413 ق، به دیدار معبود شتافت. او که هم چون جدّش موسی بن جعفر علیه السلام به طاغوت زمان گرفتار شده بود، پس از وفات همانند مادر مظلومه اش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، غریبانه به خاک سپرده شد. رژیم بعث عراق، حتی در نجف اشرف هم اجازه تشییع جنازه نداد و آن مرجع بزرگ، در نیمه های شب و با حضور مأموران امنیتی رژیم بعث و تعداد بسیار اندکی از شاگردان و خانواده اش، پس از اقامه نماز توسط آیت اللّه سید علی سیستانی، غریبانه و مظلومانه، در صحن شریف مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد خضراء که جایگاه درسش بود، به خاک سپرده شد.
پیام تسلیت
پس از ارتحال مرجع جهان اسلام، حضرت آیت اللّه خویی، شخصیت های علمی و سیاسی کشوهای مختلف جهان از جمله ایران، با پیام های تسلیت و اعلام عزای عمومی، در غم و فراق این عالم عامل به سوگ نشستند. مقام معظم رهبری در بخشی از پیام تسلیت خود این گونه فرمودند: «عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت، سرشار از آزمایش های الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزکار است».
منبع : حوزه نیوز
شبی با بقیع
اى بقیع! تربت پاك تو، توتیاى چشم عرشیان عالم است. فضاى عطرآگین تو، مشام عشاقت را تا ابد پر كرده است.
در شب هاى آرام تو، غلغله اى از ورد ملائك به پاست. ماه در پرتو پرفروغت روى تابیدن ندارد.
نور ستارگان آسمان پرتوى از سنگریزه هاى مزار توست.
انوار ملكوتى تو روشن تر از جمله ى كهكشان هاى عالم است. خاك آسمانى جمله افلاك در تو آرمیده اند.
تصویر تو بلندترین فریاد مظلومیت تاریخ هستى است. در درونت اسرار آمیزترین رازهاى هستى نهفته است. نقش تو مهر مظلومیت آل الله بر پهنه ى این كره ى خاكى است. در حدیث حرمتت زبان فصاحت الكن مانده است.
دُردانۀ کربلا
(حضرت رقيه (علیها السلام))
در میان کاروان اُسرای کربلا (اهلبیت امام حسین (علیه السلام)) دختر کوچکی بود به نام «رقیه»؛ رقیه (علیها السلام) سه سال بیشتر نداشت و همراه اسیران در شام بود. او علاقهی زیادی به پدر (امام حسین (علیه السلام)) داشت.[1]
بعد از شهادت اباعبدالله (علیه السلام)، حضرت رقیه (علیها السلام) شب و روز گریه میکرد و از دیگر اُسرا سؤال میکرد: «أَینَ أَبِی؟؛ پدرم کجاست؟» به او میگفتند: پدرت به سفر رفته است. تا اینکه شبی پدر را در خواب دید. از خواب بیدار شد گریه کرد، گریبان عمّهاش زینب را گرفت و میگفت: عمّه جان پدرم را میخواهم.
سایر اُسرا هرچه او را نوازش کردند تا آرام شود، آرام نگرفت و گریه میکرد. با گریهی دلسوز او همهی اهلبیت(علیهم السلام) به گریه افتادند و ناله و فغان سردادند؛ صدای گریهی آنان به گوش یزید ملعون رسید! پرسید: چه خبر است؟ وقتی او را از ماجرا مطلع ساختند، دستور داد: سر پدر را برای او ببرید، بلکه تسلّی یابد.
سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را در طبقی گذاشته و پارچهای روی آن انداختند و نزد حضرت رقيّه (علیها السلام) آوردند. دختر سه سالهی امام حسین (علیه السلام) پرسيد: این چیست؟
گفتند: آن چیزیست که طلب نمودی! رقیه پارچه را برداشت، ناگهان چشمش به سر بریدهی پدر افتاد؛ سر را از میان طشت برداشت و به سینهاش چسبانید و میگریست و میگفت:
«یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَرِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! یا أبَتاهُ، مَنْ بَقی بَعْدَک نَرْجوه؟ یا أبَتاهُ، مَنْ لِلْیتیمة حَتّی تَکْبُر؛[2] پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد! ای پدر کی رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امیدوار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند.»
و از این سخنان با پدر گفت تا اینکه لب بر دهان شریف پدر نهاد و سخت گریست و غش کرد و از هوش رفت.
چون او را حرکت دادند از دنیا رفته بود.[3]
شعر
بابا بيا که قلب من از غصّه آب شد
کاخ ستم زسيل سرشکم خراب شد
بابا بيا که در هوس شوق ديدنت
چشم کبود و مضطربم، غرق خواب شد
از ضرب کعب ني، نفسم بند آمده
سيلي زدن به روي يتيمت ثواب شد
ديگر نمانده زينتي از بهر دخترت
از بسکه پنجههاي ستم پُر شتاب شد
از ما شکست حُرمت و از تو لب کبود
واي از جسارتي که به بزم شراب شد[4]
پی نوشت ها:
[1]. المنتخب فی المرائی و الخطب، فخر الدین طریحی، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، ص136.
[2]. نفس المهموم، شیخ عباس قمی، انتشارات علمیه اسلامیه، تهران، ص456.
[3]. همان.
[4]. شاعر: احسان محسنیفر.
منبع : ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 183.
داعشی های وطنی این بار در بازار تهران !
مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیداری که هفته گذشته۱۳۹۶/۰۷/۲۶ با جمعی از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی داشتند به نکات بسیار مهمی اشاره کردند که توجه و اهتمام به آن نکات موجبات موفقیت جامعه اسلامی را در پی خواهد بود. معظم له در آخرین توصیه و سفارش خود در جمع نخبگان برتر کشور این چنین بیان داشتند: «مسئولان اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرند. تولید داخلی، منع واردات، جلوگیری از قاچاق؛ اینها آن اوّلی هایش است. امسال سال اشتغال است. الان هم ما در واقع در نیمهی دوّم مهرماه هستیم؛ یعنی بیش از نیمی از سال گذشته. در زمینه ی اشتغال و در زمینه ی تولید داخلی و تولید ملّی، فعّالیّت ها باید افزایش پیدا کند؛ باید مضاعف بشود، عقب ماندگیها باید جبران بشود.»[1]
یکی از مهمترین دغدغه های مقام معظم رهبری مدظله العالی
با اندکی مطالعه و سیر در اندیشه اقتصادی و مدیریتی رهبری معظم متوجه می شویم که، از جمله مهمترین دغدغه های جدی و اساسی معظم له که از همان سال های ابتدایی ریاست جمهوری ایشان و همچنین در دوران زعامت و رهبریشان همواره مورد تأکید و سفارش قرار داشته و آن را از مسئولین مختلف اجرایی و قانون گذار مطالبه کرده اند توجه به مباحث اقتصادی و معیشتی و همچنین توانمند سازی زیرساخت های اقتصادی جامعه بوده است. البته کلید واژه اقتصاد مقاومتی بیشتر در سال های 90 و 91 به بعد وارد ادبیات اقتصادی کشور شده است. به هر حال در اندیشه ی اقتصادی معظم له، اگر جامعه اسلامی از لحاظ اقتصادی توانمند نباشد و از اقتصادی پویا و درون زا بهره مند نباشد، بسیار آسیب پذیر بوده و در برابر تهدیدهای ابرقدرت های جهان ضعیف عمل خواهد کرد و حرفی برای گفتن نخواهد داشت و به نوعی راه تسلط و نفوذ کشورهای استکباری را بر این کشور هموار خواهد ساخت، پیش آمد خطرناکی که مورد نکوهش منابع اسلامی است.[2]
مقام معظم رهبری مدظله العالی این بار نیز در توصیه اقتصادی خود به مسئولین، آنها را متوجه کلید واژه هایی همچون تولید داخلی، واردات بی رویه و قاچاق سازماندهی شده و همچنین بی کاری و اشتغال نمود.
داعشی های وطنی در مصاف با اقتصاد اسلامی
هر چند به کار بردن واژه سخیف داعشی در خصوص تضعیف کنندگان اقتصاد ملی و اسلامی شاید کار شایسته و مناسبی نباشد، ولی اگر به عمق فاجعه و تأثیری که تضعیف کننده های اقتصاد ملی و اسلامی بر اقتصاد کشور دارند، دقت شود متوجه خواهیم شد که این دسته افراد نیز به نوعی در جنگ با کیان اسلامی هستند و زمینه تسلط فرهنگی و اقتصادی ابرقدرهای جهانی را بر ایران هموار می کنند.
1-عاشقان و دلباختگان اجناس خارجی: مقام معظم رهبری مدظله العالی در سخنان خود مسئولین اقتصادی را متوجه تولید داخلی کردند، آنچه مسلم است، تا نگرش آحاد جامعه از مسئولین گرفته تا مردم و شهروندان عادی جامعه به تولید داخلی تغییر نکند، و نگاه به تولید داخلی، نگاهی ارزشی نشود، ما در مقوله تولید موفق نخواهیم شد. یک ایرانی باید برای حیات کارگر ایرانی و نوع محصولی که با تمام مشقت ها، تولید می کند ارزش قائل شود و با بی اعتنایی از کنار تولیدات داخلی عبور نکند و چشم به تولیدات خارجی ندوزد و عاشق و شیدای خریدن اجناس خارجی نباشد.[3]، به طور قطع و یقین سهم مشخصی از موفقیت کشورهای صنعتی حاصل تلاش و کوشش و همچنین بها دادن به تولید داخلی کشورشان بوده است، ما نیز اگر در این مسیر ثابت قدم بوده و به تولید داخلی بها دهیم و سهممان از اقتصاد تنها بهره گیری از مونتاژکاری نباشد به قله های پیشرفت و صنعتی شدن خواهیم رسید.[4]، اگر مسئولین و آحاد جامعه در عرصه ی پیشرفت اقتصادی نگاهی درون زا نداشته باشند و به دنبال توانمند سازی نیروی داخلی نباشند، دسترنجی جز فقر و نداری را عاید جامعه اسلامی نخواهند کرد.
2-قاچاقچیان دانه درشت: به طور قطع و یقین بزرگترین خیانت در عرصه فعالیت های اقتصادی را قاچاقچیان دانه درشت برعهده گرفته اند، افراد منفعت طلبی که با وارد کردن کالای قاچاق زمینه فلج کردن اقتصاد داخلی را فراهم می کنند؛ کار نابخشودنی که به سرعت تسلط اقتصاد خارجی را بر تولید داخلی فراهم می کند. این دسته افراد به جای اینکه ثروت خود را در بازار داخلی و در خدمت تولید ملی قرار دهند، با دور زدن قانون تنها به فکر انباشت ثروت خود بوده و با فرار مالیاتی، کالایی را به کشور وارد می کنند که نه تنها به نفع جامعه اسلامی نیست؛ بلکه خطراتی در حوزه سلامت و عرصه تولید بر جامعه تحمیل می کند. در این بین مسئولین اجرایی و انتظامی کشور باید ساز و کاری را طراحی کنند که مانع فعالیت سوداگران اجناس خارجی و قاچاق باشد.
دیوارهای فولادی در پیش روی تولید
برای موفقیت در عرصه تولید و ایجاد اشتغال در جامعه، مسئولین اجرایی کشور باید دیوارهای فولادی که در پیش روی اقتصاد کشور وجود دارد، را بردارند به اذعان کارشناسان اقتصادی این دیوارهای فولادی عبارتند از: ۱- رکود حاکم بر بازار تقاضا، ۲- در دسترس نبودن تسهیلات سریع و مناسب و با قیمت مطلوب، ۳- مشکلات موجود در مراودات بانکی خارجی، ۴- قوانین مالیاتی و بیمه ای سخت در شرایط رکودی حاکم بر بازار، ۵- واردات بی رویه محصولات بی کیفیت خارجی برای کالاهایی که تولیدات مشابه داخلی دارند.
سخن آخر و یک فرمول کلی
به طور قطع و یقین کشورهای صنعتی روزگاری اوضاعی به مراتب بدتر از ما را تجربه کرده اند، ولی تلاش کردند و به این مرتبه از صنعتی شدن دست یافته اند، ما نیز اگر به دنبال عزت کشورمان باشیم، از تولید داخلی استقبال می کنیم و ذلت تسلط اجناس خارجی بر بلاد اسلامی را بر خود هموار نمی کنیم.[5]
پی نوشت ها:
[1]. بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی 26/07/1396
[2]. نساء، آیه141. «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»،
[3]. طه، 131: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا؛»
[4]. نجم، 39-40: « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى»
[5]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص546. «الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّل؛ مرگ آرى، زبونى هرگز، فقر آرى، وابستگى هرگز!»
