دانلود نسخه اولیه کتاب صعود چهل ساله
بخوانیم تا خوب قدر بدانیم و خوب دفاع کنیم
صوت نشست جهاد تبیین-4
در ادامه صوت سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین فرهنگی زیدعزه قابل دریافت می باشد
جهاد تبیین
برخی مقابل تیر و شمشیر ایستادند اما مقابل شبهات زمین خوردند
جهاد تبیین را جدی بگیرید
رهبر انقلاب اسلامی مدظله العالی در در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری:
۰۴ / اسفند / ۱۴۰۱
بنیه قوی مردمی نظام
حجت را بر همه مسئولان و علما تمام کرده است
سیاست دشمن یأسآفرینی است؛ کسانی که شخصیتشان ویران است شرایط را ویران میبینند
علما جهاد تبیین را جدی بگیرند و با حضور در میان جوانان گرههای ذهنی را باز کنند
چهارمین نشست هم اندیشی جهاد تبیین
در ایام ولادت باسعادت بزرگ پرچم داران جهاد تبیین چهارمین نشست هم اندیشی برگزار می شود
موضوع: روند بررسی شبهه سازی علیه انقلاب اسلامی و چگونگی برخورد برخورد با شبهات
ارائه کننده: حجت الاسلام والمسلمین حاج آقای فرهنگی زیدعزه
زمان: دوشنبه 1401/12/08 ساعت: 16
به صورت برخط
آدرس ورود به نشست:
https://ac.whc.ir/farhangimajazi
آیهای که «مرگ بر» را مجاز اعلام کرده است
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب مدظله العالی
در آیه ۱۱۹ سوره «آل عمران» خداوند با عبارت «مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ» علیه منافقین به تعبیر امروزی از اصطلاح «مرگ بر» استفاده کرده و این نشان میدهد با اینکه اساس اسلام صلح و رحمت و محبت است اما در مواقع لزوم از این لفظ نیز استفاده میشود و خدای سبحان به پیامبر(ص) میفرماید بگو با این عصبانیتتان بمیرید.
رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان در دیدار مردم استان آذربایجان شرقی به سه آیه شریفه ۱۶ سوره «جن»، ۶۰ سوره «انفال» و ۱۱۹ سوره «آل عمران» استناد کردند که در این نوشتار به بررسی نکات و تفاسیر پیرامون آیه ۱۱۹ سوره «آل عمران» میپردازیم.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات و با استناد به بخشی از این آیه فرمودند: «همین پیشرفتها است که دشمن را عصبانی میکند، دشمن را خشمگین میکند. قرآن فرمود: قُل موتوا بِغَیظِکُم؛ همین را مرحوم شهید بزرگوارمان [بهشتی] ترجمه کرد [و گفت]: «از این عصبانیت بمیر»! این ترجمه آیه قرآن است: موتوا بِغَیظِکُم. دشمن عصبانی میشود، ناراحت میشود؛ کارهایشان کارهای عصبی است، حرفهایشان حرفهای عصبی است. هر چیزی که ایران را قوی کند آنها را ناراحت میکند؛ چرا؟ چون میدانند که اگر ایران قوی شد، توطئه علیه ایران ناکارآمد خواهد شد؛ لذا نمیخواهند ایران قوی بشود. هر چیزی که ما را قوی کند آنها را عصبی میکند، ناراحت میکند.»
فتوتیتر | این مثلث را مثله نکنید!
دستاوردهای انقلاب از نگاه رهبر معظم انقلاب
در نگاهی اجمالی به بیانات رهبر معظم انقلاب درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران نیز، دستاوردهای انقلاب دسته بندی شده است که عبارت اند از: “معرفت های سه گانه” شامل معرفت دینی، معرفت سیاسی و معرفت اخلاقی، “مسائل اصولی سه گانه نظام و انقلاب” شامل استقلال، پیشرفت و عدالت محوری و “مولفه های هفت گانه قدرت” شامل پیشرفت علمی، پیشرفت در نظامیگری، پیشرفت در سازندگی، داشتن عزّت بینالمللی و زیرسلطه نبودن، وجود استقلال و آزادی، اعتماد به نفس ملّی با نیروی ایمان، سپاه و بسیج و جهاد و حرکت های عمومی.
درباره شاخص دستاوردهای داخلی انقلاب، رهبر معظم انقلاب به محور “حاکمیت اسلام و ارزش های دینی و معنوی با پیروزی انقلاب” اشاره و تاکید می کنند، حاکم شدن نظام دین مدار و نظام مبتنی بر تعالیم و هدایت اسلامی، توجه به کرامت انسان، اهتزاز پرچم اسلام در کشور، ایجاد جو قرآنی در کشور و زایل شدن افسانه جدایی دین از سیاست از جمله دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران است. مردم سالاری دینی و حکومت متکی به مردم، احساس مسئولیت مردم و خروج از وضع بی توجهی به آینده، نهادینه شدن استقلال و آزادی اسلامی در کشور، عزت ملی و رفع تحقیرشدگی تاریخی، اعتماد به نفس ملی و از بین رفتن خودکم بینی، افزایش آگاهی سیاسی مردم، گسترش کمی و کیفی خدمات به ملت، شکل گیری حرکت های پرجوش و خودجوش دینی و علمی، ایجاد انقلاب علمی و رشد و توسعه علم و فناوری در کشور، ارتقای کمی و کیفی حوزه ها و دانشگاه ها، خودباوری علمی، گسترش روحیه تحقیق و شکوفایی استعدادهای انسانی، ظهور سرداران بزرگ و رشید دفاع مقدس، رونق گرفتن رسوم و سنت های دینی، شکل گیری هویت ایرانی – اسلامی، آوردن هنر و معارف میان مردم، حکومت انتخابی به جای موروثی، فضای انتقاد و تذکر و اصلاح به جای فضای امنیتی، عدالت محوری، گسترش امید و نشاط، یکپارچگی ملت و وحدت مسئولان و باز شدن راه اندیشه از جمله دیگر دستاوردهای داخلی است که با بررسی مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران به دست آمده است.
