مواجهه هوشمندانه امام با لایحه کاپیتولاسیون
تصویب لایحه کاپیتولاسیون توسط رژیم پهلوی، امام خمینی را بر آن داشت تا این بار آتش مبارزه را بیش از پیش شعلهور کرده و ماهیت ننگین این لایحه را برای همگان افشا کند. امام خمینی در ۴ آبان ۱۳۴۳ نطق تاریخی در این زمینه ایراد کردند که تأثیر بسزایی در رسوایی رژیم پهلوی داشت.
مرحوم آیتالله طاهری خرمآبادی از روحانیون انقلابی و فعال در دوران نهضت اسلامی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میگوید: تقریباً بعد از ماه صفر و اوائل ماه ربیع الاول بود که درسهای حوزه شروع شد. امام هم طبق همان روال قبلی، ساعت هشت صبح به مسجد اعظم میآمدند و درس فقه میگفتند و یک ساعت مانده به غروب هم درس اصول میگفتند. در واقع از زمان شروع درسها تا بیستم جمادیالثانی که بعد از آن امام را تبعید کردند، امام در حوزه تدریس فرمودند. امام در اولین روز شروع درس، نطق مفصلی ایراد فرمودند و به جنایات رژیم در سطوح مختلف، خصوصاً در رابطه با پشتیبانیاش از اسرائیل اشاره نمودند.
چند روز بعد از این سخنرانی بود که جریان کاپیتولاسیون مطرح شد و فرصت بسیار مناسبی در اختیار امام قرار داد تا مبارزه خود علیه رژیم را استمرار دهند. کاپیتولاسیون در واقع یک حرکتی بود که در مجلسین آن روز در جریان بود، بدون اینکه مردم را از آن خبردار کنند… به موجب این قانون اگر اتباع آمریکایی که در ایران هستند مرتکب جرم یا قتلی شوند و نیاز به محاکمه و حکم داشته باشد، این محاکمه در دادگاههای ایران انجام نشود. یعنی دادگاههای ایران حق محاکمه اتباع آمریکایی را نداشته باشند و این افراد باید به خود آمریکا برگردند و در آنجا محاکمه شوند و در موردشان حکم صادر شود.
این مساله مهمترین ضربه به شخصیت و کیان یک کشور و ملت است و بیاعتبار جلوه دادن قانون آن کشور را میرساند. به فرموده امام، اگر یک آمریکایی شاه مملکت را هم بکشد اینها حق نداشته باشند در ایران محاکمهاش کنند و باید حتماً برود در آمریکا محاکمه بشود…
بعدش هم چهارم آبان در پیش بود که به اصطلاح مصادف بود با تولد شاه و اینها در مملکت پایکوبی و رقاصی فراوانی داشتند. خلاصه یک مسائل دیگری نیز در کنار کاپیتولاسیون مطرح بود…، ولی آنچه برای همه بسیار نگرانکننده بود، لطمهای بود که با تصویب قانون کاپیتولاسیون به شخصیت و کیان مملکت وارد کردند.
در یک مبارزه، همیشه افراد برای وارد کردن ضربات کاری به دنبال یک بهانه چشمگیر هستند. مصوبه کاپیتولاسیون بهترین چیزی بود که امام می توانست با آن حکومت شاه را بکوبد. حالا خود مساله را هم اگر فرض کنیم خیلی مهم نبود که بود؛ اما بهانه خوبی بود برای مبارزه با رژیم.
انتخاب هوشمندانه امام در مورد مکان و زمان سخنرانی
تصویب کاپیتولاسیون، مصادف شد با ایام میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا (علیهاسلام) که روز بیستم جمادیالثانی است. امام تصمیم گرفتند که روز میلاد حضرت زهرا (علیهاسلام) صحبت کنند و این صحبت هم قرار بود که درمنزلشان انجام بگیرد.
چون سخنرانی در روز عید انجام میگرفت و این یک چیز طبیعی بود که مردم در روزهای عید به دیدن امام میآمدند. به مردم هم اطلاع دادند، البته نه به صورت اطلاعیه و یا مثلاً درج در جراید و روزنامهها. آن وقتها که رسانههای گروهی در اختیار نبود؛ ولی بالاخره نیروهای انقلابی جریان را دهان به دهان به یکدیگر رساندند. خبر به تهران نیز رسید و جمعیت زیادی هم از تهران آمدند. خود مردم قم هم به عنوان دیدار با امام آمده بودند؛ از قبل معلوم بود که امام امروز میخواهد صحبت کند.
