خلاصه بيانات مهم رهبرانقلاب مدظله العالي
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس شورای اسلامی را دو آزمون بزرگ ملت ایران خواندند و با تبیین خصوصیات نامزدهای شایسته مجلس، حضور پرشور و آگاهانه همه مردم در انتخابات ۲ اسفند را در حل مشکلات داخلی و بین المللی مؤثر برشمردند و تأکید کردند: هرکس ایران عزیز، امنیت میهن و آبروی وطن را دوست دارد و در پی حل مشکلات است، باید در پای صندوق رأی حضور یابد تا عزم و اقتدار ملی ایرانیان بار دیگر به منصه ظهور برسد.
ایشان همچنین طرح آمریکا موسوم به معامله قرن را طرحی احمقانه، خبیثانه و شکستخورده خواندند و افزودند: راه مقابله با این طرح، ایستادگی و جهاد شجاعانه ملت و گروههای فلسطینی و حمایت جهان اسلام است و علاج اساسی مسئله فلسطین نیز روی کار آمدن نظام مورد نظر و منتخب همه مردم فلسطینی الاصل در یک نظرخواهی عمومی است.
رهبر انقلاب اسلامی ایام دهه فجر را برای کشور ایامی بیبدیل و مظهر اقتدار و عزم ملی دانستند و گفتند: ملت ایران در دهه فجر توانست با عزم راسخ خود و با رهبری امام بزرگوار که رهبری بینظیر در دنیا بود، بنای پوسیده و فاسد چندهزار ساله استبداد، ظلم، فساد، سلطه بیگانگان و لگدمال شدن مردم را واژگون و بنای مردم سالاری را به جای آن پایه ریزی کند.
حضرت آیتالله خامنهای برگزاری انتخابات مختلف از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون را نشان دهنده استواری نظام اسلامی بر رأی مردم دانستند و افزودند: البته نظام اسلامی علاوه بر مردمی بودن، دینی نیز هست و بر همین اساس مردم سالاری در ایران «مردم سالاری اسلامی» است.
ایشان پرورش افرادی همچون شهید سلیمانی، رزمندگان دفاع مقدس، مدافعان حرم و روحیه قوی و ایستادگی خانواده های شهدا را از آثار نظام دینی برشمردند و خاطرنشان کردند: از جمله ویژگیهای بارز شهید سلیمانی، تعهد و ایمان بود و اصولاً هنگامی که ایمان با عمل صالح و روحیه جهادی همراه می شود، شخصیتی همچون سردار سلیمانی شکل می گیرد که حتی دشمنان مجبور به تحسین ویژگی های شخصیتی او می شوند.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه با اشاره به در پیش بودن راهپیمایی سراسری ۲۲ بهمن، گفتند: ملت ایران در چهل سال گذشته و با وجود سرما و یخبندان با حضور پر شکوه در راهپیمایی ۲۲ بهمن، اجتماع عظیم خود را به رخ جهانیان کشیده است که من با همهوجود از ملت ایران تشکر میکنم.
حضرت آیتالله خامنهای همزمانی ۲۲ بهمن امسال با ایام چهلم شهید سردار سلیمانی را زمینهساز انگیزه مضاعف مردم دانستند و تأکید کردند: انشاءالله ملت ایران با حضور عظیم خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن، ضربه کوبندهای بر سیاستهای دشمن وارد خواهد کرد.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوم اسفند، انتخابات را برای کشور و ملت، فرصتی بسیار بزرگ و برای دشمنان تهدید خواندند و افزودند: برگزاری پرشور انتخابات و حضور همگانی مردم در پای صندوق های رأی، تضمین کننده امنیت کشور خواهد بود زیرا دشمنان از پشتوانه مردمی نظام بیش از امکانات تسلیحاتی آن هراس دارند.
حضرت آیتالله خامنهای انتخابات را نشان دهنده «عظمت، اقتدار و بصیرت ملی» دانستند و افزودند: در کشور مشکلات و گرفتاری هایی وجود دارد که برخی ناشی از تحریمها، و علت برخی هم کم کاری ها است اما با وجود این مشکلات، مردم به دلیل آنکه در انتخابات موضوع آبروی نظام و امنیت کشور در میان است، به میدان خواهند آمد.
