۷۲ آموزه عاشورایی؛ دستورالعملهایی در باب سبک زندگی اسلامی
کتاب «هفتاد و دو آموزه عاشورایی: دستورالعمل هایی در باب سبک زندگی اسلامی» از سوی انتشارات جمکران منتشر شد.
معرفی کتاب
کتاب هفتاد و دو آموزه عاشورایی با عنوان فرعی «دستورالعملهایی در باب سبک زندگی اسلامی: شامل رهنمودها و احادیث مختلف حضرت ابی عبدالله الحسین(علیه السلام)» منتشر شده است و به تمام مخاطبانش کمک میکند تا به درکی تازه از واقعه عاشورا برسند.
حجت الاسلام شفیعی در مقدمه این اثر اینطور میگوید: «این کتاب حاوی هفتاد و دو پیام از سالار شهیدان جهان بهعنوان آموزههای عاشورایی است که درباره هر کدام به شرح کوتاهی پرداختهایم تا دستمایه ناچیزی باشد برای محققان و مبلغان عاشورایی.»
کتاب «هفتاد و دو آموزه عاشورایی» حاصل تحقیق و تتبع در واقعه عاشوراست که با دیده ورزی در روایات و احادیث مربوط به آن واقعه در ۷۲ بخش با ذکر روایت های تاریخی و احادیثی از امام حسین (علیه اسلام) آموزه های مختلفی را تبیین و تشریح کرده است.
ویژگی اثر
کتاب سعی دارد تا خواننده را از دریچه ای دیگر از صحنه عاشورا آشنا کند.
قلم ساده و روان از دیگر جذبه کتاب است که خواننده را مجذوب نوشتار خود کرده است.
خواندن این اثر را به تمام علاقهمندان به مطالعات مذهبی پیشنهاد میکنیم. اگر دوست دارید با نگاهی تازه به مسئله حماسه عاشورا نگاه کنید و درکی جدید از آن حاصل کنید، این کتاب به شما در این مسیر کمک میکند.
برشی از کتاب:
نگارنده در صفحه ۸۹ کتاب و در بخش نهم با عنوان «محرومان از عاشورا: لب تشنگانِ کنار دریا» و درتوضیح آن آشکار شدن فرجام عاشورایی را می آورد و در ادامه چنین می نویسد:
«یکی از آموزههای عاشورا آشکار شدن سرانجامهاست. تاریخ اسلام گواه ظهور بسیاری از عاقبتهاست و قیام کربلا نیز شاهد آشکار شدن عاقبت بسیاری از مسلمانانِ به ظاهر مؤمن است. گاهی ظاهر زندگی، گواه بر ایمان و پارسایی و تقوا و گاهی بر عکس آن است؛ ولی حقیقت امر این است که آشکار شدن سیمای باطنی افراد بهطور ناقص در عالم برزخ و بهصورت کامل در عالم آخرت انجام میپذیرد؛ البته جهاد و شهادت در راه خدا نیز گاهی عرصه تجلی واقعیتهاست. در کربلا عدهای خوشعاقبت و عدهای بدعاقبت نمایان گشتند. عدهای مورد لعن و نفرین و تعدادی نیز مورد مرحمت تاریخ و مردم قرار گرفتهاند.»
ابو بصیر از امام باقر(ع) سؤال کرد: «مردی که برای دفاع از مالش مبارزه میکند، آیا اجر شهید دارد؟ امام فرمود: پیامبر خدا (ص) فرمودند: کسی که در راه دفاع از مالش کشته شود، شهید است. ابو بصیر پرسید: آیا جنگیدن با دزد جایز است؟ امام پاسخ دادند: اگر نجنگد مانعی ندارد…».
امام صادق (ع) نیز فرمودند: «کسی که دادخواهی کند و در آن راه کشته شود، شهید است».
همچنین صاحب جواهر مینویسد: مانند این روایت، روایتی دیگر از امام باقر (ع) است که از ابو مریم سؤال میکنند: «آیا میدانی دادخواهی چیست؟ ابو مریم پاسخ میدهد: فدایت شوم! اینکه فردی در راه دفاع از خانواده و اموالش و مانند آن کشته شود. امام باقر (ع) میفرمایند: ای ابو مریم، شناخت حق، از فقه به شمار میآید».
