کف روی آب
آنچه در روزهای اخیر در خیابانهای برخی شهرهای کشور رخ داده، عملیات شبکهای و نظاممندی است که با سوارشدن روی مطالبات مردمی درصدد انسداد فضای سیاسی، افزایش فشار اقتصادی بر اقشار فرودست و ناکام گذاشتن طیفهای میانی از دستیابی به اهداف خویش است. این اقدامات کور و البته سازماندهی شده که نشانههای محکمی از پیوندهای میان گروهکهای نفاق و تجزیه طلبان ایران در آن مشاهده میشود و هیچ داعیه مطالبات سیاسی درون کشوری ندارند، مانند هستههای کوچک اغتشاش فقط درصدد برهم زدن نظم و نظام عمومیاند. نکته قابل توجه، ناهمراهی مردمی با این وقایع است که در پایان یافتن برخی اعتصابهای کارگری یا صنفی یا مالی خود را نشان داده است. مردم نمیخواهند دغدغه خویش را به امیال پلیدی آغشته کنند که آتش زدن پرچم کشور را به نمایش میگذارند. آتش زدن پرچم، چه کسانی را خرسند میکند؟ آیا جز این است که رژیمهای متخاصمی نظیر عربستان، اسرائیل، انگلیس و آمریکا از دیدن این صحنهها به وجد میآیند؟ اغتشاشگران آشغالدوست که در اولین گام خدمات شهری را هدف قرار میدهند، پازل دشمن را تکمیل میکنند و هوشیاری نیروهای حافظ امنیت است که طرحهای مخوف آنها را که رییس جمهور آمریکا شنبه گفت که تماشا میکند و انتظار میکشد، نقش بر آب میکند. این کف روی آبی بیش نیست و آنچه بر جا میماند، واقعیتهای زندگی روزمره است که باید متولیان امر، برای آن تدابیری عاجل بیندیشند.
سرمقاله روزنامه صبح نو
پیامدهای فرهنگی و اقتصادی فاصله طبقاتی
فاصله طبقاتی یا گسل طبقاتی؟ خوب است انسان از بلایای طبیعی مانند سیل، خشکسالی و زلزله درس های را بگیرد. شاید گسل طبقاتی واژه ای ناموس باشد، اما اگر زلزله های اخیر در ایران را به یادآوریم شاهد هستیم که این گسل ها در صورت بی توجهی، چه خسارت هایی را می تواند برای ما در برداشته باشد.
به نظر می رسد بتوان دو نوع گسل را برشمرد؛ گسل زمین و گسل طبقاتی که اولی مربوط به جامعه زمین شناسی است و در زیر زمین روی می دهد و دوم مربوط به جامعه شناسی بوده و در سطح زمین روی می دهد که نادیده گرفتن آن خود می تواند پیامد گسل نوع اول را در بر داشته باشد.
با تسامح می توان گسل طبقاتی را به جای تضاد طبقاتی به کار برد. تضاد وقتی روی می دهد که اختلاف ها در سطحی از شناخت، و عینی باشد، اما گسل کلمه ای که بسیار عمقی تر بوده و حالتی ذهنی در بر دارد. در واقع گسل وقتی اتفاق می افتد که سطح تضاد ها بسیار زیاد بوده و در ذهن آدمی نیز خطور نکند، اما باید گفت که این اختلاف در جامعه اسلامی ما وجود دارد. بنابراین وقتی از تضاد طبقاتی صحبت به میان می آید در ابتدای امر اقتصاد به ذهن خطور می کند اما باید از عوامل، آثار و پیامدهای «فرهنگی» نیز نام برد، چرا که در علوم انسانی نمی توان بار معنایی واژه ها را به طور کامل تفکیک کرد، و وقتی صحبت از تضاد طبقاتی به میان می آید؛ عوامل، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در بر خواهد داشت به ویژه اگر این تضاد گسل مانند باشد که بار معنایی آن چند برابر خواهد شد. در اینجا به پیامدهای اقتصادی و فرهنگی تضاد طبقاتی می پردازیم.
در ابتدا باید گفت؛ وجود اختلاف بین انسان ها، امری بدیهی است که لازمه پیشرفت کار بشر می تواند باشد، اما اگر این اختلاف بیش از حد معمول باشد، جای تأمل دارد. همچنین از دو عامل انسانی و طبیعی در به وجود آمدن اختلاف های بین انسان ها می توان نام برد که عامل طبیعی؛ همانطور که از اسمش می آید طبیعت انسان است و چاره گریز از آن نیست و عامل انسانی، که البته برخی از اینگونه اختلاف ها لازمه اجتماع است که بستگی به تلاش انسان ها دارد و برخی دیگر می تواند حالتی افراطی در جامعه داشته باشد که به نظر، اخلاقی نمی توان تصور کرد و بی شک نوعی نقص برای جامعه به شمار می رود و مانند گسل در زمین شناسی عمل می کند و بعضاً عواقب آن بسیار برای جامعه انسانی خطرناک بوده و عدم بلوغ بشری را می رساند.
قرآن کریم جامعه ابتدایی را امتی واحد می داند(بقره/ آیه 213) که از آن تعبیر امت واحده می رود که پس از آن(امت واحده) شرایط و وضعیت اقتصاد نقش مهمی را در بردارد که سرچشمه آن می تواند زیاده خواهی برخی نسبت به دیگران باشد که این امر را می توان مهترین عامل اختلاف، تضاد و گسل طبقاتی برشمرد. در حقیقت ازیاد انواع اختلاف ها به صورت افقی و عمودی عاملی جز قدرت گیری برخی و زورگویی بر دیگران نمی توان برنشمرد. علامه طباطبایی با توجه به این مطلب در تفسیر گرانبار خود می آورد: فاصله طبقاتي زياد شد و زورمندان و اولادي كه داشتند حقوق ضعفا را پايمال كردند و زورگويان زيردستان خود را ضعيف شمردند و به دلخواه بر آن حكومت كردند.» (طباطبايي، 10، 248). بنابراین اختلاف و تضاد را صرفاً نمی توان اقتصادی دانست و دیگر عوامل نیز در آن بسیار دخیل هستندٍ، اما امروزه شاید مهترین عامل تضاد و اختلاف ها در سطح جامعه، عامل اقتصادی باشد چرا که با توسعه نظام سرمایه داری بسیاری از فرهنگ های سرمایه دارانه را نیز جایگزین فرهنگ های بومی کرد که پیامدهای فرهنگی و اقتصادی به دنبال خود در جوامع کمتر توسعه یافته پدید آورد.
