چه برکتی دارد قرائت قرآن در منزل
ضرورت الگوسازی برای دهه سومی ها
گرایش به اسوه و اسطورهها و توجه زیاد به نخبگان و قهرمانان تاریخی یک از خصلتهای روحی دوران جوانی است. نسل سوم که فقط از شخصیتهایی چون امام خمینی(ره) سرداران شهید دفاع مقدس، شهدای محراب، و متفکرانی همانند استاد مطهری، شهید بهشتی، مفتح و باهنر، تصویر و یادبودی دیده است بیشتر تشنه آشنایی کامل با سیرهی عملی و اندیشه ناب این بزرگواران هستند تا بتوانند با پیروی از افکار و اندیشهی این بزرگان و با تطبیق رفتارها و عملکردهای خویش با الگوهای ایدهآل خود، کاستیهای معنوی و رفتاری خود را جبران کنند و خلاهای روحشان را پر کنند. از این رو تبلیغ و معرفی سیرهی اخلاقی بزرگان دین و اندیشمندان و فرهیختگانی که عمر خود را در خدمت به مردم، دین و دنیای علم و تمدن گذراندهاند میتواند برای جوانان منشأ رشد و کمال صفات ارزشمند انسانی باشد.
الگوسازی از روحیه ایثار و از خودگذشتگی شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم که به نوعی نسل جوان توانایی درک بیشتری از شرایط آنها دارند، از ضرورت های کنونی دهه چهارم انقلاب است. عشق و علاقه نسل جوان به شهید سپهبد سلیمانی و حضور میلیونی آنها در مراسم تشییع ایشان می بایست به عنوان تلنگری به نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور باشد که با شناخت این ظرفیت، پیام آن را دریافت و در مسیر پاسخدهی به نیازهای فطری جوانان در زمینه الگویابی تلاش بیشتری داشته باشند. ناگفته نماند بخش مهمی از ضعفها و نقصهای موجود در این زمینه نیز به نیروهای انقلابی که به نوعی دارای مرجعیت فکری و یا سیاسی برای نسل جوان هستند، برمیگردد؛ زیرا خواسته یا ناخواسته از برقراری ارتباطهای گستردهتر و صمیمانهتر با نسل جوان غفلت کردند و در نبود آنها، برخی افراد و یا جریانهای دیگر، خوراک فکری و ارزشی موردنظر خود را به نسل جوان، بویژه در دانشگاهها منتقل میکنند.
راسخون
حدیث فجر موضوع امروز:وظایف دینی ما نسبت به انقلاب
تجلی و راهکارهای تحقق فرهنگ انقلابی
اکثریت مردم ما فرهنگ ایرانی – اسلامی دارند اما در بعضی از موارد شاهد نمادهای غربی در میان مردم هستیم. فرهنگ عمومی، ظهور و بروز فرهنگ ایرانی-اسلامی در شرایط خاص زمان و مکانی است. امروز فرهنگ موجود ما ترکیبی از سه فرهنگ اسلامی- ایرانی و غربی است. فرهنگ اسلامی ایران، همان درخت است ممکن است در یک فصلی ظهور و بروز فرهنگ که فرهنگ عمومی است با فرهنگ اسلامی کاملاً سازگاری نداشته باشد قاعده درخت این است که همیشه سبز باشد ولی در فصلهایی سبز نیست. لذا رهبر معظم انقلاب تأکید دارند که : « ما باید روزبه روز به آن فرهنگ انقلابی، در همه ی شئون، هم در دانشگاه ها به طور اخصّ، هم در کل جامعه به طور اعمّ، نزدیکتر شده باشیم. اگر ببینیم این حادثه اتفاق نیفتاده، باید استنتاج بکنیم که کار و تلاش فرهنگی در جامعه ی انقلابی ما، به خوبی و کمال و سلامت انجام نگرفته است و نقایصی دارد، که آن نقایص را باید برطرف کنید
برای تحقق فرهنگ انقلابی و ایجاد گفتمان انقلاب اسلامی راهبردهای کلان و رهکارهای عملی باید اتخاذ نمود. « ما باید روزبه روز به آن فرهنگ انقلابی، در همه ی شئون، هم در دانشگاه ها به طور اخصّ، هم در کل جامعه به طور اعمّ، نزدیکتر شده باشیم. اگر ببینیم این حادثه اتفاق نیفتاده، باید استنتاج بکنیم که کار و تلاش فرهنگی در جامعه ی انقلابی ما، به خوبی و کمال و سلامت انجام نگرفته است و نقایصی دارد، که آن نقایص را باید برطرف کنید.»