موسسه انتشارات جمکران وابسته به مسجد مقدس جمکران جلد سوم از کتاب «بر شانههای اقیانوس» شرحی ادیبانه و روان از نهجالبلاغه شرح خطبه های ۱۸۱ تا آخر خطبه ها، نوشته حجتالاسلام علی رهبر را در ۲۳۶ صفحه با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه به قیمت ۵۲۰۰۰ تومان روانه بازار نشر کرده است.
حواس ایران به طالبان هست
? تسلط طالبان بعضاً موجب نگرانیهایی در برخی محافل رسانهای و سیاسی ایران شده است که طالبان همانی است که 20 سال قبل بوده و تغییری نکرده و ممکن است بعد از تشکیل امارات اسلامی درصدد قتل عام شیعیان افغانستان و ضربه زدن به ایران برآیند و قس علی هذا.
? طالبان از نظر اعتقادی و مبانی فقهی و فکری همان طالبان سابق است اما در عمل تغییراتی در رفتارها و اقدامات خود به وجود آورده است که این تغییرات نیز عمدتاً تاکتیکی و با اهداف مشخص سیاسی و حقوقی و به منظور کسب مشروعیت بینالمللی و رسمیت یافتن است.
? اما اینها باعث نمیشود که مبنای محاسباتی ما در قبال طالبان از 20 سال قبل فاصله بگیرد! تغییراتی شکلی در طالبان نمیتواند موجب تغییرات محتوایی سیاست خارجی ایران نسبت به آن شود!
? طالبان برای کسب مشروعیت باید نشان دهد که نه بیست سال بلکه دویست سال از گذشته خود فاصله گرفته است. احترام به امنیت و حقوق کشورهای خارجی و گروههای مختلف داخلی گام نخست در این زمینه است.
? جمهوری اسلامی ایران با اینکه سر ستیز و درگیری با طالبان ندارد و در تماس با این بازیگر اصلی تحولات افغانستان است، اما هیچ تعهدی نیز در قبال طالبان ندارد و عقد اخوت با آن نبسته است. جمهوری اسلامی مطابق با منافع و امنیت ملی خود و همچنین ثبات و امنیت افغانستان با طالبان تماس و تعامل دارد. منافع و امنیت ملی در کنار تمامیت ارضی، خطوط قرمز جمهوری اسلامی است که اگر از طرف هر گروهی ولو طالبان نقض شود، با واکنش سخت ایران مواجهه میشود.
? اینها موضوعاتی است که تهران بر سر آنها با هیچ کس مماشات نمیکند. جمهوری اسلامی در وهله نخست به منافع و امنیت ملی و تمامیت ارضی خود متعهد است.
✍️ حمید خوش آیند-کانال سواد رسانه ای
کتابخوانی در سیره رهبرانقلاب مدظله العالی
در منزل من همهی افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد!
?رهبر انقلاب مدظله العالی:
? من اين را مىخواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد.
? خود من هم همينطورم. نه اينكه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىكنم؛ تا خوابم مىآيد، كتاب را مىگذارم و مىخوابم.
? همه افراد خانه ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است.
?من فكر مىكنم كه همه خانوادههاى ايرانى بايد اينگونه باشند. توقّع من، اين است.
? مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۴/۰۲/۲۶
حدیث روز- دل نبستن به دنیا
? امام كاظم (عليه السلام) :
☘️ در دنيا ، مانند كسى باش كه در خانهاى ساكن است كه مالک آن نيست و منتظر رفتن است.
? تحف العقول ، ص۳۹۸
رمانی جذاب درباره بی وفایی کوفیان
رمان “نامیرا” به قلم صادق کرمیار، داستانی است خواندنی در وصف بی وفایی کوفیان و مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش که بارها تجدید چاپ شده است.
یکی از کتاب های خواندنی در این خصوص که در قالب رمان و به همت صادق کامیار، نویسنده و هنرمند سرشناس نگاشته شده، “نامیرا” است که چند سالی می شود، نشر نیستان آن را چاپ کرده و تاکنون نیز چندین نوبت تجدید چاپ شده است.
این کتاب در واقع داستانی خواندنی است در وصف کوفه آن هم پیش از واقعه عاشورا؛ روایت قصه البته کاملاً تخیلی است با این تفاوت که بر بستری از واقعیت ها و با شخصیتهای واقعی بنا نهاده شده و در واقع داستان درباره دختر و پسر جوانی است که در حمایت از سیدالشهدا(ع) و یا یزید شک و تردید دارند. در ادامه داستان، این دو جوان طی استدلالهای مختلف به حقانیت امام حسین (ع) پی میبرند و در این جا نویسنده به بهانه روایت این دو جوان، به بخشی از تاریخ اسلام و شیعه در آن مقطع حساس تاریخی میپردازد.
