شکوه اربعین به واسطه سوگند حضرت زینب(س) است: «نام ما تا ابد زنده است»
آیت الله جوادی آملی : این مراسم باشکوه اربعین از سوگند زینب کبری(سلام الله علیه) نشأت میگیرد؛ او عالمه غیر معلمه است، زینب کبری سوگند یاد کرد قسم به خدا نمیتوانید نام ما را فراموش کنید.
آیت الله العظمی جوادی آملی با اشاره به نزدیکی ایام اربعین شهادت سید و سالار شهیدان امام حسین علیه السلام با اشاره به فرازهایی از زیارت عالیه بیان داشتند:
گرچه وجود مبارک نوح گفت: خدایا! من سالیان متمادی شبها و روزها مردم را دعوت کردم و رنج شبانه روز کشیدم تا این قوم را هدایت کنم، ولی اینها نپذیرفتند لکن در زیارت اربعین حسین بن علی علیه السلام عرض می کنیم « بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» تنها سخنان شب و روز نیست؛ بلکه سخن از بذل جان و مال است، آن حضرت خون خود را در راه زنده کردن جامعه نثار کرد.
ایشان در ادامه اظهار داشتند: اگر ذات اقدس الهی برنامه رسمی انبیا را دو امر اساسی یعنی یکی تعلیم کتاب و حکمت و دیگری تزکیه قرار داد، وجود مبارک سالار شهیدان همین برنامه را با بذل خود احیا کرده است.
آیت الله العظمی جوادی آملی با بیان جایگاه قوه جزم و عزم در وجود انسان و وظیفه هر یک از این دو قوه اذعان داشتند: نفس ما بیش از دو نیروی اصیل در وجود خود ندارد؛ ما یک نیرویی داریم که او اندیشه و فکر و تفکر و استدلال و قیاس و مانند آن را به عهده دارد و یک نیرویی داریم که عزم و اراده و نیت و اخلاص را تأمین می کند.
جزم بدون عزم، عالم بی عمل می سازد، عزم بدون جزم، مقدس بی درک می سازد، اما در خصوص حسین بن علی علیه السلام فرمود ایشان کاری کرد که با یک دست جزم علمی مردم را تأمین کرد با دست دیگر عزم عملی مردم را بیمه کرد « بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ » که بشوند عالم « وَ حِیرَهِ الضَّلالَه» که بشوند عاقل، و عقل همان است که « عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ»
ایشان تأکید کردند: اربعین سهم تعیین کننده ای در جامعه کردن جامعه دارد؛ جامعه نه یعنی مردم همه جمعاند، جامعه یعنی جمع بین جزم و عزم؛ یعنی جمع بین علم و عمل یعنی جمع بین علم و عقل، جمع این عناصر تشکیل جامعه حقیقی را می دهد. فردی که جمع بین علم و عمل کرده است جهانی است بنشسته در گوشه ای.
معظم له با اشاره به کلامی از عقیله بنی هاشم زینب کبری(سلام الله علیه) بیان داشتند: این مراسم باشکوه اربعین از سوگند زینب کبری(سلام الله علیه) نشئت می گیرد؛ او عالمه غیر معلمه است، زینب کبری سوگند یاد کرد قسم به خدا نمی توانید نام ما را فراموش کنید، وحی ما را از بین ببرید، نام ما تا ابد زنده است.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام
عذر خواهی دیگران را بپذیریم
عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ علیه السلام قَالَ إِنْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمِينِكَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى يَسَارِكَ فَاعْتَذَرَ إِلَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْه.
امام سجاد(علیه السلام) فرمود: اگر کسی در سمت راست تو از تو بدگویی کند و بالافاصله در سمت چپ تو از تو عذرخواهی کند، پوزش او را بپذیر.
