پاورپونت «بسیج در نگاه علما و مراجع عظام تقلید»
۱۴ توصیه برای شاد زیستن
هر كس ممكن است برداشت خاصي از مفهوم «نشاط» داشته باشد و متناسب با آن براي تحصيل و فراهم سازي مقدمات آن تلاش كند، امّا تعريفي كه با رويكرد ديني از نشاط سازگاري داشته باشد اين است كه فرد در زندگي خود احساس رضايت و سعادتمندي داشته و از سلامت رواني برخوردار باشد.
طبق اين تعريف، سؤال در واقع برميگردد به اينكه چه كار كنيم تا در زندگي، احساس رضايت و سعادتمندي داشته و سلامت رواني خود را حفظ كنيم.
عمدهترين عواملي كه نشاط انسان را در زندگي از وي سلب ميكند و باعث اضطراب، افسردگي و انواع اختلالات رواني در فرد ميشود، افتادن در دام غرايز، احساس پوچي و بيمعنايي و درماندگي در برابر حوادث و بحران هاي زندگي است.[1]
بنابراين نشاط خود را در زندگي بايد در مسائلی جستجو كنيم كه بتوانيد اين عوامل بحرانزا را كنترل كند.
به اعتقاد بسياري از روان شناسان مهمترين عاملي كه ميتواند عوامل بحرانزاي زندگي را كنترل كند و زمينة نشاط و احساس عزت نفس را در انسان به وجود آورد چيزي جز مذهب و اعمال و رفتار مذهبي نيست. پس بايد براي كسب نشاط بيشتر و مصونيت از اضطراب و افسردگي به سوي دين و مذهب روي آوريم و با ياد خدا و انجام اعمال و رفتار مذهبي به احساس نشاط بيشتر دست يابيم.
* اسلام دين شادي و نشاط
چه دستورات فردي و چه دستورات اجتماعي اسلام همگي براساس رضايت، شادي، نشاط و تحرك است. دقت در اين احكام، جدا از عنصر رضايت كه شادماني هميشگي را تضمين ميكند، نشاندهنده رفتارها و اعمال شادي بخش و نشاطآور است. اعياد اسلامي مانند عيد فطر، عيد قربان، عيد غدير، رفتارها و انديشههاي شادمانه زيستن را القاء ميكنند. با صحهگذاشتن اسلام بر عيد نوروز و تأييد و تكميل آن، نيز تاكيد بر رفتارها و لحظههاي شادي كردن براي انسانها است.
دستورات اجتماعي اسلام براي خدمت به جامعه و خلق خدا، جدا از فلسفه بندگي و اطاعت، خدا موجب گسترش دوستيها، محبتها، و همدليها بين انسانها ميشود. وقتي انسانها به همديگر خدمت ميكنند، جو محبت و رضايت و شادمانگي در جامعه حاكم ميشود و افراد آن جامعه از لحظه لحظه زندگي خود در آن جامعه، لذت ميبرند.
* مؤمن، شادترين انسان
از نظر اسلام و قرآن، مؤمن شادترين انسان است. چون هر گونه از سختي روزگار گلايه و شكوه و ناله نميكند. دنيا را محل ماندن نميداند، و يك توقفگاه موقت به حساب ميآورد. سختيها را تحمل ميكند. و در انتظار وصال پروردگار، لحظهها را با احساس رضايت و شادماني سيري ميكند. و خداوند تبارك و تعالي نيز به خاطر اين رضايت و شادمانگي مؤمن، عاشقانه او را دعوت به بهشت مخصوص خود ميكند. و لحظههاي شادمانگي را براي او رقم ميزند؛ يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي[2]
* توصيه هايي براي شاد زيستن
1. با ياد خدا به زندگي نشاط بدهيد
از نظر اسلام زندگي كه در آن ياد و ذكر خدا وجود نداشته باشد، هيچ لذّت و نشاطي ندارد. خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً»[3] هر كس از ياد خداوند روي بگرداند، زندگي سخت و دشواري خواهد داشت. دوري از ياد خدا زندگي را دشوار و ياد خداوند زندگي را براي انسان با نشاط ميسازد. اين نشاط در زندگي ناشي از آرامش رواني است كه با ياد خدا حاصل ميشود خداوند ميفرمايد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[4] همانا با ياد خدا دلها آرامش مييابد.
تبيين روان شناختي اين مسأله آن است كه ياد و ذكر خدا فرد را از اميال و تكانش هايي كه براي او استرس و فشار رواني ايجاد ميكند، باز ميدارد و سبب ميشود كه به جاي توجه صِرف به لذتهاي دنيوي به تقويت رابطه با خدا و تقرُّب به او توجه كند. بروز مشكلات براي چنين فردي وي را از هدف اصلي باز نميدارد[5] و چون خود را در مسير رشد و تكامل معنوي احساس ميكند، از زندگي لذت ميبرد. بنابراين يكي از راههاي اصلي دستيابي به نشاط بيشتر در زندگي آن است كه هميشه و در هر حال به ياد خدا باشيم.
