روضه شهید تورجی زاده از پشت بی سیم+صوت
تورجی زاده را پیدا کردند ، حاجی بی سیم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بی سیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا (س) برامون بخون… تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بیتاب شد…
*روایت سوزناک همین ماجرا با نوای گرم مداح با اخلاص اهلبیت، حاج محسن افشاری را می توانید در ادامه مطلب دریافت نمایید :
معجزه جوان ایرانی
موافق اسعدالدجیلی، سرهنگ عراقی رژیم بعث، در کتاب «حملهی بزرگ» چنین مینویسد که چند ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی، رئیس سازمان اطلاعاتی آمریکا همراه با هیأتی سری، پس از انجام دیدارهایی از کشورهای حاشیهی خلیج فارس، به صورت کاملا محرمانه وارد عراق میشود و در دیدار با “بارزان تکریتی” - رئیس سازمان اطلاعات عراق - ضمن تسلیم لیستی شامل اسامی مسئولین تراز اول انقلاب اسلامی ایران همراه با نشانی منزل و محل کار آنها، اسامی قرارگاههای سپاه پاسداران و دیگر قرارگاههای نظامی و نقشهای که در آن اماکن، مواضع و تأسیسات صنعتی و حیاتی ایران مشخص شده، میگوید: “امیدوارم این نکته را درک کنید جنگی که آغاز خواهید کرد، جنگ ما (جنگ غرب) علیه ایران است. امیدوارم هیچگاه گمان نکنید که در صحنهی نبرد تنها هستید. تمامی کشورهای غربی با ما همسو شدهاند و آنگونه که پیداست، بسیاری از هیأتهای اسرائیلی، فرانسوی، آمریکایی و آلمانی مدتها است در کشور شما اقامت دارند و این خود دلیلی بر همکاری غرب با شماست. بنابراین جنگ، جنگ ماست و شما فقط مجری آن هستید. در حقیقت، ارتشهایی که به سمت ایران حرکت میکنند، ارتشهای اطلاعاتی، عوامل مالی، نظامی، شبهنظامی، فنی و… هستند. به عبارتی شما باید مطمئن باشید که آمریکا پشتیبان شماست زیرا از سقوط دولتتان بیمناک است… روزها و سالها خواهد گذشت و منطقه شاهد سناریوهای فراوانی خواهد بود ولی سرانجام دولت شما، دولتی پیروزمند خواهد بود. “
* تغییر استراتژی جنگ، آغاز پیروزیها
بنابراین «در دفاع مقدّس فقط رژیم بعثی صدّام نبود که در مقابل ما قرار گرفته بود، در حقیقت یک جنگ عمومی و بینالمللی علیه ملّت ایران بود؛ ناتو، آمریکا و شوروی آنروز کمک میکردند؛ ارتجاع عرب کمکهای مادّی و دلارهای نفتی خود را، مثل سیل، بهسمت آنها سرازیر میکرد؛ تبلیغاتشان در همهی دنیا، شب و روز به نفع آنها و علیه جمهوری اسلامی ایران تلاش میکرد.»(۱۳۹۵/۰۷/۰۷) از طرف دیگر، ضعف دولت وقت ایران (دولت بنیصدر) و عدم فهم درست او در چگونگی مواجهه با دشمن موجب شد که متأسفانه در سالهای اول و دوم جنگ، عملا دست برتر با ارتش بعثی باشد و بتواند مناطقی از کشور، از جمله خرمشهر را به اشغال خود دربیاورد. اما چند ماه بعد از عزل بنیصدر از ریاست جمهوری، و روی کار آمدن آیتالله خامنهای با رأی قاطع مردم، استراتژی کلان جنگ هم تغییر یافت. سردار محسن رضایی دراینباره چنین میگوید: “استراتژی نظامی بهطور کلی در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژی جدید نیروهای حزبالله آغاز شد. نیروهای حزباللهی آمدند و جنگ انقلابی را تدوین کردند و بر اساس آن، یک سری عملیاتهای محدود انجام شد.” از دل همین تغییرات و دخیل کردن “جوانهای مؤمن و انقلابی” در جنگ بود که عملیاتهایی چون ثامنالائمه و فتحالمبین و بیتالمقدس طراحی شده و نهایتا به آزادسازی خرمشهر انجامید.
خرمشهر که آزاد شد، معادلات جنگ به نفع ایران تغییر کرد. «وقتی ملت ایران با قدرت خرمشهر را از دشمن پس گرفت و هزاران نیروی رزمندهی دشمن را اسیر کرد، در واقع سرنوشت نهایی جنگ نوشته شد. همان روزها سران چند کشور برای وساطت به ایران آمده بودند. یکی از برجستگان سیاسی معروف انقلابی دنیا - که رهبر یکی از کشورهای آفریقایی بود - به من گفت امروز مسألهی ایران و جمهوری اسلامی در دنیا بکلی با قبل از فتح خرمشهر متفاوت است؛ امروز همه به چشم فاتح و پیروز به شما نگاه میکنند. و حقیقت هم همین بود.»(۱۳۸۴/۰۶/۰۲)
* دست معجزهگر جوان ایرانی
در واقع، «دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند.»(۱۳۹۲/۰۹/۲۵) «مثلاً شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتّحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدّتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلاً مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت المقدّس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح المبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند.»(۱۳۹۲/۰۹/۲۵) جوان مؤمن و انقلابی در جنگ نشان داد که با قدرت ایمان و علم خود، میتواند بر همهی مشکلات و چالشها فائق آمده و دشوارترین کارها را انجام دهد. «تاکتیکهائی که جوانهای مؤمن در عملیات بیتالمقدس- که منتهی شد به آزادی خرمشهر- به کار بستند و طراحیای که آنها کردند، تا امروز هم برای آن کسانی که در مقولههای نظامی صاحبفکر و نظرند، درسآموز است؛ تاکتیکهای پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنی، اما به دست معجزهگر جوان مؤمن ایرانی، جوان مبتکرِ متکی به خدا، عملی و شدنی و واقع شده، بیسابقه بود.»(۱۳۸۶/۰۹/۰۵) امروز که کشور درگیر جنگ نابرابر اقتصادی با نظام سلطه است نیز میتوان بر مشکلات و چالشها چیره شد، به شرط آنکه مسئولین، به دست معجزهگر جوان ایرانی ایمان بیاورند و آنها را وارد کارزار مبارزه با دشمن کنند.
نگاهی به سبک زندگي رزمندگان و شهداي دفاع مقدس
چکیده تحقیق:
- سبک زندگي شيوههاي رفتار، لباس پوشیدن، سخن گفتن، اندیشیدن و نگرشهایی است که مشخص کننده گروههای منزلتي متفاوت است.
- در دنياي مدرن ثروت و مصرف مهمترین عامل کسب منزلت است.
- شهدا ورزمندگان با افتخار به گمنامي و خدمت بيمنت و با تاسي به سيد و سالار شهيدان سبکي متفاوت از زندگي را فراروي بشر قرار دادند.
- دفاع مقدس چشمهای است که از قله کربلا جاری شد و فرهنگ عاشورايي عنصر کانوني سبک زندگي شهدا و رزمندگان است.
_ بصیرتبخشی، عدالتطلبی، دنياگريزي و سادهزيستي، مسئوليت و ولايتپذيري، استقلالگرايي، شهادتطلبي، پاسداری از نظام و امر به معروف و نهی از منکر برخي از مولفههاي سبک زندگي شهدا و رزمندگان دفاع مقدس است.