در دوره امام هادی(ع) چه جریانات فکری وجود داشتند؟
۱۳ سال از دوره امامت امام هادی(ع) در مدینه بود، یعنی از ۲۲۰ تا ۲۳۳ و مابقی یعنی از ۲۳۳ تا ۲۵۴ در سامرا حضور داشتند و از نظر فکری خلفای معاصر امام(ع) دو نوع تفکر متضاد داشتند. یک نوع تفکر عقلگرا و معتزلی و دیگری تفکر سنتگرا و اهل حدیثی. معتصم که بعد از مأمون به حکومت رسید و از ۲۱۷ تا ۲۲۷ حاکم بود، تفکر عقلگرایی مأمون را ادامه داد و هفت سال از امامت امام هادی(ع) در دوره این خلیفه بود. معتصم حکومت را از بغداد به سامرا منتقل کرد و بعد از او واثق از ۲۲۷ تا ۲۳۲ به مدت ۵ سال حکومت کرد و او هم تحت تأثیر معتزله و عقلگرا بود. در دوره این دو خلیفه و نیز مأمون، معتزلیان بر دستگاه حکومتی حاکم بودند و میتوانستند افکارشان را غالب کنند.
از جمله موضوعات مطرح، مسئله خلق قرآن بود و سختگیری زیادی میکردند تا همه با اجبار به این آموزه معتقد شوند و بگویند قرآن مخلوق است؛ گویی خطر شرک و کفر در باور به قدیم بودن قرآن احساس میکردند. حتی در دوره معتصم وقتی میخواستند اسرای رومی را مبادله کنند، مأموری به لب مرز میرفت و از اسرایی که قرار بود آزاد شوند میپرسید قرآن حادث است یا قدیم و اگر او جواب میداد قدیم، باید در اسارت باقی میماند. این ایدئولوژی خودساخته را بر ارکان زندگی مردم سرایت میدادند.
البته امام هادی(ع) در بین دعوای مهم اهل سنت بر سر خلق یا قدیم بودن قرآن، شیعیان را از ورود به این دعواهای بیهوده برحذر داشتند و فرمودند قرآن کلام خداوند است. وقتی متوکل به حکومت رسید که حکومت او از ۲۳۲ تا ۲۴۸ داشت، ورق برگشت و ایشان به سمت اهل سنت و اهل حدیث گرایید و قائل به قدیمبودن قرآن شد و از افرادی که در زمان حاکمان قبلی مانند احمدبن حنبل در فشار بودند حمایت کرد. به همین دلیل سنتیهای اهل سنت او را ناصرالسنة مینامند و شخصیت مثبتی در دید ایشان است. متوکل نسبت به امام و شیعیان سختگیری زیادی داشت و از وجود شیعه احساس خطر میکرد. بریحه که زمامدار مدینه بود در نامهای خطر امام هادی(ع) را گوشزد کرد و متوکل هم به بهانه اینکه امام نزد او باشد و در حقیقت برای کنترل بیشتر امام، ایشان را به سامرا فراخواند و در حصر خانگی قرار داد.
منبع: ایکنا
برخورد درسآموز امام باقر (علیه السلام) در مقابل یک شخص هتاک
امام باقر، محمدبن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» میگفتند، یعنی شکافنده دانشها. مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه …
امام باقر، محمدبن علی بن الحسین علیه السلام، لقبش «باقر» است. باقر یعنی شکافنده. به آن حضرت «باقرالعلوم» میگفتند، یعنی شکافنده دانشها.
مردی مسیحی، به صورت سخریه و استهزاء، کلمه «باقر» را تصحیف کرد به کلمه «بقر» یعنی گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» یعنی تو گاوی.
امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانیت کند، با کمال سادگی گفت: «نه، من بقر نیستم، من باقرم».
مسیحی: تو پسر زنی هستی که آشپز بود.
امام: شغلش این بود، عار و ننگی محسوب نمیشود.
مسیحی: مادرت سیاه و بیشرم و بدزبان بود.
امام: اگر این نسبتها که به مادرم میدهی راست است، خداوند او را بیامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ و افترا بستی.
مشاهده این همه حلم از مردی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد خارج از دین اسلام را فراهم آورد، کافی بود که انقلابی در روحیه مرد مسیحی ایجاد نماید و او را به سوی اسلام بکشاند.
مرد مسیحی بعداً مسلمان شد.
منبع: کتاب داستان راستان