منبع: تبیان
7 صفر ، سالروز ارتحال حضرت آيت الله مرعشي نجفي رحمه الله علیه
آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله علیه نقل میفرمود:
روزی در حال عبور از قیصریه نجف ، عده ای از اهل علم را دیدم که در محلی تجمع کرده اند. فکر کردم آنجا برنامه ای است . من هم رفتم جلو، دیدم کسی با چوب ایستاده و کتاب هایی را به حراج گذاشته است . (علما در آن زمان زیاد بودند، کسی که فوت می کرد بازماندگانش می آمدند آنجا کتاب ها را می فروختند.) یک مقدار که ایستادم دیدم بیشتر این ذخایر اسلامی و شیعی را شخصی به نام کاظم با پول زیادی می خرد. تقریباً اکثر آنها را می خرید. سؤال کردم این شخص کیست؟ گفتند: او نماینده ي کنسول انگلیس در بغداد است .
به فکر افتادم ما مسلمان و شیعه هستیم و اینها مسیحی و کافرند منظورشان از خریداری و جمع آوری کتاب ها چیست؟ شاید اغراضی پشت این قضیه باشد و آن از دو حال خارج نیست : یا قصد از بین بردن آنها را دارند و یا می خواهند منابع دست اول شیعی را که در اختیار برخی از علما بوده جمع آوری کنند تا ما به آنها دسترسی نداشته باشیم نظیر کتاب مدینة العلم شیخ صدوق که ایشان در حدیث نوشته و بسیار مفصل بوده . اگر این کتاب الان در دسترس ما بود شاید نیازی به دیگر کتب اربعه شیعه نبود ناسخ کتب اربعه شیعه می شد. ولی قریب 400__500 سال است که دیگر رد پایی از آن در دست نیست»
و بعد از آن شبها بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنجکوبی مشغول کار میشود و با کم کردن وعدههای غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابها اقدام میکنند
ايشان حتی یک روز بر سر خرید یک نسخه ي خطی با کاظم دلال درگیر می شوند و به خاطر همین ، ایشان را یک شب در نجف به زندان می اندازند که با وساطت مراجع آن زمان آزاد می شوند.
اينك كتابخانه ي آيت الله مرعشي نجفي در قم ، جزء بزرگترين كتابخانه هاي خطي جهان است
در اول بسياري از كتب خطي دستخطي از آيت الله مرعشي نجفي به چشم مي خورد كه نوع خريد آن بيان شده است .
به عنوان مثال : « اين كتاب را از پول يكسال نماز قضا كه براي مرحوم …. خواندم خريدم»
و يا « اين كتاب را از پول يكسال روزه ي استيجاري براي مرحوم …. خريداري كردم»
و يا « اين كتاب را از پول حمالي در مغازه …… خريدم »
ویژه نامه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
دختر خورشید است… رقیه (سلام الله علیها) از تبار نور و از جنس آبی آسمان است. رقیه (س) جلوه دیگری از شکوه و عظمت حماسه عاشورا است. حضور این کودک خردسال در متن نهضت سرخ حسینی بی هیچ شک و شبههای اتفاقی ساده و ناچیز نبوده است، چنانکه هر یک از کسانی که در واقعه نینوا حضور داشتهاند، چون نیک بنگریم، حامل پیامی شگرف و شگفت بودهاند. به گواه تاریخ نگاران و مقتل نویسان رحلت شهادت گونه رقیه (سلام الله علیها) اندکی پس از واقعه خونین کربلا در سال شصت و یکم هجری رخ داده است و در این هنگام وی سه یا چهار ساله بوده است و نخستین نکته شگفت درباره حضرت رقیه (سلام الله علیها)، شاید همین باشد که با چنین عمر کوتاهی، از مرزهای تاریخ عبور کرد و به جاودانگی رسید، آن گونه که برادر شیرخوارش علی اصغر (علیه السّلام) به چنین مرتبهای نایل شد. به عبارت دیگر یکی از جلوههای رویداد بزرگ عاشورا تنوع سنی شخصیتهای آن میباشد که از پایینترین سن آغاز و به بالاترین سنین (حضرت حبیب بن مظاهر) ختم میگردد. نکته قابل تأمل دیگر در بررسی این مهم آن است که در پدید آوردن این حماسه بی بدیل و شکوهمند تنها یک جنسیت سهیم نبوده، بلکه در کنار اسامی مردان و پسران جانباز و ایثارگر این واقعه، نام زنان و دختران نیز حضوری پررنگ و تابناک دارد.