ایشان انتخابات را در حل مشکلات بین المللی نیز مهم خواندند و خاطرنشان کردند: در قضاوت ناظران بین المللی نسبت به هر کشور، مسائلی نظیر میزان حضور مردم در انتخابات و چگونگی روی کار آمدن مسئولان و نهادهایی نظیر مجلس، تأثیرگذار است، بنابراین شرکت انبوه مردم در انتخابات مجلس از این زاویه نیز کاملاً ضروری است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین انتخابات ریاست جمهوری و مجلس را فرصتی برای ورود افکار جدید و راههای نو در چرخه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور برشمردند و افزودند: بخصوص هنگامی که مردم افراد شایسته را برگزینند، راههای تازه و چاره اندیشی های جدید در روند حل مشکلات کشور و مردم پدیدار می شود.
حضرت آیتالله خامنهای انتخابات را از بُعد کلی، اساسی ترین مسئله کشور دانستند و افزودند: اقتصاد، فرهنگ، پیشرفت علمی و مسائلی از این قبیل بسیار مهم است اما اساس همه این مسائل انتخابات است چرا که اگر انتخابی عمومی، قوی و درست انجام شود، همه مشکلات بهتدریج حل خواهد شد.
ایشان با ابراز تأسف و انتقاد از برخی حرفهای حاشیه ساز در زمینه انتخابات تأکید کردند: وقتی انتخابات از ابعاد مختلف دارای این همه اهمیت و تأثیرگذاری است، نباید با حاشیه سازی، سخنان گوناگون و حرفهای دلسرد کننده آن را از رونق انداخت.
چرا «معامله قرن» برای فلسطینی ها یک فرصت کم نظیر است؟
با پیمان اسلو ترتیبات امنیتی جدیدی بر سرزمین های اشغالی حاکم شد و عملاً فلسطینی ها را با خود درگیر کرد. ساف که تا پیش از آن با اشغالگران درگیر بود حالا مامور بود مبازران فلسطینی را تحت نظر گرفته و حتی سرکوب کند. این پیمان تغییری بنیادین در مسئله فلسطین ایجاد کرد.
چرا «معامله قرن» برای فلسطینی ها یک فرصت کم نظیر است؟«معامله قرن» اولین طرح آمریکا برای پایان بخشیدن به مسئله فلسطین نیست اما با اطمینان می توان گفت کثیف ترین و ننگین ترین آنهاست. طرحی که از حداقل ها و ظاهرسازی های پیشین نیز بی بهره است و سیری ناپذیری صهیونیست ها در اشغال را به عریان ترین شکل ممکن در برابر دیدگان به نمایش می گذارد.
در این طرح تمام خواسته های رژیم صهیونیستی پیش بینی شده است و دولت ترامپ اگر می توانست بند نابودی کامل همه فلسطینیان را هم در آن بگنجاند، از آن ابایی نداشت. «معامله قرن» مطابق با رویاهای افراطی ترین صهیونیست ها طراحی شده و امتیازات یک طرفه و کلانی را نقداً به رژیم اسرائیل اعطا می کند و در مقابل فلسطینی ها اگر بچه های خوبی باشند و خیلی چیزها را برای همیشه فراموش کنند –مانند حق بازگشت آوارگان، تشکیل کشور مستقل و آزاد فلسطین به پایتختی بیت المقدس، بازپس گیری سرزمین های اشعالی و…- و خیلی چیزهای دیگر را هم کنار بگذارند –مانند سلاح و تفکر مقاومت و تجلیل و حمایت از خانواده شهدا و جانبازان راه مقاومت و…- آن وقت با سرمایه گزاری 10 ساله کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، زندگی بهتری از امروز خواهند داشت.
با نگاهی به محتوای اصلی و ماهیت معامله قرن، می توان آن را ننگ قرن و معامله تسلیم فلسطین نامید. اما با همه این احوال، معامله قرن می تواند فرصتی کم نظیر و استثنایی برای فلسطینی ها باشد. وضعیت اسفناک امروز فلسطین و تجاوزات تصاعدی رژیم اسرائیل که هر روزه ابعاد جدیدی چه در بعد انسانی و چه جغرافیایی می یابد، دلایل و عوامل مختلف و متنوعی دارد اما شکی نیست که بخش عمده آن به سه دهه پیش و طرح اسلو بازمی گردد.
پیمان اسلو با نام رسمی بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان، نخستین موافقتنامه رودروی حکومت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بود که در سال ۱۹۹۳ به امضای دو طرف رسید. پیمان اسلو مدعی تلاشی برای تعیین یک چارچوب مشخص بود که به حلوفصل کامل منازعه فلسطین بینجامد.مذاکراتی که منجر به امضای این پیمان شد به طور مخفیانه در اسلو پایتخت نروژ انجام شده و در ۲۰ اوت ۱۹۹۳ به پایان رسید و این پیمان به طور رسمی در ۱۳ سپتامبر ۹۳ در واشینگتن با حضور یاسر عرفات، اسحاق رابین و بیل کلینتون به امضا رسید.
این پیمان تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را به عنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد. قرار بر این بود که پیمان اسلو فقط برای یک دوره پنج ساله اعتبار داشته باشد و سپس جای خود را به یک توافق دائمی بدهد. مسائلی چون وضعیت بیتالمقدس، آوارگان فلسطینی، شهرکهای اسرائیلی، مسائل امنیتی و تعیین مرزها بایستی در توافق دائمی حلوفصل میشدند.
ساف در پیمان اسلو رژیم اسرائیل را به رسمیت شناخته و مقاومت را به اسم کاربرد خشونت محکوم کرد. رژیم اسرائیل نیز ساف را به عنوان نماینده مردم فلسطینی به رسمیت شناخت و یاسر عرفات اجازه یافت تا به فلسطین بازگردد.
با پیمان اسلو ترتیبات امنیتی جدیدی بر سرزمین های اشغالی حاکم شد و عملاً فلسطینی ها را با خود درگیر کرد. ساف که تا پیش از آن با اشغالگران درگیر بود حالا مامور بود مبازران فلسطینی را تحت نظر گرفته و حتی سرکوب کند. این پیمان تغییری بنیادین در مسئله فلسطین ایجاد کرد. تابوی سازش شکسته شد و در کنار خط اصلی مقاومت، خط موازی و جعلی سازش به وجود آمد. چند سال بعد، یاسر عرفات مهره ای سوخته بود که بهتر بود حذف می شد. عرفات پیرتر و خسته تر از آن بود که امتیازات جدید بدهد و باید کار را به چهره ای جدید واگذار می کردند. صهیونیست ها بشکلی مخفیانه او را ترور کردند و زمام امور را به محمود عباس سپردند.
گذشت زمان این شکاف و مشکل را هر چه بیشتر تشدید کرد. تا جایی که در میانه دهه اول قرن 21 ام، این شکاف به اوج خود رسید و حتی میان نمایندگان تشکیلات خودگردان و حماس درگیری مسلحانه به وجود آمد. رژیم اسرائیل برای آنکه حماس و جهاد اسلامی را هم وادار به تسلیم کند، غزه را تحت شدیدترین محاصره اقتصادی درآورد که همچنان نیز ادامه دارد و در مقابل کمک های اقتصادی کنترل شده ای را به کرانه باختری کرد. هدف از این سیاست روشن بود و مخاطب هم مردم غزه: اگر می خواهید در رفاه باشید، رهبران خود را وادار به تسلیم کنید.
محمود عباس اگر چه در ظاهر علیه معامله قرن موضع گیری کرده و می گوید حاضر به پذیرش آن نیست اما واقعیت آن است که او در این معامله ننگین نقش خود را دارد. نیروهای امنیتی دولت خودگردان در هماهنگی کامل با ارتش اسرائیل، ماموریت دارند از سرریز شدن خشم مردم فلسطین به سرزمین های اشغالی جلوگیری کنند. سفر مخفیانه چند روز پیش جینا هاسپل رئیس سیا و ملاقات با مسئول امنیتی تشکیلات خودگردان، گواه دیگری از هماهنگی مثلت آمریکا، رژیم اسرائیل و این تشکیلات است.
تهاجم وحشیانه «معامله قرن» به عزت و کرامت فلسطینیان می تواند زمینه ساز اتحاد و عمل مشترک آنان شود. اتحاد و عملی که نمود آن باید در پایان دادن به قرارداد اسلو تبلور یابد. مرگ قرارداد اسلو، پارادایم سیاسی جدیدی را مقابل فلسطینی ها، منطقه و حتی جهان قرار می دهد؛ نمی توان با وعده پول یک سرزمین را محو و مردمانش را برای همیشه تحقیر کرد.
