پیامدهای فرهنگی و اقتصادی فاصله طبقاتی
فاصله طبقاتی یا گسل طبقاتی؟ خوب است انسان از بلایای طبیعی مانند سیل، خشکسالی و زلزله درس های را بگیرد. شاید گسل طبقاتی واژه ای ناموس باشد، اما اگر زلزله های اخیر در ایران را به یادآوریم شاهد هستیم که این گسل ها در صورت بی توجهی، چه خسارت هایی را می تواند برای ما در برداشته باشد.
به نظر می رسد بتوان دو نوع گسل را برشمرد؛ گسل زمین و گسل طبقاتی که اولی مربوط به جامعه زمین شناسی است و در زیر زمین روی می دهد و دوم مربوط به جامعه شناسی بوده و در سطح زمین روی می دهد که نادیده گرفتن آن خود می تواند پیامد گسل نوع اول را در بر داشته باشد.
با تسامح می توان گسل طبقاتی را به جای تضاد طبقاتی به کار برد. تضاد وقتی روی می دهد که اختلاف ها در سطحی از شناخت، و عینی باشد، اما گسل کلمه ای که بسیار عمقی تر بوده و حالتی ذهنی در بر دارد. در واقع گسل وقتی اتفاق می افتد که سطح تضاد ها بسیار زیاد بوده و در ذهن آدمی نیز خطور نکند، اما باید گفت که این اختلاف در جامعه اسلامی ما وجود دارد. بنابراین وقتی از تضاد طبقاتی صحبت به میان می آید در ابتدای امر اقتصاد به ذهن خطور می کند اما باید از عوامل، آثار و پیامدهای «فرهنگی» نیز نام برد، چرا که در علوم انسانی نمی توان بار معنایی واژه ها را به طور کامل تفکیک کرد، و وقتی صحبت از تضاد طبقاتی به میان می آید؛ عوامل، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در بر خواهد داشت به ویژه اگر این تضاد گسل مانند باشد که بار معنایی آن چند برابر خواهد شد. در اینجا به پیامدهای اقتصادی و فرهنگی تضاد طبقاتی می پردازیم.
در ابتدا باید گفت؛ وجود اختلاف بین انسان ها، امری بدیهی است که لازمه پیشرفت کار بشر می تواند باشد، اما اگر این اختلاف بیش از حد معمول باشد، جای تأمل دارد. همچنین از دو عامل انسانی و طبیعی در به وجود آمدن اختلاف های بین انسان ها می توان نام برد که عامل طبیعی؛ همانطور که از اسمش می آید طبیعت انسان است و چاره گریز از آن نیست و عامل انسانی، که البته برخی از اینگونه اختلاف ها لازمه اجتماع است که بستگی به تلاش انسان ها دارد و برخی دیگر می تواند حالتی افراطی در جامعه داشته باشد که به نظر، اخلاقی نمی توان تصور کرد و بی شک نوعی نقص برای جامعه به شمار می رود و مانند گسل در زمین شناسی عمل می کند و بعضاً عواقب آن بسیار برای جامعه انسانی خطرناک بوده و عدم بلوغ بشری را می رساند.
قرآن کریم جامعه ابتدایی را امتی واحد می داند(بقره/ آیه 213) که از آن تعبیر امت واحده می رود که پس از آن(امت واحده) شرایط و وضعیت اقتصاد نقش مهمی را در بردارد که سرچشمه آن می تواند زیاده خواهی برخی نسبت به دیگران باشد که این امر را می توان مهترین عامل اختلاف، تضاد و گسل طبقاتی برشمرد. در حقیقت ازیاد انواع اختلاف ها به صورت افقی و عمودی عاملی جز قدرت گیری برخی و زورگویی بر دیگران نمی توان برنشمرد. علامه طباطبایی با توجه به این مطلب در تفسیر گرانبار خود می آورد: فاصله طبقاتي زياد شد و زورمندان و اولادي كه داشتند حقوق ضعفا را پايمال كردند و زورگويان زيردستان خود را ضعيف شمردند و به دلخواه بر آن حكومت كردند.» (طباطبايي، 10، 248). بنابراین اختلاف و تضاد را صرفاً نمی توان اقتصادی دانست و دیگر عوامل نیز در آن بسیار دخیل هستندٍ، اما امروزه شاید مهترین عامل تضاد و اختلاف ها در سطح جامعه، عامل اقتصادی باشد چرا که با توسعه نظام سرمایه داری بسیاری از فرهنگ های سرمایه دارانه را نیز جایگزین فرهنگ های بومی کرد که پیامدهای فرهنگی و اقتصادی به دنبال خود در جوامع کمتر توسعه یافته پدید آورد.
پیامدهای اختلاف طبقاتی در جامعه
اولین پیامد اختلاف طبقاتی، فشارهای روانی است که از قیاس افراد نسبت به همدیگر سرچمشه می گیرد. در حقیقت افراد در پس ذهن خود، خواه یا ناخواه بسیاری از رفتارهای خود را با توجه به همنوعان خود بروز می دهند. بنابراین اگر فردی از نظر اختلاف فرهنگی در سطح پایین تری باشد، سعی می کند خود را به مرحله بالا برساند و در صورتی که نتواند به آن سطح برسد، پس خشونت می تواند یکی از خالی کردن ناتوانی خود در سطح جامعه باشد و نوعی بدرفتاری در اجتماع را به بار آورد.
اینگونه بدفتاری ها در جامعه سطح خشونت ها را در جامعه افزایش داده و می تواند عامل دوم یعنی بدبینی به فرهنگ بالاتر را پیش آورد و نوعی تلاش، سعی و کوشش خود را کم کند و دست به بی بند و باری بزند و باعث تحریک به سمت بسیاری از خلاف های اخلاقی، شرعی و قانونی حرکت کند.
پس بدبینی فرهنگی به همراه مقایسه ها و چشم و همچشمی ها خود می تواند باعث طلاق، اعتیاد، دزدی، تکدی گری، فسق و فجور باشد. در واقع باید گفت؛ این معضل های اجتماعی هم ناشی از عوامل اقتصادی است و هم عوامل فرهنگی و مرزبندی مشخصی نمی توان برای آن تعیین کرد. مثال های زیادی را می توان برای این عوامل برشمرد، اما ملموس ترین مثال که بعضاً در بین همه ما یا فامیل های ما می تواند وجود داشته باشد، بی توجهی هایی است که ناشی از پارتی بازی هایی می شود که در هرجایی تا حدودی می توان آن را لمس کرد. همچنین مثال دیگر؛ اینکه بسیاری از جوانان با اینکه دارای شغل هستند اما متاسفانه تورم بالا و دخل با خرج نخواندن درآمدها نیز خود عامل مهمی در تضادهای طبقاتی می تواند باشد، چرا که شخصی که پول و ثروت دارد و صاحب شرکت است اگر تورم بالا رود به آن اندازه نیز سود می برد، پس این شخص تورم را به آن صورت لمس نخواهد کرد، اما اگر شخصی که حقوق ماهیانه یک میلیون دارد، اگر نان شبش از 800 تومان به 1000 تومان افزایش پیدا کند، حتی در خرید این نان نیز دچار مشکل خواهد شد. پس بی دلیل نمی تواند باشد که بسیاری از معضلات اجتماعی ناشی از اقتصاد و بدبینی های فرهنگی باشد. بنابراین فاصله طبقاتی خود موجب کاهش کارایی افراد (به خصوص افراد کم درآمد) خواهد شد.
پس، همانطور که قبلا اشاره آن رفت، باید پذیرفت عامل اقتصادی مهترین عامل تضاد طبقاتی است که از جمله مهترین دلایل آن را می توان چنین برشمرد؛ عدم یکسانی توزیع منابع اقتصادی در سطح جامعه، فراهم نبودن شرایط برای رشد اقتصادی برای همه افراد جامعه در یک سطح، نامناسب بودن بسیاری از بخش های اقتصادی با توجه به نوع نیاز کشور، بی توجهی به خواسته ها و تقاضاهای مردمی، بی توجهی مرفهین به دردها که خود حاکی از نوعی بی اخلاقی در جامعه هست، بی توجهی به فرامین الهی و انسانی نزد بسیاری از مرفهین و در نهایت که گزینه مهمی هست، رفاه زدگی بین مسئولین کشوری است.
اما چاره کار چیست
شاید اولین کار این باشد که مسئولین کشوری به این حدیث یا ضرب المثل اعتقاد عملی داشته باشند که «الناس علی دین ملوکهم». به عبارتی؛ هرگاه مسئولی اعتقاد عملی به کاری داشت در صورتی حرف آن مقام به جان و دل می نشیند که قبل از گفتنش، خود، به آن جامه عمل بپوشاند و نه صرفاً لقلقه زبانی باشد.
دومین چاره، توجه به نیازسنجی های کشور طبق برنامه ریزی بلند مدت و هدفمند است که این امر خود می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند.
سومین چاره توزیع مناسب منابع بین ملت هست، زیرا اگر اینکار به صورت شفاف انجام شود، سطح توقع مردم به نوعی پایین می آید و در واقع فرهنگ کار و تلاش رونق خواهد گرفت.
چهارمین چاره اندیشی؛ تقویت، تبلیغ عملی و اعتقادی و گسترش فرهنگ های الهی، شرعی، اخلاقی، پسندیده و انسانی از جمله فرهنگ زکات، انفاق، هبه، خمس، صدقه، و… در جامعه است که به نظر می رسد در جامعه ما با توجه به وجود پیشنه ای اینگونه فرهنگ ها، شاید بتوان گفت، این چاره چهامی اگر به صورت دقیق در نزد افراد جایی بگیرد، بی شک بسیاری از مشکلات و معضلات جامعه رخت خواهد بست و گسل های طبقاتی به مرور به تضاد تبدیل شده و تضاد ها نیز به اختلاف های جزئی تبدیل خواهد شد که البته این کار در صورتی جامعه روی خواهد داد که همزمان با سه چاره جویی در سطح اعلی رخ دهد و گرنه اولاً نه «مجری» برای این چاره چهارم خواهد بود و نه کار به صورت دلسوزانه و همراه با تعهد پیش خواهد رفت و مشکلات یکی پس از دیگری رفع خواهد شد.
منابع:
قرآن کریم.
تفسیر المیزان.
روح شجاعت، فداکاری و ایمان مانع اعمال دشمنیِ دشمنان است
حضرت آيتاللهالعظمی خامنهای -مدظله العالي- رهبر معظم انقلاب اسلامی ظهرديروز (سهشنبه 1396/10/12) در دیدار هفتگی با تعدادی از خانوادههای معظم شهیدان، عزت و امنیت و پیشرفت ملت ایران را مدیون فداکاری و از جانگذشتگی شهدا دانستند و با اشاره به حوادث اخیر و تلاش دشمنان برای ضربهزدن به نظام اسلامی، فرمودند: آنچه که مانع دشمن و اعمال دشمنیِ اوست، وجود روح شجاعت، فداکاری و ایمان در ملت است.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، خانوادههای معظم و مکرّم شهیدان دوران دفاع مقدس و شهیدان انقلاب. تا ابد این ملت مدیون فرزندان شماست. چون هر چه که این ملت در این سالها به دست آورده است، عزّت این ملت، امنیّت این ملت، پیشرفت این ملت، همه و همه مدیون این جوانهای عزیزی است که دل از خانه و خانواده و پدر و مادر و همسر و فرزند و اینها کندند و رفتند سینه سپر کردند در مقابل دشمن؛ آن هم دشمنی که همهی دنیا در مقابل ما از او حمایت میکردند، هم غرب، هم شرق، آن روز، هم ارتجاع منطقه، همه و همه از این دشمن خبیث بعثی ما حمایت میکردند. اگر جوانهای دلاور و شجاع و فداکاری وجود نداشتند مثل جوانهای شما که بروند و خودشان را مثل یک سپری، مثل یک سدّی در مقابل دشمن قرار بدهند، این دشمن پایش به داخل کشور میکشید و میرسید و به هیچ چیزی رحم نمیکرد.
شما الان ببینید در شمال آفریقا، در بعضی از کشورهای منطقهی غرب آسیا چه خبر است. آنچه که در ایران با حضور بعثیها اتفاق میافتاد، ده برابر بدتر از آن چیزی بود که امروز در لیبی هست، چند سال در سوریه بود، مدّتها در عراق بود و از این قبیل. کی مانع شد، کی جلو این خسارت عظیم تاریخی و ملی را گرفت؟ جوانهای شما، همین شهدا. و به نظر من ارزش خانوادههای شهدا، این پدری که سه شهید را از دست داده، مادری که سه شهید را از دست داده، بعضیها سه شهید، بعضی دو شهید، بعضیها پنج شهید، بیشتر، ارزش اینها کمتر از ارزش آن شهدا نیست. آن شهید جوان بود، احساسات بود، حماسه داشت رفتند جلو، این پدر و مادر این دستهگل را تربیت کرده بودند، زحمت کشیده بودند، بزرگ کرده بودند، به این حد رسانده بودند، جلوی چشمشان رفت و جسدش برگشت، گاهی جسدش هم برنگشت.
