چرا صحنهگردان کشتار مردم غزه آمریکا است؟
رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا میدانند با وارد شدن زمینی به غزه یا افزایش میزان جنایتها در غزه، در واقع وارد فاز مقابله و رویارویی با جبهه مقاومت از جبهههای دیگر مانند شمال میشوند. بر همین اساس مکانیسم ماشه نیروهای مقاومت در ماجرای بحران اخیر غزه میتواند به بزرگترین عامل جهت پایان یافتن جنایات صهیونیستها در این منطقه تبدیل شود.
بیانات روز گذشته رهبر انقلاب درباره «بیتاب شدن نیروهای مقاومت در برابر نسلکشی صهیونیستها» دقیقا بر همین مساله تأکید دارد. در عین حال رهبر انقلاب، آمریکا – و نه رژیم صهیونیستی- را عامل اصلی این نسلکشی میدانند و معتقدند ایالات متحده باید مسؤولیت خود را در این مساله بشناسد و نباید سیاستگذار و تنظیمکننده سیاست جاری رژیم صهیونیستی در نسلکشی مردم فلسطین باشد. رهبر انقلاب دیروز موضوع دیگری را نیز مورد تاکید قرار دادند: «تاکید بر فوریت خاتمه یافتن جنایت صهیونیستها در بمباران غزه».
این موضع رهبر انقلاب باعث شده ادامه حملات وحشیانه به غزه به عنوان موضوعی که منجر به واکنش اضلاع دیگر جبهه مقاومت به رژیم صهیونیستی میشود، تثبیت شود. در واقع اگر آمریکاییها به دنبال آن بودند جلوگیری از ورود زمینی به غزه (که به مثابه خودکشی صهیونیستها است) را به عنوان امتیازی به مقاومت بفروشند و مانع باز شدن جبهه شمال علیه صهیونیستها شوند، بیانات دیروز رهبر انقلاب باعث میشود حالا توقف حملات وحشیانه به مردم بیدفاع غزه، عامل تعیینکننده در جلوگیری از باز شدن جبهه شمال در نظر گرفته شود. این مواضع باعث شده صحنه میدان واضحتر از قبل شود. در روزهای اخیر برخی بر این تصور بودند آمریکا مانع ورود زمینی رژیم صهیونیستی به غزه شده است. حالا با بیانات دیروز رهبر انقلاب، این تحلیل تبدیل به یک واقعیت شده که صحنهگردان آمریکا است و همه این اتفاقات میتواند اجزای طراحیشده این کارگردان باشد.
منبع: بصیرت
آخرین نفسهای جلاد غزه
قدر متیقن تحولات اخیر نوار غزه بر همگان مشخص است: شکست محرز صهیونیستها در جنگ اطلاعاتی و نظامی با حماس. در این معادله، نتانیاهو مصداق عینی ناکامی رژیم اشغالگر قدس محسوب میشود. حتی ژنرالهای ارتش صهیونیستی و سیاستمداران وابسته به حزب لیکود (حزب متبوع نتانیاهو) اذعان کردهاند که متعاقب عملیات طوفانالاقصی شوکه شده و قدرت محاسبات حداقلی خود را در پیشبینی و مواجهه با مقاومت فلسطین از دست دادهاند. در چنین شرایطی خط قرمز نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس پایان جنگ است، زیرا با اعلام آتشبس (به هر نحو ممکن)، وی در برابر خشم گستردهتر ساکنان اراضی اشغالی نسبت به شکست همزمان در جبهه سیاسی و نظامی چارهای جز استعفا و برکناری ناخواسته از قدرت ندارد.
نظرسنجیهایی که معنادار است
گفتار درمانی کاذب نتانیاهو در مواجهه با عملیات موفقیتآمیز طوفانالاقصی نه تنها منجر به اقبال ساکنان اراضی اشغالی نسبت به وی و کابینهاش نشده، بلکه بیش از هر زمان دیگری منجر به افزایش خشم شهرکنشینان و دیگران نسبت به نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس شده است. جروزالم پست گزارش داد که اکثریت صهیونیستها، یعنی ۵۶ درصد، معتقدند که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر باید بلافاصله در پایان درگیری با فلسطین استعفا دهد. این نظرسنجی در حالی صورت میگیرد که نتانیاهو تصور میکرد در صورت وقوع یک نبرد تمام عیار با حماس و کودککشی فلسطینیان قادر به مدیریت معادلات امنیتی تلآویو خواهد بود.
بر اساس نظرسنجی منتشر شده توسط مرکز گفتگو، تنها ۲۸ درصد از صهیونیستها حامی عملکرد نتانیاهو (حتی در بحبوحه جنگ غزه) هستند. این گزارش فاش کرد که از هر ۵ صهیونیست، چهار نفر کابینه ائتلافی و نتانیاهو را مسئول وقوع عملیات طوفانالاقصی و شکست سنگین رژیم اشغالگر قدس در مواجهه با این عملیات قلمداد میکنند. قبل از وقوع این عملیات، نتانیاهو و افرادی مانند بنگویر، آریه درعی و اسموتریچ مدعی تسلط بر نوار غزه و کرانه باختری و قدرت پیشبینی عملیات حماس و جهاد اسلامی بودند، اما اکنون، تلآویو به یکی از اصلیترین نمادهای شکست اطلاعاتی در منطقه و جهان تبدیل شده است!
بدترین سناریوها برای نتانیاهو
صورت مسئله مشخص است: هر زمان جنگ غزه پایان پیدا کند، نتانیاهو ناچار است به درخواست گسترده ساکنان اراضی اشغالی مبنی بر استعفا تن دهد و به همین سبب، درصدد نجات حداقلی خود به قیمت فرو رفتن بیشتر صهیونیستها در باتلاق جنگ غزه میباشد. اخیراً رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید فرمودند که صهیونیستها هر اقدامی صورت دهند، قدرت لاپوشانی و کتمان شکست بزرگ خود در عملیات اخیر (طوقانالاقصی) را نخواهند داشت. نظرسنجیها و تحقیقات میدانی در اراضی اشغالی دقیقا چنین موضوعی را تایید میکند. شکست در عملیات طوفانالاقصی، تبدیل به یک قدر متیقین و پیش فرض تثبیت شده در اذهان شده است.
مروری بر دیگر نتایج نظرسنجی اخیر در اراضی اشغالی، در نوع خود قابل تامل است: اینکه اکثریت قاطع ۸۶ درصد از پاسخدهندگان، که حمله غافلگیرانه از غزه شکست امنیتی سختی برای رژیم صهیونیستی شده است. همچنین ۹۲ درصد از صهیونیستها اعلام کردهاند که نسبت به شرایط موجود (جنگ و بمباران غزه) و تبعات آن مضطرب هستند.
“علاوه بر این، تقریباً همه پاسخ دهندگان (۹۴ ٪) معتقدند که کابینه نتانیاهو در قبال عدم آمادگی امنیتی که منجر به وقوع عملیات طوفانالاقصی شد، مسئول میباشد. علاوه بر این، ۵۲ درصد از پاسخدهندگان انتظار استعفای وزیر جنگ یوآو گالانت را دارند. این تقریباً نخستین بار در طول یک جنگ است که صهیونیستها حتی اطمینان نسبی خود را در خصوص قدرت نظامی و امنیتی این رژیم از دست دادهاند. از این رو میتوان عملیات طوفانالاقصی را نقطهای عطف در معادلات منطقه تلقی کرد. قطعاً این عملیات موفقیتآمیز، اسم رمز نابودی رژیم اشغالگر قدس در آیندهای نزدیک محسوب میشود.
جنگ روانی نیز به کمک صهیونیستها نیامد
یکی از مصادق دیگر شکست صهیونیستها در نبرد اخیر غزه، مربوط به ابعاد روانی و تبلیغاتی نبرد است. اگرچه صهیونیستها با کمک رسانههای آمریکایی و صهیونیستی سعی در تحریف فرامتن و وقایع نبرد کردند، اما در نهایت قدرت تصویرسازی کاذب خود از وقایع تلخ غزه را از دست دادند. صهیونیسمستیزی متعاقب عملیات طوفانالاقصی در جهان تشدید شده و بر خلاف آنچه تلآویو تصور میکرد، دچار افول نشد. در هر حال، دامنه و عمق شکست رژیم صهیونیستی در نوار غزه صرفاً محدود به ابعاد نظامی-امنیتی نمیشود. صهیونستها در جنگ ترکیبی در برابر حماس با موانع سختی مواجه شدهاند که در محاسبات قبلی آنها (در هر دو بعد فرامتنی و متنی) لحاظ نشده بود. در بعد میدانی و اطلاعاتی، کماکان بسیاری از ژنرالها و تحلیلگران مسائل استراتژیک در اراضی اشغالی معتقدند که تلآویو قدرت تسلط بر صحنه و آیندهپژوهی آنچه در غزه و کرانه باختری میگذرد را از دست داده و کنشگری کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی جهت بسط دامنه نبرد (از نبرد موشکی به نبرد زمینی)، صرفاً واکنشی از سر استیصال محسوب میشود.