تا وقتی که فلسطینی ها متحد بوده و بر سر آرمان های خود ایستادگی داشته باشند، هیچ دولتی در آمریکا و حتی کل جهان نمی تواند طرحی را به آنان تحمیل کند. مسئله در استراتژی ها و رویکردهاست و نقشی که دولت خودگردان و سیستم امنیتی آن بر اساس توافق اسلو برعهده دارند. از این منظر طرح ترامپ می تواند فرصتی جدی برای فلسطین باشد و به آنها کمک کند تا نظم آمریکایی-اسرائیلی اسلو را برچیده و روند مقاومت بلندمدت برای رسیدن به اهداف بزرگ را جایگزین آن کنند.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / سیدمحمد ترابی
در #دهه_فجر بر سر در هر خانهای پرچم جمهوری اسلامی بزنید.
دیوانگی و فاز بدتر از آن
اکنون هنگام اقدامات متقابل و خروج کامل از برجام است و نه دور خود چرخیدن و سرگرمی ساختن. به اقتضای اصل بدیهی مدیریت، دولت و وزارت خارجه میبایست نقشه جایگزین را پیشبینی میکردند.
به گزارش مشرق، «محمد ایمانی» در «سرمقاله روزنامه کیهان» نوشت:
۱- هنوز پیکر مطهر پیامبر اعظم (ص) بر زمین بود که برخی همراهان ناهمدل درباره جانشین الهی او اختلاف به راه انداختند و دل زهرای مرضیه سلامالله علیها را به درد آوردند. این جفا در حالی بود که به دفعات، از پیامبر (ص) شنیده بودند «انما فاطمه بضعه منی یؤذینی ما آذاها» و «فاطمه بضعه منی، فمن أغضبها فقد أغضبنی.». فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد و به خشم آورد، مرا آزرده و به خشم آورده است. با وجود این تصریحات، چرا محبوبه خداوند را به خشم آوردند و آزردند؟
دست قدرت خدا
حضور رهبر انقلاب اسلامی در مراسم نماز جمعه روز ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ در جایگاه امامت این نماز و بیان دیدگاهها و مواضع جمهوری اسلامی ایران در بالاترین سطح از جمله رویدادهایی بود که شکلی ویژه در فضای رسانهای ایران و جهان بازتاب پیدا کرد.
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العاليدر بیانات خود ضمن مروری بر حوادث و مسائل مهمی همچون ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی توسط دولت آمریکا، تشییع چند ده میلیونی پیکر این شهید، پاسخ موشکی سپاه پاسداران به آمریکاییها و مسئلهی سقوط هواپیمای مسافربری به تبیین این رخدادها براساس تفکر اسلام ناب پرداختند. اما این سخنان حاوی چه نکات تازهای بود؟
رفتار رسانه ای دشمن پس از شهادت سردار سلیمانی
پس از ترور سردار سلیمانی توسط ارتش تروریستی آمریکا یکی از برنامه هایی که دستور کار قرار می گیرد استفاده از اطلاعات برای تسلط بر جوانب مختلف جنایتی است که مرتکب شده اند؛ یکی از شیوههای مشخص عملیات آمریکا در کشورهای منطقه، جنگ با اطلاعات است.
در روزهای گذشته همزمان با شهادت سردار سلیمانی عملیات رسانه ای پیچیده ای در افکار عمومی صورت گرفت که نشان می داد دشمن علاوه بر عملیات تروریستی با موشک، عملیات رسانه ای دیگری با استفاده از فضای مجازی همراه با تاکتیک های انحراف کننده ذهن و افکار علیه مردم ایران و افکار عمومی جهان انجام داده است.
