ام البنين؛ الگوي مادران شهيد
وي همسر اميرالمؤمنين عليه السلام است كه پس از شهادت حضرت فاطمه عليها السلام به معرفي عقيل به همسري علي عليه السلام درآمد. نامش فاطمه «فاطمه بنت خرام» از قبيله «بني كلاب» و خواهر «لبيد» شاعر بود. زني با شرافت، از خانوادهاي دلاور بود. او نسبت به فرزندان حضرت زهرا عليها السلام بسيار مهربان بود. ثمره ازدواج او با علي عليه السلام چهار فرزند پسر به نامهاي عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود كه هر چهار فرزندش روز عاشورا در ركاب سيدالشهداء عليه السلام به شهادت رسيدند. 1
«ام البنين» پس از شهادت فرزندانش همه روزه به بقيع ميرفت و بچههاي عباس را نيز به همراه ميبرد و به ياد فرزندان شهيدش مرثيه و نوحه ميخواند. زنان مدينه نيز با ندبه و نوحه سوزناك او جمع ميشدند و ميگريستند. اشعاري هم درباره عباس سروده بود. وقتي زنان مدينه به وي تسليت ميگفتند، ميگفت: ديگر مرا «ام البنين» خطاب نكنيد. چرا كه امروز ديگر آن فرزندانم نيستند و شهيد شده اند. 2
«لاتدعوني ويك ام البنين تذكريني بليوث العرين
كانت بنون لي ادعي بهم واليوم اصبحت ولا من بنين؛
مرا ديگرام البنين نخوانيد. مرا به ياد شيران شكست ناپذير مياندازيد.
من فرزنداني داشتم كه به اعتبار آنان صدا ميشدم اما امروز از پسرانم خبري نيست.»
پي نوشت:
1) همان، ص 55.
2) همان.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره16.
واکنش آیت الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته به واژه حجاب اجباری
بی حجابی در صحنه اجتماع، فعالیتی عمومی است و باید نهی از منکر انجام داد؛ اما اینکه بگوییم این شخص آزاد است و بی حجابی جزو زندگی خصوصی او می باشد، سخن درستی نیست؛ بی حجابی همانند رشوه خواری است که باید در مقابل آن ایستاد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی صبح امروز (96/12/9)در درس خارج اصول در مسجد اعظم قم به موضوع حاشیه های اخیر درباره حجاب پرداختند و گفتند: اخیرا در برخی از رسانه های داخلی و خارجی بر روی مسئله بی حجابی سرمایه گذاری کرده و می گویند: «چرا حجاب باید اجباری باشد؟ در اسلام چیزی به نام اجبار نیست و حجاب هم نباید اجباری باشد» که باید گفت این افراد کلمه اجبار را به غلط در این مسئله استفاده می کنند.
ایشان اظهار داشتند: ما اعمالی همچون شرب خمر، مواد مخدر، رشوه خواری، دزدی، اعمال خلاف عفت، بی حجابی و … در اسلام داریم که جزو گناهان بوده و ممنوع است.
این مرجع تقلید ابراز داشتند: یک وقت شخصی در خانه خود از این قبیل اعمال حرام انجام می دهد که ما مأمور به ورود در زندگی خصوصی افراد نبوده و نمی توانیم تجسس کنیم؛ اما وقتی در ملأ عام از این کارهای خلاف انجام می دهد، هم حکومت مأمور به نهی از منکر است؛ هم آحاد مردم این وظیفه را دارند.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی خاطرنشان ساختند: بی حجابی در صحنه اجتماع، فعالیتی عمومی است و باید نهی از منکر انجام داد؛ اما اینکه بگوییم این شخص آزاد است و بی حجابی جزو زندگی خصوصی او می باشد، سخن درستی نیست؛ بی حجابی همانند رشوه خواری است که باید در مقابل آن ایستاد.
معظم له تصریح کردند: آیه «لا اکراه فی الدین …» به معنای آزادی نیست؛ به این معنا نیست که هیچ خط قرمزی وجود نداشته و همه می توانند هرکاری انجام دهند؛ اگر این آیه به معنای آزادی باشد، پس چرا جلوی دزدی را می گیرند؟ چرا با رشوه خواری برخورد می کنند؟ باید در مقابل اینگونه اعمال نهی از منکر کرد.
این استاد برجسته حوزه بیان داشتند: البته نهی از منکر به معنای خشونت نیست؛ باید با زبان نرم و خوش به این کار پرداخت.
این مفسر قرآن کریم اظهار داشتند: برخی اظهار می کنند که ماشین حریم خصوصی است و می توان بی حجاب بود که در پاسخ باید گفت: اگر این ماشین در پارکینک منزل شماست، حریم خصوصی است و کسی نمی تواند حرفی بزند؛ اما ماشینی که بیرون آمده و همه چیز در آن پیداست، دیگر حریم خصوصی نیست؛ خصوصی آن است که از دید مردم پنهان باشد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی ابراز داشتند: عده ای ناآگاهانه و عده ای آگاهانه برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی در حال مجاز کردن محرمات بوده و این نکته در تفکر آنان است که اگر بتوانیم این محرمات را بزنیم، اصل نظام را می توانیم زیر سوال ببریم؛ باید مراقب بود و از تکرار این مغلطه بازی ها خودداری کرد.
ایشان خاطرنشان ساختند: برخی هم می گویند که از حجاب مهمتر داریم و باید سراغ آنان برویم که درباره این موضوع هم باید بگوییم که این سخن مانند آن است که شخصی در کنار درد چشم، سرما هم خورده باشد و دکتربه او بگوید فقط به فکر چشمان خود باش و فکری به حال سرماخوردگی خود نکن؛ بیان این مسئله که باید سراغ مباحث مهمتر از حجاب برویم، مغالطه است و همانطوری که باید تمام بیماری ها را علاج کرد، باید در مقابل تمام محرمات حساس بود و نهی از منکر داشت.
منبع: خبرگزاری رسمی حوزه
ما اهل فتنه و انحراف نیستیم مردمسالاری تنها بماند!
به گواهی آنچه در 92 و 96 انجام دادیم و به شهادت آنچه در سالهای اخیر، بلکه در روزهای اخیر علیه فتنه و انحراف نوشتهایم، مختصات رفتار و مشخصات گفتار ما را و نمود عمل و نمودار سخن ما را، اصولی چون تبعیت از قانون، احترام به همه آرای ملت، پذیرش رأی اکثریت ولو هنگام باخت با کمترین فاصله، پرهیز از کشاندن اعتراض به کف خیابان، پیگیری شکایت از مجاری قانونی، مرزبندی با فتنههای دشمنشادکن مولد تحریم، رعایت حرمت نهادهای قانونی، مخالفت قاطعانه با ایدههای متوهمانه و متوحشانهای چون ابطال انتخابات و در یک کلام؛ «پایبندی همیشگی به موازین مردمسالاری» معین کرده است.
ما صرفنظر از اینکه از نتیجه انتخابات، خوشحال باشیم یا ناراحت و حتی صرفنظر از آنکه به فلان و بهمان تصمیم شورای نگهبان، نقد داشته باشیم یا نه، هم سازوکار انتخابات را محترم شمردهایم، هم اصل مسلم مردمسالاری را! اگر سال 88 ناظر بر اصولی که برشمردم، از فردی حمایت کردیم، هرگاه که آن فرد را در تضاد با آن آرمانها ببینیم، قطعا نقدش خواهیم کرد و حتی در صورت لزوم، طردش خواهیم کرد! هر کس میخواهد ما را بشناسد، ملاک و معیارهای ما را بخواند! ما برخلاف دوم خردادیها، هرگز خود را سوم تیری تعریف نکردهایم! و این فخر برای ما بس که با آنکه به نامزد پیروز سوم تیر رأی دادهایم و اگر چه تا سفرهای استانی و وجوه مثبت مسکنمهر و یارانه و روحیه خدمت و کار شبانهروز، با شماری از دولتمردان او رفتهایم، لیکن تا درکات دوزخ منیت و خسارت همزمان در دنیا و آخرت و هرجومرج و منممنم و توهم و توحش و ادعای دروغ تقلب و فتنه و انحراف، هیهات! ما هرگز نمیگوییم چون روز کذا به آقای «الف» رأی دادهایم، پس اگر در گوش 40 میلیون رأی ملت هم زد یا اگر با سیلیزن علیه مردمسالاری همراه شد یا اگر مرز خود را با متوهم متقلب متوحشی روشن نکرد که هنوز انتخابات تمام نشده، شوی پیروزی برگزار میکند، همچنان ناچاریم به حمایت از او! نه! برای ما و به فرموده معصوم، آنچه اصل است «حق» است، نه افراد! ما این روزها با همان سمتوسویی علیه بعضی حرافیها موضع میگیریم که سال 88 علیه عملیات فتنه، موضع گرفتیم! و یومالله «9 دی» موضع گرفتیم! ما در آن چهارشنبه خدایی، اصولی را سردست گرفتیم که همیشه خدا اصول ما هستند! ما آن روز، از قانونگرایی گفتیم و از حرمت انتخابات و از زشتی قانونشکنی و از لزوم دفاع توأمان از کلیت آرای مردم، نیز رأی اکثریت! و این همه را در 92 و 96 و صدالبته این روزها هم از خود بروز دادهایم! این را جریان فتنهگر انحراف، خوب بداند؛ اگر قرار بود ما این سالیان اخیر، ماله روی گفتار ساختارشکن، ضدقانون و خلاف مردمسالاری جماعت بکشیم، سال 88 هم بر رفتار ساختارشکن، ضدقانون و خلاف مردمسالاری جریان منحرف فتنه، ماله میکشیدیم! لیکن «اصول» برای ما، نه بستگی به دیروز و امروز و فردا دارد، نه وابسته است به افراد! و دقیقا سر همین «اصولگرایی» بود و سر همین «مردمسالاری» بود که سال 76 با تمدید ریاستجمهوری مرحوم هاشمی، مخالفت کردیم! بدعتی که البته از یاد نمیبریم؛ با دفاع تام و تمام شماری از حضرات بعدا موسوم به «دوم خردادی» همراه شد! پس دوم خردادیها حتی روز نازنازی خودشان را هم مدیون مبارزه ما و البته نظام با بدعتها هستند و الا در فردای دوم خرداد، مجبور بودند «عالیجناب سرخپوش» را باز هم «رئیسجمهور» ببینند! و این گزاره، صدالبته برای روزهای سوم تیر 84 و 22 خرداد 88 هم صادق است! اگر قرار بود نظام مقدس جمهوری اسلامی، تن به بدعتهای خلاف مردمسالاری بدهد، لاجرم روی چشم میگذاشت آن پیشنهادات بیشرمانه را! عجبا از بیمعرفتی بعضی بیصفتها که هنوز نشناختهاند جمهوری اسلامی را! نظام ما اگر قرار بود امروز برخلاف موازین مردمسالاری عمل کند، ابتدا باید 8 سال پیش در سال 88 تن به مطالبات نویسنده «نامه سرگشاده» علیه سازوکار انتخابات میداد و خب! در آن صورت، رئیسجمهور را نظر «سران فتنه» معین میکرد، نه «رأی اکثریت»! جناب منحرف!
اگر قرار بود من و ما و این نظام 300 هزار شهید، تن به حرف زور بدهیم و تسلیم فتنهگران علیه مردمسالاری و انتخابات و قانون شویم، هرگز 9 دی، در پاسداشت مردمسالاری و انتخابات و قانون، خلق نمیشد! شگفتا از توهم تو! ما که تسلیم زور «نامه سرگشاده» نشدیم؛ در برابر «نامه متوهمانه» بیزور، تسلیم شویم؟! والله اگر قرار بود ما در امتحان مردمسالاری و احترام انتخابات، دست در دست بعضی خواص انصافا دانهدرشت و گردنکلفت، هم از اصل و هم از اسب بیفتیم، اصلا نوبت به تو نمیرسید! از قضا، ما از خود تو هم به خاطر مردمسالاری و اینکه رأی اکثریت بودی، دفاع کردیم، نه بهخاطر خودت! بگذار فاش بگویم؛ ما در مکتب ولایت فقیه آموختهایم که حتی از خمینی و خامنهای هم به خاطر «خدا»دفاع کنیم! ما مفتخریم به وجود رهبرانی که اگر «سوم خرداد» شد، از خدا گفتند و اگر «9 دی» باز هم از خدا! لیکن چه نظرشان با رأی مردم در انتخابات، همخوان بود و چه نه، تنفیذ کردند رأی مردم را! و مردمسالاری را! و انتخابات را! و قانون را! جز این بود، نه جنابعالی «رئیسجمهور سابق»بودی، نه حتی «رئیسجمهور اسبق» توان حمل این سمت را داشت، بر اساس آنچه در سطور میانی این متن نوشتم! نظر ما هم اگر در برخی دوگانهها، نزدیکتر به نظر تو بود، منبعث از خدماتی بود که داشتی و الا اگر قرار بود در همه نظرات و تا هر روز و در هر جا، همراهیات کنیم و در قعر هر منیتی که میلرزی، ما هم با تو بلرزیم، پس چه بود فرق ما با دوم خردادیهای رادیکال که معالاسف رأی و وجدان را با هم دادند؟! نه! ما تکرار نمیکنیم هر چه تو گفتی را! و هر چه تو نوشتی را! بگذریم که مثل چی پشیمان هستند تقلیدکنندگان «تَکرار»! ما از نسل همان پدرانیم که شاید در مدح بازرگان و منتظری و کی و کی، شعار هم داده بودند! و حتی شاید به بنیصدر هم رأی داده بودند! اما بیعتشان، فقط و فقط با «روحالله» بود و خیلی زود پس زدند مسالهسازها را! قسم به نام مقدس شهیدان، اگر قرار بود «مسألهسازی» و «انباشت مسائل»، انقلاب اسلامی و مهمترین ثمره آن یعنی جمهوری اسلامی را تضعیف کند، پدران ما هرگز از زیر برف سنگین پاوه و مریوان، سر به سلامت بیرون نمیگذاشتند؛ خواندن نماز فتح در مسجد جامع خونینشهر، آن هم بدون «سیدمحمد جهانآرا» پیشکش! ما الان، رئیسجمهور سابقی داریم که آخر مسالهسازیاش، نوشتن «نامه متوهمانه» از سرمشق «نامه سرگشاده» است و البته آنقدر کاریکاتوری که بیشتر به کار لو دادن مضاعف خودش میخورد. آن روز «مصطفی چمران» مسائل موجود را با خون مطهر خود در «کربلای دهلاویه» حل کرد! و دیروز همین کار را «مصطفی احمدیروشن» انجام داد، در «کربلای هستهای»! و امروز «مصطفی صدرزاده» در «کربلای شام»! و این انقلاب، فردا و فرداها هم «مصطفی» دارد! و شاید به پشتوانه همین «جمهوری مصطفیها» بود که امام دوراندیش ما در مدح فرزند شهیدش، سخن از «امید آینده اسلام» گفت! که هر مصطفای شهیدی، تداعیگر «مصطفی خمینی» است! که هر شهیدی «یادگار خمینی» است! اگر دیروز، مسائل انقلاب را «حسین فهمیده» حل کرد؛ همان رهبر 13 ساله، امروز هم خون پاک شهیدی جوان و سرجدا، حلالمسائل انقلاب خواهد شد! که سرخی، سیاهی را میشوید! نه! آنقدرها هم غریب نیست انقلاب اسلامی که بعضی متوهمان، توهم زدهاند! ما با قاسم سلیمانی کربلای 5 تسلیم مسألهسازیها نشدیم؛ با قاسم سلیمانی خود کربلا تسلیم مسألهسازیها و مغلوب توطئهها شویم؟! پس به اصول و آرمانهای مردمسالارانه ما اضافه کنید خیبر و بدر پیش رو را! و همراه با بهار، لالههای فتحالمبین را! و اندکی بعد، روز بهشتی دهم اردیبهشت را! و ستارههای الی بیتالمقدس را! چشم ما به رهایی قدس است و سپیده و سحر و نور و ظهور! تو بگذار بعضیها، قند در دل تیتر یک رسانههای انگلیسی آب کنند! و بروند روی جلد معاریو! و اضافه شوند به ناکثانی که نتانیاهو، آنها را سرمایههای اسرائیل در ایران خواند! مسأله اما در این مسألهسازیها نیست! مسأله این است؛ اگر باز هم قرار بود «مالک» از خیمه معاویه به عقب برگردد، هرگز حسین خرازی شرق ابوالخصیب به قاسم سلیمانی غرب آسیا تبدیل نمیشد! فیالحال، رئیسجمهور آمریکا «ترامپ» است؛ بهترین و دقیقترین نماد لیبرال- دموکراسی! و همانقدر دیوانه! و همانقدر وحشی! و سالیانی است هیچ خبری از ژنرال پترائوس در منطقه نیست! و ملک عبدالله هم تأیید شد «خبر مرگش»! پس مسأله این است؛ عبور کرده سردار نیروی قدس سپاه ما، از خیمه معاویه! مدتها پیش! به شهادت اربعین! و به گواهی آن شکوه بیبدیل! ما در آستانه خیمه نور هستیم! و خانه خورشید! چه بدوقتی بعضی ها شب پرست شدهاند!اضافه کنید به اصول ما وصال «مهدی فاطمه» را! که ما در تحقق وعده خدا- همان خدای سوم خرداد و 9 دی- ذرهای تردید نداریم! نه! «اصولگرایی» جریانی مقابل «اصلاحطلبی» نیست، بلکه یک «افتخار» است! افتخار نفروختن حق به افراد! ما فتنهگر یا منحرف نیستیم که «مردمسالاری» تنها بماند! که «قانون و انتخابات و رأی مردم» تنها بماند! که «علی» تنها بماند! ملت ما را با مردم صدر اسلام، اشتباه نگیرید! ما اگر اهل کوفه بودیم، هشتاد و هشت، تسلیم فتنه میشدیم! به تقویم نگاه کنید! چیزی تا خیبر و بدر نمانده! و چیزی تا بهار! بیخود نیست به ما میگویند «راهیان نور»! بیخود نیست «دوکوهه»منتظر است! بیخود نیست کوهها و صحراها و دشتها را دنبال شهادت میگردد حاجقاسم! بیخود نیست امیدواری حضرت ماه! «روزگار جنگ» باشد یا «جنگ روزگار»! دیروز یا امروز! از آن بیسیم که پشتش «همت» بود، جز «روایت فتح»شنیده نخواهد شد؛ «الا ان حزبالله همالغالبون»
منبع: پایگاه خبری تحلیلی صراط- ۰۶اسفند ۱۳۹۶
جامعه به زنان متخصص در علوم دینی نیازمند است
دشمنان همواره تلاش میکنند تا زنان را تحقیر کنند و همچنین میکوشند تا به جامعه القا کنند که اسلام نگاه منفی به زن دارد درحالی که اسلام توجهای ویژهای به زنان دارد و بر اساس آیات قرآن هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد.
