کتاب «مهارتهای دعوت فرزندان به نماز»
کتاب «مهارتهای دعوت فرزندان به نماز»، نوشته حجت الاسلام جابری، راهکارهای حل این نوع مشکلات را بررسی کرده است.
کتاب «مهارتهای دعوت فرزندان به نماز» طی پنج ماه با استقبال مخاطبان به چاپ پنجم رسید. این اثر به بررسی جوانب مختلف این مسأله میپردازد.
عواملی که باعث میشوند تا فریضههای عبادی همچون نماز برای کودکان و نوجوانان خوشایند و دلپذیر شوند در این کتاب مورد اشاره بوده است.
کتاب «مهارتهای دعوت فرزندان به نماز»، نوشته حجت الاسلام محمدعلی جابری، راهکارهای حل این نوع مشکلات را بررسی کرده است.
در فصل اول کتاب، به صورت مختصر از ضرورت دعوت فرزندان به نماز و نقش نماز در آینده زندگی آنان سخن به میان آمده است.
فصل دوم کتاب به بیان ۱۰ اصل تربیتی لازم در این مسیر و همچنین دوازده راهکار عمومی دعوت کودک و نوجوان به نماز اختصاص یافته است.
در فصل سوم کتاب با تقسیم دوران کودکی، به دوره کودکی اول و کودکی دوم، پس از بیان ویژگیهای اختصاصی هر دوره، به بیان راهکارهای ویژه آن دوره پرداخته شده است.
در فصل پایانی کتاب، پس از بیان یازده ویژگی نوجوان، دوازده راهکار برای دعوت نوجوانان به نماز بیان شده است.
همچنین در پایان کتاب، چهار گام اساسی برای دعوت نوجوانانی که نماز را کنار گذاشتهاند، تبیین شده است.
این کتاب را دفتر نشر معارف چاپ کرده و طی پنج ماه به چاپ پنجم رسیده است.
برشی از کتاب:
کودکان زیر هفت سال با تکرار دمخور و مأنوساند. آنها برخلاف کودکان دبستانی یا نوجوانان، از تکرار خسته نمیشوند و از آن لذت میبرند؛ برای مثال، کودک اگر صدبار چراغ را خاموش و روشن کند، خسته نمیشود. لذت بردن کودک از تکرار، فرصت مناسبی برای ایجاد عادت به نماز، حجاب و سایر دستورات دینی است. کودک علاوه بر علاقه داشتن به تکرار، بهشدت به تقلید علاقهمند است. برای تشویق کودک به تقلید نماز، باید چند گام برداشت:
خوشایندسازی نماز
بر اساس قانونی نانوشته، افراد از کارهای ناخوشایند پرهیز میکنند؛ بنابراین باید نماز را برای کودک دلپذیر ارائه کرد. باید کوشید تا خاطرهای ناخوشایند از نماز در ذهن کودک شکل نگیرد؛ زیرا خاطره ناپسند میتواند او را برای همیشه یا مدتی طولانی از نماز فراری دهد. راهکارهای زیر برای ایجاد حس خوشایند به نماز پیشنهاد میشود:
الف) معطر کردن فضای خانه در اوقات نماز: همزمانی خوشبو شدن خانه و اذان میتواند تداعی مثبتی از نماز در ذهن کودک ثبت کند.
ب) مراعات روحیه کودک: کودک در هفت سال نخست، خود را بر زمین و زمان امیر میداند و میکوشد از هر راهی به خواستهاش برسد. او در مسیر رسیدن به خواستهاش هرکس و هرچیز مزاحم را پس میزند، خواه نماز باشد یا غیر نماز. علاوه بر خوشایندسازی نماز، از تلخ کردن آن در کام کودک نیز باید اجتناب کرد. والدین باید فهرست کارهایی که نماز را برای کودک ناگوار میکنند، تهیه و از آنها دوری کنند.
