بیان خلاصه نهضت حسینی در زیارت اربعین
یـک جملـه در زیـارت اربعیـن امام حسـین(ع) بسـیار پرمغـز و در خور تأمل و تدبر است : وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فیکَ ».
«فقره هاي اوّل زيارت، دعاست كه گوينده اين جملات را خطاب به خداوند متعال عرض ميكند:
«و بذل مهجته فيك»؛يعني حسين بن علي، جان و خون خود را در راه تو داد.«ليستنقذ عبادك من الجهالة»تا بندگان تو را از جهل نجات دهد.«و حيرة الضّلالة»و آنها را از سرگردانىِ ناشي از ضلالت و گمراهي برهاند. اين يك طرف قضيه، يعني طرفِ قيام كننده حسين بن علي عليه السّلام است.
طرف ديگر قضيه، در فقره بعدي معرفي ميشود:« و قد توازر عليه من غرّته الدنيا و باع حظّه بالارذل الأدني»(۱).
نقطه مقابل، كساني بودند كه فريب زندگي، آنها را به خود مشغول و دنياي مادّي، زخارف دنيايي، شهوات و هواهاي نفس، از خود بيخودشان كرده بود.«و باع حظّه بالارذل الأدني»؛ سهمي را كه خداي متعال براي هر انساني در آفرينش عظيم خود قرار داده است ـ اين سهم عبارت است از سعادت و خوشبختي دنيا و آخرت ـ به بهاي پست و ناچيز و غير قابل اعتنايي فروخته بودند. اين، خلاصه نهضت حسيني است.
با مداقّه در اين بيان، انسان احساس ميكند كه نهضت حسيني در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، كه هر دو هم درست است؛ اما مجموع دو نگاه، نشان دهنده ابعاد عظيم اين نهضت است. يك نگاه، حركت ظاهري حسين بن علي است كه حركت عليه يك حكومت فاسد و منحرف و ظالم و سركوب گر ـ يعني حكومت يزيد ـ است؛ اما باطن اين قضيه، حركت بزرگتري است كه نگاه دوم، انسان را به آن ميرساند، و آن حركت عليه جهل و زبوني انسان است.
در حقيقت، امام حسين(ع) اگرچه با يزيد مبارزه ميكند، اما مبارزه گسترده تاريخي وي با يزيدِ كوته عمرِ بي ارزش نيست؛ بلكه با جهل و پستي و گمراهي و زبوني و ذلّت انسان است. امام حسين با اينها مبارزه ميكند».
۷۹/۱/۲۶
(۱) مصباح المتهجد، ص (۷۸۸) ، بخشی از زیارت اربعین :
وقَد تَوازَرَ عَلَيهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنيا، وباعَ حَظَّهُ بِالأَرذَلِ الأَدنىٰ، وشَرىٰ آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَوكَسِ، وتَغَطرَسَ وتَرَدّىٰ في هَواهُ، وأَسخَطَ نَبِيَّكَ، وأَطاعَ مِن عِبادِكَ أهلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وحَمَلَةَ الأَوزارِ المُستَوجِبينَ النّارَ، فَجاهَدَهُم فيكَ صابِراً مُحتَسِباً، حَتّىٰ سُفِكَ فى طاعَتِكَ دَمُهُ وَاستُبيحَ حَريمُهُ، اللّٰهُمَّ فَالعَنهُم لَعناً وَبيلاً وعَذِّبهُم عَذاباً أليماً.
و فریفتگان دنیا و آنان که نصیب خود را به پستترین چیزها، و آخرت خود را به پایینترین قیمت فروختند و کبر ورزیدند و در هوس خویش، سقوط کردند و پیامبرت را خشمگین ساختند و از میان بندگانت، از منافقانِ تفرقهافکن و بر دوش کِشندگان گناه و مستحقّ آتش، پیروى کردند و بر ضدّ او، پشت به پشت هم دادند،و او نیز به خاطر تو شکیبانه و براى جلب رضاى تو، با آنان جهاد کرد تا آن که خونش درراه اطاعت تو ریخته و حریمش حلال شمرده شد. خدایا! براى آنان، لعنتى سخت و عذابى دردناک قرار ده.
منبع: پايگاه اطلاع رساني حديث شيعه
بازگشت اهل بیتِ امام حسین(ع) به كربلا و ملاقاتشان با جابر در اربعین
پرسش :
آیا خانواده امام علیه السلام در بازگشت از شام ، از كربلا عبور كرده اند یا نه؟ و اگر عبور كرده اند ، این ماجرا در اربعین شهدا اتّفاق افتاده یا نه؟ و اگر در اربعین بوده ، اربعین اوّل (سال ۶۱ هجری) بوده است یا اربعین دوم؟
دوم ، این كه : آیا جابر بن عبد اللّه ، می توانسته در اربعین اوّل ، خود را به كربلا برساند؟
سوم ، این كه : آیا ملاقاتی میان جابر و اهل بیت سید الشهدا در كربلا انجام شده است یا نه؟
پاسخ :
یك . بازگشت اهل بیت امام علیه السلام به كربلا
در مورد اصل بازگشت خانواده سید الشهدا به كربلا ، و بر فرضِ بازگشت آنان ، در باره زمان دقیق آن (اربعین اوّل ، اربعین دوم یا هر زمان دیگر) ، آرای مختلفی وجود دارد كه اینك به آنها اشاره می شود :
الف . عدم بازگشت اهل بیت امام علیه السلام به كربلا
برخی مانند استاد شهید مرتضی مطهّری ، بر این باورند كه اصولاً اهل بیت سید الشهدا علیه السلام ، به كربلا باز نگشته اند . متن سخن ایشان ، این است :
اربعین كه می رسد، همه این روضه را می خوانند و مردم هم خیال می كنند این طور است كه اُسرا از شام به كربلا آمدند و در آن جا با جابر ، ملاقات كردند و امام زین العابدین علیه السلام هم با جابر ملاقات كرد ، در صورتی كه بجز در كتاب لهوف ـ كه آن هم نویسنده اش یعنی سید ابن طاووس ، در كتاب های دیگرش آن را تكذیب كرده و لااقل ، تأیید نكرده است ـ در هیچ كتاب دیگری ، چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی ای هم این را تأیید نمی كند ؛ ولی مگر می شود این قضایایی را كه هر سال گفته می شود ، از مردم گرفت؟!
علت اختلاف روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) چیست؟
در خصوص شهادت امام حسن مجتبی (ع) سه قول وجود دارد یک قول روز آخر صفر، یک قول ۲۸ صفر و قول دیگر روز ۷ صفر است. نکته مهم اینجاست که در ماه صفر در بین علمای شیعه هیچ اختلافنظری نیست.
طی سالهای گذشته پیرامون تاریخ شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) مباحثی مطرح شده است و نوع عملکردها نشان می دهد اختلافاتی به وجود آمده است.از طرفی صدا و سیما ویژه برنامه ی شهادت امام حسن مجتبی (ع) را به ۲۸ ماه صفر موکول می کرد و این در حالی بود که علما و حوزه علمیه قم و بازاریان این شهر در ادامه راه آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری ۷ صفر را تعطیل اعلام می کردند و به عزاداری می پرداختند. این در حالی بود که حتی صداوسیما در روز ۷ ماه صفر به مناسبت ولادت امام موسی بن جعفر (ع) ویژه برنامه های مناسب با ولادت آن حضرت در نظر می گرفت.
حال دو سه سالی است که با تأکید مراجع و علما قم که سعی بر این است که عزاداری روز هفت صفر احیا شود. و بسیاری معتقدند که انتقال ولادت امام موسی بن جعفر (ع) به روز ۷ صفر اقدامی از طرف شاهان قاجاری بود که بعد از بررسی های فراوان این مهم در تقویم به ۱۴ ذی حجه تغییر یافت.
حدیث روز | شش خصلتی که در مؤمن وجود ندارد
امام جعفر صادق علیه السلام در روایتی به شش خصلتی که در مؤمن وجود ندارد، اشاره کرده اند.
سِتَّهٌ لَا تَکوُنُ فِی المُؤمِن الحسرُ وَ النَّکَدُ وَ اللَّجَاجَه وَ الکَذِبُ وَ الحَسَدُ وَ البَغیُ.
در مؤمن شش خصلت وجود ندارد:
۱. عجز و درماندگی
۲. خسیسی و کم خیری
۳. لجاجت و نپذیرفتن حرف منطقی
۴. دروغگویی
۵. حسد
۶. تعدی و ستم به مردم
بحارالانوار، جلد ۷۲، صفحه ۲۰۹
جملات و احادیثی زیبا در مورد قرآن کریم
گر تو می خواهی مسلمان زیستن نیست ممکن جز به قرآن زیستن
از تلاوت بر تو حق دارد کتاب تو از کامی که می خواهی بیاب
به یقین انسان در هیچ عصر و دوره ای بی نیاز از قرآن و رهنمودهای قرآنی نبوده و نخواهد بود ، آنان که راهی به جز صراط مستقیم را برگزینند و خود را بی نیاز از این مشعل فروزان بدانند، در ضلالت، گمراهی و سرگردانی خواهند بود.
قرآن امر کننده است ( به معروف ) و نهی کننده است ( از منکر ) و بر حسب ظاهرخاموش است و در حالی در واقع گویا وحجت و برهان خدا است بر بندگانش که ازایشان بر عمل به قرآن پیمان گرفت و آنها را در گرو آن قرار داد و از عذاب رهایی نیست. مگر به متابعت قرآن نور آن تمام گردانید و دین خود را به سبب آن کامل نمود.
سید الساجدین امام زین العابدین (عليه السلام):
آیات القرآن خزائن کلما فتحت خزانه ینبغی لک ان تنظر ما فیها
( آیات قرآن گنجینه ای هستند پس هرگاه این گنجنه را گشودی، سزاوار است نگاه کنی که در آن چیست)
چرا تقلید از مراجع واجب است؟
خلاصه پرسش
چرا تقلید از مراجع واجب است؟
پرسش
چگونه می توانید ثابت کنید که تقلید از مراجع واجب است؟
پاسخ اجمالی
مراد از “تقلید"، مراجعه ى غیر متخصّص، در یک امر تخصّصى، به متخصص آن مى باشد. و مهمترین دلیل بر لزوم تقلید در مسایل دینى، همین نکته عقلایى است که انسان غیر متخصّص باید در مسایل تخصّصى به متخصّص آن مراجعه نماید.
البته آیات و روایات نیز به لزوم تقلید توجه کرده اند و بیان می دارند که: “فاسئلوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون” اگر چیزى را نمى دانید از عالمان سؤال کنید.
اما باید توجه داشت که تمام ادله ی لفظی تقلید به همان امر مقبول در نزد عقلا نظر دارد.
بنا براین مراجع تقلید، متخصّصین در فقه هستند که توانایى بر استنباط احکام الهى از منابع شرعى را دارا می باشند و بر دیگران لازم است که در مسایل دینی به آنان رجوع کنند.
پاسخ تفصیلی
اسلام براى نیازمندى هاى انسان ـ اعم از مادى و معنوى ، فردى و اجتماعى ، سیاسى و اقتصادى ـ قـوانین و مقررّاتى وضع کرده که در مجموعه هاى گوناگون فقهى تدوین و تألیف یافته و عـلم فـقـه را تـشـکـیـل مـى دهـد. عـلم فـقـه در واقـع ، روش اصـیـل بـنـدگى ، کیفیت صحیح و انسانى روابط اجتماعى و عالى ترین نظامات حیاتى است که نـاظـر بـه تـمـام ابـعـاد زنـدگـى انـسـان مـى بـاشـد و بـه تـعـبـیـر امـام راحـل ـ قـدس سـرّه ـ (فـقه ، تئورى واقعى و کامل اداره ی انسان و اجتماع ، از گهواره تا گور است .) [1]
بـه خـاطـر اهـمیّت فوق العاده فقه و احکام شرعى ، اولیاى گرامى اسلام ، پیروان خود را به فـراگـیـرى آن سـفـارش مـى کـردند و کسانى را که از این وظیفه خطیر سرباز زده و یا در امر فراگیرى احکام شرعى سهل انگارى مى نمودند، مستحق عقوبت و سرزنش مى دانستند.
احکام شرعی | در رسیدن به رکوع امام جماعت شک کردم؛ چه کنم؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی به استفتائی پیرامون «شک در رسیدن به رکوع امام جماعت» پاسخ گفتند.
* شک در رسیدن به رکوع امام جماعت
سؤال: اگر کسی موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع رود و شک کند به رکوع امام رسیده است یا نه، نمازش چه حکمی دارد؟
جواب: نمازش صحیح است، اما باید نماز را به صورت فرادا ادامه دهد.
منبر دو دقيقه اي ؛ موضوع: کبر و غرور
يك داستان مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر» پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید: «برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی میآورد.» مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راهحل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی و نيل به سعادت مي شود. |
خداوند متعال میفرماید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ. [لقمان/18)] و روى خود را از مردم (به تکبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد». |
امام صادق (علیه السلام) هم میفرماید: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. داخل بهشت نمیشود، كسی كه در قلبش ذرهای از كبر و غرور باشد».[وسائل الشیعه، ج15، ص 375.] همچنین امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند: زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت! و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند متعال ،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. تحف العقول،ص۳۹۶ |
کانون گرم خانواده
* مختصّات خانوادهی خوب
خانوادهی خوب یعنی، زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این در درجه اول.
بعد، اولادی که در آن خانواده به وجود میآید، نسبت به او احساس مسئولیت کنند، بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی سالم بزرگ کنند. بخواهند از لحاظ مادی و معنوی او را به سلامت برسانند، چیزهایی به او یاد بدهند؛ به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را بازدارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند. یک چنین خانوادهای اساس همه اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسانها در چنین خانوادهای خوب تربیت میشوند، با صفات خوب بزرگ میشوند. با شجاعت، با استقلال عقل، با فکر، با احساس مسئولیت، با احساس محبت، با جرئت، جرئت تصمیم گیری، با خیرخواهی - نه بدخواهی – با نجابت، خب وقتی مردم جامعهای این خصوصیات را داشته باشد، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید
خطبهی عقد مورخهی ۱۲/۹/۱۳۷۷
حدیث روز | ریشه بلاهای جدید از کجاست؟
امام رضا علیه السلام در روایتی به ریشه بلاهای جدید اشاره کرده اند.
کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ، أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ.
هرگاه مردم به گناهانی تازه، که قبلاً به انجام آن نمی پرداختند، آلوده شوند، خداوند متعال آنان را به بلاهایی جدید که تاکنون نمی شناخته اند، مبتلا میسازد.
الکافی، ج۲، ص ۲۷۵