باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
شروع ماه محرم بهانه خوبی است تا با ایجاد تغییراتی کوچک در زندگیمان، ضمن آمادگی و استفاده بهتر از لحظات نورانی این ماه، یک قدم به سبک زندگی عاشورایی نزدیک تر شویم و این حال خوب را حفظ کنیم.
* توبه و طهارت
* کسب حلالیت
* شکرگزاری و به جا آوردن سجده شکر
* عرض ارادت و تسلیت به صاحب عزا، حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
* برنامه ریزی برای به جا آوردن مستحبات
* زیارت و زیارتخوانی
* تباکی و گریستن و تسلیتگویی
* توسل و دعا
* مطالعه مرتبط و تفکر
* سیاه پوشیدن و سیاه پوش کردن فضای خانه و محله
* رعایت زهد و مغموم بودن
* حضور و خدمت خالصانه در مجالس عزای اباعبدا…(سلام الله علیه)
* تهیه هدایای فرهنگی-مذهبی کتاب، سی دی، سربند و… برای کوچک ترها
* مهربان تر شدن با اطرافیان و صبور بودن در حق یکدیگر
*خلوت با خود و تفکر بیشتر درباره درس های محرم
* فاصله گرفتن از تلفن های همراه و هیاهوی شبکه های اجتماعی
پس باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
درس هایی از محرم
به تعبیر امام الساجدین علیه السلام: أَمْسَتِ الْعَرَبُ تَفْتَخِرُ عَلَی الْعَجَمِ بِأَنَّ مُحَمَّداً مِنْهَا وَ أَمْسَتْ قُرَیْشٌ تَفْتَخِرُ عَلَی الْعَرَبِ بِأَنَّ مُحَمَّداً مِنْهَا وَ أَمْسَی آلُ مُحَمَّدٍ مَخْذُولِینَ مَقْهُورِینَ مَقْبُورِینَ. این است که عزا برای امام حسین بن علی (سلام الله علیه) تمامی ندارد. کربلا تنها یک حادثه نیست بلکه یک واقعه است که انسانهای بسیاری در طول چهارده قرن در این مکتب تربیت شده اند.
چه بسیار انسانهایی که با حضور در مجالس محرم جهت زندگی خود را عوض کرده اند. کربلا و محرم نگرش انسان را به زندگی تغییر می دهد. محرم هدف برای زندگی کردن را عمیق تر می کند. محرم به زندگی معنایی بس عظیم می بخشد. محرم ماه توبه است و ماه بازگشت به خدا و ماه پیدا کردن حقیقت و راه درست زندگی کردن و درست مردن است. محرم بهترین شیوه زندگی را به انسان می آموزد و نیز بهترین مردن و بدرود گفتن دنیا را می آموزد. محرم و کربلا اوج فضایل اخلاقی است؛ محرم اخلاق را با نمونه های عینی اش به ما می آموزد.
محرم درس وفاست، درس آزادی و آزادگی و درس عزت است. با این اوصاف که قطره ای از دریای تربیتی محرم بود دیگر جای تعجب ندارد که محرم انسانها را در یک شب بلکه کمتر از آن متحول نماید. اینکه مشاهده می شود بسیاری از کسانی که گرفتار گناهان هستند که به آنها خوی گرفته اند و عادت آنها شده است، اما این عادت ناروای خود را به حرمت محرم کنار می گذارند. پس محرم عزم آفرین است؛ عزم بر ترک معصیت الهی، عزم بر کسب فضایل و در یک کلام عزم بر بندگی خداست.
فصل نامه محرم
محرّم، فصل احیای اسلام ناب محمدی است؛ «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»
محرّم، فصل یافتن باطن قبله است؛ «یا علی انت الصراط المستقیم»
محرّم، فصل مبارزه با جاهلیت قدیم تا مدرن؛ «زمانی که اسلام گرفتار حاکمی چون یزید شد،بایدبا اسلام خداحافظی کرد»
محرّم، فصل اصلاح نفس و امت است؛ «برای اصلاح امور امت جدم قیام می کنم، می خواهم امربه معروف ونهی ازمنکر نمایم…»
محرّم، فصل الرحیل یاری ولایت است؛ «هل من ناصر ینصرنی»
محرّم، فصل تمییز حق و باطل است؛ «عباس(ع) امان نامه ی دشمن را پس زد و مرز خود را با آنان مشخص نمود»
محرّم، فصل شناخت یاران حق است؛ «یارانی باوفاتر از یاران خود نمی شناسم»
محرّم، فصل شناخت یاران باطل است؛ «یا اشباه الرجال و لا رجالِ» کوفیان
محرّم، فصل تدبر و بصیرت است؛ «قل هذه سبیلى ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و من اتّبعنى»، «لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست»
محرّم، فصل رساندن خود به کشتی نجات است؛ «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاه»
محرّم، فصل حیات قلب و باطن با آب دیده است؛ «انا قتیل العبرات»
محرّم، فصل زیبا دیدن زندگی است؛ «ما رایتُ الا جمیلا»
محرّم، فصل صبر بر مشکلات است؛ «نماز شب زینب(س) بعد از عاشورا»
محرّم، فصل عبرت است؛ «عاشورا به غیر از درس،یک صحنه عبرت است. باید انسان در این صحنه نگاه کند تا عبرت بگیرد.»
محرّم، فصل انتظار برای انتقام است؛ «این الطالب بدم المقتول بکربلا»
و محرّم، فصل همه زمانها و مکانهاست؛ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»
صفحه هیات مجازی زینبیون بروزرسانی شد
ضمن عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت فرا رسیدن ماه حزن اهل بیت علیهم السلام، به اطلاع طلاب بزرگوار می رساند صفحه اینترنتی هیات مجازی زینبیون بروز رسانی گردید
لینک ورود به صفحه: هیأت مجازی زینبیون
چله زیارت عاشورا
زیارت عاشورا، حدیث قدسی
محدّث نوری، از استادان مرحوم شیخ عباس قمی میگوید: «در فضل و مقام زیارت عاشورا همین بس که از سِنخ دیگر زیارتها نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی باشد. هر چند از قلوب پاک ایشان چیزی جز آنچه از عالَم بالا به آنجا برسد، بیرون نمیآید، ولی این زیارت از سنخ احادیث قُدسیّه است که به همین ترتیب زیارت و لعن و سلام و دعا از خدای متعالی به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیده است و به حسب تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در برآوردن حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بینظیر است».
آخرین ذکر، زیارت عاشورا
مرجع بزرگ، آیت اللّه العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا میگوید: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است… در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیثهای قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی میخواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد. خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».
همیشه با زیارت عاشورا
صاحبان بصیرت، همیشه به خواندن زیارت عاشورا توجه داشتند و آن را به دیگران نیز سفارش میکردند. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که حالات معنوی او مشهور خاص و عام است، در توسل به اهل بیت علیهالسلام به زیارت عاشورا تأکید فراوانی داشت و میفرمود: «در عالم معنا به من توصیه کردهاند که زیارت عاشورا بخوان». وی به دیگران نیز سفارش میکرد: «تا زندهاید زیارت عاشورا را از دست ندهید».
(بحارالانوار-جلد 101 –ص 18)
?? امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا میفرمایند: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین مینمایم؛ اول: زیارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده میگردد و نا امید از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد.
(بحارالانوار-جلد 98-ص 300)
دوستان گرامی ان شاءالله از روز اول مُحَرّم با قرائت هر روز یک مرتبه زیارت عاشورا چله بگیریم.
دعای همه ی ما “اللهم عجل لولیک الفرج”
پرسمان محرم/ چرا حرم های ائمه علیهم السلام پرهزینه ساخته شده است؟
امروزه شبهات و سؤالات فراوانی دربارۀ آموزههای دینی مطرح است. از جمله وظایف عالمان دینی این است که در این باره کاوش کرده، به پاسخگویی این شبهات بپردازند؛ همانگونه که در تاریخ حیات تشیع نیز یکی از مهمترین دغدغههای عالمان دینی پاسخ به سؤالات و شبهات دینی بوده و آثاری نیز در این حوزه تدوین شده است. در عصر ما با توجه به پیشرفت فناوری و ترویج فضای مجازی، شبهات دینی رو به گسترش است. شایسته است که در این زمینه اقدامهای جدیای انجام پذیرد.
بتپرستان نیز میلیاردها دلار صرف آبادانی بتکدههای خود میکنند. همین کسانی که مرتب جوّسازی میکنند که چرا حرمها ساخته و آباد میشوند و چرا مردم پولشان را هزینۀ آبادانی چنین اماکنی میکنند، اگر امکانی به دست آورند، به مالزی (که به ظاهر اسلامی است، ولی اغلب جاذبههایش، نمادهای کفر و بتپرستی میباشد) سفر میکنند؛ فرزندان خود را برای تحصیل …
ره توشه تبلیغ
فایل ها در ادامه مطلب قابل دریافت می باشند.
یاران عاشورایی؛ 1- جون بن خوی
خوش بوتر از گل ها: جون بن خوی
امام حسین (علیه السلام) در کناره میدان نبرد ایستاده بود. جون بن خوی، غلام حضرت جلو رفت و گفت: « مولای من، اذن میدان می دهی؟» امام مهربانانه فرمودند: «ای جون، خدا پاداش خیرت دهد! تو با آمدی، رنج سفر را پذیرفتی. در حق ما خاندان نیکی کردی؛ اما اکنون رخصت بازگشت می دهم. برگرد . اینجا زخم است و مرگ. مبادا آسیب ببینی!» چون در خود شکست. سر بر پای امام نهاد و ملتمسانه گفت :
« مولای من، عزیز پیامبر، در شادی ها و فراخی ها با شما بودم و اکنون در سختی ها تنهایتان بگذارم! هرگز، می دانم سیاهی پیر و بی نسبم. می دانم بوی تنم خوش نیست؛ اما بگذارید خون سیاه من با خون پاک شما در آمیزد.»
سید الشهدا (علیه السلام) لبخندی زدند و اجازه میدان فرمودند.
هنگامی که جون در نبرد با دشمن بر زمین افتاد. امام سر او را بر زانوی خود گذاشتند و فرمودند:
«خدایا رویش را سفید و بویش را دلاویز فرما و با نیکان محشورش گردان و میان او و آل محمد، آشنایی و هعمنشینی برقرار کن!»
ده روز بعد از عاشورا، بنی اسد در عبور دوباره از کنار مدفن شهیدان، بویی خوش و غریب حس می کردند. این رایحه خوش پیکر جون بود
منبع: آیینه داران آفتاب، ج2، ص719 تا 721
سیره ی علما در عزاداری اباعبدالله الحسین در محرم الحرام-بخش دوم
1. ارزش اشک بر امام حسین علیه السلام
الف: امام رضا ای پسر شبیب! اگر می خواهی بر چیزی گریه کنی، بر حسین بن علیبن ابی طالب گریه کن.[1]
ب: امام صادق: پروردگارا! رحم فرما بر آن چشم هایی که در مصائب ما اشک می ریزد و آن دل هایی که به خاطر ما آتش میگیرند و آن ناله هایی که برای ما به آسمان برمی خیزد. [2]
2. شاید گریه سیری بکنم
آقازاده علامه امینی، صاحب کتاب با عظمت الغدیر میگوید: پدرم که در تهران مریض و روی تخت خوابیده بودند، روزی فرمودند: رضا! من این داغ و عقده دلم را از کربلا نگشوده ام. من برای سیدالشهداء گریه سیری در عمرم نکرده ام، با خدا پیمان بسته ام که اگر خوب شدم، پنج سال در کربلا ساکن شوم، شاید گریه سیری بکنم و این عقده دلم را به پایان ببرم.[3]
3. قطرات اشک مقدس
علامه محمدتقی جعفری: بشر مقدس ترین اشکش را در راه حسین ریخت… حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاج به دریا ندارد، این کشتی برروی قطرات اشک های مقدسی که برای حسین ریخته می شود، میگذرد. اشکی که از اعماق دل برمیآید و جان را می شوراند، آنگاه رهسپار پیشگاه مقدس خداوندی می شود.[4]
4. مستحبی بالاتر از گریه بر سیدالشهداء نیست
آیت الله بهجت بکاء بر مصائب اهل بیت علیهم السلام و به خصوص حضرت سیدالشهداء علیه السلام شاید از آن قبیل مستحباتی باشد که افضل از آن نیست. بنده خیال میکنم، فضیلت بکاء بر سیدالشهداء علیه السلام بالاتر از نماز شب است.[5]
5. گریه بر سیدالشهداء
امام خمینی قدس سره
– ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهداء گریه کنیم، برای سیدالشهداء نفعی ندارد برای ما نفع دارد.[6]
– ما یک ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت دوهزار و پانصد ساله را از بین بردیم.[7]
– آنها از همین گریه ها می ترسند، برای اینکه گریه بر مظلوم، فریاد در مقابل ظالم است.[8]
– با این هیاهو و با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعرخوانی، با این نثرخوانی، ما می خواهیم مکتب را حفظ کنیم، چنانکه تا حالا حفظ شده.[9]
6. تأثیر یک قطره اشک
وقتی از علامه طباطبایی می پرسند: چگونه طبق فرمایش امام صادق یک قطره اشک عزادار، آتش جهنم را خاموش میکند؟ می فرمایند: چه مانعی دارد که قطره اشکی با اذن و خواست خدا، آتش جهنم را خاموش گرداند. در واقع قطره اشک نظیر توبه است که باعث آمرزش گناه و محو آثار و از بین بردن عذاب می شود و نیز در نقطه مقابل آن کفر، باعث حبط و نابودی حسنات و نعمت های بهشتی و سبب افروختن آتش میگردد. [10]
7. گریه ای که تمامی نداشت
آیت الله آقا نورالدین اراکی مرحوم آقا نورالدین اراکی (عراقی) فقیهی فرزانه، عارفی خداشناس و حکیمی هوشیار بود که یکی از شاگردان معظم له مرحوم آیت الله العظمی محمدعلی اراکی در مورد ایشان می فرماید: «من به چشم خود دیدم، در دهه ی عاشورا، در مجلس روضه خوانی که در منزل معظم له از اول طلوع آفتاب شروع می شد و تا ظهر ادامه داشت و منبری ها بلاحساب می آمدند و مردم زیادی از غریبه و آشنا، از اهل اراک و جاهای دیگر جمع می شدند، ایشان از اول روضه چندین دستمال جلوی خودش میگذاشت و تمام دستمال ها را از گریه خیس میکرد، از اول روضه گریه میکرد تا آخر، من نمی دانم چه گریه ای بود که تمامی نداشت. روز عاشورا که می شد، معرکه بود، بکّاء بود به تمام معنا.»[11]
——————————–
[1] - عیون اخبار الرضا، ج1، ص299.
[2] - کامل الزیارات، ص229.
[3] - کیمیای هستی، ص94.
[4]- امام حسین، شهید فرهنگ، ص200.
[5]- آیینه حقیقت، ص63.
[6] - صحیفه نور، ج10، ص219.
[7] - قیام عاشورا، ص13.
[8]- صحیفه نور، ج10، ص30.
[9] - صحیفه نور، ج8، ص71.
[10] - در محضر آیت الله طباطبایی، محمدحسین رخشار، ص182.
[11]- گلشن ابرار، ص314.
داستان نزول سوره «هل أتی»علامه طهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
حکایت شیرین نزول «سوره هَل أتی»
منبع: مطلع انوار، ج13، ص: 228، تالیف علّامه طهرانی قدس سرّه
«در تفسیر مجمع البیان 1 آورده است که خاص و عام روایت نمودهاند که سوره (هَلْ أَتى) از قوله تعالى: (إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ) الى قوله تعالى: (وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً) 2 درباره على و فاطمه و حسن و حسین و کنیز آنها که نامش فضّه بود، نازل شده است.
و مجمل قصّه آنکه: حسنین علیهما السّلام مریض شدند. جدّشان رسول اکرم و وجوه عرب به عیادت آمدند و گفتند به امیرالمؤمنین:” یا أباالحَسَنِ، لَو نَذَرتَ عَلَى وَلَدَیک!” حضرت نذر فرمود که اگر خدا شفا دهد آنان را، سه روز روزه بگیرد؛ و همچنین فاطمه نذر کرد و همچنین فضّه نذر کرد. و آنها خوب شدند و شفا یافتند، درحالىکه از خوراک در نزد آنان هیچ نبود. حضرت امیر سه من جو از یهودى قرض کرد- و در روایت دیگر تا آنکه براى او پشم ببافد- جو را نزد فاطمه آورد. یک منِ آن را آسیا کرد و نان پخت، و هنگامى که نماز مغرب را بجاى آوردند نان را در پیش آنان گذارد که ناگهان مسکینى درب خانه آواز برآورد:
السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! أنا مِسکِینٌ مِن مَساکینِ المُسلِمینَ، أطْعِمُونِى مِمّا تَأکُلُونَ أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوَائِدِ الجَنَّة.
[سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من مسکینى از مساکین مسلمین هستم. از آنچه مىخورید مرا نیز اطعام کنید. خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند. ]
على سهمیه خود را داد و فاطمه داد و فضّه نیز داد، چیزى نخوردند مگر آب؛ و در بعضى از روایات حسنین نیز چیزى نخوردند و دادند. چون روز دوّم شد فاطمه یک من از جو برداشت، آرد و خمیر نموده نان پخت و شبانگاه نزد على گذارد:
فَإذًا یَتیمٌ بِالبابِ یَستَطعِمُ و یَقولُ:” السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمّدٍ! أنا یَتیمٌ مِن یَتامَى المُسلِمِینَ أطعِمُونِى أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوائِدِ الجَنَّة.”
[در این هنگام یتیمى مقابل درب منزل آمده و طلب طعام نمود درحالىکه مىگفت:” سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من یتیمى از ایتام مسلمین هستم؛ مرا اطعام کنید! خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند!"]
همگى نانهاى خود را بدان یتیم سپردند؛ فلَم یَذوقُوا إلَّا المَاء. [چیزی جز آب نخوردند]
چون روز سوّم فرا رسید بقیّه را حضرت فاطمه علیها السّلام آرد نموده نان پخت؛ هنگام شب اسیرى به پشت در آمد و فریاد برداشت:
أنا أسِیرٌ مِن اسَرَاءِ المُشرِکینَ، السّلامُ عَلَیکُم یَا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! تَأسِرُونَنا و تَشُدُّونَنا و لاتُطعِمُونَنا.
[من اسیرى از اسراء مشرکین هستم. سلام بر شما اى اهل بیت محمّد. شما ما را اسیر مىکنید و ما را در بند مىکنید و غذا نمىدهید؟]
همگى سهام خود را از قرصهاى جو دادند و چیزى جز آب نچشیدند.
چون روز چهارم رسید و نذرهاى خود را ادا کرده بود، حضرت امیرالمؤمنین به خدمت رسول اکرم آمد و با خود حسن و حسین را بردند؛ و در آن دو نور دیده اثر ضعف بود، پس پیغمبر گریه کرد و جبرائیل سوره هل اتى نازل فرمود درباره آنها.
عجبى نیست از نزول این سوره درباره اهلبیت از امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین، عجب از نزول اوست درباره فضّه خادمه؛ زیرا این سوره درباره جمیع آنان نازل شده است. آرى، کسى که در اثر تقوا و تبعیّت از اعمال آنان بهدنبال آن بزرگواران حرکت کند چگونه جزء آنان نگردد؟!
خداوند در قرآن مجید سگ اصحاب کهف را جزء آنان شمرده؛ در جایى که فرماید: (سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً،) 3 چگونه فضّه جزء آن خاندان نگردد، همچنانکه سلمان فارسى جزء آنان شد.»
پی نوشت ها:
(1) تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 209.
(2) سوره انسان (76) آیه 22.
(3) سوره کهف (18) آیه 22.