یاران عاشورایی؛ 1- جون بن خوی
خوش بوتر از گل ها: جون بن خوی
امام حسین (علیه السلام) در کناره میدان نبرد ایستاده بود. جون بن خوی، غلام حضرت جلو رفت و گفت: « مولای من، اذن میدان می دهی؟» امام مهربانانه فرمودند: «ای جون، خدا پاداش خیرت دهد! تو با آمدی، رنج سفر را پذیرفتی. در حق ما خاندان نیکی کردی؛ اما اکنون رخصت بازگشت می دهم. برگرد . اینجا زخم است و مرگ. مبادا آسیب ببینی!» چون در خود شکست. سر بر پای امام نهاد و ملتمسانه گفت :
« مولای من، عزیز پیامبر، در شادی ها و فراخی ها با شما بودم و اکنون در سختی ها تنهایتان بگذارم! هرگز، می دانم سیاهی پیر و بی نسبم. می دانم بوی تنم خوش نیست؛ اما بگذارید خون سیاه من با خون پاک شما در آمیزد.»
سید الشهدا (علیه السلام) لبخندی زدند و اجازه میدان فرمودند.
هنگامی که جون در نبرد با دشمن بر زمین افتاد. امام سر او را بر زانوی خود گذاشتند و فرمودند:
«خدایا رویش را سفید و بویش را دلاویز فرما و با نیکان محشورش گردان و میان او و آل محمد، آشنایی و هعمنشینی برقرار کن!»
ده روز بعد از عاشورا، بنی اسد در عبور دوباره از کنار مدفن شهیدان، بویی خوش و غریب حس می کردند. این رایحه خوش پیکر جون بود
منبع: آیینه داران آفتاب، ج2، ص719 تا 721
داستان نزول سوره «هل أتی»علامه طهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
حکایت شیرین نزول «سوره هَل أتی»
منبع: مطلع انوار، ج13، ص: 228، تالیف علّامه طهرانی قدس سرّه
«در تفسیر مجمع البیان 1 آورده است که خاص و عام روایت نمودهاند که سوره (هَلْ أَتى) از قوله تعالى: (إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ) الى قوله تعالى: (وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً) 2 درباره على و فاطمه و حسن و حسین و کنیز آنها که نامش فضّه بود، نازل شده است.
و مجمل قصّه آنکه: حسنین علیهما السّلام مریض شدند. جدّشان رسول اکرم و وجوه عرب به عیادت آمدند و گفتند به امیرالمؤمنین:” یا أباالحَسَنِ، لَو نَذَرتَ عَلَى وَلَدَیک!” حضرت نذر فرمود که اگر خدا شفا دهد آنان را، سه روز روزه بگیرد؛ و همچنین فاطمه نذر کرد و همچنین فضّه نذر کرد. و آنها خوب شدند و شفا یافتند، درحالىکه از خوراک در نزد آنان هیچ نبود. حضرت امیر سه من جو از یهودى قرض کرد- و در روایت دیگر تا آنکه براى او پشم ببافد- جو را نزد فاطمه آورد. یک منِ آن را آسیا کرد و نان پخت، و هنگامى که نماز مغرب را بجاى آوردند نان را در پیش آنان گذارد که ناگهان مسکینى درب خانه آواز برآورد:
السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! أنا مِسکِینٌ مِن مَساکینِ المُسلِمینَ، أطْعِمُونِى مِمّا تَأکُلُونَ أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوَائِدِ الجَنَّة.
[سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من مسکینى از مساکین مسلمین هستم. از آنچه مىخورید مرا نیز اطعام کنید. خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند. ]
على سهمیه خود را داد و فاطمه داد و فضّه نیز داد، چیزى نخوردند مگر آب؛ و در بعضى از روایات حسنین نیز چیزى نخوردند و دادند. چون روز دوّم شد فاطمه یک من از جو برداشت، آرد و خمیر نموده نان پخت و شبانگاه نزد على گذارد:
فَإذًا یَتیمٌ بِالبابِ یَستَطعِمُ و یَقولُ:” السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمّدٍ! أنا یَتیمٌ مِن یَتامَى المُسلِمِینَ أطعِمُونِى أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوائِدِ الجَنَّة.”
[در این هنگام یتیمى مقابل درب منزل آمده و طلب طعام نمود درحالىکه مىگفت:” سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من یتیمى از ایتام مسلمین هستم؛ مرا اطعام کنید! خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند!"]
همگى نانهاى خود را بدان یتیم سپردند؛ فلَم یَذوقُوا إلَّا المَاء. [چیزی جز آب نخوردند]
چون روز سوّم فرا رسید بقیّه را حضرت فاطمه علیها السّلام آرد نموده نان پخت؛ هنگام شب اسیرى به پشت در آمد و فریاد برداشت:
أنا أسِیرٌ مِن اسَرَاءِ المُشرِکینَ، السّلامُ عَلَیکُم یَا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! تَأسِرُونَنا و تَشُدُّونَنا و لاتُطعِمُونَنا.
[من اسیرى از اسراء مشرکین هستم. سلام بر شما اى اهل بیت محمّد. شما ما را اسیر مىکنید و ما را در بند مىکنید و غذا نمىدهید؟]
همگى سهام خود را از قرصهاى جو دادند و چیزى جز آب نچشیدند.
چون روز چهارم رسید و نذرهاى خود را ادا کرده بود، حضرت امیرالمؤمنین به خدمت رسول اکرم آمد و با خود حسن و حسین را بردند؛ و در آن دو نور دیده اثر ضعف بود، پس پیغمبر گریه کرد و جبرائیل سوره هل اتى نازل فرمود درباره آنها.
عجبى نیست از نزول این سوره درباره اهلبیت از امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین، عجب از نزول اوست درباره فضّه خادمه؛ زیرا این سوره درباره جمیع آنان نازل شده است. آرى، کسى که در اثر تقوا و تبعیّت از اعمال آنان بهدنبال آن بزرگواران حرکت کند چگونه جزء آنان نگردد؟!
خداوند در قرآن مجید سگ اصحاب کهف را جزء آنان شمرده؛ در جایى که فرماید: (سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً،) 3 چگونه فضّه جزء آن خاندان نگردد، همچنانکه سلمان فارسى جزء آنان شد.»
پی نوشت ها:
(1) تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 209.
(2) سوره انسان (76) آیه 22.
(3) سوره کهف (18) آیه 22.
تقویم تاریخ: روز نزول سوره هل أتی
سوره «هَل اَتی»یکی از مهم ترین دلائل برتری اهل بیت علیهم السلام بر دیگران می باشد؛ چرا که مفسران شیعه و بسیاری از مفسران برجسته اهل سنت می گویند: بخشی از آیات این سوره درباره علی، فاطمه زهراء و حسنین علیهم السلام نازل شده است. این موضوع آن چنان مسلم و تردید ناپذیر است که محمد بن ادریس شافعی پیشوای شافعی مذهبان در شعر معروف خود می گوید:
اِلی مَ اِلی مَ وَ حَتّی مَتی اُعاتِبُ فی حُبِّ هذَا الْفَتی
وَ هلْ زَوَّجَتْ فاطِمَةُ غَیْرُهُ؟وَ فی غَیْرِهِ هَلْ اَتی، هَلْ اَتی؟
«تا کی و تا چه زمانی در دوستی این جوان سرزنش خواهم شد؟ آیا فاطمه زهراء به غیر این جوان شوهر دیگری داده شد؟ آیا سوره هل اتی به غیر از او در مورد کس دیگری هم نازل شد؟»
تقویم تاریخ-روز مبارزه با استعمار انگلیس
در تاریخ یکشنبه 8 اگوست 1915 م مطابق با 26 رمضان 1333هـ .ق نیروهای انگلیسی بدون مقدمه و اخطار قبلی و اعلام جنگ به دولت ایران، در بوشهر پیاده شدند. آنان که قبلاً جزایر خلیج فارس را متصرف شده بودند، بوشهر را که علاوه بر موقعیت ژئوپولتیک، مرکز عمده مبادلات تجاری و صادرات و واردات با شبه جزیره هند و شیخ نشین های حوزه خلیج فارس و کشورهای اروپائی بویژه انگلستان و آلمان بود، به اشغال درآوردند. این اقدام، مرزنشینان غیور تنگستانی را که در گذشتۀ نه چندان دور تا یکی دو سال قبل از جنگ جهانی اوّل سابقۀ برخورد و مقابله با نیروهای تجاوزگر داشتند، به عکس العمل واداشت. رئیس علی دلواری (۱۲۶۱-۱۲۹۴ خورشیدی/ ۱۸۸۲-۱۹۱۵ میلادی) در نوک پیکان حمله به اشغالگران قرار گرفت.
نهضت جنوب ایران به جلوداری رئیس علی دلواری و همراهی و همگامی سران قبایل تنگستان، بوشهر، دشتی و دشتستان از جمله: زایر خضرخان اهرمی، شیخ حسین خان چاه کوتاهی، خالوحسین بردخونی، غضنفر السلطنه برازجانی و پشتیبانی آزادگانی چون: سیّد محمّد رضا کازرونی و میرزا علی کازرونی در جریان جنگ بین الملل اوّل، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم جنوب ایران بشمار می رود.
قتلگاه شهید رئیسعلی دلواری. رئیسعلی در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به قوای بریتانیا توسط فردی نفوذی و اجیر شده، از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و در سن ۳۳ سالگی کشته شد. تاریخ شبیخون مذکور و کشته شدن رئیسعلی دلواری در همه منابع، شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ قمری برابر با ۳ سپتامبر ۱۹۱۵ میلادی نقل شدهاست، که بر اساس همه مبدلهای تقویم، این روز با ۱۱ شهریور ۱۲۹۴ خورشیدی ( برخی نیز 12 شهریور می دانند) مطابقت میکند.