شجاعت پدرها و مادرها و فداکاری پدرها و مادرها به نظر من کمتر از جوانهایشان نیست و من مکرّر به خانوادهی شهدا میگویم که خدا سایهی خانوادهی شهدا را از سر این ملت کم نکند. خانوادهی شهدا خیلی حق دارد، خیلی برای این کشور ارزش دارند، شهدای عزیز هم که واقعاً همین جور. حالا جایگاهشان پیش خدای متعال که به جای خود، امّا تأثیرشان در کشور و وجودشان در کشور هم یک مسألهی بسیار مهمی است. دشمن منتظر یک فرصت است، منتظر یک رخنه است که از این رخنه وارد بشود.شما همین قضایای این چند روز را مشاهده کنید. همهی کسانی که با جمهوری اسلامی بدند، آنی که پول دارد، آنی که سیاست دارد، آنی که سلاح دارد، آنی که دستگاه امنیتی دارد، همه دست به دست روی هم میگذارند برای اینکه بلکه بتوانند برای نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی مشکل درست کنند.
حالا من انشاءاللّه حرفهایی دارم راجع به این قضایای این چند روز، با مردم عزیزمان حرف دارم من حرف خواهم زد انشاءاللّه در وقت خودش. یعنی دشمنی به جای خود باقیست. آن چیزی که میتواند جلو اعمال دشمنی را بگیرد، روح شجاعت و روح فداکاری و روح ایمان است که نمونهی کاملش این بچههای شما بودند، این جوانهای شما بودند و من اظهار ارادتم به خانوادهی شهدا یک اظهار ارادت واقعی است. قدر شهید و خانوادهی شهید و پدر مادر شهید و همسر شهید و فرزند شهید را میدانیم، میدانیم که اینها چه حق بزرگی به گردن کشور و انقلاب و نظام و تاریخ ما دارند. امیدواریم انشاءاللّه خداوند متعال همهی شماها را محفوظ بدارد و شهدایتان را با پیغمبر محشور کند.
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی-1396/10/12
امتحان بی دغدغه با چند راه ساده
برای اینکه از امتحانات نتیجه ی بهتری بگیرید ، بهتر است معلم خودتان باشید ، به آمادگی جسمی و روحی تان توجه کنید و دقت و تمرکزتان را بالا ببرید.
دوباره فصل امتحانات فرا رسیده و دانش آموزان مشغول درس خواندن و گرفتن نتیجه ی تلاششان هستند. برخی از دانش آموزان می توانند نتایج دلخواه خود و خانواده شان را بگیرند و برخی دیگر نمی توانند و نا امید می شوند. اما واقع علت این مساله چیست؟ چه اتفاقی می افتد که برخی دانش آموزان نمرات بهتری را نسبت به برخی دیگر کسب می کنند. دانش آموزانی که مهارتهای مطالعه و برنامه ریزی درسی را می دانند، بهتر می توانند درس بخوانند و درنتیجه موفقیت لازم را هم کسب می کنند.
برای اینکه بتوانید امتحانات تان را باموفقیت پشت سر بگذارید و با کمترین استرس در جلسه حاضر شوید و بیشترین نتیجه را بگیرید، بهتر است تا انتهای اتین مقاله ما را همراهی کنید.
برای خودتان معلم باشید
برای درس خواندن در شب های قبل از امتحان، بهتر است خودتان را در جایگاه یک معلم بگذارید. ببینید اگر معلم باشید کدام قسمت از درس مهم است و نکات مهم را مشخص کنید. اگر معلم باشید چه سوالاتی را در آن مبحث طرح می کنید؟ آن سوالات را هم بنویسید. در نهایت مباحث مربوطه را تدریس کنید. تصور کنید که دانش آموزان در کنار شما نشسته اند و به تدریس شما گوش می دهند.
اینگونه درس بخوانید!
یاد گیری یا ثبیت آموخته ها؟
مطالعه کردن در شب های قبل از امتحان نباید به معنای یادگیری مطالب جدید باشد بلکه شما باید از قبل و در طول سال تحصیلی مباحث تدریس شده را مطالعه کنید ویاد بگیرید و در شب قبل از امتحان فقط به یادآوری مطالعه یاد گرفته شده بپردازید. یکی از دلایلی که نسبت به این مبحث می توان گفت این است که در شب امتحان حجم مطالب و استرس شما بالا می باشد و همین مساله مانع از این می شود که بتوانید راحت به یادگیری مطالب جدید بپردازید.
از استرس به آرامش
همراه خوانی داشته باشید
هنگامی که می خواهید مطلب جدیدی را یاد بگیرید حتما از روی نکاتی که معلمتان در کلاس تدریس کرده است نیز، مطالعه کنید. این کار به شما کمک می کند که مطالب را بهتر یاد بگیرید. اگر برای درسی، نکات معلمتان را نداشتید، از کتاب های کمک درسی استفاده کنید.
آمادگی روحی و جسمی فراموش نشود
مسلما هر چقدر در زمان امتحانات و به ویژه شب قبل از امتحان، خواب، استراحت و تغذیه بهتری داشته باشید، آمادگی روحی و جسمی بالاتری هم دارید. سعی کنید شب قبل از امتحان غذای سبک و خانگی بخورید و 8 ساعت خواب شبانه را هم داشته باشید. خوردن صبحانه مناسب در صبح روز امتحان هم از الزامات پیدا کردن آمادگی جسمی است.
صبح روز امتحان
قطعا صبح روزی که قرار است امتحان بدهید، دلشوره و استرس دارید که این مساله کاملا طبیعی می باشد. حتما بعد از بیدار شدن و شستن دست و صورتتان، صبحانه مقوی مثل نان و پنیر و گردو، آب میوه طبیعی و میوه ها و … را بخورید. شب قبل هم وسایلی را که لازم دارید مرتب کنید و دم دستتان بگذارید که صبح هنگام رفتن به مدرسه لازم نباشد زمان زیادی را برای پیدا کردن آنها صرف کنید. سعی کنید روز امتحان کمی زودتر از منزل بیرون بیایید تا دچار استرس نشوید.
سوالات اضطراب انگیز ممنوع!
هنگامی که برای امتحان دادن به مدرسه میروید سعی کنید از دانش آموزان دیگر مداوم سوال نپرسید. زیرا اگر دانش آموزی جواب سوال را نداند و یا اشتباه بگوید شما را دچار درگیری ذهنی می کندو اضطرابتان نیز بیشتر می شود.
یادآوری نکته ها
در زمان مطالعه دروس، حتما نکته برداری کنید و یا در زیر نکات مهم در کتاب خط بکشید و قبل از ورود به جلسه امتحان آن نکات را مطالعه کنید. سعی کنید از روی نکته های دانش آموزان دیگر نخوانید تا دچار اضطراب نشوید. زیرا هر فردی با توجه به نوع یاگیری خودش نکته برداری می کند.
تند تند نوشتن دلیل بر درست نوشتن نسیت
در سر جلسه امتحان هیچ گاه به سرعت نوشتن دیگران دقت نکنید. این کار باعث ایجاد استرس و اضطراب در شما می شود. این نکته را بدانید، هیچ گاه تند تند نوشت دلیل بر این نیست که دوستتان به تمام سوالات پاسخ صحیح داده است.
دقت، تمرکز، تسلط
هیچ گاه در جلسه امتحان یکدفعه به تمامی سوالات نگاه نکنید زیرا ممکن است سوالات را با یکدیگر اشتباه بگیرید و همین مساله استرس شما را بالا می برد. در هنگام شروع جلسه اول یاد خدا را داشته باشید که به آرامش برسید و بعد با فرستادن چند صلوات یا شمردن اعداد 1 تا 10، به تمرکز برسید و سوالات را یکی یکی پاسخ بدهید. اگر جواب سوالی را نمی دانسید به خودتان مسلط باشید و وقت را از دست ندهید. کنار آن سوال یک علامت بگذارید و به بقیه سوالات پاسخ دهید در آخر دوباره به سوالاتی که علامت زده اید پاسخ بدهید. سعی کنید خونسردیتان را حفظ کنید و به سوالاتی که نتوانستید پاسخ بدهید فکر نکنید. فقط یک بار پاسخ تمام سوالات را دوره و مرور کنید زیرا مرور پی در پی جوابهایتان باعث ایجاد شک و تردید در شما می شود.
برنده «اغتشاش ها» کیست؟
«برنده قطعی اعتراض ها در شهرهای ایران، بنده هســتم.» فرض کنید، این جمله را همین امروز یا در همین دو سه روز، محمدبن سلمان ولیعهد سعودی بزند. همانی که چندهفته پیش به خیال خام خود وعده داده بــود که «به زودی نبرد را به داخل مرزهای ایران می کشانیم!» همین چند روز پیش انیمیشنی متوهمانه توسط سعودی ها ساخته شــد که به چندین زبان دنیا نیز منتشــر شد. بر اساس این تصاویر انیمیشنی، عربستان با موشک های موسوم به «بادهای شرق» نیروگاه هسته ای بوشهر و پایگاه های هوایی ایران را هدف قرار می دهد و سپس نیروهای عربستانی در عملیاتی هلی برن وارد خاک ایران می شوند و ســپس از آنجا تهران را تصرف می کنند. ناوهای ســعودی نیز به راحتی شــناورهای سپاه را غرق می کنند، بدون آنکه نیــروی دریایی ایران حتی یک گلوله شلیک کند! بر اساس این ویدیو، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، شخصاً عملیات علیه ایران را فرماندهی کرده و در یکی از سکانس های این فیلم تخیلــی، تصویــری از او در اتاق اصلی عملیات نشان داده می شود. در سکانسی دیگر نیز سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده شاخص ایرانی به دست نیروهای سعودی اسیر می شود. در نگاه اول، همه به این سطح از توهم می خندند، اما در واقعیت آن ها درباره ایران این چنین فکر احمقانه ای دارند. دلیل این تفکر احمقانه ســعودی ها درباره مردم ایران را در مشــاوران آن ها باید جست وجو کرد. گروهک مجاهدیــن خلق در کنار دســته ای از ســلطنت طلبان عصر قجری که سی سال پیش، صدام را نیز به این توهم رسانده بودند که می تواند تهران را ســه روزه فتح کند؛ حالا در همایش های پیدا و همنشینی های پنهانشان، گرای نارضایتی معیشتی مردم ایران را به ســعودی ها داده اند تا از این کلاه برای خود نمدی ســاخته و دلارهای نفتی را به جیب خود سرازیر کنند. به طور مثال، ترکی الفیصل رئیس پیشــین دستگاه اطلاعاتی عربستان یکی از کسانی است که آشکارا با گروهک منافقین در ارتباط و سخنران گردهمایی های آن ها نیز شده است. همچنین گزارش های متعددی از سوی رســانه های بین المللی درباره تأمین مالی بخشــی از هزینه های گروهک منافقین توسط سعودی ها منتشر شده اســت. به نظر می رسد، ســعودی ها تلاش می کنند، گروهک منافقین را همچون داعش در فضای ایران فعال کنند. از ســوی دیگر، ســعودی ها هم که قافیه برتری منطقه ای را در ســوریه، عراق، لبنان، قطر، اقلیم کردســتان و… به ایران باخته بودند و میلیاردها دلار ســرمایه گذاری آن ها دود شده بود، حالا به پروپاگاندای منافقین و سلطنت طلبان دل خوش کرده اند تا شــاید آن ها بتوانند با موج ســواری بر مطالبات مردم و با اســتفاده از اهرم شــبکه های اجتماعی، اتفاقی را به سود آن ها رقم بزنند. بر اســاس ارزیابی های منتشر شــده از وضعیت توییتــر، بیشــترین کاربرانی که اکنــون درباره اغتشــاش های تهران و چند شــهر دیگر فعال هستند، ساکن عربستان بوده اند. کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان که تجمع منافقین است، در کنار اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای عربی و حتــی آفریقانی منطقه نیــز در پله های بعدی بیشــترین فعالیت علیه ایران هستند. اما آیا منِ خبرنگار معترض به وضع معیشتی ام یا آن کارگر حقوق نگرفته کارخانه نیمه تعطیل یا آن سپرده گذار کاسپین، پدیده و… حواسش هست که گرگ هایی نشسته اند تا در میانه خاورمیانه پرآشوب، نیت شوم خــود را اجرا و ناامنی را نیز وارد ایران کنند؟ چه کســی از تبدیل «اعتراض» به «اغتشاش» و ایجاد ناامنی در فضای جامعه سود می برد؟ مردمی که دغدغه های اقتصادی دارند یا بیگانه ای که به فکر بهره برداری خود است؟
یادداشت روز ،روزنامه قدس
مطالبه به حق مردم
استناد میکنیم به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که بارها و بارها به موضوع اقتصاد پرداخته و آن را یک مساله مهم دانستهاند که دولتمردان و همه مسئولین باید به آن اهتمام ورزند.
