نگویید جا مانده ایم...
✨ از کاروان منتظران حقیقی جا نمانید…
جهاد اكبر
? از نبی اكرم (صلّی الله علیه وآله وسلّم) رسیده است كه هنگام بازگشت سپاهیان اسلام از جبهه های جنگ فرمودند: شما از جهاد اصغر فراغت یافته اید، خود را برای #جهاد_اكبر آماده كنید: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص بَعَثَ سَرِیةً فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِی عَلَیهِمُ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ»[1].
? از این حدیث نورانی استفاده می شود كه پیروزی بر دشمن بیرون مقدّمه است و مجاهدان این جهاد می فهمند كه می شود دشمن را به زانو درآورد. سرّ صدور این سخن از نبی گرامی (صلّی الله علیه وآله وسلّم) آن است كه آنها چون از جنگ با دشمن بیرون فراغت یافته، پیروزمندانه از جبهه برگشته بودند به فكر اصلاح نفس نبودند، با گذشت زمان و پدید آمدن حادثه «سقیفه بنی ساعده»، این حقیقت روشن تر شد و آنان بر اثر نپرداختن به جهاد اكبر به #ولای_اهل_بیت نرسیدند و به مقام شامخ تولّی «ولی الله» راه نیافتند.
?بنابراین، #دفاع_مقدس در جبهه و پشت جبهه مقدمه است، نه هدف نهایی. انسان مؤمن، بیگانه را از حریم میهن اسلامی خود طرد می كند تا در كمال امنیت ایمانش را حفظ كند و در فضایی آزاد، بتواند درست بیندیشد، حق را درست درك كرده و به آن معتقد شود و در عمل نیز آن را درست پیاده كند.
[1]. الأمالی ( للصدوق)، ص466 و 467.
میخواهید بدانید جان دادنتان چگونه است؟
بیانات در دیدار قهرمانان المپیک و پارالمپیک ایران در بازیهای ۲۰۲۰ توکیو
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
خیلی خوش آمدید همهی شما؛ از دیدن شما انسان احساس خرسندی و سربلندی میکند. قهرمانی در مسابقات ورزشی بخصوص در سطح بینالمللی، حامل یک پیام مهمّی است؛ آن پیام عبارت است از پیام توانایی، نشاط، همّت، قدرت اراده؛ یعنی همه احساس میکنند که این کسی که توانست قهرمان بشود و روی سکّوی قهرمانی بِایستد، همّت کرده، اراده کرده، توانایی خودش را بالفعل کرده، نشاط به جامعه میبخشد؛ این پیام مهمّ قهرمانی در صحنههای بینالمللی ورزشی است؛ در واقع قهرمانها آموزگاران ایستادگی و امید و نشاطند.
شماها با قهرمانیِ خودتان اثبات میکنید که کارهایی که بظاهر نشدنی است، در واقع شدنی است؛ این برای کشور ما خیلی آوردهی مهمّی است؛ این پیام برای دوران ما بسیار ارزشمند است. دستگاههای زیادی مشغول برنامهریزیاند، در کارند برای اینکه جوان ایرانی را از امید و نشاط دور کنند، دچار افسردگی کنند، دچار ناامیدی کنند. شما در یک چنین فضائی این پیام امید را تزریق میکنید به کلّ جامعه؛ این بسیار ارزشمند است.
بنده اگر در پی قهرمانیهای گوناگون ورزشکارانمان یک پیام کوتاهِ دوکلمهای عرض میکنم، بدانید از عمق جان است؛ چون قدر این حرکت شما را انسان میداند. خب، بسیاری از شماهایی که توانستید سکّوهای جهانی را فتح کنید و پرچم کشورتان را در مقابل چشم همهی مردم دنیا بالا ببرید، امکانات بسیار محدودی داشتید، امکانات کمی داشتید، امکاناتتان ناچیز بود -بخصوص در بعضی از مناطق کشور که امکانات محدودتری دارند- امّا همّتتان بالا بود، ارادهتان قوی بود، عزمتان راسخ بود؛ این برای جوانان کشور پیام است؛ و همان طور که عرض کردیم، خنثیکنندهی تلاش کسانی است که دوست دارند امید را سلب کنند و فضای ناامیدی در کشور به وجود بیاورند.