پیامدهای اختلاف طبقاتی در جامعه
اولین پیامد اختلاف طبقاتی، فشارهای روانی است که از قیاس افراد نسبت به همدیگر سرچمشه می گیرد. در حقیقت افراد در پس ذهن خود، خواه یا ناخواه بسیاری از رفتارهای خود را با توجه به همنوعان خود بروز می دهند. بنابراین اگر فردی از نظر اختلاف فرهنگی در سطح پایین تری باشد، سعی می کند خود را به مرحله بالا برساند و در صورتی که نتواند به آن سطح برسد، پس خشونت می تواند یکی از خالی کردن ناتوانی خود در سطح جامعه باشد و نوعی بدرفتاری در اجتماع را به بار آورد.
اینگونه بدفتاری ها در جامعه سطح خشونت ها را در جامعه افزایش داده و می تواند عامل دوم یعنی بدبینی به فرهنگ بالاتر را پیش آورد و نوعی تلاش، سعی و کوشش خود را کم کند و دست به بی بند و باری بزند و باعث تحریک به سمت بسیاری از خلاف های اخلاقی، شرعی و قانونی حرکت کند.
پس بدبینی فرهنگی به همراه مقایسه ها و چشم و همچشمی ها خود می تواند باعث طلاق، اعتیاد، دزدی، تکدی گری، فسق و فجور باشد. در واقع باید گفت؛ این معضل های اجتماعی هم ناشی از عوامل اقتصادی است و هم عوامل فرهنگی و مرزبندی مشخصی نمی توان برای آن تعیین کرد. مثال های زیادی را می توان برای این عوامل برشمرد، اما ملموس ترین مثال که بعضاً در بین همه ما یا فامیل های ما می تواند وجود داشته باشد، بی توجهی هایی است که ناشی از پارتی بازی هایی می شود که در هرجایی تا حدودی می توان آن را لمس کرد. همچنین مثال دیگر؛ اینکه بسیاری از جوانان با اینکه دارای شغل هستند اما متاسفانه تورم بالا و دخل با خرج نخواندن درآمدها نیز خود عامل مهمی در تضادهای طبقاتی می تواند باشد، چرا که شخصی که پول و ثروت دارد و صاحب شرکت است اگر تورم بالا رود به آن اندازه نیز سود می برد، پس این شخص تورم را به آن صورت لمس نخواهد کرد، اما اگر شخصی که حقوق ماهیانه یک میلیون دارد، اگر نان شبش از 800 تومان به 1000 تومان افزایش پیدا کند، حتی در خرید این نان نیز دچار مشکل خواهد شد. پس بی دلیل نمی تواند باشد که بسیاری از معضلات اجتماعی ناشی از اقتصاد و بدبینی های فرهنگی باشد. بنابراین فاصله طبقاتی خود موجب کاهش کارایی افراد (به خصوص افراد کم درآمد) خواهد شد.
پس، همانطور که قبلا اشاره آن رفت، باید پذیرفت عامل اقتصادی مهترین عامل تضاد طبقاتی است که از جمله مهترین دلایل آن را می توان چنین برشمرد؛ عدم یکسانی توزیع منابع اقتصادی در سطح جامعه، فراهم نبودن شرایط برای رشد اقتصادی برای همه افراد جامعه در یک سطح، نامناسب بودن بسیاری از بخش های اقتصادی با توجه به نوع نیاز کشور، بی توجهی به خواسته ها و تقاضاهای مردمی، بی توجهی مرفهین به دردها که خود حاکی از نوعی بی اخلاقی در جامعه هست، بی توجهی به فرامین الهی و انسانی نزد بسیاری از مرفهین و در نهایت که گزینه مهمی هست، رفاه زدگی بین مسئولین کشوری است.
اما چاره کار چیست
شاید اولین کار این باشد که مسئولین کشوری به این حدیث یا ضرب المثل اعتقاد عملی داشته باشند که «الناس علی دین ملوکهم». به عبارتی؛ هرگاه مسئولی اعتقاد عملی به کاری داشت در صورتی حرف آن مقام به جان و دل می نشیند که قبل از گفتنش، خود، به آن جامه عمل بپوشاند و نه صرفاً لقلقه زبانی باشد.
دومین چاره، توجه به نیازسنجی های کشور طبق برنامه ریزی بلند مدت و هدفمند است که این امر خود می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند.
سومین چاره توزیع مناسب منابع بین ملت هست، زیرا اگر اینکار به صورت شفاف انجام شود، سطح توقع مردم به نوعی پایین می آید و در واقع فرهنگ کار و تلاش رونق خواهد گرفت.