پس از ترور سردار سلیمانی توسط ارتش تروریستی آمریکا یکی از برنامه هایی که دستور کار قرار می گیرد استفاده از اطلاعات برای تسلط بر جوانب مختلف جنایتی است که مرتکب شده اند؛ یکی از شیوههای مشخص عملیات آمریکا در کشورهای منطقه، جنگ با اطلاعات است. سه دسته نبرد اطلاعاتی تعریف شده که یکی از آنها ،جنگ اطلاعاتی است. جنگ اطلاعاتی عبارتست از استفاده از شبکههای الکترونیکی برای تخریب یا از کار انداختن و غیرعملیاتی کردن زیر ساخت های اطلاعاتی نوع دوم، جنگ ضداطلاعات است که سپر اطلاعاتی است در اینجا آنچه مهم است ایجاد روش دفاعی به منظور افزایش شکاف میان تصویر و واقعیت در میدان جنگ است. اما نوع سوم، جنگ با اطلاعات است، به این معنی که از طریق اطلاعات و اخبار فیک و دروغین ذهن مخاطبان جهتدهی میشود. رسانهها فراتر از مرزهای یک کشور به دنبال اثرگذاری در داخل کشور هدف هستند و با مانور اجتماعی که ایجاد میشود، سعی میکنند یک خبر را دست به دست گردانده و شایعه ایجاد کنند و با تحریف خبر، تحریک را ایجاد کرده و عواقب آن را در جامعه بیشتر کنند. با توجه به آنکه آمریکا دارای پیچیده ترین دستگاههای اطلاع رسانی و جاسوسی است در هر سه زمینه فوق افکار عمومی جهان مورد هجوم قرار می دهد
درنگى در سيره اخلاقى حضرت فاطمه(س)
روايات متعددى از حضرت فاطمه(ع) نقل شده اند كه نشان دهنده توجه عميق ايشان به مسائل اخلاقى است. گزارش هاى فراوانى نيز هستند كه نشان از تحقق آن مسائل اخلاقى در زندگى حضرت فاطمه دارند. در ادامه برخى از ابعاد اخلاقى حضرت فاطمه(ع) را بر مى شماريم.[۱]
۱. تاب آورى و شكيبايى
نگاهى اجمالى به زندگى سراسر محنت حضرت فاطمه(ع)، نشان مى دهد كه ايشان كوه صبر و استقامت بوده است. صفتى كه رأس ايمان است و در همه بزرگان تاريخ ديده مى شود و بدون آن، بزرگى تحقق نمى يابد. حضرت فاطمه(ع) در خردسالى، سه سال گرسنگى ناشى از تحريم اقتصادى را همراه پدر و مسلمانان در شعب ابى طالب تاب آورد. سپس به فاصله اندكى، مادرش را از دست داد. توهين ها و فشارهاى مكيان را به پدر بزرگوارش ديد و همه را تحمل كرد. در نوجوانى سفرى چهارصد كيلومترى را در حاشيه كوه هاى تفتيده حجاز و صحراى سوزان عربستان از مكه به مدينه به پايان برد. سفرى پر خطر و آميخته به تهديد حراميان راه و بيم بازگردانده شدن به مكه، ولى با اين حال، و يا نداشتن مادر محروم بودن از همراهى پدر هجرت كرد، آن هم با قافله اى كوچك كه تنها مردش جوانى حدود ۲۳ ساله بود كه بعدها همسرش شد. رادمرد يگانه اى كه بايد يك تنه در برابر گروه هاى مسلح اعزام شده از سوى قريش بايستد و مانع از به بند كشيده شدن آنها و بازگرداندانشان به مكه شود.
فاطمه(ع) در همه عرصه ها، صبور و پر شكيب بود. بانويى كه در كنار فرزنددارى و در غيابِ همسرِ به كارزار رفته، ناگزير است يك تنه كارهاى داخلى خانه را بر دوش كشد. كارهاى سخت و طاقت فرساى آن روزگار كه معمولى ترين آنها آب كشيدن از چاه، آسياب كردن گندم و جو با دستاس، جارو كردن خانه خاكى و بر افروختن آتش براى پختن نان و غذا بود.[۲]اينها مى توانند جلوه اى از سختكوشى حضرت فاطمه(ع) را نيز به تصوير كشند ؛ صفتى كه در همه پويندگان راه كمال ديده مى شود و بدون آن نمى توان در هميشه زندگى و در همه عرصه ها موفق بود.
امنیت اجتماعی، نعمتی بزرگ
وَ [أَبْدِلْنِي] مِن مَرارَةِ خَوفِ الظّالِمينَ حَلاوَةَ الأَمَنَة.[۱]
در این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق امام زین العابدین (علیه السّلام) از خداوند متعال چنین میخواهد: پروردگارا! تلخی ترس و بیم از ستمگران را به شیرینی امنیت مبدل فرما.
کلمه «أمنة» که در قرآن نیز در آیه﴿أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً﴾[۲]و﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْه﴾[۳]به کار رفته است به معنای «أمن» یا همان آرامش است.
فرازهای قبلی این بخش از دعا به محبوبیت نزد دیگران داشتن اشاره داشت. در آنها به طور کلی از خداوند سبحان میخواستیم که هر کس با ما معاشرت دارد خصوصاً نزدیکان و خویشاوندان، ما را حقیقتاً دوست داشته باشد و با ما خوشرفتار باشد، اما این فراز که آخرین فراز از این بخش است، از آنجا که از ستمگران انتظار نمیرود که با انسان خوب رفتار کنند، از خداوند متعال میخواهیم که از شرّ آنان در امان باشیم.
امنیتی که در این فراز از دعا به آن اشاره شده است، امنیت اجتماعی است که مهمترین نعمت اجتماعی به شمار میرود. در روایتی از امیر المؤمنین (علیه السّلام) چنین آمده است:
لا نِعمَةَ أهنَأُ مِنَ الأَمنِ.[۴]
هیچ نعمتی گواراتر از امنیت نیست.
در روایت دیگری از آن حضرت به دلیل گوارا بودن نعمت امنیت اینگونه اشاره شده است:
كُلُّ سُرورٍ يَحتاجُ إلى أمنٍ.[۵]
هر شادمانىاى نياز به امنيّت [و آرامش] دارد.
اگر امنیت وجود نداشته باشد، انسان نمیتواند از هیچ یک از نعمتهای الهی به راحتی استفاده کند.
آن حضرت طبق نقل در جای دیگر میفرمایند:
نَم آمِناً، تَكُن في أمهَدِ الفُرُشِ.[۶]
آسوده بخواب كه [در اين صورت،] در نرمترين بستر خواهى بود.
اگر انسان آرامش نداشته باشد و بخواهد بخوابد، در این صورت حتی اگر متکای پرِ قو و در بهترین و نرمترین رختخواب هم باشد، نمیتواند با آسودگی بخوابد.
به هر حال، نعمت امنیت اجتماعی از نعمتهای بزرگی است که خدواند متعال در این سالها به کشور ما عنایت فرموده است در حالی که میبینیم کشورهای منطقه در شدیدترین ناامنیها به سر میبرند. امیدواریم خداوند این نعمت بزرگ را به برکت وجود مقام معظم رهبری و رهنمودهای ایشان، مستدام بدارد.
گفتنی است، با وجود بزرگی و اهمیت نعمت امنیت، این نعمت کمتر مورد توجه قرار میگیرد، چنانچه در روایتی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین نقل شده است:
نِعمَتانِ مَكفورَتانِ؛ الأَمنُ وَ العافِيَةُ.[۷]
دو نعمتاند كه قدرشان ناشناخته است: امنيّت و سلامت.
تا وقتی انسان در امنیت و آرامش به سر میبرد، قدر آن را نمیداند و تا وقتی بیمار نشده است، ارزش سلامتی را نمیفهمد. زمانی آیت الله بهجت (رحمة الله علیه) کسالتی داشتند، بعد از بهبودی ایشان، خدمتشان رسیدم و احوالشان را پرسیدم. ایشان فرمودند: وقتی انسان جاییاش درد نمیکند، توجه ندارد که کجاهایش درد نمیکند، اما وقتی یک جایش درد میگیرد، آن وقت میفهمد که چقدر مشکل است.
[۱] الصحيفة السجّاديّة: الدعاء ۲۰.
[۲] آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۴.
[۳] انفال/سوره۸، آیه۱۱.
[۴] غرر الحكم، تمیمی آمدی، ج۶ ص۴۳۵ ح۱۰۹۱۱.
[۵] بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۷۸ ص۷ ح۵۹.
[۶] المواعظ العدديّة، میرزا علی مشکینی، ص۶۱.
[۷] الخصال، شیخ صدوق، ص۳۴ ح۵.
وجوب اطاعت از رهبری
پرسش :
آیا با توجه به آیه اولو الامر اطاعت از رهبری واجب است؟
پاسخ :
آیه اولو الأمر:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَه وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الْأَمْرِ مِنکمْ.[۱]
ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا اطاعت کنید و از پیامبر و اولو الأمر خود، اطاعت نمایید.
نظام اسلامی بدون اطاعت از اولو الأمر، تحقّق نمی پذیرد؛ زیرا در زندگی اجتماعی، اختلاف و تنازع، طبیعی است. از این رو، باید محور و ملاکی موجود باشد تا در مورد احکام و مقرّرات جامعه، حرف نهایی را بزند. پیام «آیه اولی الأمر»، این است که اطاعت از ولی امر، مقدّمه پیدایش نظام است. با اطاعت از رهبری، نظام اسلامی شکل می گیرد. از پیامبر خدا(ص) نقل شده که فرمود:
اِسْمَعُوا وَ أطیعُوا لِمَنْ وَلاّهُ اللّهُ الأَمرَ، فَإِنَّهُ نِظامُ الإسلامِ.[۲]
از کسانی که صاحبان امرند، شنوایی داشته باشید و فرمانشان را اجرا کنید که نظام اسلام، در آن است.