2. توكل به خدا
توكل به خدا، زيربناي يك زندگي شادمانه و توأم با احساس سعادت و خوشبختي است. انساني كه به خدا توكل ميكند، با قدرت تمام در مقابل مشكلات مي ايستد و هرگز احساس شكست و نگراني نميكند. اگر در كارها و برنامههاي خود، توكل به خدا داشته باشيم، هم به موفقيت قابل توجهي دست مييابيم و هم طي كردن مسيرهاي طولاني و سخت موفقيت، براي ما آسان و عملي ميشود. انسانهايي كه به خدا توكل ميكنند در انجام كارهاي سخت و بزرگ،كمترين فشارها را احساس ميكنند و در برابر تندباد حوادث مانند كوهي استوار و مقاوم هستند. توكل، كليد در توفيق الهي است. انساني كه به خدا توكل ميكند هر لحظه تحت عنايت و لطف بيكران خدا قرار ميگيرد.
3. توسل به معصومين و اولياي خدا را فراموش نكنيد
يكي ديگر از عوامل دستيابي به نشاط بيشتر در زندگي توسل به معصومين - عليهم السلام - و اولياي خدا است.
4. به ارزش ها پايبند باشيد
پايبندي به ارزشها و اعتقادات ثابت و تعريف شده به موفقيت انسان در زندگي كمك ميكند و همچنين شادمانگي را پايدار ميسازد. انسان بياعتقاد و هرهري مذهب، با زندگي احساس بيگانگي ميكند. و به طرف پوچيگرايش پيدا ميكند. احساس پوچي، يكي از علل اساسي افسردگيها و بي نشاطي انسان است. انسان بياعتقاد، در هستي و خلقت، بيريشه است.
و احساس شادي واقعي نخواهد كرد. همانگونه كه انسان بيبرنامه نميتواند در كارها، موفق عمل كند، انسان بياعتقاد و فاقد ارزشهاي متعالي نيز نميتواند به طور مداوم از زندگي لذت برده و احساس خوشبختي نمايد.
5. از زندگي خود راضي باشيد
رضايت از زندگي، يكي از عوامل شادمانه زيستن است. افرادي هستند كه داراي موفقيت، ثروت و امكانات زيادي هستند ولي همواره از زندگي ناله ميكنند. اين افراد احساس شادمانگي نميكنند. ولي افرادي هم هستند كه جزء فقيرترين مردم هستند و مشكلات زيادي در زندگي دارند ولي شاد زندگي ميكنند. چون از زندگي راضي هستند. پس، شادمانگي انسان صد در صد، وابسته به داشتنها و يا نداشتنها ، نيست بلكه تنها وابسته به رضايت يا عدم رضايت از روند زندگي است. رضايت از زندگي و روند آن، شادمانگي را تضمين ميكند. علت نارضايتي انسان از زندگي، انتظارات خودساخته، است هر كسي انتظاري از روند زندگي و سرنوشت خود دارد، ولي وقتي اتفاقات مطابق ميل انسان، پيش نميرود، احساس نارضايتي ميكند.
بنابراين، به جاي اين كه از اتفاقات زندگي شكايت كنيم، سعي كنيم با استفاده از قلب و عقل خود به زيبايي زندگي كنيم و قوانين هستي را رعايت نمائيم. اين را نيز بدانيم ناملايمات زندگي نمك يك زندگي مطلوب و شاد است و انسان عاقل از اين سختيها هم براي شيرين و شادمان كردن زندگي استفاده ميكند.
6. اميد و تصويري زيبا از آينده داشته باشيد
اگر انسان بتواند تصويرهاي ذهني خود را مديريت كند و بجاي تصاوير در هم و برهم، آشفته و منفي، تصاويري زيبا از آينده بسازد، احساسي شادمانه خواهد داشت.
آنچه تاكنون در عرصه روانشناسي و تجارب زندگي، به اثبات رسيده است، اين است كه: «آينده را تصاوير ذهني انسان ميسازند. يعني انسان هر انتظار و تصويري از آينده داشته باشد، به نوعي همان انتظار و تصوير تحقق خواهد يافت.
اميد، زيباترين ويژگي يك خيال است. اگر ميخواهيم از زندگي لذت ببريم، بايستي با اميد زندگي كنيم. اين اميد (تصوير مثبت از آينده) است كه انسان را زنده نگه ميدارد. بنابراين، بايد تصويري زيبا از آينده بسازيم و همواره اميدوار باشيم و آينده را آن گونه كه دوست داريم مجسم نماييم. و باور كنيم كه روز به روز، موفقتر، شادتر و خوشبختتر ميشويم.
7. در زندگي هدفمند باشيد
هدفمندي نه تنها موفقيت انسان را تضمين ميكند، بلكه موجب شادكامي انسان نيز ميگردد. انسان بيهدف، مانند فردي سرگردان در كويري سوزان است. هيچ وقت احساس آرامش و شادماني نخواهد كرد.
بعضيها هدفمندي و هدفيابي را مساوي آرزوهاي بزرگ و بيشتر ميدانند. ولي اكثراً اينها در زندگي موفق نميشوند. بايستي آرزوها شفاف و مشخص و تعريف شده باشد. آرزوي بزرگ بسيار خوب است ولي بايستي در درجه اول، بر اساس بزرگي آرزو، انرژي و توان لازم را مهيا كنيم و در درجه دوم، آن آرزو براي ما مشخص و شفاف باشد، كه در اين صورت حتماً موفق خواهيم شد.
تصميم قطعي براي رسيدن به يك هدف بسيار زيبا و مقدس، نبايد شادكامي انسان را از بين ببرد، چون انسان وظيفهاي جز عمل كردن ندارد. ما بايد تلاش خود را براي رسيدن به بهترين اهداف انجام دهيم. اگر به آن اهداف برسيم، احساس شادماني خواهيم كرد و اگر نرسيم غير شاد خواهيم بود. بنابراين لازم است انسان در زندگي، اهداف مشخص و شفافي داشته باشد.
8. خوشبختي خود را باور كنيد
بزرگترين مشكل انسانهاي بي نشاط و افسرده و ناراضي اين است كه نه خودشان را باور كردهاند و نه خوشبختي و شاد زيستن خود را. انساني كه خود را باور كند، ميتواند شاد زندگي كند. ما بايد باور كنيم كه ميتوانيم خوشبخت بشويم و خوشبخت و شاد هستيم. چون ما خوشبخت و شاد آفريده شدهايم، باور كنيم كه زندگي زيبا و لذت بخش است. باور كنيم كه سرنوشت تابع انديشههاي زيباي ماست، باور كنيم كه خدا، عاشق ماست. و مهربانترين است.
9. برنامهريزي و نظم در زندگي را فراموش نكنيد
نظم و انضباط و داشتن برنامه در زندگي انسان، شادمانگي او را حفظ ميكند. انسانهاي منظم و داراي برنامه، بسيار موفقتر و شادتر هستند. اهميت نظم آن قدر زياد است كه امام علي ـ عليه السّلام ـ به فرزندان خود ميفرمايند: شما را به دو چيز توصيه ميكنم، اول تقواي الهي، دوم ، نظم در كارها. امروزه در دانش مديريت، به برنامهريزي تأكيد جدي ميشود و هيچ فعاليتي بدون برنامه ريزي و عمل به آن برنامه، نتيجهاي مثبت نخواهد داشت. انسانهايي كه با برنامه عمل كنند، هم موفقيت و پيروزي را در آغوش خواهند كشيد و هم زندگي شادمانه خواهند داشت.
10. با تشريفات زائد و غلط خود را به زحمت نياندازيد
راحت بودن در زندگي، موجب شادمانگي است. انسانها هر چه خود را با آداب و رسوم و تشريفات زائد و غلط به زحمت و عذاب مياندازند، همانقدر از شادمانگي دور ميشوند. خيلي از افراد. زندگي ساده، زيبا و راحت را، بسيار مشكل، بغرنج و سخت ميكنند. سنتها و آداب اگر در مسير فطرت پاك الهي انسان باشند، بسيار نيز عزيز و قابل احترام هستند، ولي تشريفات زائد و غلط اصلاً قابل قبول نيستند. هر چه زندگي پيچيدهتر و تشريفات بيشتر ميشود. تنشها و فشارهاي روحي شدت مييابد. بنابراين، اگر زندگي شادمانهاي ميخواهيم، بايد تشريفات زايد را كنار گذاشته و خيلي راحت و خودماني زندگي كنيم.
11. صداقت و راستي داشته باشيد
صداقت، مانند آب زلالي است كه چمنزار زندگي شادمانه را سيراب ميكند، و گلهاي خوشبختي و لذت را شكوفا ميسازد. انسانهاي صادق، لحظههاي شادمانهاي را تجربه ميكنند و از لحظه لحظه زندگي لذت ميبرند. انتخاب صداقت، به معني انتخاب «شادمانگي» است. يكي از زيباترين پيامهاي دين زيباي اسلام، صداقت است. انسان صادق، از همه گرفتاريها و مشكلات نجات پيدا خواهد كرد. ريا، نفاق، دوروئي و تظاهر شايستة مقام الهي انسان نيست. و مطمئناً انسان را رسوا ميسازد.
اگر انسان حتي در مقام دشمنان خود صادقانه رفتار نمايد، به نفعاش تمام خواهد شد، انسان صادق، قابل اعتماد است. بنابراين اگر در همه اعمال و زندگي خود، صداقت را پيشه كنيم همواره زندگي شادمانهاي خواهيم داشت و هم چنين مورد احترام همه انسانها خواهيم بود.
