مهمترین معیار و ملاک در ازدواج از نگاه دینی چیست!؟
✍️ پاسخ: پایبندی به ارزشهای دینی و در جامعه ما به «اصول و آیین مقدس اسلام» ، بدون شک، یکی از عوامل مهم خوشبختی در زندگی زناشویی است. دین به عنوان یک عامل درونی، افراد را از ارتکاب به اعمال خلاف انسانی باز میدارد. علاوه بر این زن و مرد با ایمان و با تقوی، از هر جهت برای تربیت فرزندان صالح شایستهتر هستند.
? بدون تردید از مهمترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، همسویی بینشها و باورهای دینی و پایبندی عملی زوجین به ارزشها و معارف الهی است. بر همین اساس، پسران و دختران خداباور و پاکاندیش در آرزوی داشتن همسری مؤمن و نیک سیرت و عامل به ارزشهای قرآنی هستند.
? چنین گرایشی در امر ازدواج، برخاسته از نهاد پاک و فطرت کمال جوی انسان است و خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر میداند و میفرماید: «. . . و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات . . .» زنان پاک از آن مردان پاک و مردان پاک از آن زنان پاکند . . . .
? و در همین رابطه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک» کسی که به خاطر دین و ایمان زنی، با او ازدواج کند، خداوند همه دنیایش را برای او فراهم میکند.
? مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
رفیق خوشبخت ما، مهدی باکری!
رفقای واقعی آنان هستند که آرزوی خوشبختی رفیقشان را دارند و این آرزو در کربلای ایران با به شهادت رسیدن معنا میگرفت و رفقا اینطور برای یکدیگر آرزوی خوشبختی میکردند. گروه چندرسانهای نوید شاهد تصاویری از این رفقای خوشبخت را به نمایش میگذارد که رفیق خوشبخت ما، امروز شهید «مهدی باکری» است.
نوید شاهد: رفاقت یکی از شیرینترین قصههای زندگی است و رفیق نقطه امن آن. قصهای که در آن وقتی چند نفر دست رفاقت به سمت یکدیگر دراز میکنند قول و قرارشان این است که در سختیها یار و کنار یکدیگر باشند. هرکدام به سختی بیفتد بقیه برای گذشتن رفیق از آن سختی همه تلاششان را میکنند و هرگاه یکی از آنها به موفقیت و جایگاهی برسد از خوشحالی او شاد میشوند.
رفقای واقعی در قصه رفاقت همیشه آرزوی خوشبختی رفیقشان را دارند و اما در این قصه گاهی برخی از آنها خوشبختتر و عاقب بخیر هستند. اما در کربلای ایران این پیمان محکمتر و بیریا تر از هرکجای دنیا دیده میشد و معنای رفیق و جمع رفقا با هرجا و زمان دیگر متفاوت بود. در این جمع «شهادت» نقطه پایان خوشبختی و نهایت عاقبتبخیری بود که همگی آرزوی آن را داشتند. هروقت یکی از رفقا به شهادت میرسید بقیه با نگاهی پر از حسرت به راهش خیره میشدند و آرزو داشتند به «رفیق خوشبخت» خود بپیوندند.
چه خوش بود راهی که یکی یکی جمع رفقا، آن را پیمودند و چه خوشتر غایتی که شهادت بود و به آن رسیدند. حال پس از گذشت چند دهه از آن دوران و رفاقتهایی که بسیاری از رفقای آن به قله خوشبختی رسیدند؛ ما در نوید شاهد بر آن شدیم با به نمایش گذاشتن عکسهایی از این رفیقهای خوشبخت که همچون نگین در جمع رفقایشان میدرخشیدند، یادشان را زنده کنیم و آنها را در رفاقت سرمشق قرار دهیم؛ به امید آنکه چراغ راهی برای خوشبخت شدن نسل امروز باشند.
رفیق خوشبخت امروز ما شهید «مهدی باکری» فرزند «فیضاله»، متولد 30 فروردین 1333 در میاندوآب است. این شهید والامقام 25 اسفند ماه 1363 در عملیات بدر به فیض شهادت نائل آمد.
برگزاری مراسم زیارت عاشورا-30خرداد
مراسم زیارت عاشورا این هفته مرکزآموزش های غیرحضوری با سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین حاج آقای حقگو زیدعزه برگزار شد
سخنران جلسه ضمن اشاره به مناسبت های مهم و باعظمت دهه آخر ذی الحجه، شرح مختصری در مورد ماجرای مباهله اشاره و مطالبی از اقبال الاعمال در فضیات و اعمال روز مباهله بیان فرمودند
در ادامه فایل صوتی جلسه قابل دریافت می باشد
بوسه بر دار
میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت،در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت. عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟ فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی.
مناظره میثم با ابن زیاد
پس از دستگیری میثم تمار، او را نزد عبیداللّه بن زیاد، والی کوفه بردند. میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت،در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت. عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟ فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی. ابن زیاد میثم را تحت فشار قرار داد تا از مولای متقیان امیرمؤمنان بیزاری جوید، ولی میثم زیر بار خواسته او نرفته، تمام شکنجه ها را تحمل کرد؛ ولی کوچک ترین جسارتی به مولا و مقتدای خود نکرد. ابن زیاد پرسید: شنیده ام که علی کیفیت مرگ تو را گفته است؟ میثم جواب داد: آری، حضرت به من فرمود: تو را شخص پست و مزدور و پسر زن بدکاره ای دستگیر می کند و دست و پا و زبانت را می بُرد. ابن زیاد با شنیدن این حرف ها خشمگین شد و دستور داد دست و پای میثم را قطع کرده، ولی زبانش را نبرند تا به گمان ناقص او، دروغ امام علی علیه السلام آشکار شود. سپس دستور داد که او را با همان حال بر دار زنند.
خطبه بر دار
میثم تمار که با دست ها و پاهای بریده، بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرده و نهایت عشق و ارادت خود را به مولا و مقتدای خویش و خشم و کینه خود را به دشمنان اهل بیت به نمایش گذاشت. او با همان حالت شروع به سخنرانی کرد و با صدای بلند مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود: «ای مردم، هر کس می خواهد احادیث یادگاری از سرچشمه زلال علوم اسلامی، علی بن ابی طالب بشنود، به سوی من بشتابد که به خدا سوگند از آنچه از امروز تا روز قیامت انجام خواهد شد، به شما خبر خواهم داد و هر فتنه و آشوبی که تا روز قیامت بر پا خواهد شد، با شما در میان می گذارم». مردم زیادی گرد او جمع شده و به سخنان او گوش دادند. وقتی این خبر به دار الاماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند. میثم، با همان حال، به افشاگری های خود بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند و با این حرکت، حقانیت و درستی گفتار امیرمؤمنان به اثبات رسید.
پرواز تا ملکوت
شهادت، شایسته مردان بزرگی است که خود را برای آن افتخار بزرگ آماده کرده اند و خداوند هم تاج پرافتخار شهادت را بر سر آنها می گذارد و در روضه رضوان مهمانشان می کند. میثم تمار، یار همیشگی امیرمؤمنان، به مدت دو روز، با دست و پاها و زبان بریده بر فراز دار بود و در نزدیکی غروب روز دوم، خونی از گلوی او فرو ریخت و محاسن شریفش را رنگین کرد. در روز سوم، یکی از مزدوران ابن زیاد نزد چوبه دار رفت و با نیزه شکم او را درید. در این هنگام، بانگ تکبیر از میثم بلند شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. میثم تمار در روز ۲۲ ذیحجه سال ۶۰ قمری، ده روز قبل از ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین پربلای کربلا، در شهر کوفه به شهادت رسید.
