بانویی که حاج قاسم با پای برهنه به استقبالش رفت
وقتی به حاج قاسم اطلاع دادند که بنده برای عرض تسلیت در کنار دیوار حسینیه ثارالله ایستاده ام ایشان من را خجالت زده کردند و با عجله و شوق فراوان آن هم با پای برهنه به استقبال من آمدند.
بانویی که حاج قاسم با پای برهنه به استقبالش رفت
به گزارش جهان نيوز، حاجیه خانم زینب اسلام دوست مادر شهیدان زین الدین با بیان خاطره از شهید حاج قاسم سلیمانی، گفت: برای شرکت در مراسم یادبود مادر شهید حاج قاسم سلیمانی و عرض تسلیت حضوری به ساحت مقدس این فرمانده دلیر مجبور شدم از مسیر پادگان و قسمت آقایان وارد شوم.
وی اظهار داشت: وقتی به حاج قاسم اطلاع دادند که بنده برای عرض تسلیت در کنار دیوار حسینیه ثارالله ایستاده ام ایشان من را خجالت زده کردند و با عجله و شوق فراوان آن هم با پای برهنه به استقبال من آمدند.
مادر شهیدان زین الدین تصریح کرد:حاج قاسم در آن مکالمه چند دقیقه ای بارها از حضور من در این مراسم ابراز خوشحالی کرده و بنده را مورد محبت خود قرار دادند، ایشان هم در مراسم یادبود مادر بزرگوراشان و سابقا با حضور چند ساعته در منزل ما از من می خواستند که برای شهادتشان دعا کنم.
وی خاطر نشان کرد: حاج قاسم مرد استثنایی بود که ما مثل ایشان خیلی کم داریم، کمتر کسی را دیدم مثل ایشان جامعه الاطراف باشد کسی که غیب می بیند و از عالم غیب می گوید، با همه فرق می کردند و انسانی کامل بودند.
جهان نیوز
حضور سرزده رهبر انقلاب و حاج قاسم در مراسم بلهبرون
«چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیشتر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما میشود.»
به گزارش جهان نيوز، سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری به استان کرمان سفر کردند. ایشان تاکید داشت حاج قاسم در این دیدارها همراه ایشان حضور داشته باشد. در سفرهایی که حضرت آقا به استانها داشتند، برنامه طوری ترتیب داده شد تا ایشان با چند خانواده شهید دیدار کنند. از طرفی به دلیل رعایت مسائل امنیتی، این دیدارها به اطلاع خانوادهها نمیرسید و ۱۵ دقیقه قبل از ورود ایشان خانوادهها مطلع میشدند.
یکی از این دیدارهایی که در آن سفر تدارک دیده شد، دیدار با خانواده یکی از فرماندهان گردانهای شهید لشکر ۴۱ ثارالله بود. طبق روال، آن خانواده دقایقی قبل از حضور حضرت آقا خبردار شدند. اما وقتی وارد مجلس شدیم، دیدیم جمعیت حاضر بیش از حد انتظار است. تصورمان این بود که خانواده شهید خیلی سریع حضور حضرت آقا را به بستگان اطلاع داده است و آنها هم فوری خودشان را رساندهاند، اما اشتباه میکردیم. دلیل حضور بستگان مراسم «بله برون» دختر همان شهید با فرزند یکی دیگر از شهدای لشکر ثارالله علیهالسلام بود. آن شب یکی از اعضای خانواده شهید آمد و در گوش حاج قاسم، مطلبی گفت. حضرت آقا از حاجی پرسیدند: «داستان چیست؟» حاج قاسم جواب داد: میگویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید.
حضرت آقا قبول کردند. وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند از دختر خانم پرسیدند: «آیا به بنده وکالت میدهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول میدهید در آخرت شفیعم باشید، بله به شما وکالت میدهم».
حضرت آقا گفتند: «چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیشتر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما میشود.»
*خاطرهای به نقل از محمد حسین نجات با تیتر « چرا من شفیع شوم؟» منتشر شده در کتاب «متولد مارس»
جهان نیوز
ماجرای عنایت حضرت زهرا(س)به حاج احمد کاظمی
شهید احمد کاظمی از شهدایی است که در پرتو عنایات ائمه به ویژه فاطمه زهرا سلامالله علیها به جایگاهی رفیع دست یافت.
ماجرای عنایت حضرت زهرا(سلام الله عليها) به شهید کاظمی
به گزارش جهان نيوز، وقتی انسان وصیتنامه شهدای دفاع مقدس و حتی شهدای مدافعان حرم را مطالعه میکند، به این حقیقت دست مییابد که رمز پیروزی رزمندگان اسلام و ثبت جاودانگی آنها در تاریخ به ارتباط وثیق آنها با ائمه اطهار علیهمالسلام ارتباط باز میگردد؛ در واقع شهدا همانهایی هستند که تمام توان نظامی و رزمی خویش را در گروی اتصال به اهل بیت وحی به ویژه بانوی مکرم اسلام حضرت زهرا سلامالله علیها میدانستند.
مسئلهای که متأسفانه کمتر به آن پرداخته میشود.
از این منظر، شهدای بزرگوار ما نخبگانی هستند که با بهره از صفات فاطمی و نوشیدن از کوثر فاطمی سلامالله علیها، توان خویش را در راستای تحقق اهداف اسلام و آرمانهای انقلاب و نابودی دشمنان دین به کار گرفتند. فهم این موضوع، فکر انسان مؤمن نسبت به اهل بیت وحی و فاطمه زهرا (س) را از سیاهههای صفحات تاریخ به حضوری عینی و اثرگذار در عالم و آدم سوق میدهد.
در این راستا مطالعه تجربههای معنوی این شهدای بزرگوار و مطالعه کیفیت توسل و ارتباط ایشان با ائمه علیهمالسلام و حجت ایشان یعنی حضرت زهرا سلامالله علیها ضمن آنکه نگاه انسان را جهتی توحیدی میدهد، فرد را با رمز رستگاری و پیروزی رزمندگان بیشتر آشنا میکند.
شهید احمد کاظمی از شهدایی است که در پرتو عنایات ائمه به ویژه فاطمه زهرا سلامالله علیها به جایگاهی رفیع دست یافت. در بخشی از کتاب “مهر مادر” یکی از همرزمان این شهید نقل میکند:
ارادت عجیب به حضرت زهرا (س) داشت، در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را برپا میکرد و خودش هم مانند خادمان، در کنار در میایستاد و خوش آمد میگفت. در نیروی هوایی که بود مسجد حضرت زهرا (س) را در پادگان ولیعصر (عج) راهاندازی کرد.
وقتی به فرماندهی نیروی زمینی انتخاب شد در مراسم رسمی پشت تریبون رفت و خدا را به حق حضرت زهرا (س) قسم داد و گفت «من دوست داشتم در نیروی هوایی شهید شوم ولی انشاءالله در نیروی زمینی دوران شهداتم فرا برسد.»
علت این همه عشق و علاقهاش به حضرت زهرا (س) را دوستان قدیمی او میدانستند. یکی از آنها میگفت «اوایل سال 1361 در عملیات بیتالمقدس در خدمت حاج احمد بودیم. او فرمانده تیپ نجف بود. نیروها خیلی به او علاقه داشتند.
در حین عملیات به سختی مجروح شد، ترکش به سرش خورده بود. با اصرار او را به بیمارستان صحرایی بردیم. شهید کاظمی میگفت «کسی نفهمد من زخمی شدم. همین جا مداوایم کنید. میخواست روحیهی نیروها خراب نشود.»
دکتر گفت «این زخم عمیق است، باید کاملاً مداوا و بعد بخیه شود» به همین دلیل بستری شد. خونریزی او به قدری زیاد بود که بیهوش شد. مدتی گذشت، یک دفعه از جا پرید!
گفت «بلندشو، باید برویم خط» هر چه اصرار کردیم بیفایده بود. بالاخره همراه ایشان راهی مقر نیروها شدیم. در طی راه از ایشان پرسیدم: شما بیهوش بودی، چه شد که یکدفعه از جا بلند شدی؟ هر چه میپرسیدم جواب نمیداد.
قسمش دادم که به من بگویید که چه شد؟ نگاهی به چهرهی من انداخت و گفت «میگویم، به شرطی که تا وقتی زندهام به کسی حرفی نزنی.»
بعد خیلی آرام ادامه داد «وقتی در اتاق خوابیده بودم، یک باره دیدم خانم فاطمه زهرا (س) آمدند داخل اتاق، به من فرمودند: چرا خوابیدی؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمیتوانم ادامه دهم. حضرت زهرا (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند: بلند شو، بلند شو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس.»
وقتی حاج احمد به منطقه برگشت در جمع نیروها گفت «من تا حالا شکی نداشتم که در این حنگ ما برحق هستیم، اما امروز روی تخت بیمارستان این موضوع را با تمام وجود درک کردم.»
منبع: تسنیم
معارف ثقلين-62
پرستاران، روزتون مبارك! اجرتان با خدا
حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي: «کارتان بسیار با ارزش است. هم ارزش جامعهی پزشکی و پرستاری را در جامعه بالا میبرد که برده، هم مهمتر از این، ثواب الهی است که خدای متعال قطعاً به شما اجر خواهد داد و ثواب خواهد داد و امیدواریم که انشاءالله این کار برجسته و سنگین خیلی هم طولانی نشود و انشاءالله زودتر کلک این ویروس منحوس گرفته بشود.» ۱۳۹۸/۱۲/۰۸
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
موسی مبرقع علیه السلام دانشمندی از تبار وحی
حضرت موسی مبرقع علیه السلام فرزند بلافصل امام جواد علیه السلام، از جمله راویان حدیث و دانشمندان عصر خود به شمار میرفت که طی چندین دهه اقامت در قم، منشأ خدمات و برکات فراوان بودند.
بیست و دوم ربیع الثانی سالروز رحلت حضرت موسی مبرقع علیه السلام است؛ فرزند بلافصل امام جواد علیه السلام و برادر امام کوچکتر امام هادی علیه السلام که مرقد مطهرشان در قم، به عنوان سومین قطب زیارتی استان و یکی از مراقد مشهور در جهان تشیع است.
ایشان در حدود سال ۲۱۴ هجری قمری، دو سال بعد از ولادت امام هادی علیه السلام در مدینه به دنیا آمد. مادر ارجمند حضرت، سمانه مغربیه، بانویی است که امام هادی علیه السلام در شأن ایشان فرمود: «مادر من، بانویی است که حق من را می شناسد. او از اهل بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود و مکر جبار عنود به او راه نیابد. او همواره مورد نظر لطف خداوندی است و در شمار مادران صدیقان و صالحان است».[۱] امامزاده موسی مبرقع علیه السلام در دامان چنین مادری پاک، طاهر و والا مقام تربیت گردید که فرزندانش از صدیقان و صالحان به شمار میروند.
مسعودی در «اثبات الوصیه» روایتی را نقل میکند که «امام جواد علیه السلام فرمودند: ابوالحسن (امام هادی علیه السلام) به من و موسی به مادرش شباهت دارد.»[۲] بنا بر این روایت، امامزاده موسی مبرقع علیه السلام وامدار صفات برگزیدهای از ناحیه مادر ارجمندشان میباشند از جمله اینکه ایشان دارای بصیرت و ولایتپذیری و برخورداری از مقام قرب الهی است به گونهای که شیطان به او نزدیک نمیشود و نمیتواند او را بفریبد و همواره مورد تأیید خدای متعال و مشمول لطف الهی است.
در شناخت موقعیت و جایگاه حضرت موسی مبرقع در نزد امام جواد علیه السلام، علامه کلینی در الکافی روایتی را نقل میکند که: امام جواد علیه السلام قبل از شهادتشان طبق وصیت نامهای در روز یک شنبه سوم ذی حجه سال ۲۲۰هجری قمری، فرزندشان موسی مبرقع را پس از رسیدن به سن بلوغ، بدون شخص ناظر، متولی موقوفات و صدقاتشان قرار دادند.[۳] بنا بر تصریح امام جوادعلیه السلام در این وصیت نامه، حضرت موسی مبرقع به طور مستقل حتی بدون مشارکت برادر بزرگوارشان امام هادی علیه السلام متولی بخشی از موقوفات امام جواد گردید که این امر نشان از مقام عدالت، امانتداری، دین داری و کیاست جناب موسی مبرقع در نزد امام جواد علیه السلام دارد.[۴]
حسن بن محمد بن حسن قمی، از معاصرین شیخ صدوق در کتاب تاریخ قم که نگاشته سال ۳۷۸ هجری قمری است درباره موسی مبرقع مینویسد: اول کسی که از سادات رضویه به قم آمد، ابوجعفر موسی بن محمد بن علی الرضا بود که در سنه ۲۵۶ هجری قمری به قم وارد شد و پیوسته بر صورت خود برقع و نقاب میگذاشت از این رو او را موسی مبرقع گویند و چون وارد قم شد بزرگان عرب او را از قم بیرون کردند و به کاشان رفت، چون به کاشان رسید احمد بن عبد العزیز بن دلف عجلی او را اکرام کرد و هدایای بسیار به او بخشید. پس ابوالصدیم حسین بن علی بن آدم اشعری، یکی از رؤسای عرب اشعری، اهل قم را به سبب بیرون کردن موسی بن محمد بن علی توبیخ کرد و رؤسای عرب را به نزد ابی جعفر موسی فرستاد و ایشان نیز خدمتش شتافتند و از او عذر خواهی کردند و او را با احترام به قم آوردند و او را گرامی داشتند. پس از آن خواهران وی، زینب (اولین کسی که بر قبر حضرت معصومه علیها السلام قبه ای بنا کرد) و ام محمد و میمونه دختران حضرت جواد علیه السلام و بریهه دخترش به نزد وی آمدند و تمام ایشان در قم وفات یافتند و نزد فاطمه علیها السلام مدفون شدند.