بیدلیل نیست که حتی مقامات کاخ سفید در پشت پرده، نسبت به گسترش ابعاد جنگ به تلآویو هشدار دادهاند. آنچه بیش از هر زمان دیگری در معرض انتقاد ساکنان اراضی اشغالی و حامیان غربی تلآویو قرار گرفته، شکست امنیتی در نوار غزه و فراتر از آن، عدم قدرت پیشبینی معادلات نبرد در آینده است! افرادی مانند جو بایدن، جیک سالیوان و آنتونی بلینکن نگرانیهایی در خصوص حماقتهای صهیونیستها دارند که قدرت کتمان آنها را روز به روز بیشتر از دست میدهند. به عبارت بهتر، روایتگری آمریکاییها از همپوشانی مطلق با تلآویو در مواجهه با عملیات طوفان الاقصی، لزوما آن چیزی نیست که در مواضع رسمی ادعا میشود. صورت مسئله کاملا واضح است: منتقدان نتانیاهو و وزارت جنگ رژیم اشغالگر قدس معتقدند استمرار نبرد بر اساس توهمات نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس و افرادی مانند بنگویر و اسموتریچ، نتیجهای جز مواجهه تل آویو با مولفههای جدید آسیبزا (که بنیان و ثوابت راهبردی در اراضی اشغالی را به چالش میکشد) نخواهد داشت. در چنین شرایطی توقف نبرد یا ادامه جنگ، هر دو متضمن شکست نتانیاهو خواهد بود.
منبع: سایت بصیرت
آپارتاید نوین
با شروع جنگ روسیه و اوکراین مجامع و سازمانهای بینالمللی اقدام به تحریم سیاسی، اقتصادی، ورزشی و حتی فرهنگی روسیه کردند. با حذف تیمهای ورزشی روسی، تیمهای اوکراینی را جایگزین کردند. در ورزشگاهها و حتی تصاویر زنده مسابقات خود پرچم اوکراین را نصب کردند. سیل کمکهای نظامی و اقتصادی غرب نیز روانه اوکراین شد.
اما در جریان جنایات و نسلکشی مجدد صهیونیستها، نه تنها تحریم و محکومیت انجام نمیشود، بلکه رئیسجمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، نخستوزیر انگلیس با سفر به سرزمینهای اشغالی، حمایت مادی و معنوی خود را از رژیم کودککش اعلام میکنند و در مقابل باریکه غزه به عنوان متراکمترین نقطه جهان از آب، برق، غذا و کمکهای بشردوستانه محروم میشود.
مدعیان آزادی حمایت از ملت مظلوم فلسطین را جرم تلقی نموده و حتی پس از حمایتِ کریم بنزما از مردم غزه، وزیر کشور فرانسه مدعی شده که بنزما با گروه اخوانالمسلمین ارتباط دارد. یک سناتور فرانسوی هم خواستار سلب تابعیتِ بنزما و بازپسگیری توپ طلا از او شده است! باشگاه ماینتس آلمان اعلام کرد که انور الغازی، بازیکن هلندی خود را بخاطر انتشار استوری حمایتی از فلسطین و موضعگیری سیاسی از حضور در تمرینات محروم کرده است.
این حجم از تناقض آشکار در حمایت از جنایتکاران جنگی و سکوت در برابر کشتار زنان، کودکان بیگناه و حمله ناجوانمردانه به بیمارستانها بیشک نمونهی عینی نژادپرستی و آپارتاید نوین است. لیبرالیسم براساس منافع و علایق خود، حقوق بشر، تروریست، جنایت جنگی و… را در جهان تعریف میکند.
منبع: سایت بصیرت
طوفانالاقصی؛ نماد شکست صهیونیستها در جنگ ترکیبی
درست در بحبوحه نبرد غزه، بسیاری از تحلیلگران و استراتژیستهای غربی و صهیونیستی بر روی ابعاد گوناگون جنگ ترکیبی تلآویو علیه ملتهای منطقه و جهان متمرکز شدهاند. این افراد و صاحبان ایده، متفقالقول هستند که رژیم صهیونیستی علاوه بر شکست در جنگ اطلاعاتی و نظامی (که مصادیق آن را در جریان عملیات توفانالاقصی مشاهده کردیم) در نبرد شناختی با افکار عمومی منطقه و دنیا نیز به بنبست رسیده است. در این خصوص، مفاهیم و گزارههایی وجود دارد که لازم است مورد بررسی قرار گیرد:
تحقق مقاومت ترکیبی در برابر صهیونیستها
مقاومت ترکیبی جبهه مقاومت در برابر جنگ ترکیبی دشمن صهیونیستی، یک واقعیت محض میباشد که اتفاقا در جریان عملیات توفانالاقصی و حوادث پس از آن نیز نمود ویژهای پیدا کرده است. در این مقاومت ترکیبی، جریانهای آزادیخواه و طرفدار آرمانهای فلسطین و آزادی قدس شریف، در همه ابعاد توانستهاند دشمن صهیونیستی و حامیان آن را مهار کنند: از جنگ نظامی گرفته تا جنگ امنیتی و از جنگ اقتصادی تا جنگ فرهنگی-گفتمانی. این واقعیتی است که حتی برخی منابع و رسانههای صهیونیستی نیز نتوانستهاند چشمان خود را بر روی آن ببندند. آنچه در عالم واقعیت میگذرد، مشخص است! مقامات غربی و صهیونیستی نسبت به تثبیت مولفههای قدرت در جبهه مقاومت شدیداً نگران هستند. آنها اکنون شاهد وقایعی هستند که تصور وقوع پی در پی آنها (و استیصال ناشی از آن به ضرر اهداف منطقهای تلآویو) را هرگز تصور نمیکردند.
شکست ترکیبی صهیونیستها عمق و دامنه وسیعی دارد و قطعا محدود به شرایط کنونی نیز نخواهد ماند. بخشی از نگرانیهایی که در اراضی اشغالی ابراز میشود، معطوف به آینده است. امروز کمتر کسی در اراضی اشغالی پیدا میشود که در آیندهنگاری خود نسبت به وضعیت داخلی، منطقهای و امنیتی اراضی اشغالی از ثبات و آرامش در این رژیم و سرزمینهای اشغال شده توسط آن سخنی به میان بیاورد. در این معادله، بودن یا نبودن نتانیاهو یا هر سیاستمدار دیگر صهیونیست اهمیتی ندارد! مهم، استیصال و درماندگی مفرطی است که جبهه مقاومت در قالب عملیات و مقاومت ترکیبی خود به دشمن قسم خورده ملتهای منطقه یعنی رژیم اشغالگر قدس تحمیل کرده است. اکنون صهیونیستها بیش از هر زمان دیگری متوجه “مهار ناپذیر بودن قدرت مقاومت"شدهاند! حقیقتی که روز به روز مصادیق بیشتری پیدا میکند.
انهدام پیش فرض دشمنان در جنگ ترکیبی علیه مقاومت
جنگ ترکیبی علیه جبهه مقاومت سالهاست آغاز شده و اکنون به حساسترین مرحله خود رسیده است. خق پیش فرض “شکستناپذیری رژیم صهیونیستی” در اذهان، مهمترین هدف دشمنان آمریکایی، صهیونیستی و اروپایی در خلق این منظومه ترکیبی بوده است. به عبارت بهتر، القای شکستناپذیری رژیم صهیونیستی، تبدیل به دال مرکزی و خمیرمایه جنگ شناختی دشمنان علیه جبهه مقاومت در منطقه شده بود. این دال مرکزی، در تحرکات نظامی، تبلیغاتی، امنیتی، اقتصادی، سیاسی و منطقهای نمود ویژهای داشته است. پیروزی بزرگ رزمندگان مقاومت در عملیات توفانالاقصی علاوه بر آثار میدانی و راهبردی، دارای آثار گفتمانی و فرهنگی مهمی در منطقه و حتی نظام بینالملل میباشد. همگان روی این گزاره مهم متفقالقول هستند که نمیتوان بدون توجه به ابعاد گفتمانی مقاومت، شرایط جاری در منطقه و فلسطین را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. حماسهسازیهای جبهه مقاومت مصدری گفتمانی داشته و منبعث از ارزشها و اصولی است که دشمن صهیونیستی و حامیان غربی آن قدرت درک و تحلیل آن را هیچگاه نداشته و ندارند. اصلیترین ثمره عملیات توفانالاقصی، ابطال پیش فرض شکست ناپذیر بودن رژیم صهیونیستی و در نتیجه، انهدام بنیان جنگ ترکیبی و شناختی رژیم اشغالگر قدس و حامیان غربی آن علیه جبهه مقاومت بوده است.
عقبگرد تاریخی صهیونیستها در عرصه جنگ ترکیبی
بدون شک پس از پایان نبرد، رژیم اشغالگر قدس روی به بازتعریف ناخواسته الگوهای جنگ ترکیبی خود علیه جبهه مقاومت خواهد آورد و در این مسیر، با خطاهای محاسباتی و راهبردی جدیدتری مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، گفتمان سازش به عنوان کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در جنگ ترکیبی صهیونیستها، جایگاه خود را از دست داده است. قدر متیقن گفتمانی و فرهنگی عملیات توفانالاقصی، پایان رسمی تاریخ مصرف گفتمان سازش و مرگ آن میباشد. حتی برخی اعضای تشکیلات خودگردان فلسطین و فتح اذعان کردهاند که دیگر جایی برای بازخوانی گفتمان سازش و متعلقات آن مانند پیمان ابراهیم و طرح دو دولتی باقی نمانده است. دشمن صهیونیستی همزمان با نبرد میدانی، نبرد گفتمانی را نیز به جبهه مقاومت واگذار کرده و دیگر جایی برای احیای گفتمان سازش با رژیم اشغالگر قدس باقی نمانده است. عملکرد گروههای مقاومت و واقعیت صحنه در دو دهه اخیر نشان داده که دیگر هیچ نشانهای از اقتدار پوشالی و ادعایی رژیم صهیونیستی وجود ندارد و این مساله نتیجه استناد و اتکا به گفتمان مقاومت و مشتقات آن بوده است.
توفانالاقصی، نماد شکست صهیونیستها در جنگ ترکیبی
رژیم اشغالگر قدس در سالها و دهههای ابتدایی حضور نامشروع خود در سرزمین فلسطین، همواره تلاش کردند از قدرت نظامی خود در مسیر ترویج و تثبیت گفتمان سازش (گفتمان مبتنی بر پذیرش اشغالگری به مثابه یک واقعیت!) بهره ببرند. قبل از تشکیل حزبا… لبنان، ارتش اسرائیل به لبنان حمله کرد، وارد این کشور شد و بیروت را تسخیر کرد، اما پس از شکلگیری و افزایش قدرت حزبا…، ارتش رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۶ با تانکهای منهدم شده مرکاوا و ناوجه در هم شکسته ساعر مواجه شد و متعاقبا، ناچار به عقبنشینی در برابر فرزندان مقاومت گردید. از تابستان سال ۲۰۰۶ میلادی تاکنون، گفتمان سازش روز به روز ضعیفتر شده و تنفس مصنوعی آمریکا و اتحادیه اروپا به این گفتمان نیز نتوانسته است منجر به احیای آن شود. اکنون، در سال ۲۰۲۳ میلادی عملکرد جبهه مقاونت فلسطین در عملیات توفانالاقصی و پشتوانه گفتمانی و معنوی این حماسه بزرگ، ضربه نهایی را به گفتمان سازش وارد ساخته است.
معادلات قدرت در منطقه اکنون شفافتر از همیشه رقم خورده و ترسیم شده است. در یک سوی این معادله، جبههای قرار دارد که برای جلوگیری از اضمحلال رژیم صهیونیستی به آبوآتش میزند، اما در مقابل، گفتمان مقاومت در منطقه با قدرت و صلابت بر روی پیروزی نهایی بر رژیم کودککش اسرائیل متمرکز شده است. توفانالاقصی، اسم رمز شکست صهیونیستها در عرصه جنگ ترکیبی علیه جبهه مقاومت محسوب میشود. این نقطه عطف (عملیات توفانالاقصی)، مولد تغییرات شگرف و گستردهای به سود منافع جبهه مقاومت در نظام بینالملل خواهد بود.
منبع: بصیرت
در بدترين شرايط مىتوان فعال بود
حقيقت امر اين است كه يک وقت فكر مىكنيم كه همه ما بعد از اين همه فراز و نشيبها به اين دنيا آمدهايم كه با خون و جان و مال خود به چيزى برسيم. يک موقع ما همه اينها را مقدمه اُنس با او مىخواهيم و به اين احساس رسيدهايم كه همه اين وزنههايى كه سر راهمان گذاشتهاند، بايد در ما قدرتى به وجود بياورد و حصارى را در ما بشكند و محدوديتى را در ما تبديل به سلطه كند. با اين ديد، ديگر مشكلى باقی نمىماند و سود و زيان، يكى است. «سوداییان عالم پندار را بگو ؛ سرمايه كم كنيد كه سود و زيان يكیست» اينجا اگر آدم ضرر هم بكند، سود است و باختى ندارد؛ با اين ديد، رنجى نخواهد برد، در بدترين شرايط مىتوان فعال بود. [استاد علی صفایی حائری، کتاب روزگار ستمگر، ص ۵۶]
طرح فریبکارانه علیه فلسطینیها چیست؟
الجزیره گزارش داد: همانطور که اسرائیل در مورد حمله زمینی قریبالوقوع به غزه هشدار داد و به ۱.۱ میلیون فلسطینی ۲۴ ساعت فرصت داد تا از شمال به قسمت جنوبی نوار غزه نقل مکان کنند، دولت بایدن درخواستهای اسرائیل را برای تخلیه فلسطینیان به نقطهای امن در شبه جزیره سینا مصر از طریق ایجاد کریدور بشردوستانه تکرار کرد.
برای فلسطینیهایی که مدتهاست از آوارگی رنج میبرند، «راهرو یا کریدور بشردوستانه» مخفف دور دیگری از پاکسازی قومی از طریق اسکان آوارگان فلسطینی در خانههای چادری در صحرای سینا مصر است.
از آنجایی که این طرح فریبکارانه نتوانست در پایتختهای عربی مورد توجه قرار گیرد، بلینکن شروع به تلاش برای جابه جایی اجباری فلسطینیها در داخل نوار غزه کرد و پیشنهاد داد که آنها را به “مناطق امن” ویژه اعزام کنند، یک روش دیگر برای همان اخراج آنها از خانههایشان. به زودی، رنج عظیمی که محاصره کامل غزه توسط اسرائیل ایجاد کرده، صدها هزار نفر را به دنبال غذا و سرپناه به سمت مصر میفرستد و شاید مصر هم چارهای جز پذیرفتن آنها نداشته باشد.
عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر که آشکارا نگران وضعیت در غزه و تسری بحران به کشور خود است پس از دیدار با وزیر خارجه آمریکا در قاهره به خبرنگاران در حضور آنتونی بلینکن گفت: پاسخ نظامی اسرائیل فراتر از حق دفاع از خود است و از بین بردن فلسطین به هزینه کشورهای همسایه عواقبی در سراسر خاورمیانه خواهد داشت.
نکته عجیب اینجا است که از آنجایی که ایالات متحده از اسرائیل حمایت بی قید و شرط میکند، هیچ نشانهای مبنی بر اینکه اسرائیل از برنامههای جنگی خاص یا پایان بازی خود آگاه است، وجود ندارد. بر همین اساس جو بایدن در مصاحبهای از پیش ضبط شده در روز یکشنبه به اسرائیلیها درباره «اشغال جدید غزه» توصیه کرد و هشدار داد که این یک «اشتباه بزرگ» خواهد بود.
اما دولت بایدن به جای درخواست برای کاهش تنش و آتشبس، بیپروا راه را برای یک فاجعه دیگر با بهانه سرکوب حماس هموار کرده که همه اینها به بیثباتی منطقهای بیشتر منجر میشود.
منبع: سایت بصیرت