مُتحیِّران بین حق و باطل بخوانند!!!
* آيه
مِنْ قَبْلُ هُديً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذينَ کَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ اللَّهُ عَزيزٌ ذُو انْتِقامٍ
* ترجمه
او پیش از این (تورات و انجیل را) براى هدایت مردم (فرو فرستاد) و اینك فرقان را (كه وسیله ى تمیز حقّ از باطل است) نازل كرد، البتّه براى كسانى كه به آیات الهى كفر ورزند، عذاب شدیدى است و خداوند شكست ناپذیر صاحب انتقام است.
* نکته ها
یكى از نام هاى قرآن، فرقان است. فرقان، یعنى آنچه مایه ى افتراق، جدایى و فرق گذاشتن است. از آنجا كه راه تشخیص حقّ از باطل، در همه امور، قرآن مى باشد، لذا به آن فرقان گفته شده است.
عذاب شدید مخصوص آخرت نیست. در این آیه نفرموده كه عذاب كفّار مربوط به آخرت است، زیرا گاهى سرگرمى و حرص بر اندوختن مال و غفلت از خداوند و معنویات خود عذاب است. در آیه 85 سوره توبه مى فرماید: خداوند به گروهى مال و اولاد مى دهد تا بدان ها عذابشان كند.
امام صادق علیه السلام درباره ى «انزل الفرقان» فرمودند: هر امر محكم، فرقان است و كتاب در «انزل الكتاب»، مجموع قرآن است.[ تفسیر عیّاشى، ج1، ص162]
* پيام ها
1- هدایت مردم، یك سنّت همیشگى الهى بوده است. «من قبل»
2- مخاطب كتب آسمانى، عموم مردم هستند، نه قبیله و نژاد خاص. «للنّاس»
3- قرآن، وسیله ى شناخت حقّ از باطل است. «و انزل الفرقان»
4- هركجا میان سلیقه ها، افكار و عقاید به هر نحو دچار تحیّر شدیم، حرف آخر از آن قرآن است. (حتّى اگر در میان روایات نیز دچار حیرت شدیم، باید به حدیثى توجّه كنیم كه مطابق با قرآن باشد.) «الفرقان»
5 - بعد از نزول آن همه كتاب و اسباب هدایت، جزاى شخص لجوج عذاب شدید است. «عذاب شدید»
6- عذاب الهى، پس از اتمام حجّت بر مردم است. «هدى للناس… الّذین كفروا… لهم عذاب شدید»
7- این آیه مایه ى دلگرمى و تسلیت خاطر پیامبر و مؤمنان است كه خداوند به حساب كفّار سرسخت مى رسد. «عزیز ذوانتقام»
8 - سرچشمه كیفر و انتقام او، عملكرد ماست، وگرنه او عزیزى است كه هیچ كمبودى ندارد. «عزیز ذوانتقام»
9- كفر مردم در خداوند اثرى ندارد. «كفروا، واللَّه عزیز»
نگاهی به سبک زندگي رزمندگان و شهداي دفاع مقدس
چکیده تحقیق:
- سبک زندگي شيوههاي رفتار، لباس پوشیدن، سخن گفتن، اندیشیدن و نگرشهایی است که مشخص کننده گروههای منزلتي متفاوت است.
- در دنياي مدرن ثروت و مصرف مهمترین عامل کسب منزلت است.
- شهدا ورزمندگان با افتخار به گمنامي و خدمت بيمنت و با تاسي به سيد و سالار شهيدان سبکي متفاوت از زندگي را فراروي بشر قرار دادند.
- دفاع مقدس چشمهای است که از قله کربلا جاری شد و فرهنگ عاشورايي عنصر کانوني سبک زندگي شهدا و رزمندگان است.
_ بصیرتبخشی، عدالتطلبی، دنياگريزي و سادهزيستي، مسئوليت و ولايتپذيري، استقلالگرايي، شهادتطلبي، پاسداری از نظام و امر به معروف و نهی از منکر برخي از مولفههاي سبک زندگي شهدا و رزمندگان دفاع مقدس است.
