چند راهکار مهم برای تشویق بیشتر فرزندان به مطالعه
1-خرید کتاب صوتی برای کودکان:
بله؛ شنیدن کتابهای صوتی نیز مطالعه محسوب میشود و به کودکان شما کمک میکند تا به کتاب علاقهمند شوند. یک مادر که چهار فرزند دارد و همچنین معلّم مقطع دبستان است معتقد است: شنیدن صدای کسی که با گرمی، لطافت، شیوایی و روایی خاصی کتابی را میخواند و توانایی بسیار زیادی در بیان مطالب دارد میتواند کودکان را به مطالعه علاقهمند سازد.
یکی از شیوههایی که این مادر برای علاقهمند کردن فرزندان استفاده میکرده، پخش صدای یکی از گویندگان مطرح رادیو و تلویزیون در هنگام نقل و انتقال فرزندان به باشگاه و مدرسه بوده است. به والدین فرزندان توصیه میشود کتابهای الکترونیکی را از کتابخانهها تهیه یا از کتابفروشیها بخرند.
2-مدل مطالعه عاشقانه:
بله، کودکان نیز به دست بزرگسالان خود نگاه میکنند و از آنها سرمشق زندگی میگیرند. هنگامیکه تغذیه شما از مواد غذایی مضر باشد، و مواد غذایی مضر و بی خاصیت اطراف شما را احاطه کند، شما آنها را بیشتر و بیشتر دوست خواهید داشت و شکل و شمائل شما نیز به مانند آن غذاها خواهد شد و هنگامیکه محیط اطراف شما را کتاب احاطه کند، به کتاب علاقهمند خواهید شد.
خانمی خانه دار به نام «آنت یوآنا» که مادر دو فرزند بیعلاقه به کتاب و کتابخوانی بود میگوید:
من همیشه سعی میکردم تا هنگامیکه در منزل بیکار هستم در جلوی چشمان فرزندانم به مطالعه کتاب بپردازم و با هیجان وصف ناشدنی در مورد موضوع کتابها با فرزندانم به گفتوگو و بحث میپرداختم.
این هیجان نشان دهنده لذّت و شادی بود که من از طریق مطالعه کسب میکردم. این موضوع باعث علاقهمندی بیشتر فرزندانم به مطالعه کتاب شد.
3-یک جای دنج و محصور با زمینهای زیبا:
داشتن مکانی امن، دنج، محصور، آرام، راحت و پُر از کتاب، بایدهایی است که والدین بایستی برای ترغیب بیشتر فرزندان به مطالعه مهیا کنند. یک متخصص مطالعه در دبستان ابتدایی و مادر سه فرزند معتقد است: بچّهها عاشق قلعه هستند؛ فقط کافی است دو صندلی مزیّن به پارچههای رنگی و یک قوطی داشته باشید که نقش میز را بازی کند.
آنوقت است که فرزندانتان را آنجا خواهید دید که لم دادهاند و مطالعه میکنند. برای ترغیب آنها باید گاهی با آنها همراه شد. نظرتان راجع به تهیه یک تم یا زمینه از «ساحل» چیست؟ مثلاً حولهای بر روی زمین، چتر رنگی ساحلی در کنار دیوار، پوستری از اقیانوس، و سطلهای شن و ماسه برای قرار دادن کتابها. یا شکل دادن اتاقی دنج با زمینه زیبایی از کشتی دزدان دریایی یا سفینه فضایی.
4-تلاش برای آوردن کتابها به زندگی:
مسائل مطالعه شده و یا الهام گرفته شدهاز کتابهای خوانده شده را به هر شکلی در زندگی واقعی با فرزندانتان تجربه و آنها را بیان دارید. اگر فرزند سه ساله شما از مطالعه کتاب «سه بچه شیر» لذّت برده، او را به دیدن شیرهای باغ وحشِ شهرتان ببرید.
اگر کودکتان در مورد ستارگان و یا سیّارهها مطالعهای انجام داده، او را به افلاک نما ببرید تا از نزدیک با چشمان زیبایش ستارگان را مشاهده کند. یا اگر در شهر شیراز بودید و کودکتان پیش از این با اشعار یا زندگانی حافظ شیرازی آشنا شده، او را به حافظیه ببرید.
