شعارهای جنگ چگونه ساخته شد؟
در هشت سال دفاع مقدس چون استراتژی نظام از زبان امام(ره) صادر میشد، بسیاری از صحبتهای ایشان تبدیل به شعارهای همگانی میشد.شعارهای زمان جنگ را ستاد و یا نهاد خاصی تولید نمیکرد، بلکه اغلب فیالبداهه به وسیله فردی یا رزمندهای در میان جمع و با توجه به مقتضیات خاص زمان و مکان ـ مثل قبل از عملیات یا حین عملیات و یا بعد از پیروزی ـ سر داده میشد و از قضا جاودانه میشد.
بنابراین اغلب شعارهای آن دوران را افرادی از بین خود مردم که دارای نیازهای مشترک و با هم بودند، پدید میآوردند یا لااقل جامعه با میل و طیب خاطر و شعور و بلوغ آنها را تکرار میکرد. پس معمولاً شعار تنها وسیله تبلیغی و رسانه گروهی و همگانی است که مردم به واسطه آن حرفشان را میتوانند به کرسی بنشانند.
به رغم اینکه بسیاری از شعارهای جنگ فیالبداهه و مردمی بود، اما سخنان امام خمینی (ره) در طول جنگ نیز اساس و شالوده خیلی از شعارها میشد و چون استراتژی نظام از زبان امام خمینی(ره) صادر میشد و هدایت انقلاب به دست ایشان بود، برای همین بسیاری از صحبتهای امام (ره) تبدیل به شعارهای همگانی میشد و سپس نهادهای تبلیغی دستاندرکار در تمام جبههها، آن شعار را تیتر کرده و بر پیشانیبندها یا بازوبندها مینوشتند و آن را انتشار میدادند.
داستان های واقعی حجاب-1
پایداری برای حفظ حجاب
حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی میگوید:
وقتی در مؤسسه اسلامی نیویورک مشغول فعالیت بودم، روزی دختر جوانی آمد که میخواست مسلمان شود. گفتم: برای پذیرش اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق کنید و بعد اگر به این نتیجه رسیدید که دین اسلام دین حق است، میتوانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه کرد. در این بین، چندین بار دیگر به من مراجعه کرد و در نهایت، با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نکنید، من میروم و در وسط سالن فریاد میزنم و میگویم: من مسلمانم!» گفتم: حالا که در پذیرفتن اسلام مصمم شدهاید، بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود.
روز بعد، در بین مراسم گفتم: این خانم میخواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یکی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یک پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمیدهد، میخواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: از صراحت لهجه شما متشکرم؛ ولی اینطورکه شما گفتید، نیست؛ زیرا او در مورد حقانیت اسلام مطالعه گستردهای داشته است و به عنوان مثال، در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست که میدانم هیچکدام از شما چیزی از آن نمیدانید؛ ولی این دخترخانم میداند. بههرحال، او در آن مراسم، مشرف به اسلام شد.
خانواده وی، مسیحی بودند و با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیتش کردند. این آزار واذیت روزبهروز بیشتر میشد؛ بهحدیکه مجبور شدم با آیتالله مظاهری تماس گرفته، جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمود: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: بیخطر هم نیست. فرمود: «پس، شما به ایشان بگویید روسری خود را بردارد. ماجرا را به آن خانم ابلاغ کردم و گفتم: میتوانید روسری خود را بردارید. او پرسید: «آیا این حکم اوّلیه است یا حکم ثانویه و به جهت تقیه صادر شده است؟» گفتم: نه؛ حکم ثانویه است و به دلیل تقیه صادر شده است. گفت: «اگر روسری خود را برندارم و برای حفظ حجابم کشته شوم، آیا من شهید محسوب میشوم؟» گفتم: بله. گفت: «والله، روسری خود را برنمیدارم؛ هرچند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم!» البته بعد از این ماجرا، خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان، از این خواسته صرفنظر کردند
تبیان-بلاغ
ارزش زن از نگاه پهلوی!
تاریخ گواه این است که عهد ناصریه یکی از سختترین دوران به لحاظ اجتماعی و سیاسی در کشور ما بود چرا که بر اساس استبداد و ظلم پادشاهان آن زمان، زن که همواره یکی از ستونهای جامعه است؛ به نازلترین جایگاه و شان خود رسید. درباریان خوشبختی زنان را در راه رسیدن به حرمسرا خلاصه کردند و هرگونه ستمی را بر آنها روا داشتند تا همواره تصمیمگیریها توسط پادشاه و سپس مردان صورت بگیرد.
در دوران قاجار باوری که به مردم تحمیل شد؛ این بود که جامعه به خصوص سیاست، جای زنان نیست و آنها باید در کسوت «مادری» ایفای نقش کنند. بر همین اساس بود که زنان عهد قاجار از حق رای دادن و شرکت در انتخابات محروم و خانهنشین شدند. با این همه، در حالی که پادشاهان قاجار شعار دینداری و حرکت در مسیر آموزههای دینی را سر میدادند اما بهره وجودی از اسلام نبرده و با سفر به فرنگ و آشنایی با سبک زندگی اروپاییان در تلاش بودند مذهب را در جامعه کمرنگ کنند.
اين روند ادامه داشت تا اینکه نوبت به دوران پهلوی رسید. با وجود توجه و تأکید ظاهری رژیم پهلوی بر حضور گسترده زنان در جامعه، رضاخان و پسرش هیچگاه نظر خوشی درباره زنان نداشتند. رضاخان ارزشی برای بانوان قایل نبود و تا جایی پیشرفت زنان را قبول داشت که برای مردان سیاست، مزاحمتی ایجاد نکنند.
در واقع، او ارزش زن را در فریبایی او میدید و شاید به همین دلیل بود که علیرغم تظاهری که درباره پرهیز از هوسرانی نسبت به زنان از خود نشان میداد چهار زن دائمی اختیار ولی پسرش عیاشی شاهانه را، هم در خلوتکدهها و هم بیمحابا و بدون پردهپوشی انجام میداد و گاه رسواییهای پر سر و صدایی به همراه میآورد. محمدرضا بر این باور بود که زنان تنها هنگامی اهمیت خود را به دست میآورند که بتوانند به درستی از مردان دلربایی کنند. این دیدگاه وی حتی در کارگزاران سطوح پایینتر رژیم هم رواج داشت که نمونه آن روابط عاشقانه و نامشروع اشرف پهلوی بود که هیچگاه تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد.
منبع: سایت بصیرت
شرح و تفسیر متن مناجات شعبانیه| قسمت اول
“مناجات شعبانیه” ازجمله دعای عارفانه با مضامین شامخ و محتوای قدسی است که خواننده مناجات آنچنان لذت روحی ومعنوی می برد و خود را در اوج بهجت و انبساط روحی می بیند که حاضر نمی شود آن لحظه نورانی را با هیچ چیز دیگر عوض نماید.
1-(زمینه و مقدمه شرح مناجات)
در بین دعاهای ماثوره از اهل بیت علیهم السلام “مناجات شعبانیه” ازجمله دعای عارفانه با مضامین شامخ و محتوای قدسی است اگر فرازهای این مناجات همه جانبه موردتحلیل وتفسیر قرار بگیرد، و با آگاهی ازمضامین عرفانی از فرازهای مناجات شعبانیه خوانده شود، خواننده مناجات آنچنان لذت روحی ومعنوی می برد و خود را در اوج بهجت و انبساط روحی می بیند که حاضر نمی شود آن لحظه نورانی را با هیچ چیز دیگر عوض نماید، برای اینکه زمینه چنین معرفت و آگاهی نسبت به مضامین مناجات فراهم شود، مناجات شعبانیه را مورد شرح و تفسیر قرار می دهیم ولی پیش از شرح وتفسیر برای اینکه با زمینه قبلی ورود به متن مناجات شعبانیه پیدا کنیم بیان چند نکته به عنوان پیش زمینه و آشنایی با کلیات مناجات لازم خواهد بود؛