سخنرانی توفنده و آتشین حضرت امام در مورد کاپیتولاسیون
من وقتی به منزل امام رسیدم که هیچ راهی برای رفتن به داخل منزل وجود نداشت. حیاط منزل و حیاط کوچکی که در کنار این حیاط هست و تمام اتاقهای منزل مملو از جمعیت بود. جمعیت در کوچههای اطراف هم نشسته بودند. آن زمان از منزل امام که رد میشدی، یک باغ بزرگی بود که به باغ قلعه معروف بود. در این باغ هم جمعیت فراوانی نشسته بودند. از قبل برای صوت پیشبینی کرده بودند و بلندگوهای متعددی نصب نموده بودند تا همه مردمی که در کوچهها و آن باغ حضور داشتند نیز سخنرانی امام را بشنوند. امام در درگاه اتاقشان و مشرف بر جمعیتی که در حیاط حضور داشتند نشسته بودند و با استفاده از بلندگو، خطابه بسیار تند و آتشین و در عین حال متقن و مستدلی ایراد کردند.
در این خطابه بود که امام فریاد کردند:ای علمای نجف به داد اسلام برسید.ای علمای قم به داد اسلام برسید، اسلام رفت. تعمیرات خیلی تکاندهنده بود. بعد به مجلس و پیرمردهایی که در مجلس سنا بودند حمله کردند که مملکت را فروختید و جشن گرفتید، مملکت را فروختید و چراغانی و پایکوبی کردید. بعد مقداری راجع به قانون کاپیتولاسیون صحبت کردند که مثلاً اگر کسی شاه مملکت را بکشد حق ندارند در ایران محاکمهاش کنند و باید به آمریکا برود و در آنجا محاکمه شود.
ایشان فرمود:ای شاه ایران به داد خودت برس. این خطابه امام شباهت زیادی به سخنرانی امام در روز عاشورا داشت؛ اگرچه آن تندی سخنرانی روز عاشورا را نسبت به شخص شاه نداشت، ولی از جهات زیادی کوبنده و با احساسات و فریاد همراه بود و از نطقهای استثنایی امام در طول مبارزه به شمار میرود. بعد امام یک مقداری از سکوت نجف و قم گلایه کردند و فرمود این مجلسین اصلاً قانونی نیستند؛ برای اینکه علما و مراجع آن را تحریم کردند…
انتقاد سایر مراجع از کاپیتولاسیون
به دنبال سخنان پرخروش حضرت امام، آقایان دیگر هم به میدان آمدند و صحبتهایی درخصوص همین جریان کاپیتولاسیون و تایید فرمایشات امام داشتند. مردم به خانه آقای شریعتمداری رفتند و ایشان یک صحبتی کرد قرار بر این شد که افراد دیگری هم صحبت کنند. از جمله قرار شد که یک شب حاج آقا مرتضی حائری بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد امام صحبت بکنند. مردم را خبر کردند که ایشان میخواهند صحبت کنند. من خودم در آن سخنرانی حضور داشتم و یکی از حرفهایی که ایشان آن شب گفت این بود که فرمود اسلام دینش و عبادتش عین سیاست است و سیاستش عین عبادت است و این دو از هم جدا نیست.
مرحوم حائری اشاره کرد به نماز جمعه که هم عبادت است و هم سیاست. انتشار این سخن که دین از سیاست جدا نیست، از کسی مثل آقای حائری خیلی خوب بود؛ چرا که در آن زمان در اذهان بسیاری این مطلب وجود داشت که دین از سیاست جدا است و سخنرانیها و موضعگیریهای امام را در مورد کاپیتولاسیون یک مساله سیاسی محض میدانستند. عدهای بودند که اصلاً میگفتند ما نباید با هیچ چیزی کار داشته باشیم.
تأثیر سخنرانی امام
از روزی که امام در زمان میلاد حضرت زهرا (علیهاالسلام)، آن سخنرانی سهمگین و کوبنده خودرا ایراد فرمودند تا هنگامی که ایشان را دستگیر و تبعید نمودند، درست یک هفته طول کشید. امام در طول این یک هفته از اینکه چنین ضربه محکم و کوبندهای را به رژیم وارد نموده بودند، بسیار بشاش و خوشحال بودند. دو شب بعد از آن سخنرانی تاریخی، من خدمت امام رفتم. عدهای از جمله: مرحوم شهید سعیدی و چند نفر دیگر از آقایان فضلا و علاقهمندان به امام و انقلاب نیز حضور داشتند. آقای پسندیده، اخوی حضرت امام هم از خمین آمده بود. بحث سخنرانی و نطق امام پیش آمد و آقای پسندیده سوالاتی در مورد آن از امام میکرد. امام به ایشان فرمود نوار آن سخنرانی موجود است و شما میتوانید آن نوار را گوش کنید. خلاصه امام خیلی خوشحال بودند از اینکه آن ضربه محکم را به رژیم زده است. واقعاً هم ضربه محکمی بود؛ چراکه بعداً خود رژیم اقرار کرد که نوار سخنرانی امام حتی در روستاهای خوزستان، دست به دست می شده است./918/د102/س
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی
دوران استعمار کاپیتولاسیون
سه اصل مهم درباره زن و آزادی از نگاه امام
سه اصل مهم درباره زن و آزادی از نگاه امام خمینی ره و تاکید بر راهبرد انقلاب اسلامی!