5-تجلیل از بزرگان در مقابل فرزندان:
به دلایل گوناگون و در مناسبت های مختلف از نویسندگان برجسته، شاعران شهیر و چهرههای ماندگار حتّی در منزل تجلیل کنید و فرزندانتان را با نام و آوازه آنها آشنا سازید. گرامیداشت سالروز و یادبود زندگانی اشخاصِ برجسته در ترغیب فرزندان به مطالعه کمک زیادی میکند.
6-کتاب را بخوانید و سپس فیلم را تماشا کنید:
یک کتاب کلاسیک خوب پیدا کنید که فیلم آن نیز ساخته شدهاست. مثلاً مطالعه فیلمنامۀ کتاب«شام آخر» و سپس تماشای فیلم آن، بسیار جالب و جذاب خواهد بود. یک معلّم ابتدایی میگوید: این روش، یکی از راهکارهای بسیار کاربردی برای فرزندانی است که به مطالعه و خواندن مطالب علاقهای ندارند.
چگونه فرزندان را به خواندن کتاب تشویق کنیم؟
آیا تاکنون فکر کردهاید که چگونه فرزندانتان را به مطالعه علاقمند و چگونه آنها را به خواندن کتاب تشویق کنید؟
بین ساختار خانوادگی و موفقیت کودک در خواندن و زبان، روابط دو جانبهای وجود دارد که یکی از مهمترین آنها در حیطه تعامل با بزرگسالان است.بچههایی که به خانوادههای گسترده تعلق دارند، به طور مرتب با اعضای بزرگتر فامیل ملاقات میکنند با بزرگسالان به گردش و مسافرت میروند و به انجام فعالیتهای مختلف میپردازند، این دسته از فرزندان نسبت به بچههایی که دسترسی کمتری به افراد بزرگسال دارند، در مطالعه کردن پیشرفته ترند.
این خبر برای شما، خبر خوبی است;زیرا تواناییهای زبانی فرزندانتان و توانایی آنها در خواندن، تنها به شما بستگی ندارد.اگر میخواهید بچههایی بار بیاورید که هم عاشق خواندن و هم مطالعه کنندگان موفقی باشند، ایجاد ارتباط بین آنها و بزرگسالان دیگر، میتواند کمی از بار را از دوش شما بردارد.
اگر والدینتان مهمان شما هستند، از آنها بخواهید در آیین قصهخوانی شبانه شرکت کنند.گهگاهی از والدین یا از همسایههای مسنتر درخواست کنید هنگامی که از منزل بیرون میروید، از کودکانتان مراقبت کنند و مطالب خواندنی را که در اختیار آنها قرار دادهاید، با بچهها بخوانند.
به بچهها بگویید که خوانندگان مختلف، یک ترانه واحد را به صورتهای مختلفی میخوانند و هنرپیشههای متفاوت، یک نقش واحد را بهصورتهای متفاوتی اجرا میکنند.اگر کسی برای بار اول بخواهد برای فرزندتان قصه بخواند، بهتر است کتابی را بخواند که مورد علاقه بچههاست و داستان آن را از حفظ میدانند.
پذیرش حوزه های علمیه خواهران
10 اشکال به رفتار امام جمعه رشت
وقتی نهی از یک منکر موجب ترویج منکرهای متعدد میشود:
۱. بیزاری از افراد خاطی، نه عمل خطا
۲. بیتوجهی به ابعاد مثبت و معنوی آنان
۳. طرد فرزندان این سرزمین
۴. دوقطبی سازی و تکمیل برنامه دشمن
۵. بهانه دادن به دست دشمن و پوشاندن نقشه او
۶. رها کردن فریضه تبیین و اکتفا به بیزاری
۷. کوتاهی در ابراز رحمت و شفقت دینی
۸. ناامیدسازی جوانان نسبت به پدری روحانیت
۹. زمینهسازی برای مقابله به مثل مردم
۱۰. حرکت برخلاف مواضع صریح امام جامعه و رهبر حکیم انقلاب اسلامی
حجتالاسلام رسول فلاحتی اخیرا در اختتامیه جشنواره تئاتر کودک ایثار در رشت گفته بود: از تمام دخترانی که اینجا حجاب را رعایت نکردهاند، بیزارم. او این جلسه را ترک هم کرده بود.
نحوه مقابله با جدایی بچه ها
سندرم آشیانه خالی یا رفتن فرزندان از خانه واقعه ای است که دیر یا زود اتفاق می افتد. نحوه مواجه والدین با این پدیده منوط به روابط و ویژگی های روانی والدین دارد.
مطمئناً پدر و مادر بودن دارای فراز و نشیبهایی است. از شنیدن اولین کلمات کودک تا خداحافظی در اولین روز دبیرستان، بچهدار شدن پر از اتفاقات مهم زندگی است.
اما یک رویداد بزرگ در زندگی خانوادگی وجود دارد که بسیاری از والدین با آن دست و پنجه نرم میکنند و آن زمانی است که فرزندانشان خانه را ترک میکنند.
سندرم آشیانه خالی غمی است که بسیاری از والدین هنگام خروج فرزندانشان از خانه احساس میکنند. در حالی که این یک تشخیص بالینی نیست، اما پدیدهای رایج است که در آن والدین غم و تنهایی را تجربه میکنند. آنها به دلیل از دست دادن یک سبک زندگی و رابطهای که بخشی از هویت آنها بوده است غمگین میشوند.
نقش زن در آرامش خانه
سخنان آیت الله جوادی آملی دامت برکاته
💠 در تنظیم امور خانواده فرمود: ((مسکن)) را مرد باید تهیه کند، امّا (سکینت) و (آرامش) که بالاتر از مسکن است، به عهده زن است؛ این کار سنگین را قرآن به عهده زنها گذاشته است، چون زن را خدا طرزی آفرید که او قدرت بر رحم و مهربانی دارد. این مهربانی آن مَلات (نرم) است؛ درست است که مرد می تواند مهربان باشد، ولی این هنر در مرد کم است. فرمود: زندگی را، خانوادگی را، اساس جامعه را رَحم اداره می کند؛ ملکه رحم زنها هستند. (خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها)*. این عظمت زن است، این جلال زن است، این شکوه زن است، این حق شناسی خدا درباره زنهاست. این جلال و عظمتی که خدا در قرآن کریم به زنها داد، چه کسی داد؟!
ما مامور به صله اصلاب هستیم یا مامور به صله ارحام ؟ همه ما بالاخره یک پدری داریم، پدر بزرگی داریم؛ از اصلاب آمده ایم. امّا از اصلاب آن هنر ساخته نیست که خانواده را اداره کند، از ارحام ساخته است؛ آن رحم است، آن ادب است، آن مهربانی است. آنها که اهل اصول خانواده هستند، وقتی مادر را از دست می دهند احساس غربت می کنند؛ ولو سنّشان هفتاد و هشتاد باشد! این رحامت و این هنر را ذات اقدس اله به زنها داده است. ما مامور به صله ارحام هستیم، نه صله اصلاب! اصلاب آن هنر را ندارد که در ما رحم و رحامت ایجاد کند، این مادریِ مادر است که می تواند این کار را بکند؛ لذا فرمود: اساس خانواده این است.
#صهبای_رشد/حجاب نشانه اسلام
سومین نشست مراقبت های پیش از بارداری
داستان های واقعی حجاب-1
پایداری برای حفظ حجاب
حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی میگوید:
وقتی در مؤسسه اسلامی نیویورک مشغول فعالیت بودم، روزی دختر جوانی آمد که میخواست مسلمان شود. گفتم: برای پذیرش اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق کنید و بعد اگر به این نتیجه رسیدید که دین اسلام دین حق است، میتوانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه کرد. در این بین، چندین بار دیگر به من مراجعه کرد و در نهایت، با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نکنید، من میروم و در وسط سالن فریاد میزنم و میگویم: من مسلمانم!» گفتم: حالا که در پذیرفتن اسلام مصمم شدهاید، بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود.
روز بعد، در بین مراسم گفتم: این خانم میخواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یکی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یک پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمیدهد، میخواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: از صراحت لهجه شما متشکرم؛ ولی اینطورکه شما گفتید، نیست؛ زیرا او در مورد حقانیت اسلام مطالعه گستردهای داشته است و به عنوان مثال، در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست که میدانم هیچکدام از شما چیزی از آن نمیدانید؛ ولی این دخترخانم میداند. بههرحال، او در آن مراسم، مشرف به اسلام شد.
خانواده وی، مسیحی بودند و با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیتش کردند. این آزار واذیت روزبهروز بیشتر میشد؛ بهحدیکه مجبور شدم با آیتالله مظاهری تماس گرفته، جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمود: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: بیخطر هم نیست. فرمود: «پس، شما به ایشان بگویید روسری خود را بردارد. ماجرا را به آن خانم ابلاغ کردم و گفتم: میتوانید روسری خود را بردارید. او پرسید: «آیا این حکم اوّلیه است یا حکم ثانویه و به جهت تقیه صادر شده است؟» گفتم: نه؛ حکم ثانویه است و به دلیل تقیه صادر شده است. گفت: «اگر روسری خود را برندارم و برای حفظ حجابم کشته شوم، آیا من شهید محسوب میشوم؟» گفتم: بله. گفت: «والله، روسری خود را برنمیدارم؛ هرچند در راه حفظ حجابم جانم را از دست بدهم!» البته بعد از این ماجرا، خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان، از این خواسته صرفنظر کردند
تبیان-بلاغ
ارزش زن از نگاه پهلوی!
تاریخ گواه این است که عهد ناصریه یکی از سختترین دوران به لحاظ اجتماعی و سیاسی در کشور ما بود چرا که بر اساس استبداد و ظلم پادشاهان آن زمان، زن که همواره یکی از ستونهای جامعه است؛ به نازلترین جایگاه و شان خود رسید. درباریان خوشبختی زنان را در راه رسیدن به حرمسرا خلاصه کردند و هرگونه ستمی را بر آنها روا داشتند تا همواره تصمیمگیریها توسط پادشاه و سپس مردان صورت بگیرد.
در دوران قاجار باوری که به مردم تحمیل شد؛ این بود که جامعه به خصوص سیاست، جای زنان نیست و آنها باید در کسوت «مادری» ایفای نقش کنند. بر همین اساس بود که زنان عهد قاجار از حق رای دادن و شرکت در انتخابات محروم و خانهنشین شدند. با این همه، در حالی که پادشاهان قاجار شعار دینداری و حرکت در مسیر آموزههای دینی را سر میدادند اما بهره وجودی از اسلام نبرده و با سفر به فرنگ و آشنایی با سبک زندگی اروپاییان در تلاش بودند مذهب را در جامعه کمرنگ کنند.
اين روند ادامه داشت تا اینکه نوبت به دوران پهلوی رسید. با وجود توجه و تأکید ظاهری رژیم پهلوی بر حضور گسترده زنان در جامعه، رضاخان و پسرش هیچگاه نظر خوشی درباره زنان نداشتند. رضاخان ارزشی برای بانوان قایل نبود و تا جایی پیشرفت زنان را قبول داشت که برای مردان سیاست، مزاحمتی ایجاد نکنند.
در واقع، او ارزش زن را در فریبایی او میدید و شاید به همین دلیل بود که علیرغم تظاهری که درباره پرهیز از هوسرانی نسبت به زنان از خود نشان میداد چهار زن دائمی اختیار ولی پسرش عیاشی شاهانه را، هم در خلوتکدهها و هم بیمحابا و بدون پردهپوشی انجام میداد و گاه رسواییهای پر سر و صدایی به همراه میآورد. محمدرضا بر این باور بود که زنان تنها هنگامی اهمیت خود را به دست میآورند که بتوانند به درستی از مردان دلربایی کنند. این دیدگاه وی حتی در کارگزاران سطوح پایینتر رژیم هم رواج داشت که نمونه آن روابط عاشقانه و نامشروع اشرف پهلوی بود که هیچگاه تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد.
منبع: سایت بصیرت