رضایت پدر یا مادر از فرزندان؛ کدام مهمتر است؟
حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)؛ از اساتید اخلاق میفرمودند: مادر باید از شما راضی باشد. اگر میخواهید بهشتی شوید، مادر باید از شما راضی باشد. مادر از پدر مهمتر است.
در روایت آمده کسی از رسول خدا(ص) پرسید : «من به چه کسی خوبی کنم؟»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: مادرت.
مجددا پرسید، فرمودند: مادرت. بار چهارم در جواب فرمودند: پدرت. سه مرتبه فرمودند مادر و یک مرتبه فرمودند پدر.
چون مادر رقیق القلب است. اگر انسان مقداری به حرف مادر نرود، دلش میگیرد. اما پدر اینطور نیست، لذا مادر را سه مرتبه سفارش کردند و پدر را یک مرتبه. هر شب یک سوره قرآن برای پدر و مادرتان بخوانید و یادشان کنید و بر این کار مقید باشید.
جهان نیوز
مبارزه ای با تاکتیک دفن شبانه
پس از انتخاب سقیفه، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به مبارزه با غاصبان خلافت پرداخت، مبارزه ای که منجر به شهادت این بانوی نمونه اسلام شد. عاملان شهادت به دنبال از بین بردن ننگ این حادثه عظمی شدند و پیش از شهادت به عیادت آمدند اما حضرت آنان را ملامت کرد. به گواهی تاریخ شیخین خدمت حضرت علی(علیه السلام) رسیده و برای عیادت از بانوی دو عالم کسب اجازه کردند. آن دو چندین مرتبه قصد عیادت داشتند که با ممانعت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مواجه شدند لذا برای مرتبه دیگری متوسل به حضرت علی(علیه السلام) شدند. با این وساطت حضرت قبول کرده فرمودند:« الْبَیْتُ بَیْتُکَ وَ الْحُرَّةُ زَوْجَتُکَ افْعَلْ مَا تَشَاء» خانه خانه توست و من هم همسر تو هستم آنچه می خواهی انجام بده.
آن دو با اذن حضرت وارد شدند ولی حضرت زهرا(سلام الله علیها) یادآوری کردند آیا یادتان هست که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در مورد من فرمود:« فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی» فاطمه(سلام الله علیها) پاره تن من است، هر کس ایشان را اذیت کند مرا اذیت کرده است. آنان گفتند: بله، سپس فاطمه زهرا (سلام الله علیها)دست ها را بالا برده و در درگاه خدا از آن ها اعلام نارضایتی کرد.(1) پس از شهادت نیز قصد شرکت در تشییع جنازه را داشتند تا قضاوت تاریخ نسبت خود را تغییر دهند، همان کاری که مأمون با پیکر مطهر امام رضا(علیه السلام) کرد و با پوشیدن لباس عزا سه روز بر سر مرقد مطهر امام هشتم ادای گریه کنندگان را درآورد. لذا حضرت زهرا (سلام الله علیها) با اشراف به این هدف دشمنان وصیت کرد یاعلی مرا شب غسل بده، شب کفن کن و شب به خاک بسپار.
امروزه دشمنان ولایت، وصیت حضرت را حمل بر حیا و عفاف می کنند اما چنین برداشتی از وصیت حضرت صحیح است؟ شاهکار وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخالفان را به بذله گویی انداخته که چنین سخن بی پایه و اساسی می گویند. اگر آن ها مدعی هستند که عفاف و حیای بیش از حد دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به فکر تجهیز شبانه انداخت بهتر است برای سوالات زیر پاسخی های درخوری آماده کنند.
متن درس اخلاق -آيت الله مظاهري
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفْقَهُوا قَوْلی»
بحث جلسۀ گذشتۀ اخلاق در مورد فضیلت فراموش شدۀ صفا، صمیمیت و صداقت بود. فضیلتی که پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» روی آن خیلی پافشاری دارند. صداقت طبق حدیثی از امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» علامت اهل دین است.[1]
صداقت را به چند قسم، منقسم کردم:
قسم اوّل، صداقت با خداوند تعالی است؛ به این معنا که اگر میگوییم: «إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعینُ»[2]، راست بگوییم.
قسم دوم، صداقت با چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» بود. اگر ادعا میکنیم که پیغمبر را دوست داریم، اگر ادعا میکنیم که شیعه هستیم و اظهار ارادت به ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» داریم، از نظر عمل هم باید چنین باشد. عمل ما با گفتار و با عقیدۀ ما همخوانی داشته باشد.
قسم سوم، صداقت در خانه است. گفتم که زن و شوهر لازم است با هم صداقت داشته باشند و باصفا و باصمیمیت باشند. علاوه بر اینکه زن و شوهر هستند، با هم رفیق باشند. به طور فشرده در مورد این سه قسم صحبت کردم. از امام عسکری«سلاماللهعلیه» روایت شده است که کلید تمام خبائث و پلیدیها در خانه، دروغ است: «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ كُلُّهَا فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْكَذِبَ».[3]
بحث این جلسۀ اخلاق راجع به قسم چهارم است و اینکه ما باید با مردم صداقت داشته باشیم. با مردم باصفا باشیم و با مردم یکرو باشیم. عبارت «صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَة»[4] که در روایات زیادی بر آن تأکید شده است، راجع به همین مطلب است که ما باید با مردم باصفا و باصداقت باشیم. اگر با هم آشنا هستیم، با همدیگر رفیق هم باشیم؛ لذا باید دروغ در گفتار و در کردار ما نباشد.
بنابر تصریح قرآن کریم، خداوند تعالی میفرماید: صداقت، صفا و راستگویی در قیامت برای انسان سودمند است و او را به بهشت جاودان میرساند. افراد راستگو در باغهاي خاصّ بهشت تا ابد ماندگارند، خدا از آنان راضی است و آنان نيز از خدای سبحان رضایت دارند و به رستگاری بزرگ دست خواهند یافت: >قالَ اللَّهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ <[5].
کذب و دروغ در برخی آیات قرآن کریم به شدّت مذمّت شده است. طبق آن آیات، آدم دروغگو، مؤمن نیست، مسلمان واقعی نیست: «انّما یفْتَرِی الكَذِبْ اَلذّینَ لا یوُمِنوُنَ»[6]؛ همچنین قرآن میفرماید: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور»[7]؛ دو کار را نکن: یکی بتپرستی و دیگر، دروغگویی. گناه دروغ گفتن به اندازهای بزرگ است که قرآن آن را در کنار بتپرستی قرار داده و نهی از هر دو کرده است؛ یعنی همینطور که بتپرست مسلمان نیست، آدم دروغگو هم مسلمان واقعی نیست.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: وقتی کسی دروغ بگوید، ملائکه او را لعن میکنند و بوی بدی از قلب او منتشر میشود که عرش خدا را فرامیگیرد و باعث آزار و ناراحتی فرشتگان میشود و حملۀ عرش برایش لعن و نفرین میفرستند.[8]
4 روز تا..
چرا مالک اشتر الگوی سلحشوران شیعه است؟
پس از شهادت حاج قاسم همهجا صحبت از این بود که سردار ما مالک اشتر زمان است، اما در هیچ منبعی به بررسی تطبیقی شخصیت سردار با مالک اشتر نپرداخته بودند.
چرا مالک اشتر الگوی سلحشوران شیعه است؟
به گزارش جهان نيوز به نقل از مهر، متفکران آزاده در کشورهای متعدد پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به زعامت و رهبری امام خمینی (ه)، این انقلاب را احیا کننده اسلام در عصر حاضر دانسته و با این ویژگی آن را معرفی کردند. استنادات تئوریک این انقلاب به قرآن و سیره اهل بیت (ع) بوده و هست. پس از پیروزی انقلاب بود که تاریخ اسلام مورد توجه جدی پژوهشگران و مورخان قرار گرفت تا واکاوی آنها طرحی نو در توجه امروزین ما به اسلام دراندازد.
توجه به صدر اسلام و دقت در سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) و همچنین طریق سیر و سلوک اصحاب پیامبر و اصحاب خاص حضرت امیرالمومنین (ع) باعث شد تا بسیاری از شخصیتها در عصر جدید نیز الگوی معرفتی خود را از میان اصحاب پیامبر (ع) و حضرت امیر (ع) برگزینند. مالک اشتر نخعی یکی از این شخصیتهاست.
مالک اشتر به مثابه یک الگو
مالک از سرداران رشید اسلام و از سرسپردهترین یاران امیرالمومنین بود که ولایتمداری او شهره تاریخ است. به شهادت شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (جلد ششم) سردار سلحشور اسلام آنقدر در پذیرش ولایت و سرسختی نسبت به دشمنان ولایت (اسلام) استوار بود که حضرت درباره او در نامهای به محمدبن ابیبکر نوشت: «… مردی را که به ولایت و حکمرانی مصر فرستاده بودم (مالک اشتر) مردی بود که خیرخواه ما و نسبت به دشمنانمان قاطع و سرسخت بود. خدای رحمتش کند که روزگارش را به پایان رساند و به دیدار حق شتافت. ما از او راضی هستیم. خداوند از او راضی باشد و ثواب دو چندان به او بدهد.»
توجه به صدر اسلام و دقت در سیره پیامبر (ص) و امیرالمومنین (ع) و همچنین طریق سیر و سلوک اصحاب پیامبر و اصحاب خاص حضرت امیرالمومنین (ع) باعث شد تا بسیاری از شخصیتها در عصر جدید نیز الگوی معرفتی خود را از میان اصحاب پیامبر (ع) و حضرت امیر (ع) برگزینند اعتماد امیرالمومنین به مالک اشتر و ویژگی سرسپردگی و ولایتپذیری این چهره تابناک در تاریخ تشیع، آنچنان زیاد بود که حضرت همیشه در مواقع بحرانی و حساسترین برههها مالک را به میدان میفرستاد. در این باره سندی در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید وجود دارد: «امام پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفّین، در نامهای خطاب به مالک اشتر نوشت: «انّک ممّن استظهر به علی اقامة الدّین… تو از کسانی هستی که پشت گرمی من در استوارسازی دین هستند و سرکوبی غرور تبه کاران و نگهبانی مرزهای پر خطر به عهده توست.»
