زمينه ي انقلاب اسلامي
تلنگری به مسئولین محترم
ریشه اغتشاش و آشوب که به فتنه تبدیل میشود تا ریشه انقلاب را بخشکاند، مشخص است، اما آیا مسئولین ریشه اعتراضات را هم درک کردهاند؟!
جمهوری اسلامی ایران در طول انقلاب که در آستانه ۴۰ سالگی است، همیشه با دشمنی، آشوب، فتنه و تهدید و تحریم همراه بوده است، همه این فشارها به خاطر استقلالخواهی مردم با تأکید بر آرمانهای انقلاب اسلامی است.
تحریمهای شدید اقتصادی که سالها است علیه ایران ادامه دارد و حتی تشدید هم میشود، برای فشار به جامعه و سپس توقع واکنش از سوی مردم نسبت به وضعیت اقتصادی کشور است، مردم نیز به خوبی با دشمنیهای دشمنان آشنا هستند و آن را توهم نمیپندارند، بلکه واقعیتی است که آن را حس کردهاند. مردم همیشه همراه و یار انقلاب بودهاند، آنها صادقترین و قاطعترین یاران انقلاب هستند، این ادعا بارها با پایبندی مردم به انقلاب اسلامی خود، اثبات شده است، حتی نسلهای نو که انقلاب و جنگ را ندیده، پای انقلاب ایستاده است، چرا که انقلاب اسلامی از یک جاذبه صادق برخوردار است که باعث شده تا اکثریت مردم و نسل نوپا نیز به آن وفادار باشد.
واکنشی که در چند روز گذشته در شهرهای گوناگون که حتی در آن شهرها آشوب و اغتشاش بپا شده بود، نشان میدهد مردم هیچگاه به انقلاب خود پشت نخواهند کرد و به آن پایبند خواهند ماند. در چند روز گذشته میلیونها ایرانی در شهرهای کشور در دفاع از انقلاب اسلامی راهپیمایی کردند که در مقایسه با تعداد اندک آشوبگران و اغتشاشآفرینان بسیار بزرگ و تأثیرگذار هستند.
چنین خروشی علیه آشوب و فتنه به چشم دشمنان نمیآید،اما فتنه انگیزی و جنایت از حمایت دشمنانی همچون آمریکا و اسرائیل بهره میبرد.
با این وجود مردم مطالبات و خواستههایی دارند، خواستههایی که به حق است و حاکمیت که شامل همه ارکان نظام اسلامی است، باید به این خواستهها توجه کند و در صدد برآورده ساختن آنها برآید.
همانطور که گفته شد، اغتشاشات و آشوبها نیاز به ریشهیابی ندارد، چرا که منشاؤ و ریشه آن مشخص است، برای همین باید در شرایط کنونی تمرکز مسئولین بر روی ریشهیابی اعتراضاتی باشد که مردم مدتی است آن را نمایان کردهاند. اگر تاکنون مسئولین محترم در این زمینه اقدامی نکردهاند و خواستههای جامعه را ریشهیابی نکرده و بر ضعفهای خود اشراف نداشتهاند، این نقصی است که در مسئولین دیده میشود، ایرادی به مردم نیست. با وجود همه مشکلاتی که به واسطه تحریمهای اقتصادی و تهدیدات دشمن ایجاد شده، جمهوری اسلامی ایران برای خنثی کردن آنها از ظرفیتهای بسیار بالایی برخوردار است.