ولی امر، امام معصوم است و در زمان حضور او، مسلمانان باید از او پیروی کنند؛ امّا در زمان غیبت امام معصوم(ع) مردم چه باید بکنند؟
امام علی(ع) تکلیف مردم را در عصر رهبری غیر معصوم، مشخّص کرده است. ایشان در قسمتی از سفارش نامه مالک اشتر به او می فرماید:
«به قاضیان شهرهای خود بنویس تا هر حکمی را که در حقّ و ناحق بودنش اختلاف دارند، به تو ارجاع دهند. سپس آن احکام را بررسی کن و هر چه را موافق کتاب خدا و سنّت پیامبر او و دستور امام توست، امضا کن و آنان را به اجرای آن، وا دار. هر چه بر تو مشتبه شد، دین شناسانی را که نزدت هستند، گِرد آور و با ایشان، مباحثه کن و آن گاه، آرای دین شناسان مسلمان حاضر بر هر چه قرار گرفت، همان را امضا کن؛ زیرا هر حکمی که مورد اختلاف شهروندان است، به امام ارجاع می شود و بر امام است که از خدا، یاری جوید و در بر پا داری حدود و وا داشتن شهروندان به فرمان خدا بکوشد».[۳]
بنا بر این، می توان گفت: این روایت، وظیفه ما در زمان غیبت را نیز مشخّص می نماید؛ بدین معنا که اگر رهبر غیر معصوم، حکم خدا را تشخیص داد، آن را بیان می کند و اگر تردید داشت، با مشورت عالمان دینی به هر نظری رسید، آن رأی را اعلام می نماید و مردم، باید از فرمان او اطاعت کنند.
[۱]النساء، آیه ۵۹
[۲]. الأمالی، مفید: ص۱۴ ح ۲.
[۳]. سیاست نامه امام علی(ع): ص۵۲۱.
منبع : کرائم قرآن در فضائل اهل بیت(ع) ، محمّد محمّدی ری شهری، ۱۳۹۴ ص ۴۲۲
نقطه مقابل صبار و شاکر چه کسانی هستند؟
بازکردن دریچهای نو از سوی مقام معظم رهبری برای توصیف حال ملت ایران آن هم با مبانی و ادبیات درون دینی، رهاورد جدیدی در تکمیل منظومه شناختی ملت مسلمان ایران است؛ شناختی که آبشخور آن مستقل از مفاهیم عرفی و استانداردهای تحمیلی غرب برجهان است. شاخص اصلی و میدانی برای درک این مهم، استقامت ملت ایران در زیر فشارهای ۴۰ ساله و مأیوس کردن همه دشمنان است. صبوری در مشکلات در عین ناکام گذاشتن دشمن، مدخل عینیت یافتن تحلیل مقام معظم رهبری است. تاکنون اکثریت ملت چنین بودهاند و پیشکسوتان جهاد و شهادت و خانواده آنان به علاوه خانواده معظم شهدا پرچمدار این دو خصلتند. آنان هستند که در فقدان فرزندان و پدران خود، خدا را شاکر بودند و هیچ موهبت دنیوی راضیشان نمیکرد و نمیکند. شاکرین کسانی هستند که مانند امام و رهبر و امثال سردار شهید سلیمانی و هزاران نفر دیگر زندگی را بر خود حرام کردند. ماهها و هفتهها فرزندان خردسال خود را در بیداری نمیدیدند تا بتوانند سپر حوادث کشور و پرچمداران عزت مسلمین شوند. مشکلات را با شکرگزاری رسوا میکردند و شکر و گمنامی و صبوری از آنان الگوهای مثالزدنی ساخت که تا قرنها مانند ذخیرهای پایانناپذیر مورد توجه جوانان خواهند بود، اما در این ۴۰ سال کسانی بوده و هستند که به قول امام هیچ هنری جز حرف و ادعا نداشتند و در مشکلات کاسههای صبر و مقاومت را یکباره میشکستند و به جای اینکه بگویند ما کجا هستیم، مرتب کجا ایستادن دیگران را به رخ میکشیدند. این جماعت دارای خصلتهای متعددی بوده و هستند، اما مهمترین شاخص درک و قضاوت نسبت به آنان، از بین رفتن عزت الهیشان است.
