آیا پول حاصل از فروش مؤونه خمس دارد؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی به استفتائی پیرامون «خمس فروش مؤونه» پاسخ گفتند.
حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی رهبرمعظم انقلاب به استفتائی پیرامون «خمس فروش مؤونه» پاسخ گفتند که تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* خمس فروش مؤونه
سؤال: خانه، ماشین و لوازم مورد نیاز انسان یا خانواده او که از درآمد سال خریده شده است، اگر در اثر ضرورت و یا به منظور تبدیل به جنس بهتر فروخته شود، از جهت خمس چه حکمی دارد؟
جواب: پول حاصل از فروش چیزی که از مؤونه بوده، خمس ندارد
چنین نیازی برای مؤمن زشت است
امام صادق علیه السلام در روایتی حاجتی که موجب خواری بشود را برای مؤمن زشت دانستند.
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: چه زشت است مؤمن خواسته ای داشته باشد که موجب خواری او بشود.
کافی، ج2، ص320
عرصه تبلیغ و اولویّتها. 1- شخصیّت طبیبگونه مبلّغ
فعالیّتهای تبلیغی مبلّغان دینی در چند بخش خلاصه میشوند؛ برخی از آنها در مسیر دفاع از دین است؛ برخی دیگر در مسیر تبیین و رشد اعتقادات مردم قرار دارد؛ بخش سوم از آنها، بیان احکام و تکالیف شرعیه و بخش آخر آن، ترویج فضائل، ارزشهای اخلاقی ، اجتماعی است.
اینها همگی وظایف و مسئولیتهای خطیر روحانیون و مبلّغان دینی است که برگرفته از آیات و روایات میباشد؛ قرآن کریم در آیات متعددی به این وظایف اشاره میفرماید:
در باره بیان معارف و باورهای دینی میفرماید: [فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ][1] «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب.»
و هم چنین میفرماید: [ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ]؛[2] «با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین شیوه مجادله نمای.»
درباره بیان روشن معارف دین میفرماید: [وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ][3] «و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم، تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی.»
درباره بیان اعتقادات و رشد فضائل اخلاقی میفرماید:[هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ][4] «اوست آن کس که در میان درس ناخواندهها فرستادهای از آنان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد.»
صفحات: 1· 2
بایستههای اخلاقی مبلّغان دینی «واجب اخلاقی» 1- قصد قربت
مقدمه
رعایت یک دسته از صفات و ویژگیهایِ اخلاقی برای مبلّغین دینی لازم و ضروری است، به طوری که ترک آنها شایسته قشر مبلّغین نمیباشد.
این ویژگیها را میشود تحت عنوان «بایستههای اخلاقی» مطرح کرد؛ در این مقاله به برخی از آنها که برگرفته از معارف دینی و آموزههای الهی دین مبین اسلام است تحت عنوان «واجب اخلاقی» اشاره میشود:
1. قصد قربت در تبلیغ
اخلاص، یکی از مهمترین ارکان اثرگذاری در تبلیغات دینی است. اگر مبلّغ دینی تبلیغات خویش را صرفاً جهت رضایت خدا و یاری به دین الهی قرار دهد، موجب گرایش بیشتر مردم به دین میگردد و نصرت الهی در امر تبلیغ، شامل حال او خواهد شد.
در حدیث قدسی آمده است: «مَنْ کَانَ لِلَّهِ کَانَ اللَّهُ لَهُ؛[1] هر که برای خدا باشد، خدا هم برای او میشود.»
این سنّت الهی است که هر که در راه خدا قدم بردارد، خدا او را یاری خواهد کرد. آن عالم دینی که در تبلیغ دین، هدفی جز نجات مردم از شقاوت و نیل به سعادت ندارد و میخواهد جهت رضایت الهی به خلق خدا خدمت کند، خدا نیز او را یاری خواهد کرد.
صفحات: 1· 2
راههاي ايجاد جاذبه براي مساجد
مسجد بايد كانون جذب باشد و مثل يك آهنربا، جمعيت را به سوي خودش بكشاند نه اين كه مردم با كراهت و فقط به نيت بردن ثواب، دندان بر جگر گذاشته و به مسجد بيايند.
مسجد بايد براي همه قشرها جاذبه داشته باشد و افراد با شنيدن «حي علي الصلوة» ، واقعا براي نماز بشتابند. در «حي علي الصلوة» و «حي علي خير العمل» تعبير از حركت نيست بلكه شتاب است و شتاب، ب دون جاذبه نيست. بايد كاري كرد كه مردم به سوي مساجد شتاب كنند. براي رسيدن به اين مقصود ميتوان و بايد برنامههايي را پياده كرد:
1- نظافت
با ديدن هر تشكيلات و يا هر فردي اول چيزي كه نظر شما را به خود جلب ميكند، نظافت محل يا لباس و بدن و… است. متاسفانه مساجد ما نظافت لازم را ندارند. مساجد ما بايد مثل مسجدالحرام و مسجدالنبي كه امروزه به آنها خوب رسيدگي ميشود، تميز و مرتب باشد.
در حديث آمده است: «من كنس مسجدا يوم الخميس ليلة الجمعه فاخرج منه التراب ما يضر في العين غفر له؛ كسي كه روز پنجشنبه (شب جمعه) مسجدي را جارو كند، پس به اندازه يك ذره خاك كه اگر در چشم رود، ضرر ميرساند، از مسجد خارج سازد، خداوند او را ميآمرزد.»
آيا معني اين حديث اين نيست كه به اندازه يك غبار هم نبايد در مسجد باشد؟ امام جماعت، متوليان، هيئت امنا و مديران مساجد بايد اولين وسوسه و دغدغه شان نظافت مسجد باشد. مساجد بزرگ بايد نظافت شبانه روزي داشته باشد نه هر روز يك مرتبه. بايد عدهاي دائما در آنها در حال نظافت باشند. و جاهاي ديگر نيز بايد مرتب نظافت شود.
شما ميخواهيد جوان را از دانشگاه به مسجد بكشانيد، سجده كه ميكند، بوي عرقهاي پايي كه قبلا روي اين فرش بوده است و ماهها شسته نشده، او را آزار ميدهد. اين مسجد چه جاذبهاي دارد؟
صفحات: 1· 2
روش برخورد با مردم از نگاه آقا امام رضا(علیه السلام)
کتاب «چهل داستان و چهل حديث» اثری از آقای عبدالله صالحی است که برای هر کدام از 14 معصوم در کتابی مستقل، به بیان داستان های گوناگون پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* روش برخورد با مردم
مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آورده است:
در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت .
هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام عليه السلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى از خود نشان ندهى؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند.
و در اين بين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛ و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد.
يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالى كه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مى دهند.
امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائل و صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى .
و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن .
اى يونس ! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنين گفتارى چه تأثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟
و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟!
يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت: خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد.
امام رضا عليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى يونس، بنابراين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه، اعتقادات و افكار تو كمترين تأثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند.