پنج توصیه تربیتی از رهبر معظم انقلاب مدظله العالي
* بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
«در منزل خودِ من، همهی افراد، بدون استثناء هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه می کنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را می گذارم و می خوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی می خواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر می کنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶
* فرزندان در سنین پایین باید عادت به کتابخوانی کنند
«آنچه که همیشه برای انسان می ماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه می توانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راه های مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» ۱۳۹۱/۷/۲۰
* مسئولان از خوابشان هم خواهند زد …
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال می کنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳
*تهاجم فرهنگی حقیقتی در میان جوان، نوجوان و حتی کودک ایرانی
«تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ می خواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور می شود از جملهی همین است … الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده… همهی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبک زندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹
*دسترسی بیگانگان به کودکان ما جای نگرانی است
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکنندهی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست… ناگهان مشاهده می کنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!» ۱۳۷۷/۲/۲۳
نگاهی به کلیدواژه قرآنی «استقامت» از منظر رهبرمعظم انقلاب
* استقامت در قرآن
استقامت در قرآن در جاهای متعددی بکار رفته است اما تنها در دو جا به صورت مفرد و خطاب به حضرت محمدرسولالله (صلّیاللهعلیهوآله) استفاده شده است، یکبار در آیه ۱۵ سوره شوری و دیگری در آیه ۱۱۲ سوره هود است که رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود به همین آیات اشاره داشتند.
سورهی شوری، آیه ۱۵: «فَلِذٰلِکَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم کَما أُمِرتَ…»
ترجمه: «پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهای استقامت نما.»
سورهی هود، آیه ۱۱۲: «فَاستَقِم کَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَکَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصیرٌ»
ترجمه: «پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!»
استقامت در قرآن به معنای «ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن و متوقف نشدن»۹۰/۱۱/۱۰ است. معنای مقابل این استقامت «طغیان» است، «طغیان، یعنی سرکشی، منحرف شدن.»۸۹/۳/۱۴
هنگامی که ملتی راهی را آغاز میکنند «رسیدن به نتائج، احتیاج دارد به استقامت در آن راه، به پیشرفت در آن راه، به متوقف نشدن میان راه»۹۰/۷/۲۷ همچنین امور معنوی و فردی هم استقامت لازم دارد، بنابراین «تداوم، یک عنصر جدیدی است غیر از خودِ اصلِ شروعِ عمل».۹۱/۳/۲۶
این آیات، ابتدا شخص پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) و سپس مؤمنان به او را به استقامت امر میکند. اولاً نباید در راه رسیدن به هدف متوقف شد، ثانیاً در مسیر رسیدن به هدف، مراقب انحراف و زاویه پیداکردن باید بود. عوامل این انحراف دو امر است:
۱. عامل درونی ۲. عامل بیرونی. عامل درونی همان «تهاجم هواهای نفسانی… و محبت طلا و نقره، پول و شهوات جنسی»۸۵/۱/۶ است. عامل بیرونی «دشمنان، توطئهگران، بدخواهان و قدرتهای مسلط»۸۵/۱/۶ هستند.