1-کرامت زن یک اصل است نه تشریفات. کرامت زن هم به آزادی اوست، نه محترمانه دستگیر یا جریمه شدنش!
2-بین آزادی غربی زن، با آزادی الهی او، رابطه آلاکلنگی است. هرچه بیشتر در مقدرات اساسی مملکت دخالت داده شود، به مقام زن نزدیکتر و بالتبع از عروسک و ملعبه شدن فاصله می گیرد.
3-قوانین محدودیت بخش اسلام در جانب آزادی غربی، برای تحقق بیشتر مقام زن و افزایش حضور در مقدرات اساسی است.
⬅️ در مقام امتثال، همان نظم و نسبت باید رعایت شود:
آزادی سیاسی بیشتر زن، آلترناتیو(جایگزین) آزادی جنسی او و راه حل انقلاب اسلامی در تقابل با فرهنگ برهنگی غرب است!
• گزینه متحجرین، خانه نشینی زن و حداکثر فعالیت های مذهبیِ صرف او بوده است!
• گزینه روشنفکری درون نظام هم حضورهای اجتماعیِ ویترینی زن با تم حجاب بوده است!
🚺 دشمن اینبار می خواهد با آزادی جنسی (کشف حجاب یا اعتراضِ برهنه) از زن معاصر ایرانی مداخله سیاسی در مقدرات اساسی (مثل نفی اسلام فقاهتی و…) بگیرد! این یعنی مصادره راه جایگزین انقلاب اسلامی برای هدف خود!
• بازی او به #لحاظ_راهبردی با افزایش کرامت و آزادی سیاسی زن در طُرق عقلایی(ظرفیت های قانون اساسی) و انسانی(نه جنسیتی) شکست می خورد.
• رها گذاشتن این راهبرد به هر بهانه، و #صرفاً توجه به تاکتیک های ویترینیِ جمع کردن کشف حجابهای اخیر، عملیات ناقص متحجرین؛ و کارهای نمایشی با زن ورزشی و هنری هم پدافند ناقص جریان روشنفکرِ درون نظام است
“محسن قنبریان”
آيا خداوند نفرين را قبول میکند؟
اگر در هنگام خشم و عصبانيت کسی را نفرين کنيم آيا خداوند نفرين را قبول میکند؟
پاسخ: در ابتدا به اين سه نكته توجه بفرماييد:
▪️لعن يا نفرين بر برادران و خواهران مؤمن و به طور كلي زبان گشودن به نفرين و لعن، امري مذموم است و جز در موارد استثنا از اين امر به شدت پرهيز داده شده است.
حضرت امام باقر (عليه السلام) ميفرمايند: «كسي كه چيزي را لعنت ميكند اگر آن شيء مستحق نباشد لعنت به خود گوينده برميگردد. پس از لعن مؤمن بپرهيزيد تا مبادا خود گرفتار شويد.»
▪️اگر شخص نفرينشده شايستگى نفرين نداشته باشد، خداوند آن نفرين را مستجاب نمىكند. استجابت دعا براساس حكمتهايى است كه تنها خداوند از آن آگاهى كامل دارد.
▪️مسلما هيچ يک از مؤمنان سزاوار نفرين و بدخواهي برادر مؤمن خويش نيست، بنابراين ميتوان با دعاي خير در حق كسي كه او را نفرين نمودهايم، عمل خويش را جبران نماييم «إنّ الحسنات يذهبن السيئات؛ به درستي كه خوبيها بديها را خواهد پوشانيد».
🔹 حال با توجه به اين سه نكته بايد عرض كنيم كه اگر هنگام نفرين كردن به قدري عصباني شويم كه به اصطلاح عقل از سر بپرد و ندانيم كه چه ميگوييم در اين صورت مسلم است كه هيچ حرفي از حرفهايمان نه پيش خدا ارزش دارد و نه پيش خلق خدا و البته به خاطر عصباني شدن بايد تاوانش را هم پس بدهيم .
🔸 اما اگر عصبانيتمان در آن حد نيست، تكليفمان با توجه به سه نكته بالايي روشن است. يعني اگر طرف مقابل، مستحق اين نفرينها نباشد به خودمان برميگردد و در اين صورت بايد با استغفار از خداوند طلب آمرزش نمود.
🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی