لزوم تبیین نوآورانه معارف اسلامی و مقابله با تهاجمات فکری وتبلیغی
رهبرمعظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله امام خامنهای دام ظله العالی در حکمی حجتالاسلام آقای شیخ محمد قمی را به ریاست سازمان تبلیغات اسلامی منصوب کردند.
متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمه تعالی
جناب حجتالاسلام آقای شیخ محمد قمی دامت توفیقاته
اکنون که سازمان تبلیغات اسلامی پس از یک دورهی طولانی به مدیریت جناب حجتالاسلام آقای سیدمهدی خاموشی به رشد و توسعهی کمّی و کیفی قابل توجه نائل گشته است، با تشکر از زحمات و تلاشها و خدمات متراکم ایشان، جنابعالی را که بحمدالله از دانش و ابتکار و انگیزه و نشاط جوانی برخوردارید به ریاست این سازمان منصوب میکنم.
سازمان تبلیغات اسلامی یکی از مهمترین رویشهای انقلاب اسلامی است که با تصمیمی روشنبینانه و ژرفنگرانه با هدف تبلیغ و عرضهی اندیشهی تابناک اسلام ناب محمدی (صلواتاللهعلیهوآله) به جامعهی انقلابی بویژه جوانان جویای حقیقت و معرفت، شکل گرفت. این سازمان بحمدالله طی حدود ۴ دهه اخیر منشاء خدمات و برکاتی بوده است و امروز ضرورت وجودی آن نه تنها کاهش نیافته بلکه ضریبی فزاینده یافته است.
تبیین و عرضهی فکر و فرهنگ و معارف اسلامی با توجه به نیازهای روز و با نوآوری در ادبیات و روشها بگونهای که بر جان و دل مخاطبان بنشیند و وجود آنان را از کوثر حقیقت دین سیراب نماید، رسالت بسیار مهم این سازمان است.
رسالت دیگر این سازمان رصد و مقابلهی هوشمندانه با تهاجمات فکری و فرهنگی و تبلیغی و رسانهای دشمنان دین و انقلاب و کشور است. دشمنانی که نه امروز بلکه از چند دههی پیش، هویت و شخصیت و باور و رفتار و سبک زندگی اسلامی-ایرانی مردم خصوصاً جوانان را هدف قرار داده و با شیوهها و ابزارهای متکی به فناوریهای ارتباطی و رسانهای اعم از هنر و سینما و فضای مجازی و غیره، درصدد تهی کردن انقلاب از عقبهی دینی و ایمانی و مردمی آن میباشند.
در این مسیر نورانی و بالنده، توفیق شما را از درگاه حضرت احدیت (جل و علا) خواستارم و شما را به تقوای الهی و سعهی صدر، استفاده از ظرفیتهای موجود و جذب همکاران فهیم و پر انگیزه و بهرهگیری از اندیشهها و روشها و ابزارهای کارآمد و مؤثر توصیه مینمایم.
لازم است مسئولان کشور و نهادهای مختلف این سازمان را در انجام هر چه بهتر مسئولیتهای مهم خود یاری کنند.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۷
سرودههایی زیبا در رثای امام محمد باقر (سلام الله علیه)
حضرت امام محمد باقر علیه السلام پنجمین امام شیعیان در روز جمعه اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجری قمری در مدینه طیبه متولّد شد.
امام باقر علیه السلام در جریان نهضت امام حسین علیه السلام همراه جدّش به کربلا آمد. درآن وقت سه سال و نیم از عمر شریفش گذشته بود.
آن حضرت پس از امام سجادعلیه السلام حدود نوزده سال،امامت و رهبری شیعیان را به عهده داشت و در روز دوشنبه هفتم ذیحجه سال صد و چهارده هجری قمری در سن پنجاه و هفت سالگی به شهادت رسیدند.
به مناسبت شهادت امام محمد باقر علیه السلام تعدادی از اشعار آئینی را باهم می خوانیم:
غلامرضا سازگار
کسی که بود شکافندهی تمام علوم
هزار حیف که از زهر کینه شد مسموم
سر تو باد سلامت یا رسول الله
وصّی پنجم تو کشته شد، ولی مظلوم
گهی به زخم زبان قلب حضرتش خستند
گهی به خانهاش از کینه خصم برد هجوم
بسان مادر و آباء رنج دیدهی خویش
همیشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصۀ مظلومیاش به خاک بقیع
بُود ز غربت قبرش برای ما معلوم
ز دردهای نهانی که بود در دل او
کسی نداشت خبر غیر خالق قیّوم
حیات او همه با درد و رنج و غصه گذشت
که بود ظلم به اولاد مصطفی مرسوم
نه طاقت است زبان را به وصف غمهایش
نه قدرت است قلم را که تا کند مرقوم
بگو به امت اسلام، این سخن “میثم”
به مرگ حضرت باقر یتیم گشت علوم
قبر بی زائر
زائران بیت الله الحرام در حالی مدینه را به قصد انجام دادن مناسک حج ترک می کنند که مزار بی شمع و چراغ امام باقر(علیه السلام) در غربت و ماتم دو چندان می کند.
اگر چه اهل بیت فرمودند «ان قبورنا فی قلوب محبینا» یعنی مزارهای ما در دل های دوستداران ماست ولی غربت زیارتگاه چهار ستاره پرفروغ امامت در قبرستان بقیع داستانی دیگر از مظلومیت ائمه معصومین(علیهم السلام) است؛ به ویژه امام پنجم شیعیان که در شب شهادتش، زائران بیت الله الحرام برای انجام مناسک حج عازم صحرای عرفات می شوند. امام باقر(علیه السلام) فرزند امام سجاد (علیه السلام) به عنوان پایه گذار انقلاب فرهنگی شیعه در اول ماه رجب سال ۵۷ هجری در مدینه دیده به جهان گشود و طی ۵۷ سال عمر مبارک خود به نشر معارف اسلام پرداختند. باقر العلوم لقبی است که پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) به آن حضرت دادند. چون رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به «جابر بن عبدالله انصاری» فرمود: ای جابر، تو زنده می مانی و مردی از اولاد حسین را که نامش محمد است؛ ملاقات می کنی که او علم انبیا را می شکافد و هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان. آن حضرت در حماسه کربلا سه سال بیشتر نداشتند و بعد از آن واقعه در مدت ۳۴ سال با پدر بزرگوار خود زندگی پرتلاطمی را پشت سر نهادند. مدت امامت آن حضرت ۱۹ سال بود و در هفتم ذیحجه سال ۱۱۴ هجری به دست ابراهیم بن ولید و به دستور هشام بن عبدالملک مسموم شده و به شهادت رسیدند
بهترین فرصت طهارت
دل در جوشش ناب عرفه، وضو مي گيرد و در صحراي تفتيده عرفات، جاري مي شود. آن جا كه ايوان هزار نقش خداشناسي است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بيقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضريح اجابت، تصوير مي دهد و اين صحراي عرفات است كه با كلمات روحبخش دعاي امام حسين (ع) و اشك عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش مي كند. اشك و زمزمه ما را نيز بپذير، اي خداي عرفه.
عرفات نام جايگاهي است كه حاجيان در روز عرفه (نهم ذي الحجه) در آنجا توقف مي كنند و به دعا و نيايش مي پردازند و پس از برگزاري نماز ظهر و عصر به مكه مکرمه باز مي گردند و وجه تسميه آنرا چنين گفته اند كه جبرائيل عليه السلام هنگامي كه مناسك را به ابراهيم مي آموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت ?عرفت? و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفته اند سبب آن اين است كه مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف مي كنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي مي دانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا كه يكي از معاني ?عرف? صبر و شكيبايي و تحمل است. (1)
فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه? هو التَّوابُ الرّحيمْ
آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبه پذير مهربان است.
طبق روايت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فرار كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد:
ـ چرا گريه مي كني اي آدم؟
ـ چگونه مي توانم گريه نكنم در حاليكه خداوند مرا از جوارش بيرون رانده و در دنيا فرود آورده است.
ـ اي آدم به درگاه خدا توبه كن و به سوي او بازگرد.
ـ چگونه توبه كنم؟
جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئيل به صحراي عرفات رفت، جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن را به او ياد داد و به او لبيك گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسيد تلبيه را قطع كرد و به دستور جبرئيل غسل كرد و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:
خداوندا با ستايشت تو را تسبيح مي گويم سُبحانَكَ اللهُمَ وَ بِحمدِك
جز تو خدايي نيست لا الهَ الاّ اَنْتْ
كار بد كردم و بخود ظلم نمودم عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسي
به گناه خود اعتراف مي كنم وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبي اِغْفرلي
تو مرا ببخش كه تو بخشنده مهرباني اِنَّكَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحيمْ
آدم (ع) تا هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك مي ريخت، وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نيز با كلماتي به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت……
در سوگ باقرالعلوم-نوشته ای برای نوجوانان
هفتم ذی الحجه سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) است که به همین مناسبت نوشتاری مختص کودکان و نوجوانان در شناخت این امام همام تقدیم حضور علاقه مندان می گردد.