ایشان سال گذشته در تاریخ ۲۷ بهمنماه و در دیدار مردم آذربایجان شرقی که هر ساله به مناسبت حماسه ۲۹ بهمنماه مردم آذربایجان برگزار میشود، فرمودند؛ « این حضور مردمی در ۲۲ بهمن را به حساب گلایه نداشتن آنها از فعالیتهای ما مسئولین به حساب نیاورید. مردم گلهمندند، مردم با تبعیض میانهای ندارند، هرجا تبعیض ببینند، احساس ناراحتی میکنند. هرجا کمکاری ببینند همینجور، هر جا بیاعتنایی به مشکلات ببینند همین جور، هر جا پیش نرفتن کارها را ببینند همین جور، مردم گلهمندند. ۲۲ بهمن حساب خودش را دارد، ایستادگی مردم در مقابل دشمنِ کمین کرده برای بلعیدن ایران یک حرف است که این در ۲۲ بهمن ظاهر شد، اما توقعات آنها از ما مسئولین یک حرف دیگر است. مسئولین باید جدی بگیرند. مسئله بیکاری مهم است، مساله رکود مهم است، مساله گرانی مهم است، اینها مسائلی است که وجود دارد.»
رهبر معظم انقلاب سالها پیش درباره جنگ اقتصادی علیه ایران سخن گفتند و از همان زمان نسبت به وقوع چنین جنگی از سوی دشمنان هشدار دادند، سخنان ایشان در جمع مردم آذربایجان در سال گذشته نشان میدهد که مسئولین نسبت به مسائل اقتصادی بیتوجه یا کمتوجه بودهاند، اگر عملکرد اقتصادی مسئولین چه دولت، چه مجلس و چه قوه قضاییه در این زمینه مناسب میبود، ایشان آنگونه انتقادات تند از وضعیت اقتصادی کشور نمیکردند.
اینکه گفته شود مردم حق اعتراض و گلایه ندارند، واکنشی غیرمنطقی است، چراکه اعتراض مردم به مدیریت مسئولینی است که در حوزه کاری خود نتوانستهاند عملکرد مناسبی داشته باشند و اکنون زمان پاسخگویی آنها به مردم و نظام اسلامی است، چه آنهایی که در گذشته مسئول بودند و چه آنهایی که اکنون مسئول هستند، باید در قبال مسئولیت خود پاسخ دهند.
درست است که در میان اعتراضات به حق مردم نسبت به مشکلات اقتصادی افرادی پیدا میشوند تا از آن فضا بهرههای سیاسی خود را ببرند و قطعاً هدف آنها ایجاد آشوب و اغتشاش آن هم با سوءاستفاده از اعتراضات مردمی است که علیرغم گلایهمندی، به آرمانهای انقلاب پایبند است، اما نمیتوان اعتراضات انجام شده از سوی مردم را تنها بهانهای برای اعتراض دانست، مردم را باید از آنهایی که سوءاستفاده میکنند جدا کرد، مطالبه و اعتراض آنها سیاسی نیست، نمیتوان آنها را ضد انقلاب، آشوبگر و فتنهانگیز دانست، اگر طی سالهای گذشته به مطالبات مردم، مسائل اقتصادی و معیشتی آنها بیشتر توجه شده بود، اکنون شاهد اعتراضاتی از سوی آنها نبودیم که برخی عوامل فتنه هم در میان آنها حاضر شوند و یا از دور بر آتش آن بدمند تا گستردهتر شود.
اتفاقات در این مقطع که سیاستهای اقتصادی دولت باعث ایجاد نارضایتیهایی شده است، زمانی برای در کنار مردم بودن است، نه اینکه با سخنان و رفتارهایی باعث شد تا رنگ و بوی اعتراضات از سوی دشمنان تغییر کند و تبدیل به یک فتنهای دیگر شود.
زمانی که رهبر معظم انقلاب به مردم حق میدهند که به خاطر بیکاری فرزندانشان گلایهمند باشند، به گرانیها اعتراض داشته باشند و یا به وجود فساد و تبعیض انتقاد کنند، نباید کاری کرد که مسیر اعتراضات به انحراف کشیده شود. مسئولین اکنون باید پاسخگو باشند، مردم پاسخ منطقی و مستدل میخواهند که چرا شرایط اقتصادی اینگونه به وخامت کشیده شده است؟
مردم میخواهند بدانند آن همه وعدههای بزرگ به خاطر توافق هستهای چه شد؟ قرار بر این بود که توافق هستهای مشکلات اقتصادی کشور را حل کند، اما بهتر که نشد، بدتر هم شد. آیا این حق مردم نیست که بداند چرا نسبت به مسائل اقتصادی کشور بیتوجهی شده است و ۴ سال از عمر دولت به موضوعی پرداخته شده که نتیجهای برای کشور نداشته است و چه بسا خسارات زیادی هم وارد کرده است؟
در هر صورت مطالبات و اعتراضات مردم را نباید به سوی انحراف هدایت کرد، باید فتنه و فتنهگر را از مردمی که به حق معترض شرایط اقتصادی هستند جدا کرد. مسئولین به ویژه دولتمردان محترم به بازخوانی سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شرایط اقتصادی و جنگ اقتصادی طراحی شده از سوی دشمن بپردازند شاید متوجه اشتباهات خود در عملکردشان بشوند و اقداماتی را انجام دهند که شرایط اقتصادی اندکی رو به بهبودی برود.
اینکه از سوی مسئولین گفته شود دولت کارها و خدمات زیادی کرده است، پاسخ مناسبی برای اعتراضات مردمی نیست. مردم به وضعیت اقتصادی گلهمندند، نه به انقلابی که خود آن را به پیروزی رساندند. آدرس اشتباهی که از سوی برخی عوامل فتنه در داخل و خارج داده میشود، مردم به آن آدرس غلط بیاعتنا هستند. مردم، مسئول مردمی، دلسوز، انقلابی و پای کار میخواهند. خواسته مردم، فعالتر شدن مسئولین در میدان کار و تلاش است که مطالبه بیجایی نیست.
سرمقاله روزنامه سیاست روز-96/10/9
درس ها ،عبرت ها و مهمترین دستاوردهای حماسه 9 دی
وقایع سال 88 در زمره رویدادهای حساس و مهم تاریخ انقلاب اسلامی است، که از یک سو حماسه حضور ملت در انتخابات بی سابقه ریاست جمهوری به تلخی کشیده شد و از سوی دیگر بحران پدید آمده در پی اغتشاشات و ناآرامی های فتنه گران و بخصوص برخی حرمت شکنی ها در روز عاشورا که از ناحیه مخالفان صورت گرفت، خروش میلیونی ملت در 9 دی نقطه پایانی بر این بحران گذاشت. البته می توان گفت تحولات بعد از انتخابات تا حد زیادی می تواند در نوع بازخوانی حوادث این سال یاری رسان باشد .
اکنون بعد از گذشت 8 سال از فتنه 88 ابعاد تازه ای از این رویداد قابل بررسی است. از یک طرف جریان بازنده انتخابات پذیرفته است که در سازوکارها و نهادهای مستقر فعالیت کند و به نوعی عملا به نادرستی سیاست خود در زیر سوال بردن نتیجه انتخابات سال 88 اعتراف کرده است. از سوی دیگر مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب در سال های پس از فتنه جلوگیری از دو قطبی شدن فضای سیاسی کشور و بازگرداندن همگان بر مسیر و مدار قانون بوده است که این اگرچه تجربه گران سنگ و پرهزینه ای بود، اما به هر حال در مسیر تداوم و پویایی انقلاب اسلامی حایز اهمیت است.
رهبر انقلاب در تحلیل ابعاد حماسه نه دی می گویند:"فتنهى سال گذشته جلوهاى از توطئهى دشمنان بود؛ فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابلهى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر کشور مشت محکمى به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفتهاند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانهى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال می کنند می توانند میان نظام و میان مردم جدائى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همهى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشتهاند، در درجهى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولت هاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف می زنند، توطئه می کنند، گاهى شعار می دهند، گاهى اظهارات مزوّرانه می کنند، گاهى صریحاً دشمنى می کنند، گاهى در لفافه می برند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.(۸/دی/ ۱۳۸۹).
- رویکرد غرب نسبت به اغتشاشات سال 88
چارچوب گذاری رسانه ها و دولتمردان غربی نسبت به تحولات بعد از انتخابات ایران در سال 88 به نحوی بود که کوشیدند این حرکت را اقدامی بر ضد نظام و در چارچوب دموکراسی خواهی قلمداد کرده و آن را آغازگر سلسله رویدادهایی با عنوان بهار عربی نامگذاری کردند.
حال آنکه ماهیت مردمی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نادرستی این شبیه سازی را نشان داد بخصوص که غربی ها بعد از موج اول بیداری اسلامی که به عمد آن را بهار عربی کردند نشان داد که یکی بعد از دیگری دولتمردان غربگرا بر خلاف اراده اول مردم برای اسلام گرایی در این کشورها به قدرت رسیدند که کمتر نشانی از دموکراسی دارند. کودتا در مصر، سرکوب قیام مردم بحرین با حمایت غرب و نیز بازگذاشتن دست عربستان برای سرکوب مردم یمن نشان داد که دموکراسی خواهی غرب سراب و فریبی بیش نیست و تنها منافع و همسویی دولتمردان برای آنان اصل است
-نقض برجام تکرار خصومت امریکا در سال 88
عهد شکنی امریکا در برجام باردیگر دشمنی امریکا و غیر قابل اعتماد بودن این کشور را ثابت کرد. امری که در سال 88 نیز رخ داده بود.
رهبر معظم انقلاب در روز 19 دی ماه در جمع مردم قم فرمودند:«رئیسجمهور آمریکا اندکی قبل از آن قضایا به بنده نامه نوشته بود - نامة دوّم- و کلّی اظهارات موافقانه با بندة حقیر و با نظام جمهوری اسلامی (کرده بود)؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نمیخواستم جواب ندهم؛ بعد که این قضایا اتّفاق افتاد، سریعاً موضعگیری کرد به نفع همان کسانی که علیه نظام، علیه انقلاب، علیه اسم اسلام در جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران ظاهر شدند و تمام کارهایی را که مخالفین کردند، مورد تأیید اینها قرار گرفت؛ البتّه بیشتر از این میخواستند بکنند، نتوانستند. حالا هم یک عدّه از مخالفین رئیسجمهور فعلی آمریکا میگویند شما در سال ۸۸ حمایت کامل نکردید از آن کسانی که علیه جمهوری اسلامی بودند؛ ولی چرا، حمایت کردند؛ منتها خب ملّت ایران به موقع حرکت کرد، به موقع وارد صحنه شد، کار درست را انجام داد.»
برخی نشریات و رسانه ها ی امریکا نیز از این حمایت علنی امریکا از اعتراضات که در مغایرت آشکار با روح حاکم بر نامه نگاری اوباما با رهبر انقلاب بوده است سخن گفتند به طور مثالنشریه واشنگتن پست می نویسد:
دولتمردان آمریکا به شدت نگران هستند که پشتیبانی مستقیم و آشکار از جنبش سبز باعث آسیب رسیدن به آن شود. اما اکنون که اوباما بهطور آشکار از این جنبش حمایت کرده و حمایت آشکار وی مورد انتقاد قرار گرفته است، وقت آن رسیده که آمریکا هر کاری که از دستش برمی آید، چه بهطور آشکار و چه پنهان برای این کمک به این جریان انجام دهد. دولت اوباما و دیگر دولتهای غربی باید سیاستهای خود را هم راستا و موازی جریان سبز کنند و حرکات این جریان را به خوبی انعکاس و سیاستهای خود را بر آن بیشتر متمرکز کنند… لازم نیست این کشورهای غربی تعاملات دیپلماتیک خود را با ایران بهطور کامل قطع کنند ولی باید طوری رفتار کنند که حاصلش این شود که ایران یک کشور دیکتاتور متزلزل در حال سقوط است و با رفتارشان این موضوع را القا کنند… دولت اوباما و دیگر دولتهای غربی باید سیاستهای خود را نسبت به ایران بیشتر از هر زمان دیگر به گونه ای متناسب و هماهنگ کنند که نشان دهنده و انعکاس دهنده مرکزیت جریان سبز در نبرد برای آزادی باشد… برای کمک به جریان سبز باز هم کارهای بیشتری میتوان انجام داد. برای مثال باید به روسیه و کشورهای غیرغربی برای محکوم کردن خشونت رژیم ایران فشار آورد و تحریمهای سپاه پاسداران و شبکه گسترده تجاری و مالی آن باید افزایش یابد. اقدام در این مورد نباید با ماهها بحث و چانهزنی در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تأخیر بیفتد (9 دی).
