نصیحت دلنشین مرحوم دولابی -ره-
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: خودخواهی خوب است. اگر انسان خودش را بخواهد، به ضرر خودش کار نمیکند و اعمالی که میداند یا شنیده برایش خوب است، انجام میدهد. اگر آدمی اهل معرفت باشد چیزی را که برایش نافع است از دست نمیدهد. پس خودخواهی چیز خوبی است، البته نه اینکه بیاید و به مردم ظلم کند و زور بگوید. نه! به معنای واقعی خودخواهی باشد. یعنی اول فکر کند. من چه کسی هستم که این قدر خودم را میخواهم؟ اگر کسی خود را شناخت به این ارزانی خود را از دست نمیدهد، خیر خواه خود است و راه رسیدن به خیر و صلاح خود را با کمی فکر کردن پیدا میکند و هیچ وقت به ضرر خودش کار نمیکند. خودخواه واقعی می داند که صفات رذیله او را نابود می کند و با صفات حمیده، بزرگ و عزیز میشود. خودخواهی حقیقی سر از صفات حمیده در میآورد.
هر کس صفات حمیده داشته باشد، پیش نفس خود عزیز است. خدا و مردم هم دوستش دارند. چون صفات حمیده نشأت گرفته از صفات الهی است. بخل و حسادت خود نیست، چون انسان خود از طرفی نفع خودش را میخواهد و از طرف دیگر ضرر دیگران را این بد است. این حسادت است، بخل است. امّا اگر چیز خوبی در دیگران دیدی و از روی خودخواهی گفتی خدایا!این خیر و خوبی را به من هم بده، این بد نیست. چه دنیا را بخواهی، چه آخرت و فردی قیامت را، خوب است.
گاهی انسان حسود حاضر است صد هزار تومان به خودش ضرر بزند تا دو هزار تومان به دیگری ضرر برسد. ببینید صفات رذیله انسان را به کجا میبرد. تا جایی که انسان حاضر میشود خودش را بین برود تا صدمهای ولو کوچک به همسایهاش برسد. این چنین فردی خیرخواه خودش نیست، خودخواه حقیقی نیست، انشاء الله هیچ وقت حاضر نباشی یک تیغ کوچک هم به پای همسایهات برود همانطو رکه فرزند خودت را دوست داری، فرزند او را هم دوست داشته باش. این حدّاقل است، اگر بیشتر هم شد عیبی ندارد، اما کمتر نشود. وقتی خیرخواه دیگران بودی هیچ عیبی ندارد که همانند آن خیر را برای خودت هم بخواهی. معمولاً مردم همه خیرها را با هم نمیخواهند. بعضی این را میخواهند، برخی آن را. تو بگو خدایا هر کس هر خیری می خواهد به او بده. بعد در مورد خودت بگو خدایا همه خیرها را هم یکجا به من بده. بیجهت نیست که به آن بزرگ میگوییم:
«هرچه خوبان همه دارند تو تنها داری»
اگر انسان راهی را خودش برگزیند و با میل و رغبت برود خیلی لذّت دارد. والا اگر امامانمان(علیهمالسلام) ببرند میرویم، انسان را به زور هم سر سفره ببرند بالاخره از طعام آن سفره می خورد. بهشت هم اینطور است. انسان ممکن است با اکراه و اخم برود، اما وقتی سر سفره رسید میبیند خوب جایی آمده است. آنجا اخمش باز میشود. منتهی بهتر است انسان با میل خودش برود. اینجوری در راه هم کیف میکند.
کتاب طوبای محبّت – جلد دوم ص 75
مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی
متن و صوت درس اخلاق جوادي آملي-21 آذر
داستان صاحب کفایه و زن همسایه ای که درد زایمان گرفته بود
حضرت آیت الله مظاهری دامت بركاته، سلسله دروس اخلاقی با موضوع «شرح چهل حدیث اخلاقی» داشته اند که مطالب شنیدنی و خواندنی این استاد اخلاق حوزه در شماره های مختلف تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد.
- حدیث نهم: اهتمام به امور مسلمانها، شرط مسلمانی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» در روایتی میفرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ»[۱]؛ یعنی هرکه صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانها نداشته باشد، مسلمان نیست.
در روایات متعدّدی، برای کسی که راجع به خلق خدا بیتفاوت باشد و هنگام احتیاج و گرفتاری دیگران، با اینکه توان دارد، کمک و گرهگشایی نکند، گناهان بزرگی بار شده است.
از روایات استفاده میشود که اسلام عزیز به یک اعتبار، دو قانون دارد؛ یکی قانون «مساوات» و دیگری قانون «مواسات».
معنای قانون «مساوات» این است که همه در برابر قانون یکسانند؛ مثلاً اگر گفتهاند: نماز بخوانید، همۀ مسلمانها و از جمله شخص پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» باید نماز بخوانند و در این خصوص تفاوتی بین اشخاص نیست.
قانون «مواسات»، غیر از «مساوات» است و معنای آن برادری، اتّحاد و دیگر خواهی است. این قانون، در آیات قرآن کریم و در روایات اهل بیت«سلاماللهعلیهم» اهمیّت فراوانی دارد.
بر اساس این قانون، مسلمانها باید به فکر یکدیگر باشند و حوائج همدیگر را برآورده سازند و در گرفتاریها به یاری هم بشتابند. به قول قرآن شریف: «لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتاهُ اللَّهُ»[۲]
قانون مواسات همان است که سعدی با استفاده از آیات و روایات میگوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند // که در آفرینش ز یک گوهرند
تو کز محنت دیگران بیغمی // نشاید که نامت نهند آدمی
میان درس اخلاق و تربیت اخلاقی تفاوت وجود دارد
به گزارش خبرگزاری کوثر، حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور روز دوشنبه (19 اذر98) در نشست هم اندیشی تهذیبی طلاب غیرحضوری خواهر حوزه های علمیه خواهران استان قم به سخنرانی پرداخت. وی ضمن خوش آمدگویی، از تشکیل گروه برای افزایش اخلاق و تهذیب تقدیر کرد و اظهار داشت: این عقیده که برای افزایش مسائل تربیتی و اخلاقی لازم است حتما استاد و شاگرد یک دیگر را ببینند، اشتباه است.
وی افزود: با نگاه به تاریخ مشاهده می کنیم که بسیاری از تربیت های اخلاقی محصول مکتوبات میان استاد و شاگرد است و بسیاری از فردیت هایی که بزرگان اسلام پیدا کرده اند از همین طریق بوده است.
استاد برجسته حوزه های علمیه خواهران در ادامه به راه های بهبود ارتباطات مکتوب پرداخت و گفت: در ابتدا باید کتاب های مناسب و تاثیر گذار در زمینه های اخلاقی انتخاب شده و سپس به جست و جوی رویکردهای مناسب بپردازیم تا رابطه مکتوب و تاثیرگذاری به منظور بهبود تربیت اخلاقی طلبه های خواهر ایجاد شود.
وی با اشاره به مشکلات موجود در دروس اخلاق اظهار داشت: مشکل اصلی در مباحث اخلاقی ارتباط مستقیم شاگرد و استاد نیست بلکه آسیب اصلی این است که مسئله اخلاق، تبدیل به درس و هدف تنها انتقال مطلب و در انتها آزمون و ارزش یابی شده است، این درس اخلاق سازنده نبوده و فقط باعث افزایش اطلاعات در حوزه دانش اخلاق می شود.
مفسر برجسته قرآن کریم عدالت، شجاعت، حکمت و عفت را چهار صفت اصلی اخلاق خواند و افزود: هرکدام از این ها صفت های اصلی، خود شعب اخلاقی دارند و در ادامه نیز همین طور ادامه می یابد تا یک شجره دانش اخلاق تشکیل شود. همه این مطالب به جنبه دانشی اخلاق می پردازد و ربطی به تربیت فرد ندارد. شاید بزرگترین ایراد وارد بر اینکه حوزه هنوز کاملاً اخلاقی نشده است همین مسئله باشد.
حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور با تأکید بر تفاوت میان درس اخلاق و تربیت اخلاقی تصریح کرد: مشکل بعدی این است که در جلسات اخلاق تنها به خود موضوع اصلی پرداخته می شود و مسائلی مانند روش های شکل گیری، تحقق موضوع و راه های دست یابی به آن فراموش شده است و موضوعاتی مانند ایجاد عوامل و از بین بردن موانع برای تحقق موضوع و همچنین منافع و ضررهای فردی و اجتماعی در صورت تحقق یا عدم تحقق مورد بحث قرار نمی گیرد.
مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور در ادامه اظهار داشت: مذاکره اخلاقی، بهترین روش برای دست یابی به تمام مسائلی که پیش از این در مورد آن صحبت شد، می باشد و ایجاد مجموعه های هم افزایی و به دنبال آن بحث های اخلاقی که در این گروه ها شکل می گیرد بسیار سازنده است.
حجت الاسلام و المسلمین بهجت پور در ادامه افزود: مشکل اصلی امروز حوزه ها نداشتن مذاکره اخلاقی میان افراد است و برای رفع این مشکل باید یک فضای اخلاقی ساخته شود. بهترین راه برای ساخت یک فضای اخلاقی همین مذاکره است و شکل گیری مذاکره های اخلاقی هرچند مجازی، ایجاد یک گروه و بحث در مورد یک موضوع، دستورالعمل و حتی یک آیه نتیجه های بسیار مثبتی در تربیت اخلاقی طلبه های خواهر خواهد داشت.
چگونه بفهمیم که خدا نزد ما چهقدر منزلت دارد؟
چگونه بفهمیم که خدا نزد ما چهقدر منزلت دارد؟ ما در زبان درباره عظمت و منزلت خداوند بسیار میگوییم، در پیشگاه او سجده نیز میکنیم و به خاک نیز میافتیم، اما اینها نشانگر مقدار عظمت و منزلت خداوند نزد ما نیست. اگر در جایی امر بین دو کار دایر شد که یکی اخروی و خواسته خداست و دیگری دنیوی و مورد پسند ماست، کدام را ترجیح میدهیم؟ …
مراتب محبت خدا
محبت متعالی
مشکل اصلی ما انسانها این است که در شرایط ابتدایی، درک ما درکی مادی و حسی است و نمیتوانیم به راحتی نسبت به نامحسوسات باور پیدا کنیم و به تبع آن نمیتوانیم حق آن را ادا کنیم.
مثلا همه ما معتقدیم خداوند در همه جا حضور دارد؛ اما چون خدا را با چشم نمیبینیم، آنچنان که باید، به این اعتقاد ترتیب اثر نمیدهیم و بسیاری از وقتها به کلی آن را فراموش میکنیم. این مشکل درباره همه چیزهایی که مربوط به خدای متعال میشود از جمله محبت خدا، مطرح است.
درس اخلاق ايت الله جوادي املي دامت بركاته/متن و صوت
به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: جلسه درس اخلاق حضرت آیت الله جوادی آملی دامت بركاته به روال هر پنجشنبه در محل نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء در قم برگزار شد.
آیت الله العظمی جوادی آملی در این جلسه (7 اذر 98) در ادامه سلسله مباحث شرح نهج البلاغه حضرت امیرعلیه السلام به شرح هشتاد و پنچمین کلمه از مجموعه کلمات قصار نهج البلاغه پرداختند و بیان داشتند: در کلمه 85 که جزء وصایای آن حضرت به فرزندش امام مجتبی(سلام الله علیه) است، فرمود: «الْفَقِیهُ كُلُّ الْفَقِیهِ مَنْ لَمْ یقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَمْ یؤْیسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ لَمْ یؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ»؛ فقیه کسی است که از یک سو جامع علم و عمل باشد و از سوی دیگر جامع حکمت نظر و حکمت عمل باشد. در واقع عالم کامل، کسی است که جامع بین معقول، مشهود و منقول باشد؛ یعنی بین علوم نقلی، فلسفه، کلام، عرفان و شهود، جمع سالم کرده باشد و در حالی که لحظهای از شریعت بیرون نرفته، مشهودات و آنچه را که اصحاب خاص حضرت میدیدند را هم ببیند.
معظم له خاطرنشان کردند: فقیه کامل نیز کسی است که هرگز شخص یا جامعهای را ناامید نکند، فرمود: «الْفَقِیهُ كُلُّ الْفَقِیهِ» چون فقه تنها به فهمیدن این احکام پنجگانه نیست، فقیه کامل کسی است که جامعه را امیدوار کند و از ناامیدی نجات دهد؛ سرّش آن است که کل جهان با امید زنده است، چیزی که حاکم کل جهان باشد و رهبری کل جهان را بر عهده داشته باشد و از او بوی ناامیدی بیاید در عالم نیست! چراکه نقشه عالم به دست «رحمان» است و «رحمان» مقابل ندارد بلکه این رحیم است که مقابل دارد و در قبالش منتقم است. کل عالم را رحمان دارد اداره میکند ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیانَ﴾