== == == == == == == == == == == ==
رئیس علی دلواری پس از اینکه به شهادت رسید جسدش به رسم امانت در قبرستانی نزدیک جائینک در جوار حیاه الغیب ملگپ به رسم امانت تحویل خاک داده شد که پس از مدتی طی تشریفات خاصی به عراق منتقل گردید و در شهر نجف اشرف در قبرستان معروف وادی السلام شیعیان به خاک سپرده شد.
با مصوبه شورای عالی انقلاب روز ۱۲ شهریور بعنوان سالروز کشته شدن رئیسعلی دلواری از سال ۸۹ به نام «روز مبارزه با استعمار انگلیس» نامگذاری شدهاست.
استعمار انگلیس در کلام رهبرانقلاب+pdf
رئيس علي دلواري قهرمان مبارزه با استعمار انگليس است و ملت ايران همانند شهيد رئيس علي دلواري که در مقابل انگليس ايستادگي کرد، امروز در برابر قدرت هاي متجاوز به سرکردگي آمريکا ايستاده است و از دشمنان خود هيچ واهمه اي در دل ندارد.
بدون ترديد با تفضل خداوند بر ملت هاي مسلمان، اسلام کاخ هاي جاهليت را در تمام دنيا ويران خواهد کرد و مظلومان را نجات خواهد داد.
بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار اهالي بخش دلوار در خانه شهيد رئيس علي دلواري در تاريخ 13/10/70
شاخصه های دولت انقلابی در قرآن کریم و نهج البلاغه-تواضع ونرم خویی با مردم
تواضع و نرمخویی با مردم
یکی از ویژگی های دولت انقلابی، تواضع و نرمخویی با مردم است. مسئول انقلابی نباید «ارادۀ علوّ» داشته باشد و نسبت به سایر مؤمنین در خود احساس برتری کند؛ بلکه باید نسبت به مؤمنین در گفتارها و رفتارهایش متواضع باشد.
خداوند متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ»[1]؛ «و بال (تواضع) خويش را براى مؤمنان فرو گستر.»
و «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»[2]؛ «و براى آن مؤمنانى كه تو را پيروى كردهاند، بال خود را فرو گستر.»
و در آیۀ دیگری، تندخویی کارگزاران را موجب پراکندگی و عدم حمایت مردم از آنها میداند:«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»[3]؛ «پس به [بركتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى، قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند.»
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز خطاب به یکی از کارگزارانشان میفرمایند: «فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ، وَ آسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ، حَتَّى لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِكَ لَهُمْ، وَ لَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ؛[4]بالهاى محبت و حمايتت را براى آنها بگستران و در برابر همه متواضع باش، چهرۀ خويش را براى آنها گشاده دار، مساوات را در ميان آنها، حتى در نگاهها با گوشۀ چشم رعايت کن، تا بزرگان و زورمندان كشور در نقض عدالت به نفع آنها طمع نورزند و ضعفا از عدالت تو مأيوس نشوند.»
و در نامه به جناب مالک اشتر میفرمایند: «وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَاللُّطْفَ بِهِمْ، وَلَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَإِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ؛[5]و قلب خويش را كانون رحمت و محبت و لطف به رعيت قرار ده و در مورد آنان همچون درّندهاى مباش كه خوردنشان را غنيمت شمارى؛ زيرا آنها دو گروهاند: يا برادر دينى تواند و يا انسانهايى كه در آفرينش شبيه تو هستند (در هر حال، بايد حقوق آنها را محترم بشمارى).»
آیت الله جوادی آملی در توضیحی پیرامون چگونگی نرمی و تواضع با مردم، میفرماید: «نرم بودن دو قسم است: نرمي از روي ضعف و نرمي از روي بزرگواري. مجاهدان نستوه، اگر با كسي نرمرفتارند، از بالا اظهار انعطاف ميكنند: «اَذِلَّةٍ عَلَي المُؤمِنين»[6]افرادي كه آن اندازه قدرت دارند كه مجاهد في سبيل الله باشند و از سرزنش هيچ كسی نترسند، از موضع برتر و بالا، عمل ميكنند و نرمي آنها نسبت به مؤمنان، نرمش از بالاست… راز كاربرد حرف امام علي(علیه السلام) در اينجا«اَذِلَّةٍ عَلَي المُؤمِنين» نيز همين مطلب است.»[7]
____________________________________________________
پینوشتها:
[1]. حجر/ 88.
[2]. شعراء/ 215.
[3]. آل عمران/ 159.
[4]. نهج البلاغه، محمد بن حسين شريف الرضي، ترجمه صبحي صالح، تصحيح: فيض الاسلام، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، نامه 27.
[5]. همان، نامه 53.
[6]. مائده/ 54.
[7]. تفسیر تسنیم، عبدالله جوادی آملی، مؤسسه اسراء، قم، چاپ چهارم، 1388ش، ج 23، ص 92.
منبع: ماهنامه اطلاعرسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 217.