12. از بيكاري بپرهيزيد
بيكاري، يكي از مشكلات عمده جوامع بشري است كه امنيت شهرها و كشورها را تهديد ميكند. بنابراين همه نهادها و سازمانهاي دولتي بايد مشكل بيكاري را حل كنند. فعال و مشغول بودن يكي از راههاي شاد زيستن است. و از نظر امام علي ـ عليه السّلام ـ بهترين تفريح، كار است. هم بايستي وقت خود را با فعاليت و مشغوليت معنيدار و مفيد پر كنيم و هم كمك كنيم ديگران از بيكاري، نجات پيدا كنند تا جامعهاي شاد و فعال داشته باشيم. بررسيها نشان ميدهد كه انسانهاي فعال و مشغول، بسيار سالمتر و شادتر هستند.
13. داوري مثبت داشته باشيد
داوري مثبت و زيبا، يكي از بهترين راههاي شادمانه زيستن است. اگر انسان ياد بگيرد كه مثبت داوري كند. و از داوريها و پيشداوريهاي منفي و بدبينانه و خودخواهانه پرهيز نمايد، عصباني نخواهد شد، حرص نخواهد خورد. بلكه در همه موقعيتها، احساس شادمانگي خواهد كرد و با همه انسانها شادمانه خواهد زيست ن: 632 م .
14. توجه به سيره بزرگان و الگوهاي جامع
با مطالعه و بررسي شيوه زندگي و رفتارهاي فردي و اجتماعي اهلبيت - عليهم السلام- و نيز علما و بزرگان، به روشني در مي يابيم كه همانگونه كه آنها اهميت به عبادات و واجبات الهي داشتند در كنار آن اهتمام ويژه اي به نشاط و امور جانبي و تفريحات سالم داشته اند. اينجاست كه مي توان جامعيت دين مبين اسلام را جستجو نمود و به اين حقيقت پي برد كه تعاي و تكامل روح در پرتو توجه به تمامي جوانب و نيازها است كه هر كدام اگر در حد و شان خود انجام شوند قطعا آثار مباركي به دنبال دارد.
پاورقی:
[1] . محمود ميرنسب، بررسي رابطة توكل به خدا… با اضطراب و افسردگي، پايان نامة كارشناسي ارشد، دانشگاه تهران، 1379، ص 57ـ20.
[2] . فجر، آية 27 الي آخر.
[3] . طه، 124.
[4] . رعد، 28.
[5] . امان الله خلجي موحّد، روان درماني با كلام آسماني، شهر انديشه، چاپ اول، 1379، فصل اول و سوم.
منبع: سایت اندیشه قم (مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم)
به قلم: حسن منتظري- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
هفت توصیه خدا به پیامبر(صل الله عليه وآله)
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : اَوصانى رَبّى بِسَبعٍ: اَوصانى بِالاِْخلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانيَةِ وَ اَن اَعْفُوَ عَمَّن ظَلَمَنى و اُعْطىَ مَن حَرَمَنى و اَصِلَ مَنْ قَطَعَنى و اَن يَكونَ صَمْتى فِكْرا وَ نَظَرى عِبَرا
پیامبر اسلام فرمودند: پروردگارم هفت چيز را به من سفارش فرمود: اخلاص در نهان و آشكار، گذشت از كسى كه به من ظلم نموده، بخشش به كسى كه مرا محروم كرده، رابطه با كسى كه با من قطع رابطه كرده، و سكوتم همراه با تفكّر باشد و نگاهم براى عبرت باشد.
كنزال فوائد،ج2،ص۱۱
هنر حسینی اندیشیدن و حسینی ماندن
بیتردید یكی از مهمترین وقایع تاریخ اسلام، نهضت بزرگ عاشوراست كه پس از گذشت یک هزار و چهارصد سال هنوز به عنوان حماسهای جاوید مطرح بوده و در صفحات حجیم تاریخ بشر به بوته فراموشی سپرده نشده است. حادثه عاشورا، بي شک از عظيم ترين رخدادهايي بود که در تاريخ بشري موجي عظيم پديد آورد و مسلمانان و غير مسلمانان را با ارزش هاي متعالي و مفهوم حيات هدفدار آشنا ساخت و انگيزه هاي مبارزه براي حفظ کرامت انسان و نفي سلطه ستم را در انسان ها ايجادکرد، يا تقويت نمود.