اولین دستهای که مقابل صبارین و شاکرین هویدا شدند، ایستادگان مقابل امام بودند. این جماعت ۴۰ سال است جمهوری اسلامی را تمام شده میدانند و ملت را یکپارچه مخالف نظام و عمر جمهوری اسلامی را سه ماه و شش ماه تمدید میکنند. اساس قضاوت و تحلیلشان دشمنی است، نه مطالعه پدیدهها و اتفاقات. دسته دوم کسانی بودند که برای ثروتمند شدن عجله داشتند مسئولیت را به مثابه طعمه یافتند و ماحصل عمل آنان افول عزت خویش و ارائه تصویری ناهمتراز و مشوش و متضاد از نظام اسلامی بود. البته دشمنی که در این تصویر با ضریب هزاران برابری میدمد، باعث نشد که صبارین و شاکرین از میدان حمایت و فداکاری برای ملت و نظام به در روند.
دسته سوم کسانی بودند که باور اعتقادی به پدیداری به نام امام خمینی نداشتند، گوششان از عدم کارآمدی دین در عرصه سیاسی و اجتماعی پر بود و تلاش کردند امام و اهداف و اندیشه ایشان را به سطح عرفیگرایی تقلیل دهند. به اشخاصی عیبجو یا طعنهزننده نسبت به مشروعیت نظام تبدیل شدند یا جلای وطن کردند یا در نقطه مقابل معرکه گرفتند و اکنون نیز دلخوش به چند صد نفر فالوور یا لایککنندهاند.
دسته چهارم کسانی بودند که با از دست دادن جایگاه – حتی به روش مردمسالاری – بیتاب شدند و مصداق دیگی که برای من نمیجوشد، گشتند. فتنهها به پا کردند، اتهامات باورنکردنی به نظام زدند و خود نیز در حیران بین خسر الدنیا و الآخره قرار گرفتند. قیصریه را به آتش کشیدند و سوژههای ناب برای دشمنان قسم خورده تولید کردند.
دسته پنجم کسانی بودند که آدمهای بدی نبودند، اما شرایط و خصایص مدیریتی در نظام و حکومت را نداشتند.
پیامبر نیز از این افراد مانند ابوذر داشت، اما ابوذر مردود نشد، پیامبر به او میگفت صلاح نیست شما مسئولیت داشته باشید، اما او مانند برخی همراهان امام ما راه را گم نکرد. در انقلاب اسلامی بودند کسانی که به خاطر نداشتن مسئولیت یا رد صلاحیت با صراحت گفتند «آقای خامنهای! هر آنچه تو خواندهای من هم خواندهام، چرا باید من از شما اطاعت کنم؟»
دسته ششم کسانی بودند که آدرس را اشتباه آمده بودند؛ شاخص ارزشگذاریشان بر نظام جمهوری اسلامی همان توسعه اروپامحوری بود که باید به شکم و پیرامون آن ختم میشد، بنابراین پشت معیشت مردم مخفی شدند تا بتوانند نقزنی خود را موجه کنند. این جماعت هیچ آورده مثبتی در این کشور نمیبینند و حاضرند برای رفاه ظاهری هم که شدهاست، هر ذلتی را بپذیرند و همه شاخصهای عزتآفرین ملی و دینی را چوب حراج بزنند و بعضاً حدیث و آیه هم تحویل میدهند که باید سیادت دشمن را پذیرفت، چون ایمان بدون معیشت نمیشود.
نگاه عرفی به قدرت، اساس همه مشکلات است که اگر غیر از این بود، فردی که رد صلاحیت میشد، سجده شکر به جای میآورد که مسئولیت را از دوش وی برداشتند و ابوذر اینگونه بود. حال آنکه بعضاً برای اتصال به قدرت و مواهب، آنان حاضرند چهره نظام و اصل آن را نابود سازند. اگر شاخص این بود که عزت بعد از خدا و رسولش انحصاراً در حیطه مؤمنین است الگوی امام الگوی همگان میشد و بسیاری از مشکلات حل میشد. فهم التقاطی و دوری از اسلام ناب نیز ویژه ناشکیبایان و ناشکران است که در این ۴۰ سال مردود شدند.
صبوری و شکوری جزو جوهره اعتقادی مؤمنین است که در فهم درون دینی به آن آزمایش الهی میگویند. این جماعت پس از آزمایشهای فراوان در صورت قبولی در آزمون صبر و شکر، وارثان زمین میشوند و این سنت حتمی خداوند است.
سرمقاله مدیر مسئول روزنامه جوان، دکتر عبدالله گنجی- 98/10/29