البتّه باید خدای متعال را شکر کنیم که این قهرمانی و امیدآفرینی صرفاً در عرصهی ورزش نیست؛ ما در عرصهی علم هم همین جور هستیم، در عرصهی فنّاوری هم همین جور هستیم، در عرصهی ادب هم همین جور هستیم؛ کارهای بزرگی دارد انجام میگیرد در کشور؛ که یکی از وظایف مسئولینِ ما نشان دادن صادقانه و واقعی این کارها است؛ که خب این کار بدرستی انجام نمیگیرد. ما خیلی موفّقیّت داریم در عرصهی علم، در عرصهی ادبیّات، در عرصهی فنّاوری، در عرصهی هنر و عرصههای گوناگون دیگر.
یک نکته در باب قهرمانی ورزش این است که قهرمانی و مدالآوری هم مثل خیلی از چیزهای دیگر عالم درست و نادرست دارد، سالم و ناسالم دارد. بعضی از قهرمانیها یا مدالآوریها سالم نیست، ناسالم است؛ ارزشمند نیست. شما نمونههای این را در دنیا خیلی دیدهاید؛ از ناداوریها و بند و بستهای سیاسی و رشوه دادنهایی که در برخی از میادین ورزشی بینالمللی اتّفاق افتاده بگیرید تا کاری که یک ورزشکار ممکن است بکند، از موادّ نیروزا، دوپینگ و مانند اینها استفاده کند، تا آنجایی که یک ورزشکار به مدد وطنفروشی یا به مدد خودفروشی به مدال دست پیدا میکند؛ این مدال هیچ ارزشی ندارد، این قهرمانی ارزش ندارد؛ این ضدّ ارزش است؛ این قهرمانی آن قهرمانی ارزشمند نیست.
امّا جلوههای ارزشمند را شما نشان دادید؛ شما، هم در این میدان بینالمللیِ امسال، هم در برخی از میدانهای گذشته ارزشهای انسانی والایی را توانستید ارائه بدهید. من آنچه را در تلویزیون دیدم -تا آنجایی که فرصت کردم، یا بعضی چیزها را شنیدم، خودم توفیق پیدا نکردم ببینم امّا اطّلاع پیدا کردم- عرض میکنم. این رفتار اخلاقی و جوانمردانهای که شماها همراه با معنویّت نشان دادید: نامگذاری کاروان ورزشی به نام شهیدان و بخصوص به نام شهید سلیمانی، یک کار بسیار ارزشمند است؛ اهدای مدال از سوی چند نفر از قهرمانها به شهیدان خاص که اسم آوردند این مدال به آن فلان شهید اهدا میشود، اینها خیلی ارزش است؛ استفاده از چفیه به عنوان نماد ایثار و مقاومت و سجدهی خدا بر روی چفیه؛ اینها ارزش است؛ اینها معنویّت را در سطح افکار عمومی جهان و احساسات جهانی میپراکند و منتشر میکند که خیلی باارزش است؛ حجاب بانوان ورزشکار که این دختر عزیزمان گفتند، واقعاً ارزش بزرگی است؛ پوشش چادر قهرمان طلائی این مسابقات در جایگاه پرچمداری با چادر، لباس ایرانیِ زن مسلمان را در مقابل چشم مردم دنیا نشان دادن؛ صحنهی ابراز عشق و محبت به پرچم عزیز ایران و اشک شوق، اشک غیرت در مقابل پرچم که دارد بالا میرود؛ صحنهی نماز خواندن، صحنهی در آغوش گرفتن حریف مغلوب، صحنهی احترام تیم والیبال به مادر شهید بابایی(۲) که من سالها پیش به این خانوادهی محترم در منزلشان ابراز احترام و ارادت کردم و به منزلشان رفتم؛ میشناسم مرحوم بابایی را و این خانم را. اینها تجلّی ارزشهای اسلامی و انقلابی است؛ اینها معرّف ایران است.
ورزش قهرمانی آن وقتی ارزش دارد که هویّت یک ملّت را نشان بدهد. آنهایی که از ورزشکارهای اجارهای و خریداریشده استفاده میکنند، آنها نمیتوانند هویّت ملّتشان را نشان بدهند؛ از یک جای دیگری، از یک کشور دیگری یک ورزشکاری اجاره بشود، پول به او بدهند که بیا برای تیم ملّی ما ورزش کن، این نمیتواند هویّت یک ملّت را نشان بدهد. شماها با این رفتارهایتان هویّت ملّت ایران را نشان دادید؛ نشان دادید که جوانمردی وجود دارد، معنویّت وجود دارد.
