نگاه رهبر انقلاب به"مصرف گرایی"ازمقوله های فرهنگ عمومی
بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب مدظله العالي، مصرف گرایی جزئی از “فرهنگ عمومی” است که این گونه تعریف می شود: “مصرفگرایی یعنی اینکه ما هرچه گیر میآوریم، صرف اموری کنیم که جزو ضروریات زندگی ما نیست".
رهبر معظم انقلاب، “فرهنگ” را نیز این گونه تعریف می کنند:” فرهنگ عبارت است از درک، برداشت، فهم، معتقَد و باور انسان ها و روحیات و خلقیات آنها در زندگی".
معظم له “مصرف گرا نبودن” را از مصادیق سبک زندگی اسلامی – ایرانی و از بخش های نرم افزاری تمدن می دانند و بر پرهیز جدی از مصرف گرایی در سطح شخصی و ملی تاکید می کنند.
جنبه های ملی مصرف گرایی از جمله تاثیر منفی در سرنوشت اقتصاد ملی، لطمه های تومان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، زیان های روانی و اخلاقی آن و لزوم اعمال موضوع صرفه جویی به عنوان یک سیاست در خطوط اساسی برنامه ریزی های کشور از دیگر نکاتی است که رهبر انقلاب بر آنها تاکید دارند.
مذمت اسراف و زیاده روی در قرآن، استفاده از روش اسلامی تبیین در خصوص مصرف گرایی و استفاده از ثروت برای آباد کردن آخرت از جمله مواردی است که رهبر انقلاب به آنها اشاره می کنند.
رهبر انقلاب همچنین مصرف گرایی را از سوغات های شوم فرهنگ غرب می دانند و با اشاره به تلاش استکبار و دارودسته خبری و تبلیغاتی اش برای ترویج مصرف گرایی، بر نگاه پرهیزگرانه به مصرفگرائی برای مقابله با تبلیغات دشمن تاکید می کنند.
لزوم “تلاش همگانی برای ترویج فرهنگ پرهیز از مصرف گرایی ” از دیگر نکات حائز اهمیتی است که از بررسی بیانات رهبر انقلاب در این باره به دست می آید.
توصیه هایی برای افراد وسواسی
سؤالی از مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی)
چند سالی است که به بیماری وسواس مبتلا شده ام و این موضوع مرا بسیار عذاب می دهد، و روز به روز این حالت در من تشدید می شود تا جایی که در همه چیز شک می کنم و همه زندگی ام بر پایه شک استوار گشته است. بیشترین شک من درباره غذا و اشیاء مرطوب است، به همین دلیل نمی توانم مثل سایر مردم عادی زندگی کنم. وقتی داخل مکانی می شوم فوری جوراب هایم را از پای خود بیرون می آورم زیرا فکر می کنم جوراب هایم عرق کرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهند شد، حتی من بر سجاده هم نمی توانم بنشینم. هر وقت بر آن می نشینم بر اثر وسوسه نفس از روی آن بلند می شوم تا مبادا پرزهای سجاده به لباس هایم بچسبد و مجبور به شستن آن ها شوم. در گذشته چنین نبودم، اکنون از این کارهایم خجالت می کشم و همیشه دوست دارم کسی را در عالم رؤیا ببینم و مشکلاتم را با او در میان بگذارم و یا معجزه ای رخ دهد و زندگی ام را دگرگون نماید و به حالت گذشته ام برگردم. امیدوارم مرا راهنمایی فرمایید.
پاسخ:
احکام طهارت و نجاست همان است که در رساله های عملیه ذکر شده است. از نظر شرعی همه اشیاء محکوم به طهارت هستند، مگر مواردی که شارع حکم به نجاست آن ها کرده و برای انسان هم یقین به آن حاصل شده است. در این صورت رهایی از بیماری وسواس احتیاج به رؤیا و معجزه ندارد، بلکه باید مکلّف ذوق و سلیقه شخصی خود را کنار گذاشته و متعبّد و مؤمن به دست ورات شرع مقدس باشد و چیزی را که یقین به نجس بودن آن ندارد، نجس نداند. زیرا شما از کجا به نجاستِ در و دیوار و سجاده و سایر اشیایی که استفاده می کنید، یقین پیدا کرده اید؟ چگونه یقین پیدا کرده اید که پرزهای سجاده ای که بر روی آن راه می روید یا می نشینید، نجس هستند و نجاست آن ها به جوراب و لباس و بدن شما سرایت می کند؟ لذا در این صورت اعتنا به وسواس برای شما جایز نیست. مقداری عدم توجه به وسوسه نجاست و تمرین عدم اعتنا به شما کمک خواهد کرد تا به خواست و توفیق خداوند خود را از وسواس نجات دهید.
شایان ذکر است، افراد وسواسی که دارای حساسیت نفسانی شدیدی در مورد نجاست هستند، لازم است برای رهایی خود از بیماری وسواس به توصیه های زیر عمل کنند:
1. از نظر شرع مقدس، در طهارت و نجاست، اصل بر طهارت اشیاء است. یعنی در هر موردی که کمترین تردیدی در نجس شدن آن برای شما حاصل شد، واجب است حکم به عدم نجاست کنید.
2. کسانی که دارای حساسیت نفسانی شدیدی در مورد نجاست هستند (به این افراد در اصطلاح فقهی وسواسی گفته می شود)، حتی اگر گاهی یقین به نجاست هم پیدا کردند، باید حکم به عدم نجاست کنند، مگر در مواردی که نجس شدن یک شی ء را با چشمان خود ببینند، به طوری که اگر فرد دیگری هم آن را ببیند، یقین به سرایت نجاست پیدا کند، فقط در این موارد باید حکم به نجاست کنند.
استمرار اجرای این حکم در مورد افراد مزبور تا زمانی است که این حساسیت به طور کلی از بین برود.
3. هر شی ء یا عضوی که نجس می شود، برای تطهیر آن، یکبار شستن با آب لوله کشی بعد از زوال عین نجاست کافی است. تکرار در شستن یا فرو بردن آن در آب لازم نیست، و اگر شی ء نجس از قبیل پارچه و مانند آن باشد، باید بنابر احتیاط به مقدار متعارف فشار یا تکان داده شود تا آب از آن خارج گردد.
4. از آن جایی که شما به این حساسیت شدید در برابر نجاست مبتلا هستید، باید بدانید که غبار نجس در هیچ صورتی نسبت به شما نجس نیست و نیز مراقبت از دست های کودک چه پاک باشد یا نجس و همچنین دقت در این که خون از بدن زائل شده یا خیر، لازم نیست. این حکم درباره شما تا زمانی که این حساسیت از بین نرفته ، باقی است.
5. دین اسلام دارای احکام سهل و آسان و منطبق با فطرت بشری است، لذا آن را بر خود مشکل نکنید و با این کار باعث وارد شدن ضرر و اذیت به جسم و روحتان نگردید. حالت دلهره و اضطراب در این موارد زندگی را بر شما تلخ می کند، و خداوند راضی به رنج و عذاب شما و کسانی که با شما ارتباط دارند، نیست. شکرگزار نعمت دین آسان باشید و شکر این نعمت، عمل بر اساس تعلیمات خداوند تبارک و تعالی است.
6. این حالت یک وضعیت گذرا و قابل علاجی است. افراد بسیاری بعد از ابتلا به آن، با روش مذکور از آن نجات یافته اند. به خداوند توکل نمایید و نفس خود را با همت و اراده آرامش ببخشید. ان شاءالله موفق باشید.