حضرت موسی مبرقع علیه السلام، هشت روز مانده به آخر ماه ربیع الثانی سال ۲۹۶ هجری قمری در ۸۲ سالگی دار فانی را وداع گفت و حاکم قم، عباس بن عمرو غنوی بر وی نماز خواند. ایشان، در خانهای که به خانه محمد بن حسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله از اصحاب امام جواد علیه السلام معروف بود؛ دفن گردید.[۵]
حضرت موسی مبرقع علیه السلام، تحت آموزههای وحیانی پدر ارجمندشان امام جواد و برادر گرامیشان امام هادی علیهما السلام به عنوان یک شخصیت برجسته در علم و فضیلت و تقوا در بین مردم شناخته می شدند. یحیی بن اکثم، قاضی دربار خلفاء بنی عباس با یک نقشه از پیش تعیین شده از طرف دستگاه حکومت در راستای دشمنی و کینهتوزی با بیت امامت و ولایت و تخریب مقام اهل بیت پیامبر علیهم السلام که در نزد مردم، سؤالاتی پیچیده و دشوار که عمدتا شبهات قرآنی و فقهی بود، از جناب موسی مبرقع علیه السلام به صورت مکتوب پرسید که نشان از موقعیت علمی ایشان در نظر برجستهترین دانشمند حکومت بنی عباس دارد. حضرت موسی مبرقع علیه السلام با کیاست و ولایتپذیری خویش سؤالات یحیی بن اکثم را به امام هادی علیه السلام عرضه میکند و آن حضرت نیز پاسخی صریح و دندانشکن به سؤالات یحیی بن اکثم میدهند و دستگاه حکومت را دچار شکست مفتضحانهای میکنند.[۶]
منابع معتبر حدیثی شیعه با نظر به میزان وثاقت و عدالت حضرت موسی مبرقع علیه السلام، نسبت به ثبت احادیث ایشان، اقدام نمودهاند. بخشی از این منابع معتبر عبارتند از: تحف العقول: متن کاملی از نامه را با سیزده سؤال که موضوعات ۷ عدد آن، شبهات قرآنی و ۶ عدد آن فقهی است؛ گزارش کرده است.( تحف العقول، صص ۴۷۱ الی ۴۸۱) الاختصاص: نامه مزبور را با ۱۲ سؤال بیان کرده است. الاختصاص، صص ۹۱ الی ۹۶) تفسیر قمی: دو سؤال را متناسب با تفسیر آیات سوره یوسف(تفسیر قمی: ج ۱، صص۳۵۶ و ۳۵۷) و سوره شوری (همان: ج ۲، صص۲۷۸ و ۲۷۹) آورده است. تفسیر عیاشی: ۴ سؤال را متناسب با تفسیر آیات سوره های آل عمران ( تفسیر عیاشی: ج۱، ص۱۷۶)، اعراف(همان: ج۲، ص۹)، یونس(همان: ج ۲، ص ۱۲۸) و یوسف(همان: ج ۲، ص۱۹۷) بیان کرده است. الکافی و تهذیب الاحکام: یک سؤال فقهی را با موضوع میراث خنثی آورده است. (الکافی: ج ۷، صص ۱۵۸ و ۱۵۹ - تهذیب الاحکام: ج ۹، ص ۳۵۵) علل الشرائع: یک سؤال قرآنی را در تفسیر آیه ۹۴ سوره یونس آورده است. (علل الشرائع: ج۱، ص۱۲۹)
______________
[۱] (دلائل الأمامه، طبری:ص۴۱۰)
[۲] (اثبات الوصیه: ص۲۲۸)
[۳] الکافی: ج۱ ص۳۲۵
[۴] رک: البدر المشعشع فی أحوال ذری؛ موسی المبرقع، محدث نوری
[۵] تاریخ قم، صص۲۱۵و۲۱۶
[۶] تحف العقول، ص۴۷۸
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه