پیام رهبر معظم انقلاب درپی حادثه تلخ و مصیبتبار زمینلرزه در غرب کشور؛
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر زمینلرزه در غرب کشور را که به جانباختن جمعی از هممیهنان عزیز و زخمی شدن جمعی بیشتر انجامیده و خسارات بسیاری پدید آورده است، دریافت کردم. وظیفهی مسئولان آن است که در همین اولین ساعات با همهی همّت و توان به یاری آسیبدیدگان بویژه در زیر آوار ماندگان بشتابند و با بهرهگیری سریع از همهی امکانات موجود، از افزایش تلفات جلوگیری کنند. ارتش و سپاه و بسیج، با نظم و سرعت به آوار برداری و انتقال مجروحان کمک کنند و دستگاههای دولتی چه نظامی و چه غیر نظامی همهی توان خود را برای یاری آسیب دیدهها و خانوادههای آنان به صحنه آورند. اینجانب از اعماق دل، این حادثهی تلخ و مصیببار را به ملّت ایران بخصوص به مردم عزیز استان کرمانشاه و بویژه به خانوادههای مصیبتزده تسلیت عرض میکنم و متضرعانه از خداوند متعال
میخواهم که این محنت و رنج را مایهی جلب رحمت و فضل خود قرار دهد و بر صبر و پایداری و مقاومت ملّت عزیزمان بیفزاید. از همهی کسانیکه میتوانند به نحوی در سبک کردن بار مصیبت و جبران خسارت مؤثر باشند درخواست میکنم که به یاری آسیبدیدگان بشتابند.
والسلام علیکم و رحمه الله
سیّد علی خامنهای
22 آبان 1396
انتقاد آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی دامت برکاته از نگاه اقتصادی دولت به مراسم اربعین
حضرت آیتالله مکارم شیرازی دامت برکاته صبح امروز در درس خارج فقه که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با قرائت پیامی به زائران اربعین با اشاره به وظایف دولت ایران و عراق در پیادهروی حماسی اربعین حسینی(علیه السلام) تأکید کردند: حماسه اربعین سرمایه عظیمی است که باید از آن به بهترین صورت بهرهبرداری کرد و از دولت عراق نیز به خاطر تلاشها و خدمات برای زائران خارجی تشکر کرد.
ایشان با انتقاد از نگاه اقتصادی دولت به پیادهروی اربعین تأکید کردند: باید تلاشها در جهت تشویق و تسریع این راهپیمایی بزرگ باشد اما دولت به این مراسم بهعنوان منبع درآمد نظر دارد، افزایش کرایهها، گرفتن هزینههای بیمه، هلالاحمر و پارکینگ هیچ توجیهی ندارد.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی دامت برکاته عنوان کردند: اخذ گذرنامه و روادید برای عبور از مرز ضروری و لازم است و هیچکس نباید به خود چنین اجازهای بدهد که بدون روادید و دیگر تشریفات قانونی از مرز عبور کند چراکه امر زیارت مستحب است و عبور قانونی از مرز ضروری است.
ایشان بابیان اهمیت احترام به حس میزبانی و مهماننوازی ملت عراق گفتند: نباید به حس میزبانی و مهماننوازی ملت عراق در ایران نادیده گرفته شود، چرا آنها برای حفظ امنیت و رفاه زوار تمام تلاش خود را انجام میدهند که از همینجا هم باید از آنها تشکر کرد.
حضرت آیتالله مکارم شیرازی دامت برکاته با توصیه به زوار اربعین خاطرنشان کردند: این راهپیمایی حماسی را سیاسی و جناحی نکنید و از شعارها و عکسهای تفرقهافکن بپرهیزید و به تبلیغ اشخاص در این مراسم مبادرت نورزید و از طرف ایرانی هم میخواهیم به شایستگی میزبانی زائرانی را کنند که به سمت مرزهای عراق روانه هستند
این مرجع تقلید در بخشی از بیانات خود، با بیان حدیث شریفی از پیامبر گرامی اسلام تصریح کردند: رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه وآله) در باب علمآموزی سه درخواست مهم و کاربردی از خداوند متعال دارند نخست آنکه علم و آموختههای انسان روزافزون شود، دوم آنکه به سراغ تعلیم علومی برویم که نافع باشد و سوم به علومی که آموختهایم عمل کنیم.
ایشان با انتقاد از آموزش و تدریس برخی علوم غیر نافع در مراکز علمی کشور تأکید کردند: بعضاً در دانشگاهها علومی تدریس میشود که سودی برای جامعه ندارد که لازم در تدوین دروس دانشگاهی پایش های صورت گرفته شود تا از حالت تشریفاتی بودن خارج شود.
استاد خارج فقه حوزه علمیه قم بابیان برخی سرفصلهای غیرضروری حوزههای علمیه نیز عنوان کردند: در حوزههای علمیه نیز دروسی تدریس میشود که مطول است و درنهایت به درد حوزویان نمیخورد درحالیکه هدف آن است که با تحصیل علوم حوزوی به احکام، فقه و اصول برسیم، بنابراین لازم است تا در حوزه نیز بخشهای غیرمفید حذف شود.
ایشان با بیان اهمیت تولید علم و فراگیری علم در حد ضرورت بیان کردند: علوم را باید در حد ضرورت فراگرفت و به دنبال آن رفت اما ترجمه آثار دیگران صرفاً تا حدی خوب بوده و نباید کار را صرفاً منحصر در ترجمه علوم دیگران کرد.
منبع:خبرگزاری رسا-چهارشنبه ۱۰ آیان ۱۳۹۶
ویژه نامه هفته پدآفند غیرعامل
داعشی های وطنی این بار در بازار تهران !
مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیداری که هفته گذشته۱۳۹۶/۰۷/۲۶ با جمعی از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی داشتند به نکات بسیار مهمی اشاره کردند که توجه و اهتمام به آن نکات موجبات موفقیت جامعه اسلامی را در پی خواهد بود. معظم له در آخرین توصیه و سفارش خود در جمع نخبگان برتر کشور این چنین بیان داشتند: «مسئولان اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرند. تولید داخلی، منع واردات، جلوگیری از قاچاق؛ اینها آن اوّلی هایش است. امسال سال اشتغال است. الان هم ما در واقع در نیمهی دوّم مهرماه هستیم؛ یعنی بیش از نیمی از سال گذشته. در زمینه ی اشتغال و در زمینه ی تولید داخلی و تولید ملّی، فعّالیّت ها باید افزایش پیدا کند؛ باید مضاعف بشود، عقب ماندگیها باید جبران بشود.»[1]
یکی از مهمترین دغدغه های مقام معظم رهبری مدظله العالی
با اندکی مطالعه و سیر در اندیشه اقتصادی و مدیریتی رهبری معظم متوجه می شویم که، از جمله مهمترین دغدغه های جدی و اساسی معظم له که از همان سال های ابتدایی ریاست جمهوری ایشان و همچنین در دوران زعامت و رهبریشان همواره مورد تأکید و سفارش قرار داشته و آن را از مسئولین مختلف اجرایی و قانون گذار مطالبه کرده اند توجه به مباحث اقتصادی و معیشتی و همچنین توانمند سازی زیرساخت های اقتصادی جامعه بوده است. البته کلید واژه اقتصاد مقاومتی بیشتر در سال های 90 و 91 به بعد وارد ادبیات اقتصادی کشور شده است. به هر حال در اندیشه ی اقتصادی معظم له، اگر جامعه اسلامی از لحاظ اقتصادی توانمند نباشد و از اقتصادی پویا و درون زا بهره مند نباشد، بسیار آسیب پذیر بوده و در برابر تهدیدهای ابرقدرت های جهان ضعیف عمل خواهد کرد و حرفی برای گفتن نخواهد داشت و به نوعی راه تسلط و نفوذ کشورهای استکباری را بر این کشور هموار خواهد ساخت، پیش آمد خطرناکی که مورد نکوهش منابع اسلامی است.[2]
مقام معظم رهبری مدظله العالی این بار نیز در توصیه اقتصادی خود به مسئولین، آنها را متوجه کلید واژه هایی همچون تولید داخلی، واردات بی رویه و قاچاق سازماندهی شده و همچنین بی کاری و اشتغال نمود.
داعشی های وطنی در مصاف با اقتصاد اسلامی
هر چند به کار بردن واژه سخیف داعشی در خصوص تضعیف کنندگان اقتصاد ملی و اسلامی شاید کار شایسته و مناسبی نباشد، ولی اگر به عمق فاجعه و تأثیری که تضعیف کننده های اقتصاد ملی و اسلامی بر اقتصاد کشور دارند، دقت شود متوجه خواهیم شد که این دسته افراد نیز به نوعی در جنگ با کیان اسلامی هستند و زمینه تسلط فرهنگی و اقتصادی ابرقدرهای جهانی را بر ایران هموار می کنند.
1-عاشقان و دلباختگان اجناس خارجی: مقام معظم رهبری مدظله العالی در سخنان خود مسئولین اقتصادی را متوجه تولید داخلی کردند، آنچه مسلم است، تا نگرش آحاد جامعه از مسئولین گرفته تا مردم و شهروندان عادی جامعه به تولید داخلی تغییر نکند، و نگاه به تولید داخلی، نگاهی ارزشی نشود، ما در مقوله تولید موفق نخواهیم شد. یک ایرانی باید برای حیات کارگر ایرانی و نوع محصولی که با تمام مشقت ها، تولید می کند ارزش قائل شود و با بی اعتنایی از کنار تولیدات داخلی عبور نکند و چشم به تولیدات خارجی ندوزد و عاشق و شیدای خریدن اجناس خارجی نباشد.[3]، به طور قطع و یقین سهم مشخصی از موفقیت کشورهای صنعتی حاصل تلاش و کوشش و همچنین بها دادن به تولید داخلی کشورشان بوده است، ما نیز اگر در این مسیر ثابت قدم بوده و به تولید داخلی بها دهیم و سهممان از اقتصاد تنها بهره گیری از مونتاژکاری نباشد به قله های پیشرفت و صنعتی شدن خواهیم رسید.[4]، اگر مسئولین و آحاد جامعه در عرصه ی پیشرفت اقتصادی نگاهی درون زا نداشته باشند و به دنبال توانمند سازی نیروی داخلی نباشند، دسترنجی جز فقر و نداری را عاید جامعه اسلامی نخواهند کرد.
2-قاچاقچیان دانه درشت: به طور قطع و یقین بزرگترین خیانت در عرصه فعالیت های اقتصادی را قاچاقچیان دانه درشت برعهده گرفته اند، افراد منفعت طلبی که با وارد کردن کالای قاچاق زمینه فلج کردن اقتصاد داخلی را فراهم می کنند؛ کار نابخشودنی که به سرعت تسلط اقتصاد خارجی را بر تولید داخلی فراهم می کند. این دسته افراد به جای اینکه ثروت خود را در بازار داخلی و در خدمت تولید ملی قرار دهند، با دور زدن قانون تنها به فکر انباشت ثروت خود بوده و با فرار مالیاتی، کالایی را به کشور وارد می کنند که نه تنها به نفع جامعه اسلامی نیست؛ بلکه خطراتی در حوزه سلامت و عرصه تولید بر جامعه تحمیل می کند. در این بین مسئولین اجرایی و انتظامی کشور باید ساز و کاری را طراحی کنند که مانع فعالیت سوداگران اجناس خارجی و قاچاق باشد.
دیوارهای فولادی در پیش روی تولید
برای موفقیت در عرصه تولید و ایجاد اشتغال در جامعه، مسئولین اجرایی کشور باید دیوارهای فولادی که در پیش روی اقتصاد کشور وجود دارد، را بردارند به اذعان کارشناسان اقتصادی این دیوارهای فولادی عبارتند از: ۱- رکود حاکم بر بازار تقاضا، ۲- در دسترس نبودن تسهیلات سریع و مناسب و با قیمت مطلوب، ۳- مشکلات موجود در مراودات بانکی خارجی، ۴- قوانین مالیاتی و بیمه ای سخت در شرایط رکودی حاکم بر بازار، ۵- واردات بی رویه محصولات بی کیفیت خارجی برای کالاهایی که تولیدات مشابه داخلی دارند.
سخن آخر و یک فرمول کلی
به طور قطع و یقین کشورهای صنعتی روزگاری اوضاعی به مراتب بدتر از ما را تجربه کرده اند، ولی تلاش کردند و به این مرتبه از صنعتی شدن دست یافته اند، ما نیز اگر به دنبال عزت کشورمان باشیم، از تولید داخلی استقبال می کنیم و ذلت تسلط اجناس خارجی بر بلاد اسلامی را بر خود هموار نمی کنیم.[5]
پی نوشت ها:
[1]. بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی 26/07/1396
[2]. نساء، آیه141. «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»،
[3]. طه، 131: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا؛»
[4]. نجم، 39-40: « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى»
[5]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص546. «الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّل؛ مرگ آرى، زبونى هرگز، فقر آرى، وابستگى هرگز!»
منبع: تبیان
حاج سیدمصطفی خمینی از لحاظ استعداد علمی و منش مبارزه ممتاز بود
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با اشاره به تهذیب نفس و گرایش سلوکی مرحوم حاج سیدمصطفی خمینی و سادهزیستی و زهد ایشان، خاطرنشان کردند: آن مرحوم با اینکه فرزندِ شخصیت و مرجع بزرگی همچون امام خمینی(ره) بود اما ذرهای از نشانههای آقازادگی در وی نبود.
حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار دستاندرکاران همایش بزرگداشت مرحوم آیتالله حاج سیّدمصطفی خمینی در آستانهی چهلمین سالگرد رحلت ایشان، ضمن قدردانی از برگزاری چنین کنگرهای، مرحوم حاج آقا مصطفی را از ابعاد مختلف دارای شخصیّتی برجسته دانستند و گفتند: ایشان از لحاظ استعداد و جرئت علمی، تهذیب نفس، شجاعت و منش مبارزاتی، انسانی ممتاز بود و معرّفی جایگاه علمی و افکار ایشان به جامعه و نسل امروز، کار بسیار خوب و لازمی است.
حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) به جایگاه تأثیرگذار مرحوم حاج سیّدمصطفی خمینی در حادثهی مهم دستگیری امام (رحمهالله) در سال ۴۲ اشاره کردند و افزودند: آن مرحوم در آن زمان با حضور در صحن حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها و گرد آمدن مبارزین در کنار ایشان، کار بزرگ و شجاعانهای انجام داد و توانست حرکت مردم را هدایت کند.
رهبر انقلاب اسلامی (مدظله العالی) درگذشت مرموز و بهتآور مرحوم حاج سیّدمصطفی خمینی در اوّل آبان سال ۱۳۵۶ را نیز زمینهساز ایجاد موج مردمی بیان کردند و گفتند: نحوهی مواجههی امام (رحمهالله) با این فقدان سنگین که آن را از الطاف خفیّهی الهی دانستند، بخشی از شخصیّت عظیم امام بزرگوار را در تحمّل این مصیبت، و صبر بر آن نشان داد.
حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) با اشاره به تهذیب نفس و گرایش سلوکی مرحوم حاج سیّدمصطفی خمینی و سادهزیستی و زهد ایشان، خاطرنشان کردند: آن مرحوم با اینکه فرزندِ شخصیّت و مرجع بزرگی همچون امام خمینی (رحمهالله) بود امّا ذرّهای از نشانههای آقازادگی در وی نبود.
ایشان افزودند: مرحوم حاج سیدمصطفی خمینی بشدّت علاقهمند و عاشق امام بود و کوچکترین تعرّض به شخصیّت امام را برنمیتابید.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ ونشرآثار حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی)-۱۳۹۶/۰۷/۳۰
پنج واحد درسی در دانشگاه عاشورا
واقعه عاشورا در سال 61 هجری در خود درسهای مهمی برای جهانیان به ارمغان آورد است. البته بهره مندی از این پیام ها و درسها بستگی به این دارد که افراد توانسته باشند در دانشگاه عاشورا مجوز ورود گرفته باشند، و هچنین درس هایشان را خوب آموخته باشند.
درس اول: بی تفاوتی ممنوع!
یکی از زیباترین درس های عاشورا، عدم بی طرفی در برابر جریان های فرهنگی و ضد فرهنگی جامعه است. کسی که در مکتب عاشورا درس گرفته باشد، هیچگاه نمی تواند نسبت به حوادث پیرامون خود بی تفاوت عمل کند. او به خوبی می داند که در حوادث واقعه چه نقش و مسئولتی را بر عهده دارد؛ به همین جهت با مسئولیت پذیری سعی در ایفای نقش خود به نحو احسن دارد، او از امام حسین آموخته است. که حتی اگر در راه آمان های و انجام مسئولیت ها مجبور به جان فشانی باشد از جان خود نیز دریغ نکند. و باری دفاع از حق حتی با دست خالی قیام نماید چرا که خدای متعال در این خصوص فرموده است.
«قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى؛[سبأ/ 46] بگو: همانا شما را به يك سخن پند مىدهم، و آن اينكه دو دو و يك يك براى خدا به پا خيزيد».
درس دوم: سکوت ممنوع!
یکی از درس های مکتب و دانشگاه عاشورا، تبیین و روشنگری است. دانش آموختگان دانشگاه عاشورا، به خوبی یکی از وظایف خود را روشنگری و آگاه کردن آحاد جامعه از حوادث و وقایع دینی و فرهنگی می دانند. در قرآن کریم نیز خدای متعال یکی از وظایف انبیاء و فرستادگان خود را بصیرت افزایی آحاد جامعه معرفی می کند، که نوعاً در قالب بشارت و انزار صورت می گیرد.
« رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيما؛ [نساء/ 165] پيامبرانى نويدرسان و بيمكننده تا مردم را پس از [فرستادن] فرستادگان بر خدا بهانه و دستاويزى نباشد، و خدا تواناى بىهمتا و داناى با حكمت است». امام حسین(علیه السلام) با قیام خود علیه باطل نشان داد، که در مکتب امام حسین(علیه السلام) سکوت معنا و مفهومی ندارد، هرگاه ظلم و ستم و دستگاه جور سعی داشته باشد که با رفتارهای وقیحانه خود ضربه ای بر پیکار اسلام زند سکوت جایز نیست.
درس سوم:درس چگونه مردن!
یک دانشجوی و محصل در دانشگاه عاشورا به خوبی می آموزد که بهترین شیوه و روش مردن چگونه است. بر خلاف کسانی که عمرشان در مسیر فساد و گناه و تباهی به اتمام می رسد، یاران امام حسین(علیه السلام) بهترین نوع مردن را انتخاب می کنند، آنها آموخته اند که بهترین مردن، مرگ در راه خدا و در حین نماز و اطاعت از ولی و وصی خدا است. آنها از سید و سرور خود آموخته اند که زندگی همراه با ننگ و ستم پذیری و بدور از عزت و سرلندی بدترین نوع مردن است. ابن شهر آشوب در مناقب از امم حسین(علیه السلام) این چنین نقل می کند.
«مَوتٌ في عِزٍّ، خَيرٌ مِن حَياةٍ في ذُلٍّ؛[ المناقب لابن شهرآشوب: ج4، ص 68] «مرگ در عزّت، بهتر از زندگى در ذلّت است».
او همچنین شعری را این چنین منسوب به امام حسین(علیه السلام) نقل می کند:
المَوتُ خَيرٌ مِن رُكوبِ العارِ - وَ العارُ أولى مِن دُخولِ النّار
مرگ، از ننگْ بهتر است - و ننگ، از ورود به آتش
درس چهارم:با ولی بودن در سخت ترین شرایط
از جمله مهمترین درس های عاشورا درس با ولی بودند در سخت ترین شرایط زندگی است. چه بسیار افرادی که تا زمانی از ولی و وصی خدا حمایت می کنند که منافع و مقاصد دنیوی آنها در خطر نباشد. از این رو به محض اینکه آن منافع دستخوش نگرانی و آسیب قرار گرفتند، خود را کنار کشیده و حرکی از خود نشان نمی دهند. این در حالی است که در شب عاشورا هر چند امام حسین(علیه السلام) بیعت خود را از یاران برداشت، ولی یاران و انصار خاص حضرت با وجود علم به شهادت و کشته شدن در روز عاشورا دست از یاری امام خود بر نداشتند.
الخرائج و الجرائح به نقل از ابو حمزه ثُمالى نقل می کند: امام زين العابدين (عليه السلام) فرمودند:
«من در شبى كه صبح فردايش پدرم [حسين عليه السلام] كشته شد، با او بودم. به يارانش فرمود: «اين، شب است. آن را مَركب خود بگيريد كه اين جماعت، در پىِ مناند و اگر مرا بكشند، ديگر به شما كارى ندارند و شما [از جهت بيعت با من] آزاد و اختياردار هستيد».يارانش گفتند: نه. به خدا سوگند، هرگز چنين نمىشود!فرمود: «فردا همه شما كشته مىشويد و هيچ يك از شما نمىرَهَد».گفتند: ستايش، خدايى كه ما را به شَرَف كشته شدن همراه تو رساند». [الخرائج و الجرائح: ج 2، ص 847، ح 62 و ص 254 ح 8]
درس پنجم: عادل بودن و عدالت خواهی
مکتب عاشورا درس چگونه عادل بودن و چگونه عادل زیستن را به همگان می آموزد. در زیارت عاشورا این چنین می خوانیم: «َ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَيْهِمَا؛[المزار (للشهيد الاول)، ص144] شهادت می دهم که تو به قسط و عدالت دستور دادی و به این دعوت کردی». ماهیت عدالتخواهی و ظلم ستیزی امام حسین(علیه السلام) سرمایه الهام ملت ما در انقلاب اسلامی در قیام بر ضد طاغوت به شمار می آید. امام خمینی(رحمه الله علیه) بر این ماهیت در نهضت سید الشهدا(علیه السلام) تصریح کرده و می فرماید.[جواد محدثی، پیام های عاشورا، 180]«سید الشهدا (سلام الله علیه) از همان روز اول که قیام کردند برای این امر، انگیزه شان اقامه عدل بود».[صحیفه نور، ج20، ص189]
سخن آخر
عاشورا در خود درس، زندگی عزت مندانه، مرگ هوشمندانه، همگام با ولی و امام بودن در روزگار سخت و عدم بی تفاوتی و سکوت در برابر جریان های ضد دینی و فرهنگی را به یادگار دارد.
منبع:
مرکز نشر معارف قرآن و حدیث
دیدار نخبگان جوان علمی با رهبرمعظم انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار صدها نفر از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی، جوانان نخبهی میهن را مایهی امید به آیندهی درخشان ایران خواندند و با اشاره به ضرورت هوشیاری در مقابل مکر و حیلهی شیطان بزرگ، خطاب به مردم، مسئولان و فعالان سیاسی و مطبوعاتی، هفت نکتهی مهم را دربارهی قضایای اخیر پیرامون برجام مورد تأکید قرار دادند.
متن کامل بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در دیدار نخبگان جوان علمی
وحدت اسلامی؛ مسأله استراتژیک
گزیده بیانات مقام معظم رهبری؛
وحدت اسلامی و اتحاد بین مسلمین از جمله اصلیترین و بنیادیترین موضوعات در اندیشهی سیاسی و فرهنگی رهبر معظم انقلاب اسلامی است. اهمیت این موضوع نزد آیت الله خامنه ای تا آنجاست که ایشان وحدت اسلامی را به عنوان “مسألهای استراتژیک” و نه تاکتیکی معرفی نموده و همواره علما، روشنفکران، برجستگان سیاسی و آحاد امت اسلامی را به وحدت ذیل دستورات و آموزههای قرآن کریم و ارادت و محبت به پیامبر اسلام حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعوت کردهاند.
در اندیشهی مقام معظم رهبری اتحاد مسلمانان و پرهیز آنان از اختلاف و تفرقه، زمینهای مساعد برای “ایستادگی جمعی در برابر زورگوییهای نظام سلطه"و “دفاع از منافع و حقوق ضایعشدهی جهان اسلام” به شمار میآید.
آنچه در ادامه میآید گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی وحدت اسلامی است که مواردی چون:
الف - معنا، اهمیت و ضرورت وحدت اسلامی
ب - خطرات و موانع پیشروی وحدت اسلامی
ج - پیشنهادات و راهکارهایی برای تحقق وحدت اسلامی
در آن مورد توجه و بازخوانی قرار گرفته است.
الف- معنا، اهمیت و ضرورت وحدت اسلامی
وحدت به معنای تمسک “جمعی” به حبلاللَّه است
قرآن میفرماید: “واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً ولاتفرّقوا". اعتصام به حبلاللَّه برای هر مسلمان یک وظیفه است؛ اما قرآن اکتفا نمیکند به اینکه ما را به اعتصام به حبلاللَّه امر کند، بلکه به ما میگوید که اعتصام به حبلاللَّه را در هیئت اجتماع انجام بدهید؛ “جمیعاً"؛ همه با هم اعتصام کنید. و این اجتماع و این اتحاد، یک واجب دیگر است. بنابراین، علاوه بر اینکه مسلمان باید معتصم به حبلاللَّه باشد، باید این اعتصام را به همراه دیگرِ مسلمانها و همدست با آنها انجام دهد. ما این اعتصام را درست بشناسیم و آن را انجام دهیم. آیهی شریفهی قرآن میفرماید: “فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللَّه فقداستمسک بالعروة الوثقی". این، اعتصام به حبلاللَّه را برای ما معنا میکند. تمسک به حبلاللَّه چگونه است؟ با ایمان باللَّه و کفر به طاغوت. امروز طاغوت اعظم در دنیا، رژیم ایالات متحده امریکاست.(۱)
اتحاد مسلمین به معنای انصراف از عقاید خاص نیست
مراد ما از وحدت اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامی و عقاید کلامی و عقاید فقهی - هر فرقهای عقاید خودش را دارد و خواهد داشت - میدان علمی است؛ میدان بحث فقهی است؛ میدان بحث کلامی است و اختلاف عقاید فقهی و کلامی میتواند هیچ تأثیری در میدان واقعیت زندگی و در میدان سیاست نداشته باشد. مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: “ولاتنازعوا فتفشلوا". تنازع نباشد، اختلاف نباشد.(۲)
اتحاد مسلمین، به معنای انصراف مسلمین و فِرَق گوناگون از عقاید خاص کلامی و فقهی خودشان نیست؛ بلکه اتحاد مسلمین به دو معنای دیگر است که هر دوی آن باید تأمین بشود: اول این که فِرَق گوناگون اسلامی (فِرَق سنی و فِرَق شیعه) - که هر کدام فِرَق مختلف کلامی و فقهی دارند - حقیقتاً در مقابله با دشمنان اسلام، همدلی و همدستی و همکاری و همفکری کنند. دوم این که فِرَق گوناگون مسلمین سعی کنند خودشان را به یکدیگر نزدیک کنند و تفاهم ایجاد نمایند و مذاهب فقهی را باهم مقایسه و منطبق کنند. بسیاری از فتاوای فقها و علما هست که اگر مورد بحث فقهیِ عالمانه قرار بگیرد، ممکن است با مختصر تغییری، فتاوای دو مذهب به هم نزدیک شود.(۳)
وحدت یعنی ایستادگی متحدانه در برابر دشمن مشترک
امروز منطقه جغرافیایی مسلمانان، مهمترین مناطق عالم است. کشورهای آنها از لحاظ طبیعی، جزو ثروتمندترین کشورهای عالم است. امروز دروازه آسیا به اروپا، دروازه اروپا به آسیا و آفریقا، آفریقا به اروپا و آسیا، متعلّق به مسلمانان است. این منطقه سوقالجیشی و سرزمینهای بابرکتی که در اختیار مسلمانان است، امروز حامل و حاوی امکاناتی چون نفت و گاز و امثال اینهاست که بشر برای تمدّن خود، به صورت روزمرّه به آن احتیاج دارد. یک میلیارد و چند صد میلیون نفر مسلمان هستند؛ یعنی بیش از یک پنجمِ مردم دنیا. این همه جمعیت، در چنین منطقهای؛ آن هم با برافراشته شدن پرچم اسلام در قلب این منطقه - یعنی در ایران اسلامی که امروز قلب و مرکز اصلیِ دنیای اسلام است - چرا باید از این استفاده نشود؟ این، یک امکان بزرگ در اختیار مسلمانان است.