زنهای ورزشکار ما در این نوبتِ مسابقات جهانی -و نوبتهای قبل هم همین طور- ثابت کردند که حجاب اسلامی مانع درخشش نیست کمااینکه ما در میدان سیاست هم این را ثابت کردیم، در میدان علم هم این را ثابت کردیم، در میدانهای مدیریّتی هم این را ثابت کردیم؛ در میدان ورزشی هم شما ثابت کردید که حجاب مانع درخشش زنان نیست، بر خلاف تبلیغات دشمنان و فریفتگان به حرفهای دشمنان که راجع به حجاب چیزهایی را میگفتند و میبافتند و منتشر میکردند. این حجاب شما به زنهای کشورهای مسلمان دیگر هم روحیه داد. من شنیدم در این سالها، زنهای ورزشکارِ بیش از ده کشور مسلمان دیگر با حجاب در میادین بینالمللی ورزش ظاهر شدهاند؛ این کارها معمول نبود، این کار را شما کردید؛ بانوان قهرمان و ورزشکار ایرانی این کار را کردند و این راه را باز کردند.
خب یک نکتهی مهم در باب ورزشهای بینالمللی موضوع رژیم جنایتکار صهیونیستی است؛ این خیلی چیز مهمّی است. رژیم سفّاک و نسلکش و نامشروع سعی میکند با حضور خود در میدانهای ورزشی بینالمللی برای خودش مشروعیّت دست و پا کند؛ برای این کار از میدانهای ورزشی استفاده میکند و مستکبرین جهانی و وابستگان آنها هم کمک میکنند و از او پشتیبانی میکنند. در این حوزه من به شما -هم به مسئولین محترم ورزش، هم به خود ورزشکارها- عرض میکنم، به هیچ وجه منفعل نشوید؛ به هیچ وجه منفعل نشوید. البتّه آنها اقدامات مقابلهای انجام میدهند؛ این وظیفهی وزارت ورزش، وزارت امور خارجه، دستگاههای حقوقی است که از راههای حقوقی و از راههای دیپلماسی از ورزشکار حمایت کنند و نگذارند به او ظلم بشود. ورزشکار آزادهی سربلند ما نمیتواند به خاطر یک مدال با نمایندهی یک رژیم جنایتکار در میدان ورزشی دست بدهد و او را عملاً به رسمیّت بشناسد.
[البتّه] این کار سابقه هم دارد. حالا امروز برای رژیم صهیونیستی جنجال میکنند امّا در گذشته رژیم سابق آپارتاید آفریقای جنوبی همین جور بود؛ خیلی از ورزشکارهای دنیا با [ورزشکاران] او مسابقه نمیدادند؛ آن رژیم از بین رفت و نابود شد، این هم از بین خواهد رفت؛ این هم نابود خواهد شد. بنابراین مسئلهی خیلی مهمّی است که باید دستگاهها از حقوق ورزشکار ایرانی و حتّی ورزشکارهای غیر ایرانی که به خاطر مواجه نشدن با نمایندهی رژیم صهیونیستی دچار محرومیّت و مانند اینها شدهاند -مثل همین ورزشکار الجزایریِ این دفعه- دفاع کنند، باید از اینها حمایت بکنند.
یک نکتهی دیگر که قبلاً هم این را من گفتهام و [روی آن] تکیه کردهام، مسئلهی کیفیسازی ورزش بینالمللی است. تکیه کنید بر اعزام در رشتههای مدالآور -ما در برخی از رشتهها استعدادهای خیلی خوبی داریم و مدالآوریمان خیلی خوب است- و نیز بر ورزشکاری که احتمال مدالآوریاش وجود دارد؛ یعنی واقعاً تیم ملّی را، مجموعهی ورزشهای بینالمللی را که از ایران عازم میشوند، با کیفیّت بالا بفرستید. کمیّتها را هر چه بتوانید کمتر کنید بهتر است، امسال ظرفیّت کاروان پارالمپیک ما خیلی کمتر از دفعهی قبل بود امّا مدالآوریشان خیلی خوب بود، توانستند کار کنند؛ این مسئلهِی [حضور] باکیفیّت را اینها یک مقداری بیشتر رعایت کردند؛ این را دنبال کنید و این یک نکتهای است که به نظر من مهم است.
