آخرين جلسه درس اخلاق آيت الله انصاري شيرازي دامت بركاته
« جوان های عزیز و محترم؛ حالا وقت این است که، دقت بفرمایید؛
به مقام آرامش برسید، آرامش الی الله
فَفِرُّوا إِلَی اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ ( سوره ذاریات آیه 50)
از حوادث زندگی به سوی خدا فرار کنید
أَلَا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ (سوره شورا آیه 53)
إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّه ( سوره هود آیه 123)
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوت گاه حق آرام نیست
( مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش 16) »
در ادامه دقايقي كوتاه از آخرين جلسه درس اخلاق آيت الله انصاري شيرازي دامت بركاته قابل مشاهده مي باشد
متن درس اخلاق -آيت الله مظاهري
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفْقَهُوا قَوْلی»
بحث جلسۀ گذشتۀ اخلاق در مورد فضیلت فراموش شدۀ صفا، صمیمیت و صداقت بود. فضیلتی که پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» روی آن خیلی پافشاری دارند. صداقت طبق حدیثی از امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» علامت اهل دین است.[1]
صداقت را به چند قسم، منقسم کردم:
قسم اوّل، صداقت با خداوند تعالی است؛ به این معنا که اگر میگوییم: «إِیاكَ نَعْبُدُ وَ إِیاكَ نَسْتَعینُ»[2]، راست بگوییم.
قسم دوم، صداقت با چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» بود. اگر ادعا میکنیم که پیغمبر را دوست داریم، اگر ادعا میکنیم که شیعه هستیم و اظهار ارادت به ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» داریم، از نظر عمل هم باید چنین باشد. عمل ما با گفتار و با عقیدۀ ما همخوانی داشته باشد.
قسم سوم، صداقت در خانه است. گفتم که زن و شوهر لازم است با هم صداقت داشته باشند و باصفا و باصمیمیت باشند. علاوه بر اینکه زن و شوهر هستند، با هم رفیق باشند. به طور فشرده در مورد این سه قسم صحبت کردم. از امام عسکری«سلاماللهعلیه» روایت شده است که کلید تمام خبائث و پلیدیها در خانه، دروغ است: «جُعِلَتِ الْخَبَائِثُ كُلُّهَا فِي بَيْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتَاحُهَا الْكَذِبَ».[3]
بحث این جلسۀ اخلاق راجع به قسم چهارم است و اینکه ما باید با مردم صداقت داشته باشیم. با مردم باصفا باشیم و با مردم یکرو باشیم. عبارت «صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَة»[4] که در روایات زیادی بر آن تأکید شده است، راجع به همین مطلب است که ما باید با مردم باصفا و باصداقت باشیم. اگر با هم آشنا هستیم، با همدیگر رفیق هم باشیم؛ لذا باید دروغ در گفتار و در کردار ما نباشد.
بنابر تصریح قرآن کریم، خداوند تعالی میفرماید: صداقت، صفا و راستگویی در قیامت برای انسان سودمند است و او را به بهشت جاودان میرساند. افراد راستگو در باغهاي خاصّ بهشت تا ابد ماندگارند، خدا از آنان راضی است و آنان نيز از خدای سبحان رضایت دارند و به رستگاری بزرگ دست خواهند یافت: >قالَ اللَّهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ <[5].
کذب و دروغ در برخی آیات قرآن کریم به شدّت مذمّت شده است. طبق آن آیات، آدم دروغگو، مؤمن نیست، مسلمان واقعی نیست: «انّما یفْتَرِی الكَذِبْ اَلذّینَ لا یوُمِنوُنَ»[6]؛ همچنین قرآن میفرماید: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور»[7]؛ دو کار را نکن: یکی بتپرستی و دیگر، دروغگویی. گناه دروغ گفتن به اندازهای بزرگ است که قرآن آن را در کنار بتپرستی قرار داده و نهی از هر دو کرده است؛ یعنی همینطور که بتپرست مسلمان نیست، آدم دروغگو هم مسلمان واقعی نیست.
پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» میفرمایند: وقتی کسی دروغ بگوید، ملائکه او را لعن میکنند و بوی بدی از قلب او منتشر میشود که عرش خدا را فرامیگیرد و باعث آزار و ناراحتی فرشتگان میشود و حملۀ عرش برایش لعن و نفرین میفرستند.[8]
نشست بر خط با موضوع " منشور پیدا و پنهان در زندگی طلبگی "
فقر؛ مذمّت یا فضیلت؟! / راه جمع روایات متناقض درباره فقر
اگر انسان در ابتلا به فقر، مقصّر باشد، فقر او مذموم است و باید تلاش کند که خود را از فقر و احتیاج نجات بخشد. امّا گاهی آدمی در فقرش تقصیر ندارد، مثل اینکه فقر او از طرف خداوند و مقدّر اوست یا جبر اجتماع و شرایط زمانه، فقر را به وی تحمیل کرده است، که در این دو صورت، فقرش مذموم نیست، پاداش هم دارد.
- حدیث بیست و نهم: سه بلای خانمانسوز انسان از نظر امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
روایتی از امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعلیه» بهصورت مشهور نقل شده است. این روایت در حکمتها و کلمات قصار نهجالبلاغه آمده است[۱]، مرحوم علامه مجلسی«رحمةاللهعلیه»نیز در بحارالانوار آن را نقل کرده[۲]، در تحف العقول نیز در کلمات امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»بیان شده است.[۳]
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»در آن روایت فرمودهاند:
«أَلَا وَ إِنَ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَةَ وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْب»[۴]
یعنی توجه داشته باشید که فقر، بلای بزرگی است، و بلای بزرگتر از آن، بیماری جسمی است و از آن شدیدتر، مریضی دل و روح انسان است.
گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه
امام رضا علیه السلام فرمودند: هرگاه مردم به گناهانی تازه، که قبلاً به انجام آن نمی پرداختند، آلوده شوند، خداوند متعال آنان را به بلاهایی جدید که تاکنون نمیشناختهاند، مبتلا میسازد.
- حدیث بیست و هشتم: گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
روایتی از امام هشتم، حضرت رضا «سلاماللهعلیه» در برخی کتب روایی، از جمله در کافی شریف نقل شده که میفرمایند:
«کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ» [۱]
هرگاه مردم به گناهانی تازه، که قبلاً به انجام آن نمی پرداختند، آلوده شوند، خداوند متعال آنان را به بلاهایی جدید که تاکنون نمیشناختهاند، مبتلا میسازد. یعنی گناهان تازه تازه، بلاهای تازه تازه میآورد. بعضی گناهان قبلاً نبوده و تازه پیدا شده است؛ بعضی بلاها هم نبوده و تازه پیدا شده است.
روایت دو معنا دارد؛ یک معنای ظاهری و یک معنای دقّی، فلسفی و عرفانی.
عوامل سقوط انسان- ضلالت از طرف خداوند
من از همه و خصوصاً جوانها تقاضا دارم که این ذکر را زیاد بگویید. مخصوصاً در زمان کنونی که شبهات زیاد شده است، موجبات شقاوت زیاد شده است و جوانها در مخاطرۀ عجیبی هستند. عربی یا فارسی تفاوت ندارد، بلکه حال می خواهد. با حالت توجه دعا کنید. نگویید خدایا! مرا، بلکه بگویید: خدایا! …
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
بحث درس اخلاق در مورد عوامل سقوط انسان بود، عواملی بیان و پیرامونش صحبت شد. عامل دیگر برای سقوط انسان که زندگی او را تباه میکند و دنیا و آخرت او را از بین میبرد، «ضلالت از طرف خداوند» است.
معنای ضلالت یا گمراهی از طرف خداوند سبحان آن است که حق تعالی انسان را به خودش واگذارد و دست عنایتش از سر انسان بردارد. اگر لحظه ای چنین بشود، انسان خودبخود در ضلالت عجیبی واقع میشود. مثالش هم مانند نیروگاه تولید برق است. تا وقتی نیروگاه برق به جایی عنایت دارد آنجا روشن است، اما اگر لحظه ای این عنایت از جایی برداشته شود، آنگاه آنجا تاریک تاریک است و وحشتناک است. دست عنایت خدا روی سر بنده ها چنین است. تا وقتی که دست عنایت خدا روی سر انسان باشد، زندگی او روشن و بانشاط است و توفیق برای سعادت دنیا و آخرت دارد. امّا العیاذبالله اگر لحظهای خداوند دست عنایتش را از سر انسانها بردارد، زندگی آنان تباه و تاریک است، زندگی توأم با غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی است.