وقتِ آن رسیده است که دنیای اسلام به خود آید و اسلام را به عنوان صراط المستقیم الهی و راه نجات انتخاب کند و در آن، با استحکام قدم بردارد. وقت آن رسیده است که دنیای اسلام، اتّحاد خود را حفظ کند و در مقابل دشمن مشترکی که همه گروههای اسلامی، آسیب آن دشمن را دیدهاند - یعنی استکبار و صهیونیسم - به طور متّحد بایستد، شعارهای واحدی بدهد، تبلیغ واحدی بکند و راه واحدی را بپیماید. انشاءاللَّه مورد تأیید پروردگار و مورد حمایت قوانین و سنن الهی هم خواهد بود و پیش خواهد رفت.(۴)
وحدت مسلمین؛ مسأله استراتژیک
هدف از این کار آن است که با شعار وحدت مسلمین، که شعار درست و ضرورییی هم است و من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را یک مسألهی استراتژیک میدانم - یک مسألهی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب میکند که با مسلمین غیر شیعه ارتباطات داشته باشیم - مسلمانان، بتدریج این اختلافات مذهبی و طایفهیی را کم کنند و از بین ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با این انگیزهی صحیح، مسألهی وحدت مسلمین را در جمهوری اسلامی، یک مسألهی اساسی قرار دادهایم. امام بارها فرمودند، ارگانهای مختلف جمهوری اسلامی نیز بر این اساس برنامهریزی و طراحی و تلاش کردند و ماها هم سخنرانی کردیم.(۵)
ب- خطرات و موانع پیشروی وحدت اسلامی
کجفهمی و بیاطلاعی؛ مانع اتحاد
انسجام اسلامی در یک وجه، خود ناظر به همهی دنیای اسلامی است باید با هم منسجم باشند؛ باید به یکدیگر کمک کنند؛ هم دولتهای اسلامی، هم ملتهای اسلامی. و دولتهای اسلامی در استفادهی از ظرفیت ملتهای اسلامی برای ایجاد این وحدت بزرگ، میتوانند سهم و نقش داشته باشند.
چیزهایی مانع از اتحاد میشود. عمدهی آنها بعضاً کجفهمیها و بیاطلاعیهاست؛ از حال هم خبر نداریم؛ دربارهی هم توهمات میکنیم؛ دربارهی عقاید هم، دربارهی تفکرات یکدیگر دچار اشتباه میشویم؛ شیعه دربارهی سنی، سنی دربارهی شیعه؛ فلان ملت مسلمان دربارهی آن ملت دیگر، دربارهی همسایهاش؛ سوء تفاهمها، که دشمنان هم بشدت بر این سوءتفاهمها دامن میزنند. افرادی هم متأسفانه بر اثر همین سوء فهم، سوء تحلیل، ندیدن نقشهی کلی دشمن، بازیچهی این بازی دشمن قرار میگیرند و دشمن از آنها استفاده میکند. گاهی یک انگیزهی خیلی کوچک، انسانی را وادار میکند حرفی بزند، موضعی بگیرد، کاری بکند که دشمن در نقشهی کلی خود از آن حرف استفاده میکند و شکاف را بین برادران زیاد میکند.(۶)
عوامانه شدن اختلافات مذهبی؛ عامل درگیری و خشونت بین مسلمانان
اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امری است که هست و طبیعی است، و مخصوص شیعه و سنی هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنی، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات وجود داشته است. تاریخ را نگاه کنید، میبینید هم بین فرق فقهی و اصولی اهل تسنن - مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و اینها - هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتی وجود داشته است. این اختلافات وقتی به سطوح پایین - مردم عامی - میرسد، به جاهای تند و خطرناکی هم میرسد؛ دست به گریبان میشوند. علما مینشینند با هم حرف میزنند و بحث میکنند؛ لیکن وقتی نوبت به کسانی رسید که سلاح علمی ندارند، از سلاح احساسات و مشت و سلاح مادی استفاده میکنند که این خطرناک است. در دنیا این همیشه بوده؛ همیشه هم مؤمنین و خیرخواهان سعی میکردند که مانع بشوند؛ علما و زبدگان، تلاششان این بوده است که نگذارند سطوح غیرعلمی کارشان به درگیری برسد؛ لیکن از یک دورهای به این طرف، یک عامل دیگری هم وارد ماجرا شد و آن “استعمار” بود. نمیخواهیم بگوییم اختلاف شیعه و سنی همیشه مربوط به استعمار بوده؛ نه، احساساتِ خودشان هم دخیل بوده؛ بعضی از جهالتها، بعضی از تعصبها، بعضی از احساسات، بعضی از کجفهمیها دخالت داشته؛ لیکن وقتی استعمار وارد شد، از این سلاح حداکثر استفاده را کرد.(۷)
ج- پیشنهادات و راهکارهایی برای تحقق وحدت اسلامی
برجستگان مبارزهی با استعمار بر وحدت تکیه کردهاند
لذا شما میبینید برجستگان مبارزهی با استعمار و استکبار، روی مسئلهی “وحدت امت اسلامی” تکیهی مضاعف کردهاند. شما ببینید سیدجمالالدین اسدآبادی (رضواناللَّهتعالیعلیه) معروف به افغانی و شاگرد او شیخ محمد عبده و دیگران و دیگران، و از علمای شیعه مرحوم شرفالدین عاملی و بزرگان دیگری، چه تلاشی کردند برای اینکه در مقابلهی با استعمار نگذارند این وسیلهی راحتِ در دست استعمار، به یک حربهی علیه دنیای اسلام تبدیل شود. امام بزرگوار ما از اول بر قضیهی وحدت اسلامی اصرار میکرد. (۸)
وجود نبیّ مکرّم اسلام(ص)؛ بزرگترین مایه وحدت اسلامی
وجود نبیّ مکرّم اسلام(صلّیاللَّهعلیهوالهوسلّم)، بزرگترین مایهی وحدت در همهی ادوار اسلامی بوده است و امروز هم میتواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدسِ بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقاید همهی مسلمانهاست و همین محوریت، یکی از موجبات انس دلهای مسلمین و نزدیکی فِرَق اسلامی با یکدیگر به حساب میآید.
