بایستههای تزکیه و تعلیم
درس اخلاق آیةاللهالعظمی صافی گلپایگانی دامت برکاته
قال رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم : «و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصّالحون إنّ فی هذا لبلاغاً لقوم عابدین» بدانید هیچ مقامی بالاتر از این نیست که انسان در خدمت معارف دین، ترویج اسلام و رساندن پیام قرآن مجید به دنیای بشریت باشد. ثوابها، آثار و برکاتی که در نشستن در جلسات درس و حضور در مدارس علمیه مترتب است قابل تصور نیست.
در شبهای مبارکه قدر با آن عظمت و با آن همه اعمال و ادعیه، بهترین اشتغالات، مباحثه مسایل اسلامی، معارف دین، تفسیر قرآن مجید و مسایل فقهی است.
شما طلاب عزیز این مقام و فرصتی را که برایتان فراهم شده است قدر بدانید. فرصت و توفیق بسیار بزرگی خداوند متعال نصیب شما کرده است تا تحصیل علم دین کنید.
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم به ابوذر میفرماید: ««و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر أنّ الأرض یرثها عبادی الصّالحون إنّ فی هذا لبلاغاً لقوم عابدین»؛ یک ساعت علمآموزی و نشستن در مجلس علم نزد خداوند متعال دوستداشتنیتر است از قیام هزار شب که در هر شب هزار رکعت نماز خوانده شود، و نیز از هزار غزوه و جهاد فی سبیلالله، آن هم غزوههایی که در رکاب خود حضرت رسول باشد و همچنین از قرائت تمام قرآن. که اباذر در اینجا پرسید: ای رسول خدا! از تمام قرآن؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «من قراءة القرآن کلّه اثنا عشر ألف مرّة» بله، ثوابش بیشتر از خواندن دوازده هزار مرتبه تمام قرآن است. و علت آنرا هم اینگونه بیان میدارند که «علیکم بمذاکرة العلم فإنّ بالعلم تعرفون الحلال من الحرام» شما با علمآموزی، حلال و حرام خدا را میشناسید و به آن عمل میکنید و آنرا برای دیگران بیان میکنید.
ملاحظه کنید که ثواب درسخواندنهای شما چقدر زیاد است. میفرماید از همین قرآنی که «یکتب له بقراءة کلّ آیة ثواب مائة شهید و یعطى بکلّ سورة ثواب نبیّ مرسل» با این همه ثواب، یک ساعت نشستن در مجلس علم ثوابش از این بیشتر است؛ همین قرآنی که نور است و تاریکیها را از بین میبرد؛ چراکه یک ساعت نشستن و مذاکره علم، وسیله ارتباط با حقایق قرآن میشود و انسان را با روح قرآن متصل میکند.
▪ غنای مکتب قرآن و اهلبیت علیهمالسلام
معارف دین را باید از اهلبیت علیهمالسلام کسب کرد؛ چه در اصول باشد و چه در فروع؛ چه خداشناسی باشد، چه صفات ثبوتیه. اگر انسان بخواهد خدا را بشناسد باید از طریق اهلبیت علیهمالسلام باشد. آن بزرگواران هیچ چیزی را جایی فروگذار نکردند، هر سؤالی که در این رشتهها برای بشریت تا روز قیامت پیش بیاید این معارف جوابگوی آن است.
شیخ کلینی اعلیاللهمقامه درباره یکی از خطبههای حضرت امیرالمؤمنین سلاماللهعلیها در معارف توحیدی میگوید: «اگر زبان تمام علمای ما از صدر تا ذیل یک زبان شود و در دهان یک نفر باشد، بهتر و بالاتر از این خطبه در توحید و خداشناسی نمیتواند حرفی بزند.»
این معارف در اخلاق و تربیت و ادب هم ما را از همه جا بینیاز میکند. همین دعای مکارمالأخلاق و شرحهایی که بر آن نوشته شده را مطالعه کنید: «اللهم صل على محمد و آله و بلّغ بإیمانی أکمل الإیمان و اجعل یقینی أفضل الیقین و انته بنیّتی إلى أحسن النّیّات و بعملی إلى أحسن الأعمال» تا آنجا که میفرماید «اللهم صل على محمد و آله، و سددنی لأن أعارض من غشنی بالنصح…» اینها همه درس و معرفت است و تمام این فضایل و مناقب در وجود مبارک خودشان بوده است.