مردم اگر اعتراض دارند، که دارند، به خاطر غفلت مسئولین در بهرهگیری از ظرفیتهای بالای کشور است، ناراحتی مردم در این است که مسئولین متن را رها کرده و حاشیهها برای آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مردم از چگونگی برخورد با فساد اقتصادی، تبعیض، رانتخواری و ویژهخواری، اختلاسهای مکرر، بروکراسیهای اداری و سازمانی در اکثر ادارات و نهادها و سازمانهای دولتی و غیر دولتی که شامل دیگر قوا نیز میشود، شکایت دارند و ناراضی هستند و زمانی که میبینند نارضایتیهای آنها با بیتوجهی روبرو میشود، نه تنها سرخورده و بیاعتماد میشوند، بلکه با تلنبار شدن این نارضایتیها آستانه تحمل نیز پایین میآید و طبیعی است که اعتراض را هر چند آرام و مسالمتآمیز بروز میدهند.
مردم به آمار و ارقام اقتصادی که از زبان مسئولین میشنوند نیازی ندارند، گوش آنها از این آمارهای اقتصادی که مدام میگوید شاخصهای اقتصادی مثبت است، پر شده، مردم نیازمند احساس و درک ادعاهای مطرح شده در ایجاد اشتغال، کاهش تورم، پایین آمدن قیمتها و جلوگیری از گرانی، مبارزه با فساد اقتصادی، برخورد با دانه درشتهای مفاسد اقتصادی و بسیاری مسائل دیگر هستند.
برای این که ریشه اعتراضات مردمی شناخته شود، این مسئولین هستند که باید بر روی نوع مدیریت و مسئولیت خود دقیق شده و ذرهبین بگذارند، بررسی و تجزیه و تحلیل کنند که آیا مسئولیتی را که از سوی مردم و نظام اسلامی به آنها محول شده، به خوبی انجام دادهاند؟!
آیا دولت، مجلس، قوه قضاییه، سازمانهای دیگر همچون شهرداریها، سازمان صدا و سیما و … مسئولیت خود را که وظیفهای است بر گردن آنها انجام دادهاند یا نه؟
تا زمانی که برخی از مسئولین به اشتباهات، اقدامات غلط و بیراهههایی که رفتهاند پی نبرند و برای رفع آنها وارد عمل نشوند، نمیتوان امید داشت که، مشکلات کشور، راه حل را طی کند. اما شاید بتوان امید داشت که اغتشاش و آشوب اخیر آخرین فرصتی باشد که به فتنهگران داده میشود و تلنگری به مسئولین که هوشیارتر، با درایتتر، با تدبیرتر و انقلابیتر از گذشته عمل کنند.
سرمقاله روزنامه سیاست روز-1396/10/14
مشکلات معیشتی تأثیری بر ولایت پذیری مردم ندارد
مردم ایران با بصیرت ترین و فهمیده ترین مردم سیاسی جهان هستند و تاریخ کهن این کشور و مهم تر از همه انقلاب اسلامی این امر را برای مردم جهان آشکار ساخته است. از این رو مشکلات معیشتی و اقتصادی هیچ تأثیری بر عزم ملت بزرگ ایران در دفاع از انقلاب اسلامی و ولایت نخواهد گذاشت. زیرا آنها در عمل، اراده و استقامت و قدرت خود را بارها نشان داده اند.
از طرفی دیگر، امروز راه و هدف مردم ایران نیز در جهان نتیجه داده است و افزایش بیداری اسلامی با الگوبرداری از انقلاب اسلامی و مبارزه با نظام های استکباری و سلطنتی به نوعی تأییدکننده این موضوع است.
در مقابل دشمن از همه ابزارهای مختلف و هزینه کردن سرمایه خود پس از دفاع مقدس برای عملی کردن تهدیدهای فرهنگی، اقتصادی و امنیتی علیه ایران اسلامی استفاده کرده است و همیشه نیز به دلیل اقتدار، صبوری و بصیرت مردم ایران با شکست مواجه شده است.
این در حالی است که عدم رسیدگی به وضعیت نابسامان مؤسسات اعتباری و مالی، کم کاری در موضوع یارانه ها و پیشنهاد افزایش ۵۰ درصدی قیمت حامل های انرژی و عدم پاسخگویی به مطالبات بهحق مردم، زمینهساز بخشی از اعتراضات به حق مردم در روزهای اخیر شد.
از طرفی دیگر، برخی فرصت طلبان همچون آمریکا، جبهه استکبار و منافقین که در پی کوچک ترین روزنه های نفوذ هستند سعی داشتند این اعتراضات مسالمت آمیز را به میدان اغتشاش و درگیری تبدیل کنند که هوشیاری مردم و مسئولان، فتنه آنها را نقش بر آب و خنثی کرد. زیرا جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب تاکنون از همه سختیها و مشکلات توانسته است با مدیریت امام و مقام معظم رهبری گذر کند و اکنون در حالی که کشورهای منطقه در ناامنی هستند ایران اسلامی در امنیت و آرامش به سر میبرد و روی پای خود ایستاده است؛ در مقابل آمریکا، فرانسه، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای دیگر که سودای تفرقه در بین ملت ایران را دارند در آتش ناامنی میسوزند و برخی همانند آلسعود نیز بر امنیت حاکم بر ایران حسادت میورزند به همین علت از هر فرصتی برای به آشوب کشاندن ایران استفاده میکنند که تدبیر رهبری و ولایتپذیری مردم نقشههای آنها را همیشه نقشه بر آب کرده است و امروز نیز با رهنمودهای رهبری و حضور مردم با بصیرت در صحنه، سر فتنه گران به سنگ کوبیده شد.
هوشیاری مردم، انسجام و یکپارچگی مسئولان کشور در مقابله با دست های پشت پرده این آشوب ها، بیداری و دقت نظر دستگاه های امنیتی و انتظامی و آمادگی حداکثری برای احتمالات حداقلی و البته اهتمام دولتمردان برای حل مشکلات اقتصادی و پاسخ به مطالبات درست بر زمین مانده مردم و از بین بردن زمینه های سوءاستفاده دشمن، باعث شد خیلی زود توطئه دشمنان نظام باطل گردد.
از طرفی دیگر، اگرچه در تجمعات و اغتشاشات اخیر لطماتی به کشور وارد شد اما ملت همچون گذشته، امروز نیز خودجوش به صحنه آمدند و توطئه دشمن را خنثی کردند و نشان دادند که مشکلات اقتصادی تأثیری بر ولایت مداری آنها و دفاع از انقلابشان نخواهد گذاشت، اگرچه در مقابل مسئولان نیز باید قدر مردم خوب، مقاوم، مؤمن و بصیر و آگاه ایرانی اسلامی را بدانند و دولت هرچه سریع تر چاره ای برای مشکلات مردم بیندیشد، مردمی که با وجود همه مشکلات در لحظه راه خود را از آشوبگران جدا کردند.
یادداشت روز در روزنامه قدس-14/10/1396
حفظ نظام واجب عيني است
حضرت آيت الله جوادي آملي دامت بركاته:
اگر این نظام کمترین آسیبی ببیند، تمام لعنتهای گذشته و هر مسلمانی که بعدا بیاید دامنگیر ما میشود الی یوم القیامه. هر کاری که باعث تضعیف این نظام، تفرقه، نفاقافکنی و طمع بیگانه بشود، حرام عینی است.