شیخ مفید در «الاختصاص» نیز نامه حضرت به مردم مصر را درج کرده است: «یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در ایام خوف و هراس، نمیخوابد و در لحظات دشوارِ مقابله با دشمن، از نبرد روی بر نمیگرداند. کسی که بر تبه کاران فاجر، از شعلههای آتش، سختتر و سوزانتر است؛ یعنی مالک اشتر را. پس گوش به فرمان او باشید و در راه حق از او اطاعت کنید، چرا که او یکی از شمشیرهای برّان الهی است که نه کند میشود و نه از اثر میافتد…»
ولایتپذیری مالک
مالک اشتر مدام در مأموریتهای مهمی بود که از طرف حضرت به او محول میشد. اینکه حضرت به خطاب به دیگران فرمود که کاش دو نفر مثل مالک را داشتم به دلیل قلت یارانی چون او بود. مأموریت مصر که در نهایت به شهادت مالک انجامید نیز به دلیل فتنه عظیمی بود که در آن دیار اتفاق افتاد که تنها به دست توانای مالک حل میشد. فرمانی که حضرت در پی اعزام او به مصر نوشت و اکنون به نام «عهدنامه مالک اشتر» مشهور است از مهمترین منابع درباره آداب حکومت از دیدگاه اسلام است.
همچنین در منابع داریم که پس از رسیدن خبر شهادت مالک اشتر به امیرمومنان امام علی (ع) ایشان بسیار محزون شدند و سخن مهمی را بیان کردند که در حکمت ۴۴۳ کتاب شریف نهج البلاغه آمده است: «و آن حضرت هنگامی که خبر مرگ مالک اشتر (رحمه الله) به او رسید، فرمود: مالک، مالک چه بود! به خدا سوگند، اگر کوه بود کوهی بلند و بیهمتا بود و اگر صخره بود صخرهای سخت بود که هیچ ستوری بر آن برنمیآمد و هیچ مرغی به اوج آن نمیرسید… فراق ابدی او، پارهای از وجودم را قطع کرد.»
ادامه دهندگان راه مالک اشتر
قصه سرسپردگی مالک به ولی زمان و رشادتهایش در طول تاریخ سرخ شیعه نقل محافل بود و حتی مادران شیعی کودکان خود را از هنگام طفولیت با قصه این سردار آشنا میکردند تا مگر آنکه نوری از مالک نیز در فرزندان آنها تابیده شود. به همین دلیل نیز مالک الگوی بسیاری از سلحشوران شیعه بود. در عصر حاضر نیز سردار سلیمانی را با مالک اشتر مقایسه کرده و او را تکرار کننده مالک دانستهاند. شاید خود سردار سلیمانی نیز مالک اشتر را الگوی خود قرار داده بود، به هر روی این ایده در پژوهشها، خاطرات و اشعار شاعران درباره سردار مشهود است.
یکی از کتابهایی که توانسته به همسنجی شخصیت دو سردار بزرگ اسلام یعنی مالک اشتر و قاسم سلیمانی بپردازد، «مالک زمان: داستانهایی برگرفته از سخنان امیرالمومنین علی (ع) به مالک اشتر و خاطرات سرباز اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی» است. این کتاب با ایده پردازی و تألیف و تدوین محمد جواد عمادی برای نخستین بار در پاییز امسال (۱۳۹۹) با شمارگان ۱۰ هزار نسخه، ۱۲۰ صفحه قطع پالتویی و بهای ۱۲ هزار تومان توسط نشر شهید ابراهیم هادی منتشر شد و پس از مدت کوتاهی به چاپهای مجدد رسید.
در این کتاب بیشتر از ۴۰ خاطره از سردار سلیمانی (خاطرات بیان شده توسط خود سردار و یا خاطرات دیگران درباره او) روایت شده است. خاطره اول تا پنجم پس از پنج روایت تاریخی مشابه از مالک اشتر ارائه شدهاند و خاطرات بعدی نیز هرکدام با بخشی از فرمانهای حضرت امیرالمومنین به مالک و یا دیگران و همچنین برخی از سخنان حضرت مورد همسنجی قرار گرفتهاند.
کتاب بدون آنکه زبان غامض و یا روش و رویکرد پژوهشی پیچیدهای داشته باشد، به خوبی توانسته با همسنجی طریق سیر و سلوک مبارزاتی سردار سلیمانی با مالک اشتر نخعی، یک صورتبندی کاربردی از «مکتب سلیمانی» را برای عموم مخاطبان، بویژه نوجوانان و جوانان ارائه دهد.