شيعيان همواره در اقتدا به امامان خويش در سازشناپذيري با حاكمان جور شهره بودهاند و عزت و افتخار خود را در قيام بر عليه باطل جستجو ميكردهاند. اين بزرگترين درسي است كه ما در حادثه خونين كربلا ميتوانيم از ياران با وفاي امام بگيريم، شب عاشورا بهترين ترجمان كسب عزت و افتخار جامعه اسلامي در پيروي و حمايت قاطع از مقام ولايت است. اگر آزاديخواهان و آزادگان جهان، در راه استقلال و رهايي از ستم و طاغوتها ميجنگند و الگويشان قهرمانيهاي شهداي كربلاست، در ساية همين درس «آزادگي» است كه ارمغان عاشورا براي هميشة تاريخ است. انسانهاي آزاده، در لحظات حساس و دشوار انتخاب، مرگ سرخ و مبارزه خونين را بر ميگزينند و فداكارانه جان ميبازند تا به سعادت شهادت برسند و جامعة خود را آزاد كنند. [1]
عزّت و افتخار حسينى چگونه عزّتى است؟
عظمت قیام امام حسین(ع) به گونه ای است که پس از گذشت قرن ها، هنوز هم به عنوان عنصر اصلی الهام دهنده قیام های آزادیخواهانه بشر در جای جای جهان مطرح است و نه مسلمانان که همه آزادگان و آزاد اندیشان جهان، حرکت های آزادیخواهانه و استبداد ستیزانه خود را متاثر از این نهضت عظیم و الهی می دانند.
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند: «عزّت و افتخار حسينى» چگونه عزّتى است؟ اين افتخار، افتخار به چيست؟ آن كسى كه حركت حسين بن على(ع) را بشناسد، مى داند كه اين عزّت، چگونه عزّتى است. از سه بُعد و با سه ديدگاه، اين نهضت عظيم حسينى را كه در تاريخ اين طور ماندگار شده است، مى شود نگاه كرد. در هر سه بُعد، آنچه كه بيش از همه چشم را خيره مى كند، احساس عزّت و سربلندى و افتخار است. يك بُعد، مبارزه حق در مقابل باطلِ مقتدر است كه امام حسين (ع) و حركت انقلابى و اصلاحىِ او چنين كرد. يك بُعد ديگر، تجسّم معنويت و اخلاق در نهضت حسين بن على(ع) است. در اين نهضت عرصه مبارزهاى وجود دارد كه غير از جنبه اجتماعى و سياسى و حركت انقلابى و مبارزه علنىِ حق و باطل است و آن، نفس و باطن انسانهاست. آنجايى كه ضعف ها، طمع ها، حقارت ها، شهوت ها و هواهاى نفسانى در وجود انسان، او را از برداشتن گام هاى بلند باز مىدارد، يك صحنه جنگ است؛ آن هم جنگى بسيار دشوارتر. آنجايى كه مردان و زنان مؤمن و فداكار پشت سر حسين بن على(ع) راه مى افتند؛ دنيا و مافي ها، لذّت ها و زيبايي هاى دنيا، در مقابلِ احساس وظيفه از چشم آنها مى افتد؛ انسان هايى كه معنويتِ مجسّم و متبلور در باطنشان، بر جنود شيطانى - همان جنود عقل و جنود جهلى كه در روايات ما هست - غلبه پيدا كرد و به عنوان يك عدّه انسان نمونه، والا و بزرگ، در تاريخ ماندگار شدند. بُعد سوم كه بيشتر در بين مردم رايج است، فجايع، مصيبت ها، غصّه ها، غم ها و خونِ دل هاى عاشوراست؛ ليكن در همين صحنه سوم، باز هم عزّت و افتخار هست. كسانى كه اهل نظر و فكر و تأمّلند، بايد هر سه بُعد را دنبال كنند. [2]
ماهیت قیام امام حسین(ع)
نهضت ها و پدیده های اجتماعی نیز مانند پدیده های طبیعی ماهیت های مختلف دارند. نهضت امام حسین(ع) چه ماهیتی داشت؟ برای دستیابی به ماهیت نهضت عاشورا نخست باید به سراغ علت یا علل فاعلی آن برویم و علل و موجباتی را که منجر به پیدایش آن شده است بشناسیم. قيام امام حسين(ع)ريشه در انحراف هاى بـنيادى و اساسى در جـامعه اسلامى داشت. اين انحراف ها زائيده انحراف حكومت اسلامى از مسير اصلى خود از سقيفه به بـعد بـود. كه پس از شهادت على(ع)كلا بـه دست سلسله سفيانى و حزب ضد اسلامى اموى افتاد.
به بیانی دیگر قیام امام حسین (ع) قیامی آگاهانه و برنامه ریزی شده بود، نه انفجاری ناخواسته و ناآگاهانه از نوع آنچه که تحلیل گران مادی نسبت به پدیده های اجتماعی معتقد و نسبت به حادثه عاشورا می گویند؛ قیام آن حضرت در برابر جنایات یزید، در حقیقت نمایشی از این انفجار بود. همچنین نهضت عاشورا با توجه به عوامل مختلفی که در پیدایش آن نقش داشت، نهضتی چند ماهیتی است نه تک ماهیتی. [3]
اهداف و دست آورد های امام حسین(ع) از قیام خود
قیام امام حسین(ع)، تابلویی است به وسعت اندیشه، عرفان و هنر که هر کس از منظری و به فراخور ظرفیت وجودی خود میتواند از آن بهرهمند شود.امام حسین یکی از اهداف قیام خود را اقامه و حفظ ارزشهای راستین دین اسلام بیان میکند. زیرا بعد از پیامبر و دوران رهبری ایشان بر جامعه اسلامی، به علت مسائل و مشکلات پیش رو بدعتهای جدیدی در دین و سنت پیامبر اکرم به وجود آمده بود. بدعتهای جدید خود موجب انحراف در جامعه اسلامی شده بود. از این رو جامعه اسلامی از مسیر اصلی خود دچار انحراف شده و نیاز به اصلاحات اساسی داشت. از این رو امام حسین(ع) از خلفای زمان بیعت نکرده تا این انحراف را آشکار سازند. بنابراین یکی دیگر از اهداف امام حسین، انگیزه اجتماعی و اصلاح فرهنگی اوضاع و شرایط حال جامعه بود. تا بدین طریق به جهل زدایی عامه مردم بپردازند و ایشان را با انحرافهای آشکار در جامعه آشنا سازند. [4]
نكته دوم در انگيزه قيام امام حسين (ع) كه ميتواند بهترين درس براي شيعيان ايشان باشد پاسداري از اسلام و امامت بود. هدف امام در پاسداري از اسلام مقابله با وضعيتي بود كه در ضمن آن حلال الهي حرام و حرام الهي حلال گرديده بود، حق و حقيقت قرباني هوي و هوسهاي هوسبازان شده و بطور كلي اسلام در معرض خطر بعدي قرار گرفته بود اين وضعيتي است كه در هر زماني رخ دهد تكليف مسلمانان بر قيام عليه باطل و احقاق حق براي پاسداري از دين اسلام تعلق خواهد گرفت، الگوي ديگر واقعه عاشورا پاسداري از مقام والاي امامت و ولايت بود كه اصحاب امام در شب عاشورا عليرغم اعلام رفع بيعت امام از ايشان با قلبي آكنده از عشق الهي و علاقه شديد به امام خويش ايستادگي و صلابت خود را در دفاع از مقام شامخ ولايت تا آخرين قطره خون اعلام داشتند و عزت و افتخار شهادت در راه حق را بر ذلت زندگي تحت حاكميت باطل ترجيح دادند. [5]
عاشورا و کربلا در نگاه امام جایگاه ویژهای دارد و امام خمینی (ره) نظرگاه بلندی به عاشورا افـکنـده و آن را دست مایه سترگی برای آفریـنـش انقلاب اسلامی یافته واز آن الهام گرفته است. امام خمینی قیام خود را برگرفته از قیام سید الشهدا معرفی میکند و به آن افتخارمیکند. حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «شخصیت عظیمی که از عصاره وحی الهی تغذیه، و در خاندان سید رسل محمد مصطفی و سید اولیا علی مرتضی تربیت، و در دامن صدیقه طاهره بزرگ شده بود قیام کرد و با فداکاری بینظیر و نهضت الهی خود، واقعۀ بزرگی را به وجود آورد که کاخ ستمگران را فروریخت و مکتب اسلام را نجات بخشید».
ایشان همچنین بیان می دارند: «اگر سیدالشهدا نبود این رژیم طاغوتی را اینها تقویت میکردند به جاهلیت برمیگرداندند، اگر حالا من و تو هم مسلم بودیم مسلم طاغوتی بودیم نه مسلم امام حسین، امام حسین نجات داد اسلام را».
حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا سر آغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله تخت و تاج یزیدیان را که به اسم اسلام، اساس وحی را به خیال خام خود میخواستند محو کنند برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان، سفیانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد».[6]
هداف قیام از زبان امام حسین(ع)
از مجموع سخنان حضرت امام حسین(ع)، در نامهاي كه به شيعيان بصره نوشتند، در نامهاي كه در زمان اقامت خويش در مكّه در پاسخ دعوت به نامههاي اشراف و بزرگان كوفه مبني بر آمدن به كوفه، نوشتند و همچنین درخطبهاي كه پس از برخورد با حرّ بنيزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، اهداف قیام خود و فلسفه از این قیام را در موارد زیر می دانند:
ـ ترويج حقّ و عمل به آن
ـ نهي از ترويج باطل و بازداشتن از عمل به آن
ـ عدم پذيرش زندگي ذلّتبار و ننگين دنيا و انتخاب زندگي با سعادت آخرت[7]
- از بين بردن سلطه استبدادي بني اميه بر جهان اسلام
- آزاد سازي اراده ملت از محکوميتسلطه و زور
- حاکم ساختن حق و نيرو بخشيدن به حق پرستان
- تامين قسط و عدل اجتماعي و اجراي قانون شرع
- از بين بردن بدعتها و کجروي ها
- تاسيس يک مکتب عالي تربيتي و شخصيت بخشيدن به جامعه.[8]
امام(ع) علّت و انگيزه قيام خويش را، مبارزه با منكرات فراوان در جامعه اسلامي و تبليغ و ترويج معروف در بين مسلمانان، اعلام ميكنند. بنابراين، فلسفه اصلي و نهايي نهضت حضرت را ميتوان در يك هدف جامع و كلّي يعني «احياي فرهنگ اسلام اصيل و ناب محمدي (ص ) و زدودن زنگارهاي تحريف و بدعت از دين جدّشان» خلاصه كرد. البته حضرت راهكار و ابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به اين هدف را، در عنصر «امر به معروف و نهي از منكر» ميدانند.