نوزاد شیرخوار بیشباهت به خروس بیمحل نیست؛ زیرا چیزی به نام “زمان” نمیشناسد. شب، روز، وقت خواب، زمان نماز، هنگام مطالعه، موقع آشپزی و دیگر زمانها در نگاه او یکی هستند. مغز نوزاد بهمحض دریافت پیام گرسنگی، فرمان گریه میدهد و بلافاصله گریه شروع میشود. چهبسا تا پایان شیرخوارگی، بارها این گریه با نماز همزمان شود. بیتوجهی به کودک به بهانه نماز، آن را از همان ابتدا در کامش تلخ میکند.
وقتی نوزاد کشانکشان خود را به سجاده میرساند و مُهر را برمیدارد، نباید واکنش بد نشان داد؛ زیرا عصبانیت، اخم و کشیدن پا بهتدریج او را از نماز دلزده میکند. کودک در این دوران همهچیز و همهکس را به چشم اسباببازی میبیند. مهر، تسبیح، سجاده، چادر نماز و عبا در دیده کودک تقدّس ندارند و از بازی با آنها نیز نمیگذرد. کودک علاقه عجیبی به سواری گرفتن از دیگران دارد و معمولاً هنگام سجده سراغ والدین میآید. در این موقعیت باید کمی سجده را طول داد تا بهره کودک کامل شود.
کودکان کمطاقتاند و دلودماغ کارهای سخت و طولانی را ندارند. “کودکان در صورتی از چیزی تقلید میکنند که تقلید کردن از آن خیلی دشوار نباشد"؛ بنابراین باید نماز را بهگونهای خواند تا کودک بتواند از آن تقلید کند؛ برای مثال، میتوان در رکوع و سجده از ذکر «سُبْحَان اللَّه، سُبْحَان اللَّه، سُبْحَان اللَّه» بهره برد. علاوه بر این، گاهی همزمان با نماز مادر، کودک شروع به گریه میکند. در این موقعیت باید از مستحبات نماز چشم پوشید و به داد کودک رسید. روزی رسول خدا (ص) دو رکعت آخر نماز ظهر را سریعتر خواندند. پس از نماز، مردم با تعجب پرسیدند «آیا در نماز اتفاقی افتاد؟ فرمود: آیا گریه کودک را نشنیدید؟!»
برای تهیه کتاب به فروشگاههای «پاتوق کتاب» در سراسر کشور، کتابفروشیهای حرم امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س) و مسجد مقدس جمکران مراجعه کنید.
منبع خبرگزاری حوزه،
فرصت زندگی برای افزایش حسنات و عذرخواهی از گناهان
شرح حدیثی از پیامبر اعظم(ص) در ابتدای درس خارج فقه درباره فرصت زندگی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
اَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قالَ: اَخبَرَنا اَبو عُمَرَ قالَ: حَدَّثَنَا الحارِثُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ اَبی اُسامَةَ التَّمیمیُّ قالَ: حَدَّثَنَا الوَاقِدِیُّ مُحَمَّدُ بنُ عُمَرَ قالَ: حَدَّثَنا عَبدُ اللّهِ بنُ جَعفَرٍ الزُّهریُّ، عَن یَزیدَ بنِ الهادِ، عَن هِندٍ بِنتِ الحَارِثِ الفِراسیَّةِ، عَن اُمِّ الفَضلِ قالَت: دَخَلَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) عَلى رَجُلٍ یَعودُهُ وَ هُوَ شاکٍ فَتَمَنَّى المَوتَ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ): لا تَتَمَنَّ المَوتَ فَاِنَّکَ اِن تَکُ مُحسِناً تَزدَد اِحساناً اِلى اِحسانِکَ وَ اِن تَکُ مُسیئاً فَتُؤَخَّرُ تُستَعتَبُ فَلا تَمَنَّوُا المَوت.(۱)
عن اُم الفَضل، قالت: دَخَلَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) عَلى رَجُلٍ یَعودُهُ وَ هُوَ شاکٍ فَتَمَنَّى المَوتَ
پیغمبر به عنوان عیادت رفتند سراغ یکی از مسلمانها که مریض بود و شکایت داشت؛ لابد دردی، مشکلی، چیزی داشته. به پیغمبر گفت: «آقا! دلم میخواهد زودتر مرگم فرا برسد».
فَقالَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ): لا تَتَمَنَّ المَوتَ فَاِنَّکَ اِن تَکُ مُحسِناً تَزدَد اِحساناً اِلى اِحسانِک
[پیغمبر فرمود:] آرزوی مرگ نکنید، دعا برای مرگِ خودتان نکنید؛ اگر شما آدمِ خوبی هستید، وقتی [شما] انشاءالله چند سال دیگر و جوانهایتان انشاءاﷲ شصت هفتاد سالِ دیگر زنده ماندید، طبعاً بر احسانِ خودتان خواهید افزود، کفهی حسنات خودتان را سنگین خواهید کرد. اگر این زندگیِ طولانی زحماتی دارد، مشکلاتی دارد، خطراتی دارد، این حُسن را هم دارد که اگر انسان اهل احسان باشد، اهل تقوا باشد، کفهی حسنات خودش را روزبهروز افزایش میدهد.
وَ اِن تَکُ مُسیئاً فَتُؤَخَّرُ تُستَعتَبُ فَلا تَمَنَّوُا المَوت
آمدیم و شما گناهکاری و مسلِم نیستی؛ اجلِ تو را عقب میاندازند تا تو عذرخواهی کنی. تُستَعتَب، یعنی همین که در دعاها هست: لَکَ العُتبیٰ؛(۲) عذرخواهی کردن، معذرتخواهی کردن. عمرت به تأخیر میافتد و این فرصت وجود دارد که انسان عذرخواهی کند. پس بنابراین، فرصتِ حیات فرصتِ خوبی است؛ مرگ را آرزو نکنید!
۱) امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۸۵؛ «امّ فضل میگوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به نزد مردی رفت تا از او عیادت کند؛ او از بیماری شکایت داشت و آرزوی مرگ میکرد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به او فرمود: آرزوی مرگ نکن؛ زیرا اگر نیکوکار باشی، [با زنده بودن] نیکیای به نیکیهایت افزوده میشود و اگر گناهکار باشی فرصت مییابی از گناهانت عذرخواهی کنی؛ پس آرزوی مرگ نکنید.
۲) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۹۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
یکشنبه ۱۳۹۸/۰۹/۲۴
دعای مستجاب (شهید دستغیب)
«ای بشر! خودت را حساب كن، ببین مالك تو كیست؟ بگو همان كسی كه از شكم مادر تا اینجا مرا آورده است، آن خدای بزرگی كه اراده او در من حكمرواست نه خودم. من دلم میخواهد مثل همیشه موی سر و صورتم سیاه باشد، اما موها سفید و دندانها ریخته و قوا ضعیف میگردد. سلطان برمن آن كسی است كه بدون میل من، بدون دلخواه من، آنچه بخواهد انجام میدهد. پادشاه من كسی است كه بر من حكم میكند بدون اراده من و من نتوانم تخلف كنم. بشری را پیدا كنید كه توانسته باشد از حكومت خدا فرار كرده باشد. و لا یمكن الفرارمن حكومتك «دعای كمیل» همه مخلوقند و مقهورند، مالكی نیست مگر خدا. قل اللهم مالك الملك: مالكیت برای خداست و بس.
حال در این میان این مالك مطلق هستی انسان را اشرف مخلوقات خویش قرار داده و امانت عبودیت و بندگی را به او داده و او پذیرفته خداوند تاج كرامت بر سر این انسان خاكی نهاده تا جایی كه خلیفه وی در زمین و دل مومن عرش الرحمن میشود.