حضرت آیتالله نوری همدانی ظهر امروز در دیدار با مدیر حوزههای علمیه خواهران، گفتند: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، عمده وظیفه طلاب و روحانیون درس خواندن بود، ولی در حال حاضر دشمنان با تمام امکانات و تجهیزات به مبارزه با اسلام و انقلاب آمدهاند و همین مسئله وظیفه طلاب و روحانیون را سنگینتر کرده است.
حضرت آیتالله نوری همدانی با بیان اینکه دنیای امروز به بانوان مبلغه نیاز دارد، گفتند: همت بلند، اراده و تصمیم جدی و نظم از اصول اصلی برای درس خواندن و تربیت در حوزههای علمیه است.
ایشان با بیان اینکه طلاب باید به ادبیات عرب توجه داشته باشند خاطرنشان کردند: ادبیات از دروس بسیار مهم در حوزههای علمیه است، چراکه اگر طلاب به ادبیات تسلط نداشته باشند، نمیتوانند به موفقیت دست پیدا کنند؛ در حوزههای علمیه، قلم و بیان بسیار مهم است و لازمه هر دو، تسلط بر ادبیات است؛ خداوند متعال انسانها را متفاوت خلق کرده است و به همین دلیل در حوزههای علمیه باید گزینشهای دقیق انجام شود و افراد براساس استعدادهای خود طبقهبندی شوند.
معظم له با اشاره به آیه ۳۳ سوره احزاب افزودند: دشمنان همواره تلاش میکنند تا زنان را تحقیر کنند و همچنین میکوشند تا به جامعه القا کنند که اسلام نگاه منفی به زن دارد درحالی که اسلام توجهای ویژهای به زنان دارد و بر اساس آیات قرآن هیچ تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد.
حضرت آیت الله نوری همدانی با بیان اینکه فعالیت در حوزههای علمیه خواهران بسیار اهمیت دارد، گفتند: طلاب باید در همه امور رضایت الهی را مدنظر قرار دهند و حتی دروس را نیز برای رضایت الهی بخوانند چراکه علوم دینی با دیگر علوم تفاوت دارد؛ علوم دینی برای فهمیدن کلام خداوند و معصومین(ع) است.
معظم له با تأکید بر اینکه طلاب حوزههای علمیه خواهران باید در میدان عمل حضور پیدا کنند ادامه دادند: در سالهای اخیر بحثهای زیادی در مورد عفاف و حجاب مطرح شده، اما تاکنون نتیجهای حاصل نشده، لذا طلاب حوزههای علمیه خواهران با حضور در میدان و امر به معروف و نهی از منکر میتوانند در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب تاثیرگذار باشند.
ایشان در پایان با اشاره به گزارش حجت الاسلام والمسلمین بهجت پور از برنامه های خود برای مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران خطاب به وی گفتند: طرح و برنامههای بسیار خوبی برای حوزههای علمیه خواهران دارید، اما این طرحها و برنامهها باید عملی شود، چراکه همانطور که دنیا به متخصص دینی مرد نیاز دارد به همان اندازه نیز به زنان متخصص در علوم دینی نیازمند است.
هیات مجازی-ســـوگواره زینبیون
مسابقه کتابخوانی مشترک مراکز حوزوی (ویژه طلاب و روحانیون و همسر و فرزندان آنها)
با استعانت از خداوند متعال و نظر به تأکید مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بر مسأله کتاب و کتابخوانی” اولین مسابقه کتابخوانی مشترک بین مراکز حوزوی” زیر نظر ستاد ترویج فرهنگ کتابخوانی حوزههای علمیه” برگزار میشود و دستورالعمل اولین دوره از مسابقات مشترک این ستاد به شرح ذیل میباشد.
جامعه هدف:
برادران و خواهران طلبه و دانشآموختگان مراکز حوزوی سراسر کشور اعم از ایرانی و غیر ایرانی و خانوادههای آنان (همسر و فرزندان)