پيام جاويد قيام امام حسين(ع)
شيعيان به حق آموختهاند در موقعيتي كه كيان اسلام در معرض خطر قرار ميگيرد، همچون امام خويش تا آخرين لحظه كه خود و ياران و زنان و فرزندانش را در معرض شهادت و اسارت ميديد، ولي هرگز حاضر به پذيرش ذلت زندگي تحت حاكميت ظلم نشد، بلكه مرگ در اين راه را سعادت توصيف نمود، آنان نيز با الهام از اين حادثه عزت و سربلندي خود را در پيروي از مقام ولايت و قيام عليه حاكمان طاغوت جستجو كنند. دشمنان انقلاب اسلامي با درك اهميت اين مسئله همواره سعي داشتهاند با تبليغات سوء و دشمنيهاي مكرر در اين پيوستگي بين رهبر و جامعه اسلامي رخنه ايجاد نمايند، لكن تا زماني كه اتحاد و پيروي مردم از ولي فقيه جامعه اسلامي به قوت خود باقي است عزت و افتخار ايشان نيز محفوظ، و نظام اسلامي با شكوه و صلابت به راه خود ادامه خواهد داد.
پيام قيام با شكوه سيدالشهداء(ع)منحصر به آن زمان نيست، بلكه اين پـيام پـيامى جاويد و ابـدى است و فراتـر از محدوده زمان و مكان است، هرجا و در هر جامعه اى كه به حق عمل نشود، و از بـاطل خوددارى نشود، بدعت ها زنده، و سنت ها نابـود شود، هرجا كه احكام خدا تغيير و تحريف يابد و حاكمان و زمامداران بـا زور و ستمگرى بـا مردم رفتـار كنند، در هر جـامعـه اى كه ويژگى هاى جـاهليت را داشته باشد آن جامعه، جامعه اى يزيدى بـوده، و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگى ها و آمران و عاملان آنها، كارى حـسينى خواهد بود. [9]
دکتر مرتضی اشرافی، کارشناس مسایل سیاسی
[1] . طباطبايى، محمد حسين، بحثى كوتاه درباره علم امام، چاب شده در بيست مقاله، رضا استادى، قم، انتشارات اسلامى، 1374.
[2] . سخنان مقام معظم رهبری در جمع اقشار مختلف مردم در پادگان دوكوهه 9/1/1381
[3] . اقتباس از حماسه حسینی، ج 2، ص 261-277.
[4] . سبحانی، سعید، آموزه های قیام عاشورا، مکتب اسلام، 1390، همچنین راضیه دیعیان، تربیت دینی در سیره امام حسین(ع) در واقعه عاشورا، مجله دندانپزشکی جامعه اسلامی، 1388.
[5] . سيدهاشم رسولي محلاتي، زندگاني امام حسين (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ سوم 1378.
[6] . قیام عاشورا: در کلام و پیام امام خمینی (ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ، 1385، ص 48
[7] . مهدي پيشوايي، سيماي پيشوايان در آيينه تاريخ، مؤسسه انتشارات دارالعلم، قم، 1381.
[8] . لمعات الحسين (ع)، علامه سيد محمد حسين حسيني طهراني،انتشارات علامه طباطبايي، مشهد مقدس و نفس المهموم، محدث قمي (ره).
[9] . محمد ابراهيم آیتی، بررسى تاريخ عاشورا، با مقدمه على اكبر غفارى، تهران، نشر صدوق، چ نهم، 1375.
پنج توصیه تربیتی از رهبر معظم انقلاب مدظله العالي
* بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
«در منزل خودِ من، همهی افراد، بدون استثناء هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می کنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را می گذارم و می خوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی می خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می کنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶
* فرزندان در سنین پایین باید عادت به کتابخوانی کنند
«آنچه که همیشه برای انسان می ماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه می توانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راه های مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» ۱۳۹۱/۷/۲۰
* مسئولان از خوابشان هم خواهند زد …
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳
*تهاجم فرهنگی حقیقتی در میان جوان، نوجوان و حتی کودک ایرانی
«تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ می خواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور می شود از جملهی همین است … الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده… همهی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبک زندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹
*دسترسی بیگانگان به کودکان ما جای نگرانی است
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکنندهی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست… ناگهان مشاهده می کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!» ۱۳۷۷/۲/۲۳
نگاهی به کلیدواژه قرآنی «استقامت» از منظر رهبرمعظم انقلاب
* استقامت در قرآن
استقامت در قرآن در جاهای متعددی بکار رفته است اما تنها در دو جا به صورت مفرد و خطاب به حضرت محمدرسولالله (صلّیاللهعلیهوآله) استفاده شده است، یکبار در آیه ۱۵ سوره شوری و دیگری در آیه ۱۱۲ سوره هود است که رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود به همین آیات اشاره داشتند.