رزمندگان و شهدای والا مقام با ارائه سبک زندگی متاثر از مکتب حسینی(ع) بالاترین خدمت را به جامعه اسلامی ارائه کردهاند. آنان از عزیزترین و بالاترین موهبت الهی یعنی جان خود، دست شسته و آن را آگاهانه تقدیم به اسلام نمودند. در این مقاله تلاش ميشود تا ابعادي از سبک زندگي جهادگران دفاع مقدس با نگاه به آثار، نوشتهها و خاطرات و وصایای رزمندگان و شهداء مورد بررسی قرار گيرد. سپس مهمترین مصادیق سبک زندگی ایشان از جمله بصیرتبخشی، عدالتّطلبی، دنياگريزي و سادهزيستي، مسئوليت و ولايتپذيري، استقلالگرايي، شهادتطلبي، پاسداری از نظام و امر به معروف و نهی از منکر، استخراج و معرفی شود. رزمندگان و شهدا عالیترین مظهر ارائهکننده سبک زندگی الهی - اسلامی بودهاند و شيوه زندگي آنها براي راهيان نور همواره چراغ راه است. در ادامه نگاهی داریم به سبک زندگی رزمندگان و شهدای دفاع مقدس
ده ویژگی امام حسین (ع) از زبان حضرت مهدی(عج)
رحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ «نفس المهموم» عباراتی از زیارتنامه سیدالشهدا(علیه السلام) میآورد که در انتساب آن به حضرت مهدی(عج) تردید ندارد؛ در این زیارتنامه 10 ویژگی برای امام حسین(علیه السلام) بیان شده است..
برای شناخت ماهیت وجودی هر شخصی، باید به نزدیکترین کسان او رجوع کرد و با شنیدن گفتههایی که در آن تنها صدق گفتار مشاهده میشود، میتوان افراد شناخت. بر همین اساس، پناه بردن به کلام معصومین(علیهم السلام) بهترین مرجع و منبع برای شناخت امامان معصوم(علیهم السلام) است.
امام حسین (علیه السلام) نیز به دلیل اثرگذاری خاصی که در مکتب شیعه دارد، و چگونگی زندگی، قیام و شهادتی که داشت، بسیار مورد سؤال امامان بعد از خود قرار گرفت تا شناخت شیعیان از امام سوم خود، بیشتر شود و هر یک از اولاد معصوم ایشان نیز به دنبال ارائه بهترین توصیف در باره شخصیت نورانی سیدالشهدا(علیه السلام) بودند. در این نوشتار به صورت خلاصه، اظهارات حضرت ولی عصر(عج) در باره جد شهیدشان برای بازشناسی شخصیت امام حسین (علیه السلام) ارائه شود.
از بهترین توصیفاتی که راجع به حضرت امام حسین (علیه السلام) شده، زیارتنامهای است منسوب به حضرت ولی عصر(عج). مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب گرانسنگ خود «نفس المهموم» عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی به حضرت مهدی(عج) نسبت میدهد، آنجا که امام مهدی(عج) می فرماید:
«کُنتُ لِلرَّسُولِ وّلَداً و لِلقُرآن سَنَداً وَ للاُمَّة عَضُداً وَ فِی الّاعَهة مُجتَهِداً حافِظاَ لِلعَهد وَ المیثاق ناکِباَ عَن سُبُلِ الفُسّاق تَناوه تأوه المَجهُود طَوِیل الرُکُوع وَ السُّجُود زاهِداَ فِی الدُّنیا ژُهدَ الرّاحِل عَنها ناظِراَ بِعَین المُستَوحِشِینَ مِنها»؛ تو ای حسین! برای رسول خدا فرزند و برای قرآن سند و برای امت بازویی بودی، در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد و پیمان حافظ و مراقب بودی، از راه فاسقان سر بر میتافتی، آه میکشیدی، آه آدمی که به رنج و زحمت افتاده، رکوع و سجود تو طولانی بود، زاهد و پارسای در دنیا بودی، زهد و اعراض کسی که از دنیا رخت برکنده است، با دیده وحشتزدگان بدان نگاه میکردی.
او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(علیه السلام)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفا1 بیان فرموده در وجود مطهر حسین(علیه السلام) رؤیت و مشاهده میشود
حضرت مهدی(عج) در این عبارات، جد بزرگوار خویش را با 10 عنوان توصیف میکند:
1. امام حسین(علیه السلام)، فرزند سول خدا (صلی الله علیه وآله) بود، او نواده پیامبر اکرم به شمار میرفت، و رسول خدا او را فرزند خویشتن میخواند.
2. او سند و پشتوانه قرآن بود. قرآن، با اتکا به وجود مقدس امام حسین(علیه السلام)، در جهان استقرار و گسترش یافت و هر آنچه را که قرآن کریم، در قالب الفاظ بیان فرموده در وجود مطهر حسین(علیه السلام) رؤیت و مشاهده میشود.
3. آن حضرت بازوی امت بود، امت اسلامی با وجود حضرت حسین(علیه السلام) دارای بازویی پر توان و قدرتمند بوده و هست و به همین دلیل میتواند همه قدرتهای ضد خدایی را در هم بشکند و نابود سازد.
4. امام حسین(علیه السلام) در راه اطاعت پروردگار، سخت کوش و تلاشگر بود. دعا، نیایش، ابتهال، نماز و مناجات شبانه وی در تاریخ، ضبط شده و خود مایه اعجاب آدمی است.
5. آن بزرگوار نگهدار عهد و میثاق بود. عهد و پیمان با خداوند یا با مردم را هرگز نقض نکرد و ثابت و استوار روی پیمان خویشتن میماند و وفا میکرد.
6. او از راه و روش فاسقان و فاجران رویگردان بود. هرگز روی به آنان نیاورد و تمایل به سوی آنان نکرد و چطور ممکن است کسی که فناءفیالله پیدا کرده به مخالفان فرمان پروردگار روی بیاورد و به آنان تمایل پیدا کند؟!
7. امام حسین (علیه السلام) دردمندانه آه میکشید، چون ناله کسی که سخت به رنج و زحمت افتاده و بار سنگینی از غصه و اندوه در دل دارد و در سینهاش جراحتی التیامناپذیر است.
سیدالشهداء (علیه السلام) نسبت به دنیا زاهد، بیرغبت و بیعلاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است
8. رکوعها و سجدههای طولانی داشت، مدتها در حال رکوع و سجود میماند و ذکر خدا میکرد. به نظر میرسد که این جمله، رمز شوق عمیق و ریشهدار آن بزرگوار به معبود و محبوب حقیقیاش خداوند متعال است و چون از خلوت با خدا و انس به ذات لایزال او لذت میبرد از این رو سجده را ـ که خلوت با خداست ـ طول میداده و احساس خستگی نمیکرده است.
9. سیدالشهداء (علیه السلام) نسبت به دنیا زاهد، بیرغبت و بیعلاقه بود دنیا در نظر مبارک و خدابین آن حضرت، جلوه و جلا و فروغ و بهایی نداشت، چنان از دنیا اعراض کرده بود که گویا به کلی از آن برکنده شده و قدم در سرای ابدی و جهان آخرت گذاشته است.
10. آنجا که نظر دیگران نظر خریداری و نگاه عاشقانه بود، نظر آن بزرگوار به دنیا نظر انسان وحشتزده بود و نگاهش، نگاه دلبریدگان از آن، و بالاخره او از دنیا و زرق و برق آن در فرار بود که این چیزها در چشم انسان دریادلی چون امام حسین(علیه السلام) کمترین فروغی ندارد.
منبع : گروه دین تبیان
حواسمان باشد سیّدالشّهداء برای ما تکراری نشود
ما نسبت به امام حسین علیهالسّلام خسرانزده هستیم، چون دائم در محضر او هستیم. هر شب جمعه، این روزی ما است که یاد ایشان میکنیم، ولی این مسئله تبدیل به حجاب برای ما شده است.
سید الشهدا
گاهی انسان، بزرگی از اولیای خدا را چون راحت میبیند قدر او را نمیداند، کما اینکه یاران اهل بیت علیهم السّلام در زمان حضور اهل بیت خیلی قدر آنها را نمیدانستند. حتّی میگوید با آقا به خزینه رفتیم، آن هیبتی که برای ما دارند اصلاً برای آنها قابل فهم نبود.
ما نسبت به سیّد الشّهداء علیه السّلام در حجاب هستیم، یعنی از غریبترین ائمّهای که ما او را نمیشناسیم امام حسین علیه السّلام است. چرا؟ چون سفرهی او باز است، درِ خانهی او باز است، آنهایی که هیئتی نیستند ده شب در سال سر سفرهی امام حسین هستند. روزی همه نیست سر سفرهی امام هادی علیه السّلام باشند، سر سفرهی امام عسکری روحی له الفداه باشند، سر سفرهی امام سجّاد علیه السّلام باشند. لذا امام حسین علیه السّلام شناخته نشده است.