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت امریکا نیز می گوید:
ما نمیخواستیم بین اعتراضهای قانونی و تظاهرات مردم ایران و رهبری قرار گیریم. ما می دانستیم که اگر خیلی زود و شدید ورود کنیم، حکومت ایران سعی می کند از ما برای متحد کردن کشور علیه معترضان استفاده کند. بدین ترتیب ما پشت پرده کار می کردیم. ما کارهای زیادی می کردیم تا بدون اینکه سر راه واقع شویم، واقعاً به معترضان قدرت ببخشیم، ما به حمایت لفظی و پشتیبانی از مخالفان ادامه می دهیم.( گفتوگو با شبکه خبری سیانان، 19 مرداد 88).
- درس ها و عبرت های فتنه سال 88
1- مدیریت بحران رهبر انقلاب و نیز اهمیت حفظ و حراست از جایگاه رهبری بخصوص در وضعیت غبار آلود با روشن شدن بیشتر ابعاد حادثه درسال های بعد مشخص شد و به ثبوت رسید.
2- نهم دی نشان داد که بهترین راهبرد امنیت سازی در جمهوری اسلامی ایران امنیت مردم محور است .حضور میلیونی مردم در نهم دی به بحران 8 ماهه در کشور پایان داد.
3- بحران سال 88 تلاش پنهانی در جهت تضعیف توان دولت و نظام برای تحقق برنامه های اداره کشور بوده است. نگاهی به شاخص های اقتصادی سال های بعد از 88 نشان می دهد که با وجود درامدهای سرشار نفتی تاثیرات منفی بحران سال 88 در اقتصاد کشور نیز قابل توجه بوده است. این امر مورد توجه رهبر انقلاب برای نامگذاری سال 89 به همت مضاعف و کار مضاعف قرار گرفت در واقع زیان ناشی از آثار فتنه سال 88 حتی نیازمند کار و تلاش مضاعف چند ساله داشت.
- مهم ترین دستاوردهای حماسه 9 دی
الف- در عرصه داخلی:
حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ایستاده اند و اعلام کردند اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد.
در ادامه به مهمترین دستاوردهای این حماسه بزرگ پرداخته می شود .
1- افزایش جایگاه مردمی، اقتدار و استحکام نظام
2- تقویت باور به وجود جنگ نرم و فتنه های پیچیده
3- کنار رفتن نقابها از چهره نفاق آلود سران فتنه
4- رفراندوم ملی در دفاع از نظام و رهبری
5- ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بین ملت
6- موضع گیری اکثر قریب به اتفاق شخصیت ها و جریانات سیاسی علیه فتنه گران
7- شفاف سازی فضای سیاسی و اجتماعی
8- عمق بخشی و بصیرت افزایی
9- غربالگری انقلابیون واقعی از مدعیان دروغین، عافیت طلبان و مصلحت اندیشان
10- منفعل شدن جریان فتنه و افول حیات سیاسی آنها
ب- در عرصه خارجی:
1- آشکار شدن خطر نفوذ دشمن
2- آشکار شدن دشمنی گسترده غرب با نظام و پیوند فتنه با خارج
3- اذعان غرب به اقتدار و قدرت بازدارندگی نظام اسلامی
4- تحرک بخشی به بیداری اسلامی منطقه
5- حمایت ملی از حکومت های مردمی
6- حفظ استقلال سیاسی
7- شکست تئوریهای غربی در کپی برداری از انقلابهای مخملی
8- رسوا کردن سطح و حجم مداخلات خارجی و کمکهای مالی آمریکا و غرب به فتنهگران
9- مطالبه اخراج برخی از اعضای سفارتخانه های فعال در اغتشاشات فتنه
10- آشکار شدن نقش رسانههای غربی با ایجاد شبکههای اجتماعی در کمک به فتنهگران و چالش فعال سازی مجدد آنها
ضمیمه : متن بیانات مقام معظم رهبری ( به ترتیب تاریخ ایراد سخنرانی )
1- “حقیقتى را که درک می کنید، آن را تبیین کنید. کسى انتظار ندارد برخلاف آنچه که می فهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که می فهمید، بگویید. البته براى اینکه آنچه می فهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است،شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی بصیرتى به سراغش بیاید، این خیلى دون شأن یک انسان هنرى و یک انسان فرهنگى است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوه هاى سیاسى - شیوه هاى سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستى گرهگشایى کرد؛ بایستى حقیقت را باز کرد". (بیانات در دیدار با جمعی از شعرا 14/ 6/ 88)
2- “درباره ى اهل جمل، در قضیه ى جنگ جمل - که یکى از آزمایش هاى بسیار دشوار امیرالمؤمنین بود - فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا على سخطة امارتى»؛ اینها جمع شدند، دست به یکى کردند براى اینکه نسبت به این حکومتى که به امیرالمؤمنین رسیده است، خشم خود را آشکار کنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم کرد.اما تا کى؟ «ما لماخف على جماعتکم»؛ آن وقتى که ببینم حرکت اینها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد می کند، اختلاف ایجاد می کند، برادران را در مقابل هم قرار می دهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتى که ممکن است، صبر می کنم و با نصیحت رفتار می کنم.
یکى از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشاى سیاسى اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف می زد و استدلال می کرد. در نامه هائى که حتّى به معاویه نوشته است - با اینکه دشمنى بین معاویه و امیرالمؤمنین شدید بود، در عین حال او نامه می نوشت، اهانت می کرد، حرف هاى خلاف می گفت - استدلال می کرد بر اینکه روش تو غلط است. با طلحه و زبیر که آمدند با امیرالمؤمنین بیعت کردند - اینها به عنوانى که می خواهیم عمره برویم، از مدینه خارج شدند، رفتند به طرف مکه. امیرالمؤمنین مراقب بود، از اول هم گفت که اینها قصدشان عمره نیست. رفتند و کارهائى کردند؛ حالا تفاصیلش زیاد است - حضرت اینجور می فرماید: «لقد نقمتما یسیرا و ارجأتما کثیرا»؛ شما یک چیز کوچک را وسیله و مایه ى اختلاف قرار دادید، این همه نقاط مثبت را ندیده گرفتید؛ دم از دشمنى می زنید، دم از مخالفت می زنید. با اینها متواضعانه امیرالمؤمنین حرف میزند، توضیح میدهد؛ می گوید: من دنبال دشمن نمی گردم. این مدارا را دارد. اما آن وقتى که این مدارا اثر نکند، آن وقت جاى قاطعیت علوى است؛ آن جائى است که امیرالمؤمنین نشان می دهد که با کسانى مثل خوارج، آنجور رفتار می کند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم. و کسى دیگر غیر از على نمی توانست - به گفته ى خود آن بزرگوار در نهج البلاغه - این کار را بکند". (خطبه نماز جمعه تهران 20/ 6/ 88)
3- “به نظر من یکی از چیزهائی که فتوحات گوناگون امام را ارزانی آن بزرگوار داشت، همین شجاعت او بود، که فتوحات علمی، فتوحات معنوی، فتوحات سیاسی، فتوحات اجتماعی، این مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را ـ که واقعاً چیز عجیبی بود ـ به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار این بود که ملاحظهی هیچ چیزی را نمیکرد. بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما می گویند: آقا! «إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجهاش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». نتیجهی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت و لازم شد."(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/ 7/ 88)
4-"بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنه کبن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب» را بد
می فهمند و خیال می کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم ـ آثار صفین را نگاه کنید ـ مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروههای مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنهی عظیمی بود که عدهای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف می رفت، برای گروههای مختلف سخنرانی میکرد ـ که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست ـ از آن طرف هم آن عدهای که «نفر من اصحاب عبد الله بن مسعود …» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین ـ یعنی قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است ـ انّا قد شککنا فی هذا القتال»؛ ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ذرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک بهفتنه است. درفتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستیبصیرت داشته باشند. امیدواریم انشاءالله خدای متعال ما را و شما را به آنچه می گوئیم، به آنچه نیت داریم، عامل کند؛ موفق کند.” (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/ 7/ 88)
5- ” یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغ هاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرتاین است.بصیرتوقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم
میگذارد."(بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر 15/ 7/ 88)
6- “دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنهى بعد از انتخابات - اولین کارى که شد،تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى نگهبان، در کار وزارت کشور. اینتردیدافکنىها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند".(بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور 4/ 9/ 88)
7-"در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه می توانند، برجستهتر کنند و این شاخص ها را، این مایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
8- “مهمترین برههاى و زمان و مکانى که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائى است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتى بود که از درگیرى و چالش حکومت اسلامى با افرادى که مدعى اسلام بودند، به وجود مىآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتى که در میدانهاى نبرد حاضر میشوند، با دشمنانى که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتى مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانى واقع می شود که اینها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط می روند، هواهاى نفسانى کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه مىاندازد؛"(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
9- “در سطح بینالمللى، امروز دشمنان از همهى ابزارها دارند استفاده میکنند براى مشوب کردن اذهان عمومى آحاد بشر - ملتها - خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند براى این تلاش میکنند. ادعاى قانونگرائى می کنند، ادعاى حقوق بشر می کنند، ادعاى طرفدارى از مظلوم میکنند. خب، اینها حرف هاى قشنگى است، اینها حرف هاى جاذبهدارى است؛ اما حقیقت چیز دیگرى است. این رئیس جمهور آمریکا - همین چند روز قبل از این – می گوید: ما دنبال این هستیم که دولت هاى قانونشکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت قانونشکن است؟ کدام دولت قانونشکنتر از دولت آمریکاست؟…………….. قانونشکنترین دولت ها، امروز دولت آمریکاست. حقیقت قضیه این است؛ اما زبانى که به کار میبرند، آن چیزى است که گفتم: ما با قانونشکنى مخالفیم! دولتهاى قانونشکن باید پاسخگو باشند! ببینید، فتنه یعنى این. چه چیزى می تواند این توطئهها را، این جریان گندابِ فاسد را از مجموعهى افکار عمومى عالم جمع بکند جز روشنگرى؛ و این ظلمات را بشکند. چه می تواند بشکند، جز چراغ و مشعل بیان حقیقت؟ ببینید چقدر وظیفه، سنگین است."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
10- “در زمینههاى مسائل دینى هم همین جور است. یکى از کارهائى که امروز دسته اى فتنهانگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبى در بین مسلمانهاست. چون منطقهاى که مسلمانها در آن زندگى می کنند، منطقهى حساسى است، منطقهى پر فایدهاى است، منطقهى راهبردى است، منطقهى نفت است و آنها به اینجا احتیاج دارند؛ اسلام هم مزاحم است. پس بایستى یک جورى مشکل اسلام را براى خودشان حل کنند. یکى از راههاى خوبى که پیدا کردهاند، ایجاد اختلاف بین مسلمانهاست؛ وسیلهى اختلاف هم تعصبات مذهبى. چه چیزى می تواند در مقابل این، ایستادگى بکند؟ بصیرت، روشنگرى، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصهى بینالمللى است."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
11-"از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همهمان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را می کنیم، بعد براى اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفهاى برایش درست میکنیم؛ یک استدلالى برایش می تراشیم!
خب، اینها ایجاد فتنه می کند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میکند. شعار طرفدارى از قانون می دهند، عمل صریحاً برخلاف قانون انجام می دهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصهى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل می کنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد می کند، همان فریب، همان غبارآلودگى فضا و همان چیزى است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛یک کلمهى حق را با یک کلمهى باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا می کند". (بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
12-"در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام می کند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبکار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم."(بیانات در دیدار مردم قم 19/ 10/ 88)
13-"در شرائطى که دشمن با همهى وجود، با همهى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و می خواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب می کند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عدهاى دشمنى می کنند، یک عدهاى خباثت به خرج می دهند، یک عدهاى از خباثتکنندگان پشتیبانى می کنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بىگناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوان هاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.” (بیانات در دیدار مردم قم 19/ 10/ 88)
14-"نکتهى دوم - که من مکرر در ماههاى گذشته عرض کردهام - این است که دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنمی تابند؛ فضاى غبارآلود را می خواهند. درفضاى غبارآلود است که می توانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عدهاى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهرهى خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینى که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائى که می فرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لمیخف على المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانى که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمی شود؛ می فهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توى میدان، معاند دیگر نمی تواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد می فرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را می گیرد، اینها را با هم مخلوط می کند، در کنار هم می گذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه می شود. فتنه این است دیگر.” (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
15- “وقتى در داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى می کنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال می برند، وقتى این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازى نیست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفافسازى کمک می کند و کى به غبارآلودگى کمک می کند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.” (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
16- “فتنهگر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پسفردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همهى این معارضهها با آسانى - که روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى می کند، دست و پنجه نرم می کند، بر همهى این معارضهها هم فائق مىآید."(بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
پژوهش خبری صدا وسیما
حساب مردم از فرصت طلبان جداست
در ۳۹ سال گذشته، انقلاب و نظام اسلامی با خطرات، فتنهها و توطئههای بزرگی از سوی جبهه استکبار روبه رو شده است. تمام اراده دشمن در طول چهار دهه گذشته این بوده که از پیشرفت جریان انقلابی و جهادی نظام جلوگیری و در این مسیر از هر ابزاری نیز استفاده کرده است. پس از اینکه در هشت سال جنگ تحمیلی نتوانست به هدف خود دست پیدا کند، کودتاها و توطئههای گوناگونی را در پیش گرفت و تصمیم گرفتند با یک حرکت نرم به مبارزه علیه انقلاب بپردازند. جریان نفاق، بارها ازهر فرصتی استفاده کرد تا نظم موجود در جامعه را با اختلال روبه رو سازد و در سال ۸۸ نیز از ابزار انتخابات برای رسیدن به این هدف خود استفاده کرد. هدف اصلی جریان استکبار در سال ۸۸ این بود که ذهنیت جامعه را به سمت حرکت علیه ولایت فقیه سوق دهد، اما مردم که از نیت جریان منافق آگاه بودند، در نهم دی ماه سال ۸۸غبار حرکت علیه ولایت فقیه را کنار زده و شکست دیگری را برای منافقان و فتنه گران رقم زدند.
بدون تردید، روز نهم دی ماه روز «بصیرت و میثاق امت با ولایت فقیه» است که درسها و عبرتهای آن باید همواره گوشزد و به نسلهای بعدی منتقل گردد. از طرفی، مواضع، تدابیر و سخنان حکیمانه و مقتدرانه رهبر معظم انقلاب از ۲۳ خرداد ۸۸ تا ۹ دی ۸۸توطئه دشمنان را خنثی و چهره جریان نفاق جدید در کشور را، برای مردم آشکار ساخت.
رفتارها، مواضع و شعارهای معترضان و آشوبگران در تظاهرات و راهپیماییهای غیرقانونی و ساختار شکن، مشخص کرد، انتخابات بهانهای بیش برای براندازی نظام نیست و گذشت زمان، اهداف اصلی آشوبگران را برای مردم مشخص کرد.
شعارهای هواداران جریان فتنه در روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و بویژه روز عاشورا، چهره واقعی جریان فتنه را آشکار کرد و سبب شد مردم با حضوری حماسی و سرنوشت ساز در روز نهم دی در صحنه دفاع از اسلام، انقلاب، نظام و ولایت، به اغتشاشها پایان داده و فتنه گران را منزوی ساختند، از طرفی خواص و نخبگان نیز باید از حماسه نهم دی و وقایع سال ۸۸درس بگیرند و با هوشیاری مراقب باشند در دام توطئههای بیگانگان نیفتند.
اما در روزهای گذشته دشمن این بار سعی دارد از مسائل اقتصادی و فشار معیشتی مردم سوءاستفاده کند و با بهانه قرار دادن این عامل وارد صحنه شده است. امروز اگرچه مردم در وضعیت معیشتی دشواری قرار دارند و از طرفی بی تدبیری مسئولان اجرایی طی چند سال گذشته و صرفا چشم داشتن به مذاکراتی که برای کشور به منزله باخت بود در ایجاد این فشار معیشتی تأثیرگذار بوده، اما حساب مردم از فرصت طلبان جداست و آنها در حماسه نهم دی ماه امسال با حضور پرشکوه و با صلابت خود پاسخ محکمی به منافقان خواهند داد و این توطئه دشمن را نیز به یأس و شکست تبدیل خواهند کرد
تاملی بر اتفاقات مشهد
تجمع معیشتی تعدادی از مردم مشهد که با بی تدبیری هایی، مورد سوءاستفاده مخالفان انقلاب قرار گرفت، از دو جهت قابل تحلیل است اول چرایی ماجرا، دوم درس هایی که باید گرفت.
چرایی ماجرا
در چرایی شکل گیری این اتفاق دو سطح از عوامل قابل احصا است سطح اول دلایلی است که صحنه ماجرا را توضیح می دهد و شامل فراخوان، شروع تجمع، پیوستن به حلقه اولیه، نحوه برخورد نیروی انتظامی، گسترش جمعیت و تغییر شکل صحنه (اعم از تغییر شعارها تا تغییر شکل اعتراض) و پایان تجمع و تصویرسازی در فضای مجازی می شود. ورود در این سطح از بحث اهمیت زیادی دارد اما به دلایل مجال اندک، نیاز به شنیدن نگاه های مختلف بحثی است که می توان آن را به فرصتی دیگر موکول کرد اما همین قدر می توان اشاره کرد که عده ای از مردم با نیت مطالبات معیشتی و با شعارهای گرانی تجمع را آغاز کردند و مورد حمایت دیگران قرار گرفتند اما در نهایت پس از اتفاقات کوچک و بزرگی که افتاد، با موج سواری عده ای پیکان اعتراض معیشتی به سمت مخالفت با نظام تغییر جهت داد.
اما سطح دوم عوامل که به بستر و زمینه ها برمی گردد، از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.
احساس ناامیدی، تبعیض و بی پناهی
مجموعه ای از عواملی که در ادامه ذکر خواهد شد باعث شده است در بخشی از جامعه به ویژه در دو قشر طبقه محروم و طبقه متوسط ضعیف شده، احساسی ایجاد شود که می توان آن را با سه مولفه توضیح داد اول احساس ناامیدی از این که در ظاهر قرار نیست گشایشی در حل مسائل آن ها صورت بگیرد، دوم احساس تبعیضی که می گوید مشکلات موجود فقط مربوط به آن هاست و نه برای «ازما بهتران» و سوم احساس بی پناهی که می گوید ملجأ و پناهگاهی ندارند که حرف آن ها را «بفهمد و پیگیری» کند یا حداقل «بشنود و همدردی» کند. این همان بستری است که اگر در جهت حل آن حرکتی ملموس آغاز نشود یا اگر با درک نشدن آن فراگیر شود باید نگران آینده، تکرار اتفاقاتی مشابه و با توجه به وجود دشمنانی قسم خورده شاهد ناامنی شدید و تبدیل شدن به سوریه ای دیگر بود.
عوامل بسترساز
اما احساس فوق الذکر نتیجه عوامل متعددی است که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1 . واقعیت این است که ناکارآمدی دولت ها، قوای قضاییه و مقننه، نهادها و دستگاه های مختلف در دو حوزه حل مسائل اقتصادی و معیشتی و برطرف کردن آسیب های اجتماعی برای زندگی جاری مردم چالش های اساسی زیاد و بعضا غیرقابل تحملی ایجاد کرده است این چالش البته مربوط به امروز و چند سال اخیر نیست وجود، مشکلات یک بحث است اما مسئله وقتی جدی می شود که امید برای حل مشکلات از بین برود. مشکلات از قبل هم موجود بود و اتفاقا بخش مهمی از مشکلات موجود ریشه در گذشته دارد ولی وعده های جذاب و دور از دسترس دولت یازدهم سطح امید مردم را بالا برد و با گذر زمان و محقق نشدن آن ها و در نهایت نیز اعلام برنامه های دولت در لایحه بودجه که نقطه مقابل آن وعده ها برای جامعه تصویر شد(گرچه بخشی از این تصویر واقعی نیست) به همراه گرانی های اخیر و ترس از گرانی های آینده، باعث شد این برداشت تقویت شود که امیدی به حل مشکلات معیشتی مردم نیست و در نتیجه احساس ناامیدی از تغییر شرایط در بخشی از جامعه تقویت شد.
2 . البته مسئله دیگری هم هست و آن سیاه تر تصویر شدن واقعیت های موجود است. می توان به تفصیل در این باره استدلال کرد که درست است آن چه وجود دارد با آن چه باید باشد فاصله های زیادی دارد اما آن چه در ذهن جامعه تصویر شده است نیز بسیار سیاه تر از آن چیزی است که واقعا وجود دارد. نمی خواهم مثال امنیت و قدرت منطقه ای و شبیه آن را بزنم که مورد تایید اکثر مردم است و بارها گفته و شنیده شده بلکه اجازه دهید به عنوان فقط نمونه مثال هایی بزنم که در ذهن خیلی هم اکنون تصویر کاملا سیاهی از آن ها وجود دارد. به عنوان مثال اول از زلزله کرمانشاه نام می برم و این نکته را یادآوری می کنم که تا به حال چند کلیپ و گزارش از کاستی های زلزله زدگان دیده اید و چند کلیپ و گزارش از کانکس های نصب شده و امکانات توزیع شده در ذهن خود به یاد می آورید آیا به اندازه ای که اقدامات عملی و عینی انجام شده، تصویرسازی صورت گرفته است. به عنوان مثالی دیگر کل افرادی که حقوق های چند ده میلیون تومانی می گرفتند چند نفر بودند و جمع تعداد مسئولان رده بالا و میانی که حقوق هایی کمتر از یک استاد دانشگاه می گیرند با استراحت و آرامشی بسیار کمتر و با مسئولیت و مورد سوال بسیار بیشتر چند برابر آن ها هستند. آیا تصویری که بسیاری از ما از این مسئله داریم مطابق با واقعیت موجود هست؟ به عنوان مثالی دیگر درست است که دستگاه قضایی پراست از اشکالات ساختاری ، عملکردی و رویکردی که هم به واسطه شغل ام از آن ها باخبرم و هم صابون آن به جامه ام خورده است اما چرا روند کلی حرکت دستگاه قضایی مورد توجه قرار نمی گیرد که مثلا عده زیادی قاضیان فاسد و کارچاق کن ها شناسایی شده اند و با آن ها برخورد شده یا دانه درشت ها از همه جریان ها در دوره جدید مورد محاکمه دستگاه قضایی قرار گرفته اند از پسر آیت ا… هاشمی گرفته تا معاونان آقای احمدی نژاد و مه آفرید خسروی و بابک زنجانی. روشن است که منظور توجیه کم کاری ها یا ناکارآمدی دولتی ها و قضایی ها و مجلسی ها و دیگر نهادهای حاکمیتی نیست بلکه منظور این است که تصویر ارائه شده به جامعه سیاه تر از واقعیت موجود است و این تصویر غیردقیق نتیجه چند عامل است:
اول سیاست زدگی جدی جریان های سیاسی که در تقابل های سیاسی خود پاروی حق گذاشته و انصاف را کنار می گذارند. چه در گذشته که اصلاح طلبان نقش اپوزیسیون به خود گرفته بودند و چه حال که اصول گرایان به ویژه طیفی از آنان هدف مقدس شان! شده است تخریب دولت.
دومین دلیل وجود تصویر سیاه تر از واقعیت، سیاه نمایی جریان های ضدانقلابی با استفاده از فضای مجازی و رسانه های ماهواره ای است به گونه ای که یک اتفاق طبیعی که همیشه بوده است چنان ضریبی می گیرد که تعمیم پیدا می کند مثلا تعرض یک فرد به یک کودک چنان بزرگ تصویر می شود که گویی این قبیل اتفاق ها تا کنون نبوده است و در دیگر کشورها اصلا وجود ندارد.
سومین دلیل نیز بر می گردد به دلسوزانی که درک دقیقی از ویژگی های یک نقد منصفانه یا مطالبه هوشمندانه ندارند و از سر اخلاص و انجام وظیفه تصویری سیاه تر از واقعیت به جامعه ارائه می کنند پیشنهاد می کنم یک ماه شبکه های تلویزیونی آمریکا مانند سی ان ان و فاکس نیوز و روزنامه هایی مثل نیویورک تایمز و واشنگتن پست را بررسی کنید و آن ها را با گزارش نماینده رسمی سازمان ملل مبنی بر واقعیت های اسف بار آمریکا از وجود ده ها میلیون فقیر و نابرابری های غیرقابل اجتماعی مقایسه کنید تا مشخص شود میزان و نوع انتقاد در رسانه های ایران چقدر در کشوری مثل آمریکا متفاوت است. برای جلوگیری از سوءبرداشت ها مجبورم یادآوری کنم که کارنامه روزنامه خراسان نشان می دهد که چقدر باور به انتقاد جدی و مطالبه مسائل مردم به دور از سیاست زدگی داریم اما فکر می کنیم هوشمندی و انصاف در نقادی بسیاری از دلسوزان کمتر دیده می شود.
و چهارمین عامل نیز سیاه نمایی فرصت طلبانی است که برای منافع شخصی و سیاسی دست روی نقاط ضعف می گذارند تا برای خود محبوبیت ایجاد کنند چه مسئولان حاضری که به جای ارائه برنامه و گزارش نقش منتقد را بازی می کنند و چه مسئولان سابقی که اپوزیسیون می شوند که مهم ترین مصداق اخیر این دسته انقلابی نما آقای احمدی نژاد است که به جای این که پاسخ دهد چند درصد در مشکلات موجود نقش داشته است، منفعت طلبانه و صرفا برای جمع کردن سرمایه اجتماعی و به دلیل این که دستگاه قضایی وارد خط قرمز او و بررسی فسادهای مالی برخی از اعضای کابینه اش شده است، با ترکیب راست و دروغ، سیاه نماتر از ضدانقلاب جامعه را به سمت ناامیدی سوق می دهد.
3 . دو مشکل قبل یعنی ناکارآمدی های طولانی مدت به همراه وجود تصویری سیاه تر از واقعیت وقتی با سه مسئله اول بروز فسادهای مالی پی در پی، دوم رفتار اشرافی گری و دور از مردم برخی مسئولان و سوم رفتار متکبرانه عده ای شکم سیر و آن دسته از سلبریتی های بی درد روبه رو می شوند باعث ایجاد احساس تبعیض می شود و این احساس تبعیض است که شرایط را بسیار سخت و غیرقابل تحمل می کند.
4 . برای کسی که امیدش به حل مشکلات کم رنگ شده است و احساس تبعیض روحش را می آزارد، هنوز راهی وجود دارد و آن زمانی است که ببیند پناهی وجود دارد که او می تواند حرفش را بزند تا «فهمیده و پیگیری» شود و حتی اگر پاسخ گویی واقعی صورت نگرفت حداقل دردش «شنیده» و با او «همدردی» شود در این صورت نیز همچنان شرایط قابل تحمل می شود. بخشی از مشکل موجود این است که اگر مردم پاسخ گویی مسئولان را نمی بینند بخشی از مردم پناهی برای شنیده شدن حرف های شان پیدا نمی کنند و احساس می کنند کسی نیست مطالبه آنان را پیگیری کند. البته فضای انتقادی رسانه های داخلی بخشی از این کارکرد را دارد به همین دلیل نیز مشکلات ذکر شده در بندهای قبل به مرحله انفجار نرسیده است اما واقعیت این است که پاسخ گونبودن مسئولان به رسانه ها، پیگیری و مطالبه ناکافی مسائل مردم توسط دیگر تریبون داران موثر ممکن است اندک اندک این کارکرد را کم اثر کند.
چه باید کرد؟
گرچه توصیف ماجرا تکلیف درس ها و چه باید کردها را روشن کرد اما شمارش آن ها می تواند مفید باشد:
1 . مسئولان کشور در همه قوا، دستگاه ها و سازمان ها باید با تعیین اولویت بندی دقیق، بر حل مسائل اقتصادی به ویژه طبقات محروم و متوسط ضعیف شده تمرکز کنند. مردم صبور ایران توقع حل همه مشکلات شان را ندارند، کافی است حرکت به سمت برطرف شدن آن ها دیده شود که این امری کاملا دست یافتنی است ذکر یک مثال را که مشخص شود شعار داده نمی شود لازم می دانم: تنهاجلوگیری از واردات بی رویه و قاچاقی که از گمرکات کشور صورت می گیرد با توجه به این که زیرساخت های فنی آن ایجاد شده است و فقط نیاز به تصمیم و اندکی پیگیری جدی توسط دست های پاک دارد، ظرف چندماه به نتیجه می رسد و در فرصتی کوتاه چرخ بسیاری از واحدهای تولیدی را به حرکت در می آورد و برای دستگاه های مختلف اعم از قضایی و حاکمیتی می توان از این قبیل مثال ها زد که عزمی جزم و نگاهی جهادی لازم دارد.
2 . جریان های سیاسی و رسانه ها باید سیاست زدگی را در رفتار و عملکرد خود کنار بگذارند و با نگاهی ملی رفتار خود را شکل دهند همان طور که رهبر انقلاب گفتند نقد و نقدپذیری واجب است چون با نقد و نقدپذیری است که اصلاح صورت می گیرد و با نقد است که جلوی احساس بی پناهی برای مردم گرفته می شود اما نقد باید منصفانه و هوشمندانه باشد تا هم تبدیل به سیاه نمایی نشود و هم مورد سوءاستفاده لطمه زنندگان به منافع مردم قرار نگیرد.
3 . مسئولانی که اکنون در مصدر قرار دارند نیز باید نقد پذیر باشند و نشانه نقدپذیری پاسخ گویی است. انبوه نقدهایی که اکنون در رسانه ها صورت می گیرد اگر جدی گرفته شود، به گونه ای که آن مسئله حل یا توضیح آن ارائه شود، آن گاه همه این انتقادها تبدیل به یک فرصت بی بدیل می شود اما اگر مردم شاهد باشند مسئول به جای پاسخ گویی، به سکوت و بی عملی روی می آورد یا حتی خود را در نقش منتقد قرار می دهد، کاسه صبرشان لبریز می شود.
4 . نمی توان امید داشت فرصت طلبانی که مسئول بودند یا هستند، بر طبل سیاه نمایی نکوبند اما می توان انتظار داشت حامیان آن ها در صورت ادامه این مسیر آن ها را به طور علنی طرد کنند. چنین افرادی که برای کسب سرمایه اجتماعی انتخاباتی و غیر انتخاباتی و برای منافع فردی خود، مصلحت میلیون ها ایرانی را فدا می کنند، از دشمن بدترند و نباید هیچ جایی داشته باشند و هرجایی می روند باید مورد طعن علنی قرار گیرند.
5 . پرچم نقد و مطالبه باید دست دلسوزان انقلاب و مردم قرار داشته باشد تا نه ضدانقلاب و نه انقلابی نما و نه مسئول فرصت طلب نتواند از مشکلات موجود برای اهداف خود بهره برداری کند. علاوه بر رسانه ها، منابر و تریبون های رسمی و منتسب به نظام و چهره های انقلابی عاقل باید دغدغه خود را مطالبات اصلی مردم قرار دهند و با رعایت انصاف و هوشمندی پرچم مطالبه دلسوزانه را به دست بگیرند و پناهی برای مردمی شوند که صدای شان مثل برخی سلبریتی ها و بلندگودارها بلند نیست.
6 . مبارزه جدی، موثر و سیستمی با فاسدان و ساختارهای فسادزا برخورد جدی و حذف مسئولانی که خوی اشرافی گری دارند و تقبیح علنی متکبران شکم سیر و بی دردی آن دسته از سلبریتی های از خود راضی، ضرورتی انکارناپذیر است البته باید مراقب بود این اقدام به گونه ای انجام نشود که بیشتر تصویری سیاه تر از واقعیت موجود ایجاد کند.
7 . هرآن چه ذکر شد به فرض تحقق در نهایت نمی تواند از عملیات دشمن جلوگیری کند. این یک واقعیت است که مردم ایران بعد از حدود چهل سال استقامت بر سر آرمان های خود، هنجارهای ظالمانه حاکم بر دنیا را تغییر داده اند. امروز منافع کشورهایی که با استعمار دیگر کشورها آقای دنیا شده اند، به شدت از استقلال خواهی ملی و آرمان خواهی واقع بینانه و چالش عقلایی مردم ایران لطمه خورده اند. از ابتدای پیروزی انقلاب تلاش های زیادی از جنگ سخت و نرم گرفته تا تحریم و اختلاف افکنی داخلی صورت گرفته است که جلوی این حرکت الگوساز برای دیگر کشورهای دنیا گرفته شود اما تاکنون موفق نشده اند و لطمات جبران ناپذیری نیز از این مسیر خورده اند. امروز آخرین امیدشان این است که از فرصت های ذکر شده در بالا سوءاستفاده کنند و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی که پیش از این وجود نداشت، شکست های پیشین خود را جبران کنند. مردم ایران تجربه کشوری مثل سوریه را دیده اند که نتیجه اختلاف داخلی چگونه فرصت به دشمنان این کشور داد که چندین سال امنیت از آن کشور رخت بربندد، ده ها هزار نفر کشته و میلیون ها نفر آواره شوند و همان زندگی جاری را که می توانستند از طریق سازوکارهای مدنی بهترش کنند هم از دست دادند.
مردم با ایمان ایران نباید فراموش کنند که نقش تاریخی بر عهده دارند هوشیاری و بازی نخوردن های رسانه ای و استقامت در راهی که شروع کرده اند مقدمه تحقق وعده الهی است که اگر در راه باور به این که تدبیرکننده همه امور آن ها خداست (الذین قالو ربنا ا…) استقامت ورزیدند (ثم استقاموا) الطاف و امدادهای پنهان و آشکار الهی نصیب آن ها می شود(تتنزل علیهم الملائکه) و هر مشکل و سختی و ترس و اندوهی از آنان برطرف می شود(ان لا تخافوا و لا تحزنوا) و برای هر مسلمانی این یقین وجود دارد که صادق ترین و قطعی ترین قولی که می توان به آن امید بست، وعده الهی است.
یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان-96/10/09
4 نکته درباره بیانات تاریخی رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب روز گذشته طی سخنانی تاریخی به مسائلی در کشور اشاره کردند که در روزها و ماه های گذشته مورد سؤال برخی از توده های مردم قرار گرفته بود. در ادامه 4 نکته از رهنمودهای ایشان را مورد بررسی بیشتر قرار می دهیم.
1- رهبر انقلاب دیروز به یکی از طراحی های اصلی دشمن اشاره کردند. طراحی که سال های گذشته و به خصوص این اواخر با آن مواجه شده ایم؛ ایشان مهمترین طراحی جبهه مقابل در مقطع فعلی را «ناامید کردن مردم به آینده» و «گرفتن اعتماد به نفس» آنان از طریق «بزرگنمایی مشکلات و ضعفها و کاستیها» دانستند. «امید» و «اعتماد به نفس» دو سرمایه اصلی و بسیار بزرگ مردم ایران است که آن ها را در طول 4 دهه اخیر از یک کشور وابسته و عقب مانده به یک کشور مستقل و قدرتمند و مسیر پیشرفت تبدیل کرده است. انگشت گذاشتن دشمن روی این دو سرمایه در حقیقت تلاش برای از بین بردن این گنج های باارزش و راهبردی ملت ایران است. این طراحی نیز از طریق «بزرگنمایی» مشکلات و ضعفها و کاستیها در حال انجام است. به بیان دقیق تر، رهبر انقلاب در نگاهی واقع بینانه به عرصه مشکلات کشور «مشکلات و ضعفها و کاستیها» را واقعی می دانند اما هشدار می دهند که «بزرگ نمایی» این مسائل نقشه دشمن برای از بین بردن سرمایه های اصلی ملت ایران یعنی «امید» و «اعتماد به نفس» است. به همین دلیل علاوه بر مردم که باید در مقابل این طراحی، هوشمندانه مراقب دشمن باشند، مسئولان کشور نیز باید تلاش کنند تا با رفع مشکلات مردم به خصوص مشکلات معیشتی راه را بر نقشه دشمن ببندند.
2- رهبر انقلاب در سخنان خود به تلاش های دشمن خارجی برای ناامید کردن مردم اشاره و همنوایی برخی از افراد بی تقوا در داخل با آنان را نیز مذمت کردند. با مطالعه متن اظهارات و کنار هم قرار دادن سخنان ایشان شاید یافتن مخاطب بیانات سخت نباشد.رهبر معظم انقلاب تأکید کردند:«کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند». در روزهای گذشته رئیس جمهور سابق و جریان اطرافیان وی به طرح اتهامات بی اساس نسبت به نهادها و دستگاه های رسمی کشور به خصوص قوه قضاییه پرداختند. تصریحات رهبر انقلاب درباره دستگاه قضایی کشورمان شاید به خوبی ضمیر سخنان معظم له را مشخص تر کند. با وجود این اما یک چهره نزدیک به رئیس جمهور سابق در اظهاراتی عجیب گفت: «این اظهارات به هیچ وجه در برگیرنده دکتر احمدی نژاد و همکاران ایشان نیست»! موضعی که شاید بتوان آن را تحریف معنوی سخنان رهبری دانست. چه آقای احمدی نژاد و چه سایر رؤسای جمهور در کشور، بزرگ ترین مدیر اجرایی در کشور بوده و هستند. ریاست ده ها شورای عالی، مسئول تهیه وتنظیم بودجه سالانه، انتخاب وزرا، ارائه لوایح مختلف به مجلس و…. تنها بخشی از اختیارات گسترده ای است که آقای احمدی نژاد و سایر افرادی که در این منصب نشسته اند برعهده داشته اند. لازمه برقراری یک نظام مردم سالار، فعالیت دستگاه ها و نهادهای نظارتی در کنار قوه مجریه است که البته آن ها نیز مستقیم یا غیرمستقیم منتخب مردم هستند. بر این اساس تعامل با قوا و سایر دستگاه ها، شرط لازم برای اداره کشور است که متأسفانه نمره آقای احمدی نژاد در این زمینه پایین است. کارنامه دولت نهم و دهم باید در مجالی دیگر مورد بررسی قرار بگیرد اما می توان فرافکنی های این روزهای آقای احمدی نژاد، را نوعی فرار روبه جلو برای درمعرض سؤال قرار نگرفتن از عملکرد 2 دوره ای وی در رأس قوه مجریه تلقی کرد. امروز رئیس جمهور و سایر مسئولان گذشته و حال کشور هرکدام باید به اندازه اختیاراتی که داشتند درباره عملکرد خود به مردم توضیح بدهند، نه این که خود آن ها درجایگاه مدعی قرار گیرند.
