#صهبای_رشد/ظهور باطن
«مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ»؛ انسان آنچه در #درون دارد، به هر حال به وسیله ابزار و ادوات ظاهر می شود، حالا یا با نوشتنش یا با گفتنش یا با رفتنش یا با حرکات و سکناتش بیان می شود.
برخی از کارهاست که هر کسی آن جلوه ها را نمی بیند، فقط معصوم است که می بیند. الآن کسی که پشت این دیوار حرف می زند، ما می توانیم بفهمیم زن است یا مرد است، این چیز روشنی است؛ سنّ او کم است یا بزرگسال است، این را هم ممکن است بفهمیم؛ عرب است یا عجم است، این را هم ممکن است بفهمیم؛ اما پاک است یا ناپاک، این را ما نمی فهمیم.
در قرآن به وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) فرمود اگر ما بخواهیم کاری می کنیم که ﴿لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ﴾؛ از طرز حرف زدن آنها برای تو روشن بشود که اینها منافق هستند یا مؤمن؛ خدا این طور روشن می کند!
فرمود هر کسی در درون او خصوصیتی باشد به هر حال بیرون می آید؛ چه بهتر که در درونش #اسرار_الهی باشد که اگر برون آمد #روح_و_ریحان باشد و فضا را معطّر کند، چه بهتر از این؟!
ما موظّف هستیم که #تظاهر نکنیم؛ اما موظّف هستیم آدم خوبی باشیم، این خوبی خودش ظهور می کند، چه ما بخواهیم چه نخواهیم؛ ما که داعی نداریم خودمان را نشان بدهیم. آدم خوب ﴿جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النَّاسِ﴾؛ او که قصد نشان دادن ندارد. ذات اقدس الهی هوشی به مردم داد که از قیام و قعود این شخص، #طهارت می فهمند.
اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ به #نظام، به #جامعه، به مردم، قصد #خیانت دارد، فرمود این طور نیست که ما او را رها بکنیم: ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ أَن لَن یخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ﴾؛ آنها که در درونشان یک #بیماری هست خیال می کنند همیشه می توانند کتمان کنند و ما آن را اظهار نمی کنیم؟! نه، ما اظهار می کنیم.
ما باید آبروی خودمان را حفظ بکنیم، اوّلین راهش #تطهیر_باطن است. اگر ـ خدای ناکرده ـ باطن، طاهر و طیب نبود، از راهی خودش را نشان می دهد؛ یا در گفتار ما یا در رفتار ما یا در نوشتار ما! انسان بدون سهو و نسیان نیست، در حال سهو و نسیان، آن حادثه، خودش را نشان می دهد.
کلیپ تصویری سخنرانی کوتاه "حجت الاسلام عالی": پس از مرگ
#صهبای_رشد؛درمحضرآیت الله خوشبخت
#صهبای_رشد؛
مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ ضَاقَ رِزْقُهُ
از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ ضَاقَ رِزْقُهُ؛[ غررالحکم و دررالکلم؛ ص 592.] کسی که بدخو باشد، روزیاش تنگ میشود». عوامل معنوی، نقش غیر قابل انکاری در وسعت یا تنگی رزق دارند.
نقل است مردى نزد امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمد و گفت: «بسیار گناه کرده و صحیفه اعمال خود را با آن سیاه کردهام. دعا کن خداوند مرا بیامرزد». حضرت فرمود: «برو استغفار کن». دیگرى آمد و گفت: «مزارع من به جهت کمى آب خشک شده. دعا کن خداوند باران بفرستد». فرمود: «برو استغفار کن». شخص سومی آمد و عرض کرد: «مردى فقیر هستم و از فقر بىطاقت شدهام. دعا کن تا خداوند مرا از فقر نجات دهد». باز هم فرمود: «برو استغفار کن». مرد چهارمى آمد و گفت: «ثروتم زیاد است، ولى فرزند ندارم. دعا کن تا خداوند متعال به من فرزندى بدهد». باز هم حضرت فرمود: «برو استغفار کن».
یکى دیگر برخاست و گفت: «یا سید الوصیین، باغ و بوستان من کم میوه مىدهد. دعا کن خداوند به باغ من برکت دهد». امام(علیه السلام) فرمود: «استغفار کن».
شخص دیگرى گفت: «یا على! در منطقه ما، چشمهها خشک شده و آب قناتها فرو رفته و قحطى شده است. از حضرتت التماس دعا دارم». فرمود: «استغفار کن».
ابنعباس مىگوید: من در خدمت آن حضرت بودم و عرض کردم: «یا امیرالمؤمنین! از شما تقاضاهاى مختلف کردند، ولی همه را یک پاسخ دادى و براى همه این بیماران یک دارو نوشتى».
حضرت فرمود: «اى پسر عمو! آیا این آیات را نشنیدهاى (که از زبان نوح) مىفرماید: به آنها گفتم:
«اِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُم؛
هود: 52
از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد؛ و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید…».
[منهج الصادقین؛ ج10، ص19.]
حجت الاسلام عالی-مذمت دنیاپرستی در کلام حضرت علی علی السلام
#صهبای_رشد/چکار کنیم تا بلاها آسان شود
#صهبای_رشد-مطیع خدا باشیم
لذت مؤمنین هنگام نماز
بله! یک چیزهایی هست که میگویند؛ مؤمنین و متعبدین کارشان به جایی میرسد، که کأنه [هنگام عبادت] شخصی را میبینند دارند او را میپرستند؛
و او معدن خیرِ [است]، برای اهل خیر. پس سر تا پای نماز آنها، التذاذ به حضور [در پیشگاه خداوند] است.
پس چی؟ عبادات را از ما میخواهد، برای اینکه ما خوش بگذرانیم و راحت باشیم و مُلتذّ باشیم به عبادتش (از عبادتش لذت ببریم)؟
عجب! قضایایی است. همینجا، نه در آخرت [و] جنت (بهشت).
همینجا منبع خیر است؛ منبع لطف است؛ منبع الطاف است [وقتیکه] پیش او حاضر باشید،
آن وقت، خدا میداند [چه لذتهای معنویهای برای انسان پیش خواهد آمد].
پس؛ این همه تحمیلات و [ تکالیف و اینکه فرمودهاست] جهنم میبرم و بهشت میبرم و …؛
اینها برای چیست؟ شما [که با این عبادات، نقداً] ما را وادار کردید، رفتیم در لذائذ معنویه.
خدا میداند در آن [عبادات] چه هست، چه الطاف معنویهای در آنها هست.
درس خارج فقه، کتاب حج، ١٩ آذر ١٣٨۵