سورهی شوری، آیه ۱۵: «فَلِذٰلِکَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم کَما أُمِرتَ…»
ترجمه: «پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما.»
سورهی هود، آیه ۱۱۲: «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ»
ترجمه: «پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!»
استقامت در قرآن به معنای «ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن و متوقف نشدن»۹۰/۱۱/۱۰ است. معنای مقابل این استقامت «طغیان» است، «طغیان، یعنی سرکشی، منحرف شدن.»۸۹/۳/۱۴
هنگامی که ملتی راهی را آغاز میکنند «رسیدن به نتائج، احتیاج دارد به استقامت در آن راه، به پیشرفت در آن راه، به متوقف نشدن میان راه»۹۰/۷/۲۷ همچنین امور معنوی و فردی هم استقامت لازم دارد، بنابراین «تداوم، یک عنصر جدیدی است غیر از خودِ اصلِ شروعِ عمل».۹۱/۳/۲۶
این آیات، ابتدا شخص پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) و سپس مؤمنان به او را به استقامت امر میکند. اولاً نباید در راه رسیدن به هدف متوقف شد، ثانیاً در مسیر رسیدن به هدف، مراقب انحراف و زاویه پیداکردن باید بود. عوامل این انحراف دو امر است:
۱. عامل درونی ۲. عامل بیرونی. عامل درونی همان «تهاجم هواهای نفسانی… و محبت طلا و نقره، پول و شهوات جنسی»۸۵/۱/۶ است. عامل بیرونی «دشمنان، توطئهگران، بدخواهان و قدرتهای مسلط»۸۵/۱/۶ هستند.
* یادآوری به مخاطبین
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي رهبرمعظم انقلاب این آیات استقامت در قرآن را به چند دسته افراد یادآوری کردهاند:
گروه اول مسئولین: «استقامت، یعنی در همین خطّ مستقیم پایداری کردن و پافشاری کردن و زاویهای ایجاد نکردن؛ علاج مشکلات کشور ایران است.»۸۲/۵/۱۵
گروه دوم مردم: «راهی را که شناختید، با دقت پیش بروید، قدمها را محکم و استوار بردارید و استقامت بهخرج بدهید. اگر استقامت بهخرج دادیم، آن وقت به اهداف عالی اسلامی خواهیم رسید.»۹۰/۷/۲۷
گروه سوم امت اسلامی: «بعضی نگاه میکنند به صحنه، قدرت آمریکا را نگاه میکنند… به نظرشان میآید که برگرداندن فلسطین به فلسطینیها یک امر ناممکنی است. من میگویم نه، این امر ناممکن، ممکن خواهد شد؛ به شرط ایستادگی و استقامت.»۸۸/۱۲/۸
* دریافت کمکِ الهی
البته استقامت در اهداف مدنظر است: «ما در زمینهی اهداف، میگوییم استقامت؛ باید جای “هدف” را با “روش” اشتباه نکنیم. استقامت در روشها لازم نیست، استقامت در اهداف لازم است. در کار روشها آزمون و خطا جاری است. البته باید از تجربهها استفاده کنیم که آزمون ما آزمون موفقی باشد و نخواهیم که دائم تجربه کنیم و پشتسر هم اشتباه؛ اما در زمینهی اهداف، بایستی قرص و محکم بایستیم و یک قدم پایین نیاییم.»۸۳/۰۶/۳۱ و نتیجهی استقامت «هدایت و کمک الهی» است: «میفرماید: “ثمّ استقاموا"؛ پایداری و استقامت کنند و در این راه باقی بمانند. این است که موجب میشود “تتنزّل علیهم الملائکة"، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمیشوند، نور هدایت و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمیشود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمیرسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند.»۸۱/۰۷/۱۷ و اینگونه است که «پیروزیها» پیدرپی خواهند آمد: «باید ایستاد، باید ثبات بهخرج داد، باید راه را گم نکرد، هدف را همواره در مقابل چشم داشت و بهطور مستمر باید پیش رفت. اگر این شد، پیروزیها پیدرپی پیش خواهد آمد.»۹۰/۱۰/۱۹
بنابراین باید در راه خدا استقامت داشت: «هر روز اقلاً ده بار، خدمت پروردگار عرض میکنید: “اهدناالصّراط المستقیم". اینکه دایم صراط مستقیم را از خدا میخواهیم، همان استجابت “استقم کما امرت” است.»۶۹/۹/۱۴