و در انتها به این نکته توجه نمایید که وسواس حرام است و شخص وسواسی جایز نیست به شک خود اعتنا کند (بلکه یقین چنین فردی نیز اگر برخاسته از وسواس باشد، معتبر نیست.) [1]
پی نوشت:
[1] اجوبة الإستفتائات، ص64 تا 67، س311 و 312 / رساله آموزشی، فصل دوم: طهارت، درس9، نجاسات(3) ، ص46، مورد پنجم: وسواس و درمان آن / استفتاء از دفتر معظم له، باب طهارت، م20 / آموزش مصور احکام، ص139
منبع:
سایت سراج
صفای میان شیعیان
«قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ يَجِيءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِی كِيسِهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا يَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَيْءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاكُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد».كافى، ج 2، ص 174
فى الكافى، عن الباقر (عليهالسّلام)؛ «أ يجىء احدكم الى اخيه فيدخل يده فى كيسه فيأخذ حاجته فلا يدفعه». حضرت امام محمد باقر (عليهالسّلام) از يكى از اصحابشان سؤال ميكنند - كه اين مقدمه ديگر ذكر نشده كه آن صحابى كه بود و چه سؤال كرده بود و از كجا آمده بود؛ اينها ديگر توى اين روايت نيست - كه آيا در آنجائى كه شما هستيد، وضعيت اينجورى است كه يكى از شماها بيايد دستش را توى جيب برادر دينىاش بكند و هر چه كه لازم دارد، از توى جيب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به اين حد رسيدهايد كه جيبتان براى همديگر رايگان باشد؟
مرحوم حرزالدين نقل ميكند كه شيخ خضر در زمان مرحوم كاشفالغطاء از علماى بزرگ بود و خيلى مورد توجه مردم قرار داشت. ميگويد در روز عيد، مردم نجف و عشاير و اينها كه به شيخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدايا آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همين طور جلوى ايشان ميگذاشتند و ايشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم كوت شده بود. بعد شيخ جعفر كاشفالغطاء آمد. معلوم ميشود آن وقتها هنوز شيخ جعفر به مقام رياست نرسيده بود. ايشان آمد و نشست و چشمش به اين پولها و طلاها افتاد. بعد يواشيواش نزديك ظهر شد و مردم رفتند. شيخ جعفر بلند شد گوشهى عبايش را پهن كرد و اين طلاها و پولها را گوشهى عبايش ريخت و گفت خداحافظ شما، و رفت! شيخ خضر هم نگاهى كرد و چيزى نگفت؛ كأن لم يكن شيئاً مذكورا!
حالا اين قصهاى كه نقل كردم، دنباله هم دارد، كه دنبالههايش باز از اين جالبتر هم هست. به هر حال حضرت سؤال ميكنند كه در اموال شخصى، شما اينجور هستيد كه مثلاً قبايتان را آنجا آويزان كردهايد، رفيقتان مىآيد دست ميكند توى جيب قباى شما و يك مقدار پولى كه لازم دارد، برميدارد و بقيهاش را آنجا ميگذارد و بعد راه مىافتد ميرود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشويد؟ چنين وضعى بين شما هست؟ «فقيل ما اعرف ذلك فينا». آن راوى گفت كه در بين خودمان اينجور وضعى نيست. «فقال فلا شىء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نيست، هنوز چيزى نيست.
من اينجا اين حاشيه را اضافه كنم كه اين مالِ زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شيعه تدريجاً داشت شكل ميگرفت. بعد از حادثهى عاشورا، در ظرف اين 33 سال، 34 سالى كه دوران امام سجاد (عليه الصّلاة و السّلام) بود، تدريجاً و يواشيواش مردم جمع ميشدند؛ چون بعد از حادثهى عاشورا، آن شدت عملى كه به خرج داده شده بود، شيعه را متفرق كرد؛ بعضىها برگشتند، بعضىها منصرف شدند، بعضىها از ولايت اهل بيت پشيمان شدند؛ هر كسى به يك طرفى رفت. در اين 34 سال، يواشيواش مردم جمع شدند. در زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) مردم بيشتر جمع شدند. مردم تدريجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزديك و دور، جمع ميشدند. اين مال آن وقت است كه حضرت ميخواهند بگويند اين كانونهاى تشيع را بايد در سرتاسر دنياى اسلام اينجورى تشكيل دهيد، اينجور با هم باصفا باشيد.
حضرت وقتى فرمودند «فلا شىء» - هنوز هيچ خبرى نيست؛ آنى كه بايد بشود، نشده است - آن طرف ترسيد؛ «قيل فالهلاك اذاً؟». «هلاك» در اينجا و در خيلى جاهاى ديگر به معناى مردن نيست؛ به معناى بدبخت شدن است: يعنى پس ديگر بدبخت شديم آقا؟ ديگر هيچى نيست؟ «فقال انّ القوم لميعطوا احلامهم بعد». «احلام» در اينجا جمع «حلم» است. مادهى «حَلُمَ يَحلُمُ» به معناى حلم ورزيدن است؛ با «حَلَمَ يَحلُمُ» كه به معناى رؤيا و اضغاث احلامى كه در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ يَنصُرُ است، حَلَمَ يَحلُمُ است؛ اين از باب شَرُفَ يَشرُفُ است؛ حَلُمَ يَحلُمُ. اينجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفيت لازم نرسيدهايد. بنابراين به معناى هلاك نيست كه بگوئيم نابود شديد، عذاب خدا گريبان شما را گرفت؛ نه، به معناى اين است كه هنوز آن ظرفيت لازم را پيدا نكردهايد.
شرح حدیثی از حضرت امام محمد باقر عليهالسّلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای مدظله العالي در جلسه درس خارج فقه ِ ششم دیماه 89 (بیست و یكم محرمالحرام 1432)
اثر منفی پرخوابی
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: كَثْرَةُ النَّوْمِ مَذْهَبَةٌ لِلدِّينِ وَ الدُّنْيَا.
امام صادق(عليه السلام) فرمود: پرخوابی دین و دنیا را بر باد می دهد.
کافی، ج5، ص84
جایگاه مادری و معلمی کمتر از آیتاللهی نیست
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی امروز در جلسه درس اخلاق طلاب جامعهالزهرا(سلام الله عليها) که در تالار بیداری اسلامی برگزار شد، تصریح کرد: نیت بانوان طلبه از ابتدای طلبگی باید این باشد که دین را بیاموزند، به آن عمل کنند و به مردم آموزش دهند.
محقق و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم با بیان اینکه بانوان طلبه باید معلم دین شوند، اظهار کرد: معلمی شغل نیست، بلکه انتخابی صحیح و مسئولیتی سنگین است، یک معلم میتواند کار پنج مهندس را انجام دهد، مهندس میتواند در یکی از کارهای کشف معدن، استخراج از معدن، ذوب فلزات، قطعه سازی یا اتصال و مونتاژ قطعات فعالیت کند، در حالی که معلم همه این کارها را با هم انجام میدهد.
رئیس ستاد اقامه نماز کشور ادامه داد: معلم وقتی میخواهد انسان را بسازد، باید ابتدا شاگرد را کشف کند، سپس به استخراج او از ظلمات، ذوب شاگرد و خارج کردن ناخالصیها از او بپردازد و در نهایت، شاگردان را متحد کند تا یک جامعه سالم را تشکیل دهند.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی خطاب به بانوان طلبه با بیان اینکه معلمی را از همین امروز آغاز کنید، تأکید کرد: اگر در ابتدای دوران طلبگی و در جوانی مفید باشید، در آینده هم مفید خواهید بود.
وی با اشاره به کتاب «داستان راستان» اثر شهید مطهری(ره)، یادآور شد: شما برای آغاز کار معلمی میتوانید از این کتاب استفاده کنید و این کتاب را برای خانواده خود بازخوانی کنید.
استاد قرائتی، به اهمیت دروس آموزشوپرورش و حوزه و دانشگاه اشاره کرد و بیان داشت: دروسی که در مراکز آموزشی تدریس میشود، باید در زندگی مفید باشد. از این رو باید از تدریس و آموزش مطالب غیرمفید اجتناب کرد.
وی با اشاره به فراز «اللهم اعوذ بک من علم لاینفع» از پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله)، تصریح کرد: در مراکز علمی و آموزشی باید مطالبی ارائه شود که واجب یا مستحب باشد و مشکل فرد یا جامعه را حل کند، بنابراین علوم غیرمفید نباید در این مراکز تدریس شود.
نیاز آموزشی بانوان طلبه با طلاب برادر متفاوت است
رئیس ستاد اقامه نماز کشور با تصریح بر اینکه من، معلمی را با هیچ شغلی عوض نمی کنم، اظهار داشت: باید بانوان طلبه را به گونه ای تربیت کنیم که مجهز شوند و مهارتهای معلمی را بیاموزند تا بتوانند به دختران و بانوان جامعه آموزش دهند.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی با اشاره به اینکه تربیت دختران با پسران متفاوت است، گفت: نیاز بانوان طلبه و مخاطبان آنان متفاوت است، بنابراین مطالبی که در حوزه علمیه خواهران تدریس میشود، باید متفاوت از حوزه علمیه برادران باشد.
اهمیت رفتار و گفتار معلم و آثار اخلاقی و تربیتی او بر مخاطب
رئیس ستاد اقامه نماز کشور در ادامه به تفاوتهای مهندس و معلم اشاره کرد و افزود: مهندس سالن میسازد، اما سالن، سالن نمی سازد، در حالی که معلم انسان میسازد و همین انسان میتواند افراد دیگری را تربیت کند.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی با اشاره به اهمیت رفتار و کردار معلمان به ویژه معلمان طلبه، ادامه داد: معلم همه حرکاتش درسآموز است، از این رو گاهی یک کار ساده معلم، اثر اخلاقی و تربیتی مهم و ماندگاری بر شاگرد دارد.
وی با اشاره به اهمیت صرفهجویی و مدیریت در وقت، تصریح کرد: فعالیتها و حضور ما در هر مکانی باید به گونه ای باشد که رشد فکری، علمی، اخلاقی، بدنی و اجتماعی برای ما داشته باشد.
مفسر قرآن کریم به داستانی از رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) اشاره کرد که در بیابانی خشک توقف کردند و به اصحاب فرمودند: هیزم تهیه کنید، اصحاب گفتند در این بیابان هیزم نیست، اما حضرت فرمودند که هرکس به اندازه ای که میتواند، هر چند اندک، هیزم جمع آوری کند؛ اصحاب، هیزمها را آوردند و پشته ای بزرگ از هیزم جمع شد، پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: گناهان نیز این گونه جمع میشود.
استاد قرائتی با بیان اینکه باید صحنههای مختلف را به صحنههای علمی تبدیل کرد، یادآور شد: پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در بیابان خشک، کلاس درس برپا و یاران خود را پژوهشگر و اخلاقمدار تربیت میکردند.
وی با بیان اینکه معلمان نباید منتظر امکانات باشند، تصریح کرد: معلم، کسی است که بدون امکانات هم بتواند به مخاطبان خود علم بیاموزد.
آموزش تحمیلی اثری ندارد
رئیس ستاد اقامه نماز کشور به رفتارهای معلمان اشاره کرد و بیان داشت: معلم باید با نشاط سخن بگوید و شاگردان باید در کلاس درس نشاط داشته باشند؛ یعنی آموزش تحمیلی نباید داشته باشیم و کلاس باید نشاط داشته باشد تا اثرگذار باشد.
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی با بیان اینکه معلم باید به قدری سخن بگوید که باعث کسالت مخاطبان خود نشود، به یکی از سخنرانیهای یک دقیقهای خود در مراسم ازدواج اشاره کرد و گفت: در قرآن کریم سه نوع رابطه وجود دارد، رابطه پیامبر با مردم که رحمت است(وَما اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمينَ)؛ رابطه مردم با پیامبر مودت است(قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى) و رابطه عروس و داماد که رابطه مودت و رحمت است(وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً).
جایگاه مادری و معلمی کمتر از آیتاللهی نیست
مفسر قرآن کریم با اشاره به ضرورت یادداشت مطالب مفید و آموزنده، اظهار داشت: همواره کاغذ و قلم به همراه داشته باشید و اگر جملات زیبایی دیدید یا شنیدید، یادداشت کنید، خندههای حلال خود و جملات زیبا بر پشت ماشینها را یادداشت و در مکان مناسب بیان کنید.
استاد قرائتی با بیان اینکه ما باید تشنه آموختن و علم آموزی باشیم، تصریح کرد: بانوان طلبه نمی توانند حجتالاسلاموالمسلمین، آیتالله و مرجع تقلید شوند، اما میتوانند مادر و معلم نمونه باشند و جایگاه مادری و معلمی، کمتر از آیت اللهی نیست.
منبع: خبرگزاري رسمي حوزه-۱۳۹۶/۹/۲۲ -
بالاتر از واقعیات زندگی
گزیده بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره خانواده
اشاره
تشکیل خانواده در نگاه خداوند، یعنی خیمه زدن در کنار چشمهی « مودّت» و مودّت یعنی محبّت عمیق، با طراوت، آشکار و پُر سرو صدا.
«وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»[1]
سر منشأ این چشمه جوشان، اقیانوس بیساحلِ مِهر الهی است. خدای رحمنِ رحیم و رئوف لطیف، به ارادهی حکیمانه خود، جذبهای از این شعله آسمانی را میان زوجِ جوان قرار میدهد تا از آینهای نزدیک و به مدد اندیشهای بادوام، هر یک به تماشای نشانهای برجسته از آیات جمال و لطف الهی بنشینند. و از دست یار خویش جام مهر الهی بگیرند و کامیاب شوند.
«اِنَّ فی ذَلِکَ لأیَةً لِقَومٍ یَتَفَکّرونَ»[2]
این محبّت، گِرهی است که خداوند به دست لطف خویش بین دو قلب جوان میاندازد و مِهریهی عرشیِ یک پیوند ماندگار و با طراوت است. سرمایهای است که اگر حفظ شود، زندگی را حفظ میکند. و اگر به کار افتد، آن را رونق میبخشد. تلخیها را شیرین و سختیها را آسان میکند. و اگر به شایستگی سپاس این نعمت بزرگ گذارده شود، راه دست یابی به کیمیای محبّت الهی را هموار میسازد.
زن و شوهر با این دستمایه پُر ارج میتوانند به همهی آرزوهای دیگر خود برسند و بهشت آسمانی را در زمین به تجربه بنشینند. به شرط آن که قدرش را بدانند و با هنرمندی از آسیبها نگهداریش کنند. چگونه؟ رهنمود « پیرِ مهر» بهترین راهنما برای عاشقان جوان است:
* بالاتر از واقعیات زندگی …
بالاتر از واقعیات زندگی، آرزوها و عشقها و احساسات انسانی در زندگی نقش دارند. نقششان هم نقش تبعی و درجه دوّم نیست، بلکه نقش اصلی است و میتواند ملاط این بنای فخیم و بسیار مستحکم قرار بگیرد.
این را چگونه باید تنظیم کرد؟ زن و مرد باید هر کدام جایگاه خودشان را بشناسند. مرد نسبت به زن و زن نسبت به مرد، نگاهی محبّت آمیز و همراه با یک عشق پاک داشته باشند و این عشق را حفظ کنند؛ چرا که زایل شدنی است، مثل همه چیزهای دیگر. باید نگهش دارند و حفظ کنند که زایل نشود …3
پی نوشت:
1. سوره روم آیه 21
2. سوره روم آیه 21
3. خطبه عقد مورخ 1378/12/22