جامعه را با کمیته امداد اداره کردن کریمانه نیست
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به دهه بصیرت در سخنانی اظهار داشتند: وظیفه مردم این است که باید در صحنه باشند و نظام را کمک کنند و امثال ذلک، وظیفه مسئولین هم این است که امکانات مردم را در نظر بگیرند، امکانات شهر را ببینند، اصول مدیریتی را در نظر بگیرند، نیاز مردم را در نظر بگیرند، و مردم را کریمانه اداره کنند، نه فقیرانه!
حضرت آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به دهه بصیرت در سخنانی اظهار داشتند: خداوند در قرآن کریم یک اصل کلی را فرمود که ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾؛ حق مردم را رعایت و ادا کنید! چیزی از حق مردم کم ندهید! مستحضرید که ایران جمعیتش یک صدم جمعیت دنیاست، اما تقریباً هفت یا هشت درصد ذخایر جهان در اختیار ایران است به همین دلیل هیچ جایی و هیچ تناسبی ندارد که خدای ناکرده انسان در صف انتخابات به دستور و راهنمایی علما و مراجع صف ببندد و مرتّب به یک عدّهای رأی بدهد آن وقت منتظر باشد که دوباره صفبندی کند، کمک و یارانه بگیرد! این شایسته این مردم نیست در نتیجه این ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ﴾ شامل همه موارد میشود؛ یعنی به مسئولان میگوید بکوشید درآمد کشورتان را ارزیابی کنید، نیاز کشورتان را ارزیابی کنید، حقوق مردم را ارزیابی کنید، تا خدای ناکرده حق مردم ضایع نشود.
ایشان با اشاره به وظایف متقابل مردم و مسئولین نسبت به یکدیگر، ابراز داشتند: وظیفه مردم این است که باید در صحنه باشند و نظام را کمک کنند و امثال ذلک، وظیفه مسئولین هم این است که امکانات مردم را در نظر بگیرند، امکانات شهر را ببینند، اصول مدیریتی را در نظر بگیرند، نیاز مردم را در نظر بگیرند، و مردم را کریمانه اداره کنند، نه فقیرانه! جامعه را با کمیته امداد اداره کردن کریمانه نیست! خدا فرمود ما انسان را کریم خلق کردیم، تنها بنابر این نیست که شکم مردم پر شود، بلکه بنابر این است که آبروی مردم محفوظ باشد، فرمود شما کریمانه جامعه را اداره کنید، این صف معیشتی، صف یارانهای و امثال ذلک، اینها با کرامت انسان سازگار نیست.
يه كتاب بسيار زيبا
همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد؛ من پشت در اتاق را می دیدم، برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود کنار در اتاق عمل و ذکر می گفت.کمی آن طرف تر، در داخل یکی از اتاق های بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد!
من او را هم می دیدم؛ داخل بخش آقایان یک جانباز بود که روی تخت خوابیده و برایم دعا می کرد. یکباره احساس کردم که باطن تمام افراد را متوجه میشوم، نیتها و اعمال آنها را میبینم.
زمان اصلا مانند اینجا نبود، من در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را میدیدم! آن زمان کاملاً متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده، اما احساس خیلی خوبی داشتم!
از آن درد شدید چشم، راحت شده بودم. در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند؛ حالا داشتم این دو ملک را می دیدم، چقدر چهره آنها زیبا و دوست داشتنی بود، دوست داشتم همیشه با آنها باشم.
ما با هم در وسط یک بیابان کویری و خشک و بی آب و علف حرکت میکردیم، کمی جلوتر چیزی را دیدم!»
اینها قسمت هایی از کتاب «سه دقیقه قیامت» است که به تازگی چاپ و منتشر شده است.
کتاب «سه دقیقه تا قیامت»، بیانگر تجربههای نزدیک به مرگ است که خاطرات واقعی و هیجان انگیز حضور سه دقیقه در عالم دیگر را از زبان یکی از مدافعان حرم روایت می کند.
این کتاب به هر آنچه این پاسدار و مدافع حرم در ۳ دقیقه از دنیا می رود و در جهان برزخ می بیند، می پردازد.
این کتاب روایتی است از خاطرات یکی از مدافعان حرم که در جریان عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا می رود و سپس با شوک در اتاق عمل، دوباره به زندگی برمی گردد؛ اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی سخت است.
کتاب «۳ دقیقه در قیامت»، بر اساس شرط راوی، بدون آشکار کردن نام و مشخصات روایتگر ماجرا نوشته شده و با اختصار گویی و حذف مواردی که ایشان راضی به بیانش نبوده، به رشته تحریر درآمده است.
این کتاب در موضوعات اصلی روانشناسی و ذهن و روح و در خصوص تجربه ای در عالم برزخ مطالب جذاب و خاطرات مستندی را بیان می کند.
«سه دقیقه در قیامت»، تجربه ای نزدیک به مرگ را به صورت بیان خاطرات، در کتابی با قطع پالتویی و ۹۶ صفحه روایت میکند.
حتما وقت بگذاريد دو ساعته مي توانيد كل كتاب را بخوانيد
ميلادعقيله بني هاشم مبارك باد
السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِيِّ اللهِ الْمُعَظَّمِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا عَمَّةَ وَلِيِّ اللهِ الْمُكَرَّمِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا أُمَّ الْمَصائِبِ يا زَيْنَبُ
پيامبرصلي الله عليه وآله :
من قامَ عَلي مَريضٍ يَوماً و لَيلَةً بَعَثَهُ اللَّهُ مَعَ ابراهيمَ الخَليلِ؛
هر كس يك شبانه روز از بيماري پرستاري كند ، خداوند او را با ابراهيم خليل محشور ميكند.
ثواب الأعمال ، ص ۳۴۱
بر چهره تابندۀ زينب صلوات
بر منطق كوبنده زينب صلوات
در گريه به رخسار حسينش خنديد
بر گريه وبر خنده زينب صلوات
میلاد با سعادت حضرت زینب کبری سلام_الله_علیها مبارکـــــــ ـباد
ارائه جلسات درس اخلاق ايت الله استادي و بيان مهارت هاي زندگي حاج اقاي عباسي
داستان کوتاه پند آموز
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست. عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند.
عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه انداز، چند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد. بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايید.
عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟
حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن .
چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند. اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .
همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت کار شيطان را در پیش گرفته ای …
بصيرت يعني چي؟
بصیرت يعنی چه؟
یعنی شناخت زمان،
شناخت نیاز،
شناخت اولویّت
شناخت دشمن،
شناخت دوست،
شناخت وسیلهای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛
این شناختها؛ بصیرت است.
همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد.
مقام معظم رهبري مدظله العالي - 12 دي96
درس اخلاقی از آیت الله العظمی مظاهری: چرا اخلاص؟!!!
نقل میکنند بهلول از جایی عبور میکرد، مشاهده کرد عدّهای مسجد میسازند. پرسید: چه میکنید؟ گفتند: مسجد میسازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: معلوم است، برای رضای خدا. بهلول سنگی سفارش داد که روی آن نوشته بود: «مسجد بهلول» و …
- حدیث سیزدهم؛ فوران چشمههای حکمت از قلب انسان، در پرتو رعایت اخلاص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
روایتی که امروز به شرح آن میپردازیم، مربوط به امر مهمّ «اخلاص» است که اگر باشد، افعال ما و کردار ما، فوقالعاده مهم و ارزشمند میشود و اگر نباشد، اعمال و گفتار و کردار ما به پَر کاهی ارزش ندارد.
پیامبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ»[۱]؛ هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص کند، چشمههای حکمت، از قلب وی بر زبانش جاری میشود.
کلمۀ خلوص، از آن کلماتی است که تصور آن هم نشاط آور است، چه رسد اینکه وجود خارجی هم پیدا کند و انسان واقعاً خالص گردد. در مقابل، کلمۀ ریا، از آن کلماتی است که از تصوّرش نیز تاریکی خاصی ساطع میشود، چه رسد که جامۀ عمل هم بپوشد.
در روایات فراوانی بر لزوم رعایت اخلاص تأکید شده است. از جمله مرحوم کلینی«رحمتاللهعلیه» در جلد دوّم اصول کافی، یک باب به نام «اخلاص» دارد. [۲]
حماسه میرزای شیرازی و تحریم تنباکو
ایران در دوران حکومت سلسله قاجاریه یکی از اسفبارترین دورانهای خود را میگذرانید. هر روز به یکی از دشمنان این مرز و بوم امتیاز تازهای واگذار میشد و دست آنها برای سلطه این کشور گشودهتر میگشت. گاه این امتیازها آنقدر ظالمانه و نابخردانه بودکه از سوی دشمنان نیز «بخشیدن ایران توسط شاه» نام میگرفت.
واگذاری امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج کشور به کمپانی ساختگی «رژی» یکی از این امتیاز بخشیها بود. طرف اصلی این قرارداد دولت انگلیس بود که در پشت ماسک کمپانی رژی و شخصی به نام «ماژور تالبوت» مخفی شده بود. در آن زمان یک پنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند و واگذاری این امتیاز به منزله واگذاری حق حیات یک پنجم مردم ایران به انگلیس بود.
تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی
با توجه به اینکه به انگلیسیها اجازه داده شده بود که با استخدام و وارد کردن افراد مسلح تمامی راهها را تحت نظر بگیرند و تمامی کالاها را بازرسی کنند، میتوان به پیآمدهای فاجعهانگیز و دردناک این قرارداد ننگین و ذلّتبار پی برد. بویژه آنکه در هنگام اجرای آن، انگلیسیها با وارد کردن دختران و زنان فاسد و برپایی جلسات و مراسم عفت ستیز، سعی در تزلزل باورهای مردم نیز داشتند. در حقیقت واگذاری امتیاز تنباکو فقط یک وابستگی اقتصادی نبود، بلکه یک هجمه فرهنگی و عقیدتی بر مرزهای ایمان و معنویت و خداباوری ایران اسلامی به شمار میرفت. توجه به همه جوانب این حادثه تاریخی، توطئه ها و نقشههای از قبل طراحی شده استعمار را در قرن سیزدهم علیه ملت ایران بر ملا میسازد.
حرکت مبارزاتی میرزای شیرازی علیه استعمار
اول جمادي سالگرد صدور فتوای تنباکو و حمایت یک روحانی طراز اول از تولید داخلی و مقابله با واگذاری انحصار آن توسط دولت فشل به غرب و انگلیس است. میرزا حسن شیرازی در 12 کلمه طومار توطئه اقتصادی انگلیس را پیچید:
الیوم استعمال توتون و تنباکو بِأیِ نحو کان درحکم محاربه با امام زمان است
مقام معظم رهبري مدظله العالي:
آن عالم [میرزای شیرازی]، بزرگ تاریخ روحانیت و پرچمدار یک مبارزهی پُرمغز و پُرمعنا علیه مراکز فساد و کانونهای طغیان و انحراف. حرکت میرزای شیرازی - که برخلاف بسیاری از حوادث صدوپنجاه سال اخیر، متأسفانه هنوز کار درست و کاملی دربارهی آن نشده است - یک حرکت ذوابعاد و پُرمعنا و بسیار پُربرکت بوده است. آن یک سطری که میرزای شیرازی نوشت و آن روز بساط کمپانی انگلیسی را از ایران برچید و سلطهی استعماری را موقتاً از کشور قطع کرد، یک مبارزهی چند جانبه بود:
اولاً، مبارزه با دستگاه استبدادی سلطنت مطلقهی ناصرالدینشاهی بود که در اوج خود هم بود؛ یعنی تا آن روز چهل و چند سال بود که آن پادشاه ظالم بر ایران حکومت مطلقه میکرد و حقیقتاً هیچ چیز هم جلودار او نبود. مفاسد حکومت ناصرالدینشاهی، هم دامنهی اقتصادی داشت، هم دامنهی سیاسی داشت، هم دامنهی معارفی و دینی داشت؛ مثلاً یکی از اهداف ناصرالدین شاه - طبق اسنادی که امروز در اختیار هست - این بود که نفوذ علما را در جامعه کم کند.
فریاد رسی صلوات در قبـر
شبلی نقل نموده است : من همسایه ای داشتم که وفات نمود . او را خواب دیدم ،از او پرسیدم : خدا با تو چه کرد ؟
گفت : ای شیخ ! هول های بزرگ دیدم ، و رنج های عظیم کشیدم . از آن جمله به وقت سوال منکر و نکیر ، زبان من از کار باز ماند . با خود می گفتم : واویلاه ، این عقوبت از کجا به من رسید ؟ آخر ، من مسلمان بودم و بر دین اسلام مُردم. آن دو فرشته با غضب از من جواب طلبیدند. ناگاه شخصی نیکو موی و خوش بوی آمد ، میان من و ایشان حایل شد و مرا تلقین کرد تا جواب ایشان را به نحو خوب بدهم ، از آن شخص پرسیدم : تو کیستی – خدا تو را رحمت کند – که من را از این غصه خلاصی دادی ؟
گفت : من شخصی هستم که از صلواتی که تو بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستادی آفریده شده ام ، و مامورم در هر وقت و هر جا که درمانی به فریادت برسم.
آثار و برکات صلوات ص۱۳۱