#صهبای_رشد-مطیع خدا باشیم
لذت معنوی
شهید مرتضی مطهری:
كه ما يك سلسله لذت هاي معنوي داريم كه معنويت ما را بالا مي برد.
براي كسيكه اهل نماز شب باشد، جزو صادقين و صابرين و مستغفرين باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد.
لهذا كساني كه چنين توفيقاتي داشته اند و ما چنين اشخاصي را ديده ايم، به لذت هاي مادي اي كه ما دل بسته ايم هيچ اعتنا ندارند. چه مانعي دارد كه من ذكر خيري از پدر بزرگوار خودم بكنم.
از وقتي كه يادم مي آيد (حداقل از چهل پيش) من مي ديدم كه اين مرد شريف هيچ وقت نمي گذاشت و نمي گذارد كه وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخير بيفتد.
شام را سر شب مي خورد و سه ساعت از شب گذشته مي خوابيد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شبهاي جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بيدار مي شود و حداقل قرآني كه تلاوت مي كند يك جز است و با چه فراغت و آرامشي نماز شب مي خواند. حالا تقريبا صد سال از عمرش مي گذرد و هيچ وقت من نمي بينم كه يك خواب ناآرامي داشته باشيد، و همان لذت معنويست كه اين چنين نگهش داشته، يك شب نيست كه پدر مادرش را دعا نكند. يك نامادري داشته كه به او خيلي ارادتمند است و مي گويد: خيلي به من محبت كرده است شبي نيست كه او را دعا نكند. يك شب نيست كه تمام خويشاوندان و ذي حقان و بستگان دور و نزديكش را ياد نكند. اينها دل را زنده مي كند.
آدمي اگر بخواهد از چنين لذتي بهره مند شود، ناچار از لذتهاي مادي تخفيف مي دهد تا به آن لذت عميق الهي برسد..
حق و باطل، ص 170 به نقل از سجاده عشق در فضيلت نماز شب، محمد مهدي عليقلي
#صهبای_رشد/سلامت روح
#صهبای_رشد/تقوا و تزکیه در دنیا
#صهبای_رشد/زهد در دنیا
پای منبر دلنشین مولا
امام علی علیه السلام:
…فَلا تَحمِل هَمَّ سَنَتِكَ عَلى هَمِّ يَومِكَ، وكَفاكَ كُلَّ يَومٍ ما هُوَ فيهِ، فَإِن تَكُنِ السَّنَةُ مِن عُمُرِكَ، فَإِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ سَيَأتيكَ في كُلِّ غَدٍ بِجَديدِ ما قَسَمَ لَكَ، وإن لَم تَكُنِ السَّنَةُ مِن عُمُرِكَ ، فَما تَصنَعُ بِغَمِّ وهَمِّ ما لَيسَ لَكَ
…در يك روز، به قدر يك سال نگران و غمگين نباش؛ كه در هر روز غم همان روز تو را كافى است. اگر يك سال از عمرت مانده باشد، خداوند عزّوجلّ از پس هر روز، روزىِ تازه ات را خواهد داد، و اگر يك سال از عمرت نمانده باشد. پس چرا غم و اندوهِ زمانى را مىخورى كه از آنِ تو نيست؟!
حکمت 379 نهج البلاغه
ما از اینکه نکند تمام زندگیمان به هدر برود وحشت داریم،
اما هر روز از تکه تکه دور ریختن آن ابائی نداریم…
مدّتی باران و تاریکی را گوش کردم. چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن…
بیا زندگی کنیم! خورشید روزی دو بار طلوع نمی کند، ما هم دو بار به دنیا نمیآییم.
هر چه زودتر به آنچه از زندگیات باقی مانده بچسب…
چند جمله زیر از روانشناس مشهور جناب وین دایر انتخاب شده:
توانایی زندگی در لحظه اکنون و داشتن رضایت خاطر در لحظه ی حال را بسیاری از مردم ندارند.
وقتی در حال خوردن سوپ هستید، به دسر فکر نکنید.
وقتی در حال خواندن کتاب هستید، دقت کنید، ببینید افکار شما کجا هستند.
هنگام مسافرت به جای اینکه فکر کنید هنگام برگشتن به خانه چه کارهایی باید انجام شود، در همان مسافرت باشید.
اجازه ندهید لحظه اکنون که غیر قابل وصف است از دست برود…
اهمیت رضایت از خداوند
1- بهترین طاعت
سرچشمه همه عبادات در رضایت نسبت به آنچه از سوی خداوند پیش می آید نهفته شده است.
قال الصادق علیه السلام: رَأْسُ طاعَةِ اللَّهِ الرِّضا بِما صَنَعَ اللَّهُ فیما احَبَّ الْعَبْدُ وَ فیما کرِهَ.[1]
سرچشمه طاعت و عبادت خداوند متعال، رضا به تقدیر خداوند در اموری است که بنده آنها را دوست داشته باشد و یا ناپسند شمارد.
2- آخرین درجه یقین
در مقدمه بحث ضمن بیان روایتی، گفتیم که مرتبه یقین برتر از ورع و زهد است. و رضا از یقین هم بالاتر می باشد. روایت ذیل نیز در همین رابطه وارد شده است.
قال زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام: الرِّضا بِالْمَکرُوهِ ارْفَعُ دَرَجاتِ الْمُتَّقینَ.[2]
بالاترین درجات اهل تقوا، رضا به آن چیزی است که مکروهش شماری.
3- توأمان با ایمان
رضا و ایمان همواره با هم هستند، به طوری که ایمان کامل به خداوند متعال در رضا آشکار می شود و لذا رضا نشانه ایمان است.
قال الصادق علیه السلام: اعْمَلُوا انَّهُ لَنْ یؤْمِنَ عَبْدٌ مِنْ عَبیدِهِ حَتّی یرْضی عَنِ اللَّهِ فیما صَنَعَ اللَّهُ الَیهِ وَ صَنَعَ بِهِ عَلی ما احَبَّ وَ کرِهَ.[3]
بدانید که هیچ بنده ای از بندگان خدا ایمان نیاورده است مگر اینکه به آنچه خداوند در مورد وی انجام داده و آنچه که درباره اش صورت پذیرد، چه بنده آنها را دوست داشته باشد و یا ناپسند شمارد، از خداوند راضی شود.
به امام صادق علیه السلام گفتند: مؤمن از چه راهی شناخته می شود؟ حضرت فرمود:
بِالتَّسْلیمِ وَ الرِّضا بِماوَرَدَ عَلَیهِ مِنْ سُرُورٍ وَ سَخَطٍ.[4]
با تسلیم و رضایت از آنچه که از شادیها و ناراحتیها بر وی وارد می شود.
پی نوشت ها
[1] بحارالأنوار، ج 71، ص 139.
[2] همان، ج 82، ص 134.
[3] همان، ص 78، ص 217.
[4] همان، ج 2، ص 205.