محمدجواد عمادی درباره ایده این کتاب به مهر گفت: سال گذشته، همزمان با ایام ترور و شهادت سردار سلیمانی، در حوزه امتحانی را درباره فرمان حضرت امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر داشتیم. در آن روزها همه جا صحبت از این میشد که سردار سلیمانی مالک اشتر زمان بودند، اما چرا این سخن برای مردم تبیین نشده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم با پژوهش روی شخصیت مالک و بیان ویژگیهایش و همسنجی آنها با شخصیت سردار سلیمانی نشان دهم که ویژگیهای مالک اشتر در شخصیت سردار نیز تبلور یافته است. به همین دلیل شروع به جمع آوری خاطرات سردار سلیمانی کردم.
نظامیان طراز اسلامی
وی در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا فقط پنج خاطره از سردار با روایتهای زندگی مالک اشتر تطبیق داده شده است، اشاره کرد: پژوهش زیادی در منابع تاریخی کردم و تقریباً اکثر منابعی را که درباره تاریخ زمان امیرالمومنین (ع) بود دیدم، اما صرفاً همین روایتها را از مالک پیدا کردم. متأسفانه روایتهای چندانی از مالک اشتر در منابع وجود ندارد. همین پنج روایت را با خاطرات حاج قاسم سلیمانی تطبیق دادم و به نتایج شگفت آوری رسیدم.
در ایام شهادت سردار همه جا صحبت از این میشد که سردار سلیمانی مالک اشتر زمان بودند، اما چرا این سخن برای مردم تبیین نشده بود عمادی اضافه کرد: من برای نگارش کتاب «مالک زمان» عموم کتابها و پژوهشهای منتشر شده درباره سردار سلیمانی را مطالعه کردم. دنبال منبعی بودم که بگوید فرماندهان امیرالمومنین چه طرازی دارند و واجد چه خصوصیاتی هستند، اما کمتر به آن برخوردم. جای خالی یک کتاب که به بررسی تطبیقی زندگی سردار با اتفاقات صدر اسلام و بویژه دوران حیات امیرالمومنین (ع) بپردازد، خالی بود و به همین دلیل من این بررسی تطبیقی را انجام دادم. ایده کار هم پس از مطالعه نهج البلاغه و نامه حضرت (ع) به مالک به ذهنم رسید و تألیف کتاب نیز ۹ ماه زمان برد. خدای را شاکرم که به نظر مخاطبان کار متفاوتی درباره حاج قاسم سلیمانی بود و اکنون نیز پس از گذشت سه ماه از چاپ نخست، این کتاب به شمارگان ۴۰ هزار نسخه رسیده است.
خاطرات سردار را با دقتی علمی انتخاب کردم
عمادی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به این سوال که «خاطرات سردار را چگونه انتخاب کرده و آیا نقل قولها درباره سردار سلیمانی را بدون چون چرا پذیرفته است یا خیر؟» اشاره کرد: خاطرات حاج قاسم را از مستنداتی که پس از شهادت سردار منتشر شدند، انتخاب کردم. بیشتر این خاطرات از زبان شخصیتهای نزدیک به سردار از جمله حسین امیرعبداللهیان و همچنین همرزمان و نزدیکان او در جبهههای جنگ نقل شدهاند. تعدادی از خاطرات را نیز نپذیرفتم و از آنها استفاده نکردم. از جمله اینکه پس از شهادت سردار یکی از خبرگزاریها خاطرهای را کسی نقل کرده بود مبنی بر اینکه سردار در فتنه ۸۸ به عنوان مأمور امنیتی حضور داشت، اما همه مستندات نشان میداد که مأموریت حاج قاسم سلیمانی فقط خارج از کشور بود و شخصیتهای موثق نیز بر این امر صحه گذاشته بودند. دانش و بینشهای حوزه تاریخ شفاهی را در انتخاب خاطرات سردار به کار بردم.
منبع: جهان نیوز