توصیهی ما به همهی مسلمانان عالم این است که روی ابعاد شخصیت پیامبر و زندگی و سیره و اخلاق آن حضرت و تعالیمی که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زیادی بشود.(۹)
مساله غدیر؛ یکی از محورهای وحدت اسلامی
مسأله غدیر هم میتواند مایه وحدت باشد؛ همچنان که مرحوم آیةاللَّه شهید مطهری مقالهای با عنوان “الغدیر و وحدت اسلامی” دارد. او کتاب الغدیر را - که درباره مسائل مربوط به غدیر است - یکی از محورهای وحدت اسلامی میداند که درست هم هست. ممکن است به نظر عجیب بیاید، اما واقعیت مطلب همین است. خودِ مسأله غدیر، غیر از جنبهای که شیعه آن را به عنوان اعتقاد قبول کرده است - یعنی حکومت منصوب امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام از طرف پیامبر که در حدیث غدیر آشکار است - اصل مسأله ولایت هم مطرح شده است. این دیگر شیعه و سنّی ندارد.
اگر امروز مسلمانان جهان و ملتهای کشورهای اسلامی، شعار ولایت اسلامی سر دهند، بسیاری از راههای نرفته و گرههای ناگشوده امت اسلامی باز خواهد شد و مشکلات کشورهای اسلامی به حل نزدیک خواهد گشت.(۱۰)
ارشاد گروههای تکفیری و آگاهسازی مردم؛ وظیفهی علما
ما بایستی مردم خودمان را هشیار و بیدار کنیم و خودمان مراقب باشیم. آن کسانی که بدون فهم، فهم حقیقت، بدون تقوا، جمعیت عظیمی از مسلمانان را از دین خارج میدانند، خارج میکنند، تکفیر میکنند این گروههای تکفیریِ نادان - حقیقتاً مناسبترین صفت برای اینها نادانی است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست - اینها را بایستی ما تا آنجایی که میتوانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما “و لتصغی الیه افئدة الذین لایؤمنون بالأخرة و لیرضوه و لیقترفوا ما هم مقترفون” بعضیها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرفهای دشمنان میشوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفهی علما، وظیفهی سنگینی است. امروز وحدت دنیای اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیای اسلام حقیقتاً میتواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامی دست پیدا کند؛ میتواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند.(۱۱)
منشور وحدت اسلامی را تهیه کنید
علاج اصلی، داروی اصلی برای امروزِ دنیای اسلام، داروی “اتحاد” است؛ باید با هم متحد بشوند. علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کجفهمِ متعصبِ وابستهی به این، یا فلان، یا آن فرقهی اسلامی، نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند. تهیهی منشور جزو کارهایی است که تاریخ، امروز از روشنفکران اسلامی و علمای اسلامی مطالبه میکند. اگر شما این کار را نکنید، نسلهای بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد. میبینید دشمنیِ دشمنان را ! میبینید تلاش آنها را برای نابود کردن هویت اسلامی و ایجاد اختلاف بین امت اسلامی! بنشینید علاج کنید؛ اصول را بر فروع ترجیح بدهید. در فروع ممکن است افراد یک مذهب هم با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعی ندارد. مشترکات بزرگی وجود دارد؛ گرد این محور - محور مشترکات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئهی دشمن باشند؛ مواظب بازی دشمن باشند. خواص، بین خودشان بحثهای مذهبی را بکنند، اما به مردم نکشانند؛ دلها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند؛ دشمنیها را زیاد نکنند؛ چه بین فرقههای اسلامی، چه بین ملتهای اسلامی، چه بین گروههای اسلامی در یک ملت.(۱۲)
نظرات فرق مختلف اسلامی را در مجموعهای واحد جمع کنید
علمای اسلامی باید کوشش کنند. فقها و متکلمین و فلاسفهی اسلامی بنشینند آراء را با یکدیگر تطبیق کنند و آنها را در مجموعههایی جمع نمایند تا نظرات فِرَق مختلف اسلامی در مجموعهی واحد و با نگاه مساعد به یکدیگر، در اختیار همهی مسلمین قرار بگیرد. این، از جمله کارهای بسیار لازم و ضروری است.(۱۳)
(۱) - بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۸۵/۰۵/۳۰
(۲) - بیانات در دیدار شرکت کنندگان در همایش کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۸۵/۰۵/۳۰
(۳) - بیانات در دیدار میهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۶۸/۰۷/۲۴
(۴) - بیانات در دیدار مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۷۶/۰۵/۰۱
(۵) - بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنفرانس جهانی اهلبیت(ع) ۱۳۶۹/۰۱/۲۶
(۶) - بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۶/۰۱/۱۷
(۷) - بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هماندیشی علمای اهل تسنن و تشیع ۱۳۸۵/۱۰/۲۵
(۸)- بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هماندیشی علمای اهل تسنن و تشیع ۱۳۸۵/۱۰/۲۵
(۹)- بیانات در دیدار میهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۶۸/۰۷/۲۴
(۱۰)- بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) ۱۳۷۹/۰۱/۰۶
(۱۱)- بیانات در دیدار شرکتکنندگان در هماندیشی علمای اهل تسنن و تشیع ۱۳۸۵/۱۰/۲۵
(۱۲)- بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۸۶/۰۱/۱۷
(۱۳)- بیانات در دیدار میهمانان شرکتکننده در کنفرانس وحدت اسلامی ۱۳۶۸/۰۷/۲۴
برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیه الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)
روایت تاریخی؛ هفته وحدت چگونه نامگذاری شد؟
شاید جالب باشد که بدانیم ایده ی نام گذاری هفته ای به نام «وحدت»، مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نام گذاری پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانی که حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری می کردند. روایت این نام گذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم:
شکل گیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکى از ابزارهاى همیشه مورد استفاده ى دشمنان ملتهاى مسلمان براى اختلاف، مسئله ى اختلافات مذهبى، شیعه و سنى و از این قبیل بوده. دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنى و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کارى است که دائم انجام گرفته است، الان هم دارد انجام می گیرد.
جمهورى اسلامى از اولین روز در مقابل این توطئه ایستاده است؛ علت هم این است که ما ملاحظه ى کسى را نمیکنیم؛ این عقیدهى ماست. قبل از اینکه نظام اسلامى تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزهى انقلابى در آن روز - که هنوز خبرى از حکومت اسلامى و جمهورى اسلامى نبود - در جهت وحدت شیعه و سنى تلاش میکردند. من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علماى سنى حنفى شهرهاى بلوچستان - ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان - با آنهائى که بحمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمى هستیم. من آنجا تبعیدى بودم، دستگاه ها نمیخواستند بگذارند تلاشى از سوى ما انجام بگیرد؛ اما در عین حال ما گفتیم بیائید کارى کنیم که یک نشانهاى از اتحاد شیعه و سنى را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئلهى هفتهى وحدت - ولادت نبى اکرم در دوازدهم ربیعالاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیعالاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنى از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقى بوده است، مال امروز و دیروز نیست. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذر نیست
فکر وحدت اسلامى یک فکر زودگذرِ تازه پا نیست، بلکه از اعماق دل ما مى جوشد. سنّى براى خود سنّى است، شیعه هم براى خود شیعه است، هرکدام عقاید و مناسکى دارند و هیچ کدام دیگرى را مجبور نمى کند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده. حقیقت این است که هر دو به خداى واحد، قبله ى واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهاى واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایى که تبعید بودم - آقاى مولوى قمرالدّینى این جاست - پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان هفده ربیع - که ما شیعه ها هفده ربیع را روز ولادت پیغمبر مى دانیم و جشن مى گیریم - و دوازده ربیع را - که شما سنّیها روز ولادت پیامبر مى دانید - جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد. اتّفاقاً در همان روزهاى اوّل و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کارى انجام دهیم. به این چیزها توجّه داشته باشید. خوب؛ طبیعى است که هر کسى براى عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیدهى خود احترام مىگذارد، مگر مستلزم این است که به عقیده ى عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیده ى خود احترام مى گذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را مى خواهد و این آتش عجیبى است اگر مشتعل شود.
الان شما ببینید در همین همسایگى این مرز ما، دستهایى اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنّى را تحریک مى کنند. سرِ همین اختلافات، همدیگر را کافر و فاسق و فلان مى دانند و مى کشند. این است که من تأکید مى کنم و این نکته ى اساسى است. بله؛ از دوستان و علماى عزیز خیلى متشکّرم که تلاش کردید؛ اما این تلاش را تعمیق کنید و به دوستیها عمق ببخشید؛ هرکدام هم در مذهب خود پایدار و ثابت قدم بمانید. بحث علمى و فکرى و غیره هم به جاى خود محفوظ، خیلى خوب است و مانعى هم ندارد. اما مراقب اختلاف باشید؛ مراقب مردم باشید؛ مراقب دست دشمن باشید. 1381/12/02
علما به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند
اوّلِ انقلاب هم اوّلین نقطه اى که امام، هیأت اعزام کردند، گمان مىکنم بلوچستان بود. بنده را خواستند، یک حکم هم نوشتند که در رادیو خوانده شد. من با جماعتى راه افتادم و به بلوچستان رفتم. مرحوم مولوى عبدالعزیز ساداتى ملازهى آن موقع حیات داشتند؛ رفتیم ایشان را در سراوان دیدیم.
غرض؛ دوستان فراوانى از مجموعه ى علماى منطقه بودند که به نداى وحدت پاسخ مثبت دادند. بالاتر از این بگویم؛ در دلِ خودشان حقیقتاً این ندا وجود داشت. جامعه ى ایرانى و اسلامى از این وحدت سود برد. اوایل انقلاب با ایجاد درگیرى و با استفاده از بعضى آدمهاى ناباب توانستند در ایرانشهر و جاهاى دیگر کارهایى بکنند؛ لیکن به جایى نرسید و اختلاف مورد نظر آنها بحمداللَّه به وجود نیامد…
من خودم همان سفرى که آمدم، در ایرانشهر همه ى رؤساى طوایف را جمع کردم و در جلسه اى با آنها صحبت کردم و گفتم نظامِ جمهورى اسلامى بنا دارد که در سرتاسر کشور عدالت واقعى را اجرا کند؛ لذا ظلم و تعرّض و تبعیض را بین استانها و طوایف کشور هیچ تحمّل نمى کند و شما به این امر کمک کنید. به آنها گفتم که این نظام از نظام قبل به مراتب نیرومندتر است؛ چون آن نظام به دستگاههاى امنیتى و اطّلاعاتى و سلاحِ خودش متّکى بود؛ اما این نظام به عواطف و دلها و علایق مردم متّکى است.
۱۳۷۹/۰۸/۱۶
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیه العظمی خامنه ای (مدظله العالی)