تربت حسین(ع) حجابها را از بین میبرد
ائمّه برای پیشرفت معنوی خود نیز به او متوسّل بودند. میگوید امام صادق سلام الله علیه را دیدم، دیدم حضرت یک کیسهی زردی دارد خیلی مواظب آن است. گفتم: آقا شما خاندان کرم هستید، مگر در این کیسه چه چیزی دارید که اینقدر مراقب هستید؟ طلا دارید؟ الماس دارید؟ شما داشته باشید که میدهید، ما ندیدهایم شما در جایی اینقدر مواظب کیسهی پول خود باشید. گفتم: این چیست که شما اینقدر مراقب آن هستید؟ فرمود: «فِیهَا تُرْبَهُ أَبِی عَبْدِ اللَّه».[1]
گفت: چرا اینقدر به آن اهتمام دارید؟ فرمود: نمیخواهم اثر آن از بین برود، کسی آن را نبرد، «السُّجُودُ عَلَى تُرْبَهِ الْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلَام یَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ»، چرا که هر حجاب بین بنده و خالق وجود دارد سجده بر تربت او از بین میبرد، حائلهای بین بنده و مولا را سجده بر تربت او از بین میبرد. نه جسم او، نه روح او، نه شخصیّت او، تربتی که کیلومترها فاصله دارد.
فرصتی که میتواند زُهیر تربیت کند
اینقدر که ابا عبد الله علیه السّلام ما را در خیمهی خود راه داده توجّه نمیکنیم فرصت لحظاتی نفس کشیدن در خیمهی او میتواند زهیر درست کند. اگر کسی به خیمه میآید و برمیگردد و اتّفاقی نمیافتد چون با انگیزه نمیآید، با هدف نمیآید، قرار نیست تغییر کند. میآید لذّت میبرد، ثواب میبرد.
حسین(ع) امید اهلبیت است
اینقدر که سیّد الشّهداء علیه السّلام اجازه داده روضهی او را بخوانیم حواس ما نیست او چه کسی است، او امید اهل بیت است، امید ائمّهی ما است. ائمّهی ما خود را خرج کردند بلندگوی دستگاه سیّد الشّهداء علیه السّلام باشند. روضهخوان و مدّاح و کسی که گریه میکند رحم کند، قدر بدانند.
اهل جنّت بر حسین(ع)گریه میکنند
در روایات ما هست حزن در بهشت نیست، ولی در روایات ما هست که «السَّلَامُ عَلَی مَن بَکَی عَلَیهِ أَهلُ الجَنَّه»، سلام بر تو که اهل جنّت بر تو گریه میکنند. من اینطور میفهمم که گریه بر ابا عبد الله الحسین علیه السّلام از نعمات بهشتی است. چون اگر این نعمت بهشتی نبود در بهشت از آن خبری نبود. «یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا»[2] هست.
نمیخواهم حسینم به دنیا بیاید
خدا آن روزی را نیاورد که ما روضه برویم برای ما عادی شود.صدّیقهی طاهره سلام الله علیها وقتی به مولای ما، ارباب ما، سیّد الشّهداء باردار شدند روایات آن فراوان است، سیّد انبیا آمد و فرمود: این پسر را میکشند. وقتی پیغمبر صلّی الله علیه و آله خبر داد صدّیقهی طاهره سلام الله علیها فرمود: «لَا حَاجَهَ لِی فِیهِ»،[3] نمیخواهم به این دنیا بیاید. اینقدر امّت تو بیانصاف هستند که نمیخواهم بیاید. پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: هدایت امّت من وابسته به تولّد او است.
همین که پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: او را میکشند صدّیقهی طاهره دو سؤال پرسید؛ یکی عرض کرد «مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ»،[4] چه زمانی این اتّفاق میافتد؟ سیّد انبیا فرمود: آن زمانی که هیچکدام ما نیستیم. سؤال دومی که معلّم انبیا، حجّت خدا بر انبیا پرسید این بود که «فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ»، چه کسی بر او گریه میکند؟
«مَن یَبکی عَلَیهِ» یعنی چه کسی به آن دار الشّفاء رجوع میکند؟ یعنی شهید میشود قدر او را میدانند؟ با گریه میتوانند تطهیر شوند. زهرای اطهر سلام الله علیها دارد آدرس میدهد، اینها نیازی به گریهی ما ندارند، گریهی ما چه کاری برای آنها انجام میدهد؟
اوّل فرمود: امّتی که بخواهند او را تشنه بکشند، لیاقت ندارند که او به دنیا بیاید. پیغمبر فرمود: هدایت امّت به او وابسته است.
و بعد اینکه «مَن یَبکی عَلَیه» یعنی آن خون نباید هدر برود، او قیام کرد برای اینکه امّت را بیدار کند، برای اینکه مردم را از جهالت بیرون بیاورد، امام صادق علیه السّلام فرمود از حیرت ضلالت بیرون بیاورد. راهی که به ما یاد دادهاند این است، برای چه اینقدر گفتهاند گریه بر او ثواب دارد؟ بعضی گفتهاند یک قطره اشک کارهای زیادی انجام میدهد. این قطره اشک اگر با توسّل و با توجّه باشد انسان را تطهیر میکند.
پی نوشت:
[1]- بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۸۲، ص ۱۵۳٫
[2]- الخصال، ج ۲، ص ۶۳۵٫
[3]- کامل الزیارات، ص ۵۶٫
[4]- بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۴، ص ۲۹۳٫
منبع:
مطلب “فرصت محرم را قدر بدانیم"؛ پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام حامد کاشانی
شهید دلاوری که از یاری رساندن به اباعبدالله فرار میکرد
قصه زهیر ماجرایی درسآموز برای همه دور افتادگان از حریم اهل بیت است؛ چراکه اگر ائمه بخواهند با یک نظر انسان را متحول میکنند؛ همانگونه که از زهیر عثمانی شیعه علوی مخلص ساختند.
از شخصیتهای برجسته کوفه بود که در روز عاشورا، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد. وی در میدانهای جنگ، دلاوریهای بسیاری نشان داده بود. در سال 60 هجری (که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود) از سفر حج بر میگشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود. اما در یکی از منزلگاهها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی در همان منزل، با امام برخورد میکنند. امام کسی را نزد او فرستاد و زهیر را به ملاقات با خویش دعوت کرد؛ زهیر قصد سر باز زدن از این دیدار را داشت که همسرش به او گفت: سبحان الله؛ یازهیر، سبحان الله، پسر پیغمبر تو را میخواهد، دعوتت میکند، تو نشستهای؟! بلند شو برو حرفهایش را گوش کن، اگر میتوانی عمل کن، اگر هم نمیتوانی بگو نمیتوانم، برگرد بیا؛ مگر چه میشود؟
تصرّف انسان برتر در نفس زهیر
حاج آقا مجتبی تهرانی درباره دیدار امام با زهیر میگوید:
«زهیر رفت وارد خیمه حسین علیه السلام شد، برگشتند این جوانها، کانّه تنها بود زهیر با حسین علیه السلام مینویسند فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُه [1]. توقف خیلی کوتاهی کرد زهیر در خیمه حسین علیه السلام؛ اما این زهیر که آمد بیرون دیگر آن زهیری نیست که رفته بود داخل؛ آن زهیر زبون بود، صِغَر نفس داشت به تعبیر ما؛ اما این زهیر، زهیر غیور است. آمده است بیرون دیگر این کِبَر نفس دارد. دیگر این روحش بزرگ شد، وسیع شد، انسان برتر تصرّف در او کرده است. دیدیم این چهره که گرفته بود رفت، حالا باز شده «استجَاءَ مُسْتَبْشِراً قَدْ أَشْرَقَ وَجْهُه»[2] کأنّه نور از صورت زهیر میبارد.
طبری درباره دعوت زهیر از خویشان میگوید: پس از آن که زهیر به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و عزم یاری او را داشت، به خیمه خود بازگشت و به یاران خود گفت هر که از شما دوست دارد در یاری فرزند پیامبر (ص) در آید رخت بربندد وگرنه این آخرین دیدار ماست.
سپس او خاطرهای چنین بیان کرد: در غزوه «بحر» و بنا بر گفته طیری بلنجر چون فاتح آن جنگ شدیم و غنایم فراوانی نصیب ما گشت، همه ما خوشحال و مسرور بودیم. هنگامی که «سلمان فارسی» خشنودی ما را دید گفت: آیا شما به فتح و غنایمی که خداوند نصیب شما کرده این گونه خوشحالی میکنید؟ اگر شما سید شباب جوانان آل محمد صلی الله علیه و آله را درک کردید، برای جهاد در رکاب او باید بیشتر شادمان باشید؛ چرا که بهرههای بیشتری به دست خواهید آورد. پس من با شما وداع میکنم و شما را به خدا میسپارم.
دست از حسین بر نمیدارم
پس از سخنان امام حسین علیه السلام در شب عاشورا و برداشتن بیعت خود از گردن همگان، عباس بن علی علیهماالسلام و دیگران از اهلبیت علیهم السلام و نیز یاران بزرگ آن حضرت چون «مسلم بن عوسجه»، «سعید بن عبدالله»، و «زهیر» به حمایت از امام از جای برخاستند و با او تجدید میثاق کردند. زهیر در پاسخ به امام خود اینگونه گفت: به خدا قسم، دوست دارم که کشته شوم، سپس برانگیخته شوم و تا هزار بار دیگر کشته و زنده شوم تا بدین سبب از جان شما و جوانان اهلبیت شما بلا به دور ماند.
زهیر؛ همانند مومن آل فرعون
کثیر بن عبد الله شعبی گوید: روز عاشورا چون بر حسین یورش بردیم، زهیر بن قین سوار بر اسب دم بلند خود سلاح پوشیده در برابر ما آمد و گفت: هشیار باشید، شما را از عذاب خدا بیم میدهم؛ بر مسلمان لازم است برادر مسلمانش را اندرز دهد. ما تا اکنون برادر وهمدین بودیم؛ تا شمشیر میان ما جدایی نیفکنده هم کیش هستیم واندرز شما بر ما لازم است. چون کار به شمشیسر افتد، رشته برادری می گسلد؛ ما امتی باشیم و شما امت دیگر. خدا ما و شمارا به فرزندان پیامبر خود محمد(ص) آزمود تا بنگرد چه کاره ایم.
سپس مجادلهای بین زهیر و شمر درگرفت تا اینکه شخصی از طرف امام حسین علیه السلام این پیام را برای زهیر آورد: بازگرد؛ به جانم قسم که مومن آل فرعون برای قومش خیرخواهی کرد و حرف حق را به روشنی به گوش مردم رساند، تو نیز برای آنها خیرخواهی کرده ای و حرف حق را به گوششان رساندی، اگر این خیرخواهی و خبردادن نفعی به حالشان بکند![3]
درباره مومن آل فرعون گفته شده مردى از فرعونیان بوده، که به موسى(ع) ایمان آورده بود، اما ایمان خود را مکتوم مىداشت، در دل به موسى عشق مىورزید و خود را موظف به دفاع از او مىدید.
پس از ماجرای مجادله حضرت موسی با ساحران، فرعون قصد جان او را داشت که به تعبیر قرآن، مومن آل فرعون رو به آنها گفت: «اى قوم من! امروز حکومت در این سرزمین پهناور مصر، به دست شما است، و از هر نظر غالب و پیروزید، این نعمتهاى فراوان را کفران نکنید، اگر عذاب الهى به سراغ ما آید، چه کسى ما را یارى خواهد کرد»؟! (یا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظاهِرِینَ فِى الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللّهِ إِنْ جاءَنا).
قصه زهیر ماجرایی درسآموز برای همه دور افتادگان از حریم اهل بیت است؛ چراکه اگر ائمه بخواهند با یک نظر انسان را متحول میکنند؛ همانگونه که از زهیر عثمانی شیعه علوی مخلص ساختند.
پینوشتها:
[1]بحارالانوار/علامه مجلسی/44/3
[2]بحارالانوار/علامه مجلسی/44/3
[3]تاریخ الطبری، ج5، ص 427.
منابع:
- مقاله “زهیر بن قین بجلی رایت شجاعت” به قلم محمد جواد طبسی که در شماره 26 ماهنامه “کوثر” منتشر شده است.
- سخنرانی مکتوب مرحوم آقا مجتبی تهرانی به عنوان مصلح غیور، شب دوم محرم/سایت تبارک؛
-تبیان
- تفسیر نمونه