اگر پیام اخلاقی اسلام و قرآن را به گوش جهانیان میرساندیم، توجه دنیا به اسلام بیشتر میشد. مگر نه این
است که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدند، ما هم باید برای جهان و برای جوانان خودمان مکارم اخلاق را بیان کنیم.
امروز جامعه ما از مکارم اخلاق فاصله گرفته است. بعضی از جوانان ما به دنیای غرب و به کارهای خلاف و زشت افتخار میکنند. باید همه رسانهها، قلمبه دستان جراید و دانشمندان، فقط مکارم اخلاق را برای مردم بگویند تا از بیبندوباری و فساد و رذالت نجات پیدا کنند.
تنها راه خودسازی همین معارف و دستورات قرآن و اهلبیت علیهمالسلام است. اینکه اخیراً قطب، پیر و مرشد و حرفهای تازهای درآمده، اینها همه انسان را از خداوند دور میکند. ما باید معارف و هدایتها را مستقیم از خود اهلبیت علیهمالسلام بگیریم و به آن عمل کنیم.
همه باید خطبه همام نهجالبلاغه را حفظ کنیم، معنایش را بفهمیم و در وجود خودمان آن را پیاده کنیم آنجا که میفرماید: «فهم و الجنّة کمن قد رآها فهم فیها منعّمون و هم و النّار کمن قد رآها…» ما که میگوییم کلمات حکمتآمیز اهلبیت علیهمالسلام را به جهانیان برسانید نظیر همین خطبه همام است.
فرصت و نعمت جوانی را که دارید قدر بدانید که بعدها قابل جبران نیست؛ «اغتنم خمساً قبل خمس: شبابک قبل هرمک…».
انشاءالله بتوانیم در این زمان و شرایطی که وظایف سنگینی بر عهده علما و مبلغین دین است انجام وظیفه نماییم و آمادگی علمی برای رساندن این معارف به دنیا و پاسخگویی به شبهات را داشته باشیم.
منبع: افق حوزه
پرهیز از بیحوصلگی و تنبلی در کلام امام صادق(علیه السلام)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الأرضین و لعنةالله علی أعدائهم أجمعین
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیهالسلام: وَ إیّاکَ وَ خَصلَتَین (۱)
[امام صادق علیهالسلام فرمودند:] از دو خصوصیّت و خصلت بپرهیز
الضَّجرَ وَ الکَسَل
«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بیحوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثهای مثلاً -یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهدهی او هست- ملول میشود، دلتنگ میشود. می فرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کمحوصلگی نشوی، کمحوصلگی؛ این ضَجر است.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی، تنبلی؛ یک کاری را انسان تأخیر بیندازد بهخاطر تنبلی؛ مطالعهای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبالگیریای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند. میفرماید از این دو چیز پرهیز کن.
[دربارهی] این مسئلهی ضَجر که بیحوصلگی است، این را ما به شما جوان ها عرض کنیم که یکی از بزرگترین نِعَم الهی برای انسانی که جوان هست، حوصله است. حالا این [چیزی] که ما -امثال بنده که وارد وادی پیری شدیم و مبالغی در این وادی پیش رفتیم- خوب درک می کنیم و جوانها درست توجه ندارند به این نعمت بزرگ، یکیاش این است؛ نعمت حوصله، حوصله.
حوصله که بود، انسان از قوای خود استفاده می کند، از نیروهای خود استفاده می کند. فرض بفرمایید یک مطلبی را می خواهید تحقیق کنید، یک مسئلهی علمی را می خواهید تحقیق کنید، یک وقت آدم باحوصله هست، یک وقت بیحوصله هست؛ بیحوصله که باشد یک مقداری جلو میرود بعد رها میکند. آدم باحوصله نه، همینطور هِی دنبال میکند، تحقیق میکند، هِی إن قُلت میآورد، اشکالی به نظرش میرسد، آن اشکال را دفع میکند، باز اشکال دیگری به نظرش میرسد، باز یک راه جدیدی به نظرش میرسد. حوصله این است. انسان از نیروی ذهنش استفاده می کند.
از نیروی بدنی هم همینجور است. گاهی انسان بهخاطر بیحوصلگی از قوای بدنی استفاده نمی کند. حوصله اینقدر اهمّیّت دارد. این ضَجر که فرمودند، بیحوصلگی و ملالت، دلزدگی، اینها همهاش یکی است، در واقع ابعاد یک حالت است که هرکدام یک بخشی از این حالت را بیان میکند.
تنبلی هم همینجور [است]، تنبلی هم مثلاً [اینکه] فرض کنید صبح -حالا بعد از نماز- خواب رفته، گرفته خوابیده است؛ کار واجبی هم دارد، تنبلی می کند، بلند نمی شود. پهلوی زن و بچهاش نشسته است، تنبلی می کند؛ در یک جلسهای نشسته است، تنبلی می کند؛ حرکت نمی کند، راه نمی رود.
یعنی این دو خصوصیّت، دو خصوصیّتی است که یک انسان را از عمل، -که عمل در اسلام فوقالعاده مورد اهمّیّت است- باز می دارد؛ از عمل صالح که عِدل ایمان است؛ شما در قرآن ملاحظه میک نید عِدل ایمان، عمل صالح است [باز میدارد]. عمل صالح هم خب کار است دیگر، عمل است، تحرّک است، فعّالیّت است؛ اگر ضَجر بود یا اگر کَسَل بود، انسان این عمل صالح را انجام نمیدهد.
بعد فرمود:
فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ
آن نقطهی اصلی را امام (سلاماللهعلیه) مورد توجّه قرار میدهند. ما حالا به جوانب قضیه میپردازیم. امام (علیهالسلام) آن اصل مطلب را، نقطهی اساسی را مورد توجّه قرار میدهند؛ میفرماید اگر «ضَجِرتَ» یعنی اگر بیحوصله شدی، بر حق صبر نمیکنی. یک راه حقّی است، یک کلمهی حقّی است، یک مسیر حقّی است که شما آن را انتخاب کردید؛ وقتی دچار بیحوصلگی شدید، پایداری در آن نمیکنید. یک مقداری سخت می گذرد، مشکل درست می شود، بیحوصله می شوید، رها می کنید.
بیحوصلگی خاصیّتش این است که انسان بر حق که بایستی پایداری کند، پافشاری کند، بر سر حق بماند، انسان از این محروم می ماند. وقتی که [انسان] دچار ضَجر و دچار همین حالت ملالت و حالت بیحوصلگی شد، بر حق پافشاری نمی کند.
فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ و إن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّاً
وقتی دچار «کَسَل» یعنی تنبلی شدی، آن وقت حق را ادا نمیکنی، آن کاری را که باید انجام بدهی، حقّی را که باید ادا بکنی، آن را ادا نمی کنی به خاطر تنبلی؛ به خاطر تنپروری و تنبلی.
اینکه در دعاهای متعددی [آمده]: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلَ» [به این خاطر است]. این در چندین دعا هست، حالا یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الضَّجر»، یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَم»؛ «هَرَم» یعنی پیری، پیری در اینجا مراد پیری سنّی نیست، پیری روحی است. گاهی انسان سنّاً جوان است اما روحاً پیر است؛ گاهی عکسش هم هست، سنّاً پیر است اما روحاً جوان و بانشاط هست. این[جا] به خدای متعال انسان پناه میبرد در دعا از کَسَل؛ حالا کَسَل همراه با ضَجر یا کَسَل همراه با هَرَم.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۶۳۶
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیهالسلام: وَ إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّکَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ کَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً.
از دو خصلت بپرهیز: کمحوصلگى و تنبلى؛ زیرا اگر کمحوصله شوى بر حق صبر نمی کنی، و اگر تنبل شوی حق را ادا نمی کنی.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثارحضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مدظله العالی- ۱۳۹۵/۹/۱۶