* یادآوری به مخاطبین
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي رهبرمعظم انقلاب این آیات استقامت در قرآن را به چند دسته افراد یادآوری کردهاند:
گروه اول مسئولین: «استقامت، یعنی در همین خطّ مستقیم پایداری کردن و پافشاری کردن و زاویهای ایجاد نکردن؛ علاج مشکلات کشور ایران است.»۸۲/۵/۱۵
گروه دوم مردم: «راهی را که شناختید، با دقت پیش بروید، قدمها را محکم و استوار بردارید و استقامت بهخرج بدهید. اگر استقامت بهخرج دادیم، آن وقت به اهداف عالی اسلامی خواهیم رسید.»۹۰/۷/۲۷
گروه سوم امت اسلامی: «بعضی نگاه میکنند به صحنه، قدرت آمریکا را نگاه میکنند… به نظرشان میآید که برگرداندن فلسطین به فلسطینیها یک امر ناممکنی است. من میگویم نه، این امر ناممکن، ممکن خواهد شد؛ به شرط ایستادگی و استقامت.»۸۸/۱۲/۸
* دریافت کمکِ الهی
البته استقامت در اهداف مدنظر است: «ما در زمینهی اهداف، میگوییم استقامت؛ باید جای “هدف” را با “روش” اشتباه نکنیم. استقامت در روشها لازم نیست، استقامت در اهداف لازم است. در کار روشها آزمون و خطا جاری است. البته باید از تجربهها استفاده کنیم که آزمون ما آزمون موفقی باشد و نخواهیم که دائم تجربه کنیم و پشتسر هم اشتباه؛ اما در زمینهی اهداف، بایستی قرص و محکم بایستیم و یک قدم پایین نیاییم.»۸۳/۰۶/۳۱ و نتیجهی استقامت «هدایت و کمک الهی» است: «میفرماید: “ثمّ استقاموا"؛ پایداری و استقامت کنند و در این راه باقی بمانند. این است که موجب میشود “تتنزّل علیهم الملائکة"، والّا با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، فرشتگان خدا بر انسان نازل نمیشوند، نور هدایت و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمیشود و انسان به مرتبه عباد صالحین نمیرسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند.»۸۱/۰۷/۱۷ و اینگونه است که «پیروزیها» پیدرپی خواهند آمد: «باید ایستاد، باید ثبات بهخرج داد، باید راه را گم نکرد، هدف را همواره در مقابل چشم داشت و بهطور مستمر باید پیش رفت. اگر این شد، پیروزیها پیدرپی پیش خواهد آمد.»۹۰/۱۰/۱۹
بنابراین باید در راه خدا استقامت داشت: «هر روز اقلاً ده بار، خدمت پروردگار عرض میکنید: “اهدناالصّراط المستقیم". اینکه دایم صراط مستقیم را از خدا میخواهیم، همان استجابت “استقم کما امرت” است.»۶۹/۹/۱۴
عاقبت نیک مشورت
امام حسن مجتبی علیه السلام در روایتی فرمود: هیچ گروهی مشورت نمیکنند مگر این که به راه صلاح هدایت میشوند.
عن أبی محمد الحسن(عليه السلام): مَا تَشَاوَرَ قَوْمٌ إِلَّا هُدُوا إِلَى رُشْدِهِمْ.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود:
هیچ گروهی مشورت نمیکنند مگر این که به راه صلاح هدایت میشوند.
تحف العقول، ص233
خدمت به خانواده
رُوِيَ عَن مُوسَي بنِ جَعفَرٍ(عَلَيهِمَا السَّلَامُ) قَالَ:
مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِي رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِي عُمُرِهِ.[1]
ترجمه حدیث: روايت از موسي بن جعفر (صلوات الله عليه) منقول است كه حضرت به هشام بن حكم فرمودند: ای هشام! هر كه راستگو باشد، اعمال نیک او فزونی گرفته و اعمالش پاكیزه میگردد، و هر كه خوشنيّت باشد روزياش زياد مىشود و هر كه به برادران و به خانواده خود نيكوكار باشد عمرش زياد مىشود.
شرح حدیث:
«مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكَى عَمَلُهُ». «صدق لسان» یعنی اینکه فرد مقيّد باشد دروغ نگويد و آنچه ميگويد راست باشد. «زَكَى» هم دو معنا دارد؛ هم به معناي افزايش است و هم به معنای پاكيزگي است.
بنابر این، راستگويي بر روي اعمال انسان دو اثر دارد:
1- بر اعمال نيك انسان ميافزايد.
2- عمل انسان را هم پاكيزه مي كند. يعني عمل زشت از انسان سر نميزند. چه بسا مراد امام کاظم(علیه السلام) هر دو معنا است.
«وَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِي رِزْقِهِ». اگر نيّت كسي از نظر دروني هميشه نيّت خير باشد و حسن نيّت داشته باشد، اين موجب ميشود كه به رزق و روزي او افزوده شود. یعنی هيچگاه در ذهنش اين نيست که نعوذبالله كار زشتي انجام دهد، بلكه هميشه در ذهنش اين است که كار خیر انجام دهد و اطاعت خدا كند. كسي كه دلش ميخواهد هميشه كار خوب كند، خدا روزياش را زياد ميكند.
خيلي چيزها موجب زيادتي روزي ميشود. مانند شکر نعمت. در قرآن کریم میفرماید: «لَإنِ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ».[2]اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود. در اينجا منظور از شكرِ نعمت، صرفِ نيّت است. حتي لازم نيست «شكراًلله» و «الحمدلله» بگويي. در اين روايت هم اينطور است. همینکه دلش ميخواهد كارهاي خوب و خداپسندانه كند، همينكه در ذهنش هست، اين موجب ميشود روزياش زياد شود.
«وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِي عُمُرِهِ» كسي كه نسبت به برادران دينياش و خاندانش، كار نيك انجام دهد، اثرش اين است كه طول عمر پيدا ميكند.
بنابر این، سه چيز مطرح شد:
1- صدق لسان که روی عمل دو اثر دارد.
2- صدق نيّت که نسبت به ازدیاد روزی مؤثر است.
3- كار نيك انجام دادن در ارتباط با ديگران که نسبت به طول عمر مؤثر است.[3]
[1]. بحار الانوار، جلد75، صفحه 303.
[2]. سوره ابراهیم، آیه 7.
[3]. چهارشنبه 22 دي 1389 – 7 صفر 1432. مسجد جامع بازار تهران
اربعين يك شروع...
مقام معظم رهبري(مدظله العالي):
اربعین در حادثه ى كربلا یك شروع بود؛ یك آغاز بود. بعد از آنكه قضیه ى كربلا انجام گرفت - آن فاجعه ى بزرگ اتفاق افتاد - و فداكارى بى نظیر اباعبداللَّه علیه السّلام و اصحاب و یاران و خانواده اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه ى اسارت ها پیام را باید منتشر می كرد و خطبه ها و افشاگرى ها و حقیقت گوئى هاى حضرت زینب سلام اللَّه علیها و امام سجاد علیه الصّلاة و السّلام مثل یك رسانه ى پر قدرت، باید فكر و حادثه و هدف و جهتگیرى را در محدوده ى وسیعى منتشر میكرد؛ و كرد.
در اربعین افشاگرى هم هست، عمل هم هست، تحقق هدف هاى آن افشاگرى هم در اربعین وجود دارد.
دیدار با جمعى از مردم آذربایجان شرقی ۲۸/بهمن/۱۳۸۷
اربعین حسینی رمز ظهور امام زمان علیه السلام است
پیاده روی اربعین و حوادث آینده تاریخ و جهان اسلام از گذشته مورد توجه خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. نحوه ارتباط مردم با اهل بیت و امامزادگان و شهادت آنان به ویژه سیدالشهداء به گونه ای طراحی شده است که شیعه بتواند در طول تاریخ دوام بیاورد و انرژی لازم را برای تمدن سازی و تغییر نظام جهانی داشته باشد.
نفس اجتماعات جریان ساز است. یعنی بدون اجتماعات کاری از پیش نمی رود. شیعه ای که بعداز رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به چند نفر تقلیل پیدا کرد، حالا باید به جمعیت های میلیونی تکثیر شود تا بتواند سرنوشت تاریخ را عوض کند. این حرکت نیاز به طراحی و نقشه دارد تا بتواند در سطح جهان جریان سازی و تمدن سازی کند.
عزاداری زمینه ساز همین اجتماعات می شود. برای همین اهل بیت (علیهم السلام) همیشه توصیه به عزاداری داشتند.امام باقر (علیه السلام) به یکی از اصحابش پول دادند و فرمودند: «برای من و جدم ده سال عزاداری کنید».