چهارمین چاره اندیشی؛ تقویت، تبلیغ عملی و اعتقادی و گسترش فرهنگ های الهی، شرعی، اخلاقی، پسندیده و انسانی از جمله فرهنگ زکات، انفاق، هبه، خمس، صدقه، و… در جامعه است که به نظر می رسد در جامعه ما با توجه به وجود پیشنه ای اینگونه فرهنگ ها، شاید بتوان گفت، این چاره چهامی اگر به صورت دقیق در نزد افراد جایی بگیرد، بی شک بسیاری از مشکلات و معضلات جامعه رخت خواهد بست و گسل های طبقاتی به مرور به تضاد تبدیل شده و تضاد ها نیز به اختلاف های جزئی تبدیل خواهد شد که البته این کار در صورتی جامعه روی خواهد داد که همزمان با سه چاره جویی در سطح اعلی رخ دهد و گرنه اولاً نه «مجری» برای این چاره چهارم خواهد بود و نه کار به صورت دلسوزانه و همراه با تعهد پیش خواهد رفت و مشکلات یکی پس از دیگری رفع خواهد شد.
منابع:
قرآن کریم.
تفسیر المیزان.
برنده «اغتشاش ها» کیست؟
«برنده قطعی اعتراض ها در شهرهای ایران، بنده هســتم.» فرض کنید، این جمله را همین امروز یا در همین دو سه روز، محمدبن سلمان ولیعهد سعودی بزند. همانی که چندهفته پیش به خیال خام خود وعده داده بــود که «به زودی نبرد را به داخل مرزهای ایران می کشانیم!» همین چند روز پیش انیمیشنی متوهمانه توسط سعودی ها ساخته شــد که به چندین زبان دنیا نیز منتشــر شد. بر اساس این تصاویر انیمیشنی، عربستان با موشک های موسوم به «بادهای شرق» نیروگاه هسته ای بوشهر و پایگاه های هوایی ایران را هدف قرار می دهد و سپس نیروهای عربستانی در عملیاتی هلی برن وارد خاک ایران می شوند و ســپس از آنجا تهران را تصرف می کنند. ناوهای ســعودی نیز به راحتی شــناورهای سپاه را غرق می کنند، بدون آنکه نیــروی دریایی ایران حتی یک گلوله شلیک کند! بر اساس این ویدیو، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، شخصاً عملیات علیه ایران را فرماندهی کرده و در یکی از سکانس های این فیلم تخیلــی، تصویــری از او در اتاق اصلی عملیات نشان داده می شود. در سکانسی دیگر نیز سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده شاخص ایرانی به دست نیروهای سعودی اسیر می شود. در نگاه اول، همه به این سطح از توهم می خندند، اما در واقعیت آن ها درباره ایران این چنین فکر احمقانه ای دارند. دلیل این تفکر احمقانه ســعودی ها درباره مردم ایران را در مشــاوران آن ها باید جست وجو کرد. گروهک مجاهدیــن خلق در کنار دســته ای از ســلطنت طلبان عصر قجری که سی سال پیش، صدام را نیز به این توهم رسانده بودند که می تواند تهران را ســه روزه فتح کند؛ حالا در همایش های پیدا و همنشینی های پنهانشان، گرای نارضایتی معیشتی مردم ایران را به ســعودی ها داده اند تا از این کلاه برای خود نمدی ســاخته و دلارهای نفتی را به جیب خود سرازیر کنند. به طور مثال، ترکی الفیصل رئیس پیشــین دستگاه اطلاعاتی عربستان یکی از کسانی است که آشکارا با گروهک منافقین در ارتباط و سخنران گردهمایی های آن ها نیز شده است. همچنین گزارش های متعددی از سوی رســانه های بین المللی درباره تأمین مالی بخشــی از هزینه های گروهک منافقین توسط سعودی ها منتشر شده اســت. به نظر می رسد، ســعودی ها تلاش می کنند، گروهک منافقین را همچون داعش در فضای ایران فعال کنند. از ســوی دیگر، ســعودی ها هم که قافیه برتری منطقه ای را در ســوریه، عراق، لبنان، قطر، اقلیم کردســتان و… به ایران باخته بودند و میلیاردها دلار ســرمایه گذاری آن ها دود شده بود، حالا به پروپاگاندای منافقین و سلطنت طلبان دل خوش کرده اند تا شــاید آن ها بتوانند با موج ســواری بر مطالبات مردم و با اســتفاده از اهرم شــبکه های اجتماعی، اتفاقی را به سود آن ها رقم بزنند. بر اســاس ارزیابی های منتشر شــده از وضعیت توییتــر، بیشــترین کاربرانی که اکنــون درباره اغتشــاش های تهران و چند شــهر دیگر فعال هستند، ساکن عربستان بوده اند. کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان که تجمع منافقین است، در کنار اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای عربی و حتــی آفریقانی منطقه نیــز در پله های بعدی بیشــترین فعالیت علیه ایران هستند. اما آیا منِ خبرنگار معترض به وضع معیشتی ام یا آن کارگر حقوق نگرفته کارخانه نیمه تعطیل یا آن سپرده گذار کاسپین، پدیده و… حواسش هست که گرگ هایی نشسته اند تا در میانه خاورمیانه پرآشوب، نیت شوم خــود را اجرا و ناامنی را نیز وارد ایران کنند؟ چه کســی از تبدیل «اعتراض» به «اغتشاش» و ایجاد ناامنی در فضای جامعه سود می برد؟ مردمی که دغدغه های اقتصادی دارند یا بیگانه ای که به فکر بهره برداری خود است؟
یادداشت روز ،روزنامه قدس
مطالبه به حق مردم
استناد میکنیم به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که بارها و بارها به موضوع اقتصاد پرداخته و آن را یک مساله مهم دانستهاند که دولتمردان و همه مسئولین باید به آن اهتمام ورزند.
ایشان سال گذشته در تاریخ ۲۷ بهمنماه و در دیدار مردم آذربایجان شرقی که هر ساله به مناسبت حماسه ۲۹ بهمنماه مردم آذربایجان برگزار میشود، فرمودند؛ « این حضور مردمی در ۲۲ بهمن را به حساب گلایه نداشتن آنها از فعالیتهای ما مسئولین به حساب نیاورید. مردم گلهمندند، مردم با تبعیض میانهای ندارند، هرجا تبعیض ببینند، احساس ناراحتی میکنند. هرجا کمکاری ببینند همینجور، هر جا بیاعتنایی به مشکلات ببینند همین جور، هر جا پیش نرفتن کارها را ببینند همین جور، مردم گلهمندند. ۲۲ بهمن حساب خودش را دارد، ایستادگی مردم در مقابل دشمنِ کمین کرده برای بلعیدن ایران یک حرف است که این در ۲۲ بهمن ظاهر شد، اما توقعات آنها از ما مسئولین یک حرف دیگر است. مسئولین باید جدی بگیرند. مسئله بیکاری مهم است، مساله رکود مهم است، مساله گرانی مهم است، اینها مسائلی است که وجود دارد.»
رهبر معظم انقلاب سالها پیش درباره جنگ اقتصادی علیه ایران سخن گفتند و از همان زمان نسبت به وقوع چنین جنگی از سوی دشمنان هشدار دادند، سخنان ایشان در جمع مردم آذربایجان در سال گذشته نشان میدهد که مسئولین نسبت به مسائل اقتصادی بیتوجه یا کمتوجه بودهاند، اگر عملکرد اقتصادی مسئولین چه دولت، چه مجلس و چه قوه قضاییه در این زمینه مناسب میبود، ایشان آنگونه انتقادات تند از وضعیت اقتصادی کشور نمیکردند.
اینکه گفته شود مردم حق اعتراض و گلایه ندارند، واکنشی غیرمنطقی است، چراکه اعتراض مردم به مدیریت مسئولینی است که در حوزه کاری خود نتوانستهاند عملکرد مناسبی داشته باشند و اکنون زمان پاسخگویی آنها به مردم و نظام اسلامی است، چه آنهایی که در گذشته مسئول بودند و چه آنهایی که اکنون مسئول هستند، باید در قبال مسئولیت خود پاسخ دهند.
درست است که در میان اعتراضات به حق مردم نسبت به مشکلات اقتصادی افرادی پیدا میشوند تا از آن فضا بهرههای سیاسی خود را ببرند و قطعاً هدف آنها ایجاد آشوب و اغتشاش آن هم با سوءاستفاده از اعتراضات مردمی است که علیرغم گلایهمندی، به آرمانهای انقلاب پایبند است، اما نمیتوان اعتراضات انجام شده از سوی مردم را تنها بهانهای برای اعتراض دانست، مردم را باید از آنهایی که سوءاستفاده میکنند جدا کرد، مطالبه و اعتراض آنها سیاسی نیست، نمیتوان آنها را ضد انقلاب، آشوبگر و فتنهانگیز دانست، اگر طی سالهای گذشته به مطالبات مردم، مسائل اقتصادی و معیشتی آنها بیشتر توجه شده بود، اکنون شاهد اعتراضاتی از سوی آنها نبودیم که برخی عوامل فتنه هم در میان آنها حاضر شوند و یا از دور بر آتش آن بدمند تا گستردهتر شود.
اتفاقات در این مقطع که سیاستهای اقتصادی دولت باعث ایجاد نارضایتیهایی شده است، زمانی برای در کنار مردم بودن است، نه اینکه با سخنان و رفتارهایی باعث شد تا رنگ و بوی اعتراضات از سوی دشمنان تغییر کند و تبدیل به یک فتنهای دیگر شود.
زمانی که رهبر معظم انقلاب به مردم حق میدهند که به خاطر بیکاری فرزندانشان گلایهمند باشند، به گرانیها اعتراض داشته باشند و یا به وجود فساد و تبعیض انتقاد کنند، نباید کاری کرد که مسیر اعتراضات به انحراف کشیده شود. مسئولین اکنون باید پاسخگو باشند، مردم پاسخ منطقی و مستدل میخواهند که چرا شرایط اقتصادی اینگونه به وخامت کشیده شده است؟
مردم میخواهند بدانند آن همه وعدههای بزرگ به خاطر توافق هستهای چه شد؟ قرار بر این بود که توافق هستهای مشکلات اقتصادی کشور را حل کند، اما بهتر که نشد، بدتر هم شد. آیا این حق مردم نیست که بداند چرا نسبت به مسائل اقتصادی کشور بیتوجهی شده است و ۴ سال از عمر دولت به موضوعی پرداخته شده که نتیجهای برای کشور نداشته است و چه بسا خسارات زیادی هم وارد کرده است؟
در هر صورت مطالبات و اعتراضات مردم را نباید به سوی انحراف هدایت کرد، باید فتنه و فتنهگر را از مردمی که به حق معترض شرایط اقتصادی هستند جدا کرد. مسئولین به ویژه دولتمردان محترم به بازخوانی سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شرایط اقتصادی و جنگ اقتصادی طراحی شده از سوی دشمن بپردازند شاید متوجه اشتباهات خود در عملکردشان بشوند و اقداماتی را انجام دهند که شرایط اقتصادی اندکی رو به بهبودی برود.
اینکه از سوی مسئولین گفته شود دولت کارها و خدمات زیادی کرده است، پاسخ مناسبی برای اعتراضات مردمی نیست. مردم به وضعیت اقتصادی گلهمندند، نه به انقلابی که خود آن را به پیروزی رساندند. آدرس اشتباهی که از سوی برخی عوامل فتنه در داخل و خارج داده میشود، مردم به آن آدرس غلط بیاعتنا هستند. مردم، مسئول مردمی، دلسوز، انقلابی و پای کار میخواهند. خواسته مردم، فعالتر شدن مسئولین در میدان کار و تلاش است که مطالبه بیجایی نیست.
سرمقاله روزنامه سیاست روز-96/10/9
درس ها ،عبرت ها و مهمترین دستاوردهای حماسه 9 دی
وقایع سال 88 در زمره رویدادهای حساس و مهم تاریخ انقلاب اسلامی است، که از یک سو حماسه حضور ملت در انتخابات بی سابقه ریاست جمهوری به تلخی کشیده شد و از سوی دیگر بحران پدید آمده در پی اغتشاشات و ناآرامی های فتنه گران و بخصوص برخی حرمت شکنی ها در روز عاشورا که از ناحیه مخالفان صورت گرفت، خروش میلیونی ملت در 9 دی نقطه پایانی بر این بحران گذاشت. البته می توان گفت تحولات بعد از انتخابات تا حد زیادی می تواند در نوع بازخوانی حوادث این سال یاری رسان باشد .
اکنون بعد از گذشت 8 سال از فتنه 88 ابعاد تازه ای از این رویداد قابل بررسی است. از یک طرف جریان بازنده انتخابات پذیرفته است که در سازوکارها و نهادهای مستقر فعالیت کند و به نوعی عملا به نادرستی سیاست خود در زیر سوال بردن نتیجه انتخابات سال 88 اعتراف کرده است. از سوی دیگر مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب در سال های پس از فتنه جلوگیری از دو قطبی شدن فضای سیاسی کشور و بازگرداندن همگان بر مسیر و مدار قانون بوده است که این اگرچه تجربه گران سنگ و پرهزینه ای بود، اما به هر حال در مسیر تداوم و پویایی انقلاب اسلامی حایز اهمیت است.
رهبر انقلاب در تحلیل ابعاد حماسه نه دی می گویند:"فتنهى سال گذشته جلوهاى از توطئهى دشمنان بود؛ فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابلهى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر کشور مشت محکمى به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفتهاند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانهى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال می کنند می توانند میان نظام و میان مردم جدائى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همهى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشتهاند، در درجهى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولت هاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف می زنند، توطئه می کنند، گاهى شعار می دهند، گاهى اظهارات مزوّرانه می کنند، گاهى صریحاً دشمنى می کنند، گاهى در لفافه می برند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.(۸/دی/ ۱۳۸۹).
- رویکرد غرب نسبت به اغتشاشات سال 88
چارچوب گذاری رسانه ها و دولتمردان غربی نسبت به تحولات بعد از انتخابات ایران در سال 88 به نحوی بود که کوشیدند این حرکت را اقدامی بر ضد نظام و در چارچوب دموکراسی خواهی قلمداد کرده و آن را آغازگر سلسله رویدادهایی با عنوان بهار عربی نامگذاری کردند.
حال آنکه ماهیت مردمی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نادرستی این شبیه سازی را نشان داد بخصوص که غربی ها بعد از موج اول بیداری اسلامی که به عمد آن را بهار عربی کردند نشان داد که یکی بعد از دیگری دولتمردان غربگرا بر خلاف اراده اول مردم برای اسلام گرایی در این کشورها به قدرت رسیدند که کمتر نشانی از دموکراسی دارند. کودتا در مصر، سرکوب قیام مردم بحرین با حمایت غرب و نیز بازگذاشتن دست عربستان برای سرکوب مردم یمن نشان داد که دموکراسی خواهی غرب سراب و فریبی بیش نیست و تنها منافع و همسویی دولتمردان برای آنان اصل است
-نقض برجام تکرار خصومت امریکا در سال 88
عهد شکنی امریکا در برجام باردیگر دشمنی امریکا و غیر قابل اعتماد بودن این کشور را ثابت کرد. امری که در سال 88 نیز رخ داده بود.
رهبر معظم انقلاب در روز 19 دی ماه در جمع مردم قم فرمودند:«رئیسجمهور آمریکا اندکی قبل از آن قضایا به بنده نامه نوشته بود - نامة دوّم- و کلّی اظهارات موافقانه با بندة حقیر و با نظام جمهوری اسلامی (کرده بود)؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نمیخواستم جواب ندهم؛ بعد که این قضایا اتّفاق افتاد، سریعاً موضعگیری کرد به نفع همان کسانی که علیه نظام، علیه انقلاب، علیه اسم اسلام در جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران ظاهر شدند و تمام کارهایی را که مخالفین کردند، مورد تأیید اینها قرار گرفت؛ البتّه بیشتر از این میخواستند بکنند، نتوانستند. حالا هم یک عدّه از مخالفین رئیسجمهور فعلی آمریکا میگویند شما در سال ۸۸ حمایت کامل نکردید از آن کسانی که علیه جمهوری اسلامی بودند؛ ولی چرا، حمایت کردند؛ منتها خب ملّت ایران به موقع حرکت کرد، به موقع وارد صحنه شد، کار درست را انجام داد.»
برخی نشریات و رسانه ها ی امریکا نیز از این حمایت علنی امریکا از اعتراضات که در مغایرت آشکار با روح حاکم بر نامه نگاری اوباما با رهبر انقلاب بوده است سخن گفتند به طور مثالنشریه واشنگتن پست می نویسد:
دولتمردان آمریکا به شدت نگران هستند که پشتیبانی مستقیم و آشکار از جنبش سبز باعث آسیب رسیدن به آن شود. اما اکنون که اوباما بهطور آشکار از این جنبش حمایت کرده و حمایت آشکار وی مورد انتقاد قرار گرفته است، وقت آن رسیده که آمریکا هر کاری که از دستش برمی آید، چه بهطور آشکار و چه پنهان برای این کمک به این جریان انجام دهد. دولت اوباما و دیگر دولتهای غربی باید سیاستهای خود را هم راستا و موازی جریان سبز کنند و حرکات این جریان را به خوبی انعکاس و سیاستهای خود را بر آن بیشتر متمرکز کنند… لازم نیست این کشورهای غربی تعاملات دیپلماتیک خود را با ایران بهطور کامل قطع کنند ولی باید طوری رفتار کنند که حاصلش این شود که ایران یک کشور دیکتاتور متزلزل در حال سقوط است و با رفتارشان این موضوع را القا کنند… دولت اوباما و دیگر دولتهای غربی باید سیاستهای خود را نسبت به ایران بیشتر از هر زمان دیگر به گونه ای متناسب و هماهنگ کنند که نشان دهنده و انعکاس دهنده مرکزیت جریان سبز در نبرد برای آزادی باشد… برای کمک به جریان سبز باز هم کارهای بیشتری میتوان انجام داد. برای مثال باید به روسیه و کشورهای غیرغربی برای محکوم کردن خشونت رژیم ایران فشار آورد و تحریمهای سپاه پاسداران و شبکه گسترده تجاری و مالی آن باید افزایش یابد. اقدام در این مورد نباید با ماهها بحث و چانهزنی در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تأخیر بیفتد (9 دی).
