ماشین دولتی یعنی چه؟
? رهبر معظم انقلاب مدظله العالی:
? مگر مردم نمیبینند که ما چگونه زندگی میکنیم؟
بعضی دوستان ما در دوره اول مجلس، خجالت کشیدند حقوق بگیرند!
اگر ماشین دارید، آن را سوار شوید و به وزارتخانه و محل کارتان بیایید؛
ماشین دولتی یعنی چه؟
?اندازه نگه دارید؛ اینها ما را از مردم دور میکند!
این غم کم نیست،لیاقتشُ ندارم آقااا بیام حرمت
انگار حاج میثم مطیعی این مداحی رو برای این روزهای پر از حسرت و دلتنگی ما خونده ?
میاد خاطراتم جلوی چشام?
من اون خستگی تو راهُ میخوام
میخواستم مثل اهل بیت حسین?
با اهل و عیالم پیاده بیام
آه حسرت تو سینمهُ
میباره چشام به پای غمت
این غم کم نیست
لیاقتشُ ندارم آقااا بیام حرمت?
جاااده به جاااده
پااای پیاده
جاااا موندم امااااا
زائر زیاده???
السلام علی الحسین
و علی علی ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
«چی بگم آخه؟!»
كتاب «چی بگم آخه؟!» مجموعه ای از بهترین تشکرها و تذکرها در امر به معروف و نهی از منکر با تأکید بر جرائم اخلاقی مشهود منتشر شد.
این کتاب به قلم جمعی از طلاب و دانشجویان در 174 صفحه در قالب آموزشی و با رویکرد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآمده است.
«طولانی شدن نماز جماعت»، «بدحسابی»، «رأی ندادن»، «خانمی که فقط موهاش بیرونه»، «خانمی که فقط جوراب نداره»، «خانم مسن بدحجاب»، «کشف حجاب در مسیر عبور»، «کشف حجاب در وسیله نقلیه»، «ارتباط گرم با نامحرم»، «تصاویر نامناسب روی اجناس»، «خانم محجبه ای که لاک زده»، «خانمی که آرایش قابل توجه داره»، «سیگار کشیدن»، «آشغال ریختن»، «بی احترامی فرزند با والدین»، «دوبله پارک کردن»، «استفاده از ماهواره»، «همراه داشتن سگ در فضای عمومی»، «اسراف آب» و … از جمله موضوعات مطروحه در این کتاب است.
در ادامه مطلب، نسخه pdf كتاب را دريافت نماييد
رمز رستگاری شهید حاج قاسم سلیمانی
خداوند در کلام الله مجید می فرماید:
فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً (نساء ۶۵)
پس چنین نیست (که آنها ایمان داشته باشند)، سوگند به پروردگارت که آنها ایمان نمی آورند تا آن گاه که تو را در آنچه میان خود اختلاف دارند داور سازند، سپس در نفس خویش هیچ تنگی و ناراحتی نسبت به آنچه تو حکم داده ای نیابند و کاملا تسلیم گردند.
در کتاب تفسیر نمونه ذیل آیه فوق به مطالب زیر اشاره شده است :
در این آیه خداوند برای اثبات اینکه مبدأ حاکمیت تنها خداست و هیچ حاکمی جز آنکه خدا تعیین نموده و هیچ حکمی جز شریعتی که خدا آن را وضع کرده وجود ندارد، به ذات مقدس خود سوگند می خورد و صفت ایمان را از کسانی که حکم غیر خدا را بپذیرند، نفی می کند؛ لذا منافقین که خود را مؤمن می دانند، اما محاکمه به نزد طاغوت می برند، در واقع مؤمن نیستند و ایمان آنها کامل نیست؛ مگر زمانیکه پیامبر(ص) را حکم خود قرار دهند و باطنا و ظاهرا تسلیم او باشند و از حکم او آزرده نشوند، چون هر کس از حکم پیامبر آزرده شود در واقع از حکم خدا آزرده شده است و شرط ایمان به خدا، اطاعت از پیامبر و نافذ دانستن حکم اوست و تسلیم به معنای رضایت باطنی و قلبی و ظاهری است؛ چون هر اعتراض یا سختی و تنگی احساس کردن از هر حکمی از احکام خدایی در واقع شرک است (و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون/ اکثر ایشان به خدا ایمان نمی آورند، جز درحالیکه مشرکند)
«زبـیـر بـن عـوام» کـه از مـهـاجـران بود با یکی از انصار (مسلمانان مدینه) بر سر آبـیـاری نـخـلسـتان های خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلافی پیدا کرده بودند، هر دو برای حل اختلاف خدمت پیامبر (صلي الله عليه واله) رسیدند، از آنجا که باغستان زبـیـر در قـسـمـت بـالای نـهـر و بـاغـستان انصاری در قسمت پائین نهر قرار داشت پیامبر (صلي الله عليه واله) بـه زبـیـر دسـتـور داد کـه اول او بـاغ هایش را آبیاری کند و بعد مسلمان انصاری (و این مطابق همان سنت بودکه در بـاغ هـای مـجـاورهـم جـریـان داشـت) اما این مرد انصاری به ظاهر مسلمان از داوری عادلانه پـیـامـبـر (صلي الله عليه واله)ناراحت شد و گفت: آیا این قضاوت به خاطر آن بـود کـه زبـیـر، عـمـه زاده تو است!؟ پیامبر (صلي الله عليه واله) از این سخن بـسـیـار ناراحت شد به حدی که رنگ رخسار او دگرگون گردید، در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد.
گـرچـه شـائن نـزول خـاصـی در بـالا بـرای آیـه فـوق نقل شد ولی همانطور که بارها گـفـتـه ایـم شـأن نـزول های خاص هیچ گاه با عمومیت مفهوم آیه منافات ندارد و به همین دلیل این آیه می تواند مکمل بحث آیات قبل نیز بوده باشد.
در ایـن آیـه «خـداوند سوگند یاد کرده که افراد، ایمان واقعی در صورتی خواهند داشت کـه پیامبر (صلي الله عليه واله) را در اختلافات خود به داوری بطلبند» و به بیگانگان مراجعه ننمایند (فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم). سـپـس مـی فرماید: نه فقط داوری را به نزد تو آورند بلکه هنگامی که تو در میان آنـهـا حـکـمـی کردی، خواه به سود آنها باشد یا به زیان آنها، علاوه بر اینکه اعتراض نکنند «در دل خود نیز احساس ناراحتی ننمایند و کاملا تسلیم باشند» (ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما). گـرچـه نـاراحـتـی درونـی از قـضاوت هایی که احیانا به زیان انسان است غالبا اختیاری نیست؛ ولی با تربیت های اخلاقی و پرورش روح تسلیم در برابر حق و عدالت و توجه بـه مـوقـعیت واقعی پیامبر (صلي الله عليه واله) حالتی در انسان پیدا می شود که هیچگاه از داوری پیامبر (صلي الله عليه واله) و حتی دانشمندانی که جانشینان او هـسـتـنـد هـرگـز ناراحت نخواهد شد و به هر حال مسلمانان واقعی موظفند روح تسلیم در برابر حق را در خود پرورش دهند.
دو نکته:
الف: در آیه فوق نشانه های ایمان واقعی و راسخ در سه مرحله بیان شده است:
۱- در تـمـامـی مـوارد اخـتـلاف خـواه بزرگ باشد یا کوچک به قضاوت و داوری پیامبر (صلي الله عليه واله) که از حکم الهی سرچشمه می گیرد مراجعه کنند، نه به طاغوت و داوران باطل.
۲- هیچ گاه در برابر قضاوت ها و فرمان های پیامبر (صلي الله عليه واله) که همان فرمان خداست حتی در دل خود احساس ناراحتی نکنند و به داوری ها و احکام او بدبین نباشند.
۳- در مـقـام عـمـل نـیـز آن را دقـیـقـا اجـرا کـنـنـد و بـه طـور کامل تسلیم حق باشند.
روشـن اسـت قـبـول یـک مـکـتـب و فـرمـانهای آن در مواردی که به سود انسان تمام می شود دلیـل بـر ایـمـان بـه آن مـکـتـب نیست؛ بلکه آنجا که ظاهرا به زیان انسان است اما در واقع مطابق با حق و عدالت است اگر پذیرفته شود، نشانه ایمان است.
در حدیث که در کتاب کافی در تفسیر ایـن آیـه نـقـل شـده چـنـیـن مـی خوانیم: اگر جمعیتی خدا را بپرستند، نماز را بپا دارند، زکات را بـپردازند، روزه ماه رمضان و حج را بجا آورند، ولی نسبت به کارهایی که پیامبر (صلي الله عليه واله) انجام داده با سوء ظن بنگرند و یا بگویند:
«اگر او فلان کار را انـجـام نـداده بـود بـهـتر بود، آنها در حقیقت مؤ منان واقعی نیستند» سپس آیه فوق را امام (عـلیـه السـلام) تـلاوت فـرمـود، بـعـد فـرمـود: «بـر شـمـا بـاد کـه در مقابل خدا و حق همیشه تسلیم باشید».
ب: از آیه فوق دو مطلب مهم استفاده می شود:
۱ - آیـه یـکـی از دلایـل مـعـصـوم بـودن پـیـامبر (صلي الله عليه واله)است زیرا دسـتـور بـه تسلیم مطلق از نظر گفتار و کردار در برابر همه فرمانهای پیامبر (صلي الله عليه واله) و حتی تسلیم قلبی در برابر او، نشانه روشنی بر این است کـه او در احـکام و فرمانها و داوری هایش نه اشتباه می کند و نه عمدا چیزی برخلاف حق می گوید، معصوم از خطاست و هم معصوم از گناه.
۲ - آیـه فوق هرگونه اجتهاد در مقام نص پیامبر (صلي الله عليه واله)و اظهار عقیده را در مواردی که حکم صریح از طرف خدا و پیامبر (صلي الله عليه واله) درباره آن رسیده باشد نفی می کند: بنابراین اگر در تواریخ اسلامی می بینیم که گاهی بـعـضـی از افراد در برابر حکم خدا و پیامبر (صلي الله عليه واله) اجتهاد و یا اظـهـار نـظـر مـی کـردنـد و مـثـلا مـی گـفتند پیامبر چنین گفته و ما چنین می گوییم، باید قبول کنیم که عمل آنها بر خلاف صریح آیه فوق است.
چنانکه گفته شد نشانه ایمان تسلیم پیامبر و جانشینان ایشان و در زمان ما ولی فقیه می باشد …
جهت تکمیل مبحث، پسندیده این است که با ذکر ماجرایی از زبان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، به رمز رستگاری ایشان بپردازیم:
ما یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مساله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می کرد و هم تعداد زیادی از بچه های ما را شهیدکرده بود، با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم.
در جلسه ای که خدمت رهبر انقلاب مدظله العالي رسیده بودیم من این مساله را مطرح و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم.
رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند. من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب زیاد پرسیدم آقا چرا؟ من اصلا متوجه نمی شوم چرا باید این کار را می کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟ رهبری گفتند: مگرنمی گویی دعوتش کردیم؟ بعد از این جمله خشکم زد. البته ایشان فرمودند: حتما دستگیرش کنید. ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم.
چنانکه ملاحظه شد رمز رستگاری شهید حاج قاسم سلیمانی در ایمان واقعی به مقام و جایگاه ولایت فقیه و در عمل، مطیع محض امام بودن خلاصه می شود.
سید حسن محمدی طباطبایی
♦️خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !
?یک روز گرم تابستان ، شهید مهندس (مهدی باکری ) – فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا – از محور به قرارگاه بازگشت یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید،یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد ،مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد ،که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید:
?️ امروز به بچه های بسیجی هم کمپوت داده اید ؟ جواب دادند : نه ، جزء جیره امروز نبوده . مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید ؟گفتند:دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما
?مهدی این حرف ها را شنید ، با خشم پاسخ داد : از من بهتر ، بچه های بسیجی اند که بی هیچ چشمداشتی می جنگند و جان می دهند. به او گفتند : حالا باز کرده ایم ، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید . مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد :خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی !
?️بخشی از خاطرات شهید سردار شهید “مهدی باکری به نقل ازاخبار فوری
وقتشه ستاره بشی
فرازهایی از دعای بیستم صحیفه سجادیه در کلام رهبر انقلاب مدظله العالي
من به شما جوانان توصیه میکنم که بروید «صحیفه سجادیه» را بخوانید و در آن تدبّر کنید. خواندنِ بیتوجّه و بیتدبّر کافی نیست. با تدبّر خواهید دید که هر یک از دعاهای این «صحیفه سجادیه» و همین دعای «مکارمالاخلاق»، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است.
۱۳۷۲/۴/۲۳
صفرالمظفّر یا صفرالخیر
صَفَر، صفرالمظفّر یا صفرالخیر دومین ماه قمری است.
صفر به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن است که در اين ماه بازارهایى در یمن به پا میشد كه آنرا صفرى ميگفتند و از آنجا آذوقه ميگرفتند و هر كه به بازار نمیرسيد از گرسنگى هلاك میشد،[۱] برخی نیز گفتهاند: چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم (به دلیل اینکه از ماههای حرام بود) از جنگ دست میکشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی میآوردند و خانهها خالی میماند؛ از این رو به آن صفر گفتهاند.[۲]
پس از ماه محرم، این ماه نیز ماه حزن و اندوه شیعیان است. رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(علیه السلام) و اربعین امام حسین (سلام الله علیه) در این ماه قرار دارند.
معروف است كه ماه صفر به خصوص چهارشنبه آخر آن نحس است، اما در اين مورد روايتى نداريم.[۳]
برخی با استناد به روایت پیامبر اسلام که «هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او مىدهم.»، ماه صفر را شوم قلمداد کرده، پایان آن را به یکدیگر تبریک گفته و آمدن ربیع الاول را جشن میگیرند.[۴] در حالی که این روایت در کتب روایی به عبارتی متفاوت در تجلیل از شخصیت اباذر غفاری آمده است و ارتباطی با نحوست ماه صفر ندارد.[۵] و برخی از علمای شیعه[۶] و سنی[۷] سند آن را معتبر ندانستهاند.
در برخی مناطق رسم است که برای گرفتن حاجت، در پایان صفر هفت شمع روشن کرده و هفت مسجد را در میکوبند. این کار پایه دینی نداشته و از خرافات است.[۸]
اعمال ماه صفر
خواندن دعای: یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.
روز سوم
خواندن دو رکعت نماز در ركعت اوّل، سوره حمد و فتح، و در ركعت دوم، سوره حمد و اخلاص، پس از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه “اَللَّهُمَّ الْعَنْ الَ اَبي سُفْيانَ"، صد مرتبه استغفار
روز بیستم
خواندن زیارت اربعین
وقایع مهم ماه صفر المظفر
ورود اسرا کربلا به همراه سرهای امام و شهدا به شام (۱ صفر ۶۱ق)
شهادت امام حسن مجتبی(ع) (به قولی) (۷ صفر ۵۰ق)
ولادت امام کاظم(ع) (۷ صفر ۱۲۸ق)
درگذشت آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی (۷ صفر ۱۴۱۱ق)
اربعین امام حسین (ع) (۲۰ صفر ۶۱ق)
رحلت حضرت محمد(ص) (۲۸ صفر ۱۱ق)
شهادت امام حسن مجتبی(ع) (۲۸ صفر ۵۰ق)
شهادت امام رضا(ع) (آخر صفر ۲۰۳ق)
فیلم گردان لوطی ها و هنر فرمانده
گردان لوطیها
فیلم مجید سوزوکی رو از رو این گردان ساختن
بسجي را از مسجد به جبهه آوردن هنر نيست از كوچه و خيابان به جبهه آوردن هنر است
چند ثانیه تأمل!
ما چند نفر را از كوچه و خيابان و يا حتي از مسجد به حوزه آورده ايم!؟
به مناسبت شهادت حضرت رقيه سلام الله عليها
زیارت حضرت رقیه(سلام الله علیها) احیاء امر اهل بیت(علیهم السلام) است از دیدگاه استاد الفقهاء و المجتهدین آیت الله تبریزی (رحمه الله علیها):
ما به زیارت قبر دختر خردسال سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام)مشرف مى شویم تا به ثواب عظیم نائل گردیم و زیارت این مظلومه مصداق رحم الله من احیا امرنا است زیرا ذکر و یاد حضرت رقیه(علیها السلام)زنده نگاه داشتن واقعه طف است، که در میان اسراء اهل بیت(علیهم السلام)دختر کوچکى از سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) بوده که در شام به لقاء الله نائل شد و این قبر نشانه و سند است بر مرور اسراء اهل بیت(علیهم السلام)بر شام و با وجود این قبر شریف در شام مخالفین نتوانستند این واقعه را انکار نمایند. برگزارى مجالس عزادارى بر ائمه(علیهم السلام) و اولاد کرام ایشان از جمله: دختر سیدالشهداء حضرت رقیه(علیها السلام) باعث مى شود که دل عزاداران مؤمن در روزى که دل ها مى میرند نمیرد، زیرا که به فرموده امام رضا(علیه السلام)هرکس در مجلسى بنشیند که در آن امر ما احیاء مى شود دلش در روزى که دل ها مى میرند نمى میرد و با این عمل موجبات رحمت الهى براى خودش فراهم مى کند. همانگونه که امام صادق(علیه السلام)فرمود: امر ما را زنده نگاه دارید خداى رحمت کند کسى را که راه ما را احیا کند .
برگرفته از کتاب حضرت رقیه – جعفر تبریزی
هفت ويژگي اخلاقي امام مجتبي علیه السلام
1. عبادت
امام صادق علیه السلام در بيان حال معنوي ايشان مي فرمود: امام مجتبي علیه السلام عابدترين مردم زمان خود بود. بسيار حج به صورت پياده و گاه با پاي برهنه به جاي مي آورد. هميشه او را در حال گفتن ذكر مي ديدند و هر گاه آيه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» را مي شنيد، پاسخ مي گفت: لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْك» (خداوند! گوش به فرمان توام.) 1)
آن امام همواره در قنوت نمازش، بسيار دعا مي كرد و خدا را اين گونه مي خواند: اي پناهگاه درماندگان! فهمها در درك تو حيران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قيّومي كه جاودانه است. تو خود مي بيني آنچه را كه مي داني و در آن كار، دانا و بردبار هستي. تو بر آشكار ساختن هر پنهان، قدرت داري و مي تواني از انجام هر كاري جلوگيري كني؛ بدون آنكه در تنگنا واقع شوي. بازگشت همه چيز به سوي توست؛ همان سان كه آغاز آن از خواست تو سرچشمه مي گيرد. تو آگاهي از آنچه در سينه ها پنهان مي دارند. آنچه را خواسته اي اجرا شده است. آنچه را در خزانه غيب خودت بوده بر عقلها واداشته اي تا هر كه نابود شود، از روي دليل آن كار نابود شود و هر كه زنده شود، از روي دليل زنده شود. به راستي كه تو شنوا و دانايي و يكتا و بينايي.
بارخدايا! تو خود مي داني كه من از تلاش خود فروگذار نكرده ام تا هنگامي كه برش تيغم از ميان رفت و تنها شدم. در آن وقت از گذشتگان خودم پيروي كردم (صبر كردم) تا جلوي اين دشمن سركش و ريختن خون شيعيان را بگيرم تا اينكه حفظ كردم آنچه را اولياي من حفظ كردند. خشم خود را فرو بردم و به خواسته آنها تن در دادم. به راهي رفتم كه مي خواستند و هيچ نگفتم تا ياري تو فرا برسد كه تو تنها ياور حق و بهترين پشتيبان آن هستي؛ گرچه اين ياري تأخير افتد و نابود شدن دشمن اندكي به درازا كشد.» 2)