رزمندگان و شهدای والا مقام با ارائه سبک زندگی متاثر از مکتب حسینی(ع) بالاترین خدمت را به جامعه اسلامی ارائه کردهاند. آنان از عزیزترین و بالاترین موهبت الهی یعنی جان خود، دست شسته و آن را آگاهانه تقدیم به اسلام نمودند. در این مقاله تلاش ميشود تا ابعادي از سبک زندگي جهادگران دفاع مقدس با نگاه به آثار، نوشتهها و خاطرات و وصایای رزمندگان و شهداء مورد بررسی قرار گيرد. سپس مهمترین مصادیق سبک زندگی ایشان از جمله بصیرتبخشی، عدالتّطلبی، دنياگريزي و سادهزيستي، مسئوليت و ولايتپذيري، استقلالگرايي، شهادتطلبي، پاسداری از نظام و امر به معروف و نهی از منکر، استخراج و معرفی شود. رزمندگان و شهدا عالیترین مظهر ارائهکننده سبک زندگی الهی - اسلامی بودهاند و شيوه زندگي آنها براي راهيان نور همواره چراغ راه است. در ادامه نگاهی داریم به سبک زندگی رزمندگان و شهدای دفاع مقدس
شهید محمود کاوه؛ نمونه رهبان اللیل و اسد النهار
جنگ تحمیلی. میدان عجیب و صحنهی بینظیری بود. از اول تاریخ اسلام، تا روزگار ما چنین صحنهای دیگر بعد از صدر اسلام وجود نداشته است. یک بهشت عظیم برای هرکسی که بخواهد و بتواند در آن خودش را از چرکها و پلیدیها شستشو دهد. خداوند به ملّت ما این فرصت را بخشید که بعد از دوران محرومیت طولانی و اختناقی نفسگیر، بتوانند جوانهایی بپرورانند که مصداقی باشند برای، جوان مسلمان. نمونههایی از جوانان صدر اسلام.
شهید محمود کاوه، یکی از این نمونههاست. ظهرهای ماه رمضان سال ۱۳۵۳ در روزگار نوجوانی، پدرش او را به درس تفسیر آیتالله خامنهای در مسجد امام حسن علیهالسلام مشهد میبرد. شاگرد آنروزهای رهبر انقلاب ۸ سال بعد در منطقه عملیاتی کردستان «فرمانده تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا» شد. تیپی که در چهارسال فرماندهی کاوه، کابوس ضد انقلاب و بعثیها در جبههی شمالغرب بود.
خوب است من از برادر شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم؛ که من او را از بچگیاش میشناختم. پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگی مسجد امام حسن بود - که بنده آنجا نماز میخواندم و سخنرانی میکردم - دست این بچه را هم میگرفت با خودش میآورد، و من میدانستم همین یک پسر را دارد، پدرش هم میشناسید شما دیگر - قاعدتاً برادرهای مشهدی میشناسند - از همان وقتها همینجور بود. پرشور و بیمهابا در برخورد، گاهی حرفهای تندی هم میزد که در دوران اختناق آنجور حرفی کسی نمیزد. این بچه آنجور توی این محیط خانوادگی پرشور و پرهیجان تربیت شد و خوراک فکری او از دوران نوجوانیش - که شاید آن سالهایی که من دیدم ایشان مثلاً دوازده - سیزده سال چهارده سال شاید بیشتر نداشت - حالا دقیقاً البته درست یادم نیست - عبارت بود از مطالب مسجد امام حسن. که اگر از شماها برادرهایی آن وقت بودند میدانند چه صنف مطالبی بود؟ و میشود فهمید دیگر. از نوارها و آثار آن مسجد [میشد فهمید] که چه نوع مطالبی بود. در یک چنین محیط فکری این جوان تربیت شد، و جزو عناصر کمنظیری بود که من او را در صدد خودسازی یافتم؛ حقیقتاً اهل خودسازی بود - هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی، هم خودسازی رزمی - در یکی از عملیات اخیر دستش مجروح شده بود - که آمد مشهد و مدتی هم اینجا بیمارستان بود، مدت کوتاهی ظاهراً، بعد برگشت مجدداً جبهه - تهران آمد سراغ من؛ من دیدم دستش متورّم است. بنده نسبت به این کسانی که دستهایشان آسیب دیده یک حساسیتی دارم، فوری میپرسم دستت درد میکند. پرسیدم دستت درد میکند گفت که نه. بعد من اطلاع پیدا کردم، برادرهای که آنجا بودند، برادرهای مشهدیای که آنجا هستند، گفتند دستش شدید درد میکند، این همه درد را کتمان میکرد و نمیگفت - که این مستحب است، که انسان حتیالمقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید - یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت. یک فرماندهی بسیار خوب بود، از لحاظ ادارهی واحد خودش که تیپ ویژهی شهدا - تیپ ویژهی آن روز شهدا فکر میکنم حالا لشگر شده، آن وقت تیپ بود - یک واحد خوب بود جزو واحدهای کارآمد ما محسوب میشد و به این عنوان از آن نام برده میشد، خود او هم در عملیات گوناگونی شرکت داشت، و کارآزمودهی میدان جنگ شده بود؛ از لحاظ نظم ادارهی واحد، مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشگر و از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت توجه و ذکر یک انسان جوان اما برجسته بود. این هم یکی از خصوصیات دوران ماست، که برجستگان همیشه از پیرها نیستند، آدم جوانها و بچهها را میبیند که جزو چهرههای برجسته میشوند. رهبان اللیل و اسد النهار غالباً توی همین بچههایند، توی همین جوانهایند. ما نشستیم از دور داریم نگاه میکنیم حسرت میخوریم، و آرزو میکنیم کاش برویم توی محیط آنها. کمتر وقتی است که بنده همین حالاها دلم پرواز نکند به سمت محفل سنگرنشینان؛ آنجا انسان ساخته میشود و خوب هم ساخته میشود، و این جوانها خوب ساخته شدند، و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد.
بیانات در جمع پرسنل سپاه پاسداران خراسان ۱۳۶۶/۵/۲۷
مناسبت های امروز
كشف كودتاي نوژه (1359 ش)
كشف كودتاي نوژه عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران (1359 ش)
از اولين روزي كه انقلاب اسلامي ايران، استوارترين سنگر غرب و آمريكا را در منطقه به هم ريخت و تحولات زيربنايي را در ايران آغاز كرد، استكبار جهاني كه منافعش به خطر افتاده بود، تلاشهاي وسيعي را براي سرنگوني اين نظام مقدس آغاز كرد. آنان با حمايت از مزدوران ضدانقلاب درصدد كودتا و فتح تهران بودند، زيرا تصور ميكردند كه همانند كودتاي 28 مرداد 1332، قادر به تجديد قدرت خود خواهند بود. اين مزدوران وطن فروش در روز نوزدهم تيرماه 1359 قصد داشتند تا با كمك نفوذيهاي خود فروخته در پايگاه هوايي نوژه همدان، كودتايي را عليه نظام اسلامي انجام دهند. آنان با به كارگيري امكانات وسيع مالي، 12 تيم عملياتي و تعدادي راهنما و چندصد تن از عشاير ايل بختياري، جهت يورش به پايتخت آماده شدند. ولي هنگامي كه خلبان مأمور حمله به بيت حضرت امام خميني(ره) اين موضوع را با مادر خويش مطرح ميكند، با عكس العمل شديد وي روبرو ميگردد. خلبان در انجام اين عمل دچار ترديد شده و شخصاً به حضور آيت اللّه خامنه اي ميرود و عمليات را افشا مينمايد. به اين ترتيب و با پيگيري مسئولان بلندپايه نظام، كودتاي براندازي، خنثي و عوامل آن دستگير يا فراري و رسوا شدند.
سلام بر تو ای خرمشهر!
سلام بر تو ای خرمشهر!
ای آزاد شده به دست خداوند!
ای آرزوی گمشده در لابه لای مویه های موبه مو آشفته عاشقان..
سلام بر تو ای خرمشهر! ای جنوبی ترین انگیزه و پایداری!
ای سروترین غرور جاری! ای ماندگارترین ترانه بهاری! و ای زلال ترین زمزمه خاکساری!
سلام بر تو ای خرمشهر! ای شهر شهیدان!
سلام بر پیکر ترکش خورده ات! درود و سلام بر خاک ستاره سوزت!
سلام بر مردان و زنان ساده ضمیر تو که آینه تمام نمای عاشقی و ایستادگی اند!