3- مقام معظم رهبري در فرازی از سخنان خود که کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت به منطق مواضع خود در سال 88 اشاره کردند. این منطق که مواضع ایشان در سال 88 در حقیقت نه در دفاع از یک شخص بلکه دفاع از «اصل انتخابات» بود: «در آن زمان در دفاع از انتخابات ایستادگی کردیم و همانگونه که اعلام کردم و با وجود فشارها، زیر بار ابطال انتخابات نرفتم.» رهبر انقلاب در این سال در برابر جریانی قرار گرفتند که قصد ابطال آرای مردم و زیر سؤال بردن «نهادها و ساختارهای قانونی» کشور را داشتند. اگر فقط یک لحظه، کشوری را در ذهن خود تصور کنیم که در آن هیچ گروه بازنده ای، به نتایج انتخابات تمکین نمی کند، روندهای رسمی کشور را نمی پذیرد و به اعتراضات خیابانی روی می آورد، اهمیت مواضع رهبر انقلاب در آن سال را بهتر متوجه خواهیم شد. ایشان در طول ادوار مختلف انتخابات، نه به منظور دفاع از اشخاص بلکه از «اصل انتخابات» دفاع کرده اند، چه برنده انتخابات آقای خاتمی باشد یا آقای روحانی و آقای احمدی نژاد، چه نتیجه انتخابات روی کار آمدن «مجلس ششم» باشد و چه بر سر کار آمدن «شورای شهر اول تهران».
4- ممکن است که برای برخی این سؤال به وجود آید که چرا رهبر انقلاب از دولت سابق یا دولت فعلی به رغم برخی از کاستی ها حمایت کرده و می کنند. ایشان منطق حمایت خود را مکرر تشریح کرده اند. رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود در سال 94 تصریح کردند: «امروز وظیفه همه آحاد ملّت این است که از مسئولان کشور حمایت کنند و به مسئولان دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه دولت هاست؛ دولت هایی هم که بعداً سرِ کار میآیند همین خصوصیّت را دارند.» سیره عملی ایشان نیز در حمایت از دولت های سازندگی، اصلاحات و سایر دولت ها نشان دهنده پایبندی مستمر به این رویه است.
حماسه مردمی 9دی که در آستانه سالروز آن هستیم نشان داد که مردم ایران با وجود گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب، همچنان به آرمان های انقلاب اسلامی پایبند هستند. معنا و منطق حماسه 9 دی، باطل کننده توهمات و خیالاتی است که فتنه گران برای جدا شدن مردم از ارزش های اسلامی و انقلابی داشته اند. هنوز نیز مردم ایران با وجود آن که از برخی مشکلات و کاستی ها گلایه دارند، خواهان ارزش های اساسی انقلاب مانند ولایت، عدالت، آزادی و استقلال هستند. اگر در 23تیرماه سال 78 و 9دی سال 88 فتنه گران از مردم سیلی خوردند، توطئه گران باید بدانند که مردم همچنان بر ارزش های خود استوار و پایبند هستند.
منبع: روزنامه خراسان96/10/07
نهم دی روز محو فتنه و فتنه گران
فتنه 88 که بر اساس نقشه بیگانگان و عناصر داخلی آنان در کشور براه افتاد؛ بعد از حرمت شکنی روز عاشورا و با اعتراض و بیداری توده های ملت ایران در روز نهم دی ماه خاموش گردید. و نهم دی روز به پاخواستن ملت برای حمایت از ارزش های دینی خود، در تاریخ ایران برای همیشه ثبت شد.
فتنه 88 جنگ احزاب (خندق) بود. در جنگ احزاب همه آمده بودند یعنی همه دشمنان آن روز در میدان حضور یافته بودند و همه در آن به این نقطه اشتراک رسیده بودند که با این اسلام نوپا مخالف هستند و با خود گفتند همه جمع میشویم تا کار اسلام نوپا را یکسره کنیم و بعد به مسائل خود برسیم. فتنه 88 ریشهای حداقل 10 -15 ساله داشته یعنی دشمن بعد از ناامید شدن از حمله نظامی و عرصههای دیگر به فکر این فتنه افتاد. تعداد زیادی از کارشناسان برجسته، سازمانهای اطلاعاتی غربی از مدتها قبل به ایران تردد پیدا کرده بودند. این ترددها تحت عنوان مأموریتهای آکادمیک بود. برخی از کاندیدای معلوم الحال و فرقه سبز وی که از 23 خرداد 88 به مناسبت های مختلف در اعتراضاتی فاقد منطق نسبت به نتایج انتخابات، معترض بودند. پس از حوادث تلخی که در روز قدس(روزه خواری و بی احترامی به ماه مبارک رمضان همراه با شعار نه غزه نه لبنان)، 13 آبان(سر دادن شعار مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریکا) و 16 آذر(اهانت دردناک به تمثال مبارک نایب امام زمان(عج) و احیاگر اسلام حضرت امام خمینی) آفریدند، فاجعه بزرگ و تلخ 6 دی(روزعاشورا) را آفریدند. آنها در این روز عظیم که روز عزای تمام عالم در سوک شهادت مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفای شان است، مرحله بعدی قداست شکنی خود را که در دوره 2 خرداد و پس از آن، به صورت تئوریک در قالب جملاتی چون «عاشورا نتیجه تندروی پیامبر و علی در جنگ بدر بود»؛ «عصمت پیامبر و اهل بیت زیر سوال است»؛ «جایگاه الهی برای اهل بیت، ناشی از تفکر شیعه غالی است»؛ «من حتی امام حسین را هم استیضاح می کنم» و «سوک حسین، مانند سوک سیاوش است» ظاهر نموده بودند، این بارعملا با به آتش کشیدن خیام عزاداری اهل بیت علیهم السلام، جسارت شنیع به پرچم های منقش به نام مبارک حضرت سید الشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حمله به عزاداران و نمازگزاران ظهر عاشورا و سنگ باران و آجرباران کردن آنها، چادر کشیدن از سر زنان محجبه ای که به هیئات عزاداری سید و سالار شهیدان می رفتند و بر زمین کوفتن و زخمی کردن آنها و هلهله و شادی و زدن بوق های ممتد، آن کردند که همگان می دانند.
اینها به زعم خود می خواستند در عاشورا، کار نظام را یکسره کنند و با بلاهت تمام، تصور می کردند مردم ولایتمدار ایران هم راضی به اهانت به امام غریبشان هستند!! آن افراد ضد ارزش های ملت به ولایت فقیه جسارت ها روا داشتند و مذبوحانه به عمود خیمه انقلاب اسلامی با شعارهای شان توهین می کردند.این افراد بعد از ورود با کسانی که بعداً در فتنه نقش داشتند جلسات فراوانی برگزار کردند. در آوریل 2008 مصادف با اردیبهشت 87 مشاور اسبق ریگان و مسئول میز ایران در CIA و مسئول میز ایران در پنتاگون و 2 نفر از ایران نشستی را برگزار کردند. ردپایی از حضور دکتر یزدی هم در این نشست وجود دارد که البته به قطع یقین نمیتوان گفت. در آن نشست طرح احتمال تقلب برای انتخابات ایران مطرح شده بود.ما به سه مقوله برای مبارزه با دشمن نیاز قطعی داریم. ابتدا نقشه راه دشمن و نقشه راه نظام را بشناسیم، پس از آن مقایسه مواضع و عملکردهای بین این دو خط را آگاه باشیم. برای هر فتنهای از این دست به مانند فتنه 88 باید خواص آلوده سنگ بنای آن را بگذارند. ویژگی خواص آلوده این است که شناسنامه سیاه و تابلوی خاکستری دارند.
محمدمحسن سازگارا، پادوی دفتر جورج دبلیو. بوش، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده، پیش از «عاشورای سبز»(!) درباره برنامه های فرقه موسوی می گفت: «روز عاشورا، یک مسیر واحد در هر شهر قرار است اعلام شود، تا همه ما آنجا برویم و جمعیت میلیونی[!] خود را نشان دهیم. همچنین از ظهر عاشورا تا شام غریبان در خیابان ها نشسته و با یک بسیج عمومی دست به تعطیلی[!] عمومی در کشور می زنیم». روز عاشورا که همیشه تعطیل است و جمعیت میلیونی معترضان سبزپوش نیز به هزار نفر هم نمی رسید؛ اینها از نشانه های حماقت ذاتی دشمنان این ملت است که دچار خودبزرگ بینی اند. اما آیا واقعا طراحان این سناریوی کثیف و فجیع، خشم مقدس عزاداران حسینی را نادیده گرفته بودند؟ این حرکات مذبوحانه شکنندگان حرمت امام مظلوم(ع) البته در میان فرقه دستساز انگلستان «وهابیت صهیونیستی»، خوشبینانه_ابلهانه_ با توهم سقوط نظام تصور شد!
روزنامه وهابی «الحیات» عربستان که البته در بیروت منتشر می شود، با ذوق زدگی از اهانت عده ای اراذل و اوباش نوشت: «آشکار است نظام شیعه ایران در حال سرنگونی است و هیچ گزینه ای جز تسلیم در برابر مخالفان، پیش رو ندارد»(!) روزنامه «ریاض» چاپ سعودی نیز به انعکاس اهانت به حضرت سیدالشهدا(ع) در تهران پرداخت و مدعی درگیری میان شیعیان بر سر اعتقادات شد! اما حماسه عظیم و 50 میلیونی «9 دی» تومار این توهمات را با شدت تمام در هم پیچید؛ این روز هم از نظر کمیت و هم از حیث کیفیت، بی شک پرشورترین روز تاریخ جمهوری اسلامی بود. این راهپیمایی، آنچنان عظیم بود که سران فتنه دست و پای خود را گم کردند و با وجود درک اندکشان از معادلات سیاسی، متوجه شدند هرگاه این مردم حس کنند فرد یا جریانی اعتقادات شان را آماج اهانت های خود قرار داده اند، با حضور میلیونی، مهر «باطل شد» بر پیشانی آنها می زنند. 9 دی همه ایرانیان آمدند. آنها آمدند تا باز هم بگویند و فریاد کنند، اهل کوفه نیستند. آمدند به حرامیان ثابت کنند هرگز حاضر نیستند لحظه ای از امام حسین(ع) و رهبر حسینی شان جدا شوند. 9 دی روز تولد مجدد انقلاب بود؛ در این روز انقلاب اسلامی بار دیگر عزت و شکست ناپذیری اش را به رخ کسانی کشید که در خواب های پریشان و بی تعبیرشان، سقوطش را می دیدند!! عشق حسین علیه السلام که در دلهای ملت بصیر ایران موج می زد، در نهم دیماه کاری با توطئه گران و فتنه جویان کرد که هرگز آن را فراموش نخواهند کرد. 9 دی روز تثبیت مجدد انقلابی شد که دلهای مستضعفان و آزادگان دنیا برایش می تپد؛ دلهایی که 8-7 ماه با نگرانی حوادثی را که عده ای پشیمان از انقلاب که سجده شان دیگر به جای آنکه برای خدا باشد، برای کاخ سیاه شیطان بزرگ در واشنگتن بود،آفریدند دنبال می کرد. و در پایان، 9 دی روز زمینه ساز بیداری اسلامی منطقه و واژگونی عمال دست نشانده آمریکا و رژیم صهیونیست شد.
9 دستاورد مهم نهم دی ماه 88
حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زرین دیگری در افتخارات مردو زن ایرانی به حساب می آید. حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابر تمام دنیای آنها خواهند ایستاد.
هر چند تحلیل واقع بینانه و احصاء دستاوردها و ارمغان های این حماسه بزرگ نیازمند فرصت و وسعت بیشتری است، اما در این مختصر به 9 دستاورد مهم حماسه بزرگ نهم دی 88 پرداخته می شود.
خاستگاه عاشورایی و ماهیت معنوی انقلاب اسلامی
1.انقلاب اسلامی انقلابی عاشورایی است، انقلابی برگرفته از مطالبات دینی، شعارهای معنوی و شعورهای متأثر از دینداری و دغدغه های اخلاقی، انقلابی که با الهام از نهضت خونین حسینی و به رهبری مردمی از تبار پاکان، سلاله رسول الله(ص)، بزرگ مرجع عالیقدر، حضرت امام خمینی(ره) آغاز شد و با همان مطالبات، شعارها و شعورها پیروز گشت و استمرار پیدا کرد. حضور حماسی مردم در راهپیمایی 9 دی سال 88 یک بار دیگر خاستگاه عاشورایی و ماهیت معنوی انقلاب را یادآور شد و پس از سی سال به جهانیان و عوامل بی خرد و کم فهم دشمن و فتنه گران داخلی و خارجی ثابت کرد که هنوز هم انقلاب و مردم انقلابی، خون حسین، پیام حسین و مرام را حسین (ع) در بند بند وجود و لحظه لحظه عمر خویش حفظ نموده و هر لحظه که احساس وظیفه کنند با همان شور حسینی به میدان آمده و توطئه دشمن و فتنه فتنه گران را به خودشان بر می گردانند.
عشق به ولایت عشق به خداست
2.ولایت فقیه رکن رکین و عمود خیمه انقلاب است، مردم در طی سال های انقلاب جایگاه رفیع و نقش کلیدی ولی فقیه را در هدایت سکان انقلاب در امواج سهمگین و طوفان های مهیب بارها و بارها تجربه کرده اند، آنان به درستی تضعیف جایگاه ولایت فقیه را تضعیف ولایت معصومین (ع) و اطاعت از ولی امر را اطاعت از خدا، رسول و ائمه (ع) می دانند و بدان پایبندند، عشق به ولایت عشق به خداست و عشق به خدا کلید سعادت دینا و آخرت است. فتنه گران به زعم خود پنداشتند با جوسازی، بی خردی، غوغا سالاری و اتهام تقلب نیست به انتخابات و جسارت به مقام شامخ ولایت به اهداف پلید خود خواهند رسید اما آنچه اتفاق افتاد زلزلة مهیبی بود که در کانون اصلی فتنه گران واقع شد و مردم ولایتمدار در یوم الله 9 دی با بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اله خامنه ای (مدظله العالی) و آرمان های امام راحل(ره) گور فتنه و فتنه گران را کندند و آنان را به زباله دانی تاریخ فرستادند. حماسه نهم دی خط بطلانی شد بر پندارهای غلط و خیال های باطل کسانی که تصور می کردند که رهبری از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با همین توهم تمام توان خود را در شکستن خیمه انقلاب بکار بردند. اما زهی خیال باطل، امت حزب الله یک بار دیگر اعلام کرد که همچنان سرباز ولایت بوده و در این راه کوچک ترین تردیدی به خود راه نخواهد داد.
اقتدار و محبوبیت نظام اسلامی
3.حماسه 9 دی تمام محاسبات دشمن را به هم ریخت، دشمن در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری با استفاده از بغض، کینه و بی بصیرتی برخی عوامل داخلی تمام عِدّه و عُده خود را جمع کرد و با عقبه ای بسیار حساب شده و برنامه ریزی شده وارد صحنه شد تا نقشه های شوم خود را عملی کند. اما سیل خروشان مردم آنان را زمین گیر ساخت و اقتدار و محبوبیت نظام اسلامی بار دیگر را به رُخ جهانیان کشید.
نهم دی ضرورت بصیرت مداری و پرهیز از غفلت
4.نهم دی ماه نمایش بصیرت انقلابی مردم بود. بصیرتی که غبارها و نقاب ها را کنار زد و چهره واقعی مدعیان و فتنه گران را نشان داد، چهره کسانی که به خاطر رسیدن به قدرت از هیچ تلاشی حتی ضربه زدن به ریشه های انقلاب و ارکان رکین نظام اسلامی دریغ نکردند. چهره کسانی که سال ها با نقاب انقلاب گری در صفوف مردم نفوذ کرده بودند و ولایتمداری را فقط در شعار و ظاهر و نه در عمل و رفتار از خودشان بروز داده بودند، یقیناً بزرگ ترین پیام حماسه نهم دی ضرورت بصیرت مداری و پرهیز از غفلت بود.
انسجام مجدد نیروهای انقلابی با محوریت ولایت فقیه
5.یکی دیگر از دستاوردهای مهم نهم دی، انسجام، وحدت و یگپارچگی مجدّد مردم بود. به لحاظ شرایط خاص انتخابات دهم و تبلیغات و جوسازی گسترده و سوء تفاهمات ایجاد شده اختلاف، چند دستگی، مشاجرات و نزاع های فردی و اجتماعی صفوف متحد و منسجم مردم را به شدت تهدید می کرد و راهپیمایی نهم دی، نقش بسیار مؤثر و معجزه آسایی در پیوند درباره دل ها و جان ها ایفاء کرد و انسجام مجدد نیروهای انقلابی با محوریت ولایت فقیه و رفع کدورت ها و سوء تفاهامات ناشی از فتنه گری دشمن را به ارمغان آورد.
نهم دی ماه آخرین میخ بر تابوت معاندان
6.ملی گرایی کاذب، اصلاح طلبی دروغین و نفاق لطمه های بسیاری به پیکر انقلاب وارده کرده و استکبار جهانی را به نفوذ و رسوخ در بدنه انقلاب امیدوار کرده بود، اما با عنایت الهی و تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در نهم دی ماه آخرین میخ بر تابوت معاندان، منافقین و فتنه گران زده شد و مرگ قطعی آنان رقم خورد.
بر هوشیاری و بصیرت خواص و نخبگان جامعه
7.حماسه نهم دی پیام مهم دیگری داشت و آن زنگ بیدار باش خواص بود. انتخابات دهم به خوبی این مسئله را نمایان ساخت که سطح بصیرت توده مردم و عوام از بسیاری از خواص بالاتر است، در واقع فریادهای کوبنده مردم در راهپیمایی نهم دی تأکیدی مجدد بود به هشدارهای مستمر رهبر بیدار انقلاب مبنی بر هوشیاری و بصیرت خواص و نخبگان جامعه. رهبر معظم انقلاب بارها و بارها نقش و جایگاه و تکالیف نخبگان و خواص را گوشزد کرده بود. معظم له به خواص توصیه کرده بود که هر حرف، هر اقدامی، هر تحلیلی که به دشمن کمک کند در مسیر خلاف ملت است. ایشان به خواص هشدار داده بودند که خیلی مراقب باشند، مراقب حرف زدن، مراقب موضع گیری کردن و…ولی برخی از خواص در این امتحان مردود شدند و حضور آگاهانه مردم این زنگ خطر را به صدا درآورد.
تجلی غیرت و بصیرت عاشورایی امت حزب الله
8.فتنه 88 با بهره گیری از حمایت آشکار و علنی استکبار جهانی به خصوص آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و تکیه بر امکانات رسانه ای مدرن و گسترده فضای یأس و ناامیدی را در میان انقلابیون و نهضت های مقاومت جهان حاکم کرده و نگرانی ها و دغدغه هایی را دامن زده بود، اما تجلی غیرت و بصیرت عاشورایی امت حزب الله در روز 9 دی تمامی نگرانی ها را برطرف ساخت و یک بار دیگر اقتدار معنوی نظام اسلامی در سطح بین الملل و امید و نشاط دوستداران انقلابی در سطح جهان را به ارمغان آورد.
فتح قله های فرهنگی و علمی جهان
9.دشمن پس از آنکه از مقابله نظامی و اقتصادی با نظام بهره ای نبرد به جنگ نرم روی آورده و مقام معظم رهبری نیز بارها با عناوین مختلف این مهم را یادآور شده و توجه همگان بخصوص مسئول و نخبگان را به ضرورت هوشیاری در برابر جبهه فرهنگی معاند جلب نمود. فتنه 88 نمادی شفاف از سرمایه گذاری فرهنگی استکبار جهانی برای به زانو درآوردن نظام اسلامی با بهره گیری از عناصر داخلی بود. مردم با حضور آگاهانه و هدفمند خود پیام روشن و قاطع خویش را با صدای رسا اعلام نمودند که در جبهه فرهنگی نیز همچون سال های دفاع مقدس، مقتدارنه، آگاهانه و با تجهیز سلاح ایمان، علم و بصیرت با محوریت ولایت فقیه از آرمان ها و اصول اسلام عزیز و انقلاب اسلامی حراست نموده و این مسیر پر افتخار را تا فتح قله های فرهنگی و علمی جهان ادامه خواهند داد.
بیانات ولی فقیه آگاه و شجاع حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای
شایسته است در خاتمه بخشی از فرمایشات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را درباره این روز حماسی و تاریخی؛ یوم الله 9 دی آورده و مطلب را با این فرمایشات گهربار، متبرک کنیم.
اتمام حجت رهبر معظم انقلاب
در شرایط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام می کند؛ هیچ وقت نمی گذارد مردم از خدای متعال، طلبکار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خدای متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. 19 دی مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، 9 دی آحاد مردم کشور(سال 88) از همین قبیل است. حرکت عظیم روز چهارشنبه نهم دی ماه حجت را بر همه تمام کرد. 9 دی با 10 دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دی قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته از بصیرت است، از دشمن شناسی است، از وقت شناسی است، از حضور در عرصه مجاهدانه است، روز 9 دی را هم متمایز می کنند. روز 9 دی در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونی که شرائط غبارآلودگی فضاست، این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی علیه السّلام را می بیند. این کارها کارهائی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که حضرت امام رحمة الله علیه در یک موقعیت حساسی که من بارها این را نقل کرده ام به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.[1]
حمایت احمقانه بیگانگان از فتنه گران
اگر آمریکائی ها و انگلیسی ها و صهیونیست ها،(در دوران فتنه) می توانستند نیرو وارد خیابان های تهران بکنند، یقین بدانید می کردند. اگر برای شان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که می خواهند، هدایت کنند، می کردند. منتها می دانستند این کار به ضررشان تمام می شود. تنها کاری که می توانستند بکنند، این بود که در صحنه تبلیغات، در صحنه سیاست جهانی، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤسای جمهور کشورهای مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانی و خرابکارانی را که با آتش زدن می خواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومی دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند. قوی ترین و آخرین ضربه را ملت در روز 9 دی و 22 بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در 22 بهمن، کار عظیمی بود؛ 9 دی هم همین جور. یکپارچگی ملت آشکار شد. همه کسانی که در عرصه سیاسی به هر نامزدیرأی داده بودند، وقتی دیدند دشمن در صحنه است، وقتی فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانی که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است.[2]
9 دی روز فراموش نشدنی
راهپیمائی مردم در 22 بهمن با همه عظمتی که دارد یک کار متعارف است، یک کار روان شده است، شناخته شده است، توقع است که انجام بگیرد و انجام می گیرد؛ 23 تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ کار 9 دی ماهِ هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کاری را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. یکی از قله های فراموش نشدنی، 9 دی بود.[3]
روز نهم دی شما دیدید در این کشور چه اتفاقی افتاد و چه حادثه ای پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعی می کنند راهپیمائی های میلیونی را بگویند چند هزار نفر آمده اند- تحقیر کنند، کوچک کنند- اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمی ای به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانی که سعی در کتمان حقایق درباره جمهوری اسلامی دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتی احساس می کنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، می آیند توی میدان. این حرکتِ ایمانی است، این حرکتِ قلبی است؛ این چیزی است که انگیزه خدائی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دل ها دست خداست. اراده ها مقهور اراده پروردگار است. وقتی حرکت خدائی شد، برای خدا شد، اخلاص در کار بود، خدای متعال اینجور دفاع می کند. لذا می فرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین آمنوا».[4]
بصیرت و هوشیاری مردم
فتنه 88 با حضور مردم در 9 دی تمام شد یعنی 9 دی ایستگاه پایانی فتنه 88 بود اما 9 دی پایان همه فتنهها نیست زیرا درگیری ما با آمریکا ماهوی است و مادامی که با اسلام ناب در حاکمیتی که داریم و آمریکا بر خوی استکباریش تأکید دارد این درگیری ادامه دارد. اصلیترین نقشه راه دشمن براندازی جمهوری اسلامی است این خط را هم همیشه مستقیم مطرح نمیکنند. بلکه در بعضی مواقع با طرح پلکانی جلو میبرند. طرح پلکانی طرحی است که بعد از چند پله به هدف میرسید. حالا که ما این هدف را میدانیم باید نگاهمان به تمام جوانب باشد. لذا هرجا هر کسی را میبینید که با خط استراتژیک آمریکاییها همخوانی دارد باید با احتیاط به او نگاه کنیم. یکی از این راهها نفوذ است. اول باید بدانیم که نقطه حساس کجاست زمانی که نقطه حساس را پیدا کردیم باید بدانیم تاکتیک حریف برای ورود به این نقطه چیست و پس از ورود چه برنامهای را دنبال میکند. برای ورود به این کانونها عوامل نفوذ همرنگ میشوند اینجا است که عامل نفوذ مجبور است ظاهر خودی داشته باشد. در فتنه 88 یک دفعه میبینید همه جریاناتی که با هم اختلاف نظر دارند دور هم جمع میشوند این همان ائتلاف سفید است. این نوع طرحی است که افراد و گروههای که با هم اختلافنظر دارند اگر در یک خط قرار بگیرند هرچه نقاط اتفاق نظر بیشتری داشته باشند دایره ائتلاف کوچکتر میشود. هر گاه دیدید جریاناتی با هم اختلافنظر دارند به یک ائتلاف رسیدند به تابلوی ائتلاف اعتماد نکنید. برای اینکه ببینید هدف اصلی ائتلاف چیست از مواضع آن گروه و ائتلاف مخرج مشترک بگیرید و وقتی میبینید برخی مدعیان اصلاحات، کارگزاران، بهائیان، منافقین، گروههای خارجی و عبدالمالک ریگی با هم ائتلاف میکنند باور نکنید هدف انتخابات است.
پی نوشت ها
[1] مقام معظم رهبری، در دیدار مردم قم/ 19 دیماه 88
[2] بیانات مقام معظم رهبری، اول فروردین 1389
[3] بیانات مقام معظم رهبری، 29 دیماه 88
[4] بیانات مقام معظم، 19 بهمن 88
منبع : پایگاه اطلاع رساني حوزه ,