* شهادت پنجمين امام
يک هفته از آخرين ماهِ سال 57 قمري گذشته بود که يه خبر تلخ، همه رو ناراحت کرد؛ روز هفتم ذيحجه بود که مردم و ياران امام باقر عليهالسلام متوجه شدند دشمنان، امام باقر عليهالسلام رو مسموم کردن و ايشون رو به شهادت رسوندن. الآن، سالهاي ساله که از اون اتفاق ميگذره، ولي هر وقت که ياد اون ميافتيم، ناراحت ميشيم و براي احترام به امامان و نشون دادن علاقهمون به اونا، پيراهنهاي مشکي رو تن خودمون ميکنيم و در مراسمي که به ياد اونا برگزار ميشه، شرکت ميکنيم. اين روز پر از غم و اندوه رو به شما بچههاي خوب و دوستاي امام باقر عليهالسلام، تسليت ميگم.
* زندگينامه
امام باقر عليه السلام، فرزندِ امام سجاد عليه السلام است. نام مادر ايشون، «فاطمه» است که دختر امام حسن مجتبي عليه السلام است. امام باقر عليه السلام، در روز سوم ماه صفر، در شهر مدينه به دنيا اومد و چون در علم و دانش، از همه مردم زمان خودشون، داناتر بود و رازهاي بزرگ علمي و مسايل پيچيده دانش رو کشف مي کرد، به ايشون لقب «باقرالعلوم»، يعني کسي که عِلما رو مي شکافهِ، دادن. امام باقر عليه السلام، در جريان کربلا حضور داشتن و سن مبارک ايشون، چهار سال بود.
* اخلاق امام
امام باقر عليه السلام، هميشه لباس تميز به تن ميکردن، به خودشون عطر ميزدن، آروم و آهسته راه ميرفتن، هيچ وقت عصباني نمي شدن و با همه مردم، با احترام برخورد مي کردند. يکي از ويژگيهاي خيلي خوب امام باقر عليه السلام اين بود که هر وقت به دوستاش نزديک ميشد، با اونا دست ميداد و ميفرمود: اين کار، دلا رو به هم نزديکتر و مهربونتر ميکنه و دشمني ها رو از بين ميبره. همين اخلاق خوب امام بود که باعث ميشد تا مردم ايشونُ دوست داشته باشن و حتي اين برخوردهاي با محبت و احترام باعث ميشد که خيلي از کسايي که با ايشون بد بودن به ايشون احترام بذارن و حتي با اون حضرت دوست بشن.
* شهادت امام
هشام، خليفه و حاکم زمانِ امام باقر عليه السلام، يکي از نزديکا و دوستاشو مامور کرد تا امام باقر عليه السلام رو شهيد کُنِه، اون مرد بدکار هم حضرت باقر عليه السلام را مسموم کرد و باعث شد تا امام، در سن 57 سالگي، شهيد بشه. قبر نوراني حضرت باقر عليه السلام، در کشور عربستان و تو شهر مدينه و قبرستون بقيع قرار داره. هر سال، حاجياي زيادي در اين قبرستون، بر سر مزار چهار امام غريبي که اونجا دفن شدن، حاضر ميشن. امام حسن مجتبي عليه السلام، امام سجاد عليه السلام، امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام، چهار امامي هستن که در کنار هم و در قبرستون بقيع قرار دارن.
معرفی کتاب/
امام محمد باقر (علیه السلام)
کتاب «امام محمدباقر (ع)» كه عنوان «تألیف: شیخ عباس قمی» را بر جلد خود دارد، در واقع، بازچاپ «باب هفتم» اثر مشهور «منتهیالآمال» نوشته مرحوم حاج شيخ عباس قمي است.
در باره کتاب:
آقا شیخ عباس قمی در کتاب «منتهیالآمال» ــ که نوشتهاي پژوهشی درباره زندگی چهارده معصوم (ع) است ــ با افق دیدی روشن، بیانی بدون ابهام، نثری روان و زیبا و با کمک گرفتن از اشعار فارسي و عربي در معرفی معصومان (ع)، خواننده عالم و عامي را آگاهيهايي بسيار ميبخشد. کتاب «امام محمدباقر (ع)» که «باب هفتم» منتهيالآمال را در بر ميگيرد، به معرفی امام پنجم اختصاص دارد.
مطالب :
اين كتاب، در هفت فصل به موضوعهايی چون تولد، نام و کنیه، فضايل و مناقب و مکارم اخلاق، معجزات، کلمات حکمتآمیز، وفات، اولاد و حکایات منسوب به آن حضرت پرداخته است.
در آغاز فصل نخست كتاب، با عنوان «در بیان ولادت و اسم و کنیت آن حضرت است» چنین ميخوانيم: «بدان که ولادت با سعادت آن حضرت روز دوشنبه سوم صفر یا در غرهی رجب سال پنجاه و هفت در مدینه منوره واقع شد و آن حضرت در واقعه کربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مبارکش گذشته بود، والده ماجدهاش حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبی علیهالسلام بود …» (ص ۷)
درباره نام و لقب و كنيه آن حضرت نيز ميخوانيم: «اسم شریف آن حضرت محمد و کنیت آن جناب ابوجعفر و القاب شریفهاش باقر و شاکر و هادی است و مشهورترین لقبهای آن حضرت باقر است …» (ص ۹)
مِن كَلامِ الإِمامِ مُحَمَّدٍ الباقِرِ عليه السلام
امام باقرعليه السلام :
مَن لَم يَجعَل لَهُ مِن نَفسِهِ واعِظاً فَإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنِيَ عَنهُ شَيئاًٌ
كسي كه واعظي دروني نداشته باشد ، موعظه هاي مردم سودي به او نمي رساند
بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۷۳ .
ما شِيَعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقَي اللَّهَ و أطاعَهُ
شيعه ما ، تنها ، كسي است كه تقوا پيشه و مطيع خداوند باشد
تحف العقول ، ص ۲۹۵ .
سُدَّ سَبيلَ العُجبِ بِمَعرِفَةِ النَّفسِ
راه خود پسندي را با خودشناسي ببند
تحف العقول ، ص ۲۸۶ .
إنَّ مِن رَوحِ اللَّهِ ثَلاثَةً : التَّهَجُّدَ بِاللَّيلِ و إفطارَ الصّائمِ و لِقاءَ الإخوانِ
سه چيز نشانه رحمت خدا است: عبادت شبانه ، افطار دادن به روزهدار ، ديدار با برادران
الأمالي ، طوسي ، ص ۱۷۲ .
رَبِّ أَصلِح لِي جَماعَةَ إخوَتي و أخواتي و مُحِبِّيَّ ، فَإنَّ صَلاحَهُم صَلاحِي
خدايا! همه برادران و خواهرانم و دوستدارانم را اصلاح فرما ، كه صلاح ايشان صلاح من است
قرب الإسناد ، ص ۱۸ .
تَزَيَّنْ لِلّهِ بِالصِّدقِ فِي الأعمالِ
با راست كرداري ، خود را براي خداوند بياراي
بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۶۴ .
إنَّ حَديثَنا يُحيِي القُلُوبَ
سخن ما دلها را زنده میكند
بحار الأنوار ، ج ۲ ، ص ۱۵۵ .
مَن كانَ ظاهِرُهُ أرجَحَ مِن باطِنِهِ خَفَّ ميزانُهُ
هر كس ظاهرش بهتر از باطنش باشد ، ترازويش سبك آيد
مشكاة الأنوار ، ص ۵۵۴ .
اُطلُب بَقاءَ العِزِّ بِإماتَةِ الطَّمَعِ
پايداري عزّت را با ميراندن طمع بجوي
تحف العقول ، ص ۲۸۶ .
إنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ عَبدٌ وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلي غَيرِهِ
حسرتمندترين مردم در روز قيامت ، بندهاي است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند
بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۱۷۹ .
الصَّلاةُ تَثبيتٌ لِلإخلاصِ تَنزيهٌ عَنِ الِكبرِ
نماز موجب استواري اخلاص و دوري از كبر است
الأمالي ، طوسي ، ص ۲۹۶ .
صلوات خاصه امام محمدباقرعلیه السلام
نظمی در زندگی فردی و اجتماعی مطلوب است که از تقوا سرچشمه گیرد
جملهای را از امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام مطرح میکنم که به وصیّت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آن گونه که خود ایشان - بنا به نقل نهجالبلاغه - در آن نوشته مرقوم کردهاند، مخاطب این وصیّت، همهی کسانی هستند که این نامه و این وصیّت به آنها میرسد؛ یعنی ما هم مخاطب کلمات امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام هستیم. این همان وصیّت معروف است که بعد از یکی دو سطر میفرمایند: «اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی اللَّه و نظم امرکم و صلاح ذات بینکم».
(۱) تقریباً بیست مطلب در این وصیّت ذکر شده است. بدیهی است وصیّت یک انسان بزرگ، آن هم وقتی که در آخرین ساعات عمر او این وصیت نوشته میشود، شامل حسّاسترین مطالب به نظر اوست. امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام این وصیت را بعد از ضربت ابنملجم نوشتهاند؛ «لمّا ضربه ابن ملجم». تقریباً بیست مطلبی که در این وصیت آمده، مهم است. مطالب، دربارهی دنیاطلبی، قرآن، حج، جهاد، یتیمان،همسایگان و… است. دو مطلب از تقریباً بیست مطلب را انتخاب کردهام تا امروز عرض کنم: یکی «نظم امرکم» و دوم «صلاح ذات بینکم»؛ یعنی ایجاد الفت میان برادران. از اینجا میشود فهمید که این دو مطلب جزو مطالب بسیار مهم در نظر امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام است.
واقعیت های تاریخی یادآوری می خواهد!
طبیعت انسان فراموشی است و این فراموشی البته از نعمت های خداست که اگر نبود، باقی ماندن تصویرهای درد و ناکامی در ذهن و استمرار احساس مصیبت و رنج در جان می توانست زندگی انسان را مختل سازد. در همین حال انسان برای زندگی خود در همه چیز نیازمند به خاطر سپردن و به یاد آوردن است، که اگر این توان و قدرت را نداشت در ساده ترین مسائل زندگی روزمره دچار مشکل می شد. تفاوت این جاست که فراموشی طبیعت انسان است - البته گاهی به صورت استثنایی نیازمند تلاش و کوشش برای از یادبردن می شود- و بر عکس، به خاطر سپردن تمرکز و کوشش ذهنی و فکری می خواهد- هرچند که گاهی این جا نیز استثنا وجود دارد- و اصل بر این است که به یادداشتن، عزم و قصد و تمرین و آموزش می خواهد.
شاید از همین رو در دستورات الهی به پیامبران و اولیای دین معمولا سخن از یادآوری و تذکر است، زیرا به طور طبیعی انسان وقتی در عرصه زندگی مادی قرار می گیرد و گرفتار دل مشغولی های خورد و خواب و زن وفرزند میشود به یادآوری نیاز پیدا می کند.یکی از چیزهایی که - مانند حقایق معرفتی و آغاز و انجام زندگی - باید به انسان یادآوری شود، واقعیت های تاریخی است. حتی کسانی که در متن رویدادهای تاریخی بوده و همه چیز را به چشم خود دیده و با تمام وجود لمس کرده اند، نیازمند تذکر و یادآوری هستند، چه رسد به نسل جدید و نوجوانان و جوانانی که آن روزها را درک نکرده اند و آن صحنه ها را شاهد نبوده اند!
دشمنی ها و دوستی ها، خیانت ها و صداقت ها، مهربانی ها و جنایت ها، غم ها و شادی ها و خلاصه لحظه به لحظه تجربه های متنوع و شگفت تاریخی این کشور و مردمانش چگونه باید به نسل های جدید برسد و برای نسل های قبلی یادآوری شود؟
سال هاست که دشمنان ما با استفاده از دقیق ترین ابزارها و شیوه های ارتباطی در رسانه های متنوع و رنگارنگ خود از فضای مجازی تا فیلم های سینمایی، روایت و قرائت خاص خود از واقعیت های تاریخی را عرضه می کنند و گاه نسخهای کاملا متناقض را با جذابیت و اثرگذاری بسیار منتشر میسازند.
اگر دست روی دست بگذاریم و شتاب نکنیم، بیتردید نه تنها در ترسیم و نقل تاریخ انحرافهای جدی صورت می گیرد، بلکه حتی جای دوست و دشمن عوض میشود و جنایتکاران خود را به عنوان قربانی معرفی می کنند! چنان که امروز منافقان شکنجه گر و تروریست خود را با سیمایی کاملا متفاوت معرفی می کنند، در حالی که هنوز خون خاطرات قربانیان شان در ذهن و جان نسل ما خشک نشده است.
چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی فرصتی است تا به جای شعارها و تعارف های مرسوم قدم هایی آگاهانه و حساب شده برای یادآوری واقعیت های تاریخی برداریم، کاش این فرصت را از دست ندهیم!