کف روی آب
آنچه در روزهای اخیر در خیابانهای برخی شهرهای کشور رخ داده، عملیات شبکهای و نظاممندی است که با سوارشدن روی مطالبات مردمی درصدد انسداد فضای سیاسی، افزایش فشار اقتصادی بر اقشار فرودست و ناکام گذاشتن طیفهای میانی از دستیابی به اهداف خویش است. این اقدامات کور و البته سازماندهی شده که نشانههای محکمی از پیوندهای میان گروهکهای نفاق و تجزیه طلبان ایران در آن مشاهده میشود و هیچ داعیه مطالبات سیاسی درون کشوری ندارند، مانند هستههای کوچک اغتشاش فقط درصدد برهم زدن نظم و نظام عمومیاند. نکته قابل توجه، ناهمراهی مردمی با این وقایع است که در پایان یافتن برخی اعتصابهای کارگری یا صنفی یا مالی خود را نشان داده است. مردم نمیخواهند دغدغه خویش را به امیال پلیدی آغشته کنند که آتش زدن پرچم کشور را به نمایش میگذارند. آتش زدن پرچم، چه کسانی را خرسند میکند؟ آیا جز این است که رژیمهای متخاصمی نظیر عربستان، اسرائیل، انگلیس و آمریکا از دیدن این صحنهها به وجد میآیند؟ اغتشاشگران آشغالدوست که در اولین گام خدمات شهری را هدف قرار میدهند، پازل دشمن را تکمیل میکنند و هوشیاری نیروهای حافظ امنیت است که طرحهای مخوف آنها را که رییس جمهور آمریکا شنبه گفت که تماشا میکند و انتظار میکشد، نقش بر آب میکند. این کف روی آبی بیش نیست و آنچه بر جا میماند، واقعیتهای زندگی روزمره است که باید متولیان امر، برای آن تدابیری عاجل بیندیشند.
سرمقاله روزنامه صبح نو
پیامدهای فرهنگی و اقتصادی فاصله طبقاتی
فاصله طبقاتی یا گسل طبقاتی؟ خوب است انسان از بلایای طبیعی مانند سیل، خشکسالی و زلزله درس های را بگیرد. شاید گسل طبقاتی واژه ای ناموس باشد، اما اگر زلزله های اخیر در ایران را به یادآوریم شاهد هستیم که این گسل ها در صورت بی توجهی، چه خسارت هایی را می تواند برای ما در برداشته باشد.
به نظر می رسد بتوان دو نوع گسل را برشمرد؛ گسل زمین و گسل طبقاتی که اولی مربوط به جامعه زمین شناسی است و در زیر زمین روی می دهد و دوم مربوط به جامعه شناسی بوده و در سطح زمین روی می دهد که نادیده گرفتن آن خود می تواند پیامد گسل نوع اول را در بر داشته باشد.
با تسامح می توان گسل طبقاتی را به جای تضاد طبقاتی به کار برد. تضاد وقتی روی می دهد که اختلاف ها در سطحی از شناخت، و عینی باشد، اما گسل کلمه ای که بسیار عمقی تر بوده و حالتی ذهنی در بر دارد. در واقع گسل وقتی اتفاق می افتد که سطح تضاد ها بسیار زیاد بوده و در ذهن آدمی نیز خطور نکند، اما باید گفت که این اختلاف در جامعه اسلامی ما وجود دارد. بنابراین وقتی از تضاد طبقاتی صحبت به میان می آید در ابتدای امر اقتصاد به ذهن خطور می کند اما باید از عوامل، آثار و پیامدهای «فرهنگی» نیز نام برد، چرا که در علوم انسانی نمی توان بار معنایی واژه ها را به طور کامل تفکیک کرد، و وقتی صحبت از تضاد طبقاتی به میان می آید؛ عوامل، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در بر خواهد داشت به ویژه اگر این تضاد گسل مانند باشد که بار معنایی آن چند برابر خواهد شد. در اینجا به پیامدهای اقتصادی و فرهنگی تضاد طبقاتی می پردازیم.
در ابتدا باید گفت؛ وجود اختلاف بین انسان ها، امری بدیهی است که لازمه پیشرفت کار بشر می تواند باشد، اما اگر این اختلاف بیش از حد معمول باشد، جای تأمل دارد. همچنین از دو عامل انسانی و طبیعی در به وجود آمدن اختلاف های بین انسان ها می توان نام برد که عامل طبیعی؛ همانطور که از اسمش می آید طبیعت انسان است و چاره گریز از آن نیست و عامل انسانی، که البته برخی از اینگونه اختلاف ها لازمه اجتماع است که بستگی به تلاش انسان ها دارد و برخی دیگر می تواند حالتی افراطی در جامعه داشته باشد که به نظر، اخلاقی نمی توان تصور کرد و بی شک نوعی نقص برای جامعه به شمار می رود و مانند گسل در زمین شناسی عمل می کند و بعضاً عواقب آن بسیار برای جامعه انسانی خطرناک بوده و عدم بلوغ بشری را می رساند.
قرآن کریم جامعه ابتدایی را امتی واحد می داند(بقره/ آیه 213) که از آن تعبیر امت واحده می رود که پس از آن(امت واحده) شرایط و وضعیت اقتصاد نقش مهمی را در بردارد که سرچشمه آن می تواند زیاده خواهی برخی نسبت به دیگران باشد که این امر را می توان مهترین عامل اختلاف، تضاد و گسل طبقاتی برشمرد. در حقیقت ازیاد انواع اختلاف ها به صورت افقی و عمودی عاملی جز قدرت گیری برخی و زورگویی بر دیگران نمی توان برنشمرد. علامه طباطبایی با توجه به این مطلب در تفسیر گرانبار خود می آورد: فاصله طبقاتي زياد شد و زورمندان و اولادي كه داشتند حقوق ضعفا را پايمال كردند و زورگويان زيردستان خود را ضعيف شمردند و به دلخواه بر آن حكومت كردند.» (طباطبايي، 10، 248). بنابراین اختلاف و تضاد را صرفاً نمی توان اقتصادی دانست و دیگر عوامل نیز در آن بسیار دخیل هستندٍ، اما امروزه شاید مهترین عامل تضاد و اختلاف ها در سطح جامعه، عامل اقتصادی باشد چرا که با توسعه نظام سرمایه داری بسیاری از فرهنگ های سرمایه دارانه را نیز جایگزین فرهنگ های بومی کرد که پیامدهای فرهنگی و اقتصادی به دنبال خود در جوامع کمتر توسعه یافته پدید آورد.
پیامدهای اختلاف طبقاتی در جامعه
اولین پیامد اختلاف طبقاتی، فشارهای روانی است که از قیاس افراد نسبت به همدیگر سرچمشه می گیرد. در حقیقت افراد در پس ذهن خود، خواه یا ناخواه بسیاری از رفتارهای خود را با توجه به همنوعان خود بروز می دهند. بنابراین اگر فردی از نظر اختلاف فرهنگی در سطح پایین تری باشد، سعی می کند خود را به مرحله بالا برساند و در صورتی که نتواند به آن سطح برسد، پس خشونت می تواند یکی از خالی کردن ناتوانی خود در سطح جامعه باشد و نوعی بدرفتاری در اجتماع را به بار آورد.
اینگونه بدفتاری ها در جامعه سطح خشونت ها را در جامعه افزایش داده و می تواند عامل دوم یعنی بدبینی به فرهنگ بالاتر را پیش آورد و نوعی تلاش، سعی و کوشش خود را کم کند و دست به بی بند و باری بزند و باعث تحریک به سمت بسیاری از خلاف های اخلاقی، شرعی و قانونی حرکت کند.
پس بدبینی فرهنگی به همراه مقایسه ها و چشم و همچشمی ها خود می تواند باعث طلاق، اعتیاد، دزدی، تکدی گری، فسق و فجور باشد. در واقع باید گفت؛ این معضل های اجتماعی هم ناشی از عوامل اقتصادی است و هم عوامل فرهنگی و مرزبندی مشخصی نمی توان برای آن تعیین کرد. مثال های زیادی را می توان برای این عوامل برشمرد، اما ملموس ترین مثال که بعضاً در بین همه ما یا فامیل های ما می تواند وجود داشته باشد، بی توجهی هایی است که ناشی از پارتی بازی هایی می شود که در هرجایی تا حدودی می توان آن را لمس کرد. همچنین مثال دیگر؛ اینکه بسیاری از جوانان با اینکه دارای شغل هستند اما متاسفانه تورم بالا و دخل با خرج نخواندن درآمدها نیز خود عامل مهمی در تضادهای طبقاتی می تواند باشد، چرا که شخصی که پول و ثروت دارد و صاحب شرکت است اگر تورم بالا رود به آن اندازه نیز سود می برد، پس این شخص تورم را به آن صورت لمس نخواهد کرد، اما اگر شخصی که حقوق ماهیانه یک میلیون دارد، اگر نان شبش از 800 تومان به 1000 تومان افزایش پیدا کند، حتی در خرید این نان نیز دچار مشکل خواهد شد. پس بی دلیل نمی تواند باشد که بسیاری از معضلات اجتماعی ناشی از اقتصاد و بدبینی های فرهنگی باشد. بنابراین فاصله طبقاتی خود موجب کاهش کارایی افراد (به خصوص افراد کم درآمد) خواهد شد.
پس، همانطور که قبلا اشاره آن رفت، باید پذیرفت عامل اقتصادی مهترین عامل تضاد طبقاتی است که از جمله مهترین دلایل آن را می توان چنین برشمرد؛ عدم یکسانی توزیع منابع اقتصادی در سطح جامعه، فراهم نبودن شرایط برای رشد اقتصادی برای همه افراد جامعه در یک سطح، نامناسب بودن بسیاری از بخش های اقتصادی با توجه به نوع نیاز کشور، بی توجهی به خواسته ها و تقاضاهای مردمی، بی توجهی مرفهین به دردها که خود حاکی از نوعی بی اخلاقی در جامعه هست، بی توجهی به فرامین الهی و انسانی نزد بسیاری از مرفهین و در نهایت که گزینه مهمی هست، رفاه زدگی بین مسئولین کشوری است.
اما چاره کار چیست
شاید اولین کار این باشد که مسئولین کشوری به این حدیث یا ضرب المثل اعتقاد عملی داشته باشند که «الناس علی دین ملوکهم». به عبارتی؛ هرگاه مسئولی اعتقاد عملی به کاری داشت در صورتی حرف آن مقام به جان و دل می نشیند که قبل از گفتنش، خود، به آن جامه عمل بپوشاند و نه صرفاً لقلقه زبانی باشد.
دومین چاره، توجه به نیازسنجی های کشور طبق برنامه ریزی بلند مدت و هدفمند است که این امر خود می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند.
سومین چاره توزیع مناسب منابع بین ملت هست، زیرا اگر اینکار به صورت شفاف انجام شود، سطح توقع مردم به نوعی پایین می آید و در واقع فرهنگ کار و تلاش رونق خواهد گرفت.
چهارمین چاره اندیشی؛ تقویت، تبلیغ عملی و اعتقادی و گسترش فرهنگ های الهی، شرعی، اخلاقی، پسندیده و انسانی از جمله فرهنگ زکات، انفاق، هبه، خمس، صدقه، و… در جامعه است که به نظر می رسد در جامعه ما با توجه به وجود پیشنه ای اینگونه فرهنگ ها، شاید بتوان گفت، این چاره چهامی اگر به صورت دقیق در نزد افراد جایی بگیرد، بی شک بسیاری از مشکلات و معضلات جامعه رخت خواهد بست و گسل های طبقاتی به مرور به تضاد تبدیل شده و تضاد ها نیز به اختلاف های جزئی تبدیل خواهد شد که البته این کار در صورتی جامعه روی خواهد داد که همزمان با سه چاره جویی در سطح اعلی رخ دهد و گرنه اولاً نه «مجری» برای این چاره چهارم خواهد بود و نه کار به صورت دلسوزانه و همراه با تعهد پیش خواهد رفت و مشکلات یکی پس از دیگری رفع خواهد شد.
منابع:
قرآن کریم.
تفسیر المیزان.