این اجتماعات باعث زنده ماندن شیعه شده و امروز هم باید ادامه یابد تا رفته رفته بتواند تکثیر شود و قدرت پیدا کند.
اجتماعات تمدن سازند. همان طور که در طول تاریخ دیده شده، مسافت های اماکن زیارتی، از مبدأ تا مقصد، همراه با آبادانی بوده است. این آبادانی ها شامل ساختن دانشگاه و حوزه برای تربیت دانشمند و عالم، توسعه دین و مفاهیم اسلامی، آبادانی اقتصادی و ارتقاء آگاهی های سیاسی بوده است. بستر ساز ایجاد نهضت ها و جریان های سیاسی علیه طاغوت ها نیز، همین اجتماعات دینی بوده که مبنای آن هم اماکن زیارتی بوده است.
بسیاری از نهضت ها در همین اماکن زیارتی شکل گرفته است. این جریان سازی باید به گونه ای باشد که بتواند انرژی لازم برای انقلاب اسلامی جهانی که مژده آن قبلا داده شده را ایجاد کند. ائمه (علیهم السلام) نیز طوری طراحی کرده اند که اجتماعات منجر به ساخته شدن نسل ها و افرادی شود که توانایی ایجاد انقلاب اسلامی در دنیای کفر را داشته باشند.
جمعیت چند ده میلیونی اربعین به برکت همان «تجمع های» کوچکتری است که مردم بخاطر دین، سیدالشهداء و سایر معصومین در محل زندگی خود داشته اند. پرواضح است که این تجمع ها و شکل گیری افکار مردم تحت رهبری مراجع عظام بوده که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی ایران شده است.
از فاصله انقلاب ما تا ظهور حضرت، این ماجرا ادامه خواهد داشت. بنابراین، برای دستیابی به آوردن حضرت برای سرپرستی مردم جهان، اول باید به تراز و اندازه امام زمان شیعه تربیت شود و آماده سازی ایجاد شود. یکی از این وظایف عمومی همان نامه ی امام زمان عج به شیخ مفید است که طی آن، دو شرط ظهور را چنین بیان فرموده اند:«وفاداری» و «همدلی».
پیاده روی اربعین، قدرتمندترین وسیله برای تشکیل لشکر امام زمان علیه السلام است
جمعیت چند ده میلیونی در پیاده روی اربعین باید روز به روز قوی تر و بیشتر شود. در زمان صدام چنین اجازه ای برای برپایی پیاده روی اربعین داده نمی شد. اما اکنون که این آزادی هاوجوددارد، این جمعیت در طول سال، باید حفظ شود و تبدیل به یک قدرت بی نظیر شود.
در ایام اربعین، یکی از بزرگ ترین و مهمترین خبرهای دنیا پیاده روی اربعین است. اما رسانه های استعمارگر به خوبی آن را نشان نمی دهند. پس این وظیفه ماست که این عظمت را به دنیا نشان دهیم.
راهپیمایی اربعین یک مقدمه ی مهم و ضروری است برای تمدن بزرگ اسلامی و برای رسیدن به آن، قدرت لازم است و بزرگ ترین قدرتی که می تواند زمینه تمدن اسلامی باشد، اربعین و پیاده روی اربعین حسینی است.
افراد باید بصیرت داشته باشند. در این راهپیمایی یک جریانی شکل می گیرد و توجهاتی می شود. یک قدرت و حس ها و ایمان ها و سازندگی های بسیار مبارکی بوجود می آید.
مردم در این راهپیمایی آماده می شوند برای تمرین فداکاری برای نهضت جهانی ظهور. چون مردم در این راهپیمایی توجه به انسان کامل می کنند. در اربعین مردم نشان می دهند که از حزب و حکومت های ضعیف و فرهنگ های غلط بیزار و خسته شده اند. این مردم یک فرهنگ و یک امام معصوم را می خواهند . آنها همان طور که عاشق امام حسین (علیه السلام) هستند، عاشق حسین زمان خود نیز هستند.
البته حسین زمان ما نزدیک به 1180 سال است که آماده قیام هستند. حال چه کسانی آماده قیام نیستند؟ شیعیانی که آماده قیام نبودند. پس باید این آمادگی ایجاد شود.
امام زمان علیه السلام در نامه خود به شیخ مفید یادآور می شود که هر وقت شما بخواهید من می آیم. اما دو شرط دارد: وفاداری و همدل بودن.
یعنی حذف منیت ها، فردیت ها و در مقابل ایجاد روحیه ی فدا شدن برای دیگران و زحمت کشیدن برای دیگران، تا تبدیل به یک لشکر بزرگ حول محور امام معصوم شویم.
راهپیمایی اربعین قدرتمندترین وسیله برای به وجود آمدن آن لشکر و شبیه شدن به امام است که دو شرط دارد یکی این که وفادار باشند و دیگری همدل شدن است.یک راهکار این امر آن است:
کسانی که به زیارت امام حسین علیه السلام می روند باید تک تک زائرین امام را بعنوان لشکر امام زمان علیه السلام دوست داشته باشند و آنان را بهتر از خود بداند؛ چون برای پدر و خانواده آسمانی اش آمده اند.
قدرت اربعین در هیچ جای دنیا وجود ندارد. کشورهای اروپایی برای نپذیرفتن پناهنده، مرزهای خودشان را می بندند. اما در عراق هر سال چند ده میلیون زائر وارد می شوند. این لطف خداست که چنین سیل جمعیتی موج می زند و همه چیز و امکانات هم فراهم است.
پس آن اتفاق مهمی که در اربعین می افتد، این است که روح مومنین به روح حقیقی خودشان، یعنی روحی که از خدا در آنها دمیده شده گرایش پیدا می کنند. مثل بچه ای که به پدر و مادر خودش گرایش دارد.
آن چیزی که به عنوان یک وظیفه بر عهده ما لازم است این است که به معارف دینی دقت کنیم و ساده از واقعه ی اربعین رد نشویم. ممکن است حجاب عادت، ما را کور کند. چون در داخل این مجموعه قرار داریم. ولی کسانی که از دور مسئله اربعین را پیگیری می کنند، می بینند که چه اتفاق عظیمی در حال رخ دادن است. پس مراقب باشیم حجاب عادت ما را کور نکند و تلاش کنیم این مسئله را به سایر مردم منتقل کنیم.
ندای «لبیک یا مهدی» یعنی ظهور
این را از خود بپرسیم که وقتی به عشق امام حسین (علیه السلام) تجمع می کنیم، آیا حاضر هستیم برای حسین زمانه خود جمع شویم و کاری بکنیم!
اگر می گوئیم «لبیک یا حسین» «لبیک یا ابوالفضل» آیا می توانیم «لبیک یا مهدی» هم بگوئیم.
اگر حاضر شویم و سرمایه گذاری کنیم، تمام موانع ظهور حضر برداشته می شود.
لذا حادثه اربعین از این جهت مبارک است که آهسته آهسته پرده ی غربت را از چهره غیبت امام زمان بر می دارد. اما هنوز راه زیادی مانده است تا حضرت از تنهائی، غربت، طرد شدگی و آوارگی در بیاید.
باید تمام لبیک های ما تبدیل به «لبیک یا مهدی» شود. اگر چنین اتفاقی در اربعین بیفتد، آن وقت است که می توان گفت موانع ظهور رفع شده است.
اکنون روشن شد که رمز ظهور اربعین است. پس بیائید برای هر چه زودتر برطرف شدن موانع ظهور، قدمی بر داریم و ایشان را از غربت و تنهائی در بیاوریم.
مراقب باشیم سینه زنی و عزاداری برای حسین سال 61 هجری، ما را از حسین زمان خودمان غافل نکند.