یک مأموریّت مهم برای دستگاههای ورزشی این است که رتبهها را در المپیک بالا ببرید. حالا اشاره کردند که ما در آن یکچهارمِ اوّل قرار داریم، لکن ایران کشور سرافرازی است؛ ما هر چه بتوانیم رتبهها را بالا ببریم، بهتر است. رتبهی بیستوهفتم [شدیم]؛ رتبهی مناسب با کشور عزیز ما بیش از اینها است، بالاتر از اینها است. برنامهریزی کنید برای این؛ برنامهریزی کنید که بتوانید انشاءالله رتبهی کشور را بالا ببرید. البتّه امسال رتبهی پارالمپیک خوب بود [امّا] نسبت به سالهای گذشته بالاترین نبود -این دفعه سیزدهم شدند، [امّا] به نظرم یک دوره ظاهراً یازدهم شدند؛ این جور به ذهنم هست- به هر حال خوب بود. هر چه میتوانید این کار را دنبال کنید.
یک نکتهی قابل توجّه این است که از تولیدکنندگان تجهیزات ورزشی در داخل کشور حمایت کنید. من شنیدم که امسال از لباس ورزشیای که محصول تولیدی کشورمان بود، چندین کشور استفاده کردند؛ این نشان ایرانی در دنیا درخشید؛ خب در واقع توانستند با این کار، انحصار کلیشهایِ بعضی از نشانهای بینالمللی را بشکنند؛ این خیلی باارزش است؛ این را حمایت بکنید؛ هم از این تولیدی حمایت بشود، هم بقیّهی ابزارهای ورزشی در داخل تولید بشود و همان طور که اینجا در مورد لباس توانستید این برتری را به دست بیاورید، در مورد بقیّهی ابزارهای ورزشی هم احتمالاً [موفّق] خواهید بود.
یک ]نکته[ هم سفارش به ورزشهای اصیل ایرانی ]است[؛ بنده بارها در گذشته هم تأکید کردهام. حالا مثلاً فرض کنید چوگان یک ورزش ایرانی است؛ اصلاً مال ما است، [امّا] دیگران دارند از چوگان استفاده میکنند، و ما خیلی کم. در حالی که چوگان مال شما است و اینها از لحاظ جذب جهانگرد و مانند آن هم میتواند جذّاب باشد. این جور ورزشها خیلی خوب است. و همچنین استفاده از مربّیان ایرانی که این برادر عزیزمان هم اشاره کردند، این هم جزو توصیههای همیشگی ما است که تا آنجایی که ممکن است از مربّیان ایرانی استفاده کنید. از خدای متعال میخواهیم شماها را موفّق بدارد، شماها را سالم بدارد.
یک نکتهی اساسیای که در صحبتهای حضرات هم بود، این بود که از لحاظ اشتغال، از لحاظ مشکلات زندگی و معیشتی به این قهرمانانی که دچار مشکلاتی از این [قبیل] و در این زمینهها هستند، به معنای واقعی کلمه رسیدگی بشود؛ یعنی این عدالت ورزشی در همه جا، هم از لحاظ جغرافیایی، هم از لحاظ نوع ورزشها یک عدالتی بیش از آنچه امروز دارد اِعمال میشود، بایستی مورد توجّه قرار بگیرد. امیدواریم انشاءالله خداوند متعال شماها را محفوظ بدارد، باقی بدارد؛ سربلند کردید کشورتان را، ملّتتان را، انشاءالله خداوند شماها را سربلند بدارد و بخصوص جانبازان و معلولین عزیزمان مشکلات جسمیشان انشاءالله کمتر بشود و بر این مشکلات فائق بیایند و بتوانند انشاءالله بیش از این بدرخشند همچنان که تا امروز هم درخشیدهاند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار، آقای سیّدحمید سجّادی (وزیر ورزش و جوانان)، خانم هاشمیه متقیان و جواد فروغی مطالبی بیان کردند.
۲) خانم کونیکا یامامورا مادر شهید محمّد بابایی در سالن برگزاری مسابقات حضور داشتند و اعضای تیم والیبال دستهگل قهرمانی خود را به ایشان اهدا کردند.
ماجرای شلّاق خوردن رهبر انقلاب
پایم را به تخت بستند شلاقهایی با ضخامتهای مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم، آنقدر زد که خسته شد، فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب.
? هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم. در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آنها به شگفتی میآمدم، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان میداد: #شلاق را به دست میگرفت #تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را میزد تا بیشتر دلش خنک شود. در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت میکردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه #از_هوش_رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از #سخت_ترین_شکنجه_ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات میتواند ساعتها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد، شنیده بودم که این شکنجهگران دورههای شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفهای هستند و در کار خود مهارت دارند.
? خون دلی که لعل شد، فصل ۱۲
ایران، طالبان و احمد مسعود
رفتار مردم افغانستان در مقابل طالبان نشان می دهد مردم افغانستان از جنگ خسته اند و تاب ایستادن در مقابل اسلام طالبانی با روحیه پشتونوالی را ندارند، لذا به نظر می رسد ورود ایران به جنگ در افغانستان و کمک به احمد مسعود، حتی به مصلحت مردم افغانستان نیست.
طالبان در کمتر از ده روز از قندهار به کابل رسید. هیچ گروه و حزبی در مقابل طالبان نایستاد و کابل با پنج میلیون جمعیت در کمتر از دو ساعت به تصرف طالبان درآمد. اکنون تنها فردی که در مقابل طالبان ایستاده است، احمد مسعود در دره پنجشیر است؛ لذا بسیاری از افراد در دوگانه حق طلبی و مصلحت اندیشی مانده اند که کدام را ترجیح دهند. به همین علت نکاتی تقدیم می گردد:
۱. ایران در دوران گذشته، از طالبان زخم های فراوانی خورده است؛ لذا هیچ کس در ایران علاقه ای به سرکار آمدن طالبان ندارد، اما در دوره جدید برخی رفتارهای طالبان هم تغییر کرده است.
قطعا این تغییر رفتار، تاکتیکی است، اما نمی توان آن را نادیده گرفت. باید بر این تاکتیک تاکید کرد و مطالبات مردم افغانستان را از این روزنه دنبال کرد و به یک روش همیشگی تبدیل کرد.
۲. حق طلبی ایران اقتضا می کند به احمد مسعود کمک کند، اما این سوال مطرح است که آیا از پنجشیر به سلامت بیرون می آید؟ آیا این حق طلبی باعث هرج و مرج بیشتر در افغانستان نمی شود؟ آیا آمریکا برای ایران نقشه نکشیده است؟ فضا غبارآلود است و بیم فتنه های فراوان می رود؛ لذا عقل حکم می کند تا احتیاط را شیوه رفتار خود کند.
۳. آمریکا بیست سال با آن همه امکانات و تجهیزات نتوانست کنترل افغانستان را به دست آورد، اگرچه همراهان متعددی هم داشت؛ بنابراین در این موقعیت حساس کنونی، ورود نظامی به افغانستان و کمک به احمد مسعود به هیچ وجه عاقلانه نیست، اما کمک های انسان دوستانه هم نباید فراموش شود. هم به مردم پنجشیر و هم به آوارگان لب مرز. امروز موکب های حسینی باید در مرزهای شرق ایران برپا شود. حسین اکنون آنجا ایستاده است.
۴. رفتار مردم افغانستان در مقابل طالبان نشان می دهد مردم افغانستان از جنگ خسته اند و تاب ایستادن در مقابل اسلام طالبانی با روحیه پشتونوالی را ندارند، لذا به نظر می رسد ورود ایران به جنگ در افغانستان و کمک به احمد مسعود، حتی به مصلحت مردم افغانستان نیست.
۵. به نظر می رسد میدان مبارزه در افغانستان تغییر کرده و به جای مبارزه مسلحانه، باید به صورت فرهنگی و سیاسی وارد شد. مثل محکومیت حمله طالبان به پنجشیر از سوی وزارت خارجه ایران یا بیانیه های شورای علمای شیعه افغانستان.
۶. ورود ما به جنگ در افغانستان هیچ توجیه بین المللی و قانونی ندارد؛ لذا همه کسانی که امروزه از احمد مسعود حمایت می کنند، قطعا با ورود ایران برای کمک به وی، به عنوان دخالت خارجی از آن یاد کرده و هجمه سنگین تبلیغات رسانه ای را علیه ایران به راه خواهند انداخت.
۷. باید رسانه ها این مطلب را به وضوح برای مردم توضیح دهند که ما نگران مردم افغانستان هستیم و از بسیاری از عملکردهای طالبان بیزاریم، اما باید در هر حال از جنگ پرهیز کنیم و راههای دیگر را دنبال کنیم.
۸. به همین دلیل در دوگانه حق طلبی و مصلحت اندیشی، باید از ورود به جنگی ناخواسته در افغانستان پرهیز کرد و از راه های قانونی و سیاسی و رسانه ای کار را پیگیری نمود.
۹. در پایان از هر دو طرف دعوا تقاضا داریم اسلحه ها را به زمین گذاشته و به یکدیگر یک فرصت جدید برای تفکر و اصلاح بدهند.
خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مهدی فرمانیان