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت امریکا نیز می گوید:
ما نمیخواستیم بین اعتراضهای قانونی و تظاهرات مردم ایران و رهبری قرار گیریم. ما می دانستیم که اگر خیلی زود و شدید ورود کنیم، حکومت ایران سعی می کند از ما برای متحد کردن کشور علیه معترضان استفاده کند. بدین ترتیب ما پشت پرده کار می کردیم. ما کارهای زیادی می کردیم تا بدون اینکه سر راه واقع شویم، واقعاً به معترضان قدرت ببخشیم، ما به حمایت لفظی و پشتیبانی از مخالفان ادامه می دهیم.( گفتوگو با شبکه خبری سیانان، 19 مرداد 88).
- درس ها و عبرت های فتنه سال 88
1- مدیریت بحران رهبر انقلاب و نیز اهمیت حفظ و حراست از جایگاه رهبری بخصوص در وضعیت غبار آلود با روشن شدن بیشتر ابعاد حادثه درسال های بعد مشخص شد و به ثبوت رسید.
2- نهم دی نشان داد که بهترین راهبرد امنیت سازی در جمهوری اسلامی ایران امنیت مردم محور است .حضور میلیونی مردم در نهم دی به بحران 8 ماهه در کشور پایان داد.
3- بحران سال 88 تلاش پنهانی در جهت تضعیف توان دولت و نظام برای تحقق برنامه های اداره کشور بوده است. نگاهی به شاخص های اقتصادی سال های بعد از 88 نشان می دهد که با وجود درامدهای سرشار نفتی تاثیرات منفی بحران سال 88 در اقتصاد کشور نیز قابل توجه بوده است. این امر مورد توجه رهبر انقلاب برای نامگذاری سال 89 به همت مضاعف و کار مضاعف قرار گرفت در واقع زیان ناشی از آثار فتنه سال 88 حتی نیازمند کار و تلاش مضاعف چند ساله داشت.
- مهم ترین دستاوردهای حماسه 9 دی
الف- در عرصه داخلی:
حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ایستاده اند و اعلام کردند اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد.
در ادامه به مهمترین دستاوردهای این حماسه بزرگ پرداخته می شود .
1- افزایش جایگاه مردمی، اقتدار و استحکام نظام
2- تقویت باور به وجود جنگ نرم و فتنه های پیچیده
3- کنار رفتن نقابها از چهره نفاق آلود سران فتنه
4- رفراندوم ملی در دفاع از نظام و رهبری
5- ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بین ملت
6- موضع گیری اکثر قریب به اتفاق شخصیت ها و جریانات سیاسی علیه فتنه گران
7- شفاف سازی فضای سیاسی و اجتماعی
8- عمق بخشی و بصیرت افزایی
9- غربالگری انقلابیون واقعی از مدعیان دروغین، عافیت طلبان و مصلحت اندیشان
10- منفعل شدن جریان فتنه و افول حیات سیاسی آنها
ب- در عرصه خارجی:
1- آشکار شدن خطر نفوذ دشمن
2- آشکار شدن دشمنی گسترده غرب با نظام و پیوند فتنه با خارج
3- اذعان غرب به اقتدار و قدرت بازدارندگی نظام اسلامی
4- تحرک بخشی به بیداری اسلامی منطقه
5- حمایت ملی از حکومت های مردمی
6- حفظ استقلال سیاسی
7- شکست تئوریهای غربی در کپی برداری از انقلابهای مخملی
8- رسوا کردن سطح و حجم مداخلات خارجی و کمکهای مالی آمریکا و غرب به فتنهگران
9- مطالبه اخراج برخی از اعضای سفارتخانه های فعال در اغتشاشات فتنه
10- آشکار شدن نقش رسانههای غربی با ایجاد شبکههای اجتماعی در کمک به فتنهگران و چالش فعال سازی مجدد آنها
ضمیمه : متن بیانات مقام معظم رهبری ( به ترتیب تاریخ ایراد سخنرانی )
1- “حقیقتى را که درک می کنید، آن را تبیین کنید. کسى انتظار ندارد برخلاف آنچه که می فهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که می فهمید، بگویید. البته براى اینکه آنچه می فهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است،شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی بصیرتى به سراغش بیاید، این خیلى دون شأن یک انسان هنرى و یک انسان فرهنگى است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوه هاى سیاسى - شیوه هاى سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستى گرهگشایى کرد؛ بایستى حقیقت را باز کرد". (بیانات در دیدار با جمعی از شعرا 14/ 6/ 88)
2- “درباره ى اهل جمل، در قضیه ى جنگ جمل - که یکى از آزمایش هاى بسیار دشوار امیرالمؤمنین بود - فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا على سخطة امارتى»؛ اینها جمع شدند، دست به یکى کردند براى اینکه نسبت به این حکومتى که به امیرالمؤمنین رسیده است، خشم خود را آشکار کنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم کرد.اما تا کى؟ «ما لماخف على جماعتکم»؛ آن وقتى که ببینم حرکت اینها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد می کند، اختلاف ایجاد می کند، برادران را در مقابل هم قرار می دهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتى که ممکن است، صبر می کنم و با نصیحت رفتار می کنم.
یکى از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشاى سیاسى اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف می زد و استدلال می کرد. در نامه هائى که حتّى به معاویه نوشته است - با اینکه دشمنى بین معاویه و امیرالمؤمنین شدید بود، در عین حال او نامه می نوشت، اهانت می کرد، حرف هاى خلاف می گفت - استدلال می کرد بر اینکه روش تو غلط است. با طلحه و زبیر که آمدند با امیرالمؤمنین بیعت کردند - اینها به عنوانى که می خواهیم عمره برویم، از مدینه خارج شدند، رفتند به طرف مکه. امیرالمؤمنین مراقب بود، از اول هم گفت که اینها قصدشان عمره نیست. رفتند و کارهائى کردند؛ حالا تفاصیلش زیاد است - حضرت اینجور می فرماید: «لقد نقمتما یسیرا و ارجأتما کثیرا»؛ شما یک چیز کوچک را وسیله و مایه ى اختلاف قرار دادید، این همه نقاط مثبت را ندیده گرفتید؛ دم از دشمنى می زنید، دم از مخالفت می زنید. با اینها متواضعانه امیرالمؤمنین حرف میزند، توضیح میدهد؛ می گوید: من دنبال دشمن نمی گردم. این مدارا را دارد. اما آن وقتى که این مدارا اثر نکند، آن وقت جاى قاطعیت علوى است؛ آن جائى است که امیرالمؤمنین نشان می دهد که با کسانى مثل خوارج، آنجور رفتار می کند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم. و کسى دیگر غیر از على نمی توانست - به گفته ى خود آن بزرگوار در نهج البلاغه - این کار را بکند". (خطبه نماز جمعه تهران 20/ 6/ 88)
3- “به نظر من یکی از چیزهائی که فتوحات گوناگون امام را ارزانی آن بزرگوار داشت، همین شجاعت او بود، که فتوحات علمی، فتوحات معنوی، فتوحات سیاسی، فتوحات اجتماعی، این مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را ـ که واقعاً چیز عجیبی بود ـ به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار این بود که ملاحظهی هیچ چیزی را نمیکرد. بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما می گویند: آقا! «إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجهاش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». نتیجهی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت و لازم شد."(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/ 7/ 88)
4-"بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنه کبن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب» را بد
می فهمند و خیال می کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم ـ آثار صفین را نگاه کنید ـ مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروههای مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنهی عظیمی بود که عدهای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف می رفت، برای گروههای مختلف سخنرانی میکرد ـ که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست ـ از آن طرف هم آن عدهای که «نفر من اصحاب عبد الله بن مسعود …» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین ـ یعنی قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است ـ انّا قد شککنا فی هذا القتال»؛ ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ذرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک بهفتنه است. درفتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستیبصیرت داشته باشند. امیدواریم انشاءالله خدای متعال ما را و شما را به آنچه می گوئیم، به آنچه نیت داریم، عامل کند؛ موفق کند.” (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/ 7/ 88)
5- ” یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغ هاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرتاین است.بصیرتوقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم
میگذارد."(بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر 15/ 7/ 88)
6- “دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنهى بعد از انتخابات - اولین کارى که شد،تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى نگهبان، در کار وزارت کشور. اینتردیدافکنىها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند".(بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور 4/ 9/ 88)
7-"در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه می توانند، برجستهتر کنند و این شاخص ها را، این مایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
8- “مهمترین برههاى و زمان و مکانى که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائى است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتى بود که از درگیرى و چالش حکومت اسلامى با افرادى که مدعى اسلام بودند، به وجود مىآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتى که در میدانهاى نبرد حاضر میشوند، با دشمنانى که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتى مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانى واقع می شود که اینها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط می روند، هواهاى نفسانى کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه مىاندازد؛"(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
9- “در سطح بینالمللى، امروز دشمنان از همهى ابزارها دارند استفاده میکنند براى مشوب کردن اذهان عمومى آحاد بشر - ملتها - خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند براى این تلاش میکنند. ادعاى قانونگرائى می کنند، ادعاى حقوق بشر می کنند، ادعاى طرفدارى از مظلوم میکنند. خب، اینها حرف هاى قشنگى است، اینها حرف هاى جاذبهدارى است؛ اما حقیقت چیز دیگرى است. این رئیس جمهور آمریکا - همین چند روز قبل از این – می گوید: ما دنبال این هستیم که دولت هاى قانونشکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت قانونشکن است؟ کدام دولت قانونشکنتر از دولت آمریکاست؟…………….. قانونشکنترین دولت ها، امروز دولت آمریکاست. حقیقت قضیه این است؛ اما زبانى که به کار میبرند، آن چیزى است که گفتم: ما با قانونشکنى مخالفیم! دولتهاى قانونشکن باید پاسخگو باشند! ببینید، فتنه یعنى این. چه چیزى می تواند این توطئهها را، این جریان گندابِ فاسد را از مجموعهى افکار عمومى عالم جمع بکند جز روشنگرى؛ و این ظلمات را بشکند. چه می تواند بشکند، جز چراغ و مشعل بیان حقیقت؟ ببینید چقدر وظیفه، سنگین است."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
10- “در زمینههاى مسائل دینى هم همین جور است. یکى از کارهائى که امروز دسته اى فتنهانگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبى در بین مسلمانهاست. چون منطقهاى که مسلمانها در آن زندگى می کنند، منطقهى حساسى است، منطقهى پر فایدهاى است، منطقهى راهبردى است، منطقهى نفت است و آنها به اینجا احتیاج دارند؛ اسلام هم مزاحم است. پس بایستى یک جورى مشکل اسلام را براى خودشان حل کنند. یکى از راههاى خوبى که پیدا کردهاند، ایجاد اختلاف بین مسلمانهاست؛ وسیلهى اختلاف هم تعصبات مذهبى. چه چیزى می تواند در مقابل این، ایستادگى بکند؟ بصیرت، روشنگرى، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصهى بینالمللى است."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
11-"از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همهمان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را می کنیم، بعد براى اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفهاى برایش درست میکنیم؛ یک استدلالى برایش می تراشیم!