مشکاة الانوار اثر علی بن حسن طبرسی، ص229
خانوادهی سالم، انتقال فرهنگ
گزیده ای از بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی:
انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسلهای پیدرپی، به برکت خانواده انجام میگیرد.1
اساس ازدواج و مهمترین مصلحت ازدواج، عبارتست از تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعهای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه تربیت کودکان به بهترین وجه صورت میپذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال میشود معمولاً اختلالات فرهنگی –اخلاقی به وجود میآید.2
اگر نسلها بخواهند فرآوردههای ذهنی و فکری خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار همهی هویت و شخصیت یک انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد و این پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم و بدون اینکه خود آنهاتصنعی به کار ببرند، به طور طبیعی محتوای ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و اینها را به نسل بعدی منتقل میکنند.3
پاورقی:
1. خطبهی عقد مورخهی ۲۶/۱/۱۳۷۷
2. خطبهی عقد مورخهی ۱۶/۱/۱۳۷۸
3. خطبهی عقد مورخهی ۱۵/۱۰/۱۳۷۹
نقش الگویی والدین در تشویق فرزندان به نماز
برای آموزش و جذب فرزندان به نماز، روش های گوناگونی وجود دارد که می توان به فراخور سن و وضع روحی ایشان آنها را به کار گرفت. در این میان، نقش الگویی ارشادگران اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا از روش های بسیار راه گشایی است که خدای تعالی در قرآن برای هدایت انسان ها بارها به شکل مستقیم و غیرمستقیم بهره گرفته است. حکایت های وارد شده از پیامبران در قرآن جملگی از این مقوله است. منظور از تربیت الگویی این است که: «مربی بکوشد نمونه رفتار و کردار پسندیده خود را به طور عملی (مستقیم یا غیرمستقیم) در معرض دید متربی قرار دهد و بدین گونه موقعیت اجتماعی او را دگرگون کند».
به یقین، در میان الگوها نقش پدر و مادر از همه مؤثرتر است. والدین نخستین و اثرگذارترین الگوی عملی فرزندان هستند، بیشترین زمان را با آنان می گذرانند و بیشترین نقش را در شکل گیری شخصیت فرزندان دارند. به همین دلیل، فرزندان همواره در حال همانندسازی از رفتار والدین خود هستند. شیوه رفتاری امام خمینی رحمه الله در تربیت دینی فرزندان، نمونه جالبی از تربیت الگویی است. فریده مصطفوی دختر امام می گوید:
کارهای دینی به ما دیکته نمی شد. در خانواده وقتی ما رفتار امام را می دیدیم، خود به خود در ما تأثیر می گذاشت و همیشه سعی می کردیم که مثل ایشان باشیم، ولو اینکه مثل ایشان نمی شدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یک الگو بودند. وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم ایشان در عمرشان آن کار را نمی کنند، به طور طبیعی ما هم انجام نمی دادیم.
به هر حال، والدین برای آنکه الگوی شایسته و نیکوی فرزندان باشند، باید عامل به نماز باشند؛ دانش و منش تربیتی داشته باشند و در آموزش احکام و معارف نماز کوشا باشند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیرحضوری
داعشی های وطنی این بار در بازار تهران !
مقام معظم رهبری مدظله العالی در دیداری که هفته گذشته۱۳۹۶/۰۷/۲۶ با جمعی از نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی داشتند به نکات بسیار مهمی اشاره کردند که توجه و اهتمام به آن نکات موجبات موفقیت جامعه اسلامی را در پی خواهد بود. معظم له در آخرین توصیه و سفارش خود در جمع نخبگان برتر کشور این چنین بیان داشتند: «مسئولان اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرند. تولید داخلی، منع واردات، جلوگیری از قاچاق؛ اینها آن اوّلی هایش است. امسال سال اشتغال است. الان هم ما در واقع در نیمهی دوّم مهرماه هستیم؛ یعنی بیش از نیمی از سال گذشته. در زمینه ی اشتغال و در زمینه ی تولید داخلی و تولید ملّی، فعّالیّت ها باید افزایش پیدا کند؛ باید مضاعف بشود، عقب ماندگیها باید جبران بشود.»[1]
یکی از مهمترین دغدغه های مقام معظم رهبری مدظله العالی
با اندکی مطالعه و سیر در اندیشه اقتصادی و مدیریتی رهبری معظم متوجه می شویم که، از جمله مهمترین دغدغه های جدی و اساسی معظم له که از همان سال های ابتدایی ریاست جمهوری ایشان و همچنین در دوران زعامت و رهبریشان همواره مورد تأکید و سفارش قرار داشته و آن را از مسئولین مختلف اجرایی و قانون گذار مطالبه کرده اند توجه به مباحث اقتصادی و معیشتی و همچنین توانمند سازی زیرساخت های اقتصادی جامعه بوده است. البته کلید واژه اقتصاد مقاومتی بیشتر در سال های 90 و 91 به بعد وارد ادبیات اقتصادی کشور شده است. به هر حال در اندیشه ی اقتصادی معظم له، اگر جامعه اسلامی از لحاظ اقتصادی توانمند نباشد و از اقتصادی پویا و درون زا بهره مند نباشد، بسیار آسیب پذیر بوده و در برابر تهدیدهای ابرقدرت های جهان ضعیف عمل خواهد کرد و حرفی برای گفتن نخواهد داشت و به نوعی راه تسلط و نفوذ کشورهای استکباری را بر این کشور هموار خواهد ساخت، پیش آمد خطرناکی که مورد نکوهش منابع اسلامی است.[2]
مقام معظم رهبری مدظله العالی این بار نیز در توصیه اقتصادی خود به مسئولین، آنها را متوجه کلید واژه هایی همچون تولید داخلی، واردات بی رویه و قاچاق سازماندهی شده و همچنین بی کاری و اشتغال نمود.