عرش كل عالم وجود تمام كهكشانها، تمام كرهها، تمام جهان هستی، عرش خدا، یعنی محل سلطنت خدا، محل قدرت خداست، از آن جمله دل مؤمن «قلب المومن عرش الرحمن»
ای انسان توجه كن تا كجا اوج گرفتهای و خودت هم نمیدانی. همین قدر بدان این قلب تو اگر سلیم شد، انشاءالله غیر از خدا چیزی در او نباشد و از حب مال و جاه و مقام و ریاست و شهوات پاك بشود. همهاش خدا و آنچه خدائی است گردد. اگر دل سالم شد، میشود عرش الرحمن. از نشانه قلب سلیم این است كه اگر نقصی به دنیایت رسید، دلت تكان نخورد و اگر به دینت رسید دلت شكسته شود و پژمرده و ناراحت و مضطرب شوی. خدا در قرآن میفرماید: «با زبانتان بگویید سبحانالله، الحمدالله، وگرنه باطنتان و باطن جمیع اشیا همه میگویند سبحانالله الحمدالله».
با این اوصاف كه همه جهان خلقت خداوند را تسبیح میكنند، آیا سزاوار و شایسته نیست انسانی كه از نطفهای گندیده به وجود آمد و نه به نیازها و نه به دفع بدی و شر از خود قادر بود و نه علم داشت، نباید خداوند را تسبیح كند كه با این همه به مقام اشرف مخلوقات هم نائل شده است.
ما عدم بودیم تقاضامان نبود
لطف حق ناگفته ما میشنود
(مولانا)
وقتی پا به جهان هستی گذاردیم چه كس مهر و محبت ما را در دل اطرافیان قرار داد و … در حال سكرات مرگ، در آن حال كه در بستر افتادهای، حالت طوری است كه آنها كه اطرافت نشستهاند میگویند: «آیا كسی هست به داد این بدبخت برسد؟»
مرض سخت است، حالت سكرات است و «وظن انه الفراق»، ولی خود بدبختش میداند كه نه دكتر به كار میخورد، نه كاری از دعا و توسل بر میآید. معلوم میشود همهاش كار خداوند بوده. آن حالی كه ساعت مرگ آدمی از همه میبرد، میبیند نه رفیق، نه پول به كارش نمیخورد. آیا به پول میشود خرید این بیچاره محتضر را؟ در آن حال كه حس میكند از هیچ كس كاری بر نمیآید، چطور متوجه به مبداش میگردد؟ ای كاش آن حال، حالا پیدا شود و بفهمد
همه مشتی خاكند، همه عاجزند و ذلیل و همه «لا یملك لنفسه نفعا و لاضرا ولا موتا ولا حیوه و لا نشورا»، آن وقت خدا را به آن عظمت بشناسد و خود و همه را به حقارت، متوجه میشود كه من با این حقارتم در برابر عظمت خدا چه گناهانی كه نكردم.
منبع: ماهنامه شاهد یاران53_
نقش دوستان
تا توانی می گریز از یار بد.. یار بد بد تر بود از مار بد
مار بد تنها ترا بر جان زند یار بد بر جان و ایمان زند
راه دوست داشتن خدا در توصیه خداوند به داود نبی(ع)
پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
خداوند به داود علیه السلام فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلقم گردان.
داود گفت: پروردگارا! آری، من تو را دوست دارم، اما چگونه تو را محبوب خلقت گردانم؟
فرمود: نعمت هایم را برای ایشان یادآوری کن. زیرا وقتی نعمتهایم را بر آنان بازگو کردی، مرا دوست خواهند داشت.
متن حدیث:
قالَ النبیُّ صلی الله علیه و آله: قالَ اللّه ُ عزَّوجَلَّ لِداود علیه السلام: أحبِبْنی وَ حَبِّبْنی إلی خَلقی! قالَ: یا رَبِّ نَعَم، أنَا اُحِبُّکَ فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ اِلی خَلقِکَ؟ قالَ: اُذکُر أیادِیَّ عِنْدَهُم، فإنَّکَ اِذَا ذَکَرْتَ ذلِکَ لَهُم أحَبُّونی.