خب، اینها ایجاد فتنه می کند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میکند. شعار طرفدارى از قانون می دهند، عمل صریحاً برخلاف قانون انجام می دهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصهى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل می کنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد می کند، همان فریب، همان غبارآلودگى فضا و همان چیزى است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛یک کلمهى حق را با یک کلمهى باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا می کند". (بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
12-"در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام می کند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبکار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم."(بیانات در دیدار مردم قم 19/ 10/ 88)
13-"در شرائطى که دشمن با همهى وجود، با همهى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و می خواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب می کند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عدهاى دشمنى می کنند، یک عدهاى خباثت به خرج می دهند، یک عدهاى از خباثتکنندگان پشتیبانى می کنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بىگناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوان هاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.” (بیانات در دیدار مردم قم 19/ 10/ 88)
14-"نکتهى دوم - که من مکرر در ماههاى گذشته عرض کردهام - این است که دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنمی تابند؛ فضاى غبارآلود را می خواهند. درفضاى غبارآلود است که می توانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عدهاى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهرهى خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینى که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائى که می فرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لمیخف على المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانى که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمی شود؛ می فهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توى میدان، معاند دیگر نمی تواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد می فرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را می گیرد، اینها را با هم مخلوط می کند، در کنار هم می گذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه می شود. فتنه این است دیگر.” (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
15- “وقتى در داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى می کنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال می برند، وقتى این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازى نیست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفافسازى کمک می کند و کى به غبارآلودگى کمک می کند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.” (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
16- “فتنهگر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پسفردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همهى این معارضهها با آسانى - که روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى می کند، دست و پنجه نرم می کند، بر همهى این معارضهها هم فائق مىآید."(بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
پژوهش خبری صدا وسیما
حساب مردم از فرصت طلبان جداست
در ۳۹ سال گذشته، انقلاب و نظام اسلامی با خطرات، فتنهها و توطئههای بزرگی از سوی جبهه استکبار روبه رو شده است. تمام اراده دشمن در طول چهار دهه گذشته این بوده که از پیشرفت جریان انقلابی و جهادی نظام جلوگیری و در این مسیر از هر ابزاری نیز استفاده کرده است. پس از اینکه در هشت سال جنگ تحمیلی نتوانست به هدف خود دست پیدا کند، کودتاها و توطئههای گوناگونی را در پیش گرفت و تصمیم گرفتند با یک حرکت نرم به مبارزه علیه انقلاب بپردازند. جریان نفاق، بارها ازهر فرصتی استفاده کرد تا نظم موجود در جامعه را با اختلال روبه رو سازد و در سال ۸۸ نیز از ابزار انتخابات برای رسیدن به این هدف خود استفاده کرد. هدف اصلی جریان استکبار در سال ۸۸ این بود که ذهنیت جامعه را به سمت حرکت علیه ولایت فقیه سوق دهد، اما مردم که از نیت جریان منافق آگاه بودند، در نهم دی ماه سال ۸۸غبار حرکت علیه ولایت فقیه را کنار زده و شکست دیگری را برای منافقان و فتنه گران رقم زدند.
بدون تردید، روز نهم دی ماه روز «بصیرت و میثاق امت با ولایت فقیه» است که درسها و عبرتهای آن باید همواره گوشزد و به نسلهای بعدی منتقل گردد. از طرفی، مواضع، تدابیر و سخنان حکیمانه و مقتدرانه رهبر معظم انقلاب از ۲۳ خرداد ۸۸ تا ۹ دی ۸۸توطئه دشمنان را خنثی و چهره جریان نفاق جدید در کشور را، برای مردم آشکار ساخت.
رفتارها، مواضع و شعارهای معترضان و آشوبگران در تظاهرات و راهپیماییهای غیرقانونی و ساختار شکن، مشخص کرد، انتخابات بهانهای بیش برای براندازی نظام نیست و گذشت زمان، اهداف اصلی آشوبگران را برای مردم مشخص کرد.
شعارهای هواداران جریان فتنه در روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و بویژه روز عاشورا، چهره واقعی جریان فتنه را آشکار کرد و سبب شد مردم با حضوری حماسی و سرنوشت ساز در روز نهم دی در صحنه دفاع از اسلام، انقلاب، نظام و ولایت، به اغتشاشها پایان داده و فتنه گران را منزوی ساختند، از طرفی خواص و نخبگان نیز باید از حماسه نهم دی و وقایع سال ۸۸درس بگیرند و با هوشیاری مراقب باشند در دام توطئههای بیگانگان نیفتند.
اما در روزهای گذشته دشمن این بار سعی دارد از مسائل اقتصادی و فشار معیشتی مردم سوءاستفاده کند و با بهانه قرار دادن این عامل وارد صحنه شده است. امروز اگرچه مردم در وضعیت معیشتی دشواری قرار دارند و از طرفی بی تدبیری مسئولان اجرایی طی چند سال گذشته و صرفا چشم داشتن به مذاکراتی که برای کشور به منزله باخت بود در ایجاد این فشار معیشتی تأثیرگذار بوده، اما حساب مردم از فرصت طلبان جداست و آنها در حماسه نهم دی ماه امسال با حضور پرشکوه و با صلابت خود پاسخ محکمی به منافقان خواهند داد و این توطئه دشمن را نیز به یأس و شکست تبدیل خواهند کرد