داعشی های وطنی در مصاف با اقتصاد اسلامی
هر چند به کار بردن واژه سخیف داعشی در خصوص تضعیف کنندگان اقتصاد ملی و اسلامی شاید کار شایسته و مناسبی نباشد، ولی اگر به عمق فاجعه و تأثیری که تضعیف کننده های اقتصاد ملی و اسلامی بر اقتصاد کشور دارند، دقت شود متوجه خواهیم شد که این دسته افراد نیز به نوعی در جنگ با کیان اسلامی هستند و زمینه تسلط فرهنگی و اقتصادی ابرقدرهای جهانی را بر ایران هموار می کنند.
1-عاشقان و دلباختگان اجناس خارجی: مقام معظم رهبری مدظله العالی در سخنان خود مسئولین اقتصادی را متوجه تولید داخلی کردند، آنچه مسلم است، تا نگرش آحاد جامعه از مسئولین گرفته تا مردم و شهروندان عادی جامعه به تولید داخلی تغییر نکند، و نگاه به تولید داخلی، نگاهی ارزشی نشود، ما در مقوله تولید موفق نخواهیم شد. یک ایرانی باید برای حیات کارگر ایرانی و نوع محصولی که با تمام مشقت ها، تولید می کند ارزش قائل شود و با بی اعتنایی از کنار تولیدات داخلی عبور نکند و چشم به تولیدات خارجی ندوزد و عاشق و شیدای خریدن اجناس خارجی نباشد.[3]، به طور قطع و یقین سهم مشخصی از موفقیت کشورهای صنعتی حاصل تلاش و کوشش و همچنین بها دادن به تولید داخلی کشورشان بوده است، ما نیز اگر در این مسیر ثابت قدم بوده و به تولید داخلی بها دهیم و سهممان از اقتصاد تنها بهره گیری از مونتاژکاری نباشد به قله های پیشرفت و صنعتی شدن خواهیم رسید.[4]، اگر مسئولین و آحاد جامعه در عرصه ی پیشرفت اقتصادی نگاهی درون زا نداشته باشند و به دنبال توانمند سازی نیروی داخلی نباشند، دسترنجی جز فقر و نداری را عاید جامعه اسلامی نخواهند کرد.
2-قاچاقچیان دانه درشت: به طور قطع و یقین بزرگترین خیانت در عرصه فعالیت های اقتصادی را قاچاقچیان دانه درشت برعهده گرفته اند، افراد منفعت طلبی که با وارد کردن کالای قاچاق زمینه فلج کردن اقتصاد داخلی را فراهم می کنند؛ کار نابخشودنی که به سرعت تسلط اقتصاد خارجی را بر تولید داخلی فراهم می کند. این دسته افراد به جای اینکه ثروت خود را در بازار داخلی و در خدمت تولید ملی قرار دهند، با دور زدن قانون تنها به فکر انباشت ثروت خود بوده و با فرار مالیاتی، کالایی را به کشور وارد می کنند که نه تنها به نفع جامعه اسلامی نیست؛ بلکه خطراتی در حوزه سلامت و عرصه تولید بر جامعه تحمیل می کند. در این بین مسئولین اجرایی و انتظامی کشور باید ساز و کاری را طراحی کنند که مانع فعالیت سوداگران اجناس خارجی و قاچاق باشد.
دیوارهای فولادی در پیش روی تولید
برای موفقیت در عرصه تولید و ایجاد اشتغال در جامعه، مسئولین اجرایی کشور باید دیوارهای فولادی که در پیش روی اقتصاد کشور وجود دارد، را بردارند به اذعان کارشناسان اقتصادی این دیوارهای فولادی عبارتند از: ۱- رکود حاکم بر بازار تقاضا، ۲- در دسترس نبودن تسهیلات سریع و مناسب و با قیمت مطلوب، ۳- مشکلات موجود در مراودات بانکی خارجی، ۴- قوانین مالیاتی و بیمه ای سخت در شرایط رکودی حاکم بر بازار، ۵- واردات بی رویه محصولات بی کیفیت خارجی برای کالاهایی که تولیدات مشابه داخلی دارند.
سخن آخر و یک فرمول کلی
به طور قطع و یقین کشورهای صنعتی روزگاری اوضاعی به مراتب بدتر از ما را تجربه کرده اند، ولی تلاش کردند و به این مرتبه از صنعتی شدن دست یافته اند، ما نیز اگر به دنبال عزت کشورمان باشیم، از تولید داخلی استقبال می کنیم و ذلت تسلط اجناس خارجی بر بلاد اسلامی را بر خود هموار نمی کنیم.[5]
پی نوشت ها:
[1]. بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی 26/07/1396
[2]. نساء، آیه141. «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»،
[3]. طه، 131: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا؛»
[4]. نجم، 39-40: « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى»
[5]. شريف الرضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص546. «الْمَنِيَّةُ وَ لَا الدَّنِيَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّل؛ مرگ آرى، زبونى هرگز، فقر آرى، وابستگى هرگز!»
منبع: تبیان
7 صفر ، سالروز ارتحال حضرت آيت الله مرعشي نجفي رحمه الله علیه
آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله علیه نقل میفرمود:
روزی در حال عبور از قیصریه نجف ، عده ای از اهل علم را دیدم که در محلی تجمع کرده اند. فکر کردم آنجا برنامه ای است . من هم رفتم جلو، دیدم کسی با چوب ایستاده و کتاب هایی را به حراج گذاشته است . (علما در آن زمان زیاد بودند، کسی که فوت می کرد بازماندگانش می آمدند آنجا کتاب ها را می فروختند.) یک مقدار که ایستادم دیدم بیشتر این ذخایر اسلامی و شیعی را شخصی به نام کاظم با پول زیادی می خرد. تقریباً اکثر آنها را می خرید. سؤال کردم این شخص کیست؟ گفتند: او نماینده ي کنسول انگلیس در بغداد است .
به فکر افتادم ما مسلمان و شیعه هستیم و اینها مسیحی و کافرند منظورشان از خریداری و جمع آوری کتاب ها چیست؟ شاید اغراضی پشت این قضیه باشد و آن از دو حال خارج نیست : یا قصد از بین بردن آنها را دارند و یا می خواهند منابع دست اول شیعی را که در اختیار برخی از علما بوده جمع آوری کنند تا ما به آنها دسترسی نداشته باشیم نظیر کتاب مدینة العلم شیخ صدوق که ایشان در حدیث نوشته و بسیار مفصل بوده . اگر این کتاب الان در دسترس ما بود شاید نیازی به دیگر کتب اربعه شیعه نبود ناسخ کتب اربعه شیعه می شد. ولی قریب 400__500 سال است که دیگر رد پایی از آن در دست نیست»
و بعد از آن شبها بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنجکوبی مشغول کار میشود و با کم کردن وعدههای غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کرده و به خرید و جمعآوری کتابها اقدام میکنند
ايشان حتی یک روز بر سر خرید یک نسخه ي خطی با کاظم دلال درگیر می شوند و به خاطر همین ، ایشان را یک شب در نجف به زندان می اندازند که با وساطت مراجع آن زمان آزاد می شوند.
اينك كتابخانه ي آيت الله مرعشي نجفي در قم ، جزء بزرگترين كتابخانه هاي خطي جهان است
در اول بسياري از كتب خطي دستخطي از آيت الله مرعشي نجفي به چشم مي خورد كه نوع خريد آن بيان شده است .
به عنوان مثال : « اين كتاب را از پول يكسال نماز قضا كه براي مرحوم …. خواندم خريدم»
و يا « اين كتاب را از پول يكسال روزه ي استيجاري براي مرحوم …. خريداري كردم»
و يا « اين كتاب را از پول حمالي در مغازه …… خريدم »