کرمیار در این کتاب به سبک رمانهای کلاسیک شروعی نسبتاً آرام دارد، در ادامه تصویرسازی میکند، شخصیتها را یک به یک وارد داستان میکند، آنها را معرفی نموده و با کلیت قصه پیش میبرد.
داستان این رمان از آن جایی شروع می شود که عبدالله بن عمیر، مردی از قبیله بنیکلب در روزهای پیش از عاشورا با همسرش در راه نخیله است که تشنه میمانند. آنها در راه با انس بن حارث که در بیابان در انتظار قافله امام حسین (ع) نشسته مواجه میشوند. انس به قافله عبدالله آب میدهد. کمی بعد قافله عبدالله با کاروانی مواجه میشود که مورد حمله راهزنان قرار گرفته است. عبدالله و سوارانش به کاروانیان کمک میکنند و راهزنان را فراری میدهند. پس از آن عبدالله میفهمد بار کاروان متعلق به سلیمان کاروان سالار و شریکش عباس است. سلیمان که در حمله دزدان زخمی شده و امیدی به نجات خودش نمیبیند کاروان را به عبدالله میسپارد و او را قسم میدهد اموال عباس را که در حجاز کشته شده، به همسرش ام ربیع برساند.
با این حال سلیمان زنده میماند و امربیع را ملاقات میکند و رازی را برای او آشکار میکند. رازی که امربیع باید آن را به پسرش بگوید. اندکی بعد ربیع تصمیم میگیرد همراه مادرش، بنیکلب را به مقصد شام ترک کند. آنها در مسیر شام به راهزنان برمیخورند و ربیع در درگیری با آنها زخمی میشود. عمرو بن حجاج به بنی کلب میرود، آنان را از دست راهزنان نجات میدهد. عمرو میخواهد ربیع و مادرش را به بنیکلب برساند. ربیع قبول نمیکند. عمروبن حجاج تصمیم میگیرد آنها را به خانه خودش در کوفه ببرد. او در خانه دختری به نام سلیمه دارد. ربیع و سلیمه به هم دل میبازند. هر دوی آنها بین حقانیت امام حسین(ع) و یزید تردید دارند. بحثها و استدلال های طولانی میان آن دو در میگیرد و به موازات آن ماجراها در کوفه هم در جریان است.
در بخشی از رمان جذاب و پرمخاطب می خوانیم: “جماعت در حیاط خانه مختار جمع بودند. ربیع و عمرو نیز در کنار مسلم ایستاده بودند. در میان جماعت، ابن خضرمی نیز حضور داشت. ربیع (یکی از دو شخصیت اصلی داستان که پدرش به خاطر دفاع از امیرالمومنین توسط مردم شام کشته شده است و حالا به دنبال خونخواهی پدرش است.) چشم از مسلم بن عقیل برنمیداشت. مسلم نامه امام را باز کرد و گفت: و این پاسخی است که مولایم حسین بن علی (ع) به نامههای شما داده است.
مردم سکوت کردند. مسلم شروع به خواندن کرد: به نام خداوند بخشنده مهربان.
از حسین بن علی (ع) به جمع مومنان و مسلمانان. اما بعد؛ هانی و سعید نامههای شما را نزد من آوردند. آنچه را نوشته بودید، دانستم و درخواست شما را دریافتم. سخن بیشترتان این است که امام نداریم و از من میخواهید به سوی شما بیایم…
ربیع چشمش به گروهی افتاد که به گریه افتادند و گروهی دیگر که با تایید سرتکان دادند. مسلم ادامه نامه را خواند: شاید به سبب ما، خدواند شما را به راه حق هدایت کند. اینک برادر و پسرعمو و معتمد اهل خاندانم را به سوی شما فرستادم تا از اوضاع شما به من بنویسد. اگر برای من بنویسد که رای جماعت اهل فضل و خرد، چنان است که فرستادگان به من گفتهاند و در نامههایتان خواندهام، به زودی نزد شما خواهم آمد؛ انشاءالله…گریه جماعت بیشتر شد و گروهی یک صدا فریاد زدند: “انشاالله…"
درس_اخلاق
? ?#درس_اخلاق?
? حجت الاسلام والمسلمین همتیان
?#موضوع: تقوای الهی - زبان(۳)