دفن میثم
دستگاه حاکم بنی امیه، برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، از پایین آوردن جنازه میثم و دفن او جلوگیری می کرد. در همان حال، هفت نفر از خرما فروشان با یکدیگر پیمان بستند که جنازه میثم را شبانه از بالای دار پایین آورده، دفن کنند. چون پاسی از شب گذشت، به نزدیکی دار آمده و تعدادی مأموردولتی یافتند که برای محافظت از جنازه نگهبانی می دادند. خرما فروشان، آتشی روشن کرده و مأموران را با آتش مشغول کردند تا جنازه را پایین آورده، روی تخته ای نهاده و در نزدیکی چشمه ای دفن کردند. چون صبح شد، ابن زیاد سپاهی را برای یافتن جنازه، گسیل داشت که به نتیجه ای نرسید. آرامگاه میثم که در نزدیکی مسجد اعظم کوفه است، زیارتگاه خاص و عام می باشد.
مقام میثم در بهشت
روزی امیرمؤمنان خطاب به میثم فرمود: هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟ میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود: در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. گفت: صبر می کنم که این در راه خدا کم است. حضرت فرمود: در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود. امام کاظم علیه السلام نیز میثم تمّار را از حواریون (اصحاب ویژه) حضرت علی علیه السلام شمرده و می فرماید: «در روز قیامت،منادی ندا می کند که حواریون علی بن ابی طالب کجایند؟ چهار نفر بر می خیزند که یکی از آنها، میثم است».
فرزندان
از میثم تمار، شش فرزند به یادگار مانده است که همگی از یاران و خواص امامان معصوم بوده، در حلقه معرفتی و تربیتی آنها، درس صفا و خلوص و عدالت خواهی آموخته اند. فرزندان ایشان عبارت اند از: محمد، که از پدرش میثم نقل روایت می کند و علمای اهل سنت، احادیث او را به جرم محبت بی شائبه اش به خاندان عصمت نمی پذیرند. شعیب که مرحوم شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده است. صالح، که از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بوده است. امام باقر علیه السلام ، به صالح می فرمود: «من تو را و پدرت را خیلی دوست می دارم». علی و عمران که شیخ طوسی، گاه او را از اصحاب امام سجاد علیه السلام ، زمانی از اصحاب امام باقر علیه السلام و گاهی از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده است، و حمزه، که روایاتی را از پدرش نقل کرده است.
میثم ازنگاه دیگران
امام خمینی رحمه الله ، در ۲۹ اسفند سال ۱۳۴۱، در مسجد اعظم کوفه، در مورد توطئه های استکبار جهانی بر ضد اسلام و مسئولیت سنگین علماء، سخنرانی کرده و میثم را به عنوان زبان گویای اسلام، معرفی کرده و فرمود:«میثم تمار، این زبان گویای اسلام، تا آنجا گفت و گفت که جلادان معاویه، زبانش را بریدند».
مرحوم علامه مامقانی نیز در مقام میثم می گوید: «عظمت و بزرگی میثم، از بیان کردن بی نیاز است. ایشان عادل ثقه (مورد اطمینان) است؛ بلکه اگر بین عدالت و عصمت مرتبه دیگری وجود داشت، آن مرتبه را برای ایشان قائل می شدیم».
شیخ عباس قمی نیز می فرماید:«میثم، از برگزیدگان اصحاب امام علی علیه السلام بود و حضرت، او را بر اسرار خفیه و اخبار غیبیه مطلع کرده بود. او یکی از زاهدترین افراد زمان خود بود و به علت زهد و عبادت زیاد، پوست بدنش خشکیده بود».
منبع: گلبرگ - بهمن ۱۳۸۳، شماره ۵۹ - بوسه بر دار(شهادت میثم تمار)
گهرهای کاظمی
امام رضاعليه السلام :
كانَ [الامام الكاظم عليه السلام ]عَقلُهُ لاتُوازي بِهِ العُقُولُ و رُبَّما شاوَرَ الأسوَدَ مِن سُودانِهِ
هيچ انديشهاي با انديشه او برابري نميكرد و [با اين حال] چه بسا با يكي از خادمان سياه خود مشورت ميكرد
مكارم الأخلاق ، ج ۲، ص ۹۹ .
روايت شده است :
و كانَ اَوصَلَ النّاسِ لأِهلِهِ و رَحِمِهِ و كانَ يَتَفَقَّدُ فُقَراءَ المَدينَةِ فِي اللَّيلِ
[امام موسي بن جعفرعليه السلام] بيشترين پيوند را با خانواده و خويشان خود داشت و شبها از فقيران مدينه دستگيري ميكرد
الإرشاد ، ج ۲ ، ص ۲۲۳ .
ابن أثير :
كانَ يُلقَّبُ بِالكاظِمِ لِأنَّهُ كانَ يُحسِنُ إلي مَن يُسيءُ إلَيهِ ، كانَ هذا عادَتَهُ
امام كاظم عليه السلام] از آن روي “كاظم” ناميده شد كه همواره با كسي كه به او بدي ميكرد ، به نيكي رفتار ميكرد ؛ اين خوي او بود
الكامل ، ج ۶ ، ص ۱۶۴ .
سخنان برگزيده
امام كاظم عليه السلام :
المَغبونُ مَن غُبِنَ عُمرُهُ ساعَةً
زيان كار كسي است كه ساعتي از عمرش را زيان كرده باشد
نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ، ص ۱۲۳ .
امام كاظم عليه السلام :
مَن وَلَهَهُ الفَقرُ أبطَرَهُ الغِني
آن كه ناداري حيرانش كند ، توانگري سرمستش سازد
بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۱۹۸ .
امام كاظم عليه السلام :
ما تَسابَّ اثنانِ إلّا انْحَطَّ الأعلي إلي مَرتَبَةِ الأسفَلِ
هيچ گاه دو تن به هم دشنام ندادند جز آنكه بالاتر به مرتبه فروتر سقوط كرد
بحار الأنوار ، ج ۷۸، ص ۳۳۳ .
امام كاظم عليه السلام :
جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ
جهاد زن خوب شوهر داري كردن است
الكافي ، ج ۵ ، ص ۵۰۷ .
امام كاظم عليه السلام :
قُلِ الحَقَّ و إن كانَ فيهِ هَلاكُكَ ، فَإنَّ فِيهِ نَجاتُكَ
حق را بگو ، اگرچه نابودي تو در آن باشد ؛ زيرا نجات تو در همان است
تحف العقول ، ص ۴۰۸ .
امام كاظم عليه السلام :
إنَّ العاقِلَ لايَكذِبُ و إن كانَ فيهِ هَواهُ
خردمند دروغ نميگويد ، اگرچه ميل او در آن باشد
تحف العقول ، ص ۳۹۱ .
امام كاظم عليه السلام :
التَّوَدُّدُ إلَي النّاسِ نِصفُ العَقلِ
مهرورزي با مردم نيمي از عقل است
تحف العقول ، ص ۴۰۳ .
امام كاظم عليه السلام :
مَن استَوي يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ فَهُوَ في نُقصانٍ و مَن كانَ إلَي النُّقصانِ فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياةِ
كسي كه دو روزش با هم برابر باشد، زيان كار است. كسي كه امروزش بدتر از ديروزش باشد ، از رحمت خدا به دور است . كسي كه رشد و بالندگي در خود نيابد ، به سوي كاستيها ميرود و آن كه در راه كاستي و نقصان گام بر ميدارد مرگ برايش بهتر از زندگي است
بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۳۲۷ .
امام كاظم عليه السلام :
إنَّ الحَرامَ لايُنمي و إن نُمِي لايُبارَكُ فيهِ
مال حرام افزون نميگردد و اگر هم افزون گردد بركت نمييابد
الكافي ، ج ۵ ، ص ۱۲۵ .
ساختن جامعهای با امید و موفقیت
? با عمل به درسهای نهجالبلاغه
? مقام معظم رهبری مدظله العالی: اگر بخواهیم جامعهاى را که شایستهى انسانیّت و شایستهى انسان است بسازیم، جامعهاى سرتاپا عدل، سرتاپا حق، با امید، با جهاد، با تلاش، با پیروزى، با موفّقیّت و بر مبناى یک فلسفهى عالمانه و درست، همهى این درسها در خودسازى و جامعهسازى از نهجالبلاغه به دست مىآید